تحلیل جامعهشناختی زیارت بهمثابۀ صنعت توریسم
Article data in English (انگلیسی)
- Jongmeewasin, Somnuck (2016). Religious Tourism, Pilgrimage, and Cultural Tourism, Silpakorn University, published on Academia.edu.
- Flick, Uwe (2009). An introduction to Qualitative Research, Fourth Edition, SAGE Publications Asia-Pacific Pte Ltd.
- https://www.unwto.org/news/international-tourism-recovers-pre-pandemic-levels-in-2024.
تحليل جامعهشناختي زيارت بهمثابۀ صنعت توريسم
ميثم بيگدلي / دانشجوي دکتري جامعهشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه meisambigdeli@rihu.ac.ir
مهدي نصيري/ استاديار گروه جامعهشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه mahdinasiri@rihu.ac.ir
دريافت: 15/11/1403 - پذيرش: 18/03/1404
چکيده
زيارت يکي از مهمترين جلوههاي دينداري است که مانند ساير پديدههاي اجتماعي از پيامدهاي مدرنيته در امان نمانده و تحولات چشمگيري را به خود ديده است. اين مقاله درصدد «تحليل جامعهشناختي زيارت بهمثابۀ صنعت توريسم» بهعنوان يکي از پيامدهاي مدرنيته ميباشد. پژوهش حاضر از رويکرد کيفي و روش تحليل مضمون بهره ميبرد. دادههاي اين پژوهش بر اساس مصاحبههاي نيمهساختارمند و مطالعۀ منابع علمي معتبر بر اساس نمونهگيري هدفمند جمعآوري شدهاند. با استفاده از «کدگذاري باز»، «کدگذاري انتخابي» و «کدگذاري محوري» در نهايت 29 مضمون پايه، 8 مضمون سازمانيافته و 3 مضمون فراگير، يافتههاي اين پژوهش را تشکيل ميدهند. «عوامل مؤثر بر زيارت»، «پيامدها و چالشها» و «راهکارهاي افزايش ابعاد معنوي زيارت» مضامين فراگير اين مقاله ميباشند. يافتههاي اين پژوهش حاکي از آن است که «تأثيرات مدرنيته»، «تأثير عوامل فرهنگي»، «نقش نخبگان و کنشگران کليدي (علمي و اجرايي)» و «نقش نهادها و سازمانهاي مديريتي» عوامل کلي تأثيرگذار بر زيارت بوده و مهمترين پيامد نيز «عرفي شدن زيارت» ميباشد. در آخر راهکارهايي در دو سطح «فردي» و «سازماني» جهت مقابله با چالشها ارائه گرديده است.
کليدواژهها: زيارت، صنعت توريسم، عرفي شدن، کالايي شدن، تحليل مضمون.
مقدمه
پيدايش عصر مدرنيته نقطۀ عطف تاريخ اجتماعي و سرآغاز تحولات بنياديني است که تمامي ساحتهاي حيات بشري را دستخوش دگرگوني قرار داد. دامنۀ اين تحولات چنان گسترده بود که حتي نهاد دين و کنشهاي ديني افراد نيز مصون از اين تحولات نماندند. سيطرۀ عقلانيت صوري، نگاه اومانيستي و ماديگرايانه مدرنيته بر ماهيت بسياري از پديدهها و کنشهاي اجتماعي تأثير شگرفي گذاشت؛ بهگونهايکه برخي از پديدههاي اجتماعي اساساً مولود جهان مدرناند. صنعت توريسم يکي از پديدههاي دوران مدرن است که بنا بر اقتضائات جهان جديد شکل گرفت. انسان مدرن خسته از کار طولاني و حيات شهري در جستوجوي فراغت است تا نيروي خود را تجديد کند و گردشگري از مهمترين فعاليتهاي فراغتي انسان مدرن بهشمار ميرود. با گسترش و ترويج فرهنگ گردشگري، مجموعه فعاليتهايي جهت تسهيلگري و تدارک زمينۀ سفر به نام صنعت توريسم پديد آمد که عمدتاً هدف از پيدايش آن اقتصادي و سود سرشار حاصل از آن بود.
زيارت بهعنوان يک عمل عبادي از قديميترين اشکال سفر ميباشد که در مواجهه با مدرنيته چالشها و تحولاتي را تجربه کرده است. مدرنيته بر بسياري از جنبههاي زيارت بهعنوان يک کنش ديني تأثير گذارده است. امروزه در مطالعات پديدارشناسانۀ زيارت شاهد گونههاي متعددي از زيارت هستيم که هر يک معناي خاصي از زيارت را داشته و چگونگي کنش زيارت در هر يک از اينگونهها از تنوع و تمايز برخوردار است.
تلقي زيارت بهعنوان گردشگري و قرار گرفتن در ذيل صنعت توريسم، يکي از چالشهاي مهمي است که زيارت در دوران معاصر با آن مواجه بوده است. يکسانانگاري زيارت و گردشگري و حاکميت نگاه اقتصادي بر آن، اثرات و پيامدهاي مهمي را بر پديدۀ زيارت به دنبال داشته است؛ ازاينرو اين مقاله درصدد تحليل جامعهشناختي اين پديده برآمده است. مسئلۀ اصلي پژوهش حاضر تحليل جامعهشناختي پديدۀ زيارت بهمثابۀ صنعت توريسم ميباشد. سؤالات فرعي نيز عبارتاند از:
1. چه عواملي بر تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم تأثيرگذار بودهاند؟
2. زيارت بهمثابۀ صنعت توريسم چه پيامدهايي را به دنبال دارد؟
3. راهکارهاي مواجه با اين پديده چيست؟
ضرورت انجام اين پژوهش از ارتباط متقابل زيارت با فرهنگ، اقتصاد و سياست ناشي ميشود. علاوه بر اين، جايگاه والاي زيارت در فرهنگ شيعي، اهميت مطالعه اين پديده را دوچندان ميکند. مطالعۀ انتقادي وضعيت موجود زيارت، گامي مؤثر در شناخت آسيبها و کژکارکردهاست و زمينهساز اصلاح و سياستگذاري مناسب در اين حوزه خواهد بود.
در مورد پيشينۀ تحقيق، بايد گفت که پيشتر پژوهشهايي در حوزۀ جامعهشناسي زيارت انجام شده و ابعاد اجتماعي و فرهنگي گوناگون آن مورد بررسي قرار گرفته است. موضوعات اين پژوهشها عبارتاند از: پديدارشناسي زيارت، گونهشناسي زيارت، اقتصاد سياسي زيارت، ابعاد مختلف زيارت بهمثابۀ نوعي از گردشگري. لازم به ذکر است که وجه تمايز و نوآوري اين پژوهش، نگاهي نو و استقلالي است که به ارتباط ميان سه مقولۀ زيارت، گردشگري و اقتصاد شده است و زيارت را بهمثابۀ صنعت توريسم مورد کنکاش قرار ميدهد؛ همچنين پيامدهاي اين پديده که در ديگر پژوهشها بهطور مستقل و مبسوط مورد توجه قرار نگرفته است. برخي از پيشينۀ تحقيق به شرح ذيل ميباشند:
1. اکبري و ديگران (1399) در مقالة خود، نسبت کنش زيارت با تجدد و عناصر مترتب بر آن در ايران معاصر، انواع سنخهاي بهوجودآمده در بستر کنش زيارت در حرم مطهر امام رضا را بررسي و دستهبندي کردهاند. صورتبندي ارائهشده در قالب انواع سنخهاي زيارتي به زيارت آيينمدار، دورادور، زنانه، کلان شهري و سياسي اختصاص داده شده است. اين پژوهش با توجه به در اختيار گذاشتن دادههايي در حوزۀ تجارب زائران و توجه به پيامدهاي انواع کنش زيارتي بهعنوان يکي از منابع پژوهش حاضر مورد بهرهبرداري و تحليل قرار گرفته است.
2. پويافر (1397) در بررسي تجربههاي ديني، پنج سنخ «زيارت سنتگرا ـ عادتگرا»، «زيارت شريعتگرا ـ مناسکگرا»، «زيارت عاطفهگرا ـ معناگرا»، «زيارت مبادلهگرا ـ کارکردگرا» و «زيارت عقلانيتگرا ـ بازانديش» بر اساس ميزان حضور و بروز شاخصهاي مختلف تجربۀ زيارت، شناسايي و از هم متمايز کرده است.
3. جمشيدي و ديگران (1398) نقش کنشگران گردشگري مذهبي و شرايط اقتصاد سياسي حاکم بر اين حوزه را در تشديد تمرکز خدمات گردشگري پيرامون حرم مطهر رضوي بررسي کردهاند. نويسندگان مهمترين راهکارهاي پژوهشي را تشکيل مديريت يکپارچۀ گردشگري، تهيۀ طرح جامع گردشگري شهري مشهد و ارتقاي سطح مشارکت سرمايهگذاران بخش خصوصي و جامعۀ مدني در بستر اقتصاد سياسي شهر مشهد دانستهاند. اين پژوهش به دليل برخورداري از دادههاي غني در حوزۀ اقتصاد سياسي زيارت يکي از منابع پژوهش حاضر ميباشد.
4. طالبي و براق عليپور (1394) در بررسي پديدۀ زيارت امام و فهم زائران ايراني نتيجه گرفتهاند که الگوهاي گوناگون دينداري ايرانيان نقشي مهم در شکلگيري بينش فرد نسبت به زيارت و درک او از اين تجربه دارند. تجزيهوتحليل دادهها نشان ميدهد که دينداري و زيارت در دو دستۀ کلي و هفت نوع شامل مکتبي، سنتي، روشنفکرانه، شبهروشن فکرانه، مناسکي، مناسبتي و نوظهور قابل بازشناسي هستند.
5. فاضلي و اکبري (1396) درصدد شناخت و فهم عناصر ناهمگن در کنش زيارت با تمرکز بر تنوع بهوجودآمده در بافت زائران حرم مطهر امام رضا بوده و صورتبندي از انواع زائران به سنتي، مدرن و زائر گردشگر، به ويژگيهاي آنها پرداختهاند. اين پژوهش نيز به دليل تحليل زيارت در ارتباط با مدرنتيه و به جهت مرتبط بودن با برخي از ابعاد پژوهش حاضر از منابع مورد استفاده ميباشد.
1. تعريف مفاهيم
1ـ1. صنعت توريسم
فراغت به معناي زمان آزاد و فارغ از الزامات شغلي (رسمي، متوقع، انتفاعي)، زيستي (اشتغالات گريزناپذير روزمره نظير تغذيه، خواب، استحمام)، عادي (خريد، ايابوذهاب)، اجتماعي (انجام وظايف و تأمين انتظارات اجتماعي) و مذهبي (التزام به فرايض ديني)، بخشي از فرصت زماني قابل بهرهبرداري بشر بوده است (شرفالدين، 1395، ص17). انسانها از اوقات فراغت براي فعاليتهاي دلخواه خويش در راستاي انبساط خاطر، تفريح و سرگرمي، لذتبخشي، شادابي و نشاط روحي و رواني بهره ميبرند. تماشاي فيلم، ورزش، ديدار با دوستان و آشنايان، مطالعه، عبادت و گوش دادن به موسيقي همگي از مصاديق فعاليتهاي فراغتي انسانها ميباشند.
«سفر و گردشگري» از مهمترين مصاديق کنشهاي فراغتي در دنياي معاصر ميباشد. در طول تاريخ، انسانها همواره به سفر ميپرداختند، اما در جهان کنوني سفر به لحاظ کمّي و کيفي تفاوت چشمگيري پيدا کرده است و اين تحولات ناشي از پيشرفتهاي چشمگير در صنعت حملونقل، جادهها و بهبود وضعيت معيشتي مردم ميباشد.
هرچند مسافرت و گردشگري سابقۀ ديرينهاي دارد، اما امروزه با پديدهاي مدرن به نام «صنعت توريسم يا گردشگري» مواجه هستيم که در دوران گذشته و جوامع پيشامدرن نميتوان نشاني از آن يافت. «صنعت توريسم» پديدۀ نوظهوري است که به اقتضاي جهان مدرن و صنعتي و بر اساس حاکميت رويکرد اقتصادي به وجود آمد.
در برخي از پژوهشها مفهوم «توريسم» با «صنعت توريسم» به غلط يکي انگاشته ميشود و ذيل مفهوم صنعت توريسم به تعريف توريسم يا گردشگري ميپردازند؛ حال آنکه اين دو مفهوم هرچند در ارتباط با هم، ولي متفاوت از يکديگر ميباشند. مفهوم «گردشگري يا توريسم» ناظر به فعاليت و کنش شخص گردشگر ميباشد، ولي «صنعت توريسم» ناظر به فعاليتهايي است که مجموعهاي از سازمانها و اشخاص، امکانات و خدمات مختلفي را جهت تسهيل گردشگري به شخص گردشگر ارائه ميکنند. بر اساس تعريف سازمان جهاني توريسم، گردشگري عبارت است از: «تمام مسافرتهايي که منجر به اقامت حداقل يکشبه در مقصد شود، اما مدت زمان دور بودن از منزل نبايد بيش از يک سال باشد» (کاظمي، 1385، ص20). صنعت توريسم نيز به مجموعهاي از فعاليتها، خدمات و صنايع ميگويند که امکانات مسافرت را فراهم ميآورند و گردشگري را تسهيل مينمايند. اين خدمات شامل حملونقل، امکانات رفاهي، خوراکي و آشاميدني، فروشگاههاي خردهفروشي، تجارت، سرگرمي و درماني و بهداشتي ميباشد و هدف اصلي از ارائة اين خدمات کسب درآمد اقتصادي ميباشد.
امروزه به دليل کارکردهاي فراوان اقتصادي، فرهنگي و سياسي گردشگري، دولتها و شرکتهاي تجاري، سازمانهاي فرهنگي و تاريخي سعي بر اين دارند تا با برنامهريزي و سياستگذاري در اين عرصه ظرفيتهاي خود را فعال نموده و از عوايد مختلف آن بهرهمند گردند.
2ـ1. زيارت
«زيارت» اصالتاً واژهاي عربي است که از فرهنگ اسلامي به زبان فارسي وارد شده و رواج يافته است. «زيارت» از ريشۀ «زور» به معناي ميل کردن به چيزي و رويگرداني از چيزي ديگر است؛ ازاينرو ديدارهايي که داراي اين مضمون و حامل اين پيام باشند، زيارت ناميده ميشود. در زبان انگليسي نيز واژۀ pilgrimage به معناي زيارت بهکار برده ميشود.
«زيارت» اگرچه در اصل به معناي قصد كردن و ملاقات نمودن است، ولي در معناي اصطلاحي متداول آن، به هرگونه ديدار و ملاقاتي زيارت اطلاق نميشود. زيارت ملاقات با اشخاص و ديدار از اماكني است كه از نظر زيارتكنندگان داراي احترام، شرافت، برتري و خارقالعادهگي ميباشند (تقيزاده داوري، 1380، ص1). در فرهنگ و آيين مسلمانان بهويژه شيعيان به رفتن (به) اماکن و مشاهد متبرک و بقعهها و نيز خواندن ذکرها و دعاهايي که بهعنوان تشرّف باطني براي پيامبران، امامان، امامزادگان و اوليا خوانند، زيارت گويند (پويافر، 1397، ص8).
در فرهنگ اسلامي و شيعي، زيارت دريچۀ اتصال عالم مُلک با ملکوت است که انسان خاکي را با جهان روحاني و قدسي متصل ميسازد. زائر براي ارتباط با خداوند متعال، دريافت فيض الهي و جهت وصول به تمنيات خويش به معصومين و اولياي الهي متوسل ميشود و آنان را شفيع و واسطۀ خويش قرار ميدهد؛ بنابراين زيارت در فرهنگ شيعي و اسلامي معنايي قدسي و الهي دارد و يکي از مهمترين مناسک عبادي است که انسان شيعي، تجربۀ ديني را از طريق آن کسب ميکند.
در فرهنگ شيعي، زيارت ريشه در باورهاي اسلامي دارد و از اعتقاد انسان شيعي به امامت و شفاعت نشئت ميگيرد. در باور انسان شيعي، حضرت محمد مصطفي و ائمۀ اطهار مصداق انسان کامل و واسطۀ فيض الهي ميباشند که حتي پس از شهادت و وفات نيز حي و ناظر اعمال بوده و به اذن الهي از قدرت تأثيرگذاري برخوردارند. اين باورها به زيارت معنا و جايگاه ويژهاي ميبخشد. آيا «زيارت» نوعي «گردشگري» است؟ به تعبير ديگر آيا «زيارت» و «گردشگري مذهبي» از معنا و مفهومي يکسان برخوردارند و در واقع اين دو، يک پديده هستند، يا اينکه زيارت مفهوم و پديدهاي مغاير با گردشگري مذهبي است؟
پژوهشگران دو پاسخ متفاوت را براي اين سؤال ارائه کردهاند؛ برخي بر اين باورند که زيارت همان گردشگري مذهبي است و در پژوهشهايشان از زيارت بهعنوان نوعي گردشگري ياد ميکنند. در مقابل، برخي «زيارت» و «گردشگري مذهبي» را دو پديدۀ مجزا تلقي ميکنند و ازهمينرو در متون انگليسي واژۀ زيارت را متفاوت با واژۀ گردشگري مذهبي در نظر ميگيرند (ر.ک: Jongmeewasin, 2016).
ديدگاه نخست که طرفداران زيادي نيز دارد، بر اين باور است که گرچه زائر و گردشگر به يک معنا و همسان نيستند، اما تفاوت چنداني نيز با هم ندارند؛ حتي زماني که نقش زائران و گردشگران با هم ترکيب ميشود، ساختار تفکيکناپذيري تشکيل ميدهند که همپوشانيهاي بسياري در آن ديده ميشود. از نقطهنظر گردشگري، زائر و گردشگر به لحاظ ساختاري و مکاني يکي هستند و يا از عناصر يکديگر تشکيل شدهاند و اين مسئله که مردم «زائر و يا گردشگر» را از هم جدا ميدانند، از عدم اطلاع کافي و فهم دقيق گردشگر و گردشگري ناشي ميشود. انگيزهها و فعاليتهاي انجامشده توسط مسافران، در تعيين نقش آنان بهعنوان گردشگر تأثير چنداني ندارد (تيموتي و اُلسن، 1392، ص20). به بيان ساده، گردشگر کسي است که بهطور موقت (حداقل 24 ساعت و حداکثر يک سال) از خانه خود دور ميشود و به منطقهاي ديگر سفر ميکند(تيموتي و اُلسن، 1392، ص20). اين تعريف، نشاندهندۀ دلايل و انگيزههاي متعدد و متفاوت گردشگري است. انگيزۀ سفر نقشي در تعريف گردشگر يا معناي گردشگري ندارد(تيموتي و اُلسن، 1392، ص20).
در مقابل، برخي بر اين عقيدهاند که زيارت مفهوم و پديدهاي مجزا و متفاوت از گردشگري مذهبي ميباشد. طبق اين ديدگاه، مسافراني که انگيزهها و تعهدات عميق معنوي و مذهبي دارند، با افرادي که به هدف لذت، آموزش، کنجکاوي، استراحت و نوعدوستي سفر ميکنند، کاملاً متفاوت هستند (تيموتي و اُلسن، 1392، ص21). ويدرکهر ازجمله پژوهشگراني است که در اين دسته جاي ميگيرد. وي بر اين نظر است که:
زيارت يک سفر آييني با هدفي مقدس است. هر قدم در اين راه معنايي دارد. زائر ميداند که سفر دشوار خواهد بود و چالشهاي حياتبخش پديدار خواهد شد. زيارت يک تعطيلات نيست، يک سفر تحولآفرين است که در طي آن تغييرات قابلتوجهي رخ ميدهد، بينشهاي جديد داده ميشود، درک عميقتري بهدست ميآيد، مکانهاي جديد و قديمي در قلب بازديد ميشود، برکات دريافت ميشود، شفا صورت ميگيرد، در بازگشت از زيارت با چشماني ديگر ديده ميشود، ديگر هيچچيز مثل قبل نخواهد شد (Jongmeewasin, 2016, p14).
بر طبق اين ديدگاه، انگيزۀ زيارت متفاوت از انگيزۀ گردشگري مذهبي است. تفاوت در انگيزه، تمايز در معنا و ماهيت کنش به دنبال دارد و درنتيجه زيارت و گردشگري مذهبي را به دو پديدۀ مجزا تبديل ميکند.
در زيارت، هدفِ زائر الهي و قدسي بوده و در جستوجوي کسب تجربۀ ديني است، اما در گردشگري، لذت و تفريح کانون مرکزي مسافرت است. در فرهنگ شيعي براي زيارت آداب متعددي ذکر شده است که اين آداب در راستاي حضور قلب هرچه بيشتر زائر و توجه به امور معنوي و پرهيز از دنياگرايي و لذتگرايي افراطي است که منافي با امر قدسي و معنوي زيارت ميباشد. براي نمونه ميتوان به آدابي اشاره نمود که از جانب امام صادق در باب زيارت امام حسين روايت شده است:
از مردى که اهل رقّه بود و به وى ابوالمضا مىگفتند نقل شده: امام صادق به من فرمودند: آيا به زيارت قبر اباعبدالله مىرويد؟ عرض کردم: بلى. فرمودند: آيا براي اين سفر، سفرهها (و غذاهاي رنگين) برميداريد؟ عرض کردم: بلى. فرمودند: اگر به زيارت قبور پدران و مادران خود ميرفتيد چنين کارى نمىکنيد. وى مىگويد: عرض کردم پس چه چيز بخوريم؟ حضرت فرمودند: نان و شير (طوسي، 1374، ج6، ص75).
همچنين ايشان در حديث ديگري ميفرمايند:
وقتي به زيارت حسين ميروي غمگين و شکسته و اندوهناک و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه باش که همانا حسين غمگين و شکسته و اندوهناک و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه بود و از او حاجاتت را بخواه و برگرد و آنجا را وطن قرار نده (ابنقولويه، 1356، ص131).
زيارت بهعنوان يک عمل عبادي مورد توجه است، اما در گردشگري مذهبي چنين نيتي در کار نبوده و براي کسب تجربۀ ديني صورت نميپذيرد. گردشگري مذهبي در واقع گردشگري ميراث مذهبي است و با گردشگري فرهنگي قرابت دارد. ريچاردز در تعريف گردشگري فرهنگي ميگويد: «حرکت افراد به سمت جاذبههاي فرهنگي دور از محل زندگي عادي خود، با هدف جمعآوري اطلاعات و تجربيات جديد براي ارضاي نيازهاي فرهنگي خود» (Jongmeewasin, 2016, p19).
در گردشگري ميراث مذهبي، فردِ سياح اماکن مذهبي را همچون ديگر بناهاي تاريخي و فرهنگي مينگرد و به دنبال کسب اطلاعات و رفع نيازهاي فرهنگي خود است. براي درک اين تفاوت، يک زائر شيعي و يک توريست مسيحي را در حرم مطهر امام رضا در نظر بياوريد. زائر شيعي به قصد عبادت و کسب تجربۀ ديني در حرم حضور مييابد، اعمال عبادي همچون نماز و قرائت زيارتنامه را بهجا ميآورد و در پي برآورده شدن حاجات خود است و به امام، بهعنوان يک شفيع و واسطۀ فيض الهي مينگرد و خود را حاضر در محضر امام معصوم ميداند و به برقراري ارتباط با وي ميپردازد، اما گردشگر مسيحي صرفاً براي بازديد از يک مکان ديني که جذابيت فرهنگي و تاريخي داشته و اطلاعات فرهنگي و تاريخي را در اختيار فرد قرار ميدهد، در حرم حضور مييابد. او در جستوجوي امر قدسي و تجربۀ ديني نميباشد؛ همچنانکه حضور يک مؤمن شيعي در معابد بوديسم و هندوئيسم نه براي عبادت، بلکه بهعنوان بازديد از يک مکان ديني و فرهنگي براي افزايش اطلاعات و دادههاي فرهنگي و ديني خود ميباشد.
بايستي به اين نکته توجه داشت که در زيارت نيز انگيزههاي ديگري بهطور همزمان ميتوانند حضور داشته باشند و اين امر نافي زيارت نيست. عليرغم همۀ تمايزاتي که پديدۀ زيارت با ديگر انواع سفر و گردشگري دارد، تشابهات و نقاط اشتراکي ميان آنها برقرار است. مهمترين اشتراک ميان آنها عبارت است از اينکه همگي آنها در ذيل مفهوم «سفر» قرار ميگيرند؛ يعني زيارت، گردشگري مذهبي و ديگر انواع گردشگري همگي از سنخ سفر بوده و در اين ويژگي يکسان ميباشند.
2. اهميت اوقات فراغت
امروزه اوقات فراغت به لحاظ کمّي و کيفي بسيار فربه شده و موقعيت آن از يک نياز ثانوي و تبعي، به يک نياز کانوني و استراتژيک ارتقا پيدا کرده و از حاشيه به متن انتقال يافته است (شرفالدين، 1395، ص18).
عوامل متعددي در اين موقعيتيابي بيسابقه مؤثر بودهاند؛ ازجمله کاهش موقعيت کار، کاهش زمان تخصيصي کار، دستيابي به توليد انبوه، ظهور رسانههاي جمعي و شکلگيري فرهنگ توده، ظهور پديدۀ صنعت فرهنگ و کالايي شدن محصولات فرهنگي، تغيير سبک زندگي، غلبۀ روحيات مصرفگرايانه و تنوعخواهانه بهعنوان بخشي از پيامدهاي مدرنيته در کنار ساير تحولات در سطوح عاملي و ساختاري، زمينۀ رونقيابي بيش از پيش فراغت و تفريح و تبديل آن به يکي از ويژگيهاي برجستة تمدن صنعتي معاصر و يکي از مطالبات جدي انسان مدرن را فراهم ساخته است (شرفالدين، 1395، ص18).
3. کارکرد و کژکاردهاي اوقات فراغت
نکتۀ حائز اهميت کارکردها و کژکارکردهاي فراواني است که اوقات فراغت بهطور عام و مسافرت و گردشگري بهطور خاص به دنبال دارند و اين امر موجب شده که پديدۀ سفر از يکسو مورد توجه انديشمندان و پژوهشگران علوم انساني و از سوي ديگر مورد توجه دولتها و کارگزارن اقتصادي و فرهنگي قرار گيرد.
1ـ3. کارکردهاي اوقات فراغت
ازجمله کارکردهاي اوقات فراغت عبارتاند از: 1. جامعهپذيري؛ 2. بسط و تقويت ارتباطات؛ 3. سلامت جسمي و روحي افراد؛ 4. تحرک و پويايي؛ 5. نشاط و شادابي؛ 6. تقويت حس خودباوري؛ 7. کاهش افسردگي و اضطرابها؛ 8. اشتغالزايي و... (ر.ک: شرفالدين، 1394، ص228ـ239).
2ـ3. کژکارکردهاي اوقات فراغت
هنگاميکه از منظر نظريۀ انتقادي و مفهوم صنعت فرهنگ و صنعت سرگرمي به مسئلۀ اوقات فراغت و توريسم نگاه ميشود، علاوه بر کارکردهاي فوق، کژکاردهايي نيز توسط انديشمندان مختلف بيان شدهاند. کژکارکردهاي اين صنعت از نظر منتقدان تحت سه عنوان کلي با زيرعناوين خاص به شرح ذيل دستهبندي شدهاند.
1ـ2ـ3. کژکارکردهاي فرهنگي ـ اجتماعي
1. تبديل شدن از حالت ثانوي و تبعي به يک هدف اصلي و غايي؛ 2. تضييع فرصتها و سرمايههاي وجودي؛ 3. انحطاط و ابتذال؛ 4. خودفريبي و ارضاي کاذب؛ 5. رخوت و انفعال؛ 6. تقويت پوچي و بيخودي؛ 7. تضعيف موقعيت کار؛ 8. الگودهي و قهرمانسازي؛ 9. زوال زندگي دروني و شخصي؛ 10. کاهش کنترل بر شيوۀ زندگي؛ 11. تحکيم سلطۀ سرمايهداري.
2ـ2ـ3. کژکارکردهاي سياسي
1. حساسيتزدايي سياسي؛ 2. کنترل سياسي ـ اجتماعي؛ 3. تقويت روحيۀ انفعال و پذيرش؛ 4. ايجاد آگاهي و احساس کاذب؛ 5. ايجاد و تقويت روحيۀ محافظهکاري؛ 6. تشديد رامشدگي و مطيعسازي (ر.ک: شرفالدين، 1394، ص247ـ268).
3ـ2ـ3. کژکارکردهاي اقتصادي
1. فربه ساختن غول اقتصادي؛ 2. تشديد مصرفگرايي؛ 3. جلوهنمايي تمايزات طبقاتي.
از ميان همۀ کارکردهاي مهم، کارکردهاي اقتصادي بيش از همه مورد توجه دولتها و فعالان اقتصادي خرد و کلان قرار گرفته است. اساساً بهکارگيري مفهوم «صنعت» در صنعت توريسم اشاره به همين نکته دارد که از منظر دولتها، کارگزاران و فعالان اقتصادي در حوزۀ گردشگري، اقتصاد و درآمد ناشي از توريسم مهمترين هدف ميباشد. با نگاهي به آمار و ارقام اين حوزه ميتوان اين مطلب را به روشني درک کرد.
بنا بر اعلام سايت سازمان جهاني گردشگري (UNWOT) بر اساس برآوردهاي اوليه، درآمد حاصل از گردشگري در سال 2024 به 1.6 تريليون دلار رسيد که حدود 3 درصد بيشتر از سال 2023 و 4 درصد بيشتر از سال 2019 است (www.unwto.org).
ازاينروي بسياري از کشورها سعي بر اين دارند تا با برنامهريزي و سياستگذاري سهم بهرهوري خود را از اين صنعت افزايش دهند. تعداد قابلتوجهي از کشورها اين صنعت پويا را بهعنوان منبع اصلي درآمد، اشتغال، رشد بخش خصوصي و توسعۀ ساختار زيربنايي ميدانند. بنابراين اگرچه در مناطق مختلف شرايط متفاوت است، اما گردشگري بهعنوان عامل اصلي توسعۀ اقتصادي بهحساب ميآيد (بابايي سمرمي و ديگران، 1393، ص114).
بنابراين توريسم و گردشگري امروزه تبديل به يک صنعت پرقدرت شده و توجه بسياري از صاحبان قدرت و ثروت را به خود جلب کرده است، و اين امر ناشي از کارکردهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي فراواني است که اوقات فراغت و گردشگري به دنبال دارد.
مفهوم «صنعت» يکي از کليدواژگان مکتب انتقادي فرانکفورت است. هورکهايمر و آدورنو از چهرههاي سرشناس مکتب انتقادي فرانکفورت در کتاب ديالکتيک روشنگري با رويکردي انتقادي و با استفاده از اين مفهوم، به تحليل فرهنگ در جهان مدرن مبادرت ورزيدهاند (ر.ک: آدورنو و هورکهايمر، 1384). بر طبق اين نظريه، صنعت فرهنگ بدان معناست که فرهنگ مانند هر صنعت ديگري به دنبال سودآوري است و به توليد و ارائة کالاهاي مصرفي، در قالب توليدات فرهنگي ميپردازد.
از برجستهترين ويژگيهاي جهان مدرن، سلطۀ عقلانيت صوري يا ابزاري است. اين نوع از عقلانيت در کنار رويکرد اومانيستي و سرمايهسالارانه موجب گشته است که انسان مدرن تمامي کنشهاي خود را مبتنيبر محاسبۀ سود اقتصادي خويش انجام دهد.
محرک عاطفي و انگيزشي انسان مدرن، منفعتطلبي و سوداگري و سودجويي است، و اين امر را به هيئت يک انديشه و قانون و قاعدۀ عام و رايج و حاکم در همۀ سطوح جامعۀ مدرن درآورده است. بشر مدرن ذاتاً سرمايهسالار و مايل به انباشت سرمايه و سودجو است، منتهي اين امر در طبقات مختلف اجتماعي و افراد در سطوح و مراتب مختلف مطرح ميشود (زرشناس، 1401، ص61). در اين فضا، فرهنگ نيز همچون کالايي اقتصادي نگريسته ميشود و محصولات فرهنگي نه براي اعتلاي فرهنگ، بلکه بايستي در راستاي انباشت سرمايه و کسب سود بييشتر توليد شوند؛ ازاينرو فرهنگ نيز تبديل به يک صنعت ميشود.
گردشگري همچون فرهنگ در جهانِ مدرن تبديل به يک صنعت بزرگ شده است. اين پديده هرچند کارکردهاي بسياري را در پي دارد، اما از کژکاردهاي مختلفي نيز در حوزههاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي برخوردار است.
نکتۀ حائر اهميت در ارتباط با پژوهش حاضر اين است که زيارت امکان و ظرفيت تبديل شدن به گردشگري و سياحت را دارد؛ چراکه هر دو از سنخ سفر ميباشند؛ لذا اين دو پديده قابليت همنشيني دارند. اين همنشيني گاه از سوي فرد زائر يا گردشگر صورت ميپذيرد و گاه از سوي مسئولين دولتي و فعالان اقتصادي. در اين رابطه جايگاه دولت و سازمانهاي مختلف اقتصادي از اهميت بسزايي برخودار است؛ چراکه قدرت و ثروت از آنِ اين مجموعهها بوده و سياستگذاري و تصميمگيري جهتِ مديريت پديدههاي اجتماعي نيز توسط اينان رقم ميخورد. تلقي زيارت بهمثابۀ گردشگري از جانب سازمانهاي دولتي تأثيرگذار و فعالان اقتصادي، پيامدها و کژکاردهاي مهم متعددي را در پي دارد؛ لذا اين مسئله در جامعۀ ديني ايران از اهميت بسزايي برخوردار است و شايان توجه و پژوهش ميباشد.
2. روش تحقيق
براي انجام اين پژوهش از رويکرد کيفي و از روش «تحليل مضمون» بهره بردهايم. تحليل مضمون يکي از شيوههاي متداول تحليل محتوا و روشي براي تحليل دادههاي کيفي حاصل از مصاحبه است. تحليل مضمون روشي براي شناخت، شناسايي، تحليل و گزارش الگوهاي موجود در دادههاي کيفي است. در کمترين حالت، مجموعۀ دادهها را با جزئيات بسيار سازماندهي و شرح ميدهد (خنيفر و مسلمي، 1396، ص53). تحليل مضمون به پژوهشگر اجازه ميدهد که به جستوجوي تمهاي آشکار و پنهان پرداخته و سپس آنها را تفسير نمايد. در اين روش اطلاعات بر اساس موضوع در دستههاي معنادار طبقهبندي ميشوند تا بتوان نظر پاسخدهندگان را خلاصه و تحليل کرد (خنيفر و مسلمي، 1396، ص53).
براي گردآوري دادهها از تکنيک «مصاحبه» و «مطالعۀ منابع علمي معتبر» با بهرهگيري از نمونهگيري «انتخاب هدفمند»، بهره بردهايم. در همين راستا 18 مصاحبه با کارشناسان رشتههاي مختلف علمي و مسئولان شهري انجام شد؛ همچنين پژوهشهايي که راجع به ابعاد مختلف «زيارت» انجام شده و در ارتباط با مسئلۀ اين پژوهش قابل استفاده ميباشند، مورد مطالعه و تحليل قرار گرفتهاند.
در گام بعدي مصاحبهها را به «متن» تبديل کرده و سپس با استفاده از «کدگذاري باز»، «کدگذاري انتخابي» و «کدگذاري محوري» به تحليل و کدگذاري متون پرداختهايم. در نهايت پس ازکدگذاري و استخراج مضامين، شبکۀ مضامين را در قالب سه مقولۀ «مضمون فراگير»، «مضمون سازماندهنده»، «مضون پايه» ترسيم کرده و سپس به بحث و تحليل مضامين پرداختهايم.
براي بررسي و ارزيابي اعتبار يافتههاي تحليل مضمون روشهاي متعددي همچون استفاده از کدگذاران مستقل، دريافت بازخورد از مصاحبهشوندگان، تطابق و همخواني با ادبيات تحقيق و مطالعات معتبر در زمينۀ پژوهش، بيان شده است (شيخزاده و ديگران، 1390، ص187ـ191؛ خنيفر و مسلمي، 1396، ص65). در پژوهش حاضر از روش «دريافت بازخورد از مصاحبهشوندگان» جهت بررسي اعتبار مضامين مستخرج و يافتههاي اين پژوهش استفاده نمودهايم. پس از کسب نظر و انجام اصلاحات مورد نظر، مصاحبهشوندگان مضامين و يافتههاي اين پژوهش را مورد تأييد خود دانستهاند؛ ازاينروي يافتههاي اين پژوهش از اعتبار لازم برخوردار ميباشند.
نمودار 1: ويژگيهاي مصاحبهشوندگان
رديف مدرک تحصيلي سمت
1 دکتري فرهنگ و ارتباطات عضو هيئت علمي
2 دکتري فلسفه نمايندۀ مجلس شوراي اسلامي و عضو سابق شوراي شهر
3 دکتري اقتصاد عضو هيئت علمي
4 سطح چهار فقه مديريت پژوهشگر و مدرس حوزة علميه و دانشگاه
5 دکتري انديشة اجتماعي معاصر مسلمين عضو هيئت علمي
6 دکتري فلسفه عضو هيئت علمي
7 دکتري شهرسازي پژوهشگر
8 دکتري مردمشناسي عضو هيئت علمي
9 دانشجوي دکتري جامعهشناسي پژوهشگر و خادم حرم حضرت معصمومه
10 سطح چهار حوزوي مدرس سطوح عالي حوزة علمية قم
11 دانشجوي دکتري سياستگذاري فرهنگي پژوهشگر در شوراي انقلاب فرهنگي
12 دکتري دينپژوهشي پژوهشگر
13 کارشناسيارشد ارتباطات پژوهشگر رسانه و فضاي مجازي
14 دکتري مديريت عضو هيئت علمي
15 دکتري فلسفة علوم اجتماعي مدرس و پژوهشگر
16 سطح چهار فقه اجتماعي و دکتري انديشة اجتماعي معاصر مسلمين عضو هيئت علمي
17 کارشناسي ارشد جامعهشناسي پژوهشگر
18 دانشجوي دکتري جامعهشناسي پژوهشگر
3. يافتههاي پژوهش
پس از خوانش متون و کدگذاري اوليه، در نهايت 29 مضمون پايه، 8 مضمون سازمانيافته، 3 مضمون فراگير راجع به موضوع اين پژوهش، يعني «زيارت بهمثابۀ صنعت توريسم» استخراج گرديد. در ميان مضامين بهدستآمده، برخي علت و زمينهساز، برخي پيامد و برخي ارائة راهکارهايي راجع به پديدۀ مرکزي اين پژوهش ميباشند. در نهايت با توجه به ذوابعاد بودن مسئله، اين پژوهش از 3 مضمون فراگير برخوردار ميباشد. در نمودار (2) مضامين استخراجشده ارائه ميگردند.
نمودار 2: مضامين مستخرج
مصاديق مضمون پايه مضمون سازماندهنده مضمون فراگير
اقتصاد سنتي به اقتصاد آزاد و جهاني (سرماية سالارانه)تبديل شده است، اما نظام سرمايهداري سعي ميکند زيارت را به گردشگري تبديل کند.
اصلاً مگه ميشه در جامعة مدرن چيزي از سپهر اقتصاد بيرون باشه و ماهيت اقتصادي پيدا نکنه. حاکميت روح سرمايهداري تأثيرات مدرنيته عوامل مؤثر بر زيارت
مدرنيته عفلانيت خاص خود را دارد و اين عقلانيت کنش انساني را هدايت ميکند. اصالت برگشت داده شد به اينکه من چقدر ميتوانم از اين پول و سود کسب کنم.
فضاي تبادلات ما هم تبديل شده به نگاه سودمحور.
چيزي که جنبة اقتصاي نداشت الان اقتصاد شده يک هدايتگرش. حاکميت عقلانيت ابزاري
مدرنيته از طريق تکنولوژي توانسته مکانهاي زيارتي را جهاني کند، امروزه با تسهيل در رفت و آمد، وجود مکاني امن و بهداشتي بهعنوان استراحتگاه و غذاهاي متنوع، زيارت در يک آسايش کامل رخ ميدهد و رياضتکشي از بدن حذف شده است. پيشرفت فناوري
چرا آدما زائر ميشوند، ولي در گذشته نبود؟ مثلاً در گذشته ما جادة خوبي نداشتيم، وسايل حمل و نقل نداشتيم، وضع مالي مردم خوب نبود، اما الان هست. مدرنيته موجب توسعة زيارت شده و گسترش حمل و نقل به کشورهاي مذهبي، زيارت را آسان کرده است. توسعة حمل و نقل
اينکه مردم انگيزه دارند به دلايلي است، اينکه وضع مالي نسبتاً خوب شده است؛ يعني بخشي از پولشان را در سبد اقتصادي صرف زيارت و مسافرت ميکنند.
در گذشته وضع مالي مردم خوب نبود، اما الان هست. توسعة اقتصادي
در سبک زندگي مدرن لذتجويي اساساً يکي از محرکات کنشي انسان است. بُعد گذراندن اوقات فراغت مهم است. گذراندن اوقات فراغت، يعني مصرف و مصرف حتماً بايد لذتجويانه باشد اهميت فراغت در سبک زندگي مدرن تأثير عوامل فرهنگي
مسافرت رفتن هم يک فرهنگ شده است، فرهنگ ديني هم بالا رفته و فرهنگ زيارتي دارند. توسعة فرهنگ مسافرت و تفريح
بنابراين اينها (هتلها و...) تبليغ ميکنند. تبليغاتي که تلويزيون انجام ميدهد، الان مشهد را به چه ميشناسند؟ موجهاي آبي تبليغات رسانهاي
در مطالعات و پژوهشهاي گردشگري کارکرد اقتصادي بيشتر از ساير ابعاد مورد توجه بوده و داراي اهميت است.
گردشگري را يکي از ارکان اصلي و محرکهاي اقتصادي شهرهاي گردشگري ميدانند.
ميتواند منابع اقتصادي قابل توجهي را نصيب شهرها بکند. نقشِ محوري اقتصاد در ادبيات گردشگري نقش نخبگان و کنشگران کليدي (علمي ـ اجرايي ـ ذينفعان اقتصادي)
برخي از مديران، مسئولان و تصميمگيران از دانش مربوطه و لازم برخوردار نيستند و از مشاورة کارشناسان نيز بيبهره هستند.
حضور متخصصان و کارشناسان فرهنگي و اجتماعي در سازمانها و نهادهاي تصميمگير کمرنگ است. عدم تخصص برخي از عوامل مديريتي
ايجاد فضاي غيررقابتي براي سرمايهگذاران خصوصي، استفادة انحصاري از رانتهاي اقتصادي سياسي استفادة انحصاري از رانتهاي اقتصادي و سياسي
غالباً به اقتصاد توجه ميکنند. در ادارات و سازمانها منافع اقتصادي بيشتر مورد توجه است و در اولويت قرار دارد.
عدم وجود فعاليتهاي فرهنگي در برنامهريزي گردشگري از نقاط ضعف است. اولويت منافع اقتصادي در مديريت گردشگري نقش نهادها و سازمانهاي مديريتي
يکي از مهمترين دلايل اين امر وابستگي شهرداري به منابع مالي پايدار از قبيل صدور پروانه، کسب مجوز، جرايم ساختماني است. منابع مالي سرمايهگذاران براي مديريت شهري جذابيت بالايي دارد. وابستگي شهرداري به منابع مالي ناپايدار
مديريت واحد شهري وجود ندارد.
عدم هماهنگي ميان کنشگران گردشگري مذهبي سوداگري فضايي را در پهنههاي پيراموني حرم مطهر رضوي تشديد نموده است. مديريت چندگانه و ناهماهنگ
عدم تدوين برنامة بلندمدت براي توسعة فضايي گردشگري شهري مشهد، عدم وجود برنامهاي جامع منجر به... فقدان سياستگذاري و برنامهريزي جامع در حوزة زيارت
يکي از مؤلفههاي بنيادي کنش بعد زمان فضا مکان است. تمام حواسش به زرق و برق ساختمان است، فقط زرق و برق ميبيند. ابرپروژههاي شهري مشهد و ارزيابي تأثيرات فرهنگي اجتماعي آنان بر چهره و نماي شهر و بر کنش زيارت حائز اهميت است. شهرسازي نامتناسب با ارزشهاي ملي مذهبي
ساختار تمرکزگراي نظام برنامهريزي و مديريتي در کشور زمينهساز شرايطي در بستر اقتصاد سياسي شهر مشهد شده است که نهادهاي متولي به جاي تعامل مستقيم با جامعة مدني، پاسخگويي به نهادهاي بالاتر مديريتي در نهاد خود را در اولويت خود ميدانند. بورکراتيزه کردن زيارت و تضعيف حوزة عمومي
اگر رونق ميدهند به خاطر اينکه جنبههاي اقتصادي براشون مهم است، نه لزوماً جنبة زيارتي فرهنگي و معنوي، کالايي کردن همة مناسک ديني؛ يعني وجه اقتصادي دادن به فعاليتهاي مختلف اعم از فعاليتهاي فرهنگي مذهبي کالاشدگي زيارت عرفي شدن زيارت پيامدها وچالشها
امروز زائر تبديل شده است به توريسم، صنعت گردشگري براي يک نفري که اهل دين است نياز دارد که اين را در قالب زائر ببره گردشگرش کنه.
پيامدش سکولار کردن زيارت و تبديل آن به گردشگري مذهبي است. فروکاستن زيارت به گردشگري ميراث مذهبي
در ناحية زائر احتمال اينکه زيارت تبديل شود به مقولة تفريحي، هست. دليل مشارکت اين دسته از زائران (زائر گردشگر) شلوغي بسيار زياد اماکن غبر از حرم مطهر مثل ييلاقهاي اطراف مشهد، پارکها و شهربازي، پارک آبي و ديگر مراکز تفريحي است. غلبة وجوه تفريحي و سرگرمي بر زيارت
منجر به تغييرات وسيع و تخريب ارزشهاي هويتي بافت سنتي شهر مشهد شده است. تخريب بافت شهري سنتي پيرامون حرم تأثيرات مخرب محيطي
تشديد ازدحام فعاليتي پيرامون حرم را به همراه داشته است. ازدحام و افزايش جمعيت پيرامون حرم
دستورالعمل دو جور داريم: 1. عمومي و عام؛ 2. شخصي. در جهان مدرن عام و عمومي جواب نميدهد بعيده به ثمر برسد، اما شما ميتوانيد به لحاظ شخصي راهي مجزا از تمدن مدرن در پيش گيريد. تقويت اراده وانگيزة فردي زائر فردي راهکارهاي افزايش ابعاد معنوي زيارت
بدون تدوين برنامهاي جامع و مدون در تعامل با همة کنشگران امکان تحقق وجود ندارد. تدوين برنامهاي جامع در حوزة زيارت سازماني
تشکيل دادن مديريت يکپارچه شهري از طرف نهادهاي تأثيرگذار. طرح داشتن سازمانها و هماهنگي بين آنها تعامل سازندة نهادهاي مديريتي
مهمترين عوامل ارتقادهندة سطح مشارکت سرمايهگذاران خصوصي و جامعة مدني را شفافسازي دانستهاند. شفافسازي فعاليتهاي اقتصادي
بر ضرورت تمرکززدايي از نظام برنامهريزي و مديريتي گردشگري تأکيد نمودهاند. تمرکززدايي از نظام برنامهريزي و مديريتگردشگري
در اين حوزه بايستي ادبيات علمي متناسب و علوم انساني اسلامي توليد شود. توليد ادبيات علمي متناسب با فرهنگ اسلامي در حوزة مديريت گردشگري
نظرات کارشناسان رشتههاي مختلف علمي دريافت گردد و پژوهشهاي علمي در راستاي رفع نيازها و حل مسائل انجام شود.
برگزار کردن نشستهاي علمي با کارشناسان
ايجاد کردن مرکز مطالعات راهبردي در حوزة زيارت و گردشگري
نيروي متخصص تربيت شود. بهرهمندي از نظرات کارشناسي بهويژه کارشناسان فرهنگي و اجتماعي
بايستي مؤلفههاي شهر اسلامي تدوين شود و به استانداريها و شهرداريها ابلاغ شود.
حداقل سبک چهارتا خيابان اطراف حرم را عوض کند. بهرهگيري از الگوهاي اسلامي ـ ايراني در ساخت شهرهاي زيارتي يا اماکن قدسي
نمودار 3: شبکة مضامين
1ـ3. مضمون فراگير «عوامل مؤثر بر زيارت»
اين مضمونِ فراگير، دربرگيرندة عواملي است که موجبات تبديل شدن امر قدسي زيارت به صنعت توريسم را فراهم ساختهاند. مضمون فراگير «عوامل مؤثر بر زيارت» داراي 4 مضمون سازمانيافته و 16 مضمون پايه به شرح ذيل ميباشد.
1ـ1ـ3. تأثيرات مدرنيته
1ـ1ـ1ـ3. حاکميت روح سرمايهداري
کاپيتاليسم (سرمايهسالاري)، ساختار اقتصادي اجتماعي است که بر پاية تلاش بهمنظور سودجويي بيشتر، حسابگري کمّي انديشانة عقل مدرن، تعريف تصرفگرايانه و استيلاجويانه و ازخودبيگانهاي از «کار» و «سرمايه» و ميل به انباشت دائمي سرمايه و گسترش فقر مدرن و با هدايت عقل دکارتي پديد آمده است (زرشناس، 1401، ص61).
در راستاي جهاني شدن و فراگيري نظام سرمايهداري، امروزه سودجويي و تمايل به انباشت سرمايه به يکي از ويژگيهاي مهم مناسبات اجتماعي بدل شده است. نظام سرمايهداري مبتنيبر اصالت دنيا بوده و هدف غايي آن چيزي جز تأمين منافع اقتصادي نميباشد. به تعبير کوتس، تأثيرگذارترين ويژگي وضعيت سرمايهداري مدرن همهجا حاضر بودن آن است (کوتس، 1396، ص19)؛ لذا سرمايهداري در همهجا حضور دارد و با «کالا کردن» همة امور سعي بر آن دارد تا همهچيز را در راستاي منافع خويش مورد بهرهبرداري قرار دهد.
زيارت بهعنوان يک پديدة قدسي يکي از مهمترين جلوههاي دينداري بهشمار ميآيد؛ ازاينرو همواره مورد اهتمام دينداران و پيروان بوده است. زيارت غالباً توأم با سفر زائران است و سفر نيازمند تأمين امکانات رفاهي است. همين امر موجب گشته است که زيارت به يکي از جذابترين موضوعات براي نظام سرمايهداري تبديل شود؛ چراکه امروزه به دليل حضور گستردة زائران و گسترش فرهنگ زيارت، اقتصاد زيارت و گردش مالي حاصل از آن بسيار رشد کرده است؛ لذا نظام سرمايهداري با کالايي کردن زيارت سعي بر اين دارد تا از اين موقعيت نهايت بهره را ببرد، اما به دليل اينکه نظام سرمايهداري بر اصل دنياگرايي، تصرفگرايانه و استيلاجويانه استوار است، ماهيت پديدهها را نيز بر طبق مباني خود تغيير خواهد داد و پيامدهايي را به دنبال خواهد داشت. به همين خاطر هنگاميکه زيارت تحت سلطه و نفوذ سرمايهداري قرار گيرد، دچار چالشهايي خواهد شد.
2ـ1ـ1ـ3. حاکميت عقلانيت ابزاري
سرمايهداري از پيامدها و ملزومات «عقلانيت ابزاري» است. چنين عقلانيتي مناسبات اجتماعي خاص خود را پديد آورده و بنيان کنش انساني را در عرصههاي مختلف اجتماعي به سمت و سوي منفعتطلبي سوق ميدهد و انسان را دائم به وادي محاسبه و گزينش بهترينها در راستاي اهداف شخصي و مادي خويش ميکشاند و او را از تأمل در اهداف غايي باز ميدارد.
عقل مدرن عين خودبنيادانگاري و نفساني بشر است و «من فردي» را «سوبژه» و همة عالم (طبيعت و ديگر آدميان) را «ابژه» ميپندارد، و بهتبع اين سوبژکتويسم، خصلتي ابزاري و کارايي پيدا ميکند. به همين دليل است که عقل مدرن را عقل ابزاري يا عقل کارافزار ناميدهاند. در واقع ابزاري بودن، از ماهيت عقل مدرن جداييناپذير است (زرشناس، 1401، ص41).
دين، فرارَوي از «ماديت»، «منيت» و از «موقعيت» ميباشد (شجاعيزند، 1388، ص250)، اما هنگاميکه تحت تسخير عقلانيت ابزاري و مدرن غربي قرار گيرد، نهتنها ديگر موجب فرارَوي انسان از ماديت و منيت نميباشد، بلکه خود ابژهاي در دست انسان ميگردد که بايستي منافع سرمايهدارانه آن را تأمين کند؛ لذا هنگاميکه دين بهطورکلي و زيارت بهطور خاص، تحت حاکميت عقلانيت ابزاري قرار گيرد، از يک کنش معنوي به يک فعاليت سودمحور و سازمانيافته تغيير مييابد.
3ـ1ـ1ـ3. پيشرفت فناوري
امروزه فناوري، فکر و فرهنگ و رفتار و هويتهاي فرهنگي انسانها را دگرگون کرده و در تغيير الگو و سبک زندگي جوامع مؤثر بوده است، و همچنين در ارتقاي فرهنگ و معنويت در ميان انسانها نقش بسزايي داشته است. بنيانهاي فرهنگي و ارزشها و هنجارهاي حاکم بر جامعه امروزه تحت تأثير فناوريهاي نوين ازجمله ارتباطات قرار گرفته و ارزشهاي انساني، خانوادگي، اخلاقي و مذهبي در حال تغيير و دگرگوني است (نصيري، 1398، ص22).
در رويکردهاي مختلف اجتماعي به فناوري عليرغم تمايزات نظري، تأثيرگذار بودن فناوري بر ابعاد مختلف زندگي بشري مورد توافق همگان ميباشد. در اين ميان برخي از انديشمندان رويکردي خوشبينانه، برخي ديگر رويکردي بدبينانه و عدهاي هم رويکردي ميانه در باب آثار و پيامدهاي فناوري اتخاذ نمودهاند (ر.ک: نصيري، 1399).
زيارت نيز بهعنوان يک پديدة اجتماعي و فرهنگي، تحولاتي را ناشي از گسترش فناوري پذيرا شده است؛ تحولاتي همچون ايجاد و توسعة فضاي مجازي، گسترش حمل و نقل، توسعة معماري، توليد کالاهاي مصرفي و.... بهطورکلي گسترش فناوري هم آثار مثبت و هم آثار و پيامدهاي منفي براي زيارت به دنبال داشته است. در ارتباط با تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم، فناوري از طريق ايجاد تحولاتي در تسهيل سفر، تبليغات آنلاين، رزرو آنلاين هتلها، تبليغات رسانهاي، ساخت مراکز تفريحي در شهرهاي زيارتي، زمينه را براي زيارت بهمثابة صنعت توريسم فراهم ميآورد.
4ـ1ـ1ـ3. توسعة حمل و نقل
حمل و نقل يکي از مهمترين ارکان مسافرت محسوب ميگردد که بدون آن، مسافرت امکان تحقق ندارد. وسايل نقليه که در ابتداي دوران مدرن اختراع شدند با بهرهگيري از نيروي بخار و سوخت زغالسنگ به حرکت در ميآمدند، اما امروزه شاهد پيشرفتهاي چشمگيري در حوزة وسايل نقليه ميباشيم که رفاه و سرعت بسيار بالايي را براي بشر به ارمغان آورده است. از ويژگيهاي مهم و برجستة وسايل نقلية پيشرفتة امروزين، «شخصيسازي» وسيلة حمل و نقل است؛ بهگونهايکه هر فردي ميتواند وسيلهاي اختصاصي در اختيار داشته باشد. همين مسئله تأثير بسزايي را بر تحرکات و جابهجايي انسانها بر جاي گذاشته است و معنايي تازه به سفر بخشيده است. مسافرت در جهان کنوني به لحاظ کمّي و کيفي به هيچ عنوان با دوران سنتي قابل مقايسه نميباشد. از اين روي گسترش وسايل حمل و نقل، امکان و زمينة زيارت را بسيار بيش از گذشته فراهم آورده است و با گسترش زيارت و افزايش تعداد زائران، امکان کالاييکردن آن و بهرهبرداري اقتصادي از آن را نيز براي برخي مهيا کرده است.
5ـ1ـ1ـ3. توسعة اقتصادي
رفاه اقتصادي عموم مردم نسبت به گذشته رشد چشمگيري داشته است. اين امر سبب شده است که امروزه سفر (زيارتي ـ سياحتي) بخشي از سبد اقتصادي خانوار را به خود اختصاص دهد. افزايش رفاه اقتصادي زمينة گسترش سفرهاي زيارتي و سياحتي را ايجاد ميکند. از سوي ديگر، توسعة اقتصادي موجب گرديده است که فعالان اقتصادي، سرمايهگذاريهاي فراواني را در حوزة زيارت انجام دهند. بديهي است که بدون توسعة اقتصادي نه امکان سفرهاي زيارتي هست و نه امکان سرمايهگذاريهاي کلان؛ بنابراين توسعة اقتصادي يکي از شروط لازم جهت پيدايش صنعت توريسم است. توسعة اقتصادي در کنار ساير عوامل مذکور به تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم دامن ميزند.
2ـ1ـ3. تأثير عوامل فرهنگي
1ـ2ـ1ـ3. اهميت فراغت در سبک زندگي مدرن
انسان سنتي هيچگاه همانند انسان مدرن احساس نياز به اوقات فراغت نداشت. «کار» براي انسان سنتي معناي ديگر داشت. محل کار او با محل زندگياش يکسان بود و ازخودبيگانگي براي او معنايي نداشت؛ همچنين انسان سنتي ارتباطي نزديک و مستقيم با طبيعت برقرار ميکرد، اما در مقابل، انسان مدرن به طبعِ صنعتي شدن، معناي ديگري از «کار» در سر دارد و کار در کارخانهها و مراکز صنعتي با تخصصي شدن فزايندة کار، او را به ازخودبيگانگي ميکشاند. انسان شهري، ارتباط خود را با طبيعت از دست داده و يا بسيار کمرنگ شده است. جدايي محل کار از خانه و سبک زندگي شهري و همچنين کار زياد و ازخودبيگانگي، «اوقات فراغت» را براي انسان امروزي به امري مهم و اجتنابناپذير تبديل کرده است. در واقع اهميت يافتن و گسترش اوقات فراغت، زمينه و بستر سفرهاي تفريحي به شهرهاي زيارتي را ايجاد کرده است.
2ـ2ـ1ـ3. توسعة فرهنگ مسافرت و تفريح
اوقات فراغت بازة زماني است که انسان از هرگونه فعاليتهاي اجباري معاف است و سفر، فعاليتي است که در اين بازة زماني بهعنوان کنشي دلبخواهانه صورت ميپذيرد. يکي از مسائلي که زمينة تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم را فراهم ميآورد، گسترش فرهنگ مسافرت و زيارت است که خود معلول عللي ديگر همچون بهبود وضعيت مالي افراد، توسعة کمّي و کيفي سيستم حمل و نقل، نياز به فراغت و... ميباشد. با افزايش سفرها زمينة فعاليتهاي اقتصادي و اشتغالزايي فراواني پديد ميآيد و دهها شغل و حرفه درگير آن خواهند بود. حجم مبادلات مالي در شهرهاي بزرگ زيارتي همچون مشهد مقدس رقم بسيار بالايي است. از اين روي بسياري سعي بر اين دارند تا نهايت بهرهوري اقتصادي را از اين موقعيت نصيب خود گردانند.
3ـ2ـ1ـ3. تبليغات رسانهاي
رسانه يکي از مهمترين عوامل فرهنگساز است و از سوي ديگر، امروزه رسانه به يکي از بسترهاي مهم تبليغات تجاري و منبع غني براي کسب درآمد و تأمين بودجه تبديل شده است. تجميع اين دو ويژگي يعني فرهنگسازي و رويکرد تجاري، توانسته پيامدهاي منفي و مخربي را در برخي عرصهها به دنبال داشته باشد. در برخي موارد تبليغات رسانهاي موجب ميگردد که امور حاشيهاي و فراغتي در سفر زيارتي به مقولهاي اصلي تبديل کند و يا دستکم فعاليتهايي را در کنار کنش زيارت ترويج کنند که گسترش اين سنخ از فعاليتها ميتواند به تدريج بر ماهيت کنش زيارت تأثير منفي برجاي گذارد. براي نمونه ميتوان به تبليغات اماکن تفريحي و گردشگري در شهر مشهد اشاره کرد. در روزگاري، هنگاميکه نام «مشهد مقدس» به ميان ميآمد، اولين چيزي که به ذهن خطور ميکرد «حرم مطهر امام رضا» ميبود، اما امروزه برخي اماکن تفريحي چنان به شهرت رسيده و تبليغ گشتهاند که آن فضاي ذهني سابق را دچار تغيير کرده و به مشخصة اصلي شهر مشهد تبديل گشتهاند. در يکي از مصاحبهها بيان شد که پس از چند روز حضور در مشهد مقدس هنوز به زيارت نرفته و در مناطق شانديز و طرقبه از مناطق سياحتي مشهد، اسکان يافته و به گشتوگذار مشغولاند. بنابراين شهرهاي زيارتي نه فقط بهعنوان اماکني براي زيارت، بلکه بهعنوان مقصد گردشگري معرفي ميشوند.
3ـ1ـ3. نقش نخبگان و کنشگران کليدي (علمي، اجرايي، ذينفعان اقتصادي)
1ـ3ـ1ـ3. نقشِ محوري اقتصاد در ادبيات گردشگري
در بسياري از ادبيات توليدشده در حوزة گردشگري و زيارت، اقتصاد دال مرکزي توجهات است و ابعاد فرهنگي اجتماعي کمرنگ و بهعنوان فرع مطرح ميشوند و يا بهطورکلي ناديده گرفته ميشوند. بديهي است که اين ادبيات علمي بر تربيت نيروي انساني و بر سياستگذاريهاي اين حوزه تأثير شاياني خواهد داشت. بهعبارتديگر، سياستهاي توسعة زيارت با نگاه اقتصادي و توريستي تدوين شدهاند.
2ـ3ـ1ـ3. عدم تخصص برخي از عوامل مديريتي
برخي از مديران شهري و تأثيرگذار فاقد تخصص لازم براي مديريت امور در گردشگري مذهبي هستند. بهطور ويژه بسياري از مديران و مسئولان، نهتنها از تخصص و دانش لازم مديريتي در امور فرهنگي و اجتماعي برخوردار نيستند، بلکه از مشاورة کارشناسان نيز بيبهره هستند؛ از همين روي، زمينة تک بُعدي ديدن مسائل و غفلت از ابعاد فرهنگي فراهم ميآيد.
3ـ3ـ1ـ3. استفادة انحصاري از رانتهاي اقتصادي و سياسي
فرصتهاي سرمايهگذاري و کسب درآمد در حوزة زيارت در اختيار گروههاي خاصي قرار گرفته است. در واقع از پيامدهاي بورکراتيزهشدن و انحصار قدرت و نفوذ کنشگران کليدي شهر، ايجاد رانتهاي اقتصادي ميباشد. در جريان توسعة شهري مخصوصاً توسعه پيرامون حرم، در برخي موارد سازمانها و افراد ذي نفوذ اقدام به ساخت مراکز تجاري مينمايند. در چنين مواردي به دليل توجة ويژه به سود کلان اقتصادي و اقتصادمحور بودن اين ساختوسازها، ابعاد فرهنگي و اجتماعي زيارت مغفول مانده و اين مسئله بهنوبة خود به کالايي شدن زيارت و حاکميت منطق اقتصادي بر ابعاد مختلف زيارت منجر ميشود.
4ـ1ـ3. نقش نهادها و سازمانهاي مديريتي
1ـ4ـ1ـ3. اولويت منافع اقتصادي در مديريت گردشگري
سياستها و برنامههاي راهبردي بسياري از سازمانها، اقتصادمحور است. به عبارتي تأمين منافع اقتصادي بر فرهنگ، سياست، امنيت و... تقدم دارد. حال آنکه پديدههاي اجتماعي از ابعاد مختلف فرهنگي، اقتصادي و سياسي برخوردارند و بايستي همة اين ابعاد در توازن و تناسب با يکديگر در نظر گرفته شوند و عدم تعادل بين موازنههاي مختلف اجتماعي چالشهايي را به دنبال خواهد داشت. زيارت اساساً پديدهاي معنوي و فرهنگي است که ناديده گرفتن ابعاد فرهنگي آن و توجة انحصاري به اقتصاد زيارت، تأثيرات مخربي را بر ماهيت زيارت بر جاي خواهد گذاشت.
2ـ4ـ1ـ3. وابستگي شهرداري به منابع مالي ناپايدار
شهرداري بهعنوان يکي از مهمترين سازمانهاي مديريت شهري، وابستگي زيادي به درآمدهاي شهري نظير ساختوسازها، جريمهها و... دارد. همين امر موجب ميگردد که نگاه اقتصادي بر الگوي توسعة شهري سايه افکند و اولويت سياستگذاري، حمايت از سرمايهگذاريهاي سودآور باشد و براي تأمين درآمدهاي خود، توسعة مراکز تجاري و گردشگري را در اولويت قرار دهد. در اين نوع نگاه، ابعاد فرهنگي اجتماعي در حاشيه قرار دارد و بهعنوان امري فرعي مورد توجه قرار ميگيرد.
3ـ4ـ1ـ3. مديريت چندگانه و ناهماهنگ
در شهرهاي زيارتي سازمانهاي متعدد دولتي بهطور مستقيم و غيرمستقيم در مديريت امر زيارت دخيل ميباشند. استانداري، شهرداري، توليت حرم، شوراي اسلامي شهر، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، راه و شهرسازي، اوقاف و امور خيريه ازجمله مراکزي ميباشند که به انحاي مختلف با مسئله زيارت در ارتباط ميباشند. در برخي از موارد، ناهماهنگي و يا تعارض در سياستگذاري و اجرا آثار سوئي را براي زيارت در پي دارد. اين ناهماهنگي ميتواند ريشه در تعارض منافع، تفاوت وظايف سازماني، اختلاف در رويکردها و... داشته باشد.
4ـ4ـ1ـ3. فقدان سياستگذاري و برنامهريزي جامع در حوزة زيارت
سياستگذاريهاي نامتناسب در حوزة زيارت يکي از مهمترين عللي است که امر قدسي زيارت را به سمت صنعت توريسم سوق ميدهد. سياستگذاريهاي نامتناسب در حوزة زيارت را ميتوان در چند دسته طبقهبندي و مطرح کرد.
در برخي موارد اساساً با خلأ سياستگذاري مواجهيم؛ يعني در ارتباط با برخي از مسائل و ابعاد زيارت، هيچگونه برنامه و سياست راهبردي طراحي و اجرا نشده است. در برخي موارد نيز سياستگذاريهاي انجامشده از نقصانهايي برخوردار ميباشند. تک بُعدي نگريستن، غفلت از ابعاد معنوي و فرهنگي زيارت، غلبة نگاه اقتصادي، تعارض سياستها با يکديگر، مبتني نبودن بر پژوهشهاي معتبر ازجمله چالشهايي است که در حوزة سياستگذاري با آن مواجهيم.
5ـ4ـ1ـ3. شهرسازي نامتناسب با ارزشهاي ملي و مذهبي
زيمل در جستار معروف «کلانشهر و حيات ذهني» به بررسي تأثيرات زندگي شهري و فضاي کلانشهري بر ذهنيت و کنش انساني ميپردازد و بهخوبي نشان ميدهد که انسان شهري چقدر از انسان روستايي يا جوامع کوچک متمايز است. حيات شهري حتي الگوي ارتباطي ميان انسانها را نيز دگرگون ميکند (ر.ک: زيمل، 1372). رشد بيروية مالهاي تجاري و هتلهاي لوکس در اطراف حرمها در ساختار و معماري شهري دگرگونيهايي مغاير با فرهنگ ديني پديد آوردهاند و بالتبع کنش ديني زائران را نيز تحت تأثير خود قرار خواهند داد. فضاي پيراموني حرمهاي مطهر در شهرهاي زيارتي از اهميت شاياني برخوردار است؛ چراکه اکثر زائران بيشتر در اين منطقه اسکان و تردد دارند. هنگاميکه فضاي پيراموني زائر سرشار از اِلمانها و نشانههاي اقتصادي و دنيوي باشد بهگونهايکه حتي تا درب آستانة حرم او را همراهي کنند، موجب غفلت زائر از هدف غايي زيارت ميگردد.
بسياري از زائران ساعات بيرون از حرم را در سيتيسنترها و مالهايي ميگذرانند که در ابتدا به جهات متعدد اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي براي رفاه حال شهروندان ساخته شدهاند، ولي دست آخر خود اين مراکز به قطبهاي توليد فرهنگ در سطوح مختلف اجتماعي و اقتصادي تبديل شدهاند (اکبري و ديگران، 1399، ص97). اين فضاهاي مدرن ارزشها و هنجارهاي خاص خود را القا ميکنند. در اين شرايط نوعي تضاد ارزشي به وجود ميآيد؛ از يکسو حرم با فضاي قدسي که مصداق تمامعيار معنويتگرايي است قرار دارد و در سوي ديگر مگامالها و مراکز خريد تجاري مدرن و پر زرق و برقي که دنياگرايي و ماديگرايي را تشويق ميکنند و غفلت از معنويت و زيارت را به دنبال دارند؛ ازاينرو برخي از زائران بيشتر به خريد و تفريح توجه دارند تا عبادت و زيارت در حرمهاي مقدس که اين امر از پيامدهاي توريستي شدن زيارت شمرده ميشود.
6ـ4ـ1ـ3. بورکراتيزه کردن زيارت و تضعيف حوزة عمومي
بوروکراتيزهشدن يا ديوانسالاري سبب شده است که «قدرت» در افرادي که از جايگاه رسمي و اداري برخوردارند، تجميع شود. هرچند اين امر از کارکردهاي مثبتي برخوردار است و ضرورت جوامع پيچيدة امروزين است که مبتنيبر تقسيم کار پيچيده ميباشند، اما امکان ايجاد کژکاردهايي را نيز در خود دارد. نفوذ و قدرت کنشگران کليدي شهر سبب ميگردد تا تصميمگيري و تأثيرگذاري در عدة معدودي از سازمانها و افراد منحصر شود و اين مطلب منجر به تضعيف نقش حوزة عمومي و ساير نخبگان در تصميمگيري و سياستگذاريها ميگردد.
2ـ3. مضمون فراگير «پيامدها و چالشها»
پيامدها اغلب با استفاده از عباراتي مانند «بهعنوان نتيجه»، «و به همين ترتيب»، «با نتيجه»، «نتيجه آن بود» و «درنتيجه» نشان داده ميشود (Flick, 2009, p335). سايه افکندن صنعت توريسم بر پديدة قدسي زيارت، آثار و پيامدهايي را به دنبال داشته که در قالب مضامين ذيل شرح داده ميشوند.
مضمون فراگير «پيامدها و چالشها» داراي 2 مضمون سازمانيافته و 5 مضمون پايه ميباشد.
1ـ2ـ3. عرفي شدن زيارت
1ـ1ـ2ـ3. کالاشدگي زيارت
«کالاشدگي زيارت» به پديدهاي اطلاق ميشود که در آن زيارت به يک «کالاي تجاري» که داراي ارزش مبادلهاي است، تبديل ميشود و هدف غايي آن، سود و منفعت اقتصادي است. کالاشدگي ارزش ذاتي همة امور را به ارزش مبادلهاي و اقتصادي آن کاهش ميدهد و اين کالاشدگي در نهايت به حذف و ناديده انگاشتن ابعاد قدسي و معنوي زيارت منجر خواهد شد و پيامدهاي ناگواري را براي زيارت در پي خواهد داشت.
2ـ1ـ2ـ3. فروکاستن زيارت به گردشگري ميراث مذهبي
از مهمترين پيامدهاي تلقي زيارت بهمثابة صنعت توريسم، فروکاستن زيارت بهمثابة يک امر تفريحي و تبديل شدن زيارت به گردشگري ميراث مذهبي است. در زيارت هدف غايي کسب تجربة ديني، ارتباط معنوي با مزور و کسب حوائج مادي و معنوي است، اما زماني که زيارت بهمثابة يک تفريح و سرگرمي تقليل يابد آن معناي قدسي و معنوي و تجربة ديني فرو خواهد کاست. در گردشگري ميراث مذهبي، اماکن مذهبي و حرمهاي مطهر همچون ديگر بناهاي تاريخي و فرهنگي تلقي ميگردند و اثري در رديف آثار ديگر نگريسته ميشوند. حرم هم همچون بناي تخت جمشيد مورد بازديد قرار ميگيرد. براي فهم مطلب ميتوان به توريستهايي اشاره کرد که براي گردشگري و بازديد از اماکن تاريخي فرهنگي به ايران سفر ميکنند. هنگامي که اينان از حرم مطهر امام رضا و حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه بازديد ميکنند، اين اماکن را بهعنوان مکاني تاريخي و فرهنگي که نوعي جذابيت دارد، مينگرند و کنشهاي ديني شيعيان را که برايشان تازگي دارد، مورد کنکاش قرار ميدهند. حضور توريست در حرم با حضور يک شيعة معتقد بسيار متفاوت است. زائر شيعي در جستوجوي معنا و تجربة ديني است و ارتباطي معنوي با مزور برقرار ميکند و حوائجي را طلب ميکند، اما توريست بهعنوان ناظر بيروني بههيچوجه در پي کسب معنا و تجربة ديني و ارتباط با مزور نيست، بلکه اين اماکن و کنشهاي ديني را بهعنوان موضوعي جذاب و متفاوت مشاهده ميکند.
در واقع تبديل کردن زيارت به گردشگري مذهبي و تقليل آن به يک امر تفريحي و فراغتي «عرفي کردن زيارت» است. عرفي شدن در بياني عام، فرايندي است که طي آن موقعيت و اهميت دين نزد فرد و در عرصة اجتماع تنازل مييابد و برداشتهايي صرفاً دنيوي از تعاليم و غايات ديني غالب ميشود (شجاعيزند، 1394، ص400).
نکتة مهمي که بايستي در اينجا توضيح داده شود، عبارت است از اينکه زيارت و گردشگري ميراث مذهبي بهمثابة يک طيف است. در سر يک طيف زيارت و در سر طيف ديگر گردشگري ميراث مذهبي قرار دارد، کنشهاي افراد و زائران نيز در درون اين طيف تعريف ميشود.
چنانچه از تبديل شدن زيارت به گردشگري ميراث مذهبي و مقولة تفريحي سخن ميگوييم، بدان معنا نيست که هر کنشي يا زيارت است يا گردشگري مذهبي، بلکه هر کنشي لايههاي پيچيده و ترکيبي از هر دو عنصر را در خود دارد و در يک نقطه از اين طيف قرار ميگيرد. هرچه به کنش زيارت نزديکتر باشد، وجه قدسي آن پررنگتر و هرچه به گردشگري ميراث مذهبي نزديکتر باشد، وجه عرفي شدن زيارت بيشتر خواهد بود و از ابعاد قدسي و معنوي آن کاسته خواهد شد.
3ـ1ـ2ـ3. غلبة وجوه تفريحي و سرگرمي بر زيارت
با توجه به تعاريف و توضيحات مبسوطي که در بخش نخست مقاله ذيل مفهوم زيارت ارائه گشت، ماهيت و غايت زيارت متمايز از تفريح و سرگرمي است. زيارت در فرهنگ شيعي به هيچ عنوان قرابتي با صنعت سرگرمي و اوقات فراغت مدرن ندارد. از اين روي هنگامي که زيارت بهمثابة صنعت توريسم تلقي گردد، در ماهيت زيارت تغييراتي را ايجاد خواهد نمود و آن، تقويت بُعد تفريحي و سرگرمي سفر زيارتي خواهد بود. بسياري از خدماتي که صنعت توريسم در راستاي کسب منافع اقتصادي و سود هرچه بيشتر خود ارائه ميکند، خدمات مربوط به امکانات رفاهي و تفريحي ميباشد؛ همچنين فروش کالاهاي تجاري نيازمند حضور و بازديد زائران از پاساژهاي تجاري است که وجه فراغتي و سرگرمي پررنگي دارد. بنابراين اقتضاي تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم تقويت وجه تفريحي و سرگرمي زيارت خواهد بود و به هر ميزان که وجه تفريحي زيارت پررنگ شود از وجه معنوي آن کاسته خواهد شد و اين همان عرفي شدن زيارت است.
3ـ3. مضمون فراگير «راهکارهاي افزايش ابعاد معنوي زيارت»
باز گرداندن زيارت به دنياي پيشامدرن امري محال است؛ چراکه امروزه مدرنيته تمامي ساحتهاي زندگي ما را درنورديده و ما را در چنگال خود اسير کرده است و به اين سهولت و قرابت گريزي از آن نيست، اما ميتوان راهکارهايي را جهت بهبود شرايط و کاهش آسيبها بهکار برد.
مضمون فراگير «راهکارهاي افزايش ابعاد معنوي زيارت» از 2 مضمون سازمانيافته و 7 مضمون پايه برخوردار ميباشد.
1ـ3ـ3. فردي
1ـ1ـ3ـ3. تقويت اراده وانگيزة فردي زائر
يکي از مهمترين راهبردها، توانمندسازي زائران است. بسياري از اتفاقات و عللي که در ساحت کلان اجتماع به وقوع پيوسته است را نميتوان بهراحتي حذف کرد و يا در يک بازة زماني کوتاه اصلاح کرد. هرچند ساختارهاي اجتماعي تأثير شاياني بر کنش انساني دارند، اما انسان از اراده و اختيار برخوردار بوده و نقش عامليتي دارد و ميتواند سوژهگي خود را حفظ کند. بنابراين با توانمندسازي زائران ميتوان برخي آسيبهاي اين حوزه را کاهش داد. توانمندسازي زائران به لحاظ شناختي و معرفتي و نحوة تعامل با محيط ميتواند در بهبود شرايط مؤثر واقع شود. بيان جزئياتِ مسئله پژوهش مستقلي ميطلبد که خارج از ظرفيت اين نوشتار ميباشد.
2ـ3ـ3. سازماني
1ـ2ـ3ـ3. تدوين برنامهاي جامع در حوزة زيارت
از مهمترين اقدامات جهت بهبود شرايط در سالهاي آتي تدوين برنامهاي جامع در حوزة زيارت ميباشد. اين برنامة راهبردي بايستي همة ابعاد فرهنگي، سياسي، اقتصادي حوزة زيارت را توأمان و در تناسب با يکديگر و مبتنيبر فرهنگ اسلامي و شيعي، ملاحظه کند.
2ـ2ـ3ـ3. تعامل سازندة نهادهاي مديريتي
زيارت ابعاد و لايههاي متعددي دارد که لازمهاش تعامل همهجانبة بخشهاي مختلف مديريتي در اين امر است. الگوي مطلوب مديريت عبارت است از اينکه هر سازمان مديريتي بايستي در فعاليتهاي خود همة جوانب فرهنگي، سياسي و اقتصادي را در نظر گيرد و به پيامدهاي گوناگون آن التفاوت داشته باشد و اين پيامدها را در سياستگذاريهاي خود لحاظ نمايد.
امروزه به سبب تقسيم کار اجتماعي و تخصصي شدن امور، سازمانهاي دولتي از وظايف اختصاصي برخوردارند و تنها يک جنبه از ابعاد اقتصادي، سياسي و فرهنگي را بر عهده دارند. تخصصي شدن وظايف و کارکردها موجب تک بُعدي نگريستن و غفلت از ديگر جنبههاي پديدههاي اجتماعي ميشود و اين امر آثار و پيامدهاي ناگواري را در پي دارد. اين مشکل ميتواند با تعامل سازمانهاي مختلف و بهرهمندي از کارشناسان رشتههاي مختلف علمي برطرف گردد.
3ـ2ـ3ـ3. شفافسازي فعاليتهاي اقتصادي
در بخش علل بيان شد که ايجاد رانتهاي اقتصادي و سياسي و نفوذ و قدرت کنشگران کليدي شهر در حوزة زيارت آفتهايي را در پي دارد. براي رفع اين نقيصه ميتوان با شفافسازي پروژههاي مهم و تأتيرگذار از بروز انحرافات و آسيبها جلوگيري کرد.
4ـ2ـ3ـ3. تمرکززدايي از نظام برنامهريزي و مديريت گردشگري
در مضمون «تعامل سازندة نهادهاي مديريتي» به همکاري متقابل و ثمربخش نهادهاي مختلف مديريتي اشاره گرديد، اما شرط ضروري اين امر تمرکززدايي از نظام برنامهريزي و مديريت گردشگري ميباشد. به دليل ذوابعاد بودن مسئله بايستي سازمانهاي مختلف و مرتبط با امر زيارت از سهم و نقش متناسبي در سياستگذاريها برخوردار باشند. جلوگيري از تمرکززدايي در نظام تصميمگيري ميتواند موجب همافزايي نيروها، شفافيتسازي، چند بُعدينگري، افزايش احساس مسئوليت، پيشگيري از آسيبها و چالشهاي احتمالي گردد.
5ـ2ـ3ـ3. توليد ادبيات علمي متناسب با فرهنگ اسلامي در حوزة مديريت گردشگري
چگونگي و نحوة مواجهة ما با پديدههاي اجتماعي ناشي از شناخت و علم ما نسبت به آن مسئله است. از اين روي نظريهها و ادبيات علمي تأثير شاياني را بر نحوة مديريت و سياستگذاري برجاي ميگذارند. بنابراين براي حل مشکلات و رفع آسيبها بايستي ادبيات و نظريههاي علمي متناسب با مباني ديني و بومي جامعة ايراني توليد شوند. بدون انجام پژوهشهاي معتبر و نظريههاي مناسب و همچنين بهرهگيري از متخصصان در سياستگذاريها نميتوان به اين هدف مهم دست يافت. بنابراين نياز است تا سياستهاي توسعة مبتنيبر فرهنگ زيارت با استفاده از متخصصان علوم ديني و گردشگري تدوين شود. ازجمله مهمترين نقصانهايي که در ادبيات علمي موجود يافت ميشود، تبديل شدن اقتصاد به هدف اصلي و تضعيف ابعاد فرهنگي ميباشد.
6ـ2ـ3ـ3. بهرهمندي از نظرات کارشناسي بهويژه کارشناسان فرهنگي و اجتماعي
جدايي «علم» و «عمل» و جدايي «نهاد علم» و «سازمانهاي مختلف اجرايي و مديريتي کشور» از يکديگر، يکي از مهمترين چالشهاي جامعة ايراني است که پيامدهاي ناگوار فراواني نيز در پي داشته است. در مسئلة زيارت يکي از مهمترين راهکارهاي بهبود شرايط و ارتقاي فرهنگ زيارت و همچنين رفع چالشها و مشکلات اين عرصه، بهرهمندي از نظريات و پژوهشهاي کارشناسان علمي ميباشد. کارشناسان و متخصصان علمي ميتوانند با ارائة توصيفهاي دقيق و عالمانه از وضعيت موجود و تبيين علّي آن، دادههاي ارزشمندي را جهت سياستگذاري در اختيار سازمانهاي مديريتي قرار دهند. به دليل پيچيدگي واقعيت اجتماعي و همچنين پنهان بودن بسياري از ابعاد و پيامدها، فهم آنها نيازمند بهکار بستن روشهاي علمي و انجام پژوهشهاي کلان ميباشد و اين امر تنها از عهدة متخصصان و کارشناسان برميآيد. «اثرسنجي» يکي از مهمترين اقداماتي است که بايستي در اين عرصه به وقوع بپيوندد. پس از اجراي هر طرح و برنامهاي بايستي آثار و پيامدهاي آن را مورد مطالعه قرار داد و ميزان دستاوردهاي طرح را منطبق با اهداف از پيش تعيين شده سنجيد.
نتيجهگيري
اين نوشتار که درصدد تحليل جامعهشناختي زيارت بهمثابة صنعت توريسم ميباشد، با بهرهگيري از روش تحليل مضمون به تحليل و کدگذاري مصاحبههاي صورتپذيرفته و پژوهشهاي منتخب پرداخته و در نهايت به 29 مضمون پايه، 8 مضمون سازمانيافته و 3 مضمون فراگير دست يافتيم. مضمون فراگير نخست به عواملي اشاره دارد که بر پديدة زيارت تأثيرگذار بودهاند و موجب گرديدهاند که پديدة قدسي زيارت تا اندازهاي بهمثابة صنعت توريسم تبديل شود. اين مضمون خود شامل 4 مضمون سازمانيافته ميباشد. مضمون سازماندهندة نخست «تأثيرات مدرنيته» ميباشد. مضامين پايهاي که در اين بخش مطرح شدهاند و تأثيرات مدرنيته بر زيارت را تشريح ميکنند عبارتاند از: «حاکميت رويکرد سرمايهداري»، «حاکميت عقلانيت ابزاري»، «پيشرفت فناوري»، «توسعة حمل و نقل». دومين مضمون سازماندهنده «تأثير عوامل فرهنگي» ميباشد. مضامين پايه اين بخش عبارتاند از: «اهميت فراغت در سبک زندگي مدرن»، «توسعة فرهنگ مسافرت»، «تبليغات رسانهاي». سومين مضمون سازماندهنده به «نقش نخبگان و کنشگران کليدي (علمي و اجرايي)» اشاره دارد. اين مضمون نيز خود داراي 3 مضمون پاية «اقتصاد محور بودن ادبيات علمي گردشگري»، «عدم تخصص برخي از عوامل مديريتي»، «استفاده انحصاري از رانتهاي اقتصادي و سياسي» ميباشد. چهارمين و آخرين مضمون سازمانيافته «نقش نهادها و سازمانهاي مديريتي» ميباشد. 6 مضمون پايه نقش نهادها و سازمانهاي مديريتي را در تبديل شدن زيارت به صنعت توريسم تشريح ميکنند. اين مضامين عبارتاند از: «اولويت منافع اقتصادي در مديريت شهري»، «وابستگي شهرداري به منابع مالي ناپايدار»، «مديريت چندگانه و ناهماهنگ»، «سياستگذاري نامتناسب در حوزة زيارت»، «شهرسازي نامتناسب با ارزشهاي ديني و ايراني»، «بورکراتيزه کردن زيارت و تضعيف حوزة عمومي».
مضمون فراگير دوم «پيامدها و چالشها»يي است که زيارت بهمثابة صنعت توريسم در پي دارد. اين پيامدها و چالشها در قالب 2 مضمون سازمانيافتة «عرفي شدن زيارت» و «تأثيرات مخرب محيطي» بيان ميشوند. عرفي شدن زيارت با 3 مضمون پاية «کالاشدگي زيارت»، «فروکاستن زيارت به گردشگري ميراث مذهبي»، «اصالت يافتن و تقويت وجه تفريحي و سرگرمي زيارت» تشريح ميشود. تأثيرات مخرب محيطي نيز با مضامين پاية «تخريب بافت شهري سنتي پيرامون حرم» و «ازدحام و افزايش جمعيت پيرامون حرم» توضيح داده ميشود.
مضمون فراگير سوم «راهکارهاي افزايش ابعاد معنوي زيارت» است که جهت حل پارهاي از مشکلات و چالشها مطرح شده است. اين مضمون فراگير از دو مضمون سازماندهندة «فردي» و «سازماني» برخوردار است. «تقويت اراده وتوانمنديهاي فردي زائران» مضمون پايهاي است که در ارتباط با مضمون سازماندهندة «فردي» مطرح شده است. مضمون سازمانيافتة «سازماني» نيز با 6 مضمون پايه تشريح ميشود که عبارتاند از: «تدوين برنامهاي جامعنگر در حوزة زيارت»، «تعامل سازندة نهادهاي مديريتي»، «شفافسازي فعاليتهاي اقتصادي»، «تمرکززدايي از نظام برنامهريزي و مديريت گردشگري»، «توليد ادبيات علمي متناسب با فرهنگ اسلامي در حوزة مديريت گردشگري»، «بهرهمندي از نظرات کارشناسي بهويژه کارشناسان فرهنگي و اجتماعي».
- ابنقولویه، جعفر بن محمد (1356). کامل الزیارات. نجف اشرف: دار المرتضویه.
- اکبری، زهرا و دیگران (1399). تحلیل فرهنگی نسبت میان زیارت و عرفیگرایی در جامعة معاصر ایران؛ از منظر انسانشناسی مطالعة مردمگارانة زیارت امام رضا(ع). اسلام و علوم اجتماعی، 12(23)، 79ـ106.
- آدورنو، تئودور و هورکهایمر، ماکس (1384). دیالکتیک روشنگری؛ قطعات فلسفی. ترجمة مراد فرهادپور و امید مهرگان. تهران: گام نو.
- بابایی سمیرمی، محمدرضا و دیگران (1393). ارتباط صنعت توریسم و توسعة اقتصادی در ایران با رویکرد شبکة عصبی. پژوهشهای رشد و توسعة اقتصادی، 4(14)، 113ـ130.
- پویافر، محمدرضا (1397). سنخشناسی زیارت؛ مطالعهای در میان زائران حرم رضوی. جامعهشناسی ایران، 19(3)، 7ـ107.
- تقیزاده داوری، محمود (1380). جامعهشناسی زیارت. معرفت، 10(45)، 59ـ61.
- تیموتی، دالن جی. و اُلسن، دانیل اچ. (1392). گردشگری، دین و سفرهای معنوی. ترجمة محمد قلیپور و احسان مجیدیفرد. تهران: جامعهشناسان.
- جمشیدی، محمدجواد و دیگران (1398). تبیین اثرات اقتصاد سیاسی گردشگری مذهبی بر توزیع نامتوازن خدمات گردشگری شهری مشهد. مطالعات مدیریت گردشگری، 14(47)، 221ـ.260.
- خنیفر، حسین و مسلمی، ناهید (1396). اصول و مبانی روشهای پژوهش کیفی (رویکردی نو و کاربردی). تهران: نگاه دانش.
- زرشناس، شهریار (1401). سرمایهسالاری (کاپیتالیسم). قم: معارف.
- زیمل، گئورگ (1372). جستار کلانشهر و حیات ذهنی. ترجمة یوسف اباذری. نامة علوم اجتماعی، 3، 53ـ66.
- شجاعیزند، علیرضا (1388). جامعهشناسی دین. تهران: نشر نی.
- شجاعیزند، علیرضا (1394). دین در زمانه و زمینة مدرن. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- شرفالدین، سیدحسین (1394). سرگرمی رسانهای؛ رویکردی اسلامی ـ ارتباطی به سرگرمی در رسانة ملی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- شرفالدین، سیدحسین (1395). الگوی مطلوب فراغت و تفریح از دیدگاه اسلام. قم: مؤسسة فرهنگی هنری دین و معنویت آلیاسین.
- شیخزاده، محمد و دیگران (1390). تحلیل مضمون و شبکة مضامین: روشی ساده و کارآمد برای تبیین الگوهای موجود در دادههای کیفی. اندیشة مدیریت راهبردی، 5(2)، 151ـ198.
- طالبی، ابوتراب و براق علیپور، الهه (1394). گونهشناسی زیارت و دینداری زائران؛ معناکاوی کنش زیارت امام رضا(ع). علوم اجتماعی، 22(69)، 75ـ106.
- طوسی، محمد بن حسن (1374). تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه. تهران: صدوق.
- فاضلی، نعمتالله و اکبری، فاطمه (1396). تغییرات معناشناختی کنش زیارت از منظر انسانشناسی تفسیری، مطالعة موردی زائران امام رضا(ع). اسلام و علوم اجتماعی، 9(17)، 17ـ40.
- کاظمی، مهدی (1385). مدیریت گردشگری. تهران: سمت.
- کوتس، دیوید (1396). مبانی سرمایهداری. تهران: دنیای اقتصاد.
- نصیری، مهدی (1398). جامعهشناسی علم و فناوری. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- نصیری، مهدی (1399). فناوری و دیدگاه علمای حوزة علمیه (بررسی میدانی بر اساس روش نظریة بنیانی). قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.




