معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سیزدهم، شماره اول، پیاپی 49، زمستان 1400، صفحات 57-76

    بازخوانی «امر به ‌معروف و نهی از منکر» در اندیشه علامه مصباح‌یزدی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    سیدحسین شرف الدین / استاد گروه جامعه شناسی مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / sharaf@iki.ac.ir
    چکیده: 
    یکی از آموزه های اجتماعی بسیار مهم اسلام که نقش کانونی در صیانت از ارزش ها، مراقبت و کنترل محیط، مهار اراده های ناهمسو و برخورد با انحرافات فرهنگی اجتماعی با مرجعیت الگویی شریعت و عقلانیت دارد، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است؛ فریضه ای که به بیان روایات، جریان یابی ضابطه مند آن در گستره حیات جمعی، اجرا و اقامه سایر فرایض دینی را تضمین می کند و متقابلاً تعطیلی آن، به تضعیف جایگاه شریعت و تعطیلی سایر احکام آن دست کم در برخی سطوح منجر می شود. این نوشتار سعی دارد آرا و مواضع اندیشمند معاصر فقیه فقید استاد علامه مصباح یزدی را مورد بازخوانی و تحلیل قرار دهد. روش نوشتار، واکاوی محتوای بیانات استاد، مقوله بندی آنها در یک ساختار جدید، توضیح اجمالی هر محور و برجسته سازی وجوه اختصاصی این اندیشه است. ازاین رو همه مطالب منقول مستقیم و غیرمستقیم از سخنان ایشان برگرفته شده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Review of "enjoining the good and forbidding the evil" in the Thought of Allameh Mesbah Yazdi
    Abstract: 
    One of the most important social teachings of Islam, which plays a central role in protecting values, controlling the environment, controlling dissonant wills and dealing with socio-cultural deviations with the model authority of Shari'a and rationality, is the duty of " enjoining the good and forbidding the evil"; a duty which, according to the narrations, its legal implementation in the sphere of collective life, guarantees its performance and performance of other religious duties and conversely, its closure leads to the weakening of the position of Shari'a and the closure of other provisions, at least in some levels. This paper seeks to reviews and analyzes the views and ideas of Allameh Mesbah Yazdi the contemporary thinker. The method is to analyze the content of the Allameh's statements, categorize them in a new structure, give a brief explanation of each axis, and highlight the specific aspects of this idea. Therefore, all the material is taken directly or indirectly from his words.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     اين مقاله در همايش بين‌المللي «بررسي انديشه‌هاي اجتماعي علامه مصباح‌يزدي» دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم پذيرش شده است. 
    مقدمه
    امر به ‌معروف و نهي از منکر دو فرع از فروعات دين اسلام، دو فريضه اجتماعي ناظر به سامان‌دهي و اصلاح امور اجتماعي و دو استراتژي مهم براي بسط،‌ تقويت،‌ تثبيت، صيانت و ماندگاري فرهنگ ديني‌اند که تاکنون بيشتر با خوانشي فقهي آن هم نه به‌ صورت جامع و متناسب با اقتضائات عصري و متناسب با زمانه و زمينه حاضر، مورد توجه مفسران، فقها و دين‌پژوهان مسلمان قرار گرفته است.
    اين دو فريضه در منابع فقهي اهل‌سنت عمدتاً در چارچوب نهادي حاکميتي تحت نام «حسبه» (ر.ك: ماوردي، 1406ق، ص۲۴۰-۲۵۸؛ ابن الاخوه، 1937، ص51ـ52 و ساير ابواب) و در فقه شيعه عمدتاً در ادامه کتاب جهاد (ر.ك: نجفي، بي‌تا، ج ۲۱، ص۳۵۲-۴۱۰) و در برخي آثار متأخر در ضمن فقه دولت اسلامي (ر.ك: منتظري، 1409ق، ج ۲، ص۲۱۳-۳۰۳) و در برخي نيز در ضمن فقه سياسي اسلام (ر.ك: عميدزنجاني، 1392) مطرح شده است.
    قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز در اصل هشتم خود به اين وظيفه همگاني و متقابل اشاره کرده و در اصل سوم و دیگر اصول به برخي ملزومات اجرايي، اقتضائات زمينه‌اي، اهداف و آثار آن توجه داده است. در ادامه همين اصل وعده داده شده که شرايط، حدود و کيفيت آن را قانون معين مي‌کند.
    همچنين تاکنون کتاب‌ها، مقالات و پايان‌نامه‌هاي متعددي در شرح و توضيح اين فريضه عمدتاً با رويکرد فقهي و حقوقي و با عطف توجه به ابعاد مفهومي و نظري و جايگاه آن در منابع ديني به زبان فارسي و عربي به رشته تحرير درآمده است. آنچه در مجموع اين آثار مغفول مانده يا چندان‌که بايد مورد التفات قرار نگرفته، ملزومات اجرايي اين فريضه در گستره حيات اجتماعي توسط افراد و نهادهاي حاکميتي، به‌ويژه با عطف توجه به تغييرات تمدني به ظهور رسيده و تمايزات جوهري جامعه کنوني با جوامع پيشين است.
    آيت‌الله مصباح نيز همچون بسياري از انديشمندان مسلمان، در ضمن آثار متعددي به طرح اين فريضه و شرح و بسط ابعاد و آثار آن به‌ويژه با عطف توجه به اقتضائات جهان کنوني و جامعه اسلامي ايران با رويکردي نسبتاً بديع پرداخته‌اند. مجموع سخنان معظم‌له بالتقريب در کتابي تحت عنوان بزرگ‌ترين فريضه تجميع شده است. ساير منابع نيز در بخش کتابنامه اين نوشتار مورد اشاره قرار گرفته است. هدف اين نوشتار بازخواني، مقوله‌بندي، برجسته‌سازي وجوه افتراقي انديشه‌هاي استاد و بازپروري آنها در قالب ساختاري متفاوت است. به لحاظ پيشينه و ادبيات نظري بحث نيز تاآنجاکه راقم سطور در سامانه‌هاي اطلاعاتي در دسترس جست‌وجو کرده تاکنون هيچ اثر پژوهشي مکتوبي در شرح و تفسير انديشه‌هاي استاد در اين موضوع نگارش و ثبت نشده است. آنچه در ادامه می‌آید، یکسره نقل‌قول مستقیم از آثار علامه مصباح یزدی است، بجز مواردی که به‌عنوان اضافات نگارنده، در بین علامت قلاب آمده است.
    1. توصيف کلي
    با الهام از منابع مختلف، ويژگي‌هاي اين دو فريضه را مي‌توان در بياني توصيفي، در محورهاي ذيل خلاصه نمود:
    ۱. نوعي نظارت، مراقبت و کنترل همگاني است؛
    ۲. [جامعه محور است (درقلمرو خانواده، محله و اجتماع، روابط ميان‌فردي، سازمان‌هاي اجتماعي، جامعه کل و در همه سطوح تعاملات اجتماعي و عرصه‌هاي زيستي،‌ بالقوه زمينه طرح دارد)]؛
    ۳. [نوعي کنترل بيروني در مقابل کنترل‌هاي دروني (شناختي،‌ اعتقادي، تربيتي و اخلاقي) است]؛
    ۴. [بخشي از آن مردمي و غيررسمي است که با مشارکت عملي مؤمنان واجد شرايط، در سطوحي امکان تحقق مي‌يابد؛ و بخشي حاکميتي و رسمي است که توسط نهادها و سازمان‌هاي اداري، صنفي، نظارتي، انتظامي، امنيتي، قضايي و مدني ‌در سطوحي اعمال مي‌شود]؛
    ۵. امري ديني و الهي و نه لزوماً اسلامي است: اين دو فريضه به‌ شهادت آيات ۱۶۳ـ۱۶۶ سورة «اعراف» در تمام اديان الهي مطرح بوده است؛
    ۶. ويژگي مهم جامعه اسلامي است (ر.ك: مصباح‌يزدي، 1380، ص167، ج 1ـ5؛ همو، 1389، ص28) و براساس فرهنگ اصيل ديني شکل گرفته است؛
    ۷. از ضروريات دين، و از واجب‌ترين واجبات اسلام است (به قرينه آيات: آل‌عمران: ۱۰۴، ۱۱۰، ۱۱۴؛ توبه: ۷۱؛ حج:۴۱)؛
    ۸. فريضه‌اي است که اقامه ديگر فرايض بدان وابسته است (مصباح‌يزدي، ۱۳۸۸، ص274ـ275)؛
    ۹. زمينه‌ساز تحقق يک جامعه شايسته است و داشتن چنين جامعه‌اي از‌جمله حقوق انساني است:‌ چون با اقامه آن جامعه انساني، يک جامعه شايسته و سالم خواهد شد. پس براي اينکه انسان‌ها از حق داشتن يک جامعه سالم و شايسته محروم نشوند، بايد امر به ‌معروف و نهي از منکر کرد؛
    ۱۰. گستره مفهومي دارد و افعالي همچون تعليم، ارشاد و موعظه را نیز دربر مي‌گيرد؛ ‌اگرچه از مصاديق مصطلح آن شمرده نمي‌شوند. [اساساً] اقامه هر عدلي مصداقي از امر به ‌معروف و مباره با هر ظلمي مصداقي از نهي از منکراست؛
    ۱۱. وجوب کفايي دارد: اگر کساني که هم بلاغت نسبي دارند؛ هم احساس مسئوليت بيشتري مي‌کنند و هم حاضرند داوطلبانه در اين زمينه فداکاري کنند، عهده‌دار مسئوليت اين امر گردند، اين مسئوليت از ديگران ساقط مي‌شود [گفتني است که برخي مراتب آن مثل رضايت قلبي به انجام معروف‌ها و انزجارقلبي از ارتکاب منکرات، را غالب فقها واجب عيني دانسته‌اند. در مقابل، برخي رضايت و کراهت قلبي، را اساساً جزو مراتب امر و نهي نمي‌شمارند]؛
    ۱۲. اجراي آن در جامعه، ضرورت عقلي دارد: امر به ‌معروف و نهي از منکر، امري عقلي است و به‌نوعي در همه جوامع پيشرفته وجود دارد. اصل مبارزه با کار ناشايست و ناروا نه‌تنها در جامعه اسلامي، بلکه در همه جوامع مطرح است. [از ديد برخي، مصاديقي از آن شرعي و مصاديقي از آن عقلي است]؛
    ۱۳. مرجع تشخيص معروف و منکر شريعت اسلامي است [برخي به استناد منابع ديني، عقل (به‌ويژه در احکامي که با شرع ملازمه دارد)، عرف‌هاي تأييدشده و بنائات عقلا را نيز ذکر کرده‌اند] [گفتني است که اين فريضه در چارچوب واجبات و محرمات ديني (امر به واجبات و نهي از محرمات) الزامي و در چارچوب مستحبات و مکروهات ديني (امر به مستحبات و نهي از مکروهات) ترجيحي است]؛
    ۱۴. روش‌هاي اجراي آن به‌تناسب شرايط، اقتضائات زمان و مکان و موقعيت اجرا متغير است؛
    ۱۵. به لحاظ مصداقي (مأموربه و منهي‌عنه)، عام است [همه رفتارهاي انحرافي که علناً در حال وقوع است يا طبق شواهد امکان وقوعي دارد را شامل مي‌شود، همچنين رفتارهاي منکر داراي استمرار مثل غصب يا رفتارهايي که عادتاً تکرارپذيرند،‌ را شامل مي‌شود]؛
    ۱۵. عموم خاطيان در قلمرو آن جاي مي‌گيرند: وظيفه شرعي اين است که هر فرد (چه مسئول و چه غيرمسئول) در صورت تخطي امر و نهي شود. دايره امر و نهي همه امت از رهبر گرفته تا هر فرد ديگر را دربر مي‌گيرد؛
    ۱۶. [معروف‌ها و منکرات سزاوار امر و نهي عموماً از جنس رفتارهاي جوارحي و آشکارند]؛
    ۱۷. [امر و نهي در مقام تحقق غالباً در حالات چهره و بدن، گفتار و رفتار (مثل اخم کردن، روي گرداني، تذکار، تشويق و توبيخ) ابراز مي‌شود؛
    ۱۸. [دليل وجوب آن غالباً عقل، کتاب و سنت، اجماع، سيره پيامبر و ائمه، قواعد عامه، سيره متشرعه، سيره عقلا، رويه حاکمان اسلامي ذکر شده است]؛
    ۱۹. امر به ‌معروف و نهي از منکر همچون جهاد متضمن درجه‌اي از تعرض به ديگران و اعمال محدوديت بر آنهاست که خود دليل آن را مجاز دانسته است؛
    ۲۰. هدف از اجراي آن اصلاح مفاسد و انحرافاتي است که به‌رغم سلطه فرهنگ ديني در جامعه و شکل‌گيري نهادها و ساختارهاي متناسب، همواره از سوي افراد و سازمان‌هايي امکان بروز دارد. اجراي اين فريضه گاه صرفاً با هدف اتمام حجت (مثل آگاهي‌بخشي، ايجاد حساسيت و رفع بهانه‌ها) درباره منحرفان و گاه در قالب جهاد با ظالمان و تعدي‌کنندگان از حدود صورت مي‌گيرد] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۶، ۲۷-۲۹، ۳۵-۳۶، ۶۱، ۷۶، ۹۷، ۱۱۱-۱۱۳، ۱۲۵، ۱۶۳-۱۶۹، ۱۷۲-۱۷۵، ۱۸۶؛ همو، ۱۳۷۹، ص۲۲۸-۲۳۰؛ همو، ۱۳۸۸، ص۲۷۳-۲۷۷).
    2. مفهوم‌شناسي
    «معروف» از ريشه «عرف» به‌معناي کار خوب و پسنديده است و خداپرستان از آن «پسنديده نزد خدا» را اراده مي‌کنند. «منکر» از ماده «نکر» و معناي آن برخلاف معناي معروف است و در عرف دين‌داران به‌معناي کاري است که خداوند از آن راضي نباشد. بدين‌ترتيب «امر به ‌معروف»، دستور دادن به کارهاي خير و «نهي از منکر» بازداشتن از کارهاي زشت و ناپسنداست. [به بيان ديگر] «معروف» يعني آنچه خدا مي‌پسندد که در جامعه رواج داشته باشد و «منکر» يعني آنچه شيطان مي‌پسندد که در جامعه رواج يافته يا ترک شود يا اموري است که براي دين و معنويت و اخلاق مردم ضرر دارد. نتيجه اينکه امر به ‌معروف و نهي از منکر در نگاهي کلي‌تر عبارت است از هرگونه تلاشي که به ‌منظور اثرگذاشتن بر ديگري صورت مي‌گيرد تا وي را به انجام کار واجبي وا دارد يا از کار حرامي بازدارد (مصباح‌يزدي، ۱۳۹۴، ج ۱، ص۵۳؛ همو، ۱۳۸۹، ص۱۳، ۱۵، ۱۶۸؛ همو، ۱۳۹۴، ج ۱، ص۵۳).
    گفتني است که امر و نهي در امور عادي (که انجام آن مشروط به شروطي همچون عدم خوف از ضرر است) معناي خاص و متعارف اين فريضه [در منابع فقهي] است. امر و نهي، همچنين معناي عامي نيز دارد که شامل تعليم و ارشاد جاهل،‌ تشويق افراد [به انجام نيکي‌ها و پرهيز از بدي‌ها]،‌ امر و نهي در شرايط خاص و نقض آشکار تقيه [شرايطي که در ظاهر مناسب امر و نهي به‌معناي خاص آن نيست]، جهاد با دشمنان، و آنچه امام حسين در قيام خود موردنظر داشت «أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهي عَن الْمُنْكَر» نيز مي‌شود (مصباح‌يزدي، ۱۳۷۹،‌ ص۱۶۶؛ همو، ۱۳۹۳، ص۲۴۵-۲۴۹).
    3. امر به ‌معروف و جهاد
    جهاد [به ‌استثناي جهاد با نفس] شکل کامل امر به ‌معروف و نهي از منکر است. وقتي زمينه اجراي امر و نهي نباشد يا [در شرايطي که] معروف‌ها، منکر و منکرها، معروف شده باشند، در آن صورت وظيفه جهاد است. به‌‌طورکلي همه انواع جهاد مصطلح [(جهاد ابتدايي، دفاعي، جهاد با اهل بغي)]، حتي جهاد ابتدايي که روشنگرانه است و هدف آن از بين بردن موانع هدايت مردم است، از مصاديق امر به ‌معروف و نهي از منکر شمرده مي‌شوند.
    در هر حال اگر معناي عام جهاد يعني تلاش در راه خدا بر ضد دشمن را در نظر بگيريم، بسياري از نمونه‌هاي امر به ‌معروف و نهي از منكر را مي‌توان مصداق جهاد شمرد. از طرفي، اگر امر به ‌معروف و نهي از منكر را به ‌معناي عام آن در نظر بگيريم، تقريباً تمام مصاديق جهاد [غير از جهاد با نفس] در دايره امر به ‌معروف و نهي از منكر مي‌گنجند.
    گفتني است که امر به ‌معروف درصورتي‌که مصداق جهاد باشد، ديگر مشروط به شروطي همچون عدم خوف از ضرر نيست. در چنين موردي تقيه جايز نيست و اگر با هزينه‌هاي سنگين همچون کشته شدن شمار زيادي از انسان‌ها همراه باشد، نيز جايز است (مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۸۹- ۹۲، ۱۱۱و ۱۶۷؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، ۱۳۹۳، ص۲۴۲-۲۴۵).
    4. متعلق امر و نهي
    به چه چيزهايي بايد امر و از چه چيزهايي بايد نهي کرد؟ به اقتضاي تعريف ارائه‌شده همه آنچه انجامش شرعاً، عقلاً و عرفاً براي فرد و جامعه مفيد و ترک آن مضر است،‌ مشمول اين اقدام خواهد بود (ر.ك: مصباح‌يزدي، ۱۳۹۳، ص۲۴۵-۲۴۹). براي نمونه:
    ۱. واجبات و محرمات الهي: بايد درمقابل کساني که [واجبات را ترک و] مرتکب گناه و ناهنجاري مي‌شوند، ايستاد و از کارشان جلوگيري کرد؛
    ۲. امور مادي و معنوي جامعه: عموميت اين همياري در سطوح مادي و معنوي جامعه جاري است و البته مهم‌ترين آن در زمينه امور معنوي است. امور مادي مثل احساس مسئوليت در قبال گرسنگي همسايه و تقسيم غذاي خود با همسايه گرسنه؛ و امور معنوي مثل دفاع از کسي که بي‌سبب در موضع اتهام قرار گرفته است.
    ۳. امور مفيد و مضر براي جامعه: اگر در يک جامعه، مقرراتي که به نفع جامعه است رعايت نشود، ديگران بايد حساسيت نشان دهند. مردم، به‌ويژه بايد به آن اموري که نفع آن را همه تشخيص مي‌دهند، امر به ‌معروف و از آن اموري که ضررش را همه مي‌فهمند، نهي از منکر کنند.
    ۴. رعايت حقوق انساني و تضييع آن: عقل هر انساني حکم مي‌کند که بايد با منکرات، کارهاي زشت و هر عملي که حقوق انساني را از بين مي‌برد، مبارزه کرد (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۷-۱۸، ۲۹-۲۷؛ همو، ۱۳۹۴، ص۳۴۳-۳۴۴).
    گفتني است که استاد در مواضعي بر لزوم رعايت اولويت‌ها در مقام اجراي اين دو فريضه تأکيد دارند: در مقام امر به ‌معروف و نهي از منکر، بايد اولويت‌ها را رعايت کرد؛ چراکه انحرافات رايج در جامعه، همه در يک سطح نيستند [مبناي اين اولويت‌سنجي، حساسيت‌هاي شرعي، عقلي، عرفي و قوانين پذيرفته‌شده است]. براي مثال، انحرافات و مفاسد اعتقادي و اخلاقي، مهم‌تر از انحرافات عملي (مثل ترک وظيفه) شمرده مي‌شوند؛ يا داشتن مواضع انحرافي در خصوص اصل دين و نظام اسلامي، مهم‌تر از موضع انحرافي نسبت به مسئله‌اي همچون بدحجابي است؛ يا انحرافات گروهي، سازمان‌يافته، برنامه‌ريزي‌شده و پيچيده در مقايسه با انحرافات ساده‌اي که با انگيزه‌هاي فردي و از سر گستاخي و بي‌ادبي اتفاق مي‌افتند، مهم‌ترند (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۲۹، ۱۴۹و۱۵۰). همچنين [انحرافات آشکار در مقايسه با انحرافاتي که در خفا و پنهان صورت مي‌گيرد، قبح بيشتري دارند و شدت عمل قاطع‌تري مي‌طلبند؛ اگرچه تنها مصاديق آشکار آن مشمول امر و نهي قرار مي‌گيرند؛ و نيز انحرافات شايع، رايج و تکرارپذير در مقايسه با انحرافات موردي، بيشتر سزاوار تذکار و برخوردند؛ انحرافات ناشي از فاعلان متجاهر، مهم‌تر از انحرافات افراد مبتدي، فريب‌خورده و غافل است؛ انحرافاتي که علاوه بر فرد، هزينه‌هاي بيشتري نيز بر جامعه تحميل مي‌کند، مهم‌تر از انحرافاتي است که زيان آن صرفاً متوجه خود فرد است].
    5. منشأ و علل بروز انحرافات
    ۱. محيط نامناسب: اکثر ذهنيات مردم تابع شرايط محيط و متأثر از ديدني‌ها و شنيدني‌هاست. توجه انسان به مسائل، اغلب تابع شرايط محيط است. اگر محيط آلوده، تاريک و فاسد باشد، ممکن است بسياري از مردم از تکاليف خود غافل شوند. بايد از شيوع فرهنگي که منکرات را خوب جلوه مي‌دهد، جلوگيري کرد؛
    ۲. عملکرد ناصواب برخي مسئولان و کارگزاران نظام [که زمينه تزلزل اعتقادي توده‌ها را فراهم مي‌سازد]؛
    ۳. عملکرد برخي مردم عادي [مثل بي‌اعتنايي به احکام شرعي و هنجارهاي اخلاقي که خود تسهيل‌کننده انحراف و ارتکاب گناه در جامعه است]؛
    ۴. تهاجم فرهنگي دشمن که خود بالاترين منکر و ريشه تمام منکرات است؛
    ۵. توطئه‌ها و شيطنت‌هاي دشمن مثل تحريم‌هاي اقتصادي، تلاش براي پايين آوردن قيمت نفت، [ايجاد مانع در مسير واردات، تحميل هزينه‌هاي سنگين و... که در ايجاد و تشديد مشکلات اجتماعي و اقتصادي مردم قوياً مؤثر است]؛
    ۶. جابه‌جا شدن تدريجي معروف‌ها و منکرها در فرهنگ عمومي در اثر تبليغات و اجراي سياست‌هاي خائنانه؛
    ۷. ارائه تفسيرهاي ناصواب از ارزش‌هاي پذيرفته‌شده: عده‌اي در جامعه عفاف و حيا را مساوي با خجالتي بودن و بي‌عرضگي تفسير مي‌کنند و برآنند که براي فرار از روحيه خجالتي نبودن، بايد شرم و حيا را کنار گذاشت؛ يعني بايد دختر و پسر را آزاد گذاشت تا با هم معاشرت داشته باشند؛
    ۸. عدم رعايت اولويت‌هاي توسط عوامل اجرايي حاکميت يا توجه به امور غيرمهم و غفلت از امور مهم و اهم مثل توجه به ريش‌تراشي افراد و غفلت از انحرافات اعتقادي آنها يا خرده‌گيري به يک فيلم خارجي متضمن زنان بي‌حجاب و غفلت از استهزاي ضروريات دين در جامعه؛
    ۹. [عملکرد انحرافي رسانه‌هاي جمعي و اجتماعي؛ ضعف آگاهي افراد از وظايف شرعي و انتظارات اخلاقي، غفلت عموم از مسئوليت‌ها و وظايف مدني، ضعف تربيت و جامعه‌پذيري، ضعف پشتوانه اجرايي قوانين، ضعف نظارت و کنترل رسمي و غيررسمي، تأثيرپذيري جوانان از گروه‌هاي مرجع بيروني و سبک‌هاي زندگي غربي، تمرد و عصيان برخي در مقابل الگوها و رويه‌هاي نهادي‌شده و غالب] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۴۷-۴۸، ۹۵، ۱۲۹، ۱۳۳- ۱۳۶، ۱۴۶-۱۴۸، ۱۸۳؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۹۱-۱۹۴).
    6. راه‌هاي تشخيص وظيفه افراد
    آمر و ناهي بالقوه با رجوع به منابعي مي‌تواند وظيفه خود در شناسايي انحرافات محيط (ترک معروف‌ها و ارتکاب منکرات شرعي، عقلي و عرفي توسط افراد و سازمان‌ها) و لزوم برخورد با آنها را تشخيص دهد. اهم اين منابع عبارت‌اند از: ۱. کتاب و سنت؛ ۲. منابع متضمن سيره عملي پيامبر اکرم و ائمه اطهار؛ ۳. منابع تاريخي متضمن سيره عملي برخي بزرگان دين و اصحاب حضرت مثل ابوذر؛ ۴. [سياست‌هاي اجرايي برخي دولت‌هاي اسلامي تحت عنوان حسبه]؛ ۵. رهنمودها و فتاواي علما و مراجع دين؛ ۶. رهنمودهاي ولي امر مسلمين؛ ۷. رهنمودهاي کارشناسان مذهبي و مبلغان آگاه و مسئول؛ ۸. [رهنمودهاي کارشناسان و متخصصان به‌ويژه در خصوص انحرافات سازمان‌يافته و غيرعلني]؛ ۹. مطالعات و برنامه‌هاي کارشناسي‌شده دولت اسلامي؛ رصد مستمر محيط و بررسي اوضاع و احوال فرهنگي ـ اجتماعي؛ ۱۰. [رسانه‌هاي جمعي و اجتماعي و نقش آنها در آگاهي‌بخشي نسبت به اوضاع فرهنگي اجتماعي جامعه]؛ ۱۱. گفت‌وگو و مشورت مؤمنان با يکديگر؛ ۱۲. مطالعه و تحقيق شخصي؛ ۱۳. [اطلاع‌يابي از مجاري مختلف به‌ويژه تجربه ساير کشورها] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۲۶-۱۳۲).
    7. زمينه‌هاي محيطي مناسب اجراي امر و نهي
    ۱. تشکيل حکومت اسلامي [در صورت فقدان حکومت، بخش‌هايي از آن محدوديت اجرا خواهد داشت]؛
    ۲. اعتقاد به حقانيت انحصاري اسلام (و لزوم اجرايي شدن احکام آن)؛
    ۳. علاقه‌مندي شديد عموم به اسلام، نظام اسلامي و فرهنگ ديني؛
    ۴. زمينه‌سازي‌هاي محيطي و ايجاد شرايط مناسب براي اجراي حداکثري احکام الهي، رواج معروف‌ها در جامعه و آشنايي افراد با وظايف و تکاليف خود؛
    ۵. وجود حساسيت نسبت به نقض حدود الهي؛
    ۶. احساس مسئوليت همگاني در قبال رفتارها و عملکرد يکديگر و اعتقاد به لزوم نظارت و مراقبت اجتماعي (گفتني است که ما به همان اندازه که در برابر شخص خود مسئوليت داريم، در برابر خانواده، فرزندان، همسايگان، شهروندان و تمام مسلمانان روي زمين نيز مسئوليم؛ حتي بالاتر از اين، ما در برابر تمام انسان‌هاي روي زمين مسئوليم (ر.ک: انعام: ۹۰)(؛
    ۷. احساس مسئوليت ويژه در قبال نيازها و مصالح معنوي يکديگر و جامعه (در مقايسه با امور مادي)؛
    ۸. جامعه‌گرايي در مقابل فردگرايي؛
    ۹. اعتقاد به وجود نوعي ولايت در ميان مؤمنان (به‌معناي محبت و دوستي مؤمنان با يکديگر يا جواز قانوني اعمال اراده يکي بر ديگري و لزوم متابعت فرد از مؤمن آمر و ناهي (به استناد آيه ۷۱ سورة توبه)؛
    ۱۰. حساسيت لازم نسبت به وجود مفاسد و انحرافات اخلاقي و نقض حدود الهي در جامعه؛
    ۱۱. فقدان روحيه تسامح، سهل‌انگاري و عافيت‌طلبي؛
    ۱۲. بسترسازي فرهنگي و ايجاد زمينه پذيرش و تمکين در افراد مأمور و منهي؛
    ۱۳. [پيشگامي بزرگان و اسوه‌هاي اخلاقي و تربيتي جامعه]؛
    ۱۴. اتحاد و يکپارچگي مؤمنان و فقدان تفرقه و تشتت در صفوف آنها؛
    ۱۵. جهت‌دهي و تقويت تشکل‌هاي مذهبي [مثل هيئات] براي مشارکت در اقدامات جمعي و مبارزه سازمان‌يافته با انحرافات؛
    ۱۶. شناخت درست دشمن و توطئه‌هاي رنگارنگ آن؛
    ۱۷. وجود غيرت و تعصب ديني در جامعه، پايبندي قاطع به احکام و قاطعيت و جديت در امور؛
    ۱۸. ايجاد و تقويت روحيه ايثارگري و شهادت‌طلبي؛
    ۱۹. تعليم و آگاهي‌بخشي متناسب به افراد جاهل به احکام الهي [اعم از جاهل قاصر ، مقصر و مرکب] براي اتمام حجت؛
    ۲۰. بهره‌گيري حداکثري از ظرفيت‌هاي مختلف در جهت آماده‌سازي افراد از طريق تذکار، موعظه، ارشاد و تنبه [با هدف آگاهي‌بخشي، غفلت‌زدايي و بيدارکردن افراد از مجاري مختلف رسمي و غيررسمي مثل رسانه‌ها]؛
    ۲۱. ايجاد تشکلات سازماني مناسب (مثل سازماندهي افراد بسيجي) (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۳۰-۴۰، ۴۴، ۵۰، ۷۰، ۹۴-۹۸، ۱۰۲-۱۰۶، ۱۲۵، ۱۴۵-۱۶۳، ۱۷۴-۱۷۸، ۱۸۰-۱۸۴، ۱۸۷؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۸۷-۱۹۱؛ ۲۱۱-۲۲۰؛ ۲۳۴-۲۳۶؛ ۲۳۶-۲۳۹).
    8. موانع اجرايي امر و نهي
    ۱. وجود برخي شبهات: [مثل اينکه] هر کسي تنها بايد به فکر خود و خانواده خويش باشد (تفسير ناصواب از آيه ۱۰۵ سورة مائده)؛ امر و نهي ديگران با آزادي آنها منافات دارد و موجب محدوديت آن مي‌شود؛ امر و نهي ديگران، نوعي دخالت غيرمجاز در امور آنهاست؛ امر و نهي ديگران، نوعي تجاوز به حريم آنها واعمال خشونت عليه ايشان است؛ در عصر کنوني، تاريخ مصرف چنين اقداماتي سپري شده است؛ اجراي اين قبيل احکام موجب رميدن انسان مدرن از اسلام مي‌شود؛ اجراي اين فريضه به‌ويژه در آنجاکه مستلزم اعمال خشونت است با رأفت و رحمت و مداراي اسلامي ناسازگار است؛ اجراي اين فريضه در سطح گسترده موجب اختلال در نظم اجتماعي مي‌شود؛ اجراي اين فريضه بر فرض قبول تنها وظيفه حاکميت و نهادهاي رسمي است نه مردم عادي؛
    ۲. وجود برخي باورهاي توجيه‌کننده مثل اعتقاد به مجاز بودن کثرت‌گرايي اعتقادي و ارزشي و نسبيت ارزش‌ها؛
    ۳. غفلت [اکثر مردم] از شناخت منکرات و وظايف الزامي خود در قبال جامعه؛
    ۴. عادي شدن برخي منکرات در سطح جامعه تحت تأثير عوامل مختلف و در نتيجه عدم احتمال پذيرش افراد و عدم تأثير؛
    ۵. غلبه روحيه فردگرايي، سستي و تنبلي، عافيت‌طلبي، بي‌تفاوتي، بهانه‌جويي و مسئوليت‌گريزي؛
    ۶. غلبه فرهنگ تساهل و تسامح در جهان کنوني، عدم تلقي انحراف از رفتارهاي منکر و عادي انگاشتن آنها؛
    ۷. روگرداني غيرمنتظره برخي مؤمنان از انجام وظيفه، از ترس متهم شدن به تندرويي، افراط و خشونت‌ورزي [که موجب سست شدن ديگران مي‌شود]؛
    ۸. تأثيرپذيري بسياري از تبليغات و القائات فريبنده دشمنان؛
    ۹. عدم اميد به موفقيت به دليل عدم مشارکت جمع و بي‌حاصل بودن تلاش‌هاي فردي؛
    ۱۰. خوف ضرر حيثيتي، شغلي، مالي و جاني يا خوف از دست دادن برخي نزديکان؛
    ۱۱. [منع افراد از مشارکت در اجراي اين فريضه توسط اطرافيان و اعضاي خانواده؛ ضعف وجدان جمعي (ميانگيني از انديشه‌ها، باورها، ارزش‌ها، احساسات و هنجارهاي مشترک)، عدم مشارکت حاکميت و نهادهاي رسمي، عدم حمايت دولت، دستگاه قضا، نيروهاي انتظامي و حتي غالب مردم از آمران و ناهيان] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۵-۱۹، ۲۵، ۳۰، ۵۶-۵۷، ۶۱-۶۲، ۱۶۰-۱۶۲، ۱۷۱-۱۷۹، ۱۸۱-۱۸۶؛ همو، ۱۳۸۰، ص۱۶۳ـ۱۷۹؛ همو، ۱۳۷۹، ص۲۰۸-۲۱۱؛ همو، ۱۳۹۶، ج ۱، ص۳۲۳-۳۲۵).
    9. ويژگي‌هاي آمران و ناهيان
    در يک دسته‌بندي کلي، عوامل اجرايي يا فردي فاقد عضويت سازماني‌اند؛ يا فردي و جمعي وابسته به يک سازمان رسمي‌اند. بديهي است که اين افراد در ايفاي وظيفه خود بايد ويژگي‌هاي لازم را واجد باشند. اهم اين ويژگي‌ها بدین قرارند:
    ۱. برخورداري از شروط عام تکليف (بلوغ، قدرت، عقل)؛ ۲. داشتن علم اجتهادي يا تقليدي به تعاليم و احکام الهي و معروف‌ها و منکرهاي شرعي؛ ۳. پايبندي قاطع به احکام الهي و ضرورت اجرايي شدن آنها در جامعه؛ ۴. توان لازم براي روشنگري و پاسخ‌دهي به پرسش‌ها و شبهات؛ ۵. آشنايي با مفاسد اخلاقي و انحرافات رايج در جامعه؛ ۶. توان تشخيص وظيفه حسب موقعيت‌ها و نحوه مواجهه مناسب با انحرافات و منحرفان؛ ۷. قدرت بر انجام و اعمال اراده (اعم از قدرت شخصي يا قدرت جمعي در قالب ايجاد تشکل)، به‌ويژه در استفاده از منطق قوي گفتاري و رفتاري [گفتني است که نوع بيان، نحوه عمل و زباني که در برخورد با منحرفان به‌کار گرفته مي‌شود بايد متناسب با وضعيت و موقعيت اشخاص و شرايط محيطي عام آنها باشد]؛ ۸. توان تشخيص و اداي وظيفه حسب قابليت‌هاي شخصي (تشخيص وظيفه حسب قابليت‌ها مثل اينکه نويسنده بايد بنويسد، سخنران بايد حرف بزند، مسئول رسمي بايد در اجراي احکام اهتمام کند.)؛ ۹. [توان تشخيص مصالح جمعي] وتوان تشخيص موارد تعارض مصالح و مفاسد؛ ۱۰. تعهدمندي و احساس مسئوليت اجتماعي؛ ۱۱. داشتن روح توکل و اعتماد قوي به خدا و امدادهاي غيبي او؛ ۱۲. داشتن اخلاص در عمل؛ ۱۳. اعتماد به نفس و داشتن روحيه خودباوري (سست نشدن از عدم همراهي ديگران)؛ ۱۴. داشتن روحيه مناسب براي تحمل هزينه‌هاي اجرايي آن (مثل شنيدن فحاشي ديگران، ترور شخصيت يا ترور فيزيکي و...) و مصمم بودن در انجام وظيفه حتي به قيمت شهادت؛ ۱۵. [توان لازم براي بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي جمعي در موارد خاص]؛ ۱۶. توان لازم براي بهره‌گيري از اقدامات مقتضي حسب شرايط مثل توسل به راه‌کارهاي تشويقي براي هدايت افراد منحرف؛ توسل به راه‌کارهاي انتقادي و اعتراضي مثل نوشتن نامه‌هاي اعتراضي، صدور اعلاميه، تهيه طومار (و انعکاس آن در رسانه‌ها)، تدوين و نگارش مقالات، ايراد سخنراني در اعتراض به برخي عملکردها، به‌ويژه عملکردهاي ناصواب برخي مسئولان؛ توسل به راه‌کارهاي عملي مثل انجام اقدامات مناسب، قاطع، فوري، جدي و گاه خشن در شرايط لازم؛ ۱۷. احتمال تأثير (البته ممکن است کاري اگر به‌تنهايي انجام پذيرد، تأثيري از خود بر جاي نگذارد، اما اگر به‌ صورت جمعي و تشکيلاتي صورت پذيرد، تأثير خود را داشته باشد)؛  ۱۸. عدم خوف از ضرر قابل توجه (در مقام اجرا، بايد در پي شيوه‌اي بود که يا هيچ ضرري نداشته باشد و يا کمترين ضرر را متوجه افراد سازد. بي‌شک، اگر انجام امر و نهي سبب خطر جاني شود، تکليف ساقط است. تنها يک استثنا وجود دارد و آن جايي است که اصل دين در خطر باشد. دراين صورت، حتي اگر افزون بر جان و مال، ناموس فرد هم به خطر افتد، تکليف از او ساقط نمي‌شود. گفتني است که خوف از ضرر بايد به يک ظن قوي يا اطمينان عقلايي مستند باشد و نبايد به هر بهانه از زيربار مسئوليت شانه خالي کرد (ر.ك: مصباح‌يزدي، ۱۳۷۹، ص۸۰؛ همو، ۱۳۸۹، ص۶۳-۶۷، ۷۰، ۷۷، ۷۹، ۱۰۷، ۱۲۸-۱۳۰، ۱۴۵-۱۴۷، ۱۶۱ـ۱۶۵، ۱۷۶-۱۷۸، ۱۸۱، ۱۸۵؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۶۶-۱۶۷).
    10. مراتب امر به ‌معروف و نهي از منکر
    در مقام اجراي امر و نهي، آمر و ناهي الزاماً بايد مراتبي را در عمل و به‌ صورت ترتبي رعايت کند که اهم آن عبارت‌اند از:
    مرتبه اول: ابراز انزجار قلبي: كسي که ارتكاب منكَري شود يا ترك معروفي را ببيند، به مقتضاي ايمانش بايد در دل خود، از آن كار منكَر و آن ترك معروف منزجر باشد. نخستين آثار انزجار و ناراحتيِ قلبي، در چهره آشكار مي‌شود؛ يعني فرد بايد قيافه درهم ‌كشد و روي ترش ‌كند. ازاين‌رو عبوس نمودن چهره و نشان دادن مخالفت خود در مقابل افراد گستاخي که اهل معصيت‌اند و به معصيت خود مباهات مي‌کنند، وظيفه است؛
    مرتبه دوم: اظهار زباني و تذکر لفظي: در اين مرحله، شخص مؤمن بايد با زبان، ناراحتيِ خود را از عامل منكر و تارك معروف، آشكار كند و او را امر به ‌معروف و نهي از منكر کند؛ يا نصيحت و موعظه كند؛ يا ارشاد و هدايت نمايد و به راه راست بكشاند؛
    مرتبه سوم: اقدام عملي: در اين مرحله شخص مؤمن، عملاً بايد با قدرت و به ‌طور فيزيكي، جلوي منكر را بگيرد [و در صورت عدم توان، آن را به نهادهاي رسمي مسئول واگذار کند] (مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۸۱-۹۲؛ همو، ۱۳۹۴، ج ۳، ص۳۴۰ـ۳۴۱؛ همو، ۱۳۷۹، ص۲۲۴-۲۲۶).
    گفتني است که رعايت مراتب و مراحل فوق در شرايط عادي، امري الزامي است. ازاين‌رو در وهله اول، بايد چهره در هم کشيد. اگر اخم کردن و چهره در هم کشيدن تأثيري نگذاشت، بايد فرد گناهکار (حتي فرد متجاهر) را با رعايت ادب و احترام موعظه و نصيحت کرد تا به ترک گناه و انجام وظيفه تشويق شود؛ و درنتيجه گناه را ترک و به وظيفه واجب اش عمل کند. اگر اين مرتبه هم مؤثر واقع نشد، بايد با خشم و غضب و تندي برخورد کرد و با لحني آمرانه فرد را از گناهش برحذر داشت. اگر گفتار آمرانه نيز تأثير نداشت مي‌توان شخص گناهکار را تهديد کرد و اگر باز هم دست از گناه برنداشت، او را به مراجع ذي‌صلاح (نيروي انتظامي و قوه قضائيه) معرفي کرد. مراجع ذي‌صلاح نيز حق دارند براساس قانون با او رفتار کنند. گفتني است که همه مراحل جز لحن آمرانه و تهديد به برخورد قانوني ـ از مصاديق موعظه شمرده مي‌شوند. مراد از موعظه، اين است که کسي را با حرف و سخن به کاري خوب تشويق کنند و فوايد انجام آن و زيان‌هاي ترک آن را باز گويند و نيز زيان‌هاي انجام کارهاي بد را گوشزد کنند؛ اما به‌کارگيري لحن آمرانه و امر و نهي صريح مصداق قطعي امر به ‌معروف و نهي از منکري است که در آن علو و استعلا شرط است. علو و استعلا يعني اينکه از موضع بالاتر به طرف مقابل گفته شود که بايد فلان کار را انجام دهد. پس از انجام اين مراحل، اگر شخص گناهکار، همچنان بر رفتار خود اصرار ورزد، مراحل و مراتب ديگري پيش مي‌آيد (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۰۶ـ۱۰۸).
    آيا هر سه مرتبه قلبي، زباني و عملي، بر همه مكلفان واجب است يا بعضي مراتب آن، مانند مرتبه عملي و پيشگيري از منكرات، به حكومت مربوط مي‌شود؟ شايد بتوان گفت درصورتي‌كه امر به ‌معروف و نهي از منكر، به‌ صورت عملي، موجب اخلال در نظم اجتماعي شود، بايد با اجازه حاكمان دولت اسلامي، انجام گيرد و در صورت مبسوط‌اليد نبودن حاكم عدل، با اجازه فقيه جامع‌الشرايط و آگاه به مصالح جامعه اجرا گردد. (مصباح‌يزدي، ۱۳۹۴، ج۳، ص۳۴۱).
    [گفتني است] در زمان‌هايي که معروف‌ها، ترک و منکرات شايع شود و قبح گناه ريخته شده باشد، امر به ‌معروف و نهي از منکر بي‌تأثير است و در اين هنگام وظيفه جهاد است (مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۰۹-۱۱۰).
    11. بايسته‌هاي مقام اجرا
    ۱. توجه به اوضاع فرهنگي جامعه و ميزان آگاهي و حساسيت عموم نسبت به احکام اسلامي؛ ۲. توجه به وضعيت جامعه از حيث کمّيت و کيفيت شيوع انحرافات آن با معيارهاي شرعي و عقلي؛ ۳. توجه به شرايط زماني و مکاني و اقتضائات آن؛ ۴. توجه به وضعيت و موقعيت منحرفان و نوع انحراف آنها؛ ۵. تعليم و آگاهي‌بخشي به افراد جاهل به وظيفه به‌عنوان پيش‌نياز؛ ۶. تفکيک وظايف و مسئوليت‌هاي افراد از نهادهاي حاکميتي در مقام عمل؛ ۷. تذکار، موعظه و ارشاد [با هدف غفلت‌زدايي و بيدار کردن افراد از مجاري مختلف مثل رسانه‌ها]؛ ۸. بهره‌گيري از اقدامات عملي متناسب با اقتضاي مقام و شرايط کلي جامعه؛ ۹. رعايت سلسله‌مراتب و اولويت‌سنجي در مقام عمل (ر.ك: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۷۳، ۸۶ـ۸۷و۱۲۶)؛ ۹. استفاده از راه‌هاي غيرمستقيم در صورتي که مواجهه مستقيم واکنش‌برانگيز باشد؛ ۱۰. پرهيز از افشاگري، توهين، آبروريزي، غيبت غيرمجاز، تحقير طرف، انتقام‌جويي، برخوردهاي فيزيکي و خشونت‌ورزي (مگر در موارد خاص) (ر.ك: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۰، ص167) (رفتار ما با افراد منحرف و فاعلان منکر بايد مشابه رفتار پزشک يا پرستار دلسوز، با يک بيمار باشد و سعى در درمان او داشته باشيم)؛ ۱۱. پرهيز اکيد از تسامح و تساهل در برخورد با منحرفان، همکاري و همگامي با آنها، سکوتي که تأييد عملکرد آنها را نتيجه دهد، تشويق غيرمستقيم آنها، تأثيرپذيري از آنها، بازداشتن ديگران از برخورد با آنها؛ ۱۲. رعايت نرمي و ملاطفت در عمل، رفق و مدارا، صبوري و خويشتن‌داري، تغافل (در صورت لزوم)، ادب و احترام، رعايت شأن و موقعيت اجتماعي افراد (و به‌طورکلي برخوردها بايد کريمانه باشد و همواره سعي شود گزينه اخف بر اشد ترجيح يابد)؛ ۱۳. پرهيز از استعلاجويي و برخورد از موضع برتر و کاربرد لحن آمرانه و مقتدرانه در جايي ‌که خوف لجاجت و تمرد فرد در ميان باشد؛ اگرچه در غير اين صورت مجاز و در مواردي لازم است؛ ۱۴. پرهيز از انتقادات و اعتراضاتي که موجب وهن نظام اسلامي و زيرسؤال رفتن مشروعيت آن و اعتبار کارگزارانش شود؛ ۱۵. پرهيز از عمل در جايي که خوف ضرر، حرج، مفسده و هرج و مرج در ميان باشد (مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۷۱-۷۶، ۹۸، ۱۰۸؛ همو، ۱۳۹۴، ج۳، ص۳۴۱-۳۴۶؛ همو، ۱۳۸۰، ص۲۳۲؛ همو، ۱۳۸۸، ص۲۸۹-۲۹۴؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۸۰-۱۸۷).
    12. نابايسته‌هاي مقام اجرا
    ۱. شرمنده کردن افراد (زيرا خجالت دادن افراد از‌جمله مصاديق آزار مؤمن و حرام است)؛ ۲. افشاي راز افراد و بازگو کردن گناه آنها براي ديگران (بازگو کردن گناه ديگران، خود گناهي کبيره است (ر.ك: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۷۲و ۷۶). بنابراين، اگر کسي در خفا گناهي مرتکب شود، حتي اگر اين گناه کبيره باشد، کسي حق ندارد راز او را فاش کند و آبروي او را بريزد؛ مگر در جايي که راه اصلاح او منحصر در اين باشد)؛ ۳. تذکار علني در خصوص گناه مخفي (درصورتي‌که فرد ناهي از گناه کسي اطلاع يافت بايد به‌گونه‌‌اي محرمانه و خصوصي به او تذکر دهد تا کسان ديگر مطلع نشوند)؛ ۴. اشاعه فحشا: نهي از منکر نبايد موجب اشاعه فحشا و از بين رفتن قبح گناه گردد؛ ۵. توهين به افراد؛ ۶. ناديده‌انگاري مقام و موقعيت اجتماعي آنها؛ ۷. افراط و تفريط و تعدي از رعايت مراحل چندگانه؛ ۸. ايجاد بدبيني و سوء‌ظن نسبت به مسئولان و کارگزاران نظام اسلام (که موجب تضعيف روحيه و تضعيف جايگاه آنها مي‌شود)؛ ۹. نقض حريم‌هاي خصوصي افراد؛ ۱۰. ايجاد التهاب، تنش و هرج و مرج و ناامني در جامعه؛ اجراي امر و نهي نبايد به اختلال نظام و روند عادي امور جامعه اسلامي منجر شود؛ ۱۱. ترس از برهم خوردن رابطه دوستي با منحرفان، مبغوض شدن نزد آنها، يا به خطر افتادن منافع مادى و موقعيت اجتماعي؛ ۱۲. مماشات و نرمي و سازش با اهل معصيت؛ ۱۲. ترغيب فرد به لجاجت و اصرار بر گناه. (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۵۸، ۷۵، ۱۰۳، ۱۰۴، ۱۰۶، ۱۰۷، ۱۸۴- ۱۸۵؛ همو، ۱۳۹۴، ج۳، ص۳۷۷؛ همو، ۱۳۸۸، ص۲۸۹-۲۹۹)؛ ۱۳. [بي مبالاتي در برخورد تا حدي که قبح گناهان بواسطه عادي شدن و کثرت وقوع از بين برود؛ ترک مدارا و خويشتن داري در مواضع لازم؛ رضايت دادن به گناه ديگران، به‌گونه‌‌اي‌که اين رضايت موجب عون و مشارکت در گناه شمرده شود؛ احتياط‌ورزي بيش از حد، که به ترک وظيفه امر به ‌معروف و نهى از منکر منجر شود؛ دخالت در جايي که احتمال اثربخشي و تأثير نمي‌رود؛ دخالت در جايي که احتمال عقلايي به وجود ضرر قابل اعتنا در آن مي‌رود؛ دخالت در عرصه‌هايي که تشخيص انحرافات آن نيازمند تخصص و اشراف اطلاعاتي است؛ دخالت فردي در جايي که وظيفه حاکميت و نهادهاي رسمي است].
    13. آثار و نتايج اجراي امر و نهي
    ۱. حفظ سلامت روحي، معنوي و اخلاقي جامعه (حفظ امنيت، سلامت و بهداشت، جلوگيري از بحران‌هاي اقتصادي و فقر، تأمين نيازمندي‌هاي مادي و معنوي جامعه و اموري از اين دست، همه و همه مترتب بر انجام اين فريضه است)؛ ۲. ممانعت از نقض آشکار حدود الهي و شيوع انحرافات؛ ۳. ايجاد امکان براي اجرايي شدن ساير احکام و اقامه شدن ساير فرایض ديني؛ ۴. تأمين مصالح مادي و معنوي جامعه و جلوگيري از ارتكاب اعمالي كه مصالح مادي و معنوي جامعه را به مخاطره مي‌اندازد؛ ۵. زمينه‌سازي براي تقويت و ارتقاي فرهنگ ديني و بسط تعاليم دين در جامعه؛ ۶. تقويت‌‌کننده روحيه مؤمنان: کسي که به معروف امر مي‌کند، پشت مؤمنان را استوار، و روحيه آنان را تقويت مي‌کند. مؤمنان با پشتوانه امر به ‌معروف احساس مي‌کنند که موقعيت محکمي در جامعه دارند. در مقابل، مؤمنان در جامعه‌اي که مردم واجبات و تکاليف شرعي را ترک مي‌کنند و کسي هم واکنشي نشان نمي‌دهد، احساس غربت مي‌کنند؛ ۷. تحميل حقارت بر گناهکاران: امر و نهي‌ و برخورد قاطع با متخلفان، موجب تحقير آنها مي‌شود؛ ۸. دفع و رفع ظلم‌ها، مفاسد، انحرافات و بدعت‌ها در جامعه؛ ۹. اصلاح امور فردي و اجتماعي؛ ۱۰. ايجاد زمينه محيطي مناسب براي رشد فضايل اخلاقي؛ ۱۱. تربيت نفوس آمران و ناهيان و افزايش آمادگي روحي آنها براي انجام نيکي‌ها و دوري جستن از بدي‌ها (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۳۶، ۱۲۵، ۱۵۶، ۱۷۵ـ۱۷۹، ۱۸۴، ۱۳۸۸، ص۳۰۳؛ همو، ۱۳۸۰، ص۱۶۱؛ همو، ۱۳۹۶، ج ۱، ص۳۲۴؛ همو، ۱۳۹۳، ص۲۵۴ـ۲۵۵)؛ ۱۲. [اعمال فشار بر منحرفان و متخلفان؛ کاهش هزينه‌هاي نظارت و کنترل رسمي در جامعه؛ تقويت يکپارچگي و انسجام اجتماعي، افزايش ميزان امنيت اخلاقي و آرامش عمومي،‌ تقويت احساس به‌هم‌پيوستگي و تعلق جمعي (حس ما بودن)، مقابله با سوءاستفاده‌هاي آشکار ارباب قدرت و مسئولان جامعه از موقعيت خود؛ مهار تمايلات سرکش، ترغيب افراد به همسويي بيشتر با الگوهاي زيستي مطلوب و و مرجح اسلام]. گفتني است که تأکيد بر ضرورت اجراي اين فريضه در سطح عوامل انساني، به‌هيچ‌وجه به‌معناي بي‌نيازي از ضرورت اصلاحات ساختاري متناسب، در صورت لزوم نيست].
    14. پيامدهاي ترک امر و نهي
    ۱. تضعيف موقعيت اسلام [در جامعه اسلامي]؛ ۲. تعطيلي تدريجي ساير احکام و حدود؛ ۳. تضعيف نظام اسلامي و به خطر افتادن آن؛ ۴. سوق‌يابي تدريجي جامعه به انحراف و تباهي؛ ۵. تسلط اشرار بر جامعه و عدم اجابت دعاي نيکان [مضمون روايت]؛ ۶. مشمول لعن الهي واقع شدن (مضمون آيه ۱۵۹ بقره)؛ ۷. نزول عذاب الهي و ابتلاي همگاني؛ ۸. [تضعيف فرهنگ ديني، کاهش انگيزه و التزام مؤمنان در عمل به واجبات و ترک محرمات؛ کاهش امنيت اخلاقي و آرامش رواني جامعه] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۵۷-۵۸، ۱۶۷، ۱۸۱-۱۸۵؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۶۳-۱۶۴؛ همو، ۱۳۸۸، ص۲۷۱-۲۷۳).
    15. وظايف دولت اسلامي
    ۱. پاسداري از عقايد و ارزش‌هاي اسلامي: حفظ دين، حفظ اخلاق، حفظ معنويات و ارزش‌هاي معنوي نخستين و مهم‌ترين وظايف دولت است و پس از آن نوبت به امور ديگر مي‌رسد؛ ۲. تعليم و تربيت عمومي: ايجاد نهادهاي تعليمي و تربيتي مناسب براي آموزش و تعليم جاهلان قاصر، مقصر و مرکب (در روزگار ما، آموزش و تعليم به سه وزارتخانه محول شده است: وزارت آموزش و پرورش (که در کنار سوادآموزي و آموزش علوم متعارف مادي و دنيوي، موظف است معارف ديني را به دانش‌آموزان بياموزد)؛ وزارت آموزش عالي [که بخشي از آموزش‌هاي آن معطوف به فرهنگ اسلامي است]؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي (که عنوان آن، گوياي وظيفه‌اش در عرصه فرهنگ اسلامي است)؛ ۳. دعوت مردم به معروف‌ها و برحذر داشتن آنها از منکرات و بدي‌ها [از مجاري مختلف]؛ ۴. [تشويق مردم به مشارکت فردي و جمعي در اجراي امر به ‌معروف و نهي از منکر به شيوه‌هاي مختلف]؛ ۵. تلاش در جهت کشف توطئه‌ها و شگردهاي عمل دشمن و مقابله با آنها؛ ۶. مبارزه با تهاجم فرهنگي گسترده دشمن؛ ۷. مقابله‌به‌مثل در برخورد با سياست‌هاي ظالمانه دشمن مثل اعمال تحريم؛ ۸. تحريم کالاهاي توليدي دشمن و در صورت نياز وارد کردن همان کالاها از ساير کشورها حتي با قيمت بيشتر؛ ۹. [برخورد قاطع با مفاسد و انحرافات سازمان‌يافته و برنامه‌ريزي‌شده]؛ ۱۰. [اعمال سياست‌هاي مميزي در ارزيابي محصولات فرهنگي توليدشده در داخل و محصولات فرهنگي وارداتي]؛ ۱۱. [حمايت همه‌جانبه از آمران و ناهيان در مقابل تعرضات محتمل منحرفان (به استناد قانون مصوب)] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۹۷-۱۰۰، ۱۳۱-۱۳۲، ۱۴۵-۱۴۶؛ همو، ۱۳۷۹، ص۲۳۶-۲۳۹).
    16. وظايف عموم مردم
    ۱. [داشتن بصيرت و هوشياري لازم در برخورد با مسائل فرهنگي اجتماعي جامعه اسلامي]؛ ۲. مشارکت افراد آگاه در تعليم افراد جاهل (اعم از جاهل قاصر، مقصر و مرکب): هرکسي مسئوليت دارد که اگر در نزديکان و خانواده خود فردي جاهل، گمراه و غافل ديد او را تعليم داده و ارشاد کند [ر.ک: تحريم: ۶] و حتي اگر نهادهاي دولتي به وظيفه خود در اين خصوص عمل نکنند، مردم وظيفه دارند، خود اين تکليف را بر عهده بگيرند؛ ۳. مبارزه با تهاجم فرهنگي دشمن (بخشي از اين مبارزه وظيفه نهادهاي رسمي و بخش عظيم‌تري از آن بر عهده مردم است)؛ ۴. ابراز نفرت از وجود انحرافات فرهنگي اجتماعي در جامعه از طرق مختلف؛ ۵. نقد عملکرد دولتمردان و ترغيب آنها به [رعايت معروف‌ها و ترک منکرات] و برخورد با مفاسد؛ ۶. تذکار مداوم و اعمال فشار بر منحرفان و معصيت‌کاران در هر سطح؛ ۷. جهت دادن به افکار عمومي و ايجاد حساسيت (به‌‌گونه‌‌ا‌ي‌که حتي مسئولان هم نتوانند مخالف خواست مردم (و حدود الهي) عمل کنند)؛ ۸. پرهيز از خريد کالاهاي توليدي دشمن در صورت تحريم اقتصادي آنها [که ممکن است به‌ صورت قاچاق در بازارهاي اسلامي عرضه شود]؛ ۹. شناسايي و مبارزه با توطئه‌ها و دسيسه‌هاي دشمنان داخلي و خارجي [توطئه‌هايي که خود مستقيم و باواسطه زمينه‌ساز بروز برخي انحرافات در جامعه خودي است]؛ ۱۰. [مشارکت همه‌جانبه در جهاد با دشمنان، در صورت لزوم]؛ ۱۱. [حمايت مادي و معنوي از آمران و ناهيان]؛ ۱۲. [گفتني است که برخي فقها با استناد به آياتي همچون «قوا انفسکم و اهليکم نارا» (تحريم: ۶) و «و انذر عشيرتک الاقربين» (شعرا: ۲۱۴) با تأکيدي قاطع وظايف اعضاي خانواده نسبت به يکديگر به‌ويژه والدين نسبت به فرزندان و خويشاوندان نسبت به يکديگر را اولويت داده‌اند] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۷۶، ۹۸-۱۰۱، ۱۳۱-۱۳۲، ۱۴۵-۱۴۶؛ همو، ۱۳۹۳، ص۲۵۷-۲۵۹).
    17. وظايف انديشمندان و فرهيختگان
    ۱. تعليم افراد جاهل (اعم از جاهل قاصر، مقصر و مرکب): عالمان و کساني که در اين‌گونه مسائل تخصص دارند، وظيفه دارند افراد جاهل را در سطح جامعه تعليم و آموزش دهند؛ ۲. [آگاهي دادن به کارگزاران و مديران جامعه در خصوص انحرافات فرهنگي ـ اجتماعي و پيامدهاي آن]؛ ۳. آگاه ساختن مردم از نفوذ انحرافات اعتقادي، اخلاقي و فرهنگي در جامعه؛ ۴. جلوگيري از نفوذ و بسط انحرافات فوق در جامعه در حد امکان؛ ۵. مجهز کردن جوانان به سلاح علم، اخلاق، معنويت و افزايش قدرت دفاعي آنها در برابر شبهات اعتقادي و ارزشي؛ ۵. تقويت مباني فکري و عقيدتي خود و ديگران؛ ۶. ارائه پاسخ‌هاي منطقي به پرسش‌ها و شبهات؛ ۷. افشاسازی و رسوا کردن جريانات انحرافي؛ ۸. شناسايي و معرفي توطئه‌هاي پيچيده دشمنان داخلي و خارجي (که معمولاً عموم مردم از آن بي‌اطلاع‌اند)؛ ۹. [حمايت از آمران و ناهيان فعال در عرصه اجتماع] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۹۸، ۱۳۲-۱۳۳و۱۴۹-۱۵۰؛ همو، ۱۳۷۹، ص۱۸۰-۱۸۷).
    18. وظايف علما و روحانيون
    روحانيت نيز هرچند در جامعه جزو خواص و کارشناسان امور ديني شمرده مي‌شوند، اما نظر به جايگاه و رسالت ويژه‌اي که در ارتباط با اين دو فريضه بر عهده دارند، به ‌طور خاص مورد توجه استناد قرار گرفته‌اند. گفتني است که برخي از اين وظايف به نهاد حوزه و روحانيت و بخشي به اشخاص روحاني محول شده است:
    ۱. [بصيرت فرهنگي اجتماعي، مسئوليت‌شناسي، غناي اعتقادي، وارستگي اخلاقي و مشارکت فعال در انجام وظايف و تأمين انتظارات] [ويژگي‌هاي بايسته و وظيفه عام آنها در ارتباط با خود]؛ ۲. [مشارکت جدي در تبليغ معارف دين در تريبون‌هاي مختلف و بهره‌گيري حداکثري از ظرفيت‌هاي رسانه‌اي موجود]؛ ۳. [نظريه‌پردازي در خصوص راه‌کارهاي مؤثر و نيز موانع موجود در مسير اجرايي شدن اين دو فريضه در جامعه امروز]؛ ۴. نگارش کتاب و مقاله در سطوح مختلف و براي اقشار گوناگون، با هدف آگاهي‌بخشي و توجه دادن مردم به معروف‌ها و منکرات در اسلام و وظايف آنها در اين خصوص؛ ۵. [تربيت اساتيد، آموزگاران، مربيان و مبلغان براي بسط و تقويت تعليم و تربيت ديني در ميان اقشار مختلف جامعه]؛ ۶. مشارکت در آموزش‌هاي رسمي و غيررسمي، محدود و طولاني [فشرده و تفصيلي]، کوتاه‌مدت و درازمدت در مراکز علمي؛ اين‌گونه آموزش‌ها، خود به‌منزله امر به ‌معروف و نهي از منکر بر ما واجب است؛ ۷. تعليم افراد جاهل (اعم از جاهل قاصر، مقصر و مرکب) : [بخشي از تعليمات عمومي واجب است] منظور از تعليم واجب، تعليم امور ديني است. البته مسائل ديگر هم گاهي ضرورت پيدا مي‌کند؛ اما آنچه امروزه محور توجه ماست و آن را از مصاديق امر به ‌معروف و نهي از منکر مي‌دانيم، آموزه‌هاي دين‌اند؛ ۸. تذکار و موعظه دائم: واعظان بايد اهميت اين مسئوليت را در اوضاع کنوني دريابند و در مجالس خود در پي رفع نيازهاي جامعه باشند. آنان بايد لغزشگاه‌هاي فراروي جوانان را به ايشان بنمايانند؛ ۹. [برحذرداشتن مسئولين و مردم از خطر انحرافات فرهنگي]؛ ۱۰. [برخورد مسئولانه با مفاسد و انحرافات جاري در سطوح فردي، صنفي، نهادي و سازماني]؛ ۱۱. [شناسايي و افشاي توطئه‌هاي فرهنگي دشمنان داخلي و خارجي]؛ ۱۲. [ترغيب مردم به مشارکت جدي در اجراي امر به ‌معروف و نهي از منکر]؛ ۱۳. [حمايت از آمران و ناهيان و ترغيب مردم به حمايت از آنها] (ر.ک: مصباح‌يزدي، ۱۳۸۹، ص۱۰۱-۱۰۳، ۱۷۳، ۱۳۷۹، ۱۸۰-۱۸۷؛ همو، ۱۳۹۴، ج۳، ص۳۴۱-۳۴۳).
    19. ويژگي‌هاي انديشه استاد مصباح
    ۱. امر و نهي وظيفه‌اي همگاني است و همه افراد (با داشتن شرايط عام تکليف و شرايط خاص اين حوزه) بدان مأمور و مکلف‌اند (از جنس تکليف همگاني و بلکه حقوق متقابل است)؛
    ۲. دو نوع خاص و عام دارد: نوع خاص آن همان است که در امور عادي و متعارف اجرا مي‌شود و انجام آن مشروط به شروطي همچون عدم خوف از ضرر است؛ اما نوع عام آن شامل تعليم و ارشاد جاهل،‌ تشويق افراد،‌ امر و نهي حتي در شرايط تقيه، جهاد با دشمنان، و هدفي مشابه آنچه امام حسين در قيام خود موردنظر داشت؛
    ۳. برجسته‌سازي نقش و مسئوليت دولت اسلامي و نهادهاي تابع؛
    ۴. توجه به ضرورت ايجاد زمينه‌هاي محيطي از طريق نهادهاي مربوط به‌ويژه رسانه‌هاي جمعي مثل فرهنگ‌سازي، تبليغ و ترويج احکام و حدود الهي، آگاهي دادن به وظايف و مسئوليت‌ها، ايجاد حساسيت‌هاي محيطي و...؛ [يا جامعه‌پذيري، اجرايي شدن عادي شريعت در گستره جامعه]؛
    ۵. تفکيک وظايف مردم، حاکميت، نخبگان و متخصصان (در حوزه‌هاي مختلف)، روحانيت [و خانواده‌ها نسبت به اعضاي خانواده و خويشاوندان]؛
    ۶. توجه به نقش و رسالت قاطع علما و روحانيون به‌عنوان مراجع فکري و الگوهاي اخلاقي جامعه؛
    ۷. توجه به نقش عوامل بيروني (مثل تهاجم فرهنگي دشمن) در کنار عوامل دروني در نشر مفاسد و انحرافات؛
    ۸. توجه به تعدد و تنوع روش‌ها و شيوه‌هاي اجرايي به تناسب شرايط و اقتضائات زماني و مکاني (به بيان ديگر، تعبدي نبودن شيوه‌هاي اجرايي اين دو فريضه)؛
    ۹. توجه به لزوم گونه‌شناسي و اولويت‌بندي انحرافات (مثل تمايز انحرافات فردي ناشي ازگستاخي با انحرافات جمعي و برنامه‌ريزي‌شده)؛
    ۱۰. توجه به نقش تشکل‌هاي مذهبي (به‌ويژه هيئات) براي مبارزه با مفاسد اجتماعي سازمان‌يافته (فراتر از اقدامات فردي)؛
    ۱۱. توجه به اينکه اجراي امر و نهي نبايد به اخلال نظم اجتماعي و هرج و مرج و تنش منجر شود؛
    ۱۲. لزوم احراز اذن حاکم عادل اسلامي (در صورت بسط يد) و فقيه جامع‌الشرايط و آگاه به مصالح جامعه در مواردي که امر و نهي مستلزم اضرار مالي و جاني به ديگران بشود؛
    ۱۳. توجه به اينکه هدف از اجراي اين فريضه دستيابي به نتايج منظور است نه صرفاً اداي وظيفه و رفع تکليف (= نتيجه‌گرايي به جاي تکليف‌محوري)؛
    ۱۴. نفي ضرورت داشتن موقعيت استعلايي يا نمايش آن در مقام امر و نهي، چه استعلاورزي خود در مواردي ممکن است مانع انجام وظيفه باشد؛
    ۱۵. بسط متعلقات امر و نهي از واجبات و محرمات ديني به امور مفيد و مضر براي جامعه همچون رعايت و تضييع حقوق انساني؛
    ۱۶. توجه به لزوم رعايت اولويت‌ها در مقام اجرا چه نسبت به نوع انحرافات، چه نسبت به عاملان، چه نسبت به پيامدها [و حساسيت اجتماع] [براي مثال،‌ تقدم امر و نهي کارگزاران نظام بر مردم عادي؛ اصلاح ساختارها بر رفتارها؛ انحرافات افراد متجاهر بر انحرافات موردي افراد عادي؛ انحرافات سازمان‌يافته و تشکيلاتي بر انحرافات فردي؛ انحراف در معنويات بر انحراف در ماديات؛ انحراف داراي پيامد اجتماعي بر انحراف داراي پيامد فردي]؛
    ۱۷. توجه به لزوم رعايت ترتيب در مراتب سه‌گانه اجرا: براي مثال اگر با عبوس کردن چهره نتيجه حاصل شود نوبت به ساير مراتب نمي‌رسد؛
    ۱۸. توجه به لزوم استفاده از شيوه‌هاي نرم به جاي توسل به خشونت و تهديد، حفظ حداکثري آبرو و حيثيت اجتماعي افراد (به استثناي افراد متجاهر)، تذکار انحرافات اخلاقي افراد در لفافه و کنايه به جاي تصريح و اعلان (تا مبادا اسباب شرمندگي ايشان گردد)، ترجيح استفاده از ابزارهاي تشويقي به جاي توبيخي و تنبيهي در صورت ‌لزوم؛ اعمال رفق و مداراي عملي تا حد امکان؛
    ۱۹. مواظبت از اينکه مبادا خوف از ضرر يا احتمال عدم تأثير، بهانه‌اي براي ترک وظيفه قرار گيرد (برخي مجاهدان صدر اسلام همچون ميثم تمار به جاي تقيه تا مرحله شهادت در اجراي اين فريضه پيش رفتند)؛
    ۲۰. امکان اخذ نايب در مقام اجرا يعني مي‌توان به جاي اقدام مباشري کساني را براي اجراي آن اجير کرد. سازمان‌هاي اجتماعي مثل ستاد امر و نهي، نيروي انتظامي، ضابطان قضايي نيز به نيابت از مردم انجام وظيفه مي‌کنند؛
    ۲۱. درجه گناه ترک وظيفه در اداي اين دو فريضه تابع درجه اهميت واجبات و محرمات ترک شده است.
    جمع‌بندي و نتيجه‌گيري
    دو فريضه «امر به ‌معروف و نهي از منکر»، از‌جمله فروعات اجتماعي اسلام است که به‌‌عنوان سازوكاري نظارتي و کنترلي براي صيانت و مراقبت از فرهنگ ديني در جامعه اسلامي طراحي و تشريع شده است. بخشي از اين مراقبت با مشارکت مسئولانه توده‌هاي مؤمن و بخشي ديگر، با ميانجي نهادهاي حاکميتي اعمال و اجرا مي‌شود. به شهادت منابع تاريخي و فقهي، اين دو فريضه از ابتداي تکون حاکميت‌هاي سياسي منسوب به اسلام تاکنون همچنان به اشکال مختلفي در نظام ديواني جوامع اسلامي جريان داشته است. ازاين‌رو برخلاف بسياري از احکام اجتماعي اسلام علاوه بر ادبيات نظري، از تاريخچه عملي و اجرايي و تجربه زيسته درخور توجهي نيز برخوردار است. اين فريضه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و استقرار نظام ولايي نيز قوياً مورد توجه رهبران و اولياي امر قرار گرفت؛ اگرچه متأسفانه در اين سال‌ها چندان‌که بايد در ابعاد نظري و کاربردي آن متناسب با اقتضائات جامعه کنوني غور و تأمل نشد و از ظرفيت‌هاي بالقوه آن در ساماندهي امور بهره‌گيري نشد. استاد مصباح از معدود متفکراني است که با هدف ترميم اين نقيصه، فريضه مذکور را مورد بازخواني و مداقه نظري قرار دادند و وجوه نسبتاً مغفولي از آن را با عطف توجه به اقتضائات و ملزومات اجرا، موانع پيش‌روي و بايسته‌هاي نظري و عملي تحقق اين مهم یادآور شده‌اند. در اين نوشتار، به ‌قدر مجال سعي شد تا خطوط کلي اين انديشه مورد بازخواني و بازبيني قرار گيرد.
     
     

    References: 
    • ابن الاخوه، 1937م، معالم القربة في احکام الحسبه، کمبريج، مطبعه دارالفنون.
    • عميدزنجاني، عباسعلي، 1392، تکمله فقه سياسي: مباحثي پيرامون امر به ‌معروف و نهي از منکر، تهران، خرسندي.
    • ماوردي، علي‌بن محمد، 1406ق، الاحکام السلطانيه، قم، مکتب الاعلام الاسلامي.
    • مصباح‌يزدي، محمدتقي، 1379، آذرخشي ديگر از آسمان کربلا، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1380، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، چ چهاردهم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1388، پيام مولا از بستر شهادت، چ چهارم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1389، بزرگترين فريضه، تدوين و نگارش قاسم شبان‌نيا، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1393، جرعه‌اي از درياي راز، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1394، اخلاق در قرآن، چ هشتم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1396، نظريه حقوقي اسلام، چ ششم، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • منتظري، حسينعلي، 1409ق، دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلاميه، قم، المرکز العالمي للدراسات الاسلاميه.
    • نجفي، محمدحسن، بي‌تا، جواهر الکلام في شرح شرايع الاسلام، چ هفتم، بيروت، دارالاحياء التراث العربي.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین.(1400) بازخوانی «امر به ‌معروف و نهی از منکر» در اندیشه علامه مصباح‌یزدی. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 13(1)، 57-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدحسین شرف الدین."بازخوانی «امر به ‌معروف و نهی از منکر» در اندیشه علامه مصباح‌یزدی". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 13، 1، 1400، 57-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین.(1400) 'بازخوانی «امر به ‌معروف و نهی از منکر» در اندیشه علامه مصباح‌یزدی'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 13(1), pp. 57-76

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شرف الدین، سیدحسین. بازخوانی «امر به ‌معروف و نهی از منکر» در اندیشه علامه مصباح‌یزدی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 13, 1400؛ 13(1): 57-76