معرفت فرهنگی اجتماعی، سال نهم، شماره دوم، پیاپی 34، بهار 1397، صفحات 23-43

    طراحی الگوی شاخص‌های اخلاقی در کاربست شیوه‌های اقناع در مسائل دینی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ حسین حاجی پور / دانشجوي دكتري اخلاق اسلامي دانشگاه قرآن و حديث / Hhajipour@chmail.ir
    هادی صادقی / دانشيار و عضو هيئت علمي دانشگاه قرآن و حديث / SADEQI.HADI@GMAIL.COM
    چکیده: 
    در طول تاریخ مدون اقناع، شیوه های متعدد اقناعی شکل گرفته که در تبلیغات دینی کاربرد داشته است. اگرچه شیوه های موجود بر اساس کارآمدی و اثربخشی تحلیل و تبیین شده، بررسی میزان اخلاقی بودن هر شیوه نیز ضروری است. این پژوهش با چنین مبنایی درصدد است با روش پژوهشی تحلیل داده بنیاد، الگوی شاخص های اخلاقی را جهت سنجش شیوه های اقناع در مسائل دینی ارائه نماید که معرفی الگوی مورد نظر، بر محور ارکان، اصول و شاخص های اخلاقی اقناع است؛ بدین گونه که در رکن فرستنده، اصول نیت خیر و صداقت وی، در ناحیه‌ی پیام، اصول استحکام و شفافیت، و در حوزه‌ی گیرنده، اصول توجه به کرامت انسانی و رعایت سطح فهم مخاطب قرار گرفته و برای هر کدام از اصول یادشده، شاخص های مرتبط اخلاقی نظیر هماهنگی گفتار و رفتار، انصاف، آگاهی بخشی، اعتبار منبع، ایجاد فرصت انتخاب و پرهیز از تخریب، استخراج شده است. در نهایت با ارائه‌ی الگوی فوق، پنج شیوه‌ی اقناعی استدلال، تکرار، امیدآفرینی، ایجاد ترس و ایجاد نیاز، مورد ارزیابی اخلاقی واقع شده اند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Designing the Model of Ethical Indicators in the Application of Persuasion Techniques in Religious Issues
    Abstract: 
    During the recorded history of persuasion, various forms of persuasion have been developed that have been used in religious propagation. Although the existing methods are analysed and explained based on efficiency and effectiveness, it is also necessary to examine the ethicality of each method. Accordingly, using a research method based on data-based analysis, this paper aims to provide a model of ethical indicators to assess the methods of persuasion in religious issues. The introduction of the proposed model is based on the ethical pillars, principles and indicators of persuasion, so that in the transmitter's pillar, the principles of the intent of the benefactor and his integrity; in the message area, the principles of strength and transparency, and in the field of the recipient, the principles of respect for human dignity and considering the level of audience’s comprehension are addressed. For each of these principles, the related ethical indicators such as the cnsistency of word and behavior, fairness, imparting knowledge, source reliability, creating selection opportunities, and avoidance of degradation are extracted. Finally, by presenting the above model, five persuasive ways of reasoning, repetition, creating hope, creating fear, and creating need are evaluated ethically.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    1. بيان مسئله
    بي‌ترديد سيطرة رسانه‌هاي مختلف امروزي با انواع شيوه‌هاي متعدد اقناعي بر كسي پوشيده نيست؛ شيوه‌هايي كه بر اساس نظريه‌هاي مختلف شكل گرفته و در زمينه‌هاي گوناگون تبليغات كاربرد داشته است. اگرچه مبناي كاربرد همة شيوه‌هاي اقناعي بر كارآمدي و اثربخشي است، درعين‌حال تعيين چارچوب ارزشي كاربردشان و ميزان اخلاقي بودن يا ضداخلاقي بودن آنها ضروري است. رعايت اين امر، به‌ويژه در تبليغ و اقناع، در مسائل ديني حائز اهميت بيشتري است. ازاين‌رو، اين پژوهش درصدد است با استخراج شاخص‌هاي اخلاقي، الگويي مناسب براي ارزيابي فرايند تبليغ و روش‌هاي اقناعي طراحي كند تا علاوه بر تمايز روش‌هاي اخلاقي از ترفندهاي ضداخلاقي، ميزان اخلاقي بودن هر روش نيز مشخص گردد.
    2. چارچوب مفهومي
    هرچند پيرامون اقناع، تعاريف متعدد و جهت‌گيري‌هاي متنوعي صورت گرفته است، درعين‌حال بر اين تعريف تصريح مي‌شود كه اقناع عبارت است از: «فراگرد تأثیرگذاری هوشمندانه بر افکار و تمایلات مخاطب، جهت تغییر آگاهانه و آزادانه در حیطة بینشی یا رفتاری وی». در اين تعريف، بر فراگرد بودن اقناع، هوشمندي اقناع‌كننده، شمول اقناع بر دو حيطة افكار و تمايلات، و حق انتخاب مخاطب، تكيه و تأكيد مي‌شود.
    اين پژوهش در جهت‌گيري مفاهيم، الگو را به‌معناي سرمشق، مدل، هنجار و راهنمای عمل معرفي مي‌كند كه شخص براي رسيدن به نتيجة مطلوب، موظف است مسير خويش را با آن مطابق نمايد. طراحي الگو در اين پژوهش، بر محور متون ديني و بر اساس اخلاق اسلامي ‌است و اخلاق اسلامي‌ با ملاحظة ارزش‌ها و بايستگي‌هاي اخلاقي، بر دو محور نيت الهي و فعل ارزشمند اختياري تأكيد مي‌كند. همچنين در اين پژوهش، اصول اخلاقي اقناع، آن دسته از ارزش‌ها و الزامات معرفي مي‌گردند كه فراگرد اقناع و كاربست شيوه‌هاي اقناعي بايد بر محور آنها طراحي و اجرا شوند كه اگر در به‌كارگيري شيوه‌ها آن اصول رعايت شوند، اقناع اخلاقي رخ داده است؛ در غير اين صورت، به ميزان تخطي از اصول يادشده كه بر مبناي اخلاق اسلامي‌ است، عمليات اقناع، ضداخلاقي خواهد بود.
    همچنين اين پژوهش شاخص‌هاي اخلاقي را نشانگرهايي مي‌داند كه ارزش و ميزان اخلاقي بودن شيوه‌هاي اقناع را مشخص مي‌كنند. اين شاخص‌ها كيفي‌اند و جنبة ارزشي و بايستگي دارند و با طرح و تبيين آنها مي‌توان جنبه‌هاي اخلاقي و ارزشي يك موضوع يا يك مسئله را تحليل و ارزيابي كرد. در واقع شاخص‌هاي اخلاقي، كيفيت اقناع را مشخص مي‌نمايند و ميزان عقلي و اخلاقي بودن شيوه‌ها، و فاصله يا قرابت آنها را با معيارها و اصول اخلاقي تحليل و ارزيابي مي‌كنند. نشانگرهاي مورد بحث، بر محور مسئوليت‌هاي اقناع‌كننده در سه حوزة پيام، فرستنده و گيرنده تعيين مي‌شوند.
    3. روش پژوهش
    رويكرد پژوهش، بر محور تبيين آيات و احاديث و متون اخلاقي است؛ اما با توجه به اجتماعي بودن و ارتباطي بودن مسئلة اقناع در مسائل ديني، روش تحليل داده‌بنياد در كشف و استخراج داده‌ها و نتيجه‌گيري، به مدد بحث خواهد آمد. دليل استفاده از روش يادشده، اكتشافي بودن مسائل مربوط به موضوع تحقيق است؛ زيرا اين روش، روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی است و به پژوهشگران درحوزه‌های موضوعی گوناگون امکان می‌دهد در مواردی که امکان تدوین فرضیه وجود ندارد، به‌جای استفاده از تئوری‌های ازپیش‌تعریف شده، خود به تدوین یک تئوری جدید اقدام کنند. این تئوری جدید بر مبنای نظر شخصی پژوهشگران نیست؛ بلكه بر اساس داده‌های گردآوری شده از محیط واقعی و در شرایط واقعی تدوین می‌شود. اين روش كه خود داراي سه مرحلة كدگذاري باز، محوري و گزينشي است و پژوهشگر را از مرحلة مفهوم‌سازي تا مرحلة اشباع داده‌ها هدايت مي‌كند، ضمن اهميت قائل شدن به فهم پژوهشگر، به وي امکان می‌دهد داده‌هاي خويش را در هر مرحله با صاحب‌نظران آن عرصه به اشتراك بگذارد تا صحت و سقم آنها نمود بهتري پيدا كند (جي استربرگ، 1384، ص 96-98؛ محمدپور، 1389، ص 121؛ مارشال و گرچن، 1377، ص 59؛ فليك، 1387، ص 56).
    به همين دليل، در اين پژوهش، پرسش‌نامه‌اي مكمل با رويكرد اعتباريابي، اولويت‌بندي و رتبه‌سنجي گزينه‌ها در نظر گرفته شده است تا نتايج نهايي و ارائة الگو دقيق‌تر باشد. البته اعتبارسنجي داده‌هاي نهايي و تعيين اولويت‌ها نيازمند روش است كه محاسبة نتايج به‌دست‌آمده در روش تحليل داده‌بنياد با ضريب معكوس صورت گرفته است. روش يادشده، روشي متداول در پژوهش‌هاي آماري است؛ بدين‌صورت كه گزينه‌هاي مختلف و پرسش‌هاي متعدد پژوهش، رتبه‌بندي مي‌شوند و در زمان محاسبه، اولويت اول با ضريب معكوس نسبت به آخرين اولويت محاسبه مي‌شود؛ و بدين‌ترتيب امتياز هر رتبه به دست مي‌آيد. محاسبة ضريب معكوس در مقياس ليكرت هم مورد استفادة جدي است كه يكي از رايج‌ترين مقياس‌هاي اندازه‌گيري مي‌باشد. به علاوه، كدگذاري معكوس در پژوهش‌هاي مبتني بر آزمون فريدمن هم استفاده مي‌شود (حسن‌زاده، 1385، ص 259؛ صوفی و همكاران، 1386، ص 87-106؛ سليمي و همكاران، 1387، ص 41-60).
    تأكيد مي‌شود استفاده از ديدگاه صاحب‌نظران پس از استخراج مفاهيم از منابع ديني، به‌معناي اعتبارسنجي گام‌هاي پژوهشگر و اولويت‌بندي داده‌هاي اوست تا خطاهاي احتمالي كاهش يابد؛ ضمن آنكه صاحب‌نظران منتخب علاوه بر تخصص در حوزة ارتباطات يا اخلاق، كارشناس مسائل ديني نيز بوده‌اند. توضيح آنكه در طول فرايند پژوهش، براي كشف اصول اخلاقي اقناع و شاخص‌هاي آن، نظر بيست كارشناس ديني كه آشنا به علم اخلاق و آشنا به دانش ارتباطات بوده‌اند، مورد توجه قرار گرفته و براي استخراج پنج شيوة پركاربرد اقناعي، ديدگاه پانزده كارشناس ارتباطات مورد اهتمام واقع شده است كه در فضاي مطالعات ديني نيز قرار داشته‌اند؟
    4. طراحي الگوي شاخص‌هاي اخلاقي اقناع
    طراحي الگو، نيازمند گام‌هاي پيش روست: ابتدا بايد جايگاه اركان اقناع در چارچوب الگو مشخص شود؛ سپس طبق روش تحليل داده‌بنياد، بايد اصول اخلاقي بر محور اركان اقناع كشف گردد؛ آن‌گاه ذيل هر يك از اصول موضوعه، شاخص‌هاي اخلاقي اقناع استخراج شود.
    1-4. اركان فراگرد اقناع و ارتباط آنها با الگو
    فارغ از ديدگاه‌هاي متعددي كه دربارة اركان اقناع مطرح است، پژوهش حاضر حيات هر فراگرد اقناعي را در تبليغات ديني بر سه ركن مبلغ، مخاطب و پيام مي‌داند و طراحي الگوي موردنظر را منوط بر سه محور يادشده تلقي مي‌كند.
    هرچند هر كدام از محورهاي فرستنده، گيرنده و پيام، منوط به ارزش‌ها و الزام‌هاي اخلاقي مربوط به خود است، اما توجه اين تحقيق بر مدار بايستگي‌هاي اخلاقي مبلغ است و در طراحي و ارائة الگوي اخلاقي اقناع، به بايستگي‌هاي اخلاقي مبلغ نسبت به هر سه ركن توجه دارد؛ يعني اصول و شاخص‌هاي داخل در الگو، بر محور وظايف متقاعدگر به تناسب سه محور اقناع‌كننده، اقناع‌شونده و پيام اقناعي استخراج مي‌گردند.
    2-4. اصول اخلاقي اقناع
    اصول شش‌گانه‌اي كه به‌عنوان بخشي از الگوي اخلاقي در عمليات اقناعي به‌دست‌آمده‌اند، عبارتند از: نیت خیر مبلغ، صداقت مبلغ، استحكام پيام، شفافيت پيام، رعايت سطح فهم مخاطب، و توجه به كرامت مخاطب و حق انتخاب وي. نكتة قابل تأمل در استخراج اصول اخلاقي اقناع، تساوي برخورداري از اصول اخلاقي در هر سه حوزة اقناع است. براين‌اساس، دو اصل نيت خير و صداقت، به حوزة مبلغ ارتباط پيدا مي‌كند؛ دو اصل استحكام و شفافيت، مربوط به حيطة پيام است و اصول توجه به كرامت انساني و رعايت سطح فهم مخاطب، مرتبط با محور مخاطب است.
    1-2-4. نيت خير
    بر اساس تعمق در آموزه‌هاي ديني و تأييد صاحب‌نظران، نيت خير، يكي از اصول اخلاقي اقناع در مسائل ديني است؛ زيرا نيت، روندي اختياري و قصد انجام عمل براي رسيدن به هدف است؛ همان قصد و حركتي كه از اراده نشئت مي‌گيرد (مصباح، 1391، ص 82-86). نيت در دو جهت حيثيت فردي و اجتماعي قابل تحليل است كه خلوص نيت در جنبة فردي، و خيرخواهي در جنبة اجتماعي آن مي‌تواند مورد پژوهش قرار گيرد. در فراگرد اقناع مخاطب، توجه به هر دو حيثيت آن، سازمان‌دهنده و سامان‌بخش اصل نيت خير خواهد بود. از دستاوردهاي دنيوي خلوص نيت، رشد روحي و معنوي انسان و در نتيجه موفقيت‌آميز بودن و اثربخش‌تر بودن كارهاست. بنابراين، اگر گفته شود وجه ارتباط نيت خير با اصل اخلاقي اقناع در چيست، پاسخ آن است كه نيت خير گوينده در گفتارش متجلي مي‌شود و در نتيجه اقناع را دلنشين مي‌كند. امام علي مي‌فرمايد: «إذا طابَقَ الكَلامُ نِيَّةَ المُتَكَلِّمِ قَبِلَهُ السّامِعُ و إذا خالَفَ نِيَّتَهُ لَم يَحسُن مَوقِعُهُ مِن قَلبِهِ» (محمدي‌ري شهري، 1387، ص 242)؛ هرگاه گفتار گوينده با نيت او همگون گردد، شنونده گفتارش را مى‏پذيرد؛ و هرگاه گفتار با نيت او ناهمگون باشد، گفتارش به خوبى در دل شنونده نمى‏نشيند.
    در تبيين هدف خير ـ‌ كه حيثيت اجتماعي نيت است ـ به آيات و روايات بسياري مي‌توان استناد نمود. براي نمونه، قرآن در تصريح خيرخواهي نوح نسبت به مخاطبانش مي‌فرمايد: «أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ» (اعراف: 62)؛ پيام‏هاى پروردگارم را به شما مى‏رسانم و براى شما خيرخواهى مى‏كنم. در وجوب خيرخواهي، به روايت امام علي بسنده مي‌شود كه فرمود: «يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ النَّصيحَه» (كليني، 1407ق، ج 2، ص 208)؛ خيرخواهى مؤمن بر مؤمن، واجب است. انديمشندان ارتباطات نيز به هدف اخلاقي و خيرخواهي در عمليات اقناعي تصريح داشته‌اند و معتقدند اقناع‌كنندگان نمي‌توانند دست به فعاليت‌هاي اقناعي بزنند، وقتي مي‌دانند براي افراد جامعه مضر است (پاشنك، 1393، ص 134).
    2-2-4. صداقت
    صداقت در اقناع، اصل ديگري است كه از آيات و احاديث به‌دست‌آمده است. صداقت از صدق به‌معنای گفتاری است كه مطابق با واقع يا مطابق با اعتقاد گوينده باشد. در معنای مطابقت گفتار، سه ديدگاه مطرح است: برخی صدق را تنها مطابقت سخن با واقع معنا می‌كنند؛ برخی نيز آن را در مطابقت سخن با اعتقاد خبردهنده محصور می‌كنند و ديدگاه سوم صدق را در مطابقت سخن با هر دو ملاك واقعيت و اعتقاد گوينده می‌داند (تهرانی، 1385، ج ۴، ص ۸۲؛ هاشمي‌شاهرودی، 1426ق، ص 602؛ مهدوی‌كنی، ۱۳۸۴، ص 239 به بعد). در معنايابی بيشتر صدق، واژة مقابل آن، «كذب» مورد ملاحظه است كه با مدعای پيش‌گفته به‌معنای عدم مطابقت با واقع و اعتقاد گوينده است. علامه طباطبائی از وجوه تطابق و عدم تطابق سخن با واقع، و تطابق و عدم تطابق سخن با اعتقاد گوينده، به صدق و كذب خبری و مخبری تعبير می‌كند و هر دو معنا را صحيح می‌داند (طباطبائي، 1417ق، ج ‏19، ص 27).
    البته با رهيافت‌های اخلاق اسلامی كه بر حسن فاعلی تأكيد دارند، همخوانی صدق و كذب در مطابقت و عدم مطابقت با اعتقاد گوينده تجلی بيشتری دارد (طباطبائي، 1417ق، ج ‏19، ص 27؛ مكارم‌شيرازي و همكاران، 1374، ج ‏24، ص 149؛ جوادی آملي، 1386، ج 11، ص 248). قرآن كريم در اين زمينه می‌فرماید: «إِذاجاءَكَ الْمُنافِقُون َقالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّه ِوَاللَّه ُيَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُه ُوَاللَّه ُيَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِين َلَكاذِبُون» (منافقون: 1)؛ چون منافقان نزد تو آيند، گويند: شهادت مى‏دهيم كه تو پيامبر خدا هستى. خدا مى‏داند كه تو پيامبرش هستى و خدا شهادت مى‏دهد كه منافقان دروغگويند. با مدعای فوق، صداقت مورد تأكيد در اقناع مخاطب، صداقت پيام فرستنده است كه به‌عنوان اصل اخلاقی متبلور می‌شود و وی بايد آراسته به صداقت و پيراسته از فريب اقناعی باشد.
    قرآن كريم مي‌فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا چيزى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؟ نزد خدا بسيار مبغوض است كه چيزى را بگوييد كه به‌جا نمى‏آوريد» (صف: ۲-۳). علامه طباطبائي ذيل اين آيات شريفه، خطاب آنها را منحصر به منافقان اشتباه مي‌داند و بلكه توبيخ و عتاب مؤمنان توسط اين دسته از آيات را در جهت تربيت تدريجي آنها برمي‌شمارد و تأكيد مي‌كند كه قرآن به‌شدت از ناهماهنگي ظاهر و باطن مؤمنان ناخشنود مي‌شود (طباطبائي، 1374، ج 24، ص 248-249). همچنين قرآن كريم در جاي ديگر مي‌فرمايد: «آيا مردم را به نيكى فرمان مى‏دهيد و خود را فراموش مى‏كنید؟» (بقره: ۴۳). اگرچه روى سخن در آيات يادشده همچون آيات قبل و بعد، به بنى‌اسرائيل است، ولى مسلماً مفهوم آن گسترده است و ديگران را نيز شامل مى‏شود (مكارم‌شيرازي و همكاران، 1374، ج 1 ص 214؛ فيض‌كاشانی، 1416ق، ج 1، ص 125). پژوهشگران ارتباطات نيز صداقت را اصل مهم اقناع معرفي مي‌كنند و فريب اقناعي را عدول از اقناع عادلانه مي‌دانند (متولي، 1384، ص 130 و 163).
    3-2-4. توجه به كرامت انساني
    معنای مصطلح كرامت، ارجمندي، شرافت و عزت انساني است كه از قرآن كريم برگرفته شده است؛ آنجا كه می‌فرماید: «اِنَ‏ أَكْرَمَكُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم‏» (حجرات: 13). واژة يادشده همانند ساير واژگان دينی، دارای مراتب است و زيادت و نقصان می‌يابد؛ و حق انتخاب انساني، يكي از بزرگترين جنبه‌هاي تكريم اوست. با توجه به مسئلة مورد بحث، يعني اقناع مسائل دينی، ارتباط كرامت با تبليغات دينی به فعال نمودن و توجه دادن شرافت، عزت و حق انتخاب انسانی بازگشت می‌كند كه با توجه به جايگاه با عظمت انسان و ملاحظة اينكه هدف تبليغات دينی برانگيختگی كرامت‌های ذاتی انسان‌هاست، اصلْ قرار گرفتن كرامت در اقناع دينی، به‌معناي آن است كه فراگرد اقناعی و عمليات متقاعدگرانه بايد به‌گونه‌ای طراحی و اجرايی شود كه با كرامت ذاتی انسانی همخوانی داشته باشد و حق انتخاب وي مراعات گردد؛ در غير اين صورت، تبليغ و اقناع همراه با تخريب، توهين، تمسخر، فريب، الزام و اجبار مخاطب، اخلاقی محسوب نمی‌شود.
    قرآن كريم مي‌فرمايد: «با مردم به نيكي سخن بگوييد» (بقره: 83). براين‌اساس، انديشمندان اسلامي‌ تأكيد زيادي دارند كه در تبليغات ديني بايد چنين محوري مراعات شود (مطهری، 1386، ج 2، ص 492). علاوه بر نيكو سخن گفتن با مردم، از سبّ و ناسزا به معبودهاي دروغين آنان ـ كه مايه رنجش آنان مي‏شود ـ بايد پرهيز گردد (جوادي آملي، 1388، ج 5، ص 385). اهميت آن در تبليغ و اقناع به اندازه‌اي است كه انديمشندانِ ارتباطات آن را يك اصل اخلاقي معرفي نموده‌اند (مولانا، 1387، ص 440؛ آدمي، 1393، ص 8؛ متولي، 1384، ص 180-181).
    چنان‌كه بيان شد، حق انتخاب مخاطب و عدم الزام وي در پذيرش پيام اقناعي، يكي از زواياي اساسي تكريم مخاطب و از مصاديق برجستة ملاحظه كرامت است كه در نگاه به آيات مختلفي استخراج مي‌گردد (كهف: ۲۹؛ بقره: 25؛ غاشيه: ۲۱ و ۲۲؛ یونس: ۹۹؛ انسان: ۳). براي نمونه، وقتي قرآن كريم مي‌فرمايد: «آيا درحالى‌كه خود نمى‏خواهيد، شما را به اكراه به قبول آن واداريم؟» (هود: ۲۸)؛ در واقع به جنبة كرامت ذاتي انسان‌ها در تبليغ توجه مي‌دهد. كلام انديشمندان اسلامي‌ كه برگرفته از قرآن و روايات است، بر همين مفهوم دلالت دارد. آنها معتقدند خداوند بر هدايت اجباري و اضطراري مردم قادر است؛ اما تنها وظيفة فرستادگان خود را ابلاغ آشكار مي‌داند كه با نشان دادن راه و ارائة طريق، حجت را بر مردم تمام كنند (طباطبائي، 1417ق، ج 7، ص 91؛ ج 12، ص 352؛ مكارم‌شيرازي و همكاران، 1374، ج 11، ص 221-222؛ جوادى آملي، 1389، ج ٦، ص ٣٦١). مفهوم مورد بحث، از آثار ارتباطي بسياري قابل استخراج است. پژوهشگران ارتباطات، ظرفيت بالاي تعامل و فرصت بيشتر براي انتخاب را قابليت بهتر براي جذب مخاطب و بلكه از لوازم اساسي و ضروري اقناع برشمرده‌اند (سورين و تانكارد، 1390، ص 240؛ حكيم‌آرا، 1393، ص 256؛ متولي، 1384، ص 174) و تحقق اقناع را از طريق اعمال زور ممكن نمي‌دانند (ساروخانی، 1383، ص 114)؛ بلكه معتقدند اگر مبلّغ ظاهراً سعي نداشته باشد مخاطبان را تحت تأثير قرار دهد، قابليت اعتماد و تأثير وي افزايش مي‌يابد (ارنسون، 1389، ص 109؛ اس تن، 1396، ص 215).
    4-2-4. استحكام پيام
    منظور از استحكام پيام، برخورداري آن از صحت، استواری و ثبات است كه اين صحت و استحكام مي‌تواند از جهات مختلفي باشد (زمخشري، 1386، ص 273؛ افرام بستاني، 1375، ص 55). اصل بودن استحكام پيام در فراگرد اقناع در مسائل دينی بر اين مبناست كه چون تبليغ دين نيازمند مبنای مستحكم و مجتهدانة علمى عميق است، مبلغ دينی بايد آن دسته از پيام‌هاي اقناعي را صادر نمايد كه برخاسته از كتاب خدا و سنت و سيرة معصومين، يا مستخرج از كشف و شهود، يا مستدل به عقل و فكر، يا مستند به علوم تجربی اطمينان‌آور باشد. موارد يادشده همان رهيافت‌هاي معرفتي است كه به فهم و شناخت مخاطب كمك مي‌كند (مصباح‌يزدي، 1384، ج 4 و 5، ص 10-15؛ جوادی آملي، 1386، ص 246؛ بوسَليكى، 1391، ص ۱۸۲).
    اخلاقي و اقناعي بودن اصل فوق از آيات و روايات به‌دست‌آمده است. براي نمونه، امام علي مي‌فرمايد: «سخن نابخردانه خیری ندارد» (كلينى، 1407ق، ج ۸، ص ۲۰). امام به سنجيده سخن گفتن دعوت مي‌كند و مي‌فرمايد: «فکر کن، آن‌گاه سخن بگو تا از لغزش مصون باشی» (تميمى‌آمدى، 1410ق، ص ۴۸۳). از سوي ديگر، آن حضرت توجه به شنيده‌ها را مورد توجه قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد: «هرچه شنيدى به مردم نگو؛ كه همين براى دروغ بودن كافى است» (نهج‌البلاغه، 1379، ص ۱۰۶۷). اين مفهوم در آثار انديشمندان اسلامي‌ هم ديده مي‌شود. ايشان تأكيد مي‌كنند گفتارها بايد عالمانه‏ باشد و از سخن سست پرهيز شود (حسيني خامنه‌ای، ۱۳۷۱، ص ۱۷۳). آنها معتقدند كه تبليغ دين يك ماية مستحكم مجتهدانة علمى عميق مى‌خواهد (بوسليكي، 1391، ص ۱۸۲). برخي انديشمندان ارتباطات هم تصريح كرده‌اند كه اگر از همة عناصر در حداکثر تناسب استفاده شود، اما پیام ذاتاً غیرقابل دفاع یا تبلیغ باشد، به‌طور قطع اقناع رخ نمي‌دهد (ساروخانی، 1383، ص ۱۱۱).
    5-2-4. شفافيت پيام
    شفافیت كه به علت اشتراكات معنايی به‌جای صراحت هم به كار می‌رود و به‌معناي آشکار بودن، روشني، معلوم بودن، وضوح، ظاهر بودن، رسايی و گويايی آمده است (سايت واژه ياب)، در اصطلاح دينی به «بلاغ مبين» تعبير مي‌شود و بلاغ مبين در آيات قرآن كريم، به‌عنوان رويكرد رسالت بزرگ پيامبر اسلام ذكر شده است (نحل: 35 و 82؛ نور: 54؛ عنکبوت: 18؛ یس: 17؛ تغابن: 12). طبق اين دسته از آيات، بلاغ و رساندن به‌تنهايی كافی نيست؛ بلكه بلاغ مبين و رساندن آشكار به‌عنوان وظيفة تبليغی پيامبر معرفی شده است تا مخاطب در يك روند شفاف و صريح، و در يك فرايند آگاهی‌بخش قانع گردد و اتمام حجت صورت گيرد. ازاين‌رو، اگر بلاغ و رساندن پيام با لفافه‌ای از پيچيدگی‌ها، دشواری‌ها و عدم صراحت همراه باشد، متقاعد شدن و اقناع مخاطب كاری مشكل می‌نمايد و اين با اخلاقی بودن فراگرد اقناع سازگاری ندارد؛ زيرا باعث هدر رفت فرصت‌ها و ضايع نمودن موقعيت‌ها می‌شود.
    اين واژه، از آيات زيادي مفهوم‌سازي شده است كه رسالت پيامبران را شفاف معرفي مي‌كنند (مائده: ۹۲؛ نحل: ۳۵؛ نساء: ۶۳). مفهوم فوق، از كلام انديشمندان اسلامي‌ هم استخراج مي‌گردد. طبق ديدگاه علماي اسلامي ‌كه برخاسته از تبيين و تحليل بلاغ مبين است، پيام تبليغي بايد شفاف و صريح باشد و از تبليغات دوپهلو پرهيز گردد (مكارم‌شيرازي و همكاران، 1374، ج 11، ص 227؛ جوادي آملي، 1388، ج 12، ص 186؛ رهبر، 1371، ص 241). طبق نظر پژوهشگران ارتباطات نيز، رساندن پيام رسا، گويا و شفاف، شرط تبليغ و اقناع بوده و در اين زمينه ديدگاه‌هاي مشتركي بيان گرديده است (متولي، 1384، ص 166؛ اس تن، 1396، ص 185).
    6-2-4. رعايت سطح فهم
    رعایت سطح فهم، آخرين اصلي است كه با رهيافت از متون ديني و طبق ديدگاه‌هاي صاحب‌نظران به‌عنوان اصل اخلاقي اقناع استنباط شده است. قرآن كريم مي‌فرمايد: «هيچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم تا بتواند پيام خدا را برايشان بيان كند» (ابراهيم: ۴). همچنين آية ديگري مي‌فرمايد: «و قرآن را بخش‌بخش قرار داديم تا آن را با درنگ و تأمل بر مردم بخوانى و آن را به‌تدريج نازل كرديم» (اسراء: ۱۰۶). مراعات سطح فهم مخاطب، از احاديث ذيل هم مستنبط است؛ آنجا كه پيامبر مي‌فرمايد: «ما گروه پيامبران مأمور شده‌ايم با مردم به‌اندازة عقلشان سخن بگوييم» (مجلسى، 1403ق، ج ‏1، ص 76). امام صادق هم تصريح مي‌كند كه هرگز رسول خدا با مردم به‌اندازة عقل خود سخن نگفت (كلينى، 1407ق، ج ‏1، ص 23). عالمان اسلامي‌ نيز بر اساس آموزه‌هاي قرآني و روايي به‌صراحت مي‌گويند كه تبليغ رسالت پيامبران و معصومان به‌اندازة سطح فهم مردم بوده است (مطهري، 1387، ج ‏16، ص 146؛ جوادي آملي، 1388، ص 26). صاحب‌نظران ارتباطات هم بسته‌بندي پيام اقناعي را در سطح فهم مخاطب لازم دانسته‌اند (كاوياني، 1387، ص 383-393؛ ساروخاني، 1383، ص 106؛ متولي، 1384، ص 178).
    3-4. شاخص‌هاي اخلاقي اقناع
    شاخص به معاني معيار، ملاك، مقياس، نماگر، نشانگر يا متغيري جهت سنجش تعريف شده است و برخي خود آن را ارزش تلقي نمي‌كنند؛ اما با توجه به تقسيم‌بندي شاخص به كمي ‌و كيفي، شاخص‌هاي كيفي قابليت ارزشي و بايستگي دارند (حقيقي، 1386، ص 242؛ ويمر و دومينك، 1389، ص 79؛ صنايع، 1384، ص 223 و 224). هرچند براي شاخص تعاريف مختلف فوق ذكر شده است، اما همان‌گونه‌كه بيان شد، شاخص‌هاي اخلاقي اقناع، مجموعه‌اي از شاخص‌های کیفی، اخلاقي و برخاسته از حوزة اخلاق اسلامي، و مرتبط با مسئلة اقناع‌اند. رويكرد اين پژوهش در تعريف شاخص‌ها، تعريف به نشانگرهاي اخلاقي اقناع است كه علاوه بر آنكه خودشان ارزشي و اخلاقي‌اند، ميزان اخلاقي بودن شيوه‌هاي اقناع را مشخص مي‌كنند. استخراج آنها بر اساس جست‌وجو در آیات قرآن و احاديث، و مطالعه در آثار اخلاقي و منابع ارتباطات، با روش تحلیل داده‌بنیاد در سه گام كدگذاري باز، محوري و گزينشي صورت مي‌گيرد.
    1-3-4. شاخص‌هاي اخلاقي اقناع و كدگذاري آزاد
    با توجه به انبوه آيات و روايات و عبارت‌هاي اخلاقي و ارتباطي كه در اين زمينه وجود دارد، داده‌هاي متعدد و مصاديق متنوعي جهت استخراج شاخص‌ها به‌دست‌آمده كه در اين مرحله فارغ از اصول اخلاقي اقناع بوده است. موارد كشف‌ شده، عبارتند از: آگاهي‌بخشي، احترام به مخاطب، اعتبار روش، اعتبار منبع، انصاف، انعطاف‌پذيري و شرح صدر، ايجاد فرصت انتخاب، توازن بشارت و انذار، بيان گذشته و حال، پرداختن به اطراف مسئله، پرهيز از تخريب، تمايز، تناسب با ظرفيت مخاطب، دعوت به خير، سادگي پيام، سرزنش نكردن، شهامت در گفتار، عدم احساس تحميل، عدم اغراق‌گويي، عدم تعارض پيام‌ها، فروتني مبلغ در فراگرد اقناع، قابليت درك و فهم در مخاطب، محبت، نيازسنجي، وضوح، هماهنگي گفتار و رفتار، و همدلي. در جدول 1، مفاهيم مستخرج به همراه برخي از منابع آن ذكر شده است.
    جدول 1. استخراج شاخص‌هاي اخلاقي اقناع در مرحلة كدگذاري باز
    كد    عبارت    مفهوم
    ۱    طبق منابع اسلامي، آگاهي‌بخشي در اقناع ديني‌ محوريت دارد (يوسف: 108؛ نحل: 125؛ نهج‌البلاغه، 1379، ص 42؛ جوادي آملي، 1388، ج ۸، ص ۶۷؛ مطهري، 1387، ج ‏۱۷، ص ۳۲۵).    آگاهي‌بخشي
    2    طبق آموزه‌هاي ديني و اخلاقي، در راه تبليغ و اقناع ديني، تمسخر و تحقير باطل است و بايد احترام مخاطب حفظ شود (انعام: 108؛ طه: ۴۳-۴۴؛ پاشنک، 1393، ص 132).    احترام به مخاطب
    3    از متون ديني استنباط مي‌شود كه در اقناع، هدف وسيله را توجيه نمي‌كند (مطهري، 1387، ج 17، ص 332؛ جوادي آملي، 1389، ج 17، ص 43؛ متولي، 1384، ص ۱۸۹).    اعتبار روش
    4    صاحب‌نظران اقناع معتقدند كه اعتبار منبع، يكي از اركان اقناع است و منبع معتبر باعث افزايش اقناع و مجاب‌سازي مي‌شود (جاوث و ادانل، 1396، ص ۳۲۹؛ حكيم‌آرا، 1390، ص 273-275؛ اس‌تن، 1396، ص 132-133 و 140 و 161؛ ميرسعيد قاضي، 1375، ص 49).    اعتبار منبع
    5    بر اساس آموزه‌هاي ديني و با برداشت از پژوهش‌هاي اقناعي، مبلغ ديني بايد انصاف داشته باشد و اين قاعده را فراروي خود قرار دهد كه آنچه براي خود مي‌پسندد، براي ديگران هم بپسندد (كليني، 1407ق، ج ‏2، ص 169؛ متولي، 1384، ص ۱۵۳).    انصاف
    ۶    طبق منابع، با توجه به اينكه مخاطب ركن تعيين‌كنندة ارسال پيام است، تنوع مخاطبان، انعطاف‌پذيري در چينش پيام و مبلغ پيام را مي‌طلبد (طه: 25؛ مطهري، 1387، ج ‏16، ص 136؛ سورين و تانكادر، 1390، ص 211).    انعطاف‌پذيري و شرح صدر
    ۷    با مطالعه در متون ديني و منابع ارتباطات به دست مي‌آيد كه مخاطب بايد در پذيرش پيام، حق انتخاب داشته باشد (کهف: 29؛ هود: 28؛ متولي، 1384، ص 25-30 و 161).    ايجاد فرصت انتخاب
    ۸    قرآن به محورهاي بشارت و انذار در تبليغ دين تصريح كرده است (فاطر: 24؛ احزاب: 45).    بشارت و انذار
    ۹    قرآن به بيان قصص انبيا و امت‌هاى پيشين پرداخته و بخشى از تاريخشان را با جهت‌گيرى خاصى آورده است (هود: 120؛ مريم: 16، 41، 51، 54 و 56، آل‌عمران: 137-138؛ روم: 9).    بيان گذشته و حال
    10    تخريب، مصاديق مختلفي نظير استهزا، تمسخر، تحقير و تهمت دارد و آموزه‌هاي ديني و اخلاقي از آن برحذر داشته‌اند (فرقان: 41؛ ابراهيم: 9؛ رهبر، 1371، ص 246).    پرهيز از تخريب
    11    پژوهشگران ارتباطات، تمايز از پيام‌هاي رقيب را از جمله تفاوت‌هاي تبلیغات اخلاقی با غیراخلاقی مي‌دانند (متولي، 1384، ص ۱۷۳؛ معتمدنژاد، 1387، ص 79-114).    تمايز
    12    طبق منابع ديني، اخلاقي و ارتباطي، پيام بايد با ظرفيت مخاطب همسو باشد (مجلسى، 1403ق، ج ‏2، ص 77؛ متولي، 1384، ص 28 و 206).    تناسب با ظرفيت
    ۱3    دعوت به خير، از محورهاي مهم تبليغ ديني، بلكه از شاخص‌هاي آن معرفي شده است (آل‌عمران: 104؛ مهريزي، 1394، ص 96).    دعوت به خير
    ۱4    در منابع اقناعي، بر سادگي پيام در جهت فهم آن بسيار تأكيد شده است (متولي، 1384، ص 168؛ حكيم‌آرا، 1390، ص 299).    سادگی پيام
    ۱5    آموزه‌هاي اخلاقيِ اسلام، سرزنش را در فرايند تبليغ و اقناع ديني برنمي‌تابند (ابن‌شعبه حرانى، 1363، ص 84؛ ابن‌ابي الحديد، 1404ق، ج ۲۰، ص ۳۴۱).    سرزنش نكردن
    16    متون ديني و منابع ارتباطات گواهي مي‌دهند كه در مسير تبليغ ديني و اقناع مخاطبان، بايد شجاع بود و از چيزي نهراسيد (احزاب: 39؛ متولي، 1384، ص 29 و 63).    شهامت در گفتار
    ۱7    طبق آيات و احاديث، علماي اسلام بر عدم الزام مخاطب در تبليغ تأكيد مي‌كنند. بنابراين اقناع اجباري، اخلاقي نيست (هود: ۲۸؛ كهف: ۲۹؛ بقره: 256؛ غاشيه: 21 و 22؛ انسان: 3).    عدم احساس تحميل
    ۱8    اغراق، شيوة پروپاگاندايي است و در شأن اقناع نيست (عبدالله‌دراز، 1387، ص 749؛ كيا و همكاران، 1394، ص 135).    عدم اغراق‌گويي
    19    از متون ديني، فهم مي‌شود كه پيام‌هاي تبليغي بايد غيرمتعارض باشند (تميمى‌آمدي، 1410ق، ص 410).    عدم تعارض پيام‌ها
    ۲0    با كاوش در قرآن، خودبرتربيني يكي از آفات متقاعدگري ديني است (شعراء: 215).    فروتني
    ۲1    پژوهشگران ارتباطات، قابليت فهم را از مؤلفه‌هاي اقناع مي‌دانند و اخلاقي بودن آن طبق عقل و نقل صراحت دارد (حكيم‌آرا، 1390، ص 267 و 297؛ اس‌تن، 1396، ص 177 و 186).    قابليت درك و فهم
    ۲2    تأكيد قرآن بر محبت، نشانگر تأثيرگذاري آن در اقناع است (آل‌عمران: 159؛ طه: 43 و 44).    محبت
    ۲3    پژوهش‌هاي اقناعي، توجه به نياز مخاطب را در فرايند اقناع موفق، مؤثر و بلكه لازم مي‌دانند. ضرورت آن از متون ديني و اخلاقي هم قابل استخراج است (مجلسي، 1403ق، ج ‏74، ص 235؛ محسنيان‌راد، 1384، ص 34؛ حكيم‌آرا، 1390، ص 335).    نيازسنجي
    ۲4    انديشمندان اقناع معتقدند پيام اقناعي بايد واضح باشد و از دوپهلوگويي پرهيز شود. مطالعه در متون ديني، جهت‌گيري چنين بايستگي را اخلاقي نشان مي‌دهد (مصباح‌يزدي، 1376، ج 3، ص 329؛ متولي، 1384، ص 162).    وضوح و پرهيز از دو پهلوگويي
    ۲5    آيات و روايات از تبليغ دينيِ بدون عمل به ‌شدت نهي كرده‌اند و علماي ديني هم بر اين نكته اصرار داشته‌اند كه مبلغ بايد بالغ بوده، نسبت به پيام اقناعي، عامل باشد (بقره: ۴۳؛ صف: ۲-۳؛ هود: 88؛ فصلت: 33؛ نهج‌البلاغه، 1379، ص 250 و 1117؛ جوادي آملي، 1388، ج 12، ص 701).    هماهنگي گفتار و رفتار
    ۲6    همانندي در بُعد عاطفي و همدلي، يكي از محورهاي مهمي ‌است كه پژوهشگران در جهت اقناع كارآمد و اثربخش مؤثر مي‌دانند (توبه: 128؛ ساروخاني، 1383، ص 105؛ حكيم‌آرا، 1390، ص 286؛ اس‌تن، 1396، ص 134-135).    همدلي
    2-3-4. شاخص‌هاي اخلاقي اقناع و كدگذاري محوري
    در گام دوم، يعني با توجه به كدگذاري محوري در تحليل داده‌بنياد، مفاهيم مستخرج فوق به‌عنوان نشانگر بر محور اصول اقناعي شش‌گانه و ذيل آنها مطرح گرديد. دليل تجميع، رويكرد پژوهش در تعريف اصول و شاخص‌هاست؛ چون اصول به‌معناي قواعد، قوانين، بنيادها و ريشه‌ها‌يند كه فروع به آنها برمي‌گردند و قوام مي‏يابند (جوادي آملي، 1389، ص 70). به همين دليل، شاخص‌ها به‌عنوان نشانگرهاي بنيادها و اصول يادشده و ذيل آنها مطرح مي‌گردند.
    جدول 2. استخراج شاخص‌هاي اخلاقي اقناع در مرحلة كدگذاري محوري
    اصل اخلاقي اقناع    نشانگرهاي اخلاقي مرتبط
    نیت خیر    انصاف- بشارت و انذار- سرزنش نكردن- فروتني- محبت- هماهنگی گفتار و رفتار- همدلی
    صداقت    عدم اغراق‌گویی- عدم تعارض پيام‌ها- هماهنگي گفتار و رفتار
    شفافيت پيام    آگاهی‌بخشی- بيان گذشته و حال- پرداختن به اطراف مسئله- سادگی پيام- وضوح و پرهيز از دو پهلوگويي
    استحكام پيام    اعتبار روش- اعتبار منبع- شهامت در گفتار- عدم تعارض پيام‌ها
    رعايت سطح فهم    انعطاف‌پذیری- تمايز- تناسب با ظرفیت مخاطب- عدم احساس تحمیل- قابليت درك و فهم- نیازسنجی- همدلی
    توجه به كرامت    آگاهی‌بخشی- احترام به مخاطب- ایجاد فرصت انتخاب- پرهیز از تخريب- دعوت به خیر
    3-3-4. شاخص‌هاي اخلاقي اقناع و كدگذاري گزينشي
    در اين گام، نشانگرهاي مستخرج كه بر محوريت اصول اخلاقي اقناع قرار گرفته‌اند، در قالب پرسش‌نامة هدفمند براي مصاحبه با صاحب‌نظران تنظيم شدند تا نتايج پيش رو جهت تعيين شاخص‌هاي اخلاقي اقناع مورد تحليل واقع شوند. پرسش اصلي فراروي صاحب‌نظران تصريح دارد كه آيا نشانگرهاي يادشده را به‌عنوان شاخص اخلاقي اقناع مورد تأييد قرار مي‌دهند. آنها همراه با تأييد گزينه‌ها، به اولويت‌سنجي نشانگرها هم اقدام مي‌كنند. نتايج نهايي، بر اساس اولويت‌سنجي در جدول 3، جايگاه هر مورد را معلوم مي‌كند.
    جدول 3. كشف شاخص‌هاي اخلاقي تبليغ و اقناع
    کد    نشانگرها    اصل    از مجموع ۲۰ نفر    ۱    ۲    ۳    ۴    ۵    ۶    ۷    تأييد بدون رتبه    امتياز
    ۱    هماهنگی گفتار و رفتار    صداقت    ۱۹    ۱۶    ۱    -    ۲    -    -    -    -    126
    ۲    احترام به مخاطب    کرامت    ۱۹    ۱۱    ۵    -    -    -    ۲    -    ۱    111
    3    تناسب با ظرفيت مخاطب    سطح فهم    ۱۸    ۱۰    ۵    ۱    -    -    -    ۱    ۱    106
    4    وضوح «پرهيز از دوپهلوگويي»    شفافیت    ۱۷    ۸    ۷    ۱    -    -    ۱    -    -    105
    5    پرهیز از تخریب    کرامت    ۱۹    ۷    ۵    ۳    -    ۱    ۲    -    ۱    101
    6    هماهنگي گفتار و رفتار    نيت خیر    ۱۷    ۱۰    ۵    -    -    -    -    -    ۲    100
    ۷    عدم تعارض پيام‌ها    صداقت    ۱۶    9    5    ۱    ۱    -    -    -    -    100
    8    ايجاد فرصت انتخاب    کرامت    ۱۶    ۱۲    -    ۱    ۱    ۲    -    -    -    99
    9    عدم اغراق‌گويي    صداقت    ۱۶    ۳    ۸    ۵    -    -    -    -    -    94
    10    اعتبار منبع    استحکام    ۱۵    ۱۱    ۱    ۱    ۱    ۱    -    -    -    93
    11    همدلي    نيت خیر    ۱۵    ۵    ۵    ۱    ۲    ۱    ۱    -    -    93
    12    انصاف    نیت خیر    ۱۴    ۶    ۳    ۱    ۱    ۱    -    -    ۲    93
    13    سادگي پيام    شفافیت    16    5    6    2    -    ۱    1    -    ۱    86
    ۱۴    عدم تعارض پيام‌ها    استحكام    ۱۵    ۴    ۷    ۲    ۲    -    -    -    -    84
    ۱۵    محبت    نیت خیر    15    6    3    2    3    -    -    ۱    -    83
    16    نيازسنجي    سطح فهم    ۱۴    ۹    ۲    ۱    -    -    ۱    ۱    -    83
    17    اعتبار روش    استحکام    ۱۴    ۸    ۲    ۱    ۱    ۱    -    -    ۱    80
    18    آگاهي‌بخشي    كرامت    ۱۲    ۸    ۱    ۲    -    ۱    -    -    -    79
    ۱۹    شهامت در گفتار    استحکام    ۱۴    ۳    ۶    ۴    -    -    -    -    ۱    77
    20    آگاهي‌بخشي    شفافيت    ۱۳    ۵    ۴    ۱    ۱    ۱    ۱    -    -    73
    21    فروتني    نیت خیر    ۱۴    ۲    ۷    ۱    ۱    ۱    -    ۲    -    70
    22    همدلي    سطح فهم    ۱۱    ۴    ۴    -    ۱    -    ۲    -    -    70
    ۲۳    قابليت فهم و درك    سطح فهم    ۱۲    ۷    ۳    -    -    -    -    -    ۲    67
    24    دعوت به خير    کرامت    ۱۲    ۳    ۴    ۳    -    ۱    ۱    -    -    65
    25    عدم احساس تحميل    سطح فهم    ۱۲    ۴    ۳    ۲    -    ۱    ۱    ۱        62
    26    انعطاف‌پذيري    سطح فهم    ۱۴    ۴    ۴    ۳    -    ۱    -    ۱    ۱    61
    27    پرداختن به اطراف مسئله    شفافیت    ۱۲    ۲    ۲    ۳    ۳    ۱    ۱    -    -    58
    ۲۸    سرزنش نكردن    نیت خیر    ۱۲    ۲    ۳    ۱    ۱    ۱    ۲    ۱    ۱    51
    29    بيان گذشته و حال    شفافیت    ۱۰    -    ۲    ۴    ۲    ۱    ۱    -    -    45
    30    تمايز    سطح فهم    ۸    ۱    ۴    ۱    ۱    -    ۱    -    -    42
    31    بشارت و انذار    نیت خیر    ۹    ۱    ۳    ۲    -    ۱    ۱    ۱    -    41
    طبق آمار و نتايج در جدول 3 و با تدقيق در نسبت بين نشانگرها با اصول اخلاقي، اكثريت نشانه‌ها به‌عنوان شاخص اخلاقي اقناع تعيين گرديد و تنها پنج مورد سرزنش نكردن، بشارت و انذار، بيان گذشته و حال، تمايز، و قابليت درك و فهم، از اين مجموعه خارج شدند. البته تأييد يا رد شاخص‌هاي فوق به‌معناي سازگاري يا ناسازگاري ديدگاه مصاحبه‌شونده با متون ديني نيست؛ بلكه تأييد ايشان به‌معناي اعتبارسنجي بر فهم نگارنده بوده است. فرايند يادشده در روش تحليل داده‌ها، فارغ از شيوة اجتهادي است.
    قرار نگرفتن عدم سرزنش به‌عنوان شاخص اخلاقي، به تتبع بيشتر در منابع ديني برمي‌گردد كه متون حديثي از آن نهي مطلق، و حداقل نكوهش اكثري نكرده‌اند. كم‌رغبتي صاحب‌نظران بر چنين محوري نيز، قابليت شاخص‌نمايي آن را در فراگرد اقناع از دست مي‌دهد. بشارت و انذار هم به قابليت طرح آن در ساير بخش‌هاي مكانيزم اقناع، نظير روش‌ها، برمي‌گردد. بيان گذشته و حال نيز از آن جهت به‌عنوان شاخص مطرح نمي‌گردد كه در تمام مسائل ديني قابل طرح نيست؛ ضمن آنكه شاخص جامع پرداختن به اطراف مسئله، آن را دربر مي‌گيرد. همچنين، تمایز در اقناع، هرچند محور قابل توجهي محسوب مي‌شود، به‌عنوان نشانگر و شاخصي اخلاقي در ديدگاه عمدة صاحب‌نظران شناخته ‌شده نيست. اما قابليت درك و فهم، با آنكه مؤلفة مهمي ‌است و نيمي‌ از تأييدات صاحب‌نظران را در كسب اعتبار با خود همراه ساخته، در جمع‌بندي نهايي، ذيل شاخص تناسب با ظرفيت مخاطب مورد تحليل قرار مي‌گيرد.
    در نهايت، از مجموع نشانگرهاي يادشده، با لحاظ پژوهش‌هاي كتابخانه‌اي و استنادات گستردة قرآني و روايي و متون اخلاقي، با ملاحظة ديدگاه‌هاي صاحب‌نظران، ۲۶ شاخص اخلاقي استخراج گرديد كه پنج مورد مربوط به نيت خير، سه مورد مربوط به صداقت، چهار مورد مربوط به شفافيت، چهار مورد مربوط به استحكام، پنج مورد مرتبط با رعايت سطح فهم و پنج مورد مربوط به كرامت و تكريم مخاطب است. البته چهار شاخص آگاهی‌بخشی، عدم تعارض پیام‌ها، هماهنگي گفتار و رفتار، و همدلي بر اساس اصول مربوط دو بار تكرار شده‌اند كه بر اين اساس مجموع شاخص‌ها ۲۲ مورد می‌باشد.
    4-4. ارائة الگوي شاخص‌هاي اخلاقي اقناع
    با توجه به استخراج اصول و شاخص‌هاي اخلاقي در فراگرد اقناع ديني، الگوي شمارة 1 جهت سنجش شيوه‌هاي اقناعي ارائه مي‌گردد.
    الگوي 1. الگوي شاخص‌هاي اخلاقي در فراگرد اقناع ديني

    در طراحي اين الگوي اخلاقي، نكات ذيل مورد ملاحظه بوده است:
    اول آنكه هرچند يك فراگرد اقناعي بر محورهاي فرستنده، گيرنده و پيام تبليغي قرار دارد و براي هر ركن مي‌توان مؤلفه‌هاي گوناگوني را مطرح نمود، درعين‌حال رويكرد اين پژوهش بر معرفي و ارائة الگو بر اساس وظايف اخلاقي فرستنده در هر سه ركن يادشده بنا شده است؛
    دوم آنكه در معرفي اين الگو، اصول اخلاقي اقناع نقش بنيادين دارند كه اين اصول شش‌گانه از متون ديني و منابع ارتباطات و بر اساس ديدگاه‌هاي صاحب‌نظران استخراج گرديد؛ اصولي كه به ‌صورت مساوي در سه ركن اقناع جاي دارد؛
    سوم آنكه شاخص‌هاي اخلاقي، نقش محوري در معرفي الگوي يادشده دارند و حيات الگو بر مدار شاخص‌هاست؛ شاخص‌هايي كه با توجه به روش پژوهش تحليل داده‌بنياد، 22 مورد مي‌باشد؛
    چهارم آنكه در الگوي يادشده تمام وجوهِ اركان، اصول و شاخص‌هاي اقناع، ارتباط تنگاتنگ با يكديگر دارند و حذف هر كدام موجب نقصان الگو مي‌گردد؛
    پنجم آنكه در الگوي مورد نظر، هرم مبلغ، پيام و مخاطب مورد ملاحظه است؛ يعني اگرچه توجه به اصول و شاخص‌هاي اخلاقي فرستندة پيام لازم است و در امتداد اقناع، مؤلفه‌هاي حيطة پيام هم ضرورت دارد، اما با توجه به اينكه عمليات اقناع در نهايت به مخاطب برمي‌گردد، بايد به اصول و شاخص‌هاي اخلاقي حيطة مخاطب اهتمام ويژه‌اي صورت بگيرد؛
    ششم آنكه ارائة اين الگو با هدف سنجش اخلاقي شيوه‌هاي اقناعي بوده و قابليت ارزيابي تمام شيوه‌هاي موجود و بعدي را داراست.
    5. كاربرد الگو در ارزيابي اخلاقي شيوه‌هاي اقناع
    با توجه به اينكه الگوي مورد نظر جهت بررسي اخلاقي شيو‌هاي اقناع ارائه گرديده، در ادامه با ملاحظة مدل مستخرج، برخي از شيوه‌هاي اقناعي مورد سنجش اخلاقي قرار مي‌گيرند؛ ازاين‌رو ابتدا شيوه‌هاي اقناعي برشماري مي‌شوند؛ سپس با الگوي فوق مورد ارزشيابي قرار مي‌گيرند. ازآنجاكه تحليل تمام شيوه‌ها در اين مجال ممكن نيست، به ارزيابي چند شيوة رايج و پركاربرد بسنده مي‌شود. البته كيفيت گزينش شيوه‌هاي رايج‌تر در تبليغات ديني، دغدغة قابل توجهي است كه استفاده از روش تحليل داده‌بنياد راه را براي كشف شيوه‌هاي اقناعي رايج‌تر در مسائل ديني هموار نموده است.
    1-5. شيوه‌هاي اقناع
    در اين مجال به كمك روش تحليل داده‌بنياد، شيوه‌هاي رايج‌تر جهت ارزيابي اخلاقي معرفي گرديده‌اند؛ بدين‌صورت كه در گام نخست با تفحص در منابع گوناگون، هفتاد شيوة اقناعي كه امكان كاربرد در تبليغات ديني را دارا بودند، برشماري شدند؛ سپس انبوه شيوه‌ها با مشورت صاحب‌نظران به مجموعه‌اي محدودتر و منسجم‌تر تبديل گرديدند و در نهايت با فرايند گزينش و به لحاظ داده‌هاي مستنبط و مصاحبه‌هاي منظم، پنج شيوة رايج اقناع در مسائل ديني جهت ارزيابي اخلاقي برگزيده شدند.
    1-1-5. شيوه‌هاي اقناع با كدگذاري باز
    با مطالعة گسترده در متون مختلف، هفتاد شيوة اقناعي شمارش گرديد؛ شيوه‌هايي كه اكثريت آنها كاربرد دوگانة مثبت و منفي دارند و هم در چارچوب اخلاق و هم خارج از آن قابل ارائه هستند. اين شيوه‌ها قابليت كاربرد اقناع در مسائل متعدد ديني را دارند و مبلغان ديني آگاهانه يا ناآگاهانه از آنها براي اقناع مخاطبان خود استفاده كرده‌اند. اين شيوه‌ها قسيم همديگر نيستند و چه‌بسا ممكن است برخي از شيوه‌ها برخاسته از شيوه‌اي ديگر و مكمل آنها باشند و بدين‌جهت در كدگذاري آزاد به صورت مجزا آورده شده‌اند.
    شيوه‌هاي اقناعي هفتادگانه ـ كه در منابع ارتباطی، در متون قرآنی و روایی و با انجام چندين مصاحبه جهت استخراج دقيق‌تر مشاهده شدند ـ عبارتند از: اخلال در پیام اقناعی مقابل، ارائة پیام سریع، استدلالي، استقرا، استناد به مشاهير، اصرار بر تقابل با مخاطب، اعتباربخشي، اقناع خودانگیخته، اقناع عملي، القا، الگودهي، امر به معروف و نهي از منكر، اميدآفريني، ايجاد احساس گناه، ايجاد ترس، ایجاد تعهد، ايجاد جذابيت جنسی، ايجاد نياز، برجسته‌سازي، برچسب‌زني، بزرگ‌نمايي، به‌كارگيري لفظ و لحن مؤثر، بيان از زبان ثالث، پاره حقيقت‌گويي، پيش‌فرض پنهان، تحريف، تدريج، تذكر و يادآوري، ترساندن از بزرگي بزرگان، تشبيه، تصديق، تصويرسازي، تضاد، تعمیم جذابیت، تقليد، تکرار پیام، تلفيق اعتبار، تلقين، تمثيل، توسل به شوخی، جوسازي، چارچوب‌سازي، چالش مثبت، حركت از پلة دوم، حركت از حاشية تاريك، خطابه و حماسي‌بخشي، خودسوزي، دام موهومات و فريبندگي كمبود، دروغ بزرگ، سكوت، سؤال القايي، شرطي‌سازي، ضدتبليغ، طرح ناگهاني، فشرده‌سازي، قرينه‌سازي و انتقال، قياس مع‌الفارق، مباحثه و مناظره، مجادله، مجاورت، مستندسازي، مظلوم‌نمايي، مغالطه، مفروض‌انگاري، موعظه و اندرز اخلاقي، نفي و اثبات، نمادسازي، هماوردطلبي، هم‌رنگی با جماعت، و هنجار معامله به مثل.
    2-1-5. شيوه‌هاي اقناع با كدگذاري محوري
    بر اساس روش تحليل داده‌بنياد، با مطالعة بيشتر و با انجام مصاحبه‌ها، شيوه‌هاي همسان و همخوان در يك رديف قرار گرفتند و با ملاحظة اشتراكات و هم‌رديفي شيوه‌ها در ملاحظة قالب عام و خاص آنها، و با در نظر گرفتن روش‌هاي رايج‌تر و پركاربرد، هفتاد شیوة اقناعی به ۲۵ شيوه كاهش يافت كه برخي از شيوه‌ها با چندين شيوه همخواني و تناسب دارند. شيوه‌هاي بيست‌وپنج‌گانه بر اساس كدگذاري محوري، عبارتند از: استدلال، استقرا، استناد به مشاهیر، امیدآفرینی، ایجاد احساس گناه، ايجاد ترس، ايجاد تعهد، ايجاد جذابيت جنسي، ايجاد نياز، برجسته‌سازي، برچسب‌زني، به‌کارگیری لفظ و لحن مؤثر، پيش‌فرض پنهان، تكرار، تلقين، تمثيل، توسل به شوخي، چالش مثبت، فشرده‌سازي، قرينه‌سازي، مجادله، مغالطه، موعظه، نفي و اثبات، و هم‌رنگی با جماعت.
    3-1-5. شيوه‌هاي اقناع با كدگذاري گزينشي
    در گام سوم، ۲۵ شیوة موجود در یک فرایند مصاحبه‌ای با تهیة پرسش‌نامه، به محضر پانزده نفر از اساتيد، انديشمندان و پژوهشگران حوزة ارتباطات عرضه شد كه در مراحل قبلي نيز ديدگاه‌هايشان مورد توجه قرار گرفته بود. روش‌هايي كه انتخاب شدند، هم ناظر به تبليغات ديني هستند و هم داراي دو جنبة اقناع مطلوب و نامطلوب‌اند و درعين‌حال كه شهرت اقناعي دارند، امكان كاربرد اخلاقي و ضداخلاقي بودن آنها بالسويه است و قابليت ارزيابي و داوري اخلاقي در محضر الگوي شاخص‌هاي اخلاقي اقناع را بدون هيچ‌گونه جهت‌گيري دارا هستند. براين‌اساس، براي ارزيابي نهايي پنج شيوة مهم‌تر و رايج‌تر انتخاب شد كه جدول ذيل نشان‌دهندة تعیین اولویت‌های پنج‌گانه از بين ۲۵ شيوة مهم بر اساس كدگذاري گزينشي است كه رتبه‌بندي و امتيازبندي گزينش صاحب‌نظران، بر اساس ضريب معكوس بوده است. شيوه‌هاي گزينش شده براي ارزيابي اخلاقي عبارتند از: استدلال، تكرار، اميدآفريني، ايجاد ترس، و ايجاد نياز.
    جدول 4. شيوه‌هاي اقناع: مرحلة كدگذاری گزینشی
    كد    شيوه‌های اقناعي    مجموع انتخاب‌ها    رتبة 1 (5×)    رتبة ۲ (4×)    رتبة 3 (3×)    رتبة 4 (2×)    رتبة 5 (1×)    امتياز
    ۱    استدلال    ۱۴    ۷    ۱    ۴    ۲    -    55
    2    تكرار    ۱۲    ۵    ۳    ۲    ۲    -    47
    3    اميدآفريني    ۱۰    ۷    1    1    -    ۱    43
    4    ايجاد ترس    ۱۰    ۷    2    -    -    ۱    43
    5    ايجاد نياز    10    6    2    ۱    -    ۱    42
    6    استناد به مشاهیر    ۹    ۱    ۷    ۱    -    -    36
    ۷    ايجاد تعهد    ۸    ۴    ۴    -    -    -    36
    8    برجسته‌سازی    ۹    ۲    ۴    ۳    -    -    35
    9    استقرا    8    ۳    2    3    -    -    32
    10    تلقين    ۷    ۳    ۲    ۲            29
    11    توسل به شوخي    ۷    ۱    ۵    ۱    -    -    29
    12    تمثيل    ۸    ۱    ۴    1    -    ۱    25
    13    ايجاد احساس گناه    9    2    4    -    3    -    24
    14    مغالطه    ۸    ۳    ۱    ۱    ۱    ۲    24
    15    مجادله    8    -    2    4    ۱    ۱    24
    16    هم‌رنگی با جماعت    ۷    ۲    ۱    ۳    -    ۱    24
    17    به‌کارگیری لفظ و لحن مؤثر    ۷    ۳    -    -    ۳    ۱    22
    18    نفي و اثبات    7    1    1    3    ۲    -    22
    19    برچسب‌زني    6    2    1    ۲    1    -    22
    20    ايجاد جذابيت جنسي    5    1    4    -    -    -    21
    21    موعظه    ۷    ۱    ۱    ۳    ۱    ۱    21
    22    پيش‌فرض پنهان    ۷    ۱    -    ۲    ۳    ۱    18
    23    چالش مثبت    ۶    ۱    ۱    ۱    ۳    -    18
    24    قرينه‌سازي    ۶    -    ۱    ۲    ۳    -    18
    25    فشرده‌سازي    ۶    -    -    ۲    ۲    ۲    12
    2-5. ارزيابي اخلاقي شيوه‌هاي اقناع
    با توجه به الگوي شاخص‌هاي اخلاقي اقناع، تمام شيوه‌هاي اقناعي قابل ارزشيابي اخلاقي‌اند كه در اين مجال پنج شيوة برگزيدة اقناعي در مسائل ديني مورد سنجش اخلاقي قرار مي‌گيرند. ارزيابي شيوه‌ها توسط الگوي شاخص‌ها، ضوابطي را فراروي ما قرار مي‌دهد كه آن ضوابط، عيار اخلاقي بودن و ضداخلاقي بودن هر شيوه را مشخص مي‌كنند. تحليل و ارزيابي شيوه‌ها با سنجة شاخص‌ها تفصيل مي‌طلبد؛ درعين‌حال به صورت كاملاً فشرده به آنها پرداخته خواهد شد.
    1-2-5. ارزيابي اخلاقي شيوة استدلال
    شيوة استدلال به‌عنوان نخستين شيوة پركاربرد و يكي از بهترين روش‌هاي تبليغي- اقناعي است كه شخص را به صورت مستقيم به تعقل و تفكر وامي‌دارد. حكمت و برهان، قوي‌ترين گونه‌هاي استدلال است كه در منابع ديني بدان تصريح شده است و مغالطه، سفسطه و توجيه‌گري، شبه‌استدلال‌هايي هستند كه در همين روش جاي مي‌گيرند.
    در ارزيابي اخلاقي شيوة استدلال با نگاه به شاخص‌های اخلاقی مرتبط، ضوابط ذيل به دست مي‌آيد:
    ذات مثبت استدلال به آن ارزش مي‌دهد؛ اما اگر استدلال از قالبش خارج شود و به شبه‌استدلال‌هايي تبديل گردد كه از طريق آويخته شدن به استدلال درصدد تأثيرگذاري باشند، ديگر ارزش اخلاقي ندارد. بنابراين، استدلال بايد محكم و متقن باشد؛ يعني هم چينش منطقي داشته و هم از محتواي غني برخوردار باشد و در صورت استناد، به منابع معتبر تمسك شود. اقامة دليلي كه در شكل و محتوا ضابطه‌مند نباشد، ارزشمند نيست و اگر اقناع‌گر عامدانه مرتكب چنين عملي شود، كاري ضداخلاقي انجام داده است. همچنين با توجه به ذات استدلال، كه براي شناخت بهتر و تبيين بيشتر است، اگر كاربست استدلال با آگاهي‌بخشي همراه نباشد، فايدة اخلاقي بر آن بار نخواهد شد. شاخص دعوت به خير نيز از جمله مواردي است كه استدلال را ارزشمند مي‌نمايد و استدلال ارزشمند، استدلالي است كه غايت خير در پي داشته باشد و اگر اقامة دليل، دعوت به شر را نتيجه دهد، ارزشمند نيست. نشانگر همدلی با مخاطبان در مسیر تبلیغ دینی نيز غالباً باعث مي‌شود استفاده از استدلال‌های خشک و پيچيده ممنوع باشد. همچنين اگرچه مراعات بي‌طرفي با استدلال همخواني دارد، درعين‌حال دفاع از حقيقت با شيوة استدلال، كاري ضداخلاقي نيست و بلكه تبليغ ديني چنين محوري را مي‌طلبد. البته اگر دفاع از حقيقت، كاربرد شيوة استدلال را اخلاقي مي‌سازد، از ديگر ضوابطي كه در نگاه به شاخص‌ها به دست مي‌آيد، اين است كه چون ساختار تبليغِ ناهمگون سبب سلب اعتماد مخاطب مي‌شود و هدف اقناع را تأمين نمي‌كند، كاربرد استدلال‌هاي متعارض صحيح نيست و ناروا بودن كاربرد استدلال‌هاي متعارض در تبيين ديني، به دليل ايجاد بدبيني در مخاطب، نامطلوب‌تر است. همچنين برخلاف استدلال‌هاي ساده و همگاني كه به‌راحتي با مخاطب ارتباط برقرار مي‌كنند، استفاده از استدلال‌هاي غيرشفاف و پيچيده ـ كه مخاطب را سردرگم مي‌كنند ـ داراي ارزش اخلاقي نيست. از ديگر شاخص‌هاي مهمي ‌كه جايگاه شيوة استدلال را مشخص مي‌نمايد، نشانگر ايجاد فرصت انتخاب است. ازاين‌رو، استدلال اخلاق‌محور آن است كه به مخاطب فرصت انتخاب دهد و اگر استدلال به‌گونه‌اي طراحي و عملياتي شود كه تحميلي باشد، ارزش اخلاقي ندارد؛ و آخر اينكه استدلال با پردازش به اطراف مسئله و روشنگري نسبت به آن، مورد تحسين اخلاق اسلامي ‌است؛ اما استدلال مبتني بر حواشي، از ارزش اخلاق ديني برخوردار نيست.
    2-2-5. ارزيابي اخلاقي شيوة تكرار
    تكرار پيام، دومين شيوة پركاربرد اقناعي است كه با مواردي نظير امر به معروف و نهی از منکر، تلقين، تداعي معاني، و تذكر و يادآوري در جهات متعدد همخواني و تشابه معنايي دارد. شيوة يادشده نيز كاركردي دووجهي دارد و نگاه به شاخص‌هاي اخلاقي اقناع، ميزان اخلاقي بودن يا ضداخلاقي بودن آن را معلوم مي‌كند و ضوابطي را نتيجه مي‌دهد.
    از جمله نتايج در ملاحظة الگوي شاخص‌ها با شيوة تكرار، ضابطة پيام غيرملال‌آور است؛ زيرا زماني كه نیت مبلغ دینی خیر است، در كاربست شيوة تكرار نهايت انصاف و همدلي را خواهد داشت تا مخاطب به فهم درست از پيام برسد و درعين‌حال خسته نشود. پيام‌هاي ملالت‌بار اخلاقي نيستند. البته اگر شيوة تكرار سبب پردازش بهتر پيام گردد، استفاده از آن ارزشمند است. تناسب با ظرفيت مخاطب، شاخص مرتبط ديگري است كه اخلاقي بودن اين شيوه را معلوم مي‌نمايد؛ يعني تكرار پيام بايد متناسب با ظرفيت مخاطب باشد و آستانة تحمل او در نظر گرفته شود. همچنين تكرار پيام اقناعي نبايد فرصت انتخاب را از مخاطب بگيرد و باعث تحميل پيام گردد. استفاده از تكرار با رويكرد بارش فكري، ارزشمند، و با توسل به يورش فكري، ضداخلاقي است. حتي اگر كاربرد اين شيوه سبب احساس تحميل در مخاطب هم بشود، از جايگاه اخلاقي برخوردار نخواهد بود. همچنين با توجه به شاخص اخلاقي عدم اغراق، اگر با تكرار پيام در مطلب اقناعي، برجسته‌سازي و بزرگ‌نمايي بيش از ظرفيت پيام به ‌وجود آيد، اخلاقي نيست.
    3-2-5. ارزيابي اخلاقي شيوة اميدآفريني
    اميدآفريني از ديگر شيوه‌هايي است كه علاوه بر جايگاه والا در آيات و روايات، كاربست پررنگي در تبليغات دارد. با استفاده از اين روش، حيطة انگيزه‌ها و تمايلات مخاطبان تحريك مي‌گردد و آنها نسبت به مسئلة مورد نظر تشويق و ترغيب مي‌شوند. هرچند اميدآفريني، ذاتي مثبت و هويتي مطلوب دارد و داوري آن حتي با شاخص‌هاي اخلاقي اقناع دشوار است، ولي عدم ملاحظة ضوابط پيش رو آن را از ارزش ذاتي‌اش خارج مي‌كند.
    از جمله ضوابط بسيار مهم اين است كه تبشير كاملاً اخلاقي است و يأس و قنوط را از مخاطب مي‌زدايد. ازاين‌رو، درصورتي‌كه كاربرد اين شيوه، كاركرد بشارت را تأمين نكند، استفاده از آن داراي توجيه نيست. ديگر آنكه كاربست شيوة اميدآفريني بايد منطقي باشد تا اميد كاذب ايجاد نشود و اگر استفاده از آن منجر به دلخوشي خيالي مخاطب گردد، با آموزه‌هاي ديني منافات دارد. در واقع، اميدوارسازي افراطي كه تناسب و توازن بشارت و انذار را از بين مي‌برد، به دليل منافات با مباني ديني، ارزش اخلاقي خود را از دست مي‌دهد. شاخص دعوت به خير نيز مؤيد اين ضابطه است؛ توضيح آنكه ذات اميد، خير، و غايت اميدآفريني هم خير است؛ درعین‌حال اگر كاربرد شيوة امیدآفرینی دعوت به شر باشد، اقناعي اخلاقي نيست. دو شاخص هماهنگي گفتار و رفتار و هماهنگي پيام‌هاي اقناعي نيز سنجة مهمي‌ در شيوة اميدآفريني است؛ بدين‌گونه‌كه اميدبخشي در تبليغ و اقناع مسائل ديني به‌عنوان يك عملكرد بايد با ساير عملكردهاي مبلغ ديني هماهنگ باشد تا اثرگذار شود. همچنين استفاده از شيوة يادشده نبايد پيام را به‌گونه‌اي به مخاطب بفهماند كه با ساير پيام‌هاي ديني متعارض شود.
    4-2-5. ارزيابي اخلاقي شيوة ايجاد ترس
    ایجاد ترس نيز از شيوه‌هاي پركاربرد و دوگانه است كه قرآن جنبة اخلاقي آن را مورد توجه قرار مي‌دهد، از آن به انذار ياد مي‌كند. چنين ايجاد ترسي منطقي و مطلوب است كه در مقابل ترس‌هاي موهوم با استفاده از شگردهاي نامطلوب قرار دارد؛ و ايجاد رعب و وحشت و تهديدهاي مختلف، از جمله شگردهاي نادرست ترساندن‌ هستند. ازاين‌رو، ارزيابي شيوة ايجاد ترس با الگوي شاخص‌هاي اخلاقي اقناع، راه‌هاي اخلاقي كاربست آن از بيراهه‌هاي ضداخلاقي را تفكيك مي‌نمايد و ضوابطي را نتيجه مي‌دهد.
    با توجه به شاخص روش معتبر، ترساندن از هر راهي درست نيست و ايجاد ترس با وسايط، قالب‌ها و مسيرهاي ضداخلاقي، نادرست است. همچنين با لحاظ شفافيت پيام، اگر جهت استفاده از شيوة ايجاد ترس معلوم و مشخص نباشد و مبلغ مرموزانه مخاطب را بترساند تا او به‌واسطة پيچيدگي‌هاي ايجادشده محكوم به پذيرش گردد، چنين ترساندني شايسته نيست. انذار قرآني و ترساندن اخلاقي، اهدافي شفاف دارد كه در پيام متبلور است. مكمل دو سنجة يادشده شاخص آگاهي‌بخشي است؛ يعني اگر شيوة ايجاد ترس با آگاهي‌بخشي ملازم باشد تا انگيزه‌هاي مخاطب نسبت به مسئله درگير شود و بهبود يابد، ارزشمند است. ترساندني كه نه‌تنها انگيزه‌هاي مخاطب را فعال نكند، بلكه وي را به انزوا و انفعال بكشاند، داراي ارزش اخلاقي نيست. اصولاً استفاده از شيوة ايجاد ترس نبايد مخاطب را دچار اجبار و حتي احساس اجبار كند؛ بلكه ترس براي به تأمل واداشتن مخاطب پيرامون آن مسئله است. ترساندني كه مانع تفكر و تصميم‌گيري مخاطب باشد و حق انتخابش را بگيرد، ارزش اخلاقي ندارد. اين ضابطه، در نگاه به شاخص ايجاد فرصت انتخاب به دست مي‌آيد. شاخص‌هاي ديگري نيز ضوابط فوق را استخراج مي‌كنند؛ بدين‌گونه‌كه در كاربست شيوة ايجاد ترس، بايد تناسب و توازن بشارت و انذار رعايت شود؛ اگر در ترساندن افراط شود، به‌گونه‌اي‌كه نااميدي بر انسان غلبه كند، مذموم است. همچنين بر اساس شاخص احترام، كاربرد ترس كه با بي‌حرمتي مخاطب همراه شود، اخلاقي نيست. آخرين شاخص مرتبط، هماهنگي گفتاري و رفتاري است. براين‌اساس، انذارهايي ارزش اخلاقي دارند و اثر مطلوب مي‌گذارند كه متعلق ترس ابتدا در خود اقناع‌كننده اثر گذاشته باشد.
    5-2-5. ارزيابي اخلاقي شيوة ايجاد نياز
    ایجاد نیاز، به‌عنوان پنجمين شيوة اقناعي رايج، نيازها را مورد توجه قرار مي‌دهد و از اين طريق مخاطب به پذيرش چيزي ترغيب يا وادار مي‌شود. البته بايد در عنوان اين شيوه بازآفريني صورت داد و بين نياز و احساس نياز تمايز قائل شد. در واقع انسان‌ها در طول زندگي با نيازهاي گوناگوني مواجه‌اند كه رفع نيازهايشان با ايجاد اميال و احساسات مرتبط با هر نياز همراه است؛ يعني اگر نيازي به وجود مي‌آيد، همراه با رفع نياز، ميل و خواستن ايجاد مي‌شود و شخص در جهت برآورده شدن آن مي‌كوشد. بنابراين، اگرچه احساس نياز برخاسته از هر نيازي است، اما آنها دو واقعيت جدا از يكديگرند. به نظر مي‌رسد آن چيزي كه متقاعدگران درصدد ايجاد آن در مخاطبان هستند، نياز نيست؛ بلكه احساس نياز است. نيازها از طرف ديگران ايجادشدني نيستند؛ بلكه ديگران مي‌توانند مطابق با اين نيازها، احساسات و تمايلات مخاطبان را تحريك كنند يا مخاطبان را به نيازهاي دروني‌شان متوجه سازند و در جهت برآورده شدن آنها بكوشند. اگر مخاطبان در برخورد با پيام اقناعي احساس كنند پذيرش نگرش جديد، نيازي از آنها را برآورده مي‌كند، به پيام مورد نظر ترغيب مي‌شوند. با اين توضيح، شيوة يادشده با نگاه به الگوي شاخص‌هاي اخلاقي سنجيده مي‌شود كه ضوابط زير را نتيجه مي‌دهد:
    با توجه به شاخص تناسب با ظرفيت مخاطب، اين نتيجه به دست مي‌آيد كه اگر پاسخ به نياز به‌تناسب ظرفيت مخاطب نباشد يا ايجاد احساس، خارج از طبيعت نياز بوده، در چارچوب آن نباشد، ارزشمند نيست؛ بلكه اگر فرستندة پيام اقناعي به ‌عمد دست به چنين كاري بزند، اقناع وي ضداخلاقي خواهد بود. به علاوه اگر كاربرد اين شيوه به‌گونه‌اي باشد كه مخاطب با جبر و تحميل روبرو شود، اخلاق‌مدارانه نيست. همچنين اگر كاربست شيوة ايجاد احساس نياز منجر به تحريك احساسات بيشتر از اندازة نياز گردد، در واقع اميال كاذب ايجاد مي‌شود و ضررهايي كه در واكنش مخاطب نسبت به اميال كاذب به وجود مي‌آيد، بسيار زياد و گاهي جبران‌ناپذير خواهد بود؛ ازاين‌رو ايجاد احساس نياز به صورت اغراق‌آميز ضداخلاقي است. در آخرين شاخصي كه ملاك ارزيابي شيوة ايجاد نياز قرار گرفته است، اين نتيجه به دست مي‌آيد كه ايجاد احساس نياز و تأمين نياز با غايتي مطلوب، ارزشمند است؛ در غير اين صورت، كاربرد اين روش با غايتي نامطلوب، قطعاً اخلاقي نيست.
    6. نتيجه‌گيري
    بناي اين پژوهش بر اين قرار گرفته است كه با توجه به شيوه‌هاي متعدد اقناعي، چگونه و با چه سازوكاري مي‌توان آنها را از حيث مطلوبيت و نامطلوبيت از هم تفكيك نمود. الگوي شاخص‌هاي اخلاقي، الگويي است كه مي‌تواند روش‌هاي اقناعي را ارزشيابي كند؛ شيوه‌هاي اخلاقي را از شگردهاي نامطلوب متمايز نمايد يا دست‌كم مرز ارزشمندي و ضدارزشي هر شيوه را مشخص سازد؛ كه در اين مقاله پنج شيوه مورد تحليل واقع شده است. به دليل اكتشافي بودن مسائل مربوط به موضوع، روش تحقيق بر اساس تحليل داده‌بنياد قرار گرفت؛ بدين‌گونه‌كه بر اساس منابع مختلف، مفاهيمي ‌استخراج شدند و داده‌هاي مستخرج طي فرايند مصاحبه با صاحب‌نظران مورد تحليل و تدقيق قرار گرفتند و نتايج نهايي به‌دست‌آمده است.
    نتايج نهايي كه از برآورد كلي پژوهش به دست آمد، در پنج مورد قابل ارائه است:
    اول آنكه الگوي شاخص‌هاي اخلاقي براي ارزيابي اخلاقي شيوه‌ها، به‌معناي رد آنها نيست؛ چه‌بسا شيوه‌هايي كه با داوري‌هاي اخلاقي محو نمي‌شوند؛ بلكه ارزش‌هاي ذاتي آنها بروز داده مي‌شود؛
    دوم آنكه هرچند بناي پژوهش حاضر بر مبلّغ و پيام اقناعي وي قرار گرفته است، اما كاربرد روش پژوهشي تحليل داده‌بنياد سبب شد اصول اخلاقي در اقناع ديني به طور مساوي در هر سه محور ارتباطي پيام، فرستنده و گيرنده استخراج گردد و چنين يافته‌اي حكايتگر اهميت هر سه حوزة اقناعي يادشده است؛
    سوم آنكه هرچند در الگوي فوق، سه محور اركان، اصول و شاخص‌هاي اقناع رابطة تنگاتنگي دارند و همين رابطه نشانگر دقت در ارائة الگوست و ظرفيت داوري تمام شيوه‌هاي موجود را دارد، درعين‌حال الگوي يادشده قابليت اصلاح و تكميل را داراست؛
    چهارم آنكه با الگوي به‌دست‌آمده مي‌توان مُبدع و طراح آن دسته از روش‌هاي اقناعي بود كه در عين كارآمدي و اثربخشي، از همان ابتدا اخلاقي هم باشند؛
    پنجم آنكه با ملاحظة الگوي اخلاقي يادشده، اساساً اقناع با اسكات متفاوت خواهد بود و در ابداع شيوه‌ها بايد به اين نكته توجه خاصي نمود. 
     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1379، ترجمه و شرح فیض‌الاسلام، تهران، فقیه.
    • ابن‌ابي الحديد، عبدالحميد، 1404ق، شرح نهج‌البلاغه، قم، مكتبه آية‌الله مرعشي نجفي.
    • ابن‌شعبه حرانى، حسن، 1363، تحف‌العقول عن آل‌الرسول، قم، جامعه مدرسين.
    • ارنسون، اليوت، 1389، روان‌شناسی اجتماعي، ترجمة حسين شكركن، تهران، رشد.
    • اس‌تَن، الكسيس، 1396، نظريه‌ها و پژوهش‌هاي ارتباط جمعي، ترجمة نعيم بديعي، تهران، همشهري، محمدحسین الياسي، 1388، «مبانی نظری و عملی اقناع و مجاب‌سازی»، مطالعات بسیج، ش 45، ص 41-71.
    • فرام‏ بستانى، فواد، 1375، فرهنگ ابجدي‏، تهران، اسلامي.
    • آدمي، محمد، 1393، اصول حقوق ارتباطات در اسلام، تهران، دفتر مطالعات و برنامه‌ريزي رسانه‌ها.
    • بوسَليكى، حسن، 1391، «اخلاق تبليغ دين در عصر حاضر؛ ارزش‌ها و معضل‌ها: بايسته‌هاى اخلاقى تبليغ دين از منظر آيت‌الله جوادى آملى»، اسراء، ش 13، ص 171-201.
    • پاشنك، نسترن و مسعود تارانتاش، 1393، «بررسی مدلی به منظور ارزیابی کیفیت اصول اخلاقی در ارتباطات اقناعی»، مطالعات رسانه‌اي، ش 26، ص 127-138.
    • پراتکانیس، آنتونی و الیوت آرُنسون، 1379، عصر تبلیغات؛ استفاده و سوء‌استفاده روزمره از اقناع، ترجمة محمدصادق عباسی، تهران، سروش.
    • تميمى‌آمدى، عبدالواحد، 1410ق، غررالحكم و دررالكلم، قم، دارالكتاب الإسلامي‏.
    • تهراني، مجتبي، 1385، اخلاق الهي، زير نظر علی‌اكبر رشاد، تهران، پژوهشگاه فرهنگ انديشه اسلامي.
    • جاوث، گارث و ويكتوريا ادانل، 1396، تبليغات و اقناع، ترجمة حسين افخمي، تهران، همشهري.
    • جوادی آملی، عبدالله، 1386-1389، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388-1389، تسنيم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388، نسيم انديشه: دفتر اول، قم، اسراء.
    • جی استربرگ، كريستين، 1384، روش‌های تحقيق كيفی در علوم اجتماعي، ترجمة احمد احمدپور و علی شماعي، يزد، دانشگاه يزد.
    • حسن‌زاده، رضا، 1385، روش‌های تحقيق در علوم رفتاري، تهران، ساوالان.
    • حسيني خامنه‌اي، سيدعلي، 1371، نرم‌افزار حدیث ولایت «مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای»، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
    • حقيقي، رضا، 1386، فرهنگ و دیپلماسی، تهران، المهدی.
    • حكيم آرا، محمدعلي، 1393، ارتباط متقاعدگرايانه در تبليغ، تهران، سمت.
    • ـــــ ، 1390، ارتباطات متقاعدگرايانه و تبليغ، تهران، سمت.
    • رهبر، محمدتقی، 1371، پژوهشي در تبلیغ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
    • زمخشري، محمود، 1386، مقدمة الأدب‏، تهران، مؤسسة مطالعات اسلامی دانشگاه تهران‏.
    • ساروخانی، باقر، 1383، «اقناع، غایت ارتباطات»، مجله نامه علوم اجتماعي، ش 2، ص 93-116.
    • سليمي، مجيد و همكاران، 1387، «طراحی و ساخت مقیاس مجموع نمرات لیکرت با رویکرد پژوهشی در مدیریت»، دانش مدیریت، ش 80، ص 41-60.
    • سورین، ورنر و جیمز تانکارد، 1390، نظریه‏هاى ارتباطات، ترجمة علیرضا دهقان، تهران، دانشگاه تهران.
    • صنايع، محمد، 1384، «درآمدی كوتاه بر ظرفيت‌ها و شاخصه‌های توسعه فرهنگي»، انديشه انقلاب اسلامي، ش 13 و 14، ص 219-230.
    • صوفی، بامداد و همكاران، 1386، «نگرش‌سنجی در مطالعات مديريت از طريق تدوين مقياس ليكرت»، مطالعات مديريت، ش 54، ص 87-106.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسين.
    • عبدالله دراز، محمد، 1387، آيين اخلاق در قرآن، مشهد، آستان قدس رضوى.
    • فليك، اووه، 1387، درآمدی بر تحقيق كيفي، ترجمة ‌هادی جليلي، تهران، نشر ني.
    • فيض كاشاني، ملامحسن، 1416ق، تفسير الصافي، تهران، صدر.
    • كاوياني، محمد، 1387، روان‌شناسي تبليغات، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • كليني، محمد، 14017ق، کافی، تهران، دارالكتب الإسلاميه.
    • كيا، علي‌اصغر و همكاران، 1394، «تحليل پروپاگانداي شبكه تلويزيوني صداي آمريكا در قبال جمهوري اسلامي ‌ايران؛ مورد مطالعه برنامه پارازيت»، مطالعات قدرت نرم، ش 13، ص 127-155.
    • مارشال، كاترين و راس من گرچن، 1377، روش تحقيق كيفي، ترجمة علی پارسايان و محمد اعرابي، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگي.
    • متولي، كاظم، 1384، افکار عمومی و شیوه‌های اقناع، تهران، بهجت.
    • مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
    • محسنیان‌راد، مهدي، 1384، «بازار پيام و آينده ارتباطات ميان فرهنگي»، علوم اجتماعي، ش 31، ص 1-37.
    • محمدپور، احمد، 1389، روش در روش؛ درباره ساخت معرفت در علوم انساني، تهران، جامعه‌شناسان.
    • محمدی‌ری شهري، محمد،1387، تبليغ بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، قم، مؤسسة علمى فرهنگى دارالحديث.
    • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم‌افزار حدیث ولایت: «مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای».
    • مصباح، مجتبي، 1391، «نقش نیت در ارزش اخلاقی»، معرفت وحياني، دورة دوم، ش 2، ص 81-104.
    • مصباح‌يزدي، محمدتقي، 1376، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1384، راه و راهنماشناسى «معارف قرآن»، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خميني.
    • مطهري، مرتضي، 1386، مجموعه آثار، تهران، صدرا.
    • ـــــ ، 1387، مجموعه آثار، تهران، صدرا.
    • معتمدنژاد، كاظم، 1387، «مبانی و اصول تبلیغات سیاسی»، رسانه، ش 75، ص 79-114.
    • مکارم‌شیرازی، ناصر و همكاران، ۱۳۷۴، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مولانا، حميد، 1387، اطلاعات عالم‌گیر و ارتباطات جهانی، ترجمة محمدحسین برجیان، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مهدوى‌كنى، محمدرضا، 1384، نقطه‌هاى آغاز در اخلاق عملى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
    • مهريزي، مهدي، 1394، شاخص‌های دينداري، تهران، علم.
    • ميرسعيد قاضي، علي، 1375، «اقناع و تبليغ»، هنر هشتم، پيش شماره 2، ص 46-53.
    • ويمر، راجر دی و جوزف آر.دومنيك، 1389، تحقيق در رسانه‌های جمعي، تهران، سروش.
    • هاشمی شاهرودي، محمود و جمعى از مؤلفان، 1426ق، فقه اهل‌بيت، قم، مؤسسة دائرة‌المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل‌بيت.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی پور، حسین، صادقی، هادی.(1397) طراحی الگوی شاخص‌های اخلاقی در کاربست شیوه‌های اقناع در مسائل دینی. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9(2)، 23-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین حاجی پور؛ هادی صادقی."طراحی الگوی شاخص‌های اخلاقی در کاربست شیوه‌های اقناع در مسائل دینی". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9، 2، 1397، 23-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی پور، حسین، صادقی، هادی.(1397) 'طراحی الگوی شاخص‌های اخلاقی در کاربست شیوه‌های اقناع در مسائل دینی'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9(2), pp. 23-43

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجی پور، حسین، صادقی، هادی. طراحی الگوی شاخص‌های اخلاقی در کاربست شیوه‌های اقناع در مسائل دینی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 9, 1397؛ 9(2): 23-43