بازسازی مفهوم فرهنگ بر اساس مبانی حکمت متعالیه
Article data in English (انگلیسی)
سال ششم، شماره دوم، پیاپی 22، بهار 1394
میثم صداقت زاده / دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام msedaghat89@gmail.com
دریافت: 21/9/1393 ـ پذیرش: 3/2/1394
چکیده
چنان که برخی گفته اند، مفهوم «فرهنگ»، یکی از دشوارترین و در عین حال مهم ترین مفاهیم علوم انسانی است. این مفهوم، در غرب مسیری پرفراز و نشیب را پیموده و همچنان با ابهاماتی روبه روست، و مبتنی بر مبانی و زمینه های تاریخی گوناگون، برداشت های متعددی از آن صورت می گیرد. با توجه به اهمیت این مفهوم در ادبیات دینی جمهوری اسلامی، تأمل و تدقیق در آن ضروری به نظر می رسد. از این رو، در این مقاله پس از تبیین شکل گیری مفهوم فرهنگ در فرانسه، آلمان، بریتانیا و روسیه، با روشی تاریخی، به بازسازی آن در فضای حکمت متعالیه که به اعتباری مبنای نظری انقلاب اسلامی و رهبران آن است؛ پرداخته ایم. این کار از طریق برهان منطقی صورت پذیرفته است. از این نگاه، انسان ها از طریق اتحاد با مراتب مجرد هستی، به صورت جمعی؛ و تجلی دادن آن معانی در رفتار و آداب خود، فرهنگ را شکل می دهند که همان صورت تنزلیافته معنا به عرصة فهم عمومی و رفتارهای مشترک و کنشهای اجتماعی است.
کلیدواژه ها: فرهنگ، حکمت متعالیه، انسان، جامعه، اتحاد عالم و معلوم، بیلدونگ، تمدن.