کارکرد نظام نمادی در فرهنگسازی اقتصاد مقاومتی: چارچوب تحلیلی مقاومسازی اقتصادی کشور
Article data in English (انگلیسی)
- Cellini, R. & Cuccia, T. (2018). Do behaviours cultural markets affect economic resilience? An analysis of Italian regions. Italy: University of Catania.
- Cluckhohn, C. (1951). The study of culture. In D. Lerner & H. D. Lasswell (Eds.), The Policy Sciences (p86-101). Stanford University Press.
- Giddens, A. (1984). The Constitution of Society. Outline of the Theory of Structuration. University of California Press, Berkeley.
- Jong, E. De. (2009). Culture and Economics on Values, Economics and International Business. Routledge.
- North, D. C. (1990). Institutions, institutional change and economic performance. Cambridge: Cambridge University Press.
- Tanti, K. (2015). Cultural Values and Economic Resilience. University of Malta. Retrieved from https://www.researchgate.net/publication/282184091.
- Tylor, E. B. (1958). Primitive Culture: Researches into the Development of Mythology, Philosophy, Religion, Art and Custom Vol. 1: Origins of Culture. Smith. (Original work published 1871).
- Veblen, T. (1953). The theory of the leisure class. New American Library. (Original work published 1899).
- Weber, M. (1905). The Protestant Ethic and the Spirit of Capitalism. London: Routledge Classic.
- Williamson, O. E. (2000). The new institutional economics: Taking stock, looking ahead. Journal of Economic Literature, 38(3), 595-613.
کارکرد نظام نمادي در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي:
چارچوب تحليلي مقاومسازي اقتصادي کشور
اميد ايزانلو / دکتري اقتصاد مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني omidezanlo@gmail.com
دريافت: 28/12/1403 - پذيرش: 27/01/1404
چکيده
اين مقاله به بررسي اين پرسش اصلي ميپردازد که نمادسازي چگونه ميتواند بهعنوان يک مکانيسم فرهنگي، در خدمت ارتقاي فرهنگ اقتصاد مقاومتي و افزايش مقاومسازي اقتصادي جامعه قرار گيرد؟ براي پاسخ به اين پرسش، از روش تحليل نظري مبتنيبر چارچوبهاي تعاملي و سلسلهمراتبي استفاده شده است. در اين چارچوب، تعامل پوياي نمادها، هنجارها، باورها و ارزشها در دو سطح ارتباطي و سلسلهمراتبي تحليل ميشود. يافتة اصلي مقاله نشان ميدهد که نمادها از طريق مکانيسمهاي ارتباطي (انتقال ارزشها) و مشارکتي (تقويت همبستگي اجتماعي)، نقش محوري در نهادينهسازي مؤلفههاي کليدي اقتصاد مقاومتي ايفا ميکنند. بازطراحي نظام نمادين موجود با استفاده از راهبردهاي سهسطحي شناختي (بنيادي)، ارزشي و هنجاري (مياني) و عملياتي (رفتاري)، به ايجاد فرهنگ اقتصادي مطلوب و مقاوم در برابر چالشهاي داخلي (تقابل نمادهاي غالب مانند مصرفگرايي با اهداف اقتصاد مقاومتي) و خارجي (تحريم) کمک ميکند. اين راهبردها با ايجاد چرخههاي بازخوردي مثبت، همسويي نمادها، هنجارها، باورها و ارزشها را تسهيل ميکنند. در نهايت، مقاله با ارائة توصيههاي سياستي، بر لزوم مديريت هوشمندانة نظام نمادين براي تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي تأکيد ميکند.
کليدواژهها: اقتصاد مقاومتي، فرهنگ اقتصادي، نمادسازي، هنجار، باور، راهبرد، حلقههاي بازخوردي.
مقدمه
پيشرفت اقتصادي پايدار و مقاوم در برابر تکانهها و چالشهاي متنوع، همواره بهعنوان يکي از دغدغههاي اساسي جوامع بشري مطرح بوده است. در اين ميان، نقش عوامل فرهنگي بهمثابة بستري بنيادين براي شکلگيري الگوهاي رفتاري مطلوب اقتصادي و تحکيم بنيانهاي اقتصادي، از اهميت بسزايي برخوردار است. اقتصاد مقاومتي، بهعنوان يک راهبرد کلان در مواجهه با فشارهاي خارجي و چالشهاي داخلي، نيازمند فرهنگ اقتصادي سازگار و پويايي است که قادر به فعالسازي ظرفيتهاي بالقوه داخلي و کاهش سطح آسيبپذيريهاي اقتصادي باشد. در اين راستا، نمادسازي بهعنوان يک فرايند اجتماعي و فرهنگي، نقش محوري در شکلدهي و انتقال باورها، ارزشها و هنجارهاي اقتصادي ايفا ميکند.
نمادها، بهمثابة نمودهاي بيروني و ملموس مفاهيم انتزاعي، اين قابليت را دارند که معاني عميق و گستردهاي را در اذهان افراد جامعه متبلور ساخته و از اين طريق، نگرشها و رفتارهاي آنها را تحت تأثير قرار دهند. در اقتصاد مقاومتي، نهادينهسازي اصولي مانند تقويت توليد داخلي، بهينهسازي الگوي مصرف و دستيابي به استقلال اقتصادي، مستلزم شکلگيري باورها، ارزشها و هنجارهاي مشترک در سطح جامعه است. نمادسازي از طريق ايجاد و ترويج نمادهاي مرتبط با اين اصول، ميتواند فرايند فرهنگسازي را تسهيل کرده و بسترهاي لازم براي مشارکت فعالانه و آگاهانه آحاد جامعه در راستاي تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي را فراهم سازد.
مقالة حاضر با هدف واکاوي نقش نمادسازي در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي در بستر اقتصاد ايران، به دنبال پاسخگويي به اين پرسش اصلي است که نمادسازي چگونه ميتواند بهمثابة يک مکانيسم فرهنگي، در خدمت ارتقاي فرهنگ اقتصاد مقاومتي و افزايش مقاومسازي اقتصادي جامعه قرار گيرد؟ در اين راستا، پژوهش حاضر با اتکا به مباني نظري موجود در حوزههاي فرهنگ، اقتصاد و نمادشناسي، چارچوبي مفهومي براي درک سازوکارهاي تأثيرگذاري نمادها بر شکلگيري فرهنگ اقتصادي مطلوب ارائه ميدهد.
اهميت نقش نمادسازي در بسترسازي فرهنگي اقتصاد مقاومتي
اقتصاد مقاومتي بهعنوان راهبردي کلان با محوريت تقويت توليد داخلي، کاهش وابستگي به خارج و افزايش مقاومت در برابر شوکهاي اقتصادي، نيازمند بسترسازي فرهنگي است. فرهنگ اقتصادي، متشکل از باورها، ارزشها و هنجارها، و الگوهاي رفتاري، نقش اساسي در جهتدهي به کنشهاي اقتصادي دارد (توکلي، ۱۳۹۴). نمادسازي، بهعنوان يک مکانيسم کليدي، از طريق تبديل مفاهيم انتزاعي مانند «عدالت توزيعي» يا «خودکفايي» به نمادهاي ملموس (زباني، تصويري، يا رفتاري)، در انتقال اين ارزشها به جامعه و شکلگيري و تثبيت قواعد غيررسمي اقتصاد مقاومتي مؤثر است. نمادها با سادهسازي مفاهيم پيچيده و استفاده از رسانهها، گفتمانهاي جديدي ميآفرينند (هچ و کانليف، ۱۳۸۹، ص358). براي نمونه، ترويج نماد «کالاي ايراني» ميتواند مصرف داخلي را به رفتاري هويتساز تبديل کرده و خودکفايي را در باور جامعه نهادينه کند.
با وجود اهميت نمادسازي در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي، بررسي وضعيت موجود نشان ميدهد که نظام نمادين در ايران با الزامات اين رويکرد همسويي ندارد و شکافي ساختاري بين اين دو وجود دارد. مطالعات ميداني (رفيعپور، ۱۳۹۵) حاکي از آن است که برخي نمادهاي غالب، مانند تبليغات مصرفگرايانه و نمايش ثروت، در تقابل مستقيم با ارزشهاي کليدي اقتصاد مقاومتي ـ ازجمله توليدمحوري، عدالت توزيعي و مصرف بهينه ـ قرار دارند. اين ناهمسويي نمادين نهتنها فرهنگ فردگرايي مصرفي را تقويت کرده، بلکه با تبديل مصرف به نمادي از پايگاه اجتماعي (Weber, 1905, p88)، مانع شکلگيري همبستگي جمعي حول اهداف کلان اقتصادي شده است. درنتيجه، مقاومسازي ساختاري اقتصاد در برابر آسيبهاي خارجي و داخلي تضعيف شده و الگوي کنش اقتصادي به سمت حداکثرسازي مطلوبيت فردي ـ در تضاد با منطق مقاومت اقتصادي ـ سوق يافته است. بهعبارتديگر، نظام نمادين فعلي با ترويج ارزشهايي مانند مصرف بيرويه و ترجيح کالاهاي خارجي بهعنوان نمادهاي موفقيت، اهداف اقتصاد مقاومتي را در سطح کلان با چالشهاي جدي مواجه کرده است.
رويارويي با اين چالشهاي اقتصادي نيازمند رويکردي چندوجهي است که علاوه بر ابعاد ساختاري و سياستي، تحولات بنيادين در فرهنگ اقتصادي جامعه را نيز در نظر ميگيرد. در اين راستا، بازطراحي نظام نمادين بهعنوان بستري براي شکلدهي به باورها، ارزشها و هنجارهاي فرهنگ اقتصادي مطلوب، نقشي محوري ايفا ميکند. اين پژوهش با هدف تبيين نظاممند رابطة بين نظام نمادين و فرهنگ اقتصاد مقاومتي و بررسي چالشهاي نمادين موجود در تقابل با اهداف آن طراحي شده است. بر اين اساس، ضرورت بازطراحي هوشمندانه نمادها براي همسويي با مؤلفههاي کليدي فرهنگ اقتصادي مطلوب مورد تأکيد قرار ميگيرد. اين مؤلفهها که ريشه در آموزههاي اسلامي و اقتضائات ملي دارند، در دو سطح عام (شامل انگيزة الهي، اولويت منافع جمعي و استقلال اقتصادي) و بخشي (توليد، مصرف و توزيع) دستهبندي شدهاند. در نهايت، سازوکارهاي جامعهپذيري و درونيسازي اين مؤلفهها در چارچوب تعاملي، سلسلهمراتبي و حلقههاي بازخوردي در بازطراحي فرهنگ اقتصاد مقاومتي از طريق روابط تعاملي و سلسلهمراتبي تحليل خواهد شد.
پيشينة پژوهش
مطالعات پيرامون فرهنگ اقتصادي و بهويژه نقش نمادسازي در شکلدهي به آن، حوزهاي نوظهور در ادبيات پژوهشي ايران بهشمار ميرود. اگرچه تحقيقات متعددي به بررسي ارتباط متقابل فرهنگ و اقتصاد پرداختهاند، اما تمرکز نظاممند بر سازوکارهاي نمادسازي در خدمت اهداف اقتصاد همچنان خلأ پژوهشي قابل توجه است. بااينحال، همانگونه که در جدول (۱) نشان داده شد، برخي مطالعات بهصورت پراکنده به ابعادي از اين موضوع اشاره کردهاند. اين پژوهشها اگرچه نقطة شروعي ارزشمند هستند، اما نتوانستهاند چگونگي تأثيرگذاري نمادها بر نهادينهسازي مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي مطلوب را بهصورت جامع تبيين کنند.
جدول 1: پيشينة پژوهش
پژوهشگر(ان) (سال انتشار) موضوع اصلي پژوهش يافتههاي کليدي مرتبط
بنيانيان (1395) الزامات فرهنگي تحقق اقتصاد مقاومتي پذيرش مسئوليت توسط سازمانها در اصلاح پيامدهاي فرهنگي، تأکيد بر اقدامات فرهنگي بر اساس نقشة مهندسي فرهنگي
جوادينژاد و ديگران (1395) سياستها و الزامات فرهنگي تحقق اقتصاد مقاومتي در ايران فرهنگ استفاده از توليدات ملي، اصلاح الگوي مصرف، فرهنگ صرفهجويي و قناعت، خودباوري و اتکا به توان داخلي، تأکيد بر فرهنگ ديني
توکلي (1395) نقد لايحة برنامة ششم توسعه از منظر اقتصاد مقاومتي انتقاد از نگاه صرفاً اقتصادي و غفلت از مشکلات فرهنگ اقتصادي و سياستهاي فرهنگسازي
حسيني و همکاران (1391) جايگاه فرهنگ در اقتصاد مقاومتي فرهنگ بهعنوان بستر اصلي تحقق الزامات و اهداف اقتصاد مقاومتي
نظرپور (1389) نقش فرهنگ آرماني اسلام در توسعة اقتصادي تأکيد بر ضرورت تغيير فرهنگ واقعي براي توسعة اقتصادي و نقش فرهنگ آرماني اسلام در فراهم آوردن بسترهاي مناسب توسعه
کليني و کوکيا (2018) تأثير رفتارهاي اقتصادي بر تابآوري اقتصادي در مناطق ايتاليا نقش عوامل فرهنگي در کنار عوامل نهادي، اقتصادي و اجتماعي در تعيين سطوح مختلف تابآوري اقتصادي
تانتي (2015) تأثير متغيرهاي فرهنگي بر تابآوري اقتصادي در کشورهاي اروپايي فرضية ارزش دانستن سختکوشي بهعنوان عامل مؤثر در تابآوري اقتصادي در برابر بحرانها، فقدان تحقيقات نظاممند در خصوص تأثير ارزشهاي فرهنگي بر تابآوري و رابطة متقابل فرهنگ و اقتصاد
نوآوري اين مقاله در تمرکز بر «نمادسازي همسو با فرهنگ اقتصادي مطلوب» در چارچوب اقتصاد مقاومتي است که با ارائة تحليلي نظاممند، چالشِ تبديل مفاهيم انتزاعي به الگوهاي رفتاري را هدف گرفته و راهکاري براي برنامهريزي هدفمند در اين حوزه ارائه ميدهد. يافتههاي پژوهش، علاوه بر تبيين مؤلفههاي کليدي فرهنگ اقتصادي مقاومتي (بهعنوان پيشنياز طراحي نمادها)، به سياستگذاران در تدوين راهبردهاي يکپارچه براي تقويت مقاومسازي اقتصادي از طريق مديريت هوشمند نمادها ياري ميرساند.
روششناسي پژوهش
اين پژوهش از نوع توسعهاي ـ کاربردي با رويکرد نظري ـ تحليلي و کيفي است که به بررسي نقش نمادسازي در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي ميپردازد. دادههاي مورد نياز از طريق مطالعات کتابخانهاي شامل بررسي اسناد و متون معتبر در حوزههاي اقتصاد مقاومتي، فرهنگ اقتصادي و نمادشناسي و نيز تحليل محتواي کيفي متون ديني و سياستهاي مرتبط گردآوري شدهاند. اين رويکرد امکان استخراج مؤلفههاي کليدي و درک عميقتر مفاهيم بنيادين پژوهش را فراهم آورده است.
تحليل دادههاي گردآوريشده با بهرهگيري از تحليل نظري مبتنيبر نظريههاي نهادگرايي، نشانهشناسي و جامعهشناسي فرهنگي صورت پذيرفته است؛ همچنين از چارچوبسازي تحليلي براي تبيين تعامل بين نمادها، هنجارها و باورها در فرهنگ اقتصاد مقاومتي و تحليل سلسلهمراتبي و تعاملي براي بررسي روابط چندسطحي مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي و نقش نمادها در اين ارتباط استفاده شده است. اين روشهاي تحليلي به ايجاد يک مدل مفهومي منسجم براي پاسخگويي به سؤالات پژوهش کمک کردهاند.
اعتبار اين پژوهش از طريق اتکا به منابع علمي معتبر و نظريههاي پذيرفتهشده تضمين شده و پايايي آن با استفاده از روشهاي تحليلي نظاممند و چارچوبهاي نظري تثبيتشده فراهم شده است. در مجموع، اين روششناسي با تمرکز بر تحليل نظاممند منابع موجود، امکان بررسي دقيق و جامع نقش نمادها در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي را فراهم ميسازد.
چارچوب مفهومي
هر پژوهش علمي بر پاية مفاهيمي بنا ميشود که درک دقيق و مشترک آنها براي خواننده و پژوهشگر ضروري است. چارچوب مفهومي حاضر با هدف تعريف، صورتبندي و تبيين ارتباط ميان مفاهيم کليدي اين تحقيق؛ يعني «اقتصاد مقاومتي»، «فرهنگ» و «نماد / نمادسازي» طراحي شده است تا نظامي مفهومي منسجم براي تحليلهاي آتي فراهم آورد.
فرهنگ
فرهنگ، مفهومي پيچيده با تعاريف متعدد است (تراسبي، 1382، ص21). برخي تعاريف، آن را کليتي شامل ابعاد رفتار اجتماعي، هنرها، باورها و نهادها ميدانند (سند مهندسي فرهنگي کشور، 1393، ص2؛ Tylor, 1958, p1)، اما اين ديدگاه به دليل فراگيري بيشازحد مورد انتقاد است (Jong, 2009, p6). در مقابل، تعاريف محدودتر بر مؤلفههايي چون نمادها، ارزشها، باورها و بهويژه هنجارها تمرکز دارند (Jong, 2009, p7-6 ؛ Cluckhohn, 1951, p86 ؛ مصباح يزدي، 1381، ص71). وجه مشترک اين ديدگاهها، تأکيد بر باورها و ارزشها بهعنوان ريشه و هنجارها (قواعد غيررسمي رفتار که عدم رعايتشان با واکنش جامعه مواجه ميشود) (رفيعپور، 1378، ص14) بهعنوان بدنة اصلي فرهنگ است. بر اين اساس، در اين پژوهش، فرهنگ بهمثابة مجموعهاي منسجم از هنجارها تعريف ميشود که متکي بر نظامي از باورها و ارزشها بوده و منجر به شکلگيري سبک زندگي خاصي ميگردد.
نماد
نماد، بهعنوان يک پديدة زباني، تصويري، رفتاري يا شيء، بر مبناي يک توافق جمعي يا قرارداد اجتماعي، معنايي عميقتر از ظاهر خود را بازتاب ميدهد و مفاهيم ذهني، هويتها و ارزشها را به شکل ملموس نشان ميدهد. نمادسازي يا نظام نمادين، فرايندي پويا و اجتماعي است که در آن نمادها در يک جامعه خلق، استفاده، تفسير و بازتوليد ميشوند (هچ و کانليف، ۱۳۸۹، ص358). نمادها با سادهسازي مفاهيم پيچيده و تحريک احساسات، نقش محوري در انتقال ارزشها، شکلدهي به نگرشها، تعريف هويتهاي فردي و گروهي و تثبيت يا تغيير قوانين و عرفهاي اجتماعي (رسمي و غيررسمي) ايفا ميکنند (North, 1990, p3؛ Williamson, 2000, p597). در اين پژوهش، نظام نمادين بهعنوان سازوکار اصلي و ابزار کليدي براي شکلگيري، انتقال و نهادينه شدن باورها، ارزشها و هنجارهاي فرهنگ در نظر گرفته ميشود.
اقتصاد مقاومتي
در اين مقاله، اقتصاد مقاومتي فراتر از يک سياست مقطعي، بهمثابة يک راهبرد کلان و الگوي پارادايمي براي مديريت اقتصاد ملي در نظر گرفته ميشود. اين الگو با هدف افزايش تابآوري و کاهش آسيبپذيري نظام اقتصادي در برابر فشارهاي خارجي (مانند تحريمها) و شوکهاي داخلي (مانند نوسانات قيمت) طراحي شده است (سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي، 1392). مؤلفههاي اصلي آن شامل درونزايي (تکيه بر ظرفيتهاي داخلي و تقويت توليد ملي)، برونگرايي (تعامل هوشمندانه با اقتصاد جهاني)، عدالتمحوري (کاهش نابرابري و توزيع عادلانة فرصتها و منابع) و دانشبنياني (ارتقاي بهرهوري از طريق نوآوري و فناوري) است. در چارچوب اين مقاله، اقتصاد مقاومتي نهتنها مجموعهاي از سياستها، بلکه يک وضعيت مطلوب تلقي ميشود که تحقق آن مستلزم بستر فرهنگي مناسب و شکلگيري يک فرهنگ اقتصادي سازگار است که به ايمنسازي و کاهش آسيبپذيريهاي اقتصادي کمک کند (بيانات رهبر معظم انقلاب، 01/01/1393).
چارچوب نظري
اين پژوهش بر پاية ادغام دو ديدگاه مکمل رويکرد ارتباطي و رويکرد مشارکتي استوار است تا نقش نمادها را در شکلگيري، انتقال و نهادينهسازي فرهنگ اقتصادي مطلوب در چارچوب اقتصاد مقاومتي بررسي کند. اين چارچوب نظري نشان ميدهد که نمادها نهتنها ابزاري براي انتقال باورها، ارزشها و هنجارهاي اقتصادي هستند، بلکه در ايجاد حس تعلق جمعي، همبستگي اجتماعي و مشارکت فعال افراد در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي نيز تأثيرگذارند. از منظر رويکرد ارتباطي، نمادها بهمثابة کانالهاي ارتباطي عمل ميکنند که پيامهاي فرهنگي را در قالبهاي مختلف (زباني، مکتوب و ديداري) منتقل و بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم بر نگرشها و رفتارهاي اقتصادي افراد تأثير ميگذارند.
در سوي ديگر، رويکرد مشارکتي بر نقش نمادها در ايجاد و تقويت پيوندهاي اجتماعي و حس هويت جمعي تأکيد دارد. نمادها در اين رويکرد، بهعنوان محرکي براي مشارکت فعال مردم در تحقق اهداف مشترک اقتصادي از طريق سازوکارهاي مختلفي ازجمله تقويت هويت ملي و ديني با استفاده از نمادهاي همبستگي، نمايش ساختار اجتماعي و منزلت، الهامبخشي از نمادهاي تاريخي و بهرهگيري از شعائر ديني عمل ميکنند.
بنابراين چارچوب نظري اين مقاله با در نظر گرفتن هر دو جنبة ارتباطي و مشارکتي نمادها، تلاش ميکند تا نشان دهد چگونه ميتوان از ظرفيتهاي نمادين موجود در فرهنگ ايراني ـ اسلامي براي شکلدهي و تقويت فرهنگ اقتصادي مطلوب در راستاي تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي بهره برد. اين رويکرد دوگانه، امکان تحليل جامعي از چگونگي انتقال ارزشها و ايجاد بستر اجتماعي لازم براي نهادينهسازي اين ارزشها را فراهم ميآورد.
مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي مطلوب در اقتصاد مقاومتي
در اقتصاد مقاومتي، مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي به دو دستة کلي تقسيم ميشوند: مؤلفههاي «عام» شامل اصول بنيادين حاکم بر تمامي سطوح فعاليت اقتصادي؛ و مؤلفههاي «بخشي» که مختص سه حوزة توليد (ايجاد ارزش افزوده)، توزيع (تخصيص منابع) و مصرف (مديريت نيازهاي معيشتي) طراحي شدهاند. مؤلفههاي عام بهعنوان چارچوب هنجاري مشترک، رفتارهاي اقتصادي را تنظيم ميکنند؛ درحاليکه مؤلفههاي بخشي راهبردهاي اختصاصي هر حوزه را مشخص ميسازند. اين تقسيمبندي امکان هماهنگي بين اهداف کلان اقتصادي و الزامات عملياتي بخشهاي مختلف را فراهم ميکند.
مؤلفههاي اقتصادي عام
در چارچوب اقتصاد مقاومتي مبتنيبر نظام اسلامي، فرهنگ اقتصادي مطلوب بر سه مؤلفة کليدي استوار است: پايبندي به آموزههاي الهي، اولويت منافع جمعي بر فردي، و مقاومت در برابر سلطهپذيري اقتصادي. اين اصول بهعنوان مباني هنجاري، رفتارهاي اقتصادي را در سطوح توليد، توزيع و مصرف تنظيم کرده و زمينهساز اقتصاد پايدار و خوداتکا ميشوند.
کنش اقتصادي مبتنيبر آموزههاي الهي
اين مؤلفه، تبيينکنندة رويکردي ارزشمحور به کنشهاي اقتصادي است. بر مبناي اين اصل، تلاش و جديت در عرصههاي مختلف اقتصادي، شامل توليد، توزيع و مصرف، ميبايست با انگيزة الهي و در جهت کسب رضايت خداوند متعال انجام پذيرد. اين ديدگاه تلاش در جهت تحصيل رزق حلال و طيب را بهمنزلة عبادت تلقي مينمايد (صدوق، 1413ق، ج3، ص157؛ مجلسي، 1403ق، ج41، ص58؛ محدث نوري، 1408ق، ص460؛ ابناثير جزري، 1409ق، ج4، ص202). در اين راستا، آموزههاي اسلامي، تأمين معاش خانواده را در زمرة جهاد فيسبيلالله برميشمارد (کليني، 1407ق، ج5، ص88) و به شدت از سستي و بطالت نکوهش نموده است (کليني، 1407ق، ج9، ص575). بنابراين اين مؤلفه علاوه بر تأکيد بر اهميت تلاش و کارايي در انجام کنشهاي اقتصادي، بر انگيزه و جهتگيري الهي اين کنشها نيز تأکيد مينمايد.
تغيير رويکرد از نفعطلبي شخصي به نفعطلبي اجتماعي
اين مؤلفه بر پاية نگرش الهي به جامعه و اصل انسجام و پيوستگي اعضاي آن استوار است. در اين رويکرد، جامعه بهمنزلة يک واحد ارگانيک تلقي ميگردد که سعادت و تعالي هر جزء آن، بهطور وثيق با سلامت و پيشرفت کل آن مرتبط است (صف: 4؛ سبأ: 46). بر اين مبنا، تحقق مصالح و منافع فردي بدون لحاظ نمودن مصالح و منافع ساير اعضاي جامعه ميسر نخواهد بود (کليني، 1407ق، ج2، ص16). بدين ترتيب، تمامي افراد در قبال يکديگر مسئول شناخته ميشوند (کليني، 1407ق، ج1، ص49) و همانطور که نيازهاي شخصي خود را مورد توجه قرار ميدهند، ملزم به توجه به نيازهاي ديگران نيز ميباشند. تأکيد منابع ديني بر تقدم جهاد نفس (جهاد اکبر) بر جهاد با دشمنان ظاهري (جهاد اصغر) (کليني، 1407ق، ج5، ص13؛ صدوق، 1376، ج1، ص466؛ مجلسي، 1403ق، ج67، ص65) نيز مؤيد اهميت اولويتبخشي به منافع جمعي در قياس با منافع شخصي در اين رويکرد است. اين مؤلفه، به تقويت رفتارهاي ايثارگرانه، روحية تعاون و مسئوليتپذيري اجتماعي در حوزة کنشهاي اقتصادي منجر ميگردد.
نفي سلطه و نفوذ اقتصادي: تأکيد بر استقلال و خودکفايي در اقتصاد مقاومتي
اين مؤلفه، بر اصل بنيادين استقلال اقتصادي و عدم وابستگي به قدرتهاي خارجي استوار است. در آموزههاي اسلامي، هرگونه راه براي سلطة غيرمسلمانان بر مسلمانان صراحتاً نفي گرديده است (نساء: 144؛ آلعمران: 28). در چارچوب الگوي اقتصاد مقاومتي، اين مؤلفه بهمعناي ضرورت اتخاذ رويکرد مقاومتي فعال در برابر هجمهها و فشارهاي اقتصادي دشمنان و تلاش نظاممند براي دستيابي به خودکفايي و استقلال اقتصادي در عرصههاي گوناگون ميباشد (بقره: 250؛ هود: 112؛ طباطبائي، 1417ق، ج11، ص50؛ بيانات رهبر معظم انقلاب، 03/03/1395). اين مؤلفه، ضمن تأکيد بر اهميت حياتي توسعة توليد داخلي و تقويت بنية اقتصادي کشور در سطوح مختلف، بر ضرورت هوشياري و اتخاذ تدابير لازم در برابر نفوذ اقتصادي بيگانگان و تلاش مستمر براي حفظ استقلال و حاکميت اقتصادي در تمامي ابعاد آن تأکيد مينمايد.
مؤلفههاي اقتصادي بخشي
مؤلفههاي بخشي اقتصاد مقاومتي، الگوهاي رفتاري هنجاري مختص حوزههاي توليد، توزيع و مصرف را بهصورت هدفمند و تفصيلي تعيين ميکنند. در ادامه، به تبيين تفصيلي اين مؤلفههاي بخشي پرداخته خواهد شد.
توليد در اقتصاد مقاومتي: تلفيق ارزشهاي اسلامي و خوداتکايي اقتصادي
در الگوي فرهنگ اقتصادي مطلوب در اقتصاد مقاومتي، توليد بهعنوان محور اساسي با تأکيد بر تلاش مستمر، پرهيز از سستي و بهرهوري حداکثري از منابع، همسو با آموزههاي اسلامي کسب روزي حلال و جهاد اقتصادي (ص: 23؛ ابنشعبه حراني، 1363، ص295؛ کليني، 1407ق، ج5، ص72؛ صدوق، 1413ق، ج3، ص69؛ مجلسي، 1403ق، ج100، ص9) و نهي از احتکار (توبه: 34؛ کليني، 1407ق، ج5، ص91؛ طباطبائي، 1417ق، ج9، ص258ـ260) تعريف ميشود.
اين الگو با اولويتدهي به افزايش کمّي و کيفي توليدات داخلي (بيانات رهبر معظم انقلاب، 01/01/1391؛ 10/02/1393) بر برنامهريزي دقيق، حمايت از توليدکنندگان، نوآوري و بهرهوري تأکيد دارد تا با کاهش وابستگي به واردات، مسير استقلال اقتصادي و خودکفايي را از طريق تقويت ظرفيتهاي بومي محقق سازد.
هنجارهاي مصرف کارآمد و خوداتکا در اقتصاد مقاومتي: با تأکيد بر قناعت و اولويت توليد داخلي
در راستاي تبيين هنجارهاي مصرف کارآمد و خوداتکا در اقتصاد مقاومتي، با تأکيد ويژه بر قناعت و اولويتدهي به توليد داخلي، ميتوان به بررسي رفتارهاي مطلوب و نامطلوب در حوزة مصرف پرداخت. در اين چارچوب، مصرف کارآمد بهمعناي پرهيز از هرگونه اسراف و تبذير (شوري: 27؛ قصص: 58؛ اسراء: 16؛ مصطفوي، 1402ق، ج5، ص110) تلقي ميگردد؛ همچنين اقتار و بخل ناموجه (فرقان: 67؛ مائده: 87؛ ابنابيجمهور، 1403ق، ج2، ص149؛ کليني، 1407ق، ج1، ص410) نيز بهعنوان رفتاري مغاير با اعتدال و کارآمدي در مصرف مورد نهي قرار ميگيرد.
در مقابل، فرهنگ مصرف مطلوب در اقتصاد مقاومتي، بر مصرف حلال و طيب (بقره: 57، 168، 172؛ نحل: 114)، قناعت بهعنوان يک اصل اساسي در مديريت منابع، و مصرف در حد کفاف بهمنظور تأمين متعادل نيازهاي فردي و اجتناب از زيادهروي (کليني، 1407ق، ج2، ص140؛ نهج البلاغه، 1379، حکمت 44؛ ابنشعبه حراني، 1363، ص79؛ قمي، 1404ق، ج1، ص51) تأکيد مينمايد. اين رويکرد، ضمن حفظ اعتدال در مصرف، به بهرهوري بهينه از منابع و جلوگيري از هدررفت آنها توجه دارد.
اصل حاکم بر موارد پيشين، اولويتدهي به مصرف توليد داخلي بهعنوان راهبردي اساسي در تحقق خوداتکايي در اقتصاد مقاومتي است (بيانات رهبر معظم انقلاب، 09/02/1394؛ 01/01/1397؛ 03/05/1391). اين رويکرد بنيادين، با ترجيح و انتخاب آگاهانة کالاهاي توليدشده در داخل کشور توسط مصرفکنندگان، بستري مناسب براي رشد و شکوفايي صنايع ملي فراهم آورده و بهطور مستقيم به ايجاد فرصتهاي شغلي پايدار در سطح کشور منجر ميگردد. علاوه بر اين، تقويت تقاضا براي محصولات داخلي، به تحکيم و توسعة بنيانهاي اقتصادي کشور کمک نموده و از ميزان وابستگي به واردات و نوسانات بازارهاي خارجي ميکاهد. بنابراين در منظومة هنجارهاي مصرف کارآمد و خوداتکا در اقتصاد مقاومتي، اولويتبخشي به مصرف توليدات داخلي، نقش محوري و تعيينکنندهاي در دستيابي به اهداف کلان اقتصادي ايفا مينمايد و ساير هنجارهاي مصرف (کارآمدي و قناعت) نيز در راستاي تحقق اين اصل اساسي معنا مييابند.
عدالت توزيعي و نقش ايثار در توانمندسازي اقتصادي در اقتصاد مقاومتي
در حوزة توزيع، فرهنگ اقتصادي مطلوب در اقتصاد مقاومتي، علاوه بر تأکيد بر ضرورت عدالت در توزيع درآمد و ثروت (حديد: 25؛ بيانات رهبر معظم انقلاب، 22/07/1391؛ 01/01/1393)، بر نقش محوري ايثار در راه خدا بهعنوان يک هنجار اساسي فراتر از انفاقات واجب (تکافل اجتماعي) تأکيد مينمايد (انسان: 9). در اين رويکرد فرهنگي، سازوکارهاي توزيعي، بهويژه انفاقات، با هدف توانمندسازي افراد جامعه طراحي ميشوند تا از ايجاد وابستگي و کاهش انگيزة کار و فعاليت در ميان نيازمندان و عموم جامعه جلوگيري به عمل آيد و بدين طريق به تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي کمک نمايند.
در راستاي تأکيد بر توانمندسازي بهعنوان اصل حاکم بر بخش توزيع در فرهنگ اقتصادي مقاومتي، آموزههاي اسلامي راهکارهاي عملي متعددي را ارائه نمودهاند؛ ازجملة اين راهکارها، فضيلت مضاعف قرضالحسنه در مقايسه با صدقه است (کليني، 1407ق، ج4، ص34 و 10؛ مجلسي، 1403ق، ج103، ص 138 و 140). اين برتري از آن جهت است که قرضالحسنه، ضمن تأمين نيازهاي ضروري فرد و حفظ کرامت انساني او، انگيزهاي قوي براي تلاش و کوشش در جهت بازپرداخت آن ايجاد مينمايد. بدين ترتيب، فرد نيازمند نهتنها بهطور موقت از مشکلات اقتصادي رهايي مييابد، بلکه در مسير استقلال اقتصادي و مشارکت فعال در چرخة توليد و اقتصاد جامعه قرار ميگيرد. اين سازوکار، بهطور مستقيم با هدف توانمندسازي افراد و جلوگيري از ايجاد وابستگي غيرمولد در نظام اقتصادي مقاومتي همسو بوده و به پويايي و مشارکت اثربخش تمامي اعضاي جامعه در فرايندهاي اقتصادي کمک مينمايد. درواقع، قرضالحسنه نمونهاي بارز از سازوکارهاي توزيعي است که زمينة ارتقاي ظرفيتها و توانمنديهاي افراد را فراهم آورده و افراد را به ايفاي نقش مولد در اقتصاد تشويق مينمايد.
جدول 2: مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي مطلوب در اقتصاد مقاومتي
دستهبندي مؤلفهها ويژگيهاي کليدي
مؤلفههاي عام ۱. کنش اقتصادي مبتنيبر آموزههاي الهي ـ انگيزة الهي در توليد، توزيع و مصرف
ـ تلاش براي رزق حلال بهمثابة عبادت
ـ نکوهش سستي و بطالت
۲. تقدم منافع جمعي بر فردي ـ جامعه بهمثابة يک واحد ارگانيک
ـ مسئوليت متقابل افراد
ـ اولويت جهاد نفس (جهاد اکبر) بر منافع شخصي
۳. نفي سلطه و نفوذ اقتصادي ـ استقلال اقتصادي و خودکفايي
ـ مقاومت فعال در برابر فشارهاي خارجي
ـ توسعة توليد داخلي و حفظ حاکميت اقتصادي
مؤلفههاي بخشي ۱. توليد ـ محوريت توليد ملي
ـ ارزش کار و توليد مستمر
ـ حمايت از توليد داخلي
ـ افزايش کمّي و کيفي توليدات
2. توزيع ـ عدالت توزيعي و توانمندسازي
ـ عدالت در توزيع درآمد و ثروت
ـ ايثار و تکافل اجتماعي
ـ سازوکارهاي توانمندساز (مانند قرضالحسنه)
3. مصرف ـ مصرف کارآمد و خوداتکا
ـ پرهيز از اسراف و تبذير
ـ قناعت و مصرف متعادل
ـ اولويتدهي به کالاهاي داخلي
توضيحات تکميلي مؤلفههاي عام: اصول کلي حاکم بر تمام حوزههاي اقتصادي (توليد، توزيع، مصرف) که مبتنيبر ارزشهاي اسلامي و اقتصاد مقاومتي هستند.
مؤلفههاي بخشي: اصول اختصاصي براي هر بخش اقتصادي با تأکيد بر:
توليد: خودکفايي، کاهش وابستگي به واردات، نوآوري؛
مصرف: مديريت منابع، حمايت از توليد داخلي؛
توزيع: عدالت، کاهش نابرابريها، تقويت مشارکت مولد.
منبع 1: يافتههاي تحقيق
مکانيسمهاي تأثيرگذاري نمادها بر فرهنگ اقتصاد مقاومتي
در بخش پيشين اين پژوهش، چارچوب مفهومي، نظري و مؤلفههاي اساسي فرهنگ اقتصادي مطلوب در الگوي اقتصاد مقاومتي با رويکرد اسلامي مورد تبيين و تشريح قرار گرفت. اين مؤلفهها در واقع نمايانگر باورها، ارزشها و هنجارهايي هستند که تحقق اهداف اقتصاد مقاومتي را تسهيل مينمايند. بااينحال، صرف شناسايي و تبيين اين مؤلفهها به تنهايي براي نهادينهسازي آنها در سطح جامعه و تبديل آنها به عناصر پايدار فرهنگ اقتصادي کافي به نظر نميرسد؛ ازاينرو در ادامة اين پژوهش، به بررسي سازوکارهاي جامعهپذيري و درونيسازي اين مؤلفهها پرداخته و نقش محوري نمادها در فرايند فرهنگسازي مورد تحليل و واکاوي قرار ميگيرد. نمادها بهعنوان ابزارهاي فرهنگي، با انتقال معنادار ارزشها و هنجارها، باورها و رفتارهاي مطلوب را شکل ميدهند. بخش حاضر با تحليل دو مکانيسم «ارتباطي» (انتقال پيام) و «مشارکتي» (تعامل فعال)، نقش نمادها در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي را واکاوي ميکند.
جدول 3: مکانيسمهاي تأثيرگذاري نمادها بر فرهنگ اقتصاد مقاومتي
مکانيسم رويکرد نمونهها تأثير بر فرهنگ اقتصاد مقاومتي
نمادهاي زباني ارتباطي ضربالمثلهايي مانند «زحمت نکشي، گنج ميسر نميشود» ترويج فرهنگ کار و تلاش، تقويت ارزشهايي مانند پشتکار و استقامت
نمادهاي مکتوب ارتباطي اشعار و متون ادبي که بر توليد ملي و قناعت تأکيد دارند انتقال مستقيم ارزشهاي اقتصادي مطلوب، تقويت باورها و نگرشهاي مرتبط با اقتصاد مقاومتي
نمادهاي تصويري ارتباطي لوگوها و نشانههايي که بر مصرف بهينه و توليد داخلي تأکيد دارند انتقال بصري ارزشها، ايجاد تصوير ذهني مثبت از مصرف داخلي و بهينهسازي منابع
نمادهاي همبستگي مشارکتي پرچم ملي، سرود ملي، مراسمهايي مانند عيد نوروز تقويت هويت جمعي، ايجاد احساس تعلق ملي و حمايت از اقتصاد مقاومتي
نمادهاي سازماني مشارکتي نوع مسکن، خودرو، پوشاک و مراسمات تجملاتي نمايش ساختار اجتماعي، تغيير جهت نمادهاي منزلت از مصرف لوکس به سمت توليد داخلي و کارآفريني
نمادهاي تاريخي مشارکتي حوادث تاريخي مانند دفاع مقدس، تأسيس شرکت اسلاميه در دوران قاجار الهامبخشي از گذشته، تقويت روحية مقاومت و ايستادگي در برابر چالشهاي اقتصادي
نمادهاي مذهبي مشارکتي مراسم مذهبي مانند نذورات، وقف و اعياد مذهبي مانند ماه رمضان ترويج فرهنگ انفاق، همبستگي اجتماعي و تقويت ارزشهاي ديني مرتبط با اقتصاد مقاومتي
منبع 2: يافتههاي تحقيق
رويکرد ارتباطي: انتقال ارزشها از طريق نمادهاي زباني، مکتوب و تصويري
در رويکرد ارتباطي، نمادها بهعنوان ابزارهايي براي انتقال پيامهاي فرهنگي عمل ميکنند. اين نمادها ميتوانند به اشکال مختلفي ظاهر شوند و از طريق ارتباط بين افراد، بر فرهنگسازي اقتصادي تأثير بگذارند. اين اشکال عبارتاند از:
نمادهاي زباني بهمثابة ابزار ترويج فرهنگ اقتصادي
زبان بهعنوان ابزار ارتباطي کليدي، حاوي نمادهايي مانند ضربالمثلهاست که با انتقال غيرمستقيم ارزشها، بر رفتارهاي اقتصادي تأثير ميگذارند؛ مثلاً عباراتي مانند «نابرده رنج، گنج ميسر نميشود» فرهنگ کار و پشتکار را تقويت ميکنند و همسو با اهداف اقتصاد مقاومتي هستند. بااينحال، برخي نمادهاي زباني رايج (مانند «کار کسي سخت است که هيچ کاري نميکند») بهصورت ضمني فرهنگ راحتطلبي و درآمد بدون تلاش را ترويج ميکنند که با اصول مقاومتي در تضاد است. بنابراين بازنگري در محتواي نمادهاي زباني و جايگزيني آنها با الگوهاي همسو با ارزشهايي مانند توليدگرايي و مسئوليتپذيري اقتصادي، گامي ضروري براي نهادينهسازي فرهنگ اقتصاد مقاومتي محسوب ميشود.
نقش نمادهاي مکتوب و نوشتاري در تبيين مؤلفههاي اقتصاد مقاومتي
نمادها ميتوانند در قالب نوشتهها و آثار مکتوب نيز ظاهر شوند و بر فرهنگسازي اقتصادي تأثير بگذارند. نمادهاي مکتوب شامل اشعار، متون ادبي، پوسترها و ديگر آثار نوشتاري هستند که ميتوانند ارزشهاي اقتصادي مطلوب را بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم منتقل کنند. براي مثال، اشعاري که بر اهميت توليد ملي، قناعت و عدالت توزيعي تأکيد دارند، ميتوانند بهعنوان ابزاري مؤثر در فرهنگسازي اقتصادي مورد استفاده قرار گيرند. در اين زمينه، ميتوان از ظرفيتهاي ادبي و هنري براي خلق آثار جديد يا بازتوليد آثار قديمي که با ارزشهاي اقتصاد مقاومتي همسو هستند، استفاده کرد. بهعنوان مثال، ترويج اشعاري که بر ارزش کار و توليد تأکيد دارند، ميتوانند به تقويت مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي مقاومتي کمک کنند.
ترويج مؤلفههاي فرهنگ اقتصاد مقاومتي از طريق نمادهاي ديداري و نشانهاي
مؤلفههاي فرهنگ اقتصادي مطلوب ميتوانند از طريق علامات و نشانههاي مختلف نيز ترويج شوند. نمادهاي تصويري، شامل علائم، نشانهها و طراحيهايي هستند که ميتوانند ارزشهاي اقتصادي مطلوب را بهصورت بصري منتقل کنند. براي مثال، استفاده از نشانها و لوگوهايي که بر توليد داخلي يا مصرف بهينه تأکيد دارند، ميتوانند بهعنوان ابزاري مؤثر در فرهنگسازي اقتصادي عمل کنند.
در معماري اسلامي نيز ميتوان از نمادهايي استفاده کرد که نشاندهندة پرهيز از تجملات و تأکيد بر سادگي و کارايي هستند. بهعنوان مثال، طراحي ساختمانهاي عمومي با الهام از معماري سنتي ايراني ـ اسلامي در مقابل معماري رومي که بر سادگي و کارايي تأکيد دارد، ميتواند به ترويج مؤلفههاي اقتصاد مقاومتي کمک کند.
رويکرد مشارکتي: تقويت همبستگي اجتماعي از طريق نمادها
در رويکرد مشارکتي، نمادها بهعنوان ابزارهايي براي ايجاد و تقويت احساس تعلق به گروه يا جامعه عمل ميکنند (روشه، 1370، ص102). اين نمادها از طريق ايجاد همبستگي اجتماعي و مشارکت جمعي، به نهادينهسازي ارزشهاي اقتصاد مقاومتي کمک ميکنند. نمادهاي مشارکتي از چهار طريق عمده ميتوانند به فرهنگسازي فرهنگ اقتصادي جهادي کمک نمايند.
تقويت هويت جمعي از طريق نمادهاي همبستگي
نمادهاي همبستگي، شامل نشانهها و علائمي هستند که به افراد جامعه يادآوري ميکنند که به يک گروه يا جامعه تعلق دارند. اين نمادها، مانند پرچم، سرود ملي، نمادهاي حيواني، علائم، شخصيتهاي برجسته و روزهاي خاص (روشه، 1370، ص103)، علاوه بر نشان دادن عيني جوامع، باورها و ارزشهاي مشترک افراد را برانگيخته و حفظ ميکنند. براي مثال، استفاده از سرودها يا اشعاري که بر ارزش خريد کالاي داخلي تأکيد دارند، ميتوانند به تقويت احساس تعلق ملي و حمايت از توليد داخلي کمک کنند. در سطح خرد نيز، بسياري از آدابورسوم، مراسمهاي خانوادگي و اعياد مانند عيد نوروز، همگي داراي نشانههايي از نماد همبستگي هستند. نامگذاري روزهايي مانند روز کارگر نيز در راستاي تقويت اين نماد قابل ارزيابي است.
نمايش ساختار اجتماعي و منزلت از طريق نمادهاي سازماني
ساختار دروني جوامع و موقعيت اجتماعي افراد از طريق اين دسته از نمادها به نمايش گذاشته ميشود. نمادهاي مادي مانند مسکن، خودرو و پوشاک، بازتابي از جايگاه اجتماعي افراد بوده و سلسلهمراتب قدرت را در ساختار جامعه نمايش ميدهند؛ همانگونه که وبر از «منزلت اجتماعي» (باکاک، ۱۳۸۱، ص۸) و وبلن از «مصرف متظاهرانه» (Veblen, 1953, p126) بهعنوان ابزار نمايش برتري طبقاتي ياد ميکنند. در اين چارچوب، اقشار مختلف با تقليد از الگوهاي مصرفي طبقات بالاتر، به دنبال کسب مشروعيت اجتماعي هستند. براي همسو کردن اين نمادها با اقتصاد مقاومتي، بايد شاخصهاي منزلت از مصرف کالاهاي لوکس خارجي به سمت ارزشهايي مانند توليد داخلي، سادهزيستي و کارآفريني تغيير کند تا همزمان با تقويت هويت ملي، الگوهاي مصرفي نيز به نفع خوداتکايي اقتصادي بازتعريف شوند.
استفاده از نمادهاي گذشته براي الهامبخشي و تقويت هويت
تاريخ و حافظة جمعي (روشه، ۱۳۷۰، ص۱۰۲) با تبديل رويدادهاي مهم به نمادهاي معنادار، نقش کليدي در همبستگي اجتماعي و هويتسازي ايفا ميکند. نمونههايي مانند مشارکت عمومي در تأمين ارزاق دوران انقلاب، نهادهاي جهادي در جنگ تحميلي، و تأسيس «شرکت اسلاميه» در دورة قاجار براي مقابله با استعمار (نجفي، ۱۳۹۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹)، بهعنوان نمادهاي ايستادگي و تلاش جمعي، ميتوانند الهامبخش فرهنگ اقتصاد مقاومتي باشند. بهرهگيري از اسطورههاي مقاومت در شاهنامه (رستم، کاوه آهنگر) نيز روحية جهادي و خوداتکايي را تقويت ميکند. اين نمادهاي تاريخي، با ترکيب درسهاي گذشته و اهداف آينده، بستري براي ترويج توليد داخلي، همکاري ملي و کاهش وابستگي در اقتصاد مقاومتي فراهم ميسازند.
شعائر ديني بهمثابة ابزار فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي
نمادهاي مذهبي يا «شعائر» اسلامي نظير مساجد، مراسم عاشورا و اربعين و اعمالي مانند نذر، وقف و هبه، قابليت تبديل به بسترهاي مؤثر براي ترويج ارزشهاي اقتصاد مقاومتي را دارند. مراسم عزاداري محرم با تأکيد بر مفاهيم جهاد و مقاومت، ميتواند الهامبخش روحية مبارزه با تحريمها و خوداتکايي اقتصادي باشد. ماه رمضان نيز با تمرکز بر انفاق و کمک به محرومان (کليني، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۱۵)، فرصتي براي نهادينهسازي مسئوليتپذيري اجتماعي و کاهش شکاف طبقاتي فراهم ميکند. اين نمادها با پيوند زدن اقتصاد به ارزشهاي معنوي، همسويي بين کنش اقتصادي و اصول اسلامي را تقويت مينمايند.
نمادها بهعنوان عناصر فرهنگي معناساز، با کارکردهاي ارتباطي (انتقال ارزشها) و مشارکتي (تعامل فعال جامعه)، محور اصلي درونيسازي هنجارهاي اقتصاد مقاومتي مانند توليدگرايي، عدالت توزيعي و مصرف مسئولانه هستند. اين نمادها با ايجاد چرخة پويا ميان باورها، ارزشها، هنجارها و رفتارهاي اقتصادي، زمينة تحول پايدار در فرهنگ اقتصادي را فراهم ميکنند و پيوندي ناگسستني بين ارزشهاي اسلامي (مانند جهاد اقتصادي) و الزامات عملياتي اقتصاد مقاومتي (خوداتکايي، کاهش وابستگي) برقرار ميسازند.
چارچوب تعاملي و سلسلهمراتبي در بازطراحي فرهنگ اقتصاد مقاومتي
فرهنگ اقتصادي در چارچوب اقتصاد مقاومتي، بهمثابة سيستمي پويا و خوداصلاحگر، مستلزم تعامل ميان نمادها، هنجارها، باورها و ارزشهاست. اين تعامل در دو سطح ارتباطي ـ تعاملي و سلسلهمراتبي قابل تحليل است. در سطح تعاملي، نمادها (مانند ضربالمثلها، مراسم جهادي يا الگوهاي مصرفي) بهعنوان واسطههاي معناساز، باورهاي کلان (مانند عدالت اقتصادي يا مقاومت در برابر سلطة خارجي) را به هنجارهاي عملياتي (نظير اولويت توليد داخلي يا انضباط مالي) تبديل ميکنند. بهعنوان مثال، ترويج نماد «کارآفرينان ملي» در رسانهها، هنجار کارآفريني را تقويت کرده و باور به خوداتکايي اقتصادي را نهادينه ميسازد.
از منظر سلسلهمراتبي، اين سيستم داراي ساختاري عمودي است که در آن باورهاي بنيادين (مانند توحيدمحوري در اقتصاد) بهعنوان زيرساخت، جهتدهندة هنجارها (مانند انفاق يا پرهيز از اسراف) هستند و هنجارها نيز از طريق نمادها (نظير مراسم نذورات يا تبليغات ضداحتکار) در رفتارهاي اقتصادي عينيت مييابند. اين سلسلهمراتب، تضمين ميکند که اقدامات عملي در حوزههاي توليد، توزيع و مصرف، همسو با ارزشهاي اساسي نظام اقتصادي مقاومتي باشد.
اين تعامل پويا در قالب حلقههاي بازخوردي خوداصلاحگر به سيستمي انعطافپذير تبديل ميشود که پيونددهندة دو رابطة پيشين هستند. بازخورد مثبت (مانند تقويت نمادهاي همسو با اقتصاد مقاومتي) با تشديد تعامل بين باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها، چرخهاي تقويتي ايجاد ميکند که به تحکيم فرهنگ مطلوب ميانجامد. بهعنوان نمونه، موفقيت يک شرکت دانشبنيان داخلي (نماد) ميتواند هنجار «حمايت از توليد ملي» و باور «امکان خودکفايي» را تقويت کند. در مقابل، بازخورد منفي (مانند شناسايي نمادهاي ناهمسو مانند مصرفگرايي افراطي) از طريق تعديل هنجارها و بازتعريف باورها و ارزشها، سيستم را در برابر انحرافات مصون ميدارد. اين مکانيسم با ايجاد تعادل بين سطوح تعاملي و سلسلهمراتبي، انعطافپذيري فرهنگ اقتصادي را تضمين ميکند.
به اين ترتيب، تعامل پويا بين سطوح سهگانة فرهنگ اقتصادي در کنار حلقههاي بازخوردي، نهتنها امکان نهادينهسازي ارزشهاي مقاومتي را فراهم ميآورد، بلکه با ايجاد قابليت «خوداصلاحي»، سيستم را در برابر چالشهاي داخلي و خارجي (مانند تحريم يا تغييرات بازار) مقاوم ميسازد. اين چارچوب، با ترکيب سازوکارهاي تعاملي، سلسلهمراتبي و بازخوردي، الگويي پايدار براي تحقق اقتصاد مقاومتي در بستر فرهنگ اسلامي ـ ايراني ارائه ميدهد.
جدول 4: چارچوب تعاملي و سلسلهمراتبي مؤلفههاي فرهنگ اقتصاد مقاومتي
مؤلفه نقش در اقتصاد مقاومتي مثالها/ مکانيسمها ساختار
نمادها انتقال ارزشها و هنجارها از طريق عناصر فرهنگي معنادار ضربالمثلها، مراسم جهادي، تبليغات ضداحتکار افقي
هنجارها تبديل باورها به قواعد عملي در توليد، توزيع و مصرف اولويت توليد داخلي، انضباط مالي، پرهيز از اسراف عمودي
باورها جهتدهي به هنجارها و نمادها بر اساس اصول بنيادين خوداتکايي اقتصادي، مقاومت در برابر سلطة خارجي، عدالت در توزيع منابع عمودي
سطح تعاملي ايجاد هماهنگي بين نمادها، هنجارها و باورها براي نهادينهسازي ارزشها ترويج نماد «کارآفرينان ملي» → تقويت هنجار کارآفريني → تقويت باور به خوداتکايي افقي
سطح سلسلهمراتبي پيوند باورهاي بنيادين به هنجارها و نمادها براي همسويي اقدامات عملي با ارزشها توحيدمحوري → انفاق و پرهيز از اسراف → مراسم نذورات و تبليغات ضداحتکار عمودي
حلقههاي بازخورد مثبت تقويت فرهنگ مطلوب از طريق تشديد تعامل بين سطوح فرهنگي موفقيت شرکتهاي دانشبنيان → حمايت از توليد ملي → باور به خودکفايي افقي
حلقههاي بازخورد منفي شناسايي و اصلاح انحرافات براي مصونسازي سيستم مصرفگرايي افراطي → تعديل هنجارها و بازتعريف باورها افقي
خوداصلاحي ايجاد انعطافپذيري و مقاومت در برابر چالشها از طريق بازخوردهاي مثبت و منفي ترکيب تعامل، سلسلهمراتب و بازخورد براي ايجاد سيستم پايدار و انعطافپذير ترکيبي
منبع 3: يافتههاي محقق
پيوند نظريه و عمل: راهبردهاي سهسطحي بازطراحي نمادين
همانطور که در بخش پيشين گفته شد، در چارچوب نظري، تعامل نمادها، هنجارها، باورها و ارزشها در دو سطح تعاملي و سلسلهمراتبي تحليل ميشود. اين سيستم با مکانيسمهاي بازخوردي، قابليت خوداصلاحي و انعطافپذيري در برابر چالشها را فراهم ميکند. بهمنظور عملياتيسازي اين چارچوب نظري، راهبردهاي سهسطحي بازطراحي نمادين پيشنهاد ميشود. اين راهبردها شامل اقدامات شناختي (تقويت باورها)، هنجاري (ايجاد هنجارهاي جمعي) و عملياتي (تغيير رفتارها) هستند که بهطور هماهنگ، فرهنگ اقتصادي را به سمت اهداف اقتصاد مقاومتي هدايت ميکنند. در ادامه به تبيين هريک از اين راهبردها ميپردازيم.
جدول 5: راهبردهاي سهگانة بازطراحي نظام نمادين همسو با اقتصاد مقاومتي
سطح راهبردي رويکرد نمونهها تأثير بر اقتصاد مقاومتي مکانيسمهاي مرتبط
سطح شناختي بازسازي اسطورههاي اجتماعي ـ بازتوليد روايتهاي تاريخي (مانند الگوهاي مصرف دوران دفاع مقدس) ـ تقويت باور به قناعت و خودکفايي ـ ارتباطي (زباني، تصويري)
ـ ترويج نمادهاي توليد ملي در رسانهها ـ تغيير انگارههاي ذهني نسبت به ارزش توليد داخلي ـ نمادهاي گذشته
سطح هنجاري تبديل رفتار به نماد هويتساز ـ آموزش و رسانه براي نهادينهسازي مصرف کالاي داخلي ـ ايجاد هنجار جمعي حمايت از توليد ملي ـ ارتباطي (زباني، تصويري)
ـ تبديل مصرف کالاي داخلي به مسئوليت اجتماعي ـ تقويت همبستگي اجتماعي و منزلت مبتنيبر ارزشها ـ مشارکتي
(همبستگي، سازماني)
سطح عملياتي يکپارچهسازي در سياستهاي کلان ـ نشانگذاري محصولات راهبردي داخلي ـ افزايش تقاضا براي توليدات داخلي ـ ارتباطي (تصويري، رفتاري)
ـ طراحي الگوهاي بهينة مصرف انرژي (برچسبهاي انرژي) ـ نهادينهسازي هنجارهاي مصرف بهينه و پايدار ـ مشارکتي
ـ حلقههاي بازخوردي
منبع 4: يافتههاي تحقيق
1. راهبردهاي سطح شناختي و ارتباط با مکانيسمهاي ارتباطي و نمادهاي گذشته
راهبرد نخست در سطح شناختي، با هدف بازسازي و تحول در اسطورههاي اجتماعي از طريق بازتوليد هدفمند روايتهاي تاريخي مرتبط با مقاومت اقتصادي و ترويج نمادهاي متمرکز بر توليد ملي در رسانههاي جمعي، بهطور مستقيم با مکانيسمهاي ارتباطي نمادها (بهويژه نمادهاي زباني و تصويري) و همچنين نقش نمادهاي مربوط به گذشته در رويکرد مشارکتي مرتبط است. بازتوليد هدفمند روايتهاي دوران دفاع مقدس بهعنوان الگوهاي بهينة مصرف، در واقع استفاده از نمادهاي زباني و روايي است که با يادآوري خاطرات جمعي و ارزشهاي آن دوران، به تقويت باورها و نگرشهاي مثبت نسبت به قناعت و خودکفايي کمک ميکند. اين امر بهطور خاص با کارکرد نمادهاي مربوط به گذشته در ايجاد همبستگي و الهامبخشي مرتبط است؛ همچنين ترويج و برجستهسازي نمادهاي توليد ملي در رسانهها، استفاده از نمادهاي تصويري و نشانهاي در سطح کلان جامعه است که با هدف تغيير انگارههاي ذهني و ارزشگذاري توليد داخلي صورت ميگيرد. اين راهبرد، با تأکيد بر جنبههاي ارتباطي نمادها، تلاش ميکند تا از طريق تکرار و برجستهسازي، مفاهيم و ارزشهاي مورد نظر را در سطح شناختي جامعه نهادينه سازد.
2. راهبردهاي سطح هنجاري و ارتباط با مکانيسمهاي ارتباطي و مشارکتي
راهبرد محوري در سطح هنجاري که بر تبديل شاخصهاي رفتاري مطلوب (بهويژه استفاده از کالاي داخلي) به نمادهاي هويتساز استوار است، با هر دو رويکرد ارتباطي و مشارکتي نمادها ارتباط تنگاتنگي دارد. استفاده از سازوکارهاي آموزشي نظاممند و ظرفيتهاي رسانهاي براي نهادينهسازي اين نمادها، درواقع بهرهگيري از نمادهاي زباني و تصويري در جهت انتقال و ترويج هنجارهاي مطلوب است. از سوي ديگر، تبديل مصرف کالاي داخلي به يک نماد هويتي و مسئوليت اجتماعي، با کارکرد نمادهاي همبستگي در رويکرد مشارکتي مرتبط است. زماني که استفاده از کالاي داخلي بهعنوان نمادي از تعلق ملي و حمايت از اقتصاد کشور در نظر گرفته شود، اين امر به تقويت همبستگي اجتماعي و ايجاد يک هنجار جمعي در اين زمينه منجر خواهد شد. اين راهبرد همچنين ميتواند با نمادهاي سازماني نيز مرتبط شود، بهطوريکه مصرف کالاي داخلي ميتواند بهتدريج بهعنوان يک شاخص منزلت و ارزش در جامعه مطرح گردد.
3. راهبردهاي سطح عملياتي و ارتباط با مکانيسمهاي ارتباطي، مشارکتي و حلقههاي بازخوردي
راهبرد اساسي در سطح عملياتي که بر يکپارچهسازي نمادهاي مرتبط با مقاومت اقتصادي در ساختار سياستهاي کلان کشور تمرکز دارد، با هر سه مکانيسم تأثيرگذاري نمادها ارتباط دارد. نشانگذاري هدفمند محصولات راهبردي داخلي با نمادهاي ويژه، استفاده از نمادهاي ديداري و نشانهاي در سطح سياستگذاري است که بهصورت ارتباطي، پيام حمايت از توليد ملي را به جامعه منتقل ميکند. طراحي و اعمال الگوهاي بهينة مصرف انرژي در سطح ملي نيز ميتواند از طريق نمادهاي ديداري (مانند برچسبهاي مصرف انرژي) و نمادهاي رفتاري (مانند تشويق به استفاده از وسايل کممصرف) عمل کرده و هنجارهاي جديدي را در سطح جامعه ايجاد نمايد. مهمتر از همه، اين سطح از راهبرد با ايجاد حلقههاي بازخوردي قوي عمل ميکند. زماني که نمادهاي اقتصاد مقاومتي در ساختار سياستهاي کلان کشور نهادينه شوند، اين امر منجر به تغييرات رفتاري در سطح جامعه شده و اين تغييرات رفتاري، بهنوبة خود، باورها و نگرشهاي افراد را نسبت به اقتصاد مقاومتي تقويت ميکند. بهعنوان مثال، نشانگذاري محصولات داخلي ميتواند اعتماد مصرفکنندگان را جلب کرده و منجر به افزايش تقاضا شود. اين افزايش تقاضا، توليد داخلي را تقويت کرده و در نهايت، باور به توانمنديهاي داخلي را در جامعه افزايش ميدهد.
چارچوب سهگانهاي بازطراحي نظام نمادين در سطوح شناختي، هنجاري و عملياتي، با در نظر گرفتن پوياييهاي حاکم بر الگوي فرهنگ اقتصادي مطلوب در قالب روابط تعاملي و سلسلهمراتبي، بستري مناسب براي تحقق سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي فراهم ميسازد. جدول (6) نشان ميدهد چگونه ميتوان سياستهاي کلان اقتصاد مقاومتي را با راهبردهاي مشخص نمادسازي در سطوح مختلف مرتبط ساخت تا با استفاده از مکانيسمهاي تأثيرگذاري نمادها به تغييرات فرهنگي مطلوب دست يافت.
جدول 6: دستهبندي سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي بر اساس راهبردهاي شناختي، هنجاري و عملياتي
راهبرد شناختي راهبرد هنجاري راهبرد عملياتي
فرهنگ جهادي، ارزش افزوده، توليد ثروت، بهرهوري، کارآفريني، سرمايهگذاري، اشتغال مولد، نشان اقتصاد مقاومتي (بند ۲۰) سهمبري عادلانه، زنجيرة توليد، ارزش، سرماية انساني، آموزش، مهارت، خلاقيت، کارآفريني (بند ۵) امکانات/ منابع مالي/ انساني/ علمي، کارآفريني، مشارکت، همکاري، درآمد طبقات کمدرآمد/متوسط (بند ۱)
ابعاد اقتصاد مقاومتي، گفتمانسازي، محيطهاي علمي/ آموزشي/ رسانهاي، گفتمان فراگير ملي (بند ۲۱) شفافسازي اقتصاد، سالمسازي، جلوگيري از فساد (پولي/ تجاري/ ارزي) (بند ۱۹) اقتصاد دانش بنيان، نقشة جامع علمي، نظام ملي نوآوري، جايگاه جهاني، صادرات دانشبنيان، رتبة اول منطقه (بند ۲)
رشد بهرهوري، عوامل توليد، توانمندسازي نيروي کار، رقابتپذيري، رقابت مناطق، ظرفيتهاي متنوع (بند ۳)
هدفمندسازي يارانهها، افزايش توليد/ اشتغال/ بهرهوري، کاهش شدت انرژي، عدالت اجتماعي (بند ۴)
افزايش توليد داخلي نهادهها/ کالاهاي اساسي، اولويت توليدات راهبردي، تنوع مبادي واردات، کاهش وابستگي (بند ۶)
امنيت غذا/ درمان، ذخاير راهبردي، افزايش کمي/ کيفي توليد (بند ۷)
مديريت مصرف، اصلاح الگوي مصرف، ترويج مصرف داخلي، ارتقاي کيفيت/ رقابتپذيري (بند ۸)
اصلاح/ تقويت نظام مالي، پاسخگويي نيازها، ثبات اقتصاد، تقويت بخش واقعي (بند ۹)
حمايت صادرات، ارزش افزوده، ارزآوري مثبت (تسهيلات/ مشوقها، تجارت خارجي/ ترانزيت، سرمايهگذاري خارجي، برنامهريزي توليد صادراتي، بازارهاي جديد، تنوع پيوندها، تهاتر، ثبات رويه) (بند ۱۰)
توسعة مناطق آزاد/ ويژه اقتصادي، انتقال فناوري، تسهيل توليد/ صادرات، تأمين نيازها/ منابع مالي خارجي (بند ۱۱)
افزايش قدرت مقاومت/ کاهش آسيبپذيري (پيوندهاي راهبردي/ همکاري، ديپلماسي اقتصادي، ظرفيت سازمانهاي بينالمللي/ منطقهاي) (بند ۱۲)
مقابله با ضربهپذيري درآمد نفت/ گاز (مشتريان راهبردي، تنوع فروش، مشارکت خصوصي، افزايش صادرات گاز/ برق/ پتروشيمي/ فرآوردههاي نفتي) (بند ۱۳)
افزايش ذخاير راهبردي نفت/ گاز، اثرگذاري بازار جهاني، حفظ/ توسعة ظرفيت توليد (بند ۱۴)
افزايش ارزش افزوده (تکميل زنجيرة ارزش نفت/ گاز، توليد کالاهاي بهينة مصرف انرژي، افزايش صادرات برق/ پتروشيمي/ فرآوردههاي نفتي، برداشت صيانتي) (بند ۱۵)
صرفهجويي هزينههاي عمومي، تحول ساختارها، منطقيسازي اندازة دولت، حذف دستگاههاي موازي/ غيرضرور (بند ۱۶)
اصلاح نظام درآمدي دولت، افزايش سهم ماليات (بند ۱۷)
افزايش سهم صندوق توسعة ملي، قطع وابستگي بودجه به نفت (بند ۱۸)
دولت (هماهنگسازي/ بسيج امکانات، شناسايي/بهکارگيري ظرفيتها، توان آفندي، رصد تحريمها، مديريت مخاطرات اقتصادي) (بند ۲۲)
شفاف/ روانسازي نظام توزيع/ قيمتگذاري، روزآمدسازي نظارت بر بازار (بند ۲۳)
افزايش پوشش استاندارد محصولات داخلي، ترويج آن (بند ۲۴)
منبع 5: يافتههاي تحقيق بر اساس سياستهاي کلي اقتصاد مقاومتي
جمعبندي و نتيجهگيري
يافتههاي پژوهش حاضر با بررسي نقش محوري نظام نمادين در شکلدهي و تقويت فرهنگ اقتصاد مقاومتي، نشان ميدهد که تحقق الگوي اقتصاد مقاومتي، مستلزم بازتعريف هوشمندانة نظام نمادين همسو با ارزشهاي اسلامي و اقتضائات ملي است و دستيابي به يک اقتصاد مقاوم و پايدار، فراتر از صرف اتخاذ سياستهاي اقتصادي، نيازمند بسترسازي فرهنگي عميقي است که از طريق مديريت هوشمندانة نمادهاي جامعه قابل تحقق است. نظام نمادين، بهعنوان بستري براي انتقال و درونيسازي ارزشها، باورها و هنجارهاي اقتصادي مطلوب، نقشي اساسي در فعالسازي ظرفيتهاي داخلي و کاهش آسيبپذيريهاي اقتصادي ايفا ميکند.
در اين راستا با هدف تبيين نقش نمادسازي در فرهنگسازي اقتصاد مقاومتي، نويسنده چارچوبي نظاممند را ارائه ميکند که در آن تعامل پوياي نمادها، هنجارها، باورها و ارزشها در دو سطح تعاملي و سلسلهمراتبي، فرهنگ اقتصادي را به سيستمي خوداصلاحگر تبديل مينمايد. يافتهها نشان ميدهند که نمادها بهعنوان عناصر فرهنگي معناساز، از طريق مکانيسمهاي ارتباطي (انتقال ارزشها) و مشارکتي (تقويت همبستگي اجتماعي)، نقش محوري در نهادينهسازي مؤلفههاي کليدي اقتصاد مقاومتي ايفا ميکنند. بهطور مشخص، بازطراحي نظام نمادين موجود که با چالشهايي مانند مصرفگرايي افراطي و ناهمسويي با اهداف مقاومتي مواجه است، ضرورتي اجتنابناپذير براي تحقق مقاومسازي اقتصادي محسوب ميشود.
اين مقاله با ارائة چارچوبي سهسطحي براي بازطراحي نظام نمادين در سطوح شناختي، هنجاري و عملياتي، ابزاري کارآمد در اختيار سياستگذاران و نهادهاي فرهنگي قرار ميدهد تا با رويکردي هدفمند، نسبت به همسو نمودن فرهنگ اقتصادي جامعه با مؤلفههاي الگوي فرهنگ اقتصادي مطلوب در اقتصاد مقاومتي اقدام نمايند. بهعنوان مثال در سطح شناختي، بازتوليد روايتهاي تاريخي مقاومت (مانند دوران دفاع مقدس) و ترويج نمادهاي توليد ملي در رسانهها، باور به خوداتکايي و قناعت را تقويت ميکند. در سطح هنجاري، تبديل مصرف کالاي داخلي به نماد هويت ملي و تدوين قوانين حمايتي، هنجارهاي جمعي را شکل ميدهد. در سطح عملياتي، نشانهگذاري محصولات راهبردي و طراحي الگوهاي مصرف بهينه، رفتارهاي اقتصادي را اصلاح مينمايد. اين راهبردهاي سهسطحي، با ايجاد حلقههاي بازخوردي مثبت / منفي، سيستم را قادر ميسازند تا در برابر چالشهايي مانند تحريمها يا تغييرات بازار، انعطافپذيري و خوداصلاحي نشان دهد.
نتايج پژوهش حاکي از آن است که همسويي نمادها با مؤلفههاي فرهنگ اقتصاد مقاومتي، نهتنها هماهنگي بين اهداف کلان و اقدامات عملياتي را تضمين ميکند، بلکه با تقويت هويت جمعي و مسئوليتپذيري اجتماعي، مشارکت فعالانه آحاد جامعه را در راستاي تحقق اقتصاد خوداتکا ممکن ميسازد. پيشنهاد ميشود پژوهشهاي آتي با تمرکز بر سنجش اثربخشي نمادهاي بازطراحيشده و تحليل تعامل آنها با نهادهاي رسمي، به غناي ادبيات اين حوزه کمک کنند. در مجموع، اين پژوهش نشان ميدهد که اقتصاد مقاومتي بدون تحول در لايههاي عميق فرهنگي، بهويژه از مسير بازتعريف نظام نمادين، تحقق نخواهد يافت.
توصيههاي سياستي
از منظر سياستگذاري، نتايج اين پژوهش بر ضرورت تدوين و اجراي يک استراتژي جامع نمادسازي در کنار ساير سياستهاي اقتصادي تأکيد دارد. اين استراتژي بايد با مشارکت نهادهاي فرهنگي، رسانهاي، آموزشي و اقتصادي تدوين شده و با تأکيد بر ارزشهاي کليدي اقتصاد مقاومتي بهصورت هماهنگ و يکپارچه اجرا گردد. در اين راستا مجموعهاي از توصيههاي سياستي مبتنيبر يافتههاي پژوهشي و تحليلهاي ارائهشده در جدول (7) پيشنهاد شده است. اين توصيهها در چارچوبي نظاممند و هماهنگ، با هدف ايجاد تحولات ساختاري و فرهنگي همسو با اصول اقتصاد مقاومتي طراحي شدهاند. اين رويکرد به دنبال تقويت همگرايي بين ابعاد نمادين و ساختاري اقتصاد مقاومتي است تا از اين طريق، زمينههاي لازم براي تحقق اهداف کلان اين رويکرد اقتصادي فراهم شود.
جدول 7: توصيههاي سياستي براي تقويت فرهنگ اقتصاد مقاومتي از طريق مديريت نظام نمادين
حوزة توصيههاي سياستي اقدامات کليدي
تدوين و اجراي استراتژي جامع نمادسازي ـ تدوين نقشة راه نمادسازي با مشارکت نهادهاي فرهنگي، رسانهاي، آموزشي و اقتصادي
ـ هماهنگي ميانبخشي براي اجراي همزمان برنامهها
ـ تأکيد بر ارزشهاي کليدي مانند کارآفريني، نوآوري و توليد باکيفيت
تقويت نظام توليد و انتشار نمادهاي همسو ـ حمايت از توليد محتواي فرهنگي و هنري همسو با اقتصاد مقاومتي
ـ نشانگذاري محصولات داخلي براي افزايش اعتماد مصرفکنندگان
ـ اجراي پروژههاي نمادين مانند نمايشگاههاي دستاوردهاي داخلي
مديريت و تعديل نمادهاي ناسازگار ـ کاهش تبليغات مصرفگرايي و کالاهاي لوکس
ـ مقابله با نمادهايي که وابستگي به خارج را ترويج ميکنند
ـ بازنگري در نمادهاي زباني و فرهنگي ناسازگار با اقتصاد مقاومتي
بهرهگيري از ظرفيت نظام آموزشي و رسانهها ـ گنجاندن مفاهيم اقتصاد مقاومتي در برنامههاي آموزشي
ـ استفادة هدفمند از رسانهها براي ترويج نمادهاي مطلوب
ـ توليد برنامههاي تبليغاتي براي ترويج کالاهاي داخلي و مصرف بهينه
تقويت همبستگي اجتماعي و حس تعلق ملي ـ برگزاري مراسم و رويدادهاي ملي و مذهبي براي ترويج ارزشهاي اقتصاد مقاومتي
ـ استفاده از نمادهاي تاريخي و مذهبي مانند دفاع مقدس و نذورات
ـ تقويت هويت جمعي از طريق نمادهايي مانند پرچم و سرود ملي
تدوين سياستهاي مصرف بهينه و مديريت منابع ـ طراحي الگوهاي مصرف بهينة انرژي و منابع
ـ استفاده از برچسبهاي انرژي و نشانهاي مصرف بهينه
ـ ترويج فرهنگ قناعت و مصرف متعادل از طريق برنامههاي آموزشي و رسانهاي
تقويت نهادهاي توانمندساز و کاهش نابرابريها ـ توسعة نهادهاي مالي مانند قرضالحسنه براي توانمندسازي اقتصادي
ـ ايجاد سازوکارهاي شفاف براي توزيع عادلانه درآمد و ثروت
ـ ارائة مشوقهاي مالي و قانوني به توليدکنندگان داخلي
ارزيابي و پايش مستمر نظام نمادين ـ ايجاد سازوکار ارزيابي براي سنجش اثربخشي اقدامات نمادسازي
ـ شناسايي نمادهاي جديد و در حال ظهور
ـ تصميمگيري مبتنيبر شواهد براي اتخاذ سياستهاي بهروز و مؤثر
منبع 6: يافتههاي تحقيق
- قرآن کریم.
- نهجالبلاغه (1379). ترجمة محمد دشتی. قم: امیرالمؤمنین(ع).
- ابنابیجمهور، محمد بن زینالدین (1403ق). عوالی اللئالی العزیز فی الاحادیث الدینیه. مقدمۀ شهابالدین مرعشی نجفی. تصحیح: مجتبی عراقی. قم: مؤسسۀ سیدالشهداء.
- ابناثیر جزری، مبارک بن محمد (1409ق). النهایة فی غریب الحدیث و الأثر. قم: اسماعیلیان.
- ابنشعبه حرانى، حسن بن على (1363). تحف العقول عن آل الرسول (ص). قم: جامعة مدرسین.
- باکاک، رابرت (1381). مصرف. ترجمة خسرو صبری. تهران: شیرازه.
- بنیانیان، حسن (۱۳۹۵). الزامات فرهنگی اقتصاد مقاومتی. راهبرد توسعه، ۱۲(۴۷)، ۱۰۵ـ۱۳۱.
- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی. Khamenei.ir.
- تراسبی، دیوید (1382). اقتصاد و فرهنگ. ترجمة کاظم فرهادی. تهران: نی.
- توکلی، محمدجواد (۱۳۹۴). چیستی و کارکرد مبانی فلسفی اقتصاد اسلامی. معرفت اقتصاد اسلامی، ۷(۱۳)، ۷۷ـ۱۰۸.
- توکلی، محمدجواد (1395). نقد لایحۀ برنامۀ ششم توسعه از منظر اقتصاد مقاومتی. همایش برنامۀ ششم توسعه از دیدگاه اقتصاد اسلامی،SID. https://sid.ir/paper/892774/fa.
- توکلی، محمدجواد و ایزانلو، امید (1395). رویکرد اقتصاد مقاومتی در آسیبشناسی اقتصادی. پژوهشهای اقتصاد مقاومتی، 1(2)، 37ـ82.
- جوادینژاد، فریبا، نوابخش، مهرداد و کلدی، علیرضا (1395). مطالعۀ سیاستها و الزامات فرهنگی تحقق اقتصاد مقاومتی در ایران. پژوهشهای انقلاب اسلامی، 5(2)، 73ـ92.
- حسینی، عبدالرضا، رفیعی آتانی، عطاالله و حسینی، سیدمحمدحسین (۱۳۹۳). بررسی جایگاه فرهنگ در اقتصاد مقاومتی. پاسداری فرهنگی انقلاب اسلامی، ۴(۱۰)، ۱۲۱ـ۱۴۶.
- رفیعپور، فرامرز (1378). آنومی یا آشفتگی اجتماعی. تهران: سروش.
- رفیعپور، فرامرز (1395). موانع رشد علمی ایران و راهحلهای آن. تهران: سهامی انتشار.
- روشه، گی (1370). کنش اجتماعی. ترجمة هما زنجانی. مشهد: دانشگاه فردوسی.
- سند مهندسی فرهنگی کشور (1393). تهران: شورای عالی انقلاب فرهنگی.
- سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی (1392). .Khamenei.ir
- صدوق، محمد بن علی (1376). الأمالی. ترجمة محمدباقر کمرهای. تهران: کتابچی.
- صدوق، محمد بن علی (1413ق). من لا یحضره الفقیه. بیروت: دار الاضواء.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مطبعة التجاریة.
- قمی، علی بن ابراهیم (1404ق). تفسیر القمی. قم: دار الکتاب.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
- مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الأنوار. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- محدث نوری، محمدتقی (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. قم: مؤسسة آل البیت.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1381)، تهاجم فرهنگی. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مصطفوی، حسن (1402ق). التحقیق فی کلمات القرآن. تهران: مرکز الکتاب للترجمه و النشر.
- نجفی، موسی (1391). اندیشة تحریم و خودباوری. تهران: مؤسسة مطالعات تاریخ ایران معاصر.
- نظرپور، محمدنقی (۱۳۸۹). گستره اثرگذاری فرهنگ اسلامی بر توسعه اقتصادی. اقتصاد اسلامی، ۱۰(۳۸)، ۳۵ـ۶۲.
- هچ، ماری جو و کانلیف، ان. ال. (1389). نظریة سازمان مدرن، نمادین ـ تفسیری و پست مدرن. ترجمة حسن داناییفرد. تهران: مهربان.




