تحلیل محتوای مداحیهای مذهبی مردمپسند (مقایسه مداحیهای سنتی و مدرن)
Article data in English (انگلیسی)
بيان مسئله
قرآنكريم آداب و شعائر ديني را جزء خصوصيات همة اديان و يكي از كهنترين سنتهاي فرهنگي در هر جامعه ميداند. به تعبير قرآنكريم، «لِكلّ اُمَةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكوه». (حج: ۶۷) در واقع، دين تركيبي از باورها و اعمال است. مراسم و آيين بخشي از اعمال ديني است كه بخش گستردهاي از كنشهاي اجتماعـي ما را شكل ميدهند. تـنوع، گستردگي، پـويايي، از جمله ويژگيهاي مراسم و آيين ديني در فرهنگ جامعه اسلامي ماست.
اگر چه مطالعة جنبههاي اعتقادي دين تا اندازهاي موجه است، ولي چنانچه برخي از جامعهشناسان نيز به آن اشاره نمودهاند، براي فهم جامعهشناسي دين، مطالعة شعائر و مناسك ديني از اهميت ويژهاي برخوردار است.
رابرتسون اسميت از مردمشناساني است كه پيش از دوركيم، به نقش مراسم ديني بيش از باورهاي ديني تأكيد داشت. وي معتقد بود عملكردهاي مذهبي از باورداشتهاي مذهبي بيشتر اهميت دارند. رادكليف براون از ديگر مردمشناساني است كه اعتقاد دارد براي شناخت دين بايد به مناسك ديني توجه كرد. اودي از جمله جامعهشناسان كاركردگرا اعتقاد دارد كه نظم اجتماعي از طريق آيينهاي ديني استوار ميشود. يواخيم واخ ميگويد: مطالعه مراسم و مناسك به هيچ وجه از زمينههاي اعتقادي دين كمارزشتر نيستند. دوركيم، مناسك را براي زندگي اخلاقي همانقدر ضروري ميبيند كه خوراك براي رشد جسم ضرورت دارد.
دينداري يك مقوله اجتماعي است كه برخلاف مقوله دين، كه ثابت و تغيير ناپذير است، به مرور زمان و متناسب با نحوة عمل و مقتضيات زندگي دينداران تطورپذير و تغييرپذير است. يكي از مهمترين ابعاد دين، مناسك ميباشد كه مهمترين آنها در مذهب تشيع، عزاداري است. مناسك، به دليل ساختار و پيوندي كه با حيات دائماً در حال تغيير مؤمنان دارند، همواره متحمل تغييرات بسياري بوده است. از اينرو، با بررسي مناسك مذهبي، علاوه بر بازنمايي دگرگونيها، ميتوان نقش آن را در پيشبرد اين دگرگونيها بررسي كرد. مناسك عزاداري، به دليل نقشي كه در حيات مردم داشته، در صُور مختلفي تبلور يافته و مردم آن را طي سازوكارها و صورتبنديهاي متنوعي بازسازي كردهاند.
امروزه در آيين عزاداري ما، موج خاصي از هياتها، كه بيانگر تحول عميق در روند سنتي هيات بوده، رشد و گسترش خاصي پيدا كرده است؛ موجي كه بسياري از مذهبيها از آن با عنوان «هياتهاي پاپ» ياد كردند. اين عناوين، بيانگر تمايز آنها از سبك سنتي و رايج عزاداري بوده است.
امروزه اين نوع خاص از هياتها، كه بيانگر ايجاد تحول عميق در روند عزاداري سنتي هستند، هم به لحاظ ظاهر و شكل اجرا و هم به لحاظ محتوا، از نوع سنتي آن متمايز ميباشند. در اين ميان، در جريان برگزاري مناسك، ما شاهد بروز و ظهور. مداحي به شكل كاملاً تخصصي و حرفهاي هستيم. به گونهاي كه مداحان توانايي بالايي در جذب مخاطبين مجالس مذهبي از لحاظ احساسي و عاطفي دارند. اين مداحانِ سبك جديد، به نوعي براي جوانان حكم ستاره يافتهاند و جوانان از آنها تقليد ميكنند.
اين تحقيق، سعي در بررسي اين سوال دارد كه ابعاد دينداري چگونه در مداحيها انعكاس مييابند. از سوي ديگر، تشابه و افتراقهاي مداحيهاي سنتي و مدرن از نظر محتوايي، سبك، ادبيات، هيجانآفريني در چه ميباشد.
ضرورت تحقيق
ظهور شكل جديد هياتها و به تبع آن، مداحيها و گسترش و رواج روزافزون آنها از سوي مردم، بويژه جوانان اهميت و ضرورت توجه و تحقيق در اين عرصه را دوچندان كرده است؛ چرا كه عدم اهتمام به اين مهم، ميتواند عواقبي را در جامعه، به ويژه در عرصه دينداري مردم داشته باشد؛ چرا كه دست كم يكي از مهمترين اين پيامد آن ميتواند فاصله گرفتن جوانان از اصول، مفاهيم و دستورات ارائه شده در متون ديني، به واسطه محتواي ضعيف مداحيها تأكيد بر هيجانآفريني و بُعد عاطفي مداحيها، سبب ايجاد ذائقه دينداري خاصي در بين عزاداران ميشود. اين ضرورت، محقق را بر آن داشته تا با بررسي دقيق مداحيها و تغييرات ايجاد شده در آن، مسئولين و سياستگذاران عرصه ديني را در اصلاح آن ياري رساند.
از اينرو، در كل فهم وضعيت مداحيها سنتي و مدرن از جنبههاي ذيل ضرورت دارد:
- فهم جايگاه مداحيها، به مثابه نظام فرهنگي و پديده اجتماعي در دينداري مردم؛
- فهم آن به مثابه يكي از آيينهاي ديني مهم و مؤثر در حيات دينداران؛
- فهم تحولات در مداحيها به عنوان يك تغيير و تحول مذهبي در جامعه فعلي ايران؛
ـ فهم عوامل مؤثر در اين تحول.
اهداف
اين پژوهش با بررسي يكي از مؤثرترين آيين و فعاليتهاي مذهبي و مردمي در جامعه، اهداف زير را دنبال ميكند:
- بررسي و گونهشناسي مداحيها؛
- بررسي چگونگي صورتبندي و انعكاس ابعاد مختلف دينداري در مداحيهاي سنتي و مدرن؛
- بررسي محتواي مداحيها از لحاظ چگونگي تعريف و ترويج امر مقدس؛
- بررسي و مقايسه مداحيهاي سنتي و مدرن از لحاظ ميزان هيجانآفريني، سبك اجرا، ادبيات و شناخت تشابهات و افتراقها؛
- تبيين تحولات ايجاد شده در مداحيها با تكيه بر علل اجتماعي مرتبط با آن.
پيشينه تحقيق؛ مروري بر تحقيقات داخلي و خارجي
در قلمرو كارهاي اجتماعي و فرهنگي در خصوص آيينهاي عزاداري، ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- ابراهيم الحيدري، جامعه شناس عراقي در كتابش با عنوان تراجيديا كربلا: سوسيولوجيا الخطاب الشيعي (1423 هـ.ق) به بررسي جامعهشناختي گفتمان شيعي در عراق، به ويژه از منظر مناسك عزاداري پرداخته است. از نظر وي مناسك مذهبي و به خصوص مناسك عزاداري به مثابه يك گفتمان ديني، بخش تفكيك ناپذيري از تشخص و هويت اجتماعي شيعيان عراق را تشكيل ميدهد. وي در بخشي از كار خود از دلايل سياسي- معيشتي زندگي شيعيان عراق و تأثير آن بر رويكرد و گرايش آنها به مراسم عزاداري بحث ميكند. وي همچنين در فصل پنجم كتاب خود، به گفتمان تشيع در باب حادثة كربلا و دريافت آنها از اين حادثه ميپردازد و به اهميت رنج و اندوه و پيوند آن با نجات نهايي، شهادت و حقيقت براي توليد معنا در دينداران اشاره ميكند.
- مسعود كوثري(۱۳۸۵)، در مقاله خود با عنوان مداحي و موسيقي پاپ ديني در ايران» اشاره دارد كه رواج موسيقي پاپ در سومين دهه انقلاب، تنها در حوزه موسيقي ديده نميشود، بلكه گسترش استفاده از اين موسيقي در مراسم مداحي مذهبي هم به چشم ميخورد. كوثري معتقد است: گسترش موسيقي پاپ ديني، بيش از هر چيز نشان پيروزي مداحي به عنوان شكلي مردمپسند از عزاداري در دوران پس از انقلاب است. مداحان، كه در سبكهاي سنتي، در كنار روحانيان نقش ثانويه را در عزاداري ايفا ميكردند، پس از انقلاب به دليل نياز به ايجاد هيجان و شور لازم براي رزمندگان، شكلي مستقل از روضه و عزاداري يافتند و كاركرد مستقل پيداكردند. اين روند حتي پس از جنگ نيز ادامه يافت، به طوري كه مداحان به گروه مستقلي، كه شأن اجتماعي جديدي پيدا كرده بودند، تبديل شدند. اين گروه، در محتوا و شيوههاي اجراي مداحي، هر چه بيشتر از اشكال مردمپسند موسيقي و اجرا استفاده كردند. اين موضوع، خود مبنايي براي شكلگيري موسيقي پاپ ديني و مجوزي براي ترويج آن در دهه سوم انقلاب بود.
- جبار رحماني(۱۳۸۵)، در پايانامه خود با موضوع مناسك عزاداري و گفتمان كربلا در دينورزي اقشار فرودست شهري با روش كيفي مشاهدة مشاركتي، به بررسي هيأتها سبك جديد در مداحي و عزاداري پرداخته است. مبناي تئوريك اين تحقيق، نظريات دوركيم و كليفورد گيرتز بوده است. در نتايج اين تحقيق آمده است كه گفتمان كربلا در صورتبندي سبك جديد آن، وجه عرفاني، شورانگيز و ارجاع به درون را اصل قرار داده و تمام نمادها در بستري از اين توليد و تفسير ميشوند. هر رفتار، كلام، نحوة مداحي، و محتواي مداحي كه جديد و بديع بود، بواسطه سازوكارهاي دروني اين گفتمان معنادار شده و براي آن توجيهي ديني و مقدس فراهم ميشود. از نظر وي، گفتمان كربلا در سبك جديد آن، بيش از همه در بين جوانان رواج دارد و از قرائت ديني آن ـ هم از لحاظ محتوايي و هم از لحاظ موسيقيايي ـ فاصله گرفته و محتواي آن به سمت پاپ شدن ميرود. رحماني نتيجه ميگيرد كه ورود آهنگ و رقص در اين گفتمان و گرايش گسترده مداحان سبك جديد به تقليد از موسيقي پاپ داخلي و خارجي و رسانهاي شدن آنها، سبب شده كه به نوعي صنعت فرهنگ در اين گفتمان شكل گيرد. توليد گسترده و متنوع مداحيها، هم در محتوا و هم در موسيقي و كالايي شدن اين توليدات، به همراه گرايش گسترده جامعه به مصرف انبوه اين سبك جديد، بازار بزرگي را ايجاد كرده است.
- محسن حسام مظاهري(۱۳۸۷)، نتايج تحقيقات خود را در موضوع «مجالس و آيينها و رسوم عزاداري» در كتابي با نام رسانه شيعه به چاپ رسانده است. وي ابتدا به بررسي و تحليل تاريخ پيدايش و تكوين آيينها و مجالس عزاداري ميپردازد. فرضيه بنيادين اين كتاب، رابطة عزاداري و تغيير و تحولات آن با وضعيت سياسي، فرهنگي و اجتماعي هر عصر است. از اينرو، در بخشي به تفصيل در باب بسترهاي اجتماعي و فرهنگي، كه در هر عصر سبب ظهور يك آيين يا صورت جديد در عزاداري عاشورا شده، سخن گفته شده است.
وي همچنين گونههاي هيأتها را بررسي كرده و در انتها، يك مدل تلفيقي و چند بُعدي را به عنوان «مدل ساختي ـ كاركردي» پيشنهاد كرده است. بر اساس اين مدل، هيأتهاي مذهبي معاصر را ميتوان در سه دستة «سنتي»، «انقلابي» و «عامهپسند» و به علاوه، يك گونة فرعي «شبههيأتها» گنجاند.
وي نتيجه ميگيرد كه عزاداري جزو مقولة دينداري ميباشد كه يكي از آيينهاي دينداران است و نه مناسك ديني. اين آيينها، كه توسط امامان شيعه پايهريزي شده است، پس از چندي با فرهنگ ايراني آميخته و شد. اما در ادامه صورت ديگري يافت، كه به كلي با نمونة اوليه آن تفاوت داشت؛ صورتي كه توسط خود دينداران و به تناسب فرهنگ و باورهاي آنان و نيز قرائتي كه در هر عصر از قيام امامحسين داشتند، تعريف شده است.
- مهري بهار و نسيم كاهيرده(۱۳۸۹)، درمقالهاي با عنوان «نگاهي به مداحي رسانهاي به مثابه رويكردي جديد در تبليغ ديني» معتقدند: مداحان عناصر اصلي گرداننده مناسك عزاداري هستند كه الگوهاي جديدي از نمايش گردهماييهاي مذهبي را در قالبهاي نو و جذاب هنري به مخاطب عرضه ميكنند. از اينرو، وي در تحقيق خود ويژگيهاي متون مورد استفاده اين مداحان را با استفاده از تكنيك تحليل محتوا مورد بررسي قرار دادهاند. آنها با بهرهمندي از ديدگاه دوركيم، با روش كيفي بهدنبال سنجش تفسيرها براساس مقولات برآمده از نظريه بودهاند. اين دو معتقدند: دادههاي به دست آمده از نمونهها نشان ميدهد كه هر يك از اين مداحان، سبك، شعر، تكيه كلام و حتي موسيقي خاص خود را ارائه ميكنند. اين مداحان، علاوه بر داشتن صداي خوب، موسيقي جذابي را در نوحهها به كار ميبرند. اشعار مورد استفاده اين مداحان بيشتر در قالب تصنيف، ترانه و نزديك به ادبيات عاميانه است. اين مداحان از متوني استفاده ميكنند كه تا حدود زيادي بيانگر عاطفه و احساس مذهبي است و كمتر ناظر به بيان مسائل اخلاقي و مباحث جدّي فكري و اعتقادي است. در نتيجه، موجب اشاعة دينداري متناسب با آن در جامعه دينداران خواهد شد.
چارچوب نظري
در اين تحقيق، در راستاي بررسي و مقايسه دو نوع مداحي و تغييرات ايجاد شده در مداحيها، به عنوان يك پديده اجتماعي و شكلگيري نوع جديد آن، از چارچوب نظري تركيبي استفاده شده است. به نحوي كه نظريات اميل دوركيم(تغييرات مناسك در پي شرايط اجتماعي)، گليفورد گيرتز(دين به مثابه نظام فرهنگي) پيتر برگر، دين به مثابة سايبان (سنتي) و دين خصوصي (مدرن)، گابريل بارـ هايم (تغيير مناسك ديني و نمايشمحور شدن آن در عصر كنوني)، مورد استفاده قرار گرفتهاند. اما با توجه به اينكه تحليل محتواي كمي مداحيها، به عنوان يك پديده اجتماعي مورد توجه بوده است، نظريه محوري در اين مقاله، نظريه دوركيم ميباشد.
دوركيم با انتشار كتاب صور بنياني حيات ديني در 1912م، با نگاهي پوزيتيويستي، دين را به مثابه يك امر اجتماعي و در رابطه با گروه اجتماعي مورد تحليل و تبيين قرار ميدهد. در نگاه دوركيم اعتقادات، اعمال شعائري آفريده تفكر جمعياند و به هنگام هيجان جمعي ايجاد ميشوند. در واقع، آنها در جامعه تعيين ميشوند و ساختارهاي اجتماعي را كه در درون آنها رشد ميكنند منعكس ميكنند. دوركيم دين را طريقة خاص بيان واقعيات اجتماعيميداند؛ يعني از يك سو، دين راهي براي درك واقعيت اجتماعي و از سوي ديگر، راهي براي نمادي كردن و نمايش دادن روابط اجتماعي است. دوركيم دين را به دو دسته عناصر بنيادي باورها و مناسك يا اعمال تقسيم ميكند. وي مناسك را عامل انسجام اجتماعي و احيا كننده باورهاي ديني ميداند. معتقد است كه مناسك هر چند از باورها سرچشمه ميگيرد، اما به نوبه خود بر آنها مؤثر است.
وي معتقد است: نقش و جايگاه مناسك در نهايت وابسته به «زير و بم آهنگ حيات اجتماعي» و شرايط زندگي جمعي مومنان ميباشد. از اينرو، از موقعيت مناسك در ميان مردم هم ميتوان به نظام مذهبي آنها و هم به هدف اولويتمند براي آنها از خلال مذهب پي برد. حتي تأثير مناسك و دريافت از آن نيز به اين آهنگ اجتماعي وابسته است. وي مهمترين مناسك مذهبي براي يك جامعه را لزوماً در كل تاريخ حيات مذهبي مؤمنان ثابت نميداند، و بلكه معتقد است كه آنها متغيراند. مهمترين مناسك آنهايي هستند كه طي آن، اجتماع «احساس حادتري ازخويشتن» به دست آورد.
دوركيم رابطة متقابل ميان مذهب و مناسك با جامعه را در نظر دارد. از نظر وي مناسك در تغييرات هم نقش دارند. وي عليرغم تأكيدي كه بر وجه مثبت كاركرد مناسك دارد، در مواردي هم از اهميت مناسك در هنجارشكني و شكستن قواعد صحبت ميكند. دوركيم در زمينه تغيير مناسك، به تفريحات سرگرم كننده، معتقد است كه مناسك نمايشي و تفريحات جمعي به اندازهاي به هم نزديكاند كه گذار از يك نوع به نوع ديگر، بيآنكه پيوستگي از بين برود، امكان پذير است. وي ميگويد: به موازات سستشدن پيوندهايي كه رويدادها و اشخاص نمايش داده شده را به تاريخ قبيله ربط ميدهد، همه اينها چهرهاي غيرواقعيتر ميگيرند و مراسم مربوط به آنها سرشتشان تغيير ميكند. بدينسان، جماعت كلان به تدريج در حوزه خيالآفريني محض وارد ميشود و از مناسك نمايشي، به تفريحهاي جمعي، كه فقط براي سرگرمي مردم صورت ميگيرند و هيچگونه عنصر ديني در آنها نيست و هركسي بدون تفاوت ميتواند در آنها شركت جويد، روي ميآورند.
نظريه ديگري كه در زمينه مناسك اجتماعي در اين تحقيق استفاده شده است، نظريه گيرتز است؛ چرا كه گيرتز دين را به مثابه يك نظام فرهنگي دانسته و معتقد است كه «دين ، مجموعهاي از ايدهها و باورهاي معطوف به خدايان و امور واقعي (جهان بيني) و مجموعهاي از ارزشها، نگرشها، عواطف و رفتارها است». وي در مطالعات خود اهميت ويژهاي به مناسك قائل است و مكانيسم ايجادكنندة ايمان را مناسك ميداند. وي رابطة دين با جامعه را رابطه يكسويه و منفعلانه نميداند. و معتقد است كه دين فعالانه وارد ميدان ميشود و نه تنها نظم اجتماعي را تفسير و تحليل ميكند، بلكه آن را ايجاد كرده و بدان شكل و ماهيت ميبخشند. در نهايت، در نگاه گيرتز آگاهي معنوي مردم در مراسم و آيينهاي ديني شكل ميگيرد.
گيرتز در راستاي تغيير و دگرگوني مناسك ديني بر اين باور است كه تغيير و دگرگوني مناسك ديني در ازاي رابطه متقابل مناسك و فرهنگ رخ ميدهد، به نحوي كه بين فرهنگ و كنش كنشگران، تعامل پايدار و مستمري وجود دارد. همانطور كه نظام فرهنگي، كنشها را ميسازد يا بدانها شكل و جهت ميدهد، كنشها نيز در شكلگيري، تغيير و جهتدهي و تداوم نظامفرهنگي نقش تعيينكنندهاي دارند. وي در زمينه مطالعه مقايسهاي دين، معتقد است كه مشكل اصلي تعريف دين نيست، بلكه يافتن آن است؛ يعني مسئله اين است كه معلوم شود چه نوع عقايد و اعمالي، چه نوع ايماني را تحت چه شرايطي پشتيباني ميكنند. براي اين كار، فقط توضيح و تفسير باورها، عقائد، اعمال يا نهادها كافي نيست، بلكه بايستي مشخص شود چگونه و به چه وسيلهاي باورها، اعمال و نهادهاي خاص باقي مانده و ادامه حيات ميدهند و يا حتي مانع ايمانهاي ديني شدهاند.
نظريه ديگري كه در اين تحقيق استفاده شده، نظريه پيتر برگر در خصوص دين بهمثابة سايبان (سنتي) و دين خصوصي (مدرن) بوده است. برگر از جمله جامعهشناسان بانفوذي است كه معتقد است: انسانها در طي قرون كوشيدهاند از طريق دين وجود خود و جهان را معنادار سازند. به زعم برگر، در هرجامعهاي لازم است فرآيندهايي وجود داشته باشد كه بتوان به معاني، كه قبلاً درون نهادهاي مختلف جامعه به وجود آمدهاند، در نظمي وسيعتر وحدت بخشند و آن معاني را يگانه كنند. برگر و لاكمن اين فرآيند را «توجيهگري» مينامند.
در جوامع سنتي، دين اين كاركرد را برعهده داشت؛ يعني دين سايباني از نمادها را به منظور يكپارچه كردن بخشهاي مختلف جامعه و تجربيات مختلف افراد گسترانده بود. اما با تقسيم كار گسترده و تخصصي شدن امور و به وجود آمدن نهادها و ساختارهاي اجتماعي جديد، بخشهاي مختلف جامعه و به تبع آن، تجربيات گوناگون افراد، تحت اداره نظامهاي معنايي متفاوت و گاه متضادي در ميآيند و دين از جاي دادن اين نظامهاي معنايي در درون كليت نمادين فراگير، كه خود ساخته و پرداخته كرده، باز ميماند.
برگر در زمينه تفاوتهاي دينداري در جامعة سنتي و جامعة مدرن، با يك چرخش پارادايمي از جامعة سنتي (دين بهمثابۀ سايبان) به جامعة مدرن (دين خصوصي)، ميگويد: به سبب كثرت زيست جهانها، تقسيمكار و مدرنشدن عرصههاي زندگي و حوزههاي آگاهي بشر در جامعة مدرن، وظيفة قديمي دين مورد تهديد قرار گرفته است.
در جهان مدرن رفتهرفته بخشهاي مختلف جامعه و به تبع آن، تجربيات گوناگون افراد، تحت ادارة «نظامهاي معنايي» متفاوت و بعضاً متضادي درميآيند. در نتيجه، فرد با دنيايي مواجه ميشود كه در آن، نمادها و تعاريف ديني دگرگون و حتي گاهي انكار شدهاند. اولين پيامد اين وضعيت متكثر، خصوصيشدن دين است. فرد با آگاهي از عدم اقبال ديگران به عقايد و باورهايش درمييابد كه نبايد آنها را در عرصة عمومي بروز دهد. با افزايش اين روند، دين گام به گام از عرصة عمومي جامعه رخت برميبندد و ديگر با نمادها و تعاريف ديني از واقعيت سخني گفته نميشود. اين روند به «كاهش نفوذ دين» در جامعه منجر ميشود. در نهايت، دين تسلط خود را بر جامعه از دست ميدهد و «عرصۀ عمومي» تحت سيطرۀ عقايد و ايدئولوژيهاي مدنياي درميآيد كه يا فاقد محتواي ديني هستند و يا اشارهاي مبهم به دين دارند. با ورود عنصر «ترجيح» و «انتخاب» در حوزۀ دين، در عرصۀ عمومي جامعه، تفاسير مختلفي از دين ظهور مييابند و «بازار دين» رونق ميگيرد و در سطح آگاهي ذهني افراد، «سبكهاي دينداري» پديد ميآيد.
ديدگاه ديگري كه در اين تحقيق، در راستاي بررسي تغيير مداحي از سنتي به مدرن مورد استفاده بوده است، نظريه گابريل بارـ هايم، در خصوص تغيير مناسك ديني و نمايشمحور شدن آن ميباشد. وي در مقاله خود با عنوان «فروپاشي و زوال امرقدسي، نابهنجاري و بحران در مناسك»؛ رسانهاي شدن روابط اجتماعي و ظهور ابزارهاي نمايش دهنده را از عوامل اصلي بحران آيين و مناسك در دنياي معاصر ميداند.
در نگاه بار-هايم، هنگامي كه زندگي اجتماعي به صورت عادي تداوم پيدا ميكند، مناسك به طور ظاهري و سطحي تلاش براي حفظ اعتقاد به قدرت جمعي محسوب شوند. اما زماني كه زندگي اجتماعي با نااميدي مواجه ميشود، مناسك فرصت مييابد كه هم به ابزار و هم به فرصتي براي احياي اعتماد به گروه و در نتيجه، احياي آرمانهاي اجتماعي تبديل شود. در چنين شرايطي، مناسك به صورت معناداري براي برانگيختن آن لحظات مشترك قدرت، شكوه و جلال گروهي تحت فشار قرار ميگيرد و با چنين كاري، همانند سازوكاري براي تجديد ايمان به استحكام و پايداري گروه منجر ميشود. در اين حالت، مناسك به منزله رويدادي نمايشي تلقي ميشود.
بار-هايم معتقداست: مناسك با از دستدادن قدرت خود در الهامبخشي افراد و در نتيجه، بازتوليد انرژي اجتماعي و بسيج تودهها، وسيعاً نمايشمحور ميشوند و بركاركردهاي هنري و فعاليتهاي نمايشي تأكيد ميورزند. به عبارت ديگر، عناصر هنري از حالت حاشيهاي به كانون تأكيد مناسك تبديل ميشوند.
عزاداري و مداحي به مثابه يك آيين ديني
مداحي سنتي و مداحي عامه پسند (مدرن)
توجه به امور حاشيهاي در مراسم امروز عزاداري (مثل توجه به فرم و صورت)، در مقايسه با گذشته، كه بيشتر به متن و محتواي نوحهها توجه ميشد، مداحي جديد را از مداحي سنتي متفاوت ساخته است. از اينرو، ما با دو نوع مداحي سنتي و مدرن روبهرو هستيم. تقسيمبندي مداحي به سنتي و مدرن در تحقيق حاضر، بر مبناي نوع متن و محتوا، سبك و نحوه اجرا، موسيقي، آهنگ، لحن و مضمونبندي ميباشد. به نحوي كه در مداحيهاي سنتي، موارد ذكر شده از يك قاعده خاص تبعيت ميكند، اما در مداحيهاي مدرن يك نوآوري در سبك و محتوا ايجاد شده است.
عوامل مؤثر برشكل گيري مداحي سبك جديد
مداحي نيز مانند ديگر پديدههاي اجتماعي و فرهنگي در ايران، متأثر از شرايط ايجاد شده دچار تغييرات بنيادي شده است. انقلاب اسلامي، جنگ تحميلي، جريانهاي اجتماعي و فرهنگي داخلي، حضور ديني مردم، برنامههاي فرهنگي دولت و توجه به مراسم ديني و فراگيري برنامههاي مذهبي به واسطة رسانه و جواني جامعه، شرايط بين المللي و ... همه موجب ايجاد اين تغييرات شدهاند. شرايط پس از انقلاب اسلامي تا پايان جنگ و ادامه آن، تحولات به خصوص در دوره اصلاحات، فضاي خاصي را براي تغيير نوحهها به نوحههاي حماسي و سياسي و به شكل جديد آن فراهم آورد. شرايط فرهنگي اجتماعي جديد، علايق، توجه به هيجان و شور در مراسم، به جاي تعمق و تفكر در پيام مراسم، كه توجه به حاشيه تا متن دين را در پي داشت، و سلايق نسل جديد و رسانهاي شدن مراسم عزاداري تا اندازه زيادي شكل گرفت.
همچنين ورود تكنولوژيهاي جديد رسانهاي از قبيل راديو، تلويزيون، ماهواره، ويدئو و فيلم اين رسانهها به شدت افكار عمومي را به خود جلب نمود. به عنوان نمونه، برنامههاي توليد شده تلويزيوني از مراسم بر سهم خواننده، مداح، متن و آهنگ، لحن و شيوة اجراي مراسم جديد، به طور ناخواسته اثر ميگذارد. از سوي ديگر، ورود رسانهها در ميان مردمدر حين اجراي مراسم سوگواري، موجب شكلگيري نظم جديد و نورپردازي و استفاده از وسايل جديد ميشود. توليدكنندگان ابژهها از عوامل ديگر تأثيرگذاري در اين عرصه بودهاند به نحوي كه ابزار و وسايل مورد استفاده در مراسم عزاداري را افراد و گروههايي با سليقههاي گوناگون توليد ميكنند. در گذشته، ابزار و آلات مورد استفاده در مراسم عزاداري با دست توليد ميشد. اما امروزه با توسعه نظام توليد كارخانهاي، اكثر وسايل عزاداري به طور انبوه توليد ميشود. اين روند ناگزير، خواه ناخواه در تغيير ابژههاي عزاداري تأثير ميگذارد و لاجرم بر بُعد هنري و زيباشناسانهي ابژهها، كه متكي بر بازتوليد مكانيكي هستند ميافزايد.
مدل تحليلي
ابزار تحقيق
در اين تحقيق از ابزار پرسشنامه معكوس استفاده شده است. از آنجاييكه كليپهاي مداحي بهعنوان واحد تحليل مورد توجه بوده است، پرسشنامهاي تدوين شد تا از طريق آن، اطلاعات موجود در كليپها به طور دقيق كدگذاري، استخراج و دستهبندي و تحليل گردند. در اين زمينه، پس از استخراج فرضيهها و متغيرهاي قابل اندازهگيري، پرسشنامهاي ۳۴ سؤالي تدوين شده كه حاوي مباحث مختلفي همچون محتوا، سبك، ميزان هيجان انگيزي، ادبيات شعري و... بودند، اجرا گرديد.
جامعه آماري و حجم نمونه
از آنجايي كه عنوان اين تحقيق «تحليل محتواي مداحيهاي مذهبي مردمپسند» در يك دهه اخير ميباشد، گلچيني از مداحيهاي ده سال اخير(از سال ۸۱ تا۹۰) مداحان معروف و تأثيرگذار، كه محصولات آنها به صورت گسترده توليد و پخش ميشوند، به عنوان جامعه آماري انتخاب گرديد.
در مجموع ۱۰۰ كليپ از ۱۳ مداح به عنوان نمونه انتخاب گرديد، يعني ۵۰ كليپ از ۵ مداح سنتي و ۵۰ كليپ از ۸ مداح مدرن.
روش و تكنيك تحقيق
روش مورد استفاده در اين پژوهش، به دليل وجود منابع دست اول و حساسيت بالاي كار مطالعه اسنادي ميباشد. تكنيك تحقيق حاضر، تحليل محتواي كمي است. در واقع، تحليل محتواي كمي عبارت است از: آزمون نظاممند و تكرارپذير نمادهاي ارتباطياي كه طي آن، ارزشهاي عددي بر اساس قوانين معتبر اندازهگيري، به متن نسبت داده ميشود و سپس، با استفاده از روشهاي آماري، روابط بين آن ارزشها تحليل ميشود.
شيوه نمونهگيري
در اين تحقيق از نمونهگيري غيراحتمالي با تأكيد بر نمونهگيري مرتبط استفاده شده است. به نحوي كه در ابتدا با مراجعه به چند مركز اصلي پخش مداحي، گلچين محصولات ده سال ۵ مداح (آقايان محمدرضا طاهري، حاج منصور ارضي، سعيد حداديان، سيدمهدي ميرداماد و مهدي سلحشور، به عنوان مداحان سبك سنتي و ۸ مداح ديگر، آقايان سيدجواد ذاكر، حسين سيب سرخي، جواد مقدم، عبدالرضاهلالي، حميد عليمي، اسلام ميرزايي، مهدي مختاري و عينيفر، به عنوان مداحان سبك مدرن تهيه گرديد. سپس، صد كليپ گلچين و پرفروش با مشورت چندين مركز پخش محصولات فرهنگي شهر قم و مراجعه به سايت مداحان براي كسب اطلاع از پرمخاطبترين مداحيها، از بين گلچينهاي هر سال هر مداح، يك مداحي كه بيشترين مخاطب و فروش را داشته، انتخاب شده است.
جدول يافتههاي توصيفي تحقيق(مقايسه دو نوع مداحيسنتي مدرن)
متغير مداحي سنتي مداحي مدرن
پوشش مداح در هنگام مداحي (۸۰٪)با پيراهن و ۲۰٪كت و شلوار (۶۲٪)با تيشرت و ۳۸٪پيراهن
سن مداح(در سال اجراي مداحي) (۵۶درصد) در گروه سني ۴۱ سال و بيشتر (۷۸درصد) در گروه سني بين ۲۰ تا ۳۰ ساله
محتواي اشعار مداحي
(به ترتيب ميزان كاربرد) ۱. توصيف روابط عاطفي و خانوادگي بين اهلبيت
۲.بيان مصائب و مظلوميت اهلبيت
۳. همذاتپنداري و خواندن با زبان حال ۱. اظهار عشق به معشوق زميني
۲. اظهار ارادت به ارباب و مولا و حرم آنها
۳. سرزنش خود به عنوان موجود گنهكار
ميزان هيجان آفريني خيليزياد تا حدي
سبك اجرا (۵۶%)سبك واحد (۹۴%) سبك شور
توجهبهپيوندهاي اجتماعي در اشعار (۸۶/۵) توجه دارد اغلب توجه ندارد
آگاهيبخشي به مخاطبان
(در زمينههاي ديني، سياسي و اجتماعي) (۵۴%)سبب آگاهيبخشي به مخاطبان ميشوند و ۴۶% نمي شود (۹۸%)عنصر آگاهي بخشي وجود ندارد.
همخواني دو مداح (۹۴٪)وجود ندارد (۶۲٪)وجود دارد
ميزان هيجان دستهجمعي
همخواني هماهنگحضار با مداح با صداي بلند (۶۴%) هيچ وقت وجود ندارد ۳۶% گاهي اوقات (۸۴%) اكثر اوقات وجود دارد
ميزان هيجان دستهجمعي حضار
(بالا و پايين پريدن هماهنگ حضار) اكثر اوقات وجود ندارد
اكثر اوقات وجود دارد
برهنه شدن حضار درحين سينهزني در۶۴% مجالس وجود داشته است در(۹۸%) مجالس وجود داشته است
ميزان هيجانآفريني توسط حضار
(از طريق گريه يا فرياد بلند) در(۵۶%) مجالس وجود نداشته است و در (۴۴%) مجالس گاهي اوقات وجود داشته است در(۷۲%) مجالس اكثر اوقات وجود داشته است
هيجانآفريني توسط مداح در(۷۲%) مجالس وجود داشته است در(۱۰۰%) مجالس وجود داشته است
نحوه هيجانآفريني توسط مداح
(زير و برم كردن صدا و فريادكشيدن، با كلمات
وحروف، با حركات دست و بدن، خود زني مداح) در(۶۷/۴%) اكثر مجالس با به كاربردن كلمات و حرفهاي هيجانبرانگيز بوده است در(۵۳/۲%)اكثر مجالس با حركات دست و بدن سعي در هيجانآفريني مجلس دارد
هيجان آفريني(با بكاربردن موسيقيتند) در(۹۲%) مجالس اين مسئله وجود نداشته است. در(۹۰%) مجالس اكثر اوقات وجود داشته است
متغير مداحي سنتي مداحي مدرن
هيجانآفريني(با حضور ميان دار در صحنه) در(۹۲%)وجود ندارد. (۸۸%) وجود ندارد
هيجانآفريني
(با بكارگيري تكنولوژي صوتي جديد) در ۴۴% موارد از اكواستفاده ميشود. در۹۴% مجالس از اكو استفاده ميشود
مديريت صحنه توسط مداح
(مكان استقرار مداح هنگام مداحي) در۵۰% موارد، مداح روي منبر ايستاده و در۳۸% روي منبرنشسته در ۷۰%اكثر مجالس مداح بالاتر ازحضار روي سن ايستاده است
نحوه نورپردازي در۵۲% مكان استقرار مداح با نور كم، روشن است. در (۶۶%) اكثر مجالس مكان استقرار مداح با نور زياد روشن شده است
درونمايه
(نقطهتمركزمحتوايمداحيها) در(۵۰%) موارد درونمايه عاطفيواحساسي
و۴۶% درونمايه اخلاقي بوده است در(۹۶٪)درونمايه احساسي و عاطفي در مداحي به كار رفته است.
به كارگيري واژههاي عربي در ۸۲% كاربرد ندارد در۷۰% كاربرد ندارد
واژههاي سلطنتي در اشعار
(كلماتي مانند شاه،سلطان ارباب، امير و...) در (۸۸%)استفاده نميكند. در (۸۶%)استفاده ميكند.
به كارگيري واژههاي عرفاني در اشعار (مانند:عشق،مي،مستي، ساقي،دل،خمار، پياله و...) در (۷۶%)استفاده نميشود. در (۹۴%)استفاده ميشود
به كارگيري ادبيات محاورهاي در اشعار در (۵۶%) اصلاً به كار نميرود و ۳۲% گاهي اوقات به كار ميرود. دراكثر (۹۲%) از ادبيات محاورهاي و ادبيات شكسته استفاده ميشود.
به كارگيري واژههاي تحقيرآميز دراشعار
(مانند:سگ درگاه،ديوانه،نوكر،غلام و...) استفاده نميشود
در (۶۴%)استفاده ميشود
به كارگيري واژههاي رسمي در اشعار
در (۵۴%) به كار ميرود. در (۹۲%) به كار نميرود
به كارگيري ادبياتخاص
(به كارگيري واژههاي عربي، سلطنتي،عرفاني،محاورهاي و تحقيرآميز) در (۹۲%)خيلي كم بكار ميرود.
در (۸۸%) خيلي زياد به كار ميرود.
يافتههاي استنباطي پژوهش
نتايج استنباطي به دست آمده در مورد سه فرضية (رابطه بين نوع مداحي با محتوا، ادبيات و ميزان هيجان آفريني مداحيها) در جدول زير آورده شده است.
جدول فراواني و درصد پاسخها برحسب مقايسه محتواي مداحيهاي سنتي و مدرن
محتوا يك نوع مداحي
سنتي مدرن
اظهار ارادت به ارباب و مولا تعداد 17 46
درصد 6/7% 5/19%
سرزنش خود به عنوان موجود گنهكار تعداد 0 26
درصد 0% 11%
اظهار عشق به معشوق زميني تعداد 7 47
درصد 1/3% 9/19%
بكار بردن تشبيه و استعاره تعداد 16 8
درصد 1/7% 4/3%
مدح زيبايي ظاهري اهل بيت تعداد 0 9
درصد 0% 8/3%
همذاتپنداري و خواندن با زبان حال تعداد 33 9
درصد 7/14% 8/3%
بيان ويژگيهاي اخلاقي ائمه تعداد 12 0
درصد 4/5% 0%
توصيف و بيان مصائب و مظلوميت اهل بيت تعداد 41 4
درصد 3/18% 7/1%
استفاده از جملات غلوآميز در مورد ائمه تعداد 3 22
درصد 3/1% 3/9%
توصيف روابط عاطفي و خانوادگي اهل بيت تعداد 43 4
درصد 2/19% 7/1%
توصيف صحنههاي حماسي تعداد 3 1
درصد 3/1% 0.4%
تاكيد بر جوانمردي و شجاعت اهل بيت تعداد 6 0
درصد 7/2% 0%
اطمينان به توجه و نظر ويژه ائمه تعداد 4 7
درصد 8/1% 3%
پرداختن به روحيه ايثار و گذشت تعداد 23 0
درصد 3/10% 0%
بيان حال و حس دروني خود با ائمه تعداد 16 28
درصد 1/7% 9/11%
تاكيد بر جنونمندي و ديوانگي
تعداد 0 25
درصد 0% 6/10%
جمع تعداد 224 236
درصد 100% 100%
براي سنجش رابطه بين نوع مداحي و محتوا در بين دو گروه سنتي و مدرن، از آزمون پيرسون استفاده شده است. بر اساس نتيجه به دست آمده، بين دو متغير در سطح معنيداري ۵ درصد(05/0< sig) و بين نوع مداحي و محتواي مداحيها در هر گروه تفاوت وجود دارد.
آزمون مقدار درجه آزادي سطح معنيداري
تفسير
كاي اسكوير 527/242 15 000/0 تفاوت معنيداري وجود دارد
همانگونه كه از نتايج تحليلي تحقيق به دست آمده، امروزه مداحيهاي مدرن برعشق زميني در خصوص اهلبيت و اظهار ارادت به مولا و ارباب بيشتر تأكيد ميكنند. در حالي كه، مكتب تشيع سراسر سرشار از كرامات و اخلاقيات اهلبيت ميباشد كه بيان آنها ميتواند در جامعه مفيد واقع گردد. از آنجايي كه در مداحيها، محتواي عشق زميني به صورت آهنگين و با ريتم خاص و فضاآرايي منحصر به فرد انعكاس ميشود، ممكن است آسيبي جدي در ترويج فرهنگ اهلبيت باشد و اين امر ميتواند موجب ميشود كه مخاطب جوان عشق اهلبيت را با عشق انساني ديگر مقايسه كند. شايد در مواقعي عشقهاي مادي و ظاهري امروزي را بر عشق اهلبيت ترجيح دهد؛ زيرا از نظر معنوي و منطقي، با مكتب اهلبيت آشنا نيست. اين خود در نهايت منجر به ترويج دينداري جديد با ويژگيهاي خاص ميشود.
همانگونه كه گذشت، دوركيم در خصوص اهميت و تأثيرگذاري محتواي مناسك، ميگويد: مناسك نمايشي و تفريحات جمعي به اندازهاي به هم نزديكاند كه گذار از يك نوع به نوع ديگر، بيآنكه پيوستگي از بين برود، امكان پذير است. از اينرو، ميتوان نتيجه گرفت: مراسم و مداحيها به موازات سست شدن محتوا و ارائه تصويري نادرست از تاريخ و وقايع عاشورا مداحيها وارد حوزه خيالبافي ميشوند و در نتيجه، سرشت اين مداحيها تغيير كرده و مناسك عزاداري تبديل به تفريحهاي جمعي ميشود كه مخاطبان براي سرگرمي و التذاذ در آنها شركت ميكنند و عنصر ديني در آنها ضعيف ميشود. به عبارت ديگر، ميتوان گفت: مداحان جديد از متوني استفاده ميكنند كه تا حدود زيادي بيانگر عاطفه و احساس مذهبي است و كمتر ناظر به بيان مسائل اخلاقي و مباحث جدي فكري و اعتقادي است. در اين زمينه، تأكيد عمده آنها بر روي جنبههايي از شخصيت و ويژگيهاي انساني صورت ميگيرد كه امكان بيشتري در برانگيختن عواطف و احساسات مخاطبان داشته باشند. به نحوي كه به فراوان مشاهده ميشود در جايجاي متون مداحي، مضاميني بهطور غلوآميز در ارتباط با مصائب امام حسين و يارانش در جهت گرياندن هر چه بيشتر مخاطب استفاده ميشود. بدون اينكه حتي يك عبارت و جمله كوتاهي از چرايي اين شهادت در گوشهاي اشاره شود.
جدول فراواني و درصد پاسخها برحسب مقايسه ميزان هيجانآفريني مداحيهاي سنتي و مدرن
ميزان هيجانآفرين بودن مداحي نوع مداحي
سنتي مدرن
خيلي كم تعداد 16 0
درصد 32% 0%
تا حدي تعداد 30 0
درصد 60% 0%
زياد تعداد 4 5
درصد 8% 10%
خيلي زياد تعداد 0 45
درصد 0% 90%
جمع تعداد 50 50
درصد 100% 100%
بر اساس جدول تجمعي فوق، مشخص ميشود كه ۹۰ درصد، مداحيهاي مدرن، خيليزياد هيجانآفرين ميباشند. در حاليكه ۶۰درصد مداحيهاي سنتي از عنصر هيجانآفريني تا حدي برخوردار هستند.
آزمون مقدار درجه آزادي سطح معنيداري
تفسير
كاي اسكوير 111/91 3 000/0 تفاوت معنيدار وجود دارد
بر اساس نتايج، در سطح معناداري ۵ صدم، بين دو نوع مداحي از نظر ميزان هيجانآفريني تفاوت وجود دارد. همانگونه كه در نتايج روشن است، مداحيهاي مدرن تا حد بسيار زيادي هيجانآفرين ميباشند و از شيوهها و ابزارهاي مختلف و جديدي براي تهييج مخاطبان بهره ميگيرند كه ميتوان به استفاده فراوان از سيستمهاي قوي صوتي مانند اكو و سيستمهاي حرفهاي نورپردازي اشاره كرد. علاوه بر اين، ابزار شخص يا اشخاصي با عنوان «مياندار» با حضور خود در بين مخاطبان براي تشديد هيجانآفريني مجلس به كمك مداح ميآيند. در اين ميان مداحان علاوه بر استفاده از موارد ياد شده و الفاظ و وسايل خاص، سبك شور و موسيقي تند، از حركات دست و بدن خود نيز دريغ نكرده و در تهييج هر چه بيشتر مخاطبان، مجلس را با مديريت صحنه منحصر به فرد، اداره ميكنند.
جدول فراواني و درصد پاسخها بر حسب مقايسه دو نوع مداحيهاي سنتي و مدرن از نظر ادبيات
ميزان بكارگيري ادبيات خاص در اشعار مداحي
نوع مداحي
سنتي مدرن
خيلي كم يا اصلا تعداد 46 0
درصد 92% 0%
تا حدي تعداد 4 6
درصد 8% 12%
خيلي زياد تعداد 0 44
درصد 0% ۸۸%
جمع تعداد 50 50
درصد 100% 100%
آزمون مقدار درجه آزادي سطح معنيداري
تفسير
كاي اسكوير 400/90 2 000/0 رابطه معنيدار وجود دارد
بر اساس نتيجه به دست آمده از آزمون پيرسون، چون سطح معناداري اين آزمون صفر و كمتر از ۵% است، (05/0< sig) بين دو متغير تفاوت معناداري وجود دارد؛ مداحان مدرن از ادبياتي كه شامل واژههاي عربي، سلطنتي، عرفاني، محاورهاي و تحقيرآميز ميباشد، استفاده زيادي ميكنند و عكس اين مسئله در مداحيهاي سنتي وجود دارد.
در واقع، همانگونه كه در مباني نظري آمده است، مداحان مدرن در راستاي اقناع و جلب مخاطبان بيشتر در كنار به كارگيري از سبكهاي شور و محتوايي، همچون عشقهاي زميني از ادبيات خاصي استفاده زيادي ميكنند. مهمترين مشخصه اين ادبيات، وجود كلماتي عشقي و عرفاني (مانند: عشق، باده، مي، مستي، ميكده، ساقي و بتكده، دل و دلبر،عاشق، خمار و پياله)، سلطنتي (كلماتي مانند: شاه و سلطان و ارباب)، تحقيرآميز واژگاني همچون: كلب آستان، سگ درگاه محاورهاي ميباشد. در واقع به كارگيري چنين ادبياتي از سوي مداحان جديد، نوعي ساختار و هنجارشكني نسبت به ادبيات مداحيهاي سنتي ميباشد؛ چرا كه در ادبيات مداحيهاي سنتي، چنين كلماتي بسيار كم مورد استفاده قرار ميگيرد و بهرهمندي از ادبيات رسمي در مداحيهايشان درصد بالايي را به خود اختصاص ميدهد.
نتيجهگيري
بيترديد امروزه يكي از مهمترين و مؤثرترين آيينهاي مذهبي شيعه، به ويژه در ايران، برپايي مجالس عزاداري اهلبيت ميباشد؛ كه يكي از پرطرفدارترين و تاثيرگذارترين اجزاي آن، عنصر مداحي ميباشد؛ مخاطبان براي شركت در مجالس و هيئتها، در ابتدا اطلاعاتي در مورد مداح مجلس به دست آورده و سپس در يك هئيت خاص شركت ميكنند. امروزه با ظهور نسل جديدي از مداحان با سبكهاي جديد مواجه هستيم كه به سرعت و به صورت گسترده مخاطبان زيادي را به خود جذب ميكنند.
چنانچه دوركيم معتقد است: نقش و جايگاه يك آيين ديني در ميان مردم، به زيرو بمهاي حيات اجتماعي و شرايط زندگي جمعي مؤمنان وابسته است. از اينرو، از موقعيت و جايگاه يك آيين در بين مردم، ميتوان به نظام مذهبي آنها و اهداف مذهبي اولويتمند براي آنها پيبرد. در اين راستا، بررسي اين قشر جديد و مقايسه با نوع سنتي آن امري ضروري و مهم است.
پس از تحليل نتايج مشخص شد كه مداحيهاي سنتي و مدرن، از جهات بسياري با يكديگر متفاوت ميباشند. اين تفاوتها از مشخصات ظاهري مداحان، سن آنها تا محتوا، سبك وادبيات مداحيها را شامل ميشود. در واقع، طبق نتايج به دست آمده مشخص گرديد كه اكثر مداحان مدرن در زمان اجراي مداحي در سنين جواني بين ۲۰ تا ۳۰ سال ميباشند. اما مداحان سنتي، اغلب ميانسال هستند. از نظر نوع پوشش ظاهري در حين مداحي، مداحان مدرن بيشتر با تيشرت بودهاند، اما مداحان سنتي از پيراهن و گاهي اوقات كت و شلوار استفاده ميكنند.
در زمينه محتوايي، مداحيهاي مدرن بيشتر بر عشق زميني، نسبت به اهل بيت و اظهار ارادت به مولا و مراد تأكيد داشتهاند و از نظر محتواهايي همچون گذشت و ايثار و تأكيد بر روحيات اخلاقي و جوانمردي اهل بيت سخني به ميانآورده نميشود. حتي در بين اشعار مداحيهاي مدرن، استفاده از كلمات غلو آميز، سرزنش خود به عنوان موجودي گناهكار و ضعيف و كلماتي مبني بر جنون و ديوانگي خود، استفاده نسبتاً زيادي داشتهاند. اما اين موضوع در مداحيهاي سنتي كمتر ديده ميشود. آنها در محتوا، بيشتر بر مظلوميت اهلبيت تأكيد دارند.
محتواي ضعيف و توصيف عشق زميني در مداحيهاي مدرن، با عنصر هيجانآفريني حداكثري، عجين و همراه شده است؛ چرا كه مداحان جديد از هر فرصت و زمينهاي براي تهييج حداكثري مجلس استفاده ميكنند تا بتوانند بر جذب مخاطبان بيشتر به هر نحوي كه شده، اقدام نمايند. در اين زمينه، دست به دامن تكنولوژيهاي جديد و حرفهاي نورپردازي و صوتي ميشوند. علاوه بر اين شخصي به عنوان مياندار در اين زمينه به كمك مداح ميآيد و كار تهييج در بين حضار را دو چندان ميكند. همچنين بهرهمندي از ادبيات محاورهاي كوچه بازاري و كلمات عاشقانه و تحقيرآميز در قالب ريتمهاي تند و سبكهاي شور و با كمك آهنگهاي تند، شبيه به پاپ بر هيجانآفريني هر چه بيشتر اين مجالس ميافزايد. مداح علاوه بر تمامي موارد فوق، خود هم دست به كار ميشود و علاوه بر بكار بردن كلماتي هيجانآفرين و درونمايه عاطفي، با كمك دست و بدن خود و مديريت صحنهخاص (مانند ايستادن در روي سن و بالاتر از حضار) و با كمك مداح ديگر، كه فقط كلمه(ح.س.ح.س) را تكرار ميكند، بر تهييج هر چه بيشتر مجلس ميافزايد. به دستور مداح، فضاي مجلس تاريك ميشود. اين كار، علاوه بر اينكه فضاي رازآلودتري به محفل ميدهد، فضا را براي انجام حركات كارناوالي فراهم ميكند. در اين بين، حضار نيز ساكت ننشسته و با تكرار بلند اشعار، گريه بلند و با فرياد و برهنه شدن و بالا و پايين پريدن هماهنگ با آهنگ (بسياري اوقات سينه زدن مشاهده نميشود، در فضاي تاريك بر هيجانآفريني اين مجالس ميافزايند.
در واقع، در طول تمام مراسم، مداح كارگرداني محفل را بر عهده دارد. فضاي مجلس به واقع مانند كنسرتي است كه در آن همه چشمها به يك مداح است. در اين فضاي تاريك، فقط مداح ديده ميشود كه با نورپردازي خاصي و شديد اطرافش روشن شده است؛ مداحي كه بايد با مديريت خود و همراهان با استفاده از ميكروفون جماعتي را به شور و هيجان بيندازد.
مداحيهاي عامهپسند از نظر محتوايي، سبك، شعر، مخاطب، محل برگزاري، ريتم خواندن، استفاده از اكو، فضاآرايي و نورپردازي خاص، استفاده از قطعات موسيقي پاپ، تيپ ظاهري مداح، توجه به تقاضاي مخاطب، حركات خاص دست و سر مداح هنگام خواندن به نوعي هنجار شكن بوده اند. گاهي اوقات با واكنش مجامع مذهبي و علما مواجه شدهاند. باتوجه به اين اعتراضها، ديگر جايي براي هواداران اين مداحيها در مساجد نبوده و بيشتر اين مجالس در خانههاي شخصي، زيرزمينها، و اماكن با كاربري عمومي برگزار ميشوند. نتيجه آنكه، اعضاي اين هيئتها در اينگونه اماكن از دست تذكرات امام جماعت و از توبيخ هيئت امنا و انتقادات مردم حاضر آسوده هستند. آنها ميتوانند به سبك دل خواه خود عزاداري كنند و اشعار مورد علاقه خود را ميخوانند.
در نهايت، ميتوان گفت كه مداحيهاي مدرن، داراي ويژگيهايي است كه در گونة سنتي آن ديده نميشود. از جمله:
غلبه شور بر شعور؛ استفاده از قالبهاي شعري غيركلاسيك و جديد؛ تأكيد زياد به فرم و صورت و محتواي ضعيف وغير معنوي؛ وجود تنوع در سبك؛ استفاده از ملوديهاي غيرمذهبي و عاريهاي وموسيقي تقليدي و عاريتي؛ بهرهمندي از ادبيات خاص؛ جوان پسند بودن؛ تجاري بودن و توليد انبوه و بهرهمندي از نظام گسترده توزيع؛ وجود تكنولوژيهاي جديد و حرفهاي صوتي و نورپردازي و فضاسازي مجازي؛ حضور مداحان بسيار جوان با نحوه پوشش خاص؛ ظهور نمادهاي جديد و جايگزين؛ تكيه بر درونمايه احساسي و عاطفي؛ به وجود آمدن فرهنگ متناسب با مداحيهاي جديد؛ ستاره شدن مداحان و مورد تقليد جوانان واقع شدن؛ مديريت صحنه خاص مداح.
بايد اذعان داشت كه اين تغييرات به مرور به وقوع پيوسته است. از مهمترين علل رخداد اين موضوع، ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
گسترش سريع رسانهها و تكنولوژيهاي جديد، نگاه به مداحي به عنوان شغل، گسترش نگرشهاي خاص در عرصه دين و واقعه عاشورا، كنترل ضعيف برهياتها، مسائل سياسي، توزيع گسترده محصولات مداحان و رقابت در اين عرصه، روي كارآمدن مديران و بانيان جديد هياتها و...
وقوع اين تنوع سبكها و شيوههاي متفاوت مداحيها، امكان حضور افراد و گروههاي اجتماعي متعدد با علائق متفاوت را فراهم ساخته است. اين نوع حضور، نقش افراد را در مقابل ساختارها قابل اهميت ساخته و در نهايت، موجب شكلگيري مقاومتهايي شده است كه جامعه نيز به تدريج به تغييرات ناشي از آن تن ميدهد. در واقع، وقوع اين تغييرات در نظام مداحي، كه بخشي از تغييرات دينداري است، امري واقعي و قابل حصول ميباشد و خود منشأ تحولات عمده در حوزه ديني شده است كه ضرورت چارهانديشي در اين زمينه بيش از پيش احساس ميشود.
- آرون، ريمون، مراحل اساسي سير انديشه در جامعهشناسي، ترجمه باقر پرهام، تهران، علمي و فرهنگي، ۱۳۸۲.
- اينگلهارت، رونالد، تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي،ترجمه مريم وتر، تهران، كوير، ۱۳۷۳.
- بارهايم، گابريل، «فروپاشي و زوال امر قدسي- نابهنجاري و بحران در مناسك»، در استوارت ام هوور و نات لاندباي، بازانديشي درباره رسانه، دين و فرهنگ، ترجمه مسعود آريايي، تهران، سروش، ۱۳۸۲.
- بختياري، محمدعزيز و فاضل حسامي، درآمدي بر نظريههاي اجتماعي دين، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، ۱۳۸۲.
- برگر، پيترال و توماس لاكمن، ساخت اجتماعي واقعيت، ترجمه فريبرز مجيدي، تهران، مركز، ۱۳۷۵.
- برگر، پيترال و ديگران، ذهن بيخانمان، آگاهي و نوسازي، ترجمه محمد ساوجي، تهران، ني، ۱۳۸۱.
- پالس، دانيل، هفت نظريه در باب دين، ترجمه محمدعزيز بختياري، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، ۱۳۸۲.
- تامسون، كنت و ديگران، دين و ساختار اجتماعي، ترجمه علي بهرامپور و حسن محدثي، تهران، كوير، ۱۳۸۱.
- توسلي، غلامعباس، جامعهشناسي ديني، تهران، سخن، ۱۳۸۰.
- الحيدري، ابراهيم، تراجيديا كربلا، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، ۱۴۲۳.
- دانش، جابر، جامعه شناسي دين، تهران، معارف، ۱۳۸۶.
- دفلور، ملوين و اورت دنيس، شناخت ارتباطات جمعي، ترجمه سيروس مرادي، تهران، دانشكده صدا و سيما، ۱۳۸۲.
- دوركيم، اميل، صور بنياني حيات ديني، ترجمه باقر پرهام، تهران، مركز، ۱۳۸۳.
- رايف، دانيل و همكاران، تحليل پيامهاي رسانهاي «كاربرد تحليل محتواي كمي در تحقيق»، ترجمه مهدخت بروجردي علوي، تهران، سروش، ۱۳۸۵.
- رب، پير و مهري بهار، «ابژهها و تغيير مراسم ديني»، نامه علوم اجتماعي، ش۲۰، پاييز و زمستان ۱۳۸۱، ص ۱۱۷-۱۳۲.
- رحماني، جبار، گفتمان كربلا و مناسك عزداري در دينورزي اقشار فرودست شهري، پاياننامه كارشناسي ارشد جامعهشناسي، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، ۱۳۸۴.
- ريتزر، جورج، نظريهجامعه شناسي دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، علمي، ۱۳۷۷.
- ستوري، جان، مطالعه فرهنگي درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسين پاينده، تهران، آگه، ۱۳۸۶.
- شجاعي زند، عليرضا، جامعهشناسي دين، تهران، ني، ۱۳۸۸.
- ـــــ ، دين، جامعه و عرفي شدن، تهران، مركز، ۱۳۸۰.
- علمي، قربان و مهدي حسنزاده، «منشأ دين از ديدگاه برگر»، مقالات و بررسيها، دفتر۸۳، بهار۱۳۸۶، ص ۶۷-۸۶.
- كاهيرده، نسيم، نگاهي جامعه شناختي به تحول نقش واعظ و مداح در اجراي مناسك عاشورا، پاياننامه كارشناسي ارشد جامعهشناسي،دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه پيام نور تهران، ۱۳۸۸.
- كيوي، ريمون، روش تحقيق در علوم اجتماعي، ترجمه عبدالحسين نيك گهر، تهران، توتيا، ۱۳۸۷.
- گولد، جوليوس و ويليام، ل، كولب، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه محمدجواد زاهدي مازندراني، تهران، مازيار، ۱۳۷۶.
- گيرتز، كليفورد و فاضل حسامي، «اسلام، آنگونه كه مشاهده كردم»، معرفت، ش ۷۲، آذر۱۳۸۲، ص ۸۸-۹۴.
- مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، تهران، صدرا، ۱۳۶۸.
- مظاهري، محسن، جامعهشناسي آيينهاي سوگواري و هياتهاي مذهبي در ايران، رسانه شيعه، تهران، بينالملل، ۱۳۸۷.
- هميلتون، ملكم، جامعهشناسي دين، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، تبيان، ۱۳۷۷.
- هولستي، ز، ال. آر، تحليل محتوا در علوماجتماعي و انساني، ترجمه نادر سالارزاده اميري، تهران، دانشگاه علامه، ۱۳۸۰.