صفحهها: 125-
تاریخ دریافت: 1391/01/23تاریخ پذیرش: 1391/01/26
چکیده:
بررسی قلمرو دین، و نقش اجتماعی و به ویژه موقعیت فرانهادی اش، از دیرباز در حوزه های مختلف علمی، چون کلام و جامعه شناسی در کانون توجه اندیشوران بوده است. این مقوله در دنیای جدید ـ که دنیای مدرن و عقلانی معرفی شده ـ محور مجادلة بسیاری از نویسندگان قرار گرفته است. برخی قلمرو حداقلی برای دین تعریف کرده و اساساً رابطة دین و دنیا را منکر شده و اندیشة ضرورت حذف دین را از ساحت عمومی اعلان کرده اند. شماری نیز بی آنکه آشکارا از منزوی ساختن دین سخن بگویند، بر این باورند که مقتضیات دنیای جدید این انزوا را در پی دارد؛ به عبارتی، افول موقعیت اجتماعی و انزوای اجتماعی دین را از لوازم دنیای جدید می دانند و از آن به «عرفی شدن»، یاد می کنند. این باور مبتنی بر پیش فرض هایی است که در این نوشتار بررسی و نقد می شود.
چکیده بررسی قلمرو دین، و نقش اجتماعی و به ویژه موقعیت فرانهادی اش، از دیرباز در حوزه های مختلف علمی، چون کلام و جامعه شناسی در کانون توجه اندیشوران بوده است. این مقوله در دنیای جدید ـ که دنیای مدرن و عقلانی معرفی شده ـ محور مجادلة بسیاری از نویسندگان قرار گرفته است. برخی قلمرو حداقلی برای دین تعریف کرده و اساساً رابطة دین و دنیا را منکر شده و اندیشة ضرورت حذف دین را از ساحت عمومی اعلان کرده اند. شماری نیز بی آنکه آشکارا از منزوی ساختن دین سخن بگویند، بر این باورند که مقتضیات دنیای جدید این انزوا را در پی دارد؛ به عبارتی، افول موقعیت اجتماعی و انزوای اجتماعی دین را از لوازم دنیای جدید می دانند و از آن به «عرفی شدن»، یاد می کنند. این باور مبتنی بر پیش فرض هایی است که در این نوشتار بررسی و نقد می شود.