نقد و بررسی نظریه سرمایه اجتماعی کلمن بر مبنای معیارهای سنجش معرفت اجتماعی

Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
سرمايه اجتماعي بر وجود نوعي دارايي غيرملموس و غيراقتصادي دلالت ميكند كه ريشه در روابط اجتماعي افراد، گروهها و سازمانها دارد. درواقع كيفيت و كمّيت همين روابط اجتماعي است كه دارايي و سرمايه اجتماعي افراد را تشكيل ميدهد. سرمايهدارترين افراد و جوامع آنهايي هستند كه از بيشترين سطح روابط اجتماعي پايدار و مؤثر و ارتباطات شبكهاي در جهت دستيابي به پيشرفت برخوردارند. سرمايه اجتماعي نيز همانند ساير انواع سرمايههاي يك فرد ميتواند زمينهساز و بيانگر جايگاه برتر اجتماعي وي و نيز وسيلهاي براي حفظ برتري او باشد. سرمايه اجتماعي از نظر جيمز كلمن بر پايه روابطي شكل ميگيرد كه ميان اشخاص (حقيقي و حقوقي) برقرار ميشود. کلمن مفهوم سرمايه اجتماعي را از اقتصاد به جامعهشناسي آورد (کلمن، 1988، ص 98). به عقيده او اين مفهوم نه يک موجود منفرد، بلکه دربرگيرنده موجوديتهاي مختلفي است. سرمايه اجتماعي برخلاف اشکال ديگر سرمايه در ذات ساختار روابط ميان کنشگران وجود دارد. کلمن پس از اين تعريف از سرمايه اجتماعي، مجموعههاي مختلفي از کنشها، پيامدها و روابط را سرمايه اجتماعي مينامد (کلمن، 1377، ص 68).
به باور کلمن، سرمايه اجتماعي با کارکردش تعريف ميشود. سرمايه اجتماعي شي واحدي نيست بلکه انواع چيزهاي گوناگوني است که دو ويژگي مشترک دارند:
الف) همه آنها شامل جنبهاي از يک ساخت اجتماعي هستند (عناصر و پيوندهايي که حيات اجتماعي را تداوم ميبخشند)؛
ب) واکنشهاي معين افرادي را که در درون ساختار هستند اعم از اشخاص حقيقي يا عاملان حقوقي، تسهيل ميکند و دستيابي به هدفهاي معين را که در نبود آن دستنيافتني خواهند بود امکانپذير ميسازند (همان، ص 423).
به اعتقاد کلمن، سرمايه اجتماعي ويژگيهاي معيني دارد که آن را از کالاهاي خصوصي، که در نظريه اقتصاد نئوکلاسيک بحث ميشود، متمايز ميسازد. اين ويژگيها بدين قرارند:
۱. بهآساني مبادله نميشود؛
2. سرمايه اجتماعي دارايي شخصي هيچيک از افرادي که از آن سود ميبرند نيست و اين به واسطه صفت کيفي ساختار اجتماعي است که فرد در آن قرار گرفته است؛
3. نتيجه فرعي فعاليتهاي ديگر است و معمولاً شخص خاصي آن را به وجود نميآورد؛
4. سرمايه اجتماعي در صورت استفاده بيشتر، برخلاف بعضي اشکال ديگر سرمايه، نهتنها مستهلک نميشود بلکه افزايش مييابد.
کلمن تحت تأثير کاربرد نظريه انتخاب عقلاني در تبيين رفتار، بر منافع فردي سرمايه اجتماعي تأکيد ميکند (کلمن، 1377، ص 358). گرچه مفهوم سرمايه اجتماعي در تعريف كلمن، بيشتر به سطح روابط بينفردي و گروهي (سطح خرد) اشاره دارد، اما او اثرگذاري سرمايه اجتماعي در سطوح كلانتر مثل رابطه ميان نهادها و ساختارهاي سياسي را نيز مدنظر قرار داد. با اين حال شواهد نشان ميدهد که سرمايه اجتماعي در جوامع مختلف رو به زوال و فرسايش گذارده است. با توجه به اهميت ديدگاه کلمن و رويكرد خرد ـ كلاننگر وي به مفهوم سرمايه اجتماعي، در اين نوشتار، بر مبناي رويكرد نظري و براساس معيارهاي سنجش معرفت اجتماعي (نقد منطق دروني و بيروني، اعتبار جامعهشناختي و روششناختي، اعتبار فلسفي و اعتبار کارکردي) به بررسي و نقد نظريه سرمايه اجتماعي پرداخته ميشود.
1. پيشينه بحث
رئيس دانا (1393) در نقد مفهومي سرمايه اجتماعي اظهار داشت که اصطلاح سرمايه اجتماعي از حيث مفهومي نارسا است زيرا به مجموعه عوامل فرهنگي نامعين اشاره ميکند که ميتوانند آثار متفاوتي در جامعه داشته باشند. شاخصهاي اندازهگيري پيشنهاد شده براي آن کاملاً نامؤثر و نادقيق ماند، زيرا عواملي را که اندازه ميگيرند در واقع يا جنبههاي فرهنگي دارند يا اساساً عوامل مستقل و حاکم به ذات و بروندادي نيستند. مفهوم سرمايه اجتماعي، از مفهوم بازاري توليد کالا و خدمات ناشي شده است. به زعم وي اصطلاح سرمايه اجتماعي را نميتوان با نظريههاي اساسي اجتماعي پيوند داد و نسبت به پديدههاي کيفي، اجتماعي و تاريخي نگاهي ابزاري دارد. در حالي که سرمايه اجتماعي، اگر به معناي برخورداري از ويژگيهاي بيروني باشد ميتواند هم تبعيض آميز باشد، هم ضد سرمايه و هم در خدمت هدف گروههاي معارض با منافع انساني. در يک کلام سرمايه اجتماعي در خدمت توجيه نظام توليد و مصرف بورژوايي قرار دارد.
عريضي (1397) به نقد روششناختي و مفهومي سرمايه اجتماعي فريبرز رئيس دانا پرداخت. به اعتقاد او نظريه سرمايه اجتماعي، دو حوزه اقتصاد و غيراقتصاد را بهم آميخته و پژوهشگران را قادر ساخته است مفهوم اجتماعي را در تحليل اقتصادي از درپشتي وارد کنند. برخلاف تلاش دو نظريه پرداز اصلي کلمن و پوتنام، اين امر به اين دليل که مباني سازنده آن متناقض بوده ناموفق بوده است. رئيس دانا فاين را به اين دليل که به سرمايه اجتماعي نگاه انتقادي داشته است مورد تحسين قرار داده است و سرمايه اجتماعي را هم از نظر مفهومي مبهم و هم غيردقيق ميداند و کاربرد آن را موجب نگاهداري پايههاي تبعيض و پذيرش محافظه کارانه هنجارهاي مقبول جهان سرمايهداري ميداند. هرچند او در نقدهاي خود به بن فاين اقتدا ميکند اما تأکيد بن فاين در نقد برودل از سرمايه را از ياد برده است. برودل هم ازنظر جايگاه علمي و هم ازنظر قدرت نظريهپردازي از بورديو بالاتر است و بهويژه اين پيشنهاد که سرمايهداري از اقتصاد بازار متفاوت است برخلاف اقتصاد بازار دو طبقه ديگر يعني زندگي مادي و اقتصاد سرمايهداري در منطقه کدر هستند. در اين مطالعه سرمايه اجتماعي به منطقه کدر نسبت داده شده و مفهوم آن به دليل ناروشن بودن با معني آشفته مورد انتقاد قرار گرفت. در اين پژوهش انتقادي مشخص شد که بزرگترين نقطه قوت رئيس دانا توجه به تغيير مفهومي سرمايه از ديدگاه مارکس به سرمايه اجتماعي است. نقد جابهجا شدن نتيجه سرمايه اجتماعي با علت آن ابهام و آشفتگي نيز از نقاط قوت رئيس دانا است. بااين حال او نتوانسته توضيح دهد چرا اين سرمايه اجتماعي موجب پديدايي دارايي نامشهود ميشود. درعين حال نکات تاريخي از قبيل مطالعات ايتاليايي پوتنام مغشوش و ارجاعات او نادرست است. خلاقيت رئيس دانا ارائه نظريهاي است که او خود آن را نظريه ضد سرمايهاي فساد اداري ناميده است. رئيس دانا فقط نقد مارکسيستي از سرمايه اجتماعي را مدنظر قرار داده و نقد مهم پايهگذار مکتب فرانسوي آنال را از قلم انداخته است. درنهايت تعريف ضد سرمايهاي (به جاي سرمايه) رئيس دانا از سرمايه اجتماعي بهويژه مهم و دورانساز است. اين محقق نشان داده شده است که ميتوان از طريق نظريه فرناندو برودل تفسيري دقيقتر از سرمايه در معني منفي براي فساد اداري ساخت. محقق ديدگاه رئيس دانا در مورد تقابل سرمايه اجتماعي در مقابل نظريات اجتماعي را بهويژه در دو نظريه يعني نظريه هويت اجتماعي و قدرت پيوندهاي ضعيف (هرچند رئيس دانا مستقيماً به آنها اشاره نکرده است) مورد تقدير قرار ميدهد و پيشنهاد فاين در مورد حذف سرمايه اجتماعي از قاموس نظريه اجتماعي به دليل ناتواني آن در تبيين پديده اجتماعي را تأييد ميکند. اين محقق ديدگاه رئيس دانا را براي توصيف نظريه ضد سرمايهاي فساد گسترش داده است. اعتراض رئيس دانا به ايده سرمايه اجتماعي بر مبناي زمينه و تلويحات نادقيق تحسين شده است.
روزخوش (1399) از سير تاريخي طرح ايدۀ سرمايۀ اجتماعي در ايران سخن به ميان آورده و در نهايت پروبلماتيک پژوهشها و تحليلهاي ايراني سرمايۀ اجتماعي، گزارههاي بنيادي اين پژوهشها و راهبردهاي پيشنهاديشان را مرور کرد. آنچه در نهايت اين محقق بر آن تأکيد ميگذارد، شکافي است که ميان، مسئلهمندي، ابزارهاي تحليلي و «سياستها» و «راهبردهاي» پيشنهادي اين آثار ظهور کرده است. اين پژوهش¬ها در پي تلاش براي توضيح مسائل و تحولات جامعۀ ايران، دربارۀ فقر و نابرابري، ساختار دولت، تغيير مناسبات کلان اقتصادي، اجتماعي و سياسي سخن گفتهاند، حال آنکه نتوانستهاند در چارچوب ايدۀ سرمايۀ اجتماعي در چارچوب ايدۀ سرمايۀ اجتماعي زمينۀ نظري و ابزارهاي مفهومي درخورِ چنين تحليلي را فراهم آورند. محقق استدلال ميکند که اين آشفتگي صرفاً برآمده از بيتوجهي محققان ايراني نيست، بلکه چه بسا برخاسته از پريشاني و تشتت اصل ايدۀ سرمايۀ اجتماعي باشد.
فراهانيفرد و همکاران (1401) با شيوهاي تحليلي و در بستر تقسيمبندي رايج از فلسفه اخلاق، به تحليل مفهوم سرمايه اجتماعي پرداخت. در اين پژوهش ضمن تقسيمبندي مطالعات ديني حوزه سرمايه اجتماعي، با استخراج چارچوب اخلاقي سرمايه اجتماعي، انتقادات وارد بر مفهوم سرمايه اجتماعي که به واسطه چارچوب «فايدهگرايي» آن پديدار شده است، مورد بررسي قرار گرفت. براساس يافتههاي اين پژوهش، به علت درک ناقص از فلسفه دينداري و عدم توجه به خاستگاه اخلاقي سرمايه اجتماعي، دين به موضوعي براي مطالعات سرمايه اجتماعي تنزل داده شده است. هرچند محقق درصدد تحليل سرمايه اجتماعي از مبناي فلسفۀ اخلاق اسلام نبود، اما معتقد است دلالتهاي وي براي مطالعات ديني به واسطه توجه به مختصات مفاهيم وارداتي در علوم انساني، راهگشا خواهد بود.
2. نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
کلمن يکي از جامعهشناسان برجسته امريکايي، و در زمره انديشمنداني است که پيرو نظريه تلفيقي سطوح خرد و کلان در تبيين پديدههاي اجتماعي است. بنا بر الگوي تلفيقي کلمن، نظام اجتماعي زمينه رفتار و کنش فردي را تعيين ميکند، ولي در مرحله بعد رفتار و کنش هدفدار کنشگران اجتماعي، جهت و شکل نظام اجتماعي را به صورتي نو پديد ميآورد. کلمن معتقد است کنش اجتماعي هم به وسيله کنشگران حقيقي يا شخص صورت ميپذيرد و هم به وسيله کنشگران حقوقي و جمعي. کلمن با تلفيق نظريه کنش پارسونز با نظريه سيستمها، نگرش روششناختي خود را آغاز کرد (کلمن، 1377، ص 214). کلمن نشان داد که سرمايه اجتماعي به انسانهاي قدرتمند محدود نيست بلکه ميتواند مزاياي زيادي براي اجتماعات فقير و حاشيهاي داشته باشد. کار کلمن روي سرمايه اجتماعي را ميتوان در اثر بزرگ او «بنيادهاي نظريه اجتماعي» مشاهده کرد. کلمن قصد داشت يک علوم اجتماعي بينرشتهاي را توسعه دهد که ميتواند جامعهشناسي و اقتصاد را به هم نزديک سازد. عملکرد سرمايه اجتماعي نزد کلمن قابل مقايسه و شبيه به «دست نامرئي» بازار در نظريه اقتصاد کلاسيک است (کلمن و فرارو، 1992، ص 267).
علاقه کلمن به سرمايه اجتماعي از تلاش براي تبيين روابط نابرابر اجتماعي و موفقيت تحصيلي در مدارس ناشي شد. کلمن نشان داد که گروه همسالان تأثير بيشتري بر شکلگيري ديدگاههاي نوجوانان نسبت به بزرگسالان مسئول مانند والدين و معلمان دارد. کلمن دريافت که زمينه خانوادگي و محلي نسبت به عوامل مربوط به ماهيت خود مدرسه وزنه سنگينتري هستند. کلمن در مطالعه ديگري روي موفقيت مدارس خصوصي در مقايسه با مدارس دولتي، دريافت که دانشآموزان در مدارس کاتوليک و مدارسي که داراي وابستگيهاي مذهبي ديگري هستند، عملکرد بهتري دارند. حتي اگر عوامل ديگري مثل طبقه اجتماعي و قوميت در نظر گرفته شوند. به اعتقاد او، اجتماعات منبعي براي سرمايه اجتماعي هستند که تأثير کاستيهاي اجتماعي و اقتصادي را جبران ميکنند (کلمن، 1377، ص 465). جامعهشناسي انتخاب عقلايي کلمن فرض ميکند کنشگران فردي معمولاً به دنبال کسب منفعت فردي هستند، اگر آنها انتخاب ميکنند که همکاري کنند، به خاطر آن است که اين امر مورد علاقه آنهاست. به اعتقاد کلمن (1377)، کنشگران نميخواهند سرمايه اجتماعي را به وجود آورند، بلکه سرمايه اجتماعي پيامد ناخواسته تلاش آنها براي کسب علايق خود است. به اعتقاد کلمن عواملي که سبب گسترش سرمايه اجتماعي ميشوند عبارتاند از: کمک، ايدئولوژي، اطلاعات و هنجارها (کلمن و فرارو، 1992، ص 267).
1. کمک: درخواست کمک افراد از يکديگر مقدار سرمايه اجتماعي را بيشتر خواهد کرد. هرگاه عواملي مانند رفاه و فراواني و کمک دولت سبب شود تا افراد نيازشان به يکديگر کمتر شود، ميزان سرمايه اجتماعي کمتر خواهد شد؛
2. ايدئولوژي: آن دسته از اعتقادات مذهبي که بر ضرورت کمک و عمل به نفع ديگران تأکيد دارند عامل مهمي در شکلگيري سرمايه اجتماعي هستند؛
3. اطلاعات: از نظر کلمن يک شکل مهم سرمايه اجتماعي ظرفيت بالقوه اطلاعات است که جزء ذاتي و جدايي ناپذير روابط اجتماعي است، اما بهدست آوردن اطلاعات هزينه دارد. يکي از ابزارهاي کسب اطلاعات، استفاده از روابط اجتماعي است؛
4. هنجارهاي اجتماعي: اگر در درون گروههاي اجتماعي، هنجارهاي مؤثر و نيرومندي بر اينکه فرد بايد منافع شخصي را رها کرده و به سود جمع عمل کند، وجود داشته باشد، سرمايه اجتماعي شکل خواهد گرفت.
بعکس سرمايه انساني و فيزيکي که معمولاً کالايي خصوصي و متعلق به افراد است، کلمن سرمايه اجتماعي را کالايي ماهيتاً عمومي معرفي ميکند که توسط تمام افرادي که بخشي از يک ساختار هستند ساخته ميشود و به آنها سود ميرساند. کلمن مبسوطترين تعريف خود را از سرمايه اجتماعي براي پيريزي يک نظريه کلي جامعهشناسي انتخاب عقلائي ارائه داد. در چارچوب نظريه انتخاب عقلائي، کلمن معتقد است که کنشگران نميخواهند سرمايه اجتماعي را به وجود آورند، بلکه سرمايه اجتماعي پيامد ناخواسته تلاش آنها براي کسب علايق خود است. به باور کلمن، سرمايه اجتماعي به خاطر انتخاب حسابگرانه کنشگران براي سرمايهگذاري در آن به وجود نميآيد بلکه محصول فرعي درگير شدن در فعاليتها به منظور اهدافي ديگر است. بهطورکلي از ديدگاه کلمن مشتمل بر روابط اجتماعي مبتني بر اعتماد و شبکههاي متراکم تعامل و هنجارهاي مشوق عمل جمعي نيز توانايي تسهيل توليد و دستيابي به هدف را دارند. سرمايه اجتماعي متعلق به گروه هاست و نه افراد و به شکل عيني و فيزيکي وجود ندارد. بهعلاوه، سرمايه اجتماعي هرچه بيشتر مصرف شود افزايش خواهد يافت و در صورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودي خواهد گذاشت (کلمن، 1994، ص 312).
3. روش تحقيق
تحقيق حاضر، رويکردي تحليلي ـ توصيفي را با استفاده از شيوه کتابخانهاي برگزيده است؛ چراکه با مروري بر آراء جيمز کلمن در باب سرمايه اجتماعي تلاش ميشود تا نظريه کلمن با توجه به شواهد و مستندات موجود مورد تحليل، نقد و واکاوي قرار گيرد. در مفهوم نقد، طلب و بيطرفي، بررسي و دست گرفتن و از هم جدا كردن و پنهانها را بيرون كشيدن نهفته است. نقد به معناي رد و مخالفت نيست، بلكه نقد به معناي ارزيابي و وارسي انديشه است؛ لذا جاي دارد كه ناقد، نقاط قوت انديشه را نيز بيان كند. در يک تقسيمبندي ميتوان روشهاي کشف خطاهاي احتمالي در نظريهها را به دو گروه کلي تقسيمبندي نمود:
الف) نقد اوليه يا نقد محصولات فکري (آيا در تدوين نظريه اشتباهي / خطايي رخ داده است؟)؛
ب) نقد ثانويه يا کشف علل يا چرايي وقوع اشتباه / خطا در تدوين نظريه.
به منظور کشف خطاهاي احتمالي که در اين دو دسته جاي ميگيرند، از معيارهايي استفاده ميشود. در اين پژوهش از چارچوب پيشنهادي قريشي (1393) براي نقد نظريه کلمن استفاده شده است و ساختار نوشتار حاضر براساس آن تدوين و نگارش شده است. معيارهاي نقد اوليه شامل چهار گروه به شرح زير است (قريشي، 1393، ص 19ـ40):
1. سنجش انسجام: يک نظريه را ميتوان براساس ميزان انسجام موجود در گزارههاي آن (وجود يا عدم وجود تناقض بين گزارهها)، انسجام با بديهيات عقلي، و ميزان تأمين انتظاري که آن نظريه براي دستيابي به آنها تدوين شده (بهطور جامع و مانع) ارزيابي نمود؛
2. سنجش ميزان انطباق با واقعيت از طريق آزمون تجربي نظريه يا مطالعه تاريخچه پيدايش نظريه؛
3. سنجش سودمندي (اعتبار کارکردي): آيا نظريه هدف خاصي (در علوم اجتماعي تعالي انسان) را تأمين ميکند؟ آيا مناسبات قدرت و اعمال نفوذ صاحبان قدرت در بروز خطاي احتمالي در نظريه مؤثر بوده است؟؛
4. سنجش قلمرو: نظريات جامعهشناسي قلمرو معيني دارند. لذا بايد دو اعتبار بررسي شود: اعتبار تاريخي (زماني) و اعتبار جامعهشناختي (وضعيت محل و گروه خاص).
معيارهاي نقد ثانويه را نيز ميتوان در قالب چهار گروه به شرح زير بيان نمود:
1. نقد روانشناختي: آيا شخصيت نظريهپرداز در بروز خطاي احتمالي در نظريه مؤثر بوده است؟
2. نقد جامعهشناختي: علل پيدايش خطا در نقد جامعهشناختي اوليه چيست؟
3. نقد فلسفي: آيا مباني و زيرساختهايشناختي غلط منجر به بروز خطا در نظريه شده است؟
4. نقد روشي: آيا روش مورد استفاده نظريهپرداز براي آزمون نظريه دچار کاستي بوده است؟
با توجه به معيارهاي نقد اوليه و ثانويه ذکرشده، در اين مطالعه نظريه سرمايه اجتماعي کلمن مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت.
4. نقدي بر انسجام دروني نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
با نگاهي به تعاريفي که کلمن از سرمايه اجتماعي ارائه کرده ميتوان دريافت که برخي از تعاريف کلمن با تأکيد بر جنبههاي اجتماعي مطرح شده و برخي ديگر بر جنبههاي اقتصادي متمرکزند. درواقع کلمن قصد داشت يک علوم اجتماعي بينرشتهاي را توسعه دهد که ميتواند جامعهشناسي و اقتصاد را به هم نزديک سازد. درواقع يکي از علايق اصلي او ترکيب جامعهشناسي با جريانهاي عمده اقتصادي بود و به همين دليل او مفهوم سرمايه اجتماعي را بهعنوان پلي بين اقتصاد و جامعهشناسي به کار ميگيرد. در حقيقت کلمن ميخواست اقتصاد و نظريه اجتماعي را براساس نظريه انتخاب عقلائي با هم پيوند دهد. نظريه انتخاب (کنش) عقلايي کلمن در اين عقيده با اقتصاد کلاسيک مشترک است که تمام رفتارهاي افراد ناشي از تلاش براي کسب علايق فردي است. تحليل اقتصادي با در نظر گرفتن اين دو فرضيه که اشخاص به طور عقلاني عمل ميکنند و بازارها مکان تمامعيار ارتباطات هستند اين توانايي را دارد که سطح کلان نظام را به سطح خرد کنش فردي پيوند زند. کلمن به شدت تحت تأثير گري بکر (اقتصاددان امريکايي) بود که در کار خود بر روي سرمايه انساني، اصول اقتصاد را براي مطالعه آموزش و پرورش، خانواده، سلامت و تبعيض به کار برد و از چارچوب نظري نظريه انتخاب عقلايي استفاده کرد. کلمن بهحق در ظهور نظريه انتخاب عقلايي در جامعهشناسي معاصر عملکرد موفقيتآميزي داشته است. او کوشيد مفهوم سرمايه اجتماعي را در چارچوب فکري نظريه انتخاب عقلائي قرار دهد. کلمن در نظريه انتخاب عقلايي خود، اين ديدگاه را توسعه داد که جامعه، تجمعي از نظامهاي اجتماعي رفتار فردي است. با توجه به اينکه کلمن در تدوين نظريه سرمايه اجتماعي خود، گزارههاي اجتماعي و اقتصادياي را ارائه ميکند که با يکديگر همسو بوده، يکديگر را تقويت ميکنند و به نوعي مکمل يکديگر هستند، بنابراين نظريه وي از حيث انسجام دروني (سازگاري گزارهها با يکديگر) موفق بوده است و اين يکي از نقاط قوت نظريه سرمايه اجتماعي کلمن به شمار ميرود.
يکي از نقدهاي وارد بر کلمن، ناديده گرفتن نقش فعاليتها و نهادهاي سياسي، دستکم گرفتن عامل دولت و جامعه محور بودن بيش از حد است. اين نقد از بعد شاخص جامعيت و مانعيت در ذيل نقد انسجام مطرح شده است. به همين دليل اين نقد در ذيل بخش انسجام از حيث جامع و مانع بودن در تأمين انتظارات از يک نظريه قرار ميگيرد. اين در حالي است که دولتها بازيگران منفعلي در اين فرايند نيستند و ميتوانند چارچوبي بسازند که در آن شهروندان تصميم بگيرند که به حوزه عمومي بپيوندند يا در خانه بنشينند و تلويزيون تماشا کنند. اين در حالي است که از يک نظريه سرمايه اجتماعي «انتظار» ميرود که رويکردهاي نهادي و همافزايي را نيز پوشش دهد. از منظر نهادي، سرمايه اجتماعي ويژگي نوع خاصي از عملکرد نهادهاست که با تأثير بر نظامهاي انگيزش، بر دايره انتخابهاي افراد تأثير ميگذارد و هزينههاي مبادلاتي در فعاليتها را کاهش ميدهد. جذابيت سرمايه اجتماعي براي رويکرد نهادي از وجه وابسته بودن آن به ترتيبات نهادي خاصي است که ميزان و کيفيت سرمايه اجتماعي را در يک جامعه تحت تأثير قرار ميدهد. رويکرد نهادگرايي بر نقش دولت و نهادهاي دولتي و به طور کلي ترتيبات نهادي تأکيد ميکند. از اين منظر دولت نقش کليدي در رفع مسائل مترتب بر عمل جمعي و توليد خير دارد. ويژگيهاي دولتها مانند عملکرد نهادي و کارآمدي، ميزان قابل اعتمادبودن مقامات دولتي و... بيشتر از سياستهاي مستقيم آنها در توليد يا زوال سرمايه اجتماعي تأثيرگذار است. فساد دستگاه حکومت از طريق کاهش اطمينان شهروندان به توانايي دولت در تضمين توافقات جامعه مدني مانع توسعه سرمايه اجتماعي ميشود. از سوي ديگر، رويکرد همافزايي بر ائتلاف حرفهاي و پويا و روابط درون و ميان بوروکراسي دولتي و بازيگران متعدد جامعه مدني تأکيد ميکند. حکومتها، شرکتها و گروههاي مدني هريک ميتوانند در تحقق توسعه پايدار اثرگذار باشند و هيچيک بهتنهايي صاحب تمامي منابع نيست. نهادهاي کلان محيط را براي عملکرد نهادهاي خرد فراهم ميکنند و نهادهاي خرد نيز به نوبه خود به پايداري و ثبات نهادهاي کلان کمک ميکنند. ويژگي مهم اين ديدگاه توجه به امکان تعامل مطلوب بين سرمايه اجتماعي در سطح سازمانهاي رسمي و غيررسمي است. بنابراين انتظاري که از يک نظريه سرمايه اجتماعي ميرود آن است که بايد رويکردهاي همافزايي و نهادي را پوشش دهد. اما کلمن با ناديده گرفتن اين رويکردها، تصوير کاملي از سرمايه اجتماعي ارائه نکرده است؛ درنتيجه کار او از حيث انسجام به لحاظ عدم توانايي نظريه در تأمين انتظار جامع و مانعبودن، قابل نقد است.
5. نقدي بر انطباق با واقعيت نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
يکي از مهمترين نقدهايي را که ميتوان از جهت انطباق با واقعيت بر نظريه سرمايه اجتماعي کلمن مترتب دانست، مسئله فرسايش سرمايه اجتماعي است. کلمن در نگاشتههاي خود هيچگاه پيشبيني نکرده بود که سرمايه اجتماعي ممکن است با فرسايش به شکل امروزي آن در جوامع پيشرفته و نيز در حال توسعه روبهرو شود؛ درحاليکه پس از دهه 1960 در امريکا، با پديده فرسايش سرمايه اجتماعي مواجهيم.
کلمن سرمايه اجتماعي را پديدهاي مثبت ميدانست. گرچه بهزعم کلمن سرمايه اجتماعي ميتواند کارکردهاي مثبتي داشته باشد، اما کارکردهاي منفي آن را نيز نبايد از نظر دور داشت. درواقع نقد ديگري که ميتوان بر کلمن وارد دانست، ناديده انگاشتن پيامدهاي منفي سرمايه اجتماعي است. برخي از پيامدهاي منفي سرمايه اجتماعي بدين قرارند:
1. شبکههاي اجتماعي که براي اعضاي خود منابع و منافع فراهم ميکنند ميتوانند افراد ديگري را در شبکه عضويت ندارند از دستيابي به آن منابع محروم کنند؛
2. همبستگي شديد گروهي تحت برخي شرايط ميتواند مانع از موفقيت و ابتکار اعضاي ساعي شود. مسئله سواري مجاني در اين شرايط مطرح است. اعضاي کمتر ساعي گروه همه نوع تقاضاي مورد حمايت از ساختار هنجاري مشترک را بر افراد موفقتر تحميل ميکنند؛
3. «همنوايي» يکي از ضرورتهاي مهم مشارکت در گروهها و شبکههاي اجتماعي است. محيط خانواده و شبکه خويشاوندي مرجعي براي حمايت است. اما ميزان کنترل اجتماعي در چنين وضعيتي بالاست و اغلب آزاديهاي فردي را به طور کامل با محدوديت مواجه ميسازد. خانوادهگرايي اگرچه مزايايي مانند حمايتهاي عاطفي، اجتماعي و اقتصادي با خود دارد، اما ازآنجاکه در اين نوع از روابط اجتماعي حفظ انسجام گروه بر امور ديگر مقدم است، «فرديت» جايگاه چندان مهمي نخواهد داشت. اگر فرديت را به معناي موقعيت فراهمآورنده خلاقيت، نوآوري و پيشرفت بدانيم، آنگاه نبايد انتظار زيادي از امکان تحقق تحرک، نوآوري و تنوع در محيط کوچک داشته باشيم. به عبارت ديگر هرچه اندازه يک اجتماع کوچک باشد به سبب محدوديت فضاي تعامل اجتماعي و کاهش تنوع، روابط اجتماعي فرد ويژگيهاي گروه نخستين را پيدا خواهد کرد؛
4. رابطه معکوس بين پيوندهاي مستحکم اخلاقي داخلي گروه با ميزان اعتماد گروه به افراد غيرعضو، گاهي اوقات ميتواند موجب کاهش همکاري مؤثر گروه با جامعه گردد. مثلاً فوکوياما ضمن تأييد اهميت خانواده بهمثابه شکلي از سرمايه اجتماعي به جوامعي اشاره دارد که در آنها توازني ميان مناسبات خانوادگي و مناسبات غيرخانوادگي وجود نداشته است و بر مناسبات خانوادگي به زيان ديگر مناسبات اجتماعي تأکيد ميشود.
نقد ديگري که به لحاظ انطباق با واقعيت بر نظريه سرمايه اجتماعي کلمن وارد ميباشد، اين است که او در نظريه سرمايه اجتماعي خود، ديدگاهي محافظهکارانه نسبت به وظيفه مادري داشت. با عنايت به مسائل جوامع معاصر ميتوان دريافت که اين ديدگاه کلمن با واقعيات روز انطباق دارد. کلمن معتقد بود کار بيرون خانه مادران، در کنار ديگر مسائل، موجب کاهش دريافتي کودک از سرمايه اجتماعي خانواده ميشود. بنابراين او هراس داشت که افزايش نرخ مادران شاغل موجب آسيبي طولانيمدت به ذخيرههاي سرمايه اجتماعي ميشود. نتيجه مطالعه ويرجينيا مارو (1999) نيز نشان داد که تأثير منفي کار زودهنگام مادر بر کودک اندک است. نتايج اين محقق نشان داد که خانواده عموماً تأثير آشکاري بر توانايي بياني و الگوهاي رفتاري کودکان ميگذارد؛ اما اشتغال مادران تنها بر استدلال زباني تأثيري منفي ميگذارد، آن هم هنگامي که کار مادر، کاري کممهارت بوده است.
6. نقدي بر قلمرو (اعتبار جامعهشناختي) نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
معرفت اجتماعي ارتباط تنگاتنگي با وضعيت محل و گروه موضوع معرفت دارد و توجه به ضرورت انطباق معرفت اجتماعي با موقعيت محلي و گروهي ويژه و اندک بودن امکان جهانشمولي آن نقش برجستهاي در تحليل و فهم صحيح اين معرفت ايفا ميکند. معرفت اجتماعي خاص ممکن است درخصوص يک محل يا گروه ويژه صحيح و سنجيده بوده و همان معرفت درخصوص محل يا گروه ديگري صادق نباشد. عدم اعتنا به اعتبار جامعهشناختي معرفت اجتماعي و به عبارت ديگر «موقعيت اجتماعي» منتهي به بروز بيگانگي نظري ميشود (قريشي، 1393، ص 31ـ32). به نظر ميرسد که نظريه کلمن از جهت اعتبار جامعهشناختي (اوليه) معتبر نيست؛ چراکه کلمن تنها وضعيت محل (امريکا) و گروه خاصي (کودکان و جوانان) را مدنظر قرار داده است. در تعاريفي که کلمن با تأکيد بر ابعاد جامعهشناختي ارائه ميکند، عمدتاً از واژههايي همچون «رشد کودکان» يا «توسعه شناختي و اجتماعي کودک و يا جوان» استفاده ميکند که اين نشاندهنده تأکيد وي بر گروههاي سني پايين جامعه ميباشد. براي مثال در تعريفي سرمايه اجتماعي را مجموعه منابعي که در ماهيت روابط خانوادگي و در سازمان اجتماعي اجتماع وجود دارند و براي توسعهشناختي و اجتماعي کودک و جوان مفيد هستند، تلقي مينمايد. در جاي ديگري او سرمايه اجتماعي را هنجارها، شبکههاي اجتماعي، و روابط بين بزرگسالان و کودکان که براي رشد کودکان مهم هستند، در نظر ميگيرد. بنابراين کلمن از اين جهت که کانون توجهش در تبيين سرمايه اجتماعي، کودکان و نوجوانان است قابل نقد است. بهعلاوه، تمامي مطالعات کلمن در آموزش و پرورش ايالات متحده امريکا و عمدتاً بر روي اقليتهاي قومي و مذهبي بوده است. براي نمونه در پژوهشي که به «گزارش کلمن» معروف شد، او توجه خود را به جوانان و آموزش و پرورش معطوف کرد. اين گزارش به سياست بسيار بحثبرانگيز اتوبوسي کردن (بردن کودکان با اتوبوس به مدارس مناطق ديگر به منظور آميزش نژادي) بهعنوان روشي براي ايجاد برابري نژادي در مدارس امريکا منتهي شد.
7. نقد فلسفي بر نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
مفهوم سرمايه اجتماعي مبتني بر بنيان فلسفي نظريههاي علوم اجتماعي غرب شکل گرفته است. يکي از پيشفرضهاي نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که او به شدت تحت تأثير نظريه انتخاب عقلايي در اقتصاد کلاسيک بوده است. نظريه انتخاب عقلايي نشان ميدهد که افراد در عمل کنشهايي را برميگزينند که با در نظر گرفتن سود و زيان آنها فايده يا سودمنديشان را به حداکثر برسانند. جامعهشناسي کنش عقلايي مدلي بسيار فردگرايانه از رفتار انسان را مفروض ميدارد که در آن فرد، بدون توجه به سرنوشت ديگران به طور خودکار علايق خود را دنبال ميکند. در نتيجه، يکي از ضعفهاي زيربنايي نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که او توجه اندکي به اين امر دارد که انسانها يکديگر را دوست دارند يا از هم متنفرند و همين امر موجب ميشود که آنان با همديگر همکاري کنند يا از هم بيزار باشند، به اين دليل که خارج از محدوده محاسبه عقلاني قرار ميگيرد. اصولاً نظريهپردازان نظريه انتخاب عقلايي (و بهويژه کلمن) همواره در پي آن بودند که نشان دهند اين همکاري با اصول فردگرايي و نفع شخصي سازگار است. وجود چنين پيشفرضها و زمينه فکري در پس ذهن کلمن سبب گرديد او مسائل اجتماعي مهمي همچون علاقه و نفرت را در چارچوب خود وارد نسازد.
8. نقد جامعهشناختي (ثانويه) بر نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
همانطور که ذکر شد، کلمن به سبب تمرکزش بر گروههاي سني پايين جامعه (کودکان و نوجوانان) مورد نقد است. اين امر ناشي از علاقه کلمن به تبيين روابط نابرابري اجتماعي و موفقيت تحصيلي در مدارس بود. عمده مطالعات کلمن در مورد جامعه نوجوانان بود. براي مثال، کلمن مطالعهاي را بين دانشآموزان دبيرستاني در شيکاگو انجام داد. او نشان داد که گروه همالان تأثيرات بيشتري بر شکلگيري ديدگاههاي نوجوانان نسبت به بزرگسالان مسئول مانند والدين و معلمان دارد. در مطالعهاي ديگر، او به بررسي موفقيت در مدارس خصوصي و دولتي پرداخت. کلمن دادههاي 50000 دانشآموز دبيرستاني سال دوم و آخر در زمينه موفقيت شناختي را گردآوري کرد و دريافت که دانشآموزان در مدارس کاتوليک و مدارسي که داراي وابستگيهاي مذهبي هستند عملکرد بهتري دارند حتي اگر عوامل ديگري مثل طبقه اجتماعي و قوميت را در نظر گرفت. او در مطالعه ديگري که درباره عملکرد دانشآموزان در مدارس کاتوليک انجام داد دريافت که اين دانشآموزان ميزان غيبت و ترک تحصيل کمتري از دانشآموزان داراي زمينه و توانايي مشابه در مدارس دولتي دارند. اين يافتهها در مورد دانشآموزاني که از زمينههاي اجتماعي ـ اقتصادي و قوميتي پاييني بودند و نيز مناطقي که خانوادهها نميتوانستند به توسعهشناختي کودکانشان کمک کنند نيز صادق بود (کلمن، 1982). مشاهده ميشود که علاقه کلمن به آموزش و پرورش و کودکان سبب گشته او در تعاريفي نيز که از سرمايه اجتماعي ارائه ميکند، نوعي تعصب نسبت به ردههاي سني پايينتر جوامع داشته باشد.
9. نقد روششناسانه بر نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
حوزه روششناسي بسيار گسترده است. جامعه هدف موردمطالعه يکي از محورهاي روششناختي است که در اينجا بهعنوان محلي براي نقد مطرح است. تمرکز کلمن بر يک جامعه هدف محدود يک ضعف روششناسي به شمار ميرود. کار کلمن را ميتوان به خاطر تمرکز بر يک نوع نهاد تربيتي مورد نقد قرار داد. او به روابط نوجوانان و کودکان بسيار علاقهمند بود و پژوهشهاي او درباره سرمايه اجتماعي و آموزش و پرورش به دوره مدرسه محدود بود و توجه اندکي به دورههاي آموزشي بعدي در نظام تحصيلات رسمي نمود. او هيچ توجهي به يادگيريهاي غيررسمي مثلاً در محل کار نمينمود. تقريباً در تمامي مطالعات تجربي که کلمن انجام ميداد، محور توجه دانشآموزان دبيرستاني بودند. بهعنوان مثال، در ميانه دهه 1960، کلمن پيمايش بزرگي درباره موفقيت و فرصت تحصيلي در ميان شش گروه قومي انجام داد. اين پژوهش براساس سند کنگره انجام شد و تحت نظارت اداره آموزش و پرورش ايالات متحده بود. در مطالعه طولي ديگري، کلمن به بررسي عملکرد دانشآموزان در مدارس کاتوليک پرداخت. همچنين در مطالعهاي ديگر به مقايسه ميزان موفقيت دانشآموزان در مدارس دولتي و خصوصي پرداخت. در اين مطالعات و ساير مطالعاتي که کلمن در رابطه با سرمايه اجتماعي انجام ميداد، آموزش و پرورش به طور عام و دانشآموزان به طور خاص مورد تحليل و بررسي قرار ميگرفتند. بنابراين يافتههاي کلمن عمدتاً براي اين قشر جامعه تعميمپذير ميباشد و نميتوان نتايج آنها را به ساير اقشار و طبقات جامعه نسبت داد. بهعلاوه، کلمن را ميتوان به خاطر استفاده صرف از تعداد والدين حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدين ناتني و انواع مختلف خانوادههاي تکوالد مورد نقد قرار داد. بنابراين محدوديت بودن جوامع مورد بررسي کلمن، اعتبار يافتههاي کلمن را به لحاظ روششناختي تنزل ميبخشد.
افزون بر اين، کلمن را ميتوان به خاطر بيتوجهي به جنسيت مورد نقد قرار داد. کلمن نه در تعاريف خود از سرمايه اجتماعي وزني را براي عامل جنسيت در نظر گرفته بود و نه در هيچ از مطالعات تجربي خود که روي آموزش و پرورش انجام داده بود، تحليلي روي تفاوت جنسيتي دانشآموزان انجام نداده است. براي مثال، در مطالعهاي که کلمن روي دانشآموزان دبيرستانهاي کاتوليک انجام داد، عملکرد آنها را با در نظر گرفتن متغيرهاي طبقه اجتماعي و قوميت ارزيابي کرد اما عامل جنسيت را لحاظ نکرد. اين در حالي است منتقدان فمينيست اشاره کردهاند که تعهد مدني بسيار وابسته به جنسيت است. گرچه علاقه کلمن به سرمايه اجتماعي از تلاش براي تبيين روابط نابرابر اجتماعي ناشي ميشد، اما هيچگاه در تحليلهايش مسئله نابرابريهاي جنسيتي را مدنظر قرار نداد. بايد توجه داشت که جنسيت مفهومي تحليلي است. بهکارگيري يک رويکرد مبتني بر جنسيت و يا تحليل جنسيتي به اين معناست که نهادهاي اجتماعي بايد تأثير (بالقوه) سياستها، برنامهها و فعاليتهاي خود را بر زنان، مردان و روابط ميان آنان ارزيابي کنند. بنابراين براي سازمانهاي جامعه مدني يک رويکرد جنسيتي به معناي تقويت استراتژيهايي است که به اصلاح تفاوتهاي جنسيتي ميپردازد. اين استراتژيها ميتوانند به صورت جداگانه و يا مشترک بر زنان و مردان تمرکز داشته باشند. اين نکته حائز اهميت است که بخشي از نابرابري زنان و مردان نتيجه تبعيض ساختاري و نهادي است. لذا بايد تفاوت ميان نقشهاي جنسي و جنسيتي را درک کرد. اين همان مسئلهاي است که کلمن در تحليلهايش در رابطه با سرمايه اجتماعي از قلم انداخته بود. در نتيجه، نظريه سرمايه اجتماعي کلمن به خاطر ناديده گرفتن تفاوتهاي جنسيتي مورد نقد روشي است.
10. نقدي بر قلمرو (اعتبار تاريخي) نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
معرفت اجتماعي ربط وثيقي با مقتضيات زماني دارد و چنين معرفتي عموماً رنگ زمان به خويش ميپذيرد. به طوري که معرفت حال چندان مناسبتي با اوضاع گذشته ندارد و معرفت گذشته براي غلبه بر مسائل و مشکلات حال مفيد و کارگشا نيست. ازهمينرو هرگاه معرفتي بدون اعتنا به مقتضيات زماني آن معتبر و کارآمد تلقي شود، به احتمال قوي جريان امر به سوي تبديل معرفت اجتماعي به پديدهاي به نام «جزمانديشي» حرکت خواهد کرد (قريشي، 1393، ص 20). از باب اعتبار تاريخي ميتوان اظهار داشت که کلمن پذيرفت که احتمال دارد ميزان سرمايه اجتماعي در طول زمان تغيير کند و نيز اينکه اجزا، خروجيها، و پيامدهاي آن ممکن است دچار نوسان شود. درواقع کلمن سرمايه اجتماعي را بسيار وابسته به مسير تاريخي ميدانست و وضعيت امروز آن را نتيجه مجموعهاي از فرايندهاي طولانيمدت تاريخي تلقي ميکرد. بنابراين ميتوان استنباط کرد که کلمن تغيير در زمان را پذيرفته و رهيافت او در نظريه سرمايه اجتماعي، داراي اعتبار تاريخي است.
11. نقدي بر سودمندي (کارکرد) نظريه سرمايه اجتماعي کلمن
هدف معرفت اجتماعي تعالي انسان است ولي گاهي اوقات هدف معرفت اجتماعي از سوي صاحبان قدرت تعيين ميشود و معرفت اجتماعي تحت قيمومت منافع و خواستههاي قدرتمندان قرار ميگيرد (قريشي، 1393، ص 38). با اين توضيح، يکي ديگر از نقاط قوت نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که مناسبات قدرت نتوانسته مسير فکري او را تغيير دهد. کلمن با مطالعاتي تجربي درباره موفقيت آموزشي در مناطق اقليتنشين امريکا توانست نشان دهد که سرمايه اجتماعي به انسانهاي قدرتمند محدود نيست، بلکه ميتواند مزاياي فراواني براي اجتماعات فقير و حاشيهاي نيز داشته باشد. با اين وجود، از نقاط ضعف نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که در تبيين جهت معکوس سرمايه اجتماعي يعني افول / فرسايش سرمايه اجتماعي سخني به ميان نياورده است.
نتيجهگيري
اين مطالعه با هدف نقد آراء کلمن در زمينه سرمايه اجتماعي براساس معيارهاي سنجش معرفت اجتماعي، (نقد منطق دروني و بيروني، اعتبار جامعهشناختي و روششناختي، اعتبار فلسفي و اعتبار کارکردي) انجام شد. کلمن بهعنوان يکي از نظريهپردازان برجسته سرمايه اجتماعي، سعي در شناخت نقش هنجارها در داخل خانواده يا شبکههاي اجتماعي داشت تا از اين طريق بتواند موجب تقويت سرمايههاي انساني شود. به همين دليل او سرمايه اجتماعي را شامل آن جنبهاي از ساخت اجتماعي ميداند که کنشهاي متقابل افراد را درون ساختار اجتماعي تسهيل مينمايد.
نتايج نشان داد که تعريف کلمن با تأکيد بر جنبههاي اجتماعي و اقتصادي مطرح شده است. نظريه وي از حيث انسجام دروني موفق بوده است و اين يکي از نقاط قوت نظريه سرمايه اجتماعي کلمن به شمار ميرود. بااينحال کلمن، نقش فعاليتها و نهادهاي سياسي را ناديده گرفته و عامل دولت را دستکم ميگيرد و بودن بيش از حد جامعهمحور است. از جهت انطباق با واقعيت، نظريه سرمايه اجتماعي کلمن مسئله فرسايش سرمايه اجتماعي را چندان مورد توجه قرار نميدهد. کلمن هيچگاه پيشبيني نميکرد که سرمايه اجتماعي ممکن است با فرسايش به شکل امروزي آن در جوامع پيشرفته و نيز در حال توسعه روبهرو شود. وي سرمايه اجتماعي را پديدهاي مثبت ميدانست. گرچه بهزعم کلمن سرمايه اجتماعي ميتواند کارکردهاي مثبتي داشته باشد، اما کارکردهاي منفي آن را نيز نبايد از نظر دور داشت. درواقع لذا کلمن انگاشتن پيامدهاي منفي سرمايه اجتماعي را ناديده ميانگاشت. بهعلاوه کلمن در نظريه سرمايه اجتماعي خود، ديدگاهي محافظهکارانه نسبت به وظيفه مادري داشت. نظريه کلمن از جهت اعتبار جامعهشناختي (اوليه) معتبر نميباشد؛ چراکه کلمن تنها وضعيت محل (امريکا) و گروه خاصي (کودکان و جوانان) را مدنظر قرار داده است. مفهوم سرمايه اجتماعي مبتني بر بنيان فلسفي نظريههاي علوم اجتماعي غرب شکل گرفته است. همچنين يکي از پيشفرضهاي نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که او به شدت تحت تأثير نظريه انتخاب عقلايي در اقتصاد کلاسيک بوده است. بهعلاوه، کلمن به خاطر تمرکزش بر گروههاي سني پايين جامعه (کودکان و نوجوانان) مورد نقد است. اين امر ناشي از علاقه کلمن به تبيين روابط نابرابري اجتماعي و موفقيت تحصيلي در مدارس بود. عمده مطالعات کلمن در مورد جامعه نوجوانان بود. افزون بر اين، کار کلمن را ميتوان به خاطر تمرکز بر يک نوع نهاد تربيتي مورد نقد قرار داد. او به روابط نوجوانان و کودکان بسيار علاقهمند بود و پژوهشهاي او درباره سرمايه اجتماعي و آموزش و پرورش به دوره مدرسه محدود بود و توجه اندکي به دورههاي آموزشي بعدي در نظام تحصيلات رسمي نمود. بااينحال کلمن تغيير در زمان را پذيرفته و رهيافت او در نظريه سرمايه اجتماعي، داراي اعتبار تاريخي است. از نقاط قوت نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که مناسبات قدرت نتوانسته مسير فکري او را تغيير دهد. همچنين از نقاط ضعف نظريه سرمايه اجتماعي کلمن آن است که در تبيين جهت معکوس سرمايه اجتماعي يعني افول / فرسايش سرمايه اجتماعي سخني به ميان نياورده است. فرسايش سرمايه اجتماعي منجر به اختلال در روابط ميشود. منظور از اختلال رابطهاي عبارت است از پايين بودن ميزان چگالي روابط اجتماعي و همچنين قرينگي و تعدد و شدت روابط اجتماعي و تنوع هويتها در روابط اجتماعي. در شرايط اختلال رابطهاي، احترام متقابل اجتماعي و انصاف اجتماعي کاهش مييابد. اين اختلال استحکام اجتماع را خدشهدار ميکند و آسيبپذيري فرد را افزايش ميدهد. باتوجه به اهميت وافر سرمايه اجتماعي براي فرد و جامعه لازم است سرمايهگذاريهاي جديدي براي تأمين سرمايه اجتماعي جهت نسل آتي صورت بپذيرد.
- روزخوش، محمد، ۱۳۹۹، «ايدۀ سرمايۀ اجتماعي؛ راهگشا يا گمراه کننده؟ (نقدي بر پژوهشهاي ايراني سرمايۀ اجتماعي)»، مسائل اجتماعي ايران، ش ۱۱(۲)، ص ۶۵-۹۶.
- رئيس دانا، فريبرز، ۱۳۹۳، «نقد مفهومي سرمايه اجتماعي»، رفاه اجتماعي، ش ۵۵، ص ۷-۴۴.
- عريضي، حميدرضا، 1397، «نظريه ضد سرمايهاي فساد اداري و نقد مفهوم سرمايه اجتماعي»، رفاه اجتماعي، ش 69، ص 79-127.
- فراهانيفرد، سعيد و همكاران، 1401، «تحليل انتقادي چارچوب اخلاقي سرمايه اجتماعي؛ دلالتهايي براي مطالعات اسلامي»، اسلام و علوم اجتماعي، ش 27، ص 91-103.
- قريشي، فردين، 1393، مباني معرفتشناسانه انديشهورزي اجتماعي در ايران، تهران، جامعهشناسان.
- کلمن، جيمز، 1377، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمة منوچهرصبوري، تهران، نشر ني.
- Coleman, J. S, 1982, The Asymmetric Society, Syracuse University Press.
- _____ , 1988, "Social Capital in the Creation of Human Capital", American Journal of Sociology, V. 94, p. 95-120.
- _____ , 1994, Foundations of Social Theory, Cambridge, MA: The Belknap Press of Harvard University.
- Coleman, J. S. and Fraro, T.L., 1992, Rational choice theory: advocavy and critique, New York, Sage Publication.
- Morrow, V, 1999, "Conceptualising Social Capital in Relation to the Well-being of Children and Young People: a critical review", Sociological Review, V. 47, N. 4, p. 744-765.