معرفت فرهنگی اجتماعی، سال چهاردهم، شماره دوم، پیاپی 54، بهار 1402، صفحات 15-38

    بازاندیشی جامعه‌شناختی هیأت به‌مثابه حوزه‌ی عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ میثم بیگدلی / دانشجوی دکتری جامعه شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / meisambigdeli@rihu.ac.ir
    علی اصغر اسلامی تنها / استادیار گروه مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم(ع) / islamitanha12@gmail.com
    چکیده: 
    آیین سوگواری امام حسین(ع) همواره در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی نقش بسزایی در جبهه مردمی ایفا کرده و این ناشی از ظرفیت عظیم نهفته در نهضت عاشوراست. بر این اساس این فرضیه به ذهن متبادر می شود که هیأت به عنوان الگوی رایج امروزینِ آیین سوگواری امام حسین(ع) می تواند به مثابه حوزه عمومی قدسی عمل نماید. ازاین رو پژوهش حاضر به چرایی، چیستی و چگونگی هیأت به مثابه حوزه عمومی قدسی می پردازد. این پژوهش از مفهوم «حوزه عمومی» یورگن هابرماس بهره گرفته است. با استفاده از روش «تحلیل مضمون» و ابزار مصاحبه، «هیأت ثارالله» زنجان برای نمونه مطالعه و بررسی انتخاب شده است. براساس نتایج تحقیق، در نقطه مقابل «حوزه عمومی غربی»، «حوزه عمومی قدسی» قرار دارد که مبتنی بر عقلانیت وحیانی و ارزش های الهی است. مؤمنان براساس کنش ولایی همراه با مودت و محبت، یکدیگر را به ارزش های الهی فرامی خوانند. کنش ولایی نه تنها عقلانیت، بلکه عاطفه و احساس را نیز دربر می گیرد و صرفاً به کنش زبانی اختصاص ندارد، بلکه کنش غیرزبانی را نیز شامل می شود. هیأت از طریق «کنش زبانی» (یعنی استفاده از ظرفیت مداحی و سخنرانی) و همچنین «کنش غیرزبانی» همچون فعالیت های اجتماعی در جهت عدالتخواهی، مطالبه گری و محرومیت زدایی می تواند در شکل گیری افکار عمومی و تأثیرگذاری بر ساختار اجتماعی نقش بسزایی ایفا کند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Sociological Reconsideration of Heyat as a Holy Public Sphere (a Case Study of " Zanjan’s Tharallah Heyat")
    Abstract: 
    Imam Hussein's mourning ceremony has always played a great role in the history of social and political developments of the Islamic community among people, and this is due to the great potential hidden in the Ashura movement. Therefore, the hypothesis coming to mind is that, as a common style of mourning for Imam Hussein's martyrdom, Heyats can act as a holy public sphere today. Therefore, the present research deals with the philosophy, nature, and quality of Heyat as a holy public sphere. This research has used the concept of "public sphere" by Jürgen Habermas. Using "theme analysis" method and interview, the "Tharallah Heyat" of Zanjan city was selected as the study sample. According to the results of the research, the "western public sphere" is the opposite of "holy public sphere" which is based on revealed rationality and divine values. Believers call each other to the divine values based on wilayat-based acts of kindness and love. Wilayat-based actions include not only rationality, but also emotions and feelings; it is not only limited to verbal action, but also includes non-verbal action. Through "verbal action" (that is, using the capacity of eulogy and speech) and "non-verbal action" including social activities in the path of seeking justice, claiming and removing deprivation, Heyat can play a significant role in the formation of public opinions and influencing the social structure.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    در فرهنگ شيعي ايراني، کليدي‌ترين و محوري‌ترين جايي که مي‌توان روح اين فرهنگ را ديد، ماه محرم و عزاداري تاسوعا و عاشوراست. اين تجليگاه روح شيعي، نه‌‌تنها بنيان‌هاي اعتقادي و ارزشي، که حتي بنيان‌هاي عاطفي و روحي فرهنگ شيعي را نيز به نمايش مي‌گذارد (رحمانی، 1392، ص 11).
    با بررسي تاريخ اجتماعي شيعه، مي‌توان دريافت که آیين عزاداري و سوگواري امام حسين نقش پررنگي در تاريخ تحولات اجتماعي و سياسي جوامع شيعي ايفا نموده و همواره منشأ و بستر رخدادهاي بزرگي بوده و توانسته است به‌مثابه يک اصلاحگر اجتماعي عمل نمايد؛ زیرا عاشورا، نه يک رويداد تاريخي صرف، بلکه يک گفتمان و نظام فرهنگي است. نهضت عاشورا از يک‌ سو ارائه‌دهنده ارزش‌هاي الهي و از ديگر سو دارای رويکردي «انقلابي و حماسي» و دربرگيرنده مضامين اجتماعي و سياسي است که جامعه شيعي را به انقلاب عليه ظلم و استبداد و برپايي ارزش‌هاي الهي در مقابل ارزش‌هاي مادي و شيطاني فرامي‌خواند.
    فرهنگ عاشورا فرهنگ متعلق به حکومت نيست، فرهنگ مردم شيعه است. به همين دليل هميشه بخش اعظم اين فرهنگ بيرون از اراده و قدرت حکومت‌ها بوده و هست. همين بخش مردمي است که حيات اصلي و جريان خلاق فرهنگ را تضمين مي‌کند (همان، ص 14).
    مجموع اين ويژگي‌ها (يعني «تأثير‌گذاري بر ارزش‌هاي جامعه و افکار عمومي»، «رويکرد اصلاحي و انقلابي نسبت به نظام اجتماعي و سياسي» و از همه مهم‌تر «مردمي بودن» و «خارج از حکومت بودن») اين فرضيه را به ذهن متبادر مي‌کند که «آیين عزاداري» به اصطلاح جامعه‌شناختي، مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي» عمل کند.
    «حوزه عمومي» نظريه‌اي است که از جانب يورگن هابرماس فيلسوف اجتماعي آلماني مطرح شده و به دنبال برساخت جامعه آرمانی غربي است که براساس مباني انديشه غربي شکل گرفته است. اين پژوهش مي‌كوشد تا به بازانديشي جامعه‌شناختي اين مفهوم در فضاي شيعي ايراني بپردازد.
    نهضت عاشورا و آیين سوگواري امام حسين در قالب‌ها و شکل‌هاي گوناگوني تجلي پيدا مي‌کند؛ همچون تعزيه‌خواني، پرده‌خواني، روضه‌خواني، منقبت‌خواني و مانند آن. لیکن امروزه «هيأت» بارزترين شکل آيين سوگواري امام حسين شناخته مي‌شود. ازاين‌رو براي بازانديشي مفهوم «حوزه عمومي» در بستر فرهنگي شيعي، «هيأت» را کانون مطالعه و بررسي جامعه‌شناختي قرار داده‌ايم.
    مسئله اصلي اين پژوهش بررسي چرايي، چيستي و چگونگي هیأت به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» است تا در نهايت، با پاسخ به اين مسئله با رويکردي جامعه‌شناختي، به بازانديشي مفهوم «حوزه عمومي» در فرهنگ شيعي و متناسب با مباني انديشه اسلامي بپردازد.
    سؤالات فرعي اين پژوهش عبارتند از:
    1. فلسفه وجودي (چرايي) هیأت به‌مثابه حوزه عمومي قدسي چيست؟
    2. ماهيت و ويژگي‌هاي هیأت به‌مثابه حوزه عمومي قدسي چيست؟
    3. چگونه هیأت به‌مثابه حوزه عمومي قدسي عمل مي‌نمايد؟
    1. بررسی مفاهيم
    واژة «هیئت» در لغت به معنای «شکل، حالت هر چیز، حال چیزی و چگونگی آن و شکل و صورت آن، گونه، طرز و...» (دهخدا، 1373، ج 14، ص 20868) آمده است. اما واژه هیئت در فرهنگ دینی معنای اصطلاحی دیگری دارد.
    استفاده از واژه «هیأت» براي ناميدن مجالس سوگواري چندان قدمتي ندارد و سابقه‌اي کمتر از يک قرن دارد. طبق تعريف، «هیأت» يک گروه اجتماعي، با سابقه تاريخي مشخص و تجمعي از افرادي است که با زنده نگاه داشتن ياد و خاطره يک مناسبت مذهبي (اعياد، ايام ولادت و شهادت ائمه) با محوريت واقعه عاشورا و قيام امام حسين و براساس ساختار دوگانه واعظ (سخنران، منبري) ـ ذاکر (مداح، روضه‌خوان) تشکيل مي‌شود و اعضا از طريق روش‌هاي معمول و آدابي مشخص (سينه‌زني، زنجيرزني، دست زدن و...) سوگواري يا شادماني مي‌کنند. شرکت در آن نيز اختياري و بر اساس يک اعتقاد و باور دروني است (مظاهری، 1389، ص 275).
    اين پژوهش مطالعه‌اي صرفاً نظري نيست. ازاين‌رو «هیأت ثارالله؛ رهروان امام و شهدا» زنجان را به‌عنوان نمونه‌ مطالعه انتخاب کرده‌ايم تا به طور عيني و ميداني به مطالعه هیأت بپردازيم.
    2. پيشينة بحث
    پيش از اين پژوهش، آثار و مطالعاتي جامعه‌شناختي و انسان‌شناسي فرهنگي درباره مسئله «هیأت» انجام شده که برخي از مهم‌ترين آنها عبارتند از:
    مقالة «اصلاح و سازماندهي محافل و مجامع ديني» (كچوئيان، 1375)؛
    كتاب رسانه شيعه (مظاهري، 1387)؛
    كتاب تغييرات مناسک عزاداري محرم (رحماني، 1393)؛
    كتاب اصلاح ساختاري و غني‌سازي محتوايي مراسم ديني (قبادي، 1395)؛
    كتاب هیأت‌هاي عزاداري در جامعه ايراني (رحماني، 1392)؛
    كتاب تراژدي جهان اسلام؛ عزاداري شيعيان ايران به روايت سفرنامه‌نويسان، مستشرقان و ايران‌شناسان از صفويه تا جمهوري اسلامي (مظاهري، 1397)؛
    كتاب عاطفه‌گرايي و عقل‌گرايي در مراسم مذهبي (قبادي، 1397).
    به‌طورکلي، آثاري که در پيشينه تحقيق مدنظر قرار گرفته‌ به موضوعاتِ «بررسي ماهيت و ساختار هیأت به‌مثابه يک سازمان مذهبي و گونه‌شناسي آن»، «هیأت و آیين سوگواري از منظر مستشرقان و سفرنامه‌نويسان»، «رابطه هیأت با قشربندي اجتماعي» و همچنين «آسيب‌شناسي هیأت‌ها و مسئله عزاداري» مي‌پردازند. اما پژوهش حاضر به بررسي اين موضوع مي‌پردازد که آيا هیأت عزاداري مي‌تواند به‌مثابه حوزه عمومي قدسي عمل نمايد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، هیأت عزاداري چگونه به‌مثابه حوزه عمومي عمل مي‌کند؟
    بنابراين موضوعات و مسائل مطرح‌شده در آثار ديگران، مسئله اصلي اين پژوهش را دربر نمي‌گيرند، هرچند در بخش‌هاي گوناگون اين پژوهش از اين آثار بهره برده‌ايم. در نتيجه اين پژوهش در‌صدد است تا هیأت‌هاي عزاداري را از زاويه‌اي ديگر و نگاهي نو بررسی کند.
    در انجام اين پژوهش از روش کيفي «تحليل مضمون» استفاده شده ‌است. روش «تحليل مضمون» به پژوهشگر کمک مي‌کند به شناسايي مضامين مختلف بپردازد تا در پي شناخت اين مضامين، به شناخت چرايي و چيستي دست يابد. همچنين با ترسيم شبکه مضامين، «چگونگي» را نيز مي‌توان تحليل کرد.
    براي گردآوري داده‌ها از روش «مصاحبه» و پرسش‌هاي نيمه‌ساختمند استفاده شده ‌است. پس از انجام مصاحبه‌ها و تبديل آن به متن، با استفاده از روش «تحليل مضمون»، مضامين اصلي سازمان‌دهنده و فراگير را استخراج و سپس به ترسيم شبکه مضامين اقدام گردیده ‌است. روش استخراج و تحليل مضامين به صورت «دستي» بوده است.
    جامعه آماري برای مصاحبه نيز به صورت هدفمند تعيين و سعي شده است تا با اعضاي اصلي و تأثيرگذار هیأت و همچنين با اعضاي عادي شرکت‌کننده در مراسم مصاحبه عمل آيد و 20 مصاحبه در همين زمینه انجام گرفته است.
    3. ادبيات نظري
    مفهوم «حوزه عمومي» کليدواژه اصلي ادبيات نظري اين پژوهش است. هرچند بسياري از انديشمندان درباره اين مفهوم سخن گفته‌اند، اما مفهوم «حوزه عمومي» بيشتر با نام يورگن هابرماس فيلسوف آلماني گره خورده است.
    تعريف هابرماس از این مفهوم چنین است:
    «حوزه عمومي بورژوايي» در وهله اول، قلمروي بود که در آن افراد خصوصي گرد هم مي‌آمدند و «عموم» را شکل مي‌دادند. اين افراد به تدريج توانستند «حوزه عمومي تحت کنترل دولت» را زير سيطره خود درآورند و اقتدار دولت را به چالش کشند... . ابزار اصلي آنها در اين منازعه سياسي، ابزاري جديد و بدون سابقه تاريخي بود: استفاده عمومي از خرد جمعي (هابرماس، 1392، ص 53).
    «حوزه عمومي» بورژوايي در برهه‌اي از تاريخِ جامعه غربي تحت شرايط تاريخي و اجتماعي خاصي به وقوع پيوست و سپس در پي عللي دچار افول گرديد و هابرماس دغدغه تجديد و احياي آن را در دوران معاصر در سر دارد.
    هابرماس تجدد (مدرنيته) را نه يک دوره تاريخي، بلکه يک طرح و برنامه مي‌داند که هنوز دچار نقصان و کاستي است و بايد آن را تکميل کرد. ازاين‌رو وی درصدد است تا با برساخت «حوزه عمومي غربي»، تجدد را تکميل و جامعه مطلوب غربي را ترسيم کند.
    افراد در نهادهاي «حوزه عمومي» (يعني قهوه‌خانه‌ها و تالارها) گرد هم مي‌‌آمدند و فارغ از هرگونه تفاوت منزلت و جايگاه، در شرايطي برابر و صرفاً مبتني بر استدلال، به گفت‌وگو و مباحثه انتقادي مي‌پرداختند. هدف اصلي «حوزه عمومي» آشنا کردن دولت با نيازها و خواست‌هاي جامعه مدني و وضع قوانيني در جهت «خير همگاني» بود.
    هدف اصلي افکار عمومي، نه کسب قدرت، نه کنترل قدرت و حتي نه توليد قدرت بود، بلکه تغيير سلطه از طريق بحث عمومي انتقادي بود (همان، ص 135).
    از ديدگاه هابرماس قوانيني که از دل «حوزه عمومي» بيرون مي‌آيند سلطه محسوب نمي‌شوند؛ زیرا اين قوانين حقيقي هستند. او معيار حقيقت را «عموم مردم» مي‌دانست و چون سلطه پادشاه شخصي بوده و از جانب مردم نيست، نمي‌تواند حقيقي باشد و سلطه محسوب مي‌شود. پس بايد اين سلطه شکسته شود.
    اما اين افرادِ جداي از هم و مستقل چگونه با بحث‌هاي انتقادي مي‌توانستند اقتدار دولت را به چالش بکشند و شرايط اجتماعي و سياسي را به نفع خير همگاني رقم بزنند؟ پاسخ اين پرسش را بايد در مفهوم «افکار عمومي» جست‌وجو کرد.
    «افکار عمومي» به پديده‌اي اطلاق مي‌شود که در نيمه دوم قرن هيجدهم شکل گرفت و به معناي «تأملات انتقادي عموم» بود؛ افراد يا جماعتي که در طرح قضاوت‌هاي خود مستقل و آزاد بودند (همان، ص 148).
    افراد در فرايند مباحثه‌هاي آزاد و پذيرش استدلال برتر، به نقطه اشتراکي به نام «افکار عمومي» مي‌رسيدند و همين امر آنان را به يک جماعت يا جمهور تبديل مي‌کرد.
    همزمان با افزايش اقتدار و نفوذ افکار عمومي، «افکار عمومي» به تدريج به‌عنوان دشمن مشروعيت قدرت‌هاي مبتني بر حکومت غيردموکراتيک و بسته مطرح شد (گوردون، 1397، ص 32).
    ويژگي بارز «افکار عمومي» عبارت بود از: ماهيتي انتقادي که ماحصل يک مباحثه عقلاني بود. افکار عمومي از پايين به بالا بود؛ يعني از جانب جامعه مدني و عمومِ مردم عليه دولت و سلطه حکومتي بود.
    هابرماس نظام اجتماعي و سياسي مطلوب خود را در يک دولت مردم‌سالار (دموکراتيک) مبتني بر جامعه مدني جست‌وجو مي‌کند. او دو حوزه بنيادي را براي سياست ترسيم مي‌کند: «حوزه سياسي رسمي» و «حوزه سياسي غيررسمي».
    «حوزه سياسي غيررسمي» که همان «جامعه مدني» است، به کنشگران، انجمن‌ها و احزابي سياسي اطلاق مي‌‌شود که خارج از حوزه قدرت رسمي هستند و هدف آن نيز تصميم‌گيري نیست. در مقابل، «حوزه سياسي رسمي» قرار دارد که به عرصه‌هاي نهادينه شده گفتمان و ارتباط مربوط مي‌شود که به‌ویژه برای تصميم‌گيري ايجاد گرديده‌اند. برای نمونه مي‌توان از مجلس، هیأت دولت، انجمن‌هاي منتخب و احزاب سياسي نام برد (همان، ص 151).
    يک نظام سياسي هنگامي مي‌تواند نقش خود را به بهترين وجه ايفا کند و کارکرد مناسبي را از خود به نمايش بگذارد که تحت تأثير جامعه مدني و افکار عمومي به وضع قوانين بپردازد و جامعه را متناسب با افکار عمومي مديريت کند؛ يعني «حوزه سياسي رسمي» تحت نفوذ «حوزه سياسي غيررسمي» باشد.
    1-3. دين در حوزه عمومي
    هابرماس در آثار اوليه خود، به‌ويژه در کتاب دگرگوني ساختاري حوزه عمومي و کنش ارتباطي جامعه امروزی را کاملاً غیردینی (سکولار) ترسيم مي‌کند و هيچ جايگاهي براي دين در عرصه عمومي قائل نمي‌گردد. اما وي با گذشت زمان و روي دادن اتفاقاتي، نظريه خود درباره «دنیاگرایی» (سکولاريزاسيون) را اصلاح کرد و از «سکولاريسم» به «پست‌سکولاريسم» عبور کرد. او به اين باور رسيد که دين را نمي‌توان از عرصه حيات عمومي جوامع محو کرد و اکنون نيز دين در بسياري از جوامع نقش پرقدرتي ايفا مي‌کند. از همين ‌رو نظريه جديد خود را با عنوان «ليبراليسم توجيهي» يا «پست سکولاريسم» معرفي مي‌نماید (ر.ک: زارعي، 1394).
    همچنان‌که گذشت، آیين سوگواري امام حسين از برخي ويژگي‌ها (همچون «تأثير‌گذاري بر ارزش‌هاي جامعه و افکار عمومي»، «رويکرد اصلاحي و انقلابي نسبت به نظام اجتماعي و سياسي» و از همه مهم‌تر «مردمي بودن» و «خارج از حکومت بودن») برخوردار است و در طول تاريخ از دوران امامان معصوم تا انقلاب اسلامي ايران، همواره توانسته ظهور اجتماعي داشته باشد و در برخي برهه‌ها به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» عمل نمايد. از جمله اين برهه‌ها، دوران انقلاب اسلامي ايران است که بسياري از فعاليت‌هاي سياسي کنشگران مذهبي در بستر آیين سوگواري امام حسين و هیأت‌هاي عزاداري رخ داد و از اين طريق افکار عمومي عليه حکومت شکل گرفت و در نهايت، بر ساختار اجتماعي و سياسي تأثيري شگرف بر جاي نهاد (براي مطالعه بيشتر، ر.ک: مظاهري، 1389؛ حسينيان، 1382).
    4. يافته‌هاي تحقيق: مطالعه «هيأت ثار‌الله» زنجان
    بعد از انقلاب اسلامي ايران ‌که «دين» و «حکومت ديني» هدف اصلي آن بود، زمينه مناسبي براي گسترش هیأت‌هاي عزاداري فراهم شد. در دوران پس از انقلاب، بنا بر رويدادها و تغييرات اجتماعي و سياسي و حتي پيشرفت‌هايي که در عرصه فناوری رخ داد، هیأت‌هاي عزاداري نيز تحولاتي را پشت سر گذاشته و انواع گوناگوني را دربر گرفته‌اند.
    «هیأت ثارالله؛ پيروان امام و شهدا» زنجان يکي از هیأت‌هاي شناخته‌شده کشوري است که با مداحي حاج مهدي رسولي، از هیأت‌هاي برجسته و نمونه کشوري محسوب مي‌گردد. مراسم عزاداري محرم اين هیأت هر‌ساله با حضور چشمگير هزاران تن، به‌ویژه جوانان برگزار مي‌گردد. مراسم‌ اين هیأت از رسانه ملي نيز پخش مي‌شود. این هیأت نمونه‌اي از هیأت‌هايي شناخته مي‌شود که گفتمان اسلام سياسي بر آن حاکم بوده و از رويکرد اجتماعي برخودار است و فعاليت‌هاي گوناگون فرهنگي، اقتصادي و سياسي را در زمینه ايجاد جامعه آرماني انجام مي‌دهد.
    با در نظر گرفتن مجموع ويژگي‌های مزبور، اين هیأت را به‌عنوان نمونه برگزيده‌ شد تا با مطالعه آن به اين سؤال پاسخ دهيم که هیأت چرا، با چه ويژگي‌هايي (چيستي) و چگونه مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» عمل نمايد؟
    براي پاسخ به اين سؤال بايد حالت آرماني و واقعيت‌هاي عيني را همزمان بررسی کنیم. ازاين‌رو هم از نظرات مصاحبه‌شوندگان و هم از تجربه‌هاي آنها سؤال مي‌گردد.
    1-4. سوالات مصاحبه
    1. هدف و انگيزه شما از حضور در هیأت عزاداري چيست؟
    2. تفاوت هیأت با ساير گردهمايي‌ها، همچون حضور در قهوه‌خانه در چيست؟
    3. چرا بايد هیأت عزاداري برگزار نماییم و هزينه‌هاي مادي و معنوي فراواني را صرف برگزاري هیأت کنيم؟
    4. هیأت چه وظايفي بر عهده دارد؟
    5. بعد از شرکت در مراسم، چه احساس و تغييري در روحيه، اخلاق و رفتار شما به وجود مي‌آيد؟
    6. از ساير عزاداراني که در هیأت شما شرکت مي‌کنند، چه بازخوردهايي دريافت نموده‌ايد؟
    7. آیا هیأت مي‌تواند اصلاحگر و تأثير‌گذار در جامعه باشد (در زمینه‌های فرهنگي، سياسي، اقتصادي؟) به‌ عبارت ديگر، هیأت در زمینه مسائل فرهنگي، سياسي، اقتصادي چه وظيفه‌اي دارد؟
    8. هیأتي که رويکرد اجتماعي دارد، از چه ويژگي‌هايي برخوردار است؟
    9. مديران اين هیأت‌ها، اعم از سخنران، مداح، مديران برگزاري و اجرايي چه کساني بايد باشند؟ (به ‌عبارت ديگر، از نظر تحصيلات، توانايي‌هاي فردي، درجه ايمان، سن و مانند آن چه ويژگي‌هايي بايد داشته باشند؟)
    10. چگونه هیأت در مسائل گوناگون اجتماعي ـ اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي ـ مي‌تواند وارد شود و مشکلات را حل کند؟
    11. لطفاً تجربه‌هاي هیأت خود را بازگو کنید؟ چه آثار و بازخوردهايي پس از انجام اين فعاليت‌ها دريافت کرده‌ايد؟
    2-4. چرايي هيأت
    در فرايند گرداوري داده‌ها ابتدا سؤالاتي درباره «چرايي» هیأت مطرح شده است؛ اينکه هدف از حضور در هیأت‌هاي عزاداراي چيست؟ و اساساً با چه هدفي هیأت‌هاي عزاداراي را برگزار مي‌کنيم؟ از ميان پاسخ‌ها، مضامين متعددي استخراج گرديده‌اند. تمامي مضامين به‌دست‌آمده از اين تحليل در شبکه مضامين ذيل ارائه مي‌گردند:

    نمودار 1: چرايي هیأت
    قيام امام حسين يک قيام سياسي ـ اجتماعي بود.
    دين کل ابعاد زندگی در عرصه‌هاي فردي و اجتماعي را شامل مي‌شود.
    يکي از تأثير‌هاي مهم هیأتْ انقلاب اسلامي است. اکنون هم اگر بخواهد پابرجا بماند بايد با روضه و جريان سيدالشهداء بماند.    عينيت ديانت و سياست
    تمدن‌سازي اسلامي
    اصلاح جامعه    اسلام سياسي    مباني فکري    چرايي
    به نظر من جايگاه مداحان کم نيست. حضرت آقا فرمودند: من از اين آقايان تمدن نوين اسلامي را مي‌خواهم.
    بچه هیأتي غير از ساختاري که بايد شکل بگيرد تا خود انسان ساخته شود، ساختاري بايد شکل بگيرد که جامعه هم ساخته شود.
    هدف از قيام سيدالشهداء اصلاح جامعه و ساختن جامعه اسلامي بود.    اعتقاد به آخرت
    کسب ثواب    معنويت‌گرايي        
    هیأت موجب رشد روحي و معنوي فرد و جامعه مي‌شود.
    التزام معنويت‌گرايي با آخرت‌گرايي، استفاده معنوي از محيط و جوّ هیأت    بصيرت‌افزايي    کسب اندیشه سیاسی    انگیزه و نیت    
    گريه کردن علاوه بر ثواب شخصي، پايه‌هاي دين اسلام را محکم مي‌کند.    عقلانيت ديني            
    هیأت مي‌خواهد نيرو تربيت کند، مي‌خواهد افرادي که حسين‌شناس هستند و در گرد و غبار فتنه‌اي که اتفاق مي‌افتد، خوب و بد را از هم تشخيص دهند؛ راه را از بيراهه تشخيص دهند.    اسلام‌شناسي            
    اگر ما مي‌خواهيم هیأت مذهبي تشکيل شود شما اگر براساس عقلانيت حرکت نکنيد خروجي نفرات هيچ تفاوتي با مردم عادي در شهر نخواهد داشت.
    بالا بردن اطلاعات و معرفت درون‌ديني اعضاي هیأت    ايجاد انگيزه
    ايجاد شور مذهبي
    کسب‌ احساس آرامش    آثار رواني و عاطفي        
    بهره‌مندي از معارف اهل‌بيت                
    ايجاد حالت نشاط و ايجاد انگيزه براي انجام کارهاي خوب
    کمک گرفتن از عواطف مردم و ايجاد انگيزه    حفظ دین    گسترش دين        
    وظيفه اول هیأت ايجاد شعور حسيني در شرکت‌کنندگان و بعد زنده نگه داشتن شور حسيني در افراد است.
    فرار گرفتن در حال و هواي شور مذهبي    تعظيم شعائر            
    با حضور در هیأت احساس خوب بودن دارم.
    هدف از حضور در هیأت ايجاد حس خوب و حالت نشاط است.
    احساس سبکي و نشاط در روحيه‌ام دارم.    انتقال دین            
    گريه کردن علاوه بر ثواب شخصي، پايه‌هاي دين اسلام را محکم مي‌کند.
    در غدير هياهو به راه نينداختيم، آن را از دست داديم.
    هدف قيام امام حسين جلوگيري از حذف و نابودي دين اسلام بود.    دوري از گناه 
    تکامل اخلاقي    آثار اخلاقی        
    دين اسلام به سبب اين هيأت‌ها به ما رسيده و اين احکام و معارف به واسطه اين هیأت‌ها به منتقل شده است.
    هیأت گردهمايي صورت‌گرفته براي تفريح و مانند آن نيست، بلکه حول يک محور معنوي و براي تعظيم شعائر اسلامي، دين نياز به اعلام حضور دارد.    نزديک شدن
    به سبک زندگي اسلامي            
    «حسيني» واقعي کسی است که از گناه فرار کند؛ زمينه گناه را ديد دوري کند.
    وجود آثار تربيتي در خود و خانواده؛
    در راستاي تکامل روحي و معنوي است و انسان می‌تواند خود را انسان کامل نزديک کند.
    انسان کامل مدنظر ما يعني: اهل‌بيت عصمت و طهارت است.
    براي اينکه بفهميم اينان چگونه زندگي کرده‌اند، يکی از جاهايي که مي‌توانيم بفهميم هیأت است.
    تطبيق هرچه بيشتر سبک زندگي خود با معيارهاي ارائه‌شده در حرکت عاشورا.                
    جدول 1: چرايي هیأت
    نخستين مسئله‌اي که حائز اهميت است کشف اين موضوع است که اساساً هدف از برگزاري عزاداري چيست؟ نوع نگاه و رويکردي که نسبت به اين موضوع داريم در شناخت ماهيت و نحوه عملکرد هیأت بسيار تعيين‌کننده است و رابطه مستقيمي با «چيستي» و «چگونگي» هیأت دارد.
    اولين گام ضروري و بنيادين براي شکل‌گيري «حوزه عمومي» اتخاذ رويکردي اجتماعي و سياسي با هدف تأثير‌گذاري بر ساختار اجتماعي و اصلاح آن است. هیأت عزاداري نيز بدون اتخاذ چنين رويکردي نمي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي» عمل کند. بنابراين بايد ابتدا به تبيين نگرش و رويکردي که بر هیأت عزاداري حاکم است، پرداخت. در همين زمینه در مصاحبه‌هاي انجام گرفته سؤالاتي مطرح شد تا رويکرد حاکم بر «هیأت ثارالله» زنجان کشف شود.
    «مباني ‌فکري» و «انگيزه و نيت» دو مضمون فراگيري هستند که در سؤال از «چرايي» از مصاحبه‌هاي انجام گرفته، استخراج گرديده‌اند.
    مطابق مضامين استخراج‌شده، مضمون «مباني فکري» خود داراي دو مضمون سازمان‌دهنده «اسلام سياسي» و «معنويت‌گرايي» است.
    گفتمان «اسلام سياسي» مبناي بنياديني است که در شکل‌گيري این هیأت نقش بسزايي ايفا کرده است. مضامين «تمدن‌سازي»، «عينيت ديانت و سياست»، و «اصلاح جامعه» نيز در ذيل مضمون سازمان‌دهنده «اسلام سياسي» مضامين اصلي به شمار می‌آیند. همچنين قابل ذکر است که اين مضامين اصلي از مضامين پرتکرار بوده و مصاحبه‌کنندگان توجه ويژه‌اي بدان مبذول داشته‌اند.
    مطابق اين ديدگاه، اسلام ديني است که براي تمام ابعاد و ساحت‌هاي زندگي فردي و اجتماعي برنامه دارد و بايد دين در عرصه کلان اجتماعي و سياسي ايفاي نقش کند. در اين رويکرد، «دين» با «سياست» يکي پنداشته مي‌شود و اصلاح ساختار سياسي و اجتماعي بر مبناي ارزش‌ها و هنجارهاي توحيدي و الهي از مهم‌ترين اهداف دين است. «امام»، نه به‌عنوان يک استاد اخلاق، بلکه به‌عنوان يک زمامدار و رهبر جامعه مطرح است.
    اين رويکرد تفسيري سياسي اجتماعي از قيام عاشورا ارائه مي‌دهد که هدف سيدالشهداء برپايي جامعه آرماني مبتني بر اسلام نبوي بوده است. «هیأت» نيز در امتداد اين جريان تعريف مي‌شود؛ يعني هیأت نيز بايد در مسير جامعه‌سازي و تمدن‌سازي گام بردارد.
    در نقطه مقابل «اسلام سياسي»، «اسلام فردي و عرفاني» قرار دارد که از آن با نام «اسلام سنتي» نيز ياد مي‌شود. در «اسلام سنتي» بر منفک بودن مقوله دين از حکومت و سياست تأکيد مي‌شود و تمرکز بيشتر بر حوزه عبادي و فردي دين است. «اسلام سنتي» اسلامي است که داعيه آباداني دنيا را ندارد و براي رستگاري اخروي اصالت قایل است (مظاهری، 1389، ص 325).
    بنابراين هدف از شرکت در مراسم عزاداري مطابق اين گفتمان، کسب اجر معنوي و تصفيه روح و روان از آلودگي گناهان است؛ زیرا جاري کردن اشک بر امام حسين موجب آمرزش تمامي گناهان فرد می‌گردد و در نهايت، بهشت برين را به ارمغان خواهد آورد.
    بنابراين در صورتي ‌که «اسلام سنتي» بر هیأت‌هاي عزاداري حاکم باشد، هیأت ظرفيت و استعداد تبديل شدن به «حوزه عمومي» را نخواهد داشت. در مقابل، «اسلام سياسي» و همچنين قرائت انقلابي از واقعه عاشورا همواره در پي تأثير‌گذاري بر ساختار اجتماعي و اصلاح جامعه است و ـ همچنان‌که بيان گشت ـ در برخي برهه‌هاي تاريخي اين دسته از هیأت‌ها تحولات اجتماعي و سياسي عميقي را از خود برجاي گذاشته‌اند.
    مضمون ديگري که در کنار «اسلام سياسي» مطرح شده مضمون «معنويت‌گرايي» است. مضمون «معنويت‌گرايي» شارح تمايزاتي است که بين «نگاه مُلکي» و «نگاه ملکوتي» حاکم بر حوزه عمومي غربي و حوزه عمومي قدسي قرار دارد.
    «حوزه عمومي» هابرماس مبتني بر مفهوم «جامعه» است، اما «حوزه عمومي قدسي» مبتني بر مفهوم «امت» است.
    طه عبدالرحمن دو نوع کنش«تعاوني» و «تعارفي» را از هم متمايز مي‌کند. وي «کنش تعاوني» را مخصوص «جامعه» و «کنش تعارفي» را مخصوص «امت» مي‌داند.
    از منظر طه عبدالرحمن «جامعه» مجموعه‌اي است از افرادی که براي دستيابي به نيازها و بهره‌مند شدن از خدمات، در کنار هم به فعاليت مي‌پردازند. محور حياتي در جامعه، همکاري و تعاون با هدف غايي حفظ اجتماع و برآورده شدن نيازهاست و نوع همکاري اهميتي ندارد که تعاون بر خير باشد يا شر، معروف باشد يا منکر. به علت وجود دو نوع تعاون، آيه شريفه به يکي امر و از ديگري منع مي‌کند: «تَعاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوي‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ» (مائده: 2).
    در مقابل، طه عبدالرحمن «امت» را اجتماعي معرفي مي‌کند که با نصب‌العين قرار دادن ارزش‌هاي اخلاقي با واسطه «کنش تعارفي» در مسير کمال حرکت مي‌کند. حقيقت «کنش تعارفي» همان همکاري در عمل به معروف و ترک منکر است، و همه منافعي که مي‌تواند به ارتقاي شأن انسان کمک کند، در دايره امور نيک و شايسته (معروف)، و همه کارهایی اموري که مي‌تواند اين انسانيت را به انحطاط بکشد، در دايره کارهای زشت (منکر) قرار مي‌گيرد (خانمحمدي و دیگران، 1399).
    از نظر طه عبدالرحمن، چون محور مهم در جامعه، تعاون با هدف غايي حفظ اجتماع و برآورده شدن نيازهاست و نوع همکاري اهميتي ندارد، اين امر مي‌تواند به پديد آمدن روابط سرکوبگر و شکل‌گيري وقاحت در تعامل با ديگران بينجامد (همان). حل مشکل از نظر وي، تنها با پناه بردن به اصلي اسلامي ميسر است که تعامل ميان جوامع را به رتبه «کنش تعارفي» ارتقا مي‌دهد (همان).
    بنابراين بر «حوزه عمومي» هابرماس نگاه مُلکي حاکم است و تنها به تأمین نيازهاي دنيوي بشر اهتمام دارد، اما «حوزه عمومي قدسي» با نگاهي ملکوتي در پي ارزش‌هاي الهي است. البته اين بدان‌معنا نيست که حوزه عمومي قدسي نسبت به دنيا و نيازهاي مادي و دنيوي انسان‌ها التفاتي ندارد، بلکه تأمین اين نيازها براساس ارزش‌هاي الهي شکل مي‌گيرد. به ‌عبارت ديگر دنيايي را در مسير آخرت ترسيم مي‌کند.
    اين تفاوت در جهانداني، يعني نگاه ملکي يا ملکوتي، نشئت گرفته از نوع عقلانيتي است که بر هريک از اين حوزه‌هاي عمومي حاکم است. هابرماس در پی تحقق عقلانيت ارتباطي است که ـ درواقع ـ همان «عقلانيت مدرن سکولار» است و در مقابلش «عقلانيت وحياني يا قدسي» قرار مي‌گيرد. هريک از اين دو نوع عقلانيتْ حوزه عمومي مختص خود را رقم مي‌زند؛ زیرا نوع نگاه آنها به هستي (جهانداني) و نحوه مديريت جامعه (جهانداري) و تزيين جهان با برخي ويژگي‌ها از سوی آنها با يکديگر متفاوت است. پس روشن است که «حوزه عمومي قدسي» با «حوزه عمومي غربي» تمايز بنيادين دارد.
    «عقلانيت ارتباطي» هابرماس هيچ معنا و حقيقتي براي هستي قائل نيست تا به دنبال کشف آن باشد، بلکه حقيقت را صرفاً توافقات انساني مي‌داند و ماوراي توافق بين انسان‌ها معنا و حقيقتي در بين نيست. پس خدا، آخرت و دين هيچ جايگاهي در انديشه هابرماس ندارند و چيزي جز دنيا و نيازهاي دنيوي براي بشر قابل تصور نيست.
    اما «عقلانيت قدسي» قائل به معنادار بودن جهان و هستي است.
    در منظومه «عقلانيت وحياني» جهان يکپارچه است و انسان جزئي از کليت جهان به شمار مي‌آيد. ازاين‌رو وقتي از «ارتباط» انسان بحث مي‌شود، همواره ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با خلق خدا (يعني طبيعت و...)، ارتباط انسان با انسان‌هاي ديگر و سرانجام ارتباط انسان با خويشتن به‌مثابه انسان، مطرح است. مطالعه ارتباط انسان با انسان، بدون در نظر گرفتن ساير ابعاد کامل نيست (خانمحمدي، 1391).
    به عقيده علامه طباطبائي، معناداري عالم مستلزم «قيامت» و حساب و کتاب است و اگر «عقبا» نباشد، نمي‌توان از معنادار بودن عالم سخن گفت (همان). «دين» يکي از مهم‌ترين چيزهايي است که تمام اين معاني را براي ما تشريح و تفسير مي‌کند و مهم‌ترين منبع جهانداني ما به شمار مي‌رود. پس «حوزه عمومي قدسي» مبتني بر دين و ارزش‌هاي الهي شکل مي‌گيرد.
    با اين توضيحات، مبرهن است که اين دو نوع عقلانيت، دو نوع حوزه عمومي مختص خود را ايجاد خواهند کرد.
    طبق داده‌هاي گردآوري‌شده، «انگيزه و نيت» ديگر مضمون فراگيري است که در پاسخ به «چرايي» هیأت به‌دست آمده و «کسب معرفت و انديشه ديني» و «عاطفه و احساس» دو مضمون سازمان‌دهنده مهمي هستند که در ذيل مضمون «انگيزه و نيت» بيان گشته‌اند.
    يکي از مهم‌ترين انتقاداتي که به نظريه «حوزه عمومي» هابرماس وارد است، بي‌توجهی به «کنش عاطفي» است. او و ديگر انديشمندان تجددگرایی تنها براي «عقلانيت» ارزش قائل بودند و ديگر کنش‌ها را ارزشمند قلمداد نمي‌کردند. هابرماس تنها راه نجات جامعه و برساخت حوزه عمومي مدنظر خود را در «عقلانيت ارتباطي» مي‌داند و عاطفه و احساس در انديشه او اهميتي ندارند و مذموم شاخته مي‌شوند.
    اما مطابق مصاحبه‌هاي انجام‌گرفته در هیأت‌هاي عزاداري «کنش عاطفي» در کنار «عقلانيت ديني» بسيار مدنظر قرار گرفته است. مطابق اين ديدگاه، انسان از دو بعد «عاطفه» و «عقلانيت» برخوردار است که هريک نقش و کارکرد ويژه‌اي ايفا مي‌کند. انسان‌ها براي انجام بسياري از کارهای خود نيازمند عاطفه و احساس هستند. اين عاطفه منشأ بسياري از کنش‌هاي انساني است و بدون آن انسان توانايي انجام بسياري از امور سخت را ندارد. عاطفه به‌منزله موتور محرکي است که عقلانيت را پيش مي‌برد و به آن ياري مي‌رساند. در انديشه اسلامي، عاطفه به هيچ وجه مذموم نيست، بلکه نعمت ويژه‌اي از سوی خداوند است. منتها اين عاطفه بايد بر مبناي عقلانيت شکل بگيرد و تا زماني که کنش عاطفي بر مبناي عقلانيت باشد، نه‌تنها مذموم نيست، بلکه بسيار مطلوب بوده و موجب سعادت انسان است.
    بنابراين در «حوزه عمومي قدسي»، «عقلانيت» و «عاطفه» هر دو با هم حضور دارند و موجب هم‌افزايي يکديگر مي‌شوند. به‌عبارت ديگر «حوزه عمومي قدسي» از دو «حوزه عمومي عقلاني» و «حوزه عمومي عاطفي» تشکيل شده است.
    آخرين مضمون که در حیطه فراگير «انگيزه و نيت» مندرج است، «احيا و گسترش دين» است. بسياري از افراد براي بزرگداشت شعائر اسلامي و تبليغ دين، به برگزاري و يا شرکت در هیأت‌هاي عزاداري اقدام مي‌نمايند. هرچند اين مضمون در ذيل مضمون «انگيزه و تحليل» ذکر شده است، لیکن تحليل جامعه‌شناختي مناسک و شعائر در خصوص «چگونگي» است. ازاين‌رو تحليل اين مضمون درآن بخش ارائه مي‌گردد:
    3-4. چيستي هيأت
    در این بخش به تحليل داده‌هايي مي‌پردازيم که راجع به «چيستي» (يعني ويژگي‌هاي هیأت به‌مثابه حوزه عمومي قدسي) است. شبکه مضامين ذيل مضمون‌هاي استخرا‌ج‌شده اين بخش را به نمايش مي‌گذارند.

    نمودار 2: چيستي هیأت
                چيستي
    شخص مداح بايد تمام و کمال همان باشد که مي‌گويد.
    قطعاً سبک زندگ اين افراد در رصد اعضاي هیأت هست. اگر چيزي بگويند که مخالف عملکردشان باشد موجب ريزش در هیأت خواهد شد و در ذهن مخاطب سؤال ایجاد خواهد کرد.
    براي تأثير‌گذاري، افراد بايد خودشان عامل باشند.    عدم تناقض رفتار و گفتار    ويژگي اعضاي اصلي هیأت
    (مداح، سخنران، اعضاي‌ مديريتي)    
    اعضا بايد صاحب تجربه باشند، که البته به تدريج به تجربه مي‌رسند.    توانایی
    داشتن سابقه فرهنگي        
    مداح را مردم باید قبول داشته باشند.    مقبوليت بين مردم        
    شما مي‌گوييد: «مداح سياسي» و «مداح انقلابي»؛ من مي‌گويم: اصلاً اين را نمي‌توانيد از ساحت حضرت سيدالشهداء جدا بکنيد اصل انقلابيگري مال ابي‌عبدالله است، اصلاً ماجراي انقلابيگري را او به راه انداخته است.    داشتن رويکرد انقلابي        
    مداح زماني مي‌تواند موفق باشد که با سواد باشد.
    اعضای هیأت بايد صاحب انديشه باشند.
    مداح بايد اهل مطالعه باشد تا بتواند شعري که مي‌خواند و نکته‌اي که مي‌گويد تأثيرگذار باشد.
    سخنران و مداح بايد شناخت درستي از اسلام و اقتضائات زمان داشته باشند.    داشتن تحصيلات و شناخت صحيح از اسلام        
    اطرافيانش سالم باشد.    سلامت اطرافيان        
    تا زماني که يک انديشه‌ورز بالاي سر هیأت نباشد اين مجموعه فقط يک هیأت سينه‌زني است.
    خيلي از مشکلات «هیأت ثارلله» به علت نبود راهبر و بزرگ‌تر است.
    عمدتاً هيأت‌هايي موفق بوده‌اند که بزرگ‌تر داشته‌اند و به لحاط نظری و عملي کاربلد بوده‌اند.
    اين بزرگ‌تر نقش خيلي مهمي مي‌تواند در هیأت ايفا کند، متأسفانه از آن غفلت مي‌شود.    وجود راهبر و بزرگ‌تر در هیأت    ويژگي ساختاري هیأت    
    جدول 2: چيستي هیأت
    مطابق مصاحبه‌هاي انجام‌گرفته و مضامين استخراج‌شده، مداح، سخنران و اعضاي مديريتي هیأت نقش بسزايي در مديريت و راهبرد هیأت ايفا مي‌کنند و براي اينکه هیأت بتواند به‌مثابه «حوزه عمومي» عمل کند اين افراد بايد از ويژگي‌هايي برخوردار باشند.
    ويژگي‌هايي که براي اعضاي اصلي هیأت، اعم از مداح، سخنران و حلقه مديريتي ذکر شده عبارتند از: داشتن تحصيلات، سبک زندگي سالم، عدم تناقض رفتار با گفتار، سلامت اطرافيان، داشتن رويکرد انقلابي، سابقه فعاليت فرهنگي، توانایی، مقبوليت بين مردم، شناخت صحيح اسلام.
    همچنين يک ويژگي نيز براي ساختار هیأت در نظر گرفته شده و آن عبارت است از: وجود يک راهبر يا هیأت انديشه‌ورز (وجود بزرگ‌تر) در رأس هیأت.
    وجه اهميت مداح، سخنران و اعضاي مديريتي هیأت به سبب جايگاهي است که به‌عنوان «پيام‌فرست» در فرايند ارتباطات بر عهده دارند. زماني هیأت مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» عمل کند که ارتباطات درون اين «حوزه عمومي» به نحو صحيح شکل بگيرد تا هدف از ارتباطات حاصل گردد. ازاین‌رو هريک از عناصر و ارکان ارتباطات بايد داراي ويژگي‌هايي باشند. در همين زمینه مسئله «اعتبار منبع» مطرح مي‌شود.
    يکي از موضوعات محوري در مباحث ارتباطات، اعتبار منبع و ويژگي‌هاي مبدأ پيام است. ارسطو، نخستين روانشناس اجتماعي، بيش از سيصد سال قبل از ميلاد حضرت مسيح، به اهميت اعتبار منبع اذعان داشته و معتقد بوده است: «گفتار نيک‌مردان را کامل‌تر و آسان‌تر از ديگران باور مي‌کنيم» (خانمحمدي، 1386).
    1-3-4. ویژگی‌های پیام‌فرست
    ويژگي‌هايي که براي «پيام‌فرست» ذکر شده‌ عبارتند از:
    1-1-3-4. داشتن تحصيلات و شناخت صحيح از اسلام
    هیأت زماني مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي» عمل کند که «پيام‌فرست» بتواند پيام‌هايي را متناسب با «حوزه عمومي قدسي» ارسال کند، و اين زماني اتفاق مي‌افتد که پيام‌فرست خود دانش کافي و شناختي صحيح از آموزه‌ها و معارف ديني داشته باشد. در غير اين صورت ارزش‌هاي غيرالهي ارسال شده، ارتباطات قدسي را مختل کرده، در نهايت، «حوزه عمومي قدسي» را به انحراف مي‌برند. در حديثي از رسول اكرم آمده است: «دين خداوند متعال را هرگز ياري نخواهد کرد، مگر کسي که به تمامي جوانب آن آگاهي داشته باشد» (همان).
    2-1-3-4.  عدم تناقض رفتار و گفتار
    بايد ميان رفتار و گفتار (پيام) پيام‌فرست تناقضي نباشد؛ زیرا اين تناقض حاصل عدم صداقت در گفتار است. پيام زماني مي‌تواند بر مخاطبان تأثير‌گذار باشد که مخاطبان (گيرندگان پيام) به صداقت پيام‌فرست ايمان داشته باشند تا پيام وي را بپذيرند و از آن تأثیر بگیرند.
    3-1-3-4. سلامت اطرافيان
    ديگر ويژگي مطرح‌شده در مصاحبه‌ها «سالم بودن اطرافيان پيام‌فرست» است؛ زیرا گيرندگان پيامْ اطرافيان پيام‌فرست را نيز جزئي از سبک زندگي او به حساب مي‌آورند، و در صورتي ‌که وي از اطرافيان سالم و ارتباطات سالمي برخوردار نباشد، سبک زندگي وي را معيوب لحاظ کرده و در نهايت، حکم به تناقض رفتار و کردار مي‌نمايند، که در سطور پيشين بدان پرداخته شد. همچنين هر شخصي متأثر از اطرافيان خویش است و به انحای گوناگون مي‌تواند از آنان تأثير بپذيرد.
    4-1-3-4. داشتن رويکرد انقلابي
    چون «حوزه عمومي» رويکرد اصلاحي و انقلابي نسبت به شرايط اجتماعي سياسي دارد، پيام‌فرست نيز بايد از رويکردي انقلابي برخوردار و از محافظه‌کاري بدور باشد.
    5-1-3-4. مقبوليت بين مردم
    پيام‌فرست آنگاه مي‌تواند در مخاطبان تأثير‌گذار باشد و پيام خود را به آنان انتقال دهد که گيرندان پيام نسبت به پيام‌فرست از ديدگاه مثبت و مطلوبي برخوردار باشند. در صورت نگاه منفي به پيام‌فرست، مانعي بزرگ در فرايند برقراري ارتباطات وجود دارد که آن را دچار اختلال خواهد کرد و گيرندگان پيام از دريافت پيام خودداري خواهند نمود. اما اينکه چگونه پيام‌فرست بايد مقبوليت کسب کند، بحث جداگانه‌اي است که در بخش «چگونگي» به برخي از جوانب آن اشاره خواهد شد.
    6-1-3-4. توانمندی و داشتن سابقه فعاليت فرهنگي
    برقراري ارتباطات در برخي موارد، از جمله در فعاليت‌هاي فرهنگي از فراينده پيچيده‌اي برخوردار است. ازاین‌رو نيازمند توانايي‌هاي ويژه‌اي است. از جمله اين توانايي‌ها مي‌توان به مخاطب‌شناسي، شناخت مسائل و چالش‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي روز، و آشنايي با نحوه تربيت اشاره کرد.
    از مهم‌ترين ويژگي‌هايي که براي ساختار هیأت مدنظر بوده، وجود يک بزرگ‌تر و يا يک راهبر است. مجموعه هیأت عزاداري براي يک کار تشکيلاتي ديني و فرهنگي نيازمند راهبري است که خود از توانايي‌هاي لازم و تجربه کافي برخودار باشد و بتواند مجموعه را مديريت کند. بنابر اذعان برخي مصاحبه‌شوندگان، مجموعه‌هايي در کار فرهنگي و ديني موفق بوده‌اند که از وجود يک بزرگ‌تر و يا يک راهبر برخوردار بوده‌اند. اين «بزرگ‌تر» يا «راهبر» معمولاً از سن و سالِ بيشتر و از تجربه لازم برخوردار است. همچنين وي داراي معلومات ديني و فرهنگي بالايي است.
    4-4. چگونگي هيأت
    در بخش چگونگي هیأت به بيان اين موضوع مي‌پردازيم که هیأت چگونه به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» عمل مي‌کند؟ برای نیل به این منظور ابتدا داده‌هاي گردآوري‌شده در قالب شبکه مضامين ارائه مي‌گردند و سپس به تحليل و تفسير آنها مي‌پردازيم:

     

    نمودار 3: چگونگي هیأت

    چگونگي    

    کنش زباني
    (استفاده از ظرفيت
    مداحي و سخنراني)

    کنش غيرزباني    تجميع عقلانيت و عاطفه    حضرت آقا (مقام معظم رهبري) گفتند: «عاطفه»، «عقل» و
    «حماسه»؛ اين سه عنصر بايد با هم باشند.
            محتواي غني    عقلانيت در مداحي بازتاب داشته باشد.
    محتوا هم خيلي مهم است؛ نبايد فرم‌زده شد.
    از همان سال‌هاي ابتدايي دغدغه محتوا داشته باشيم.
    مردم را صاحب تحليل بکنيد.
            قالب هنري تأثيرگذار    استفاده از شعر و کلام براي تبليغ محروميت‌زدايي و دستگيري از ايتام و مستضعفان؛
    بايد هنرمندانه کار کرد.
    فضاي هیأت و نوع تبليغات هیأت بسيار مهم است... .
    از ابزارهاي ارتباطي و تبليغي مقبول متناسب با روز استفاده شود.
            عدالت‌خواهي    دين مي‌خواهد همه را با هم بالا ببرد و رشد نباید کاريکاتوري باشد؛ مثل کمک و همنوعي در زلزله، خيريه آموزش و مانند آن. اگر اين دسته از فعاليت‌ها را داشته باشيم مي‌توانيم جريان‌سازي کنيم.
    درد جامعه را بگوييم.
    يقه مسئول را بگيريم.
            مطالبه‌گري    هیأت بايد مطالبه‌گري کند، در عرصه عدالت اقتصادي و عدالت اجتماعي.
    ما به جاي اینکه حرف بزنيم، اگر درد مردم را بگوييم مردم استقبال مي‌کنند.
            محروميت‌زدايي    حضور عملي اعضاي هیأت در بستر اجتماع موثرترين راهکار براي تعامل است.
    دين مي‌خواهد همه را با هم بالا ببرد و رشد نباید کاريکاتوري باشد؛ مثل کمک و همنوعي در زلزله، خيريه آموزش و مانند آن. اگر اين دسته از فعاليت‌ها را داشته باشيم مي‌توانيم جريان‌سازي کنيم.
            عدالتخواهي
    مطالبه‌گري
    محروميت‌زدايي    در تجمع و راهپيمايي اعتراضي (مربوط به حوادث امنيتي دي‌ماه 1396) گفتم: درد مردم را بگوييد، مشکلات مردم را مطالبه کنيد.
    هیأت فقط گريه نمي‌کند، سينه نمي‌زند، بلکه به داد مردم هم مي‌رسد.
    ايجاد قرارگاه خيريه پناه بر‌اي محروميت‌زدايي و اشتغال.
    جدول 3: چگونگي هیأت
    از مهم‌ترين کارکردهاي «حوزه‌ عمومي»، تأثيرگذاري بر افکار عمومي است. به‌عبارت دقيق‌تر، زماني مي‌توان از «حوزه عمومي» سخن گفت که افکار عمومي انتقادي شکل گرفته باشد. هابرماس زوال «حوزه عمومي» را زماني مي‌داند که افکار عمومي انتقادي جاي خود را به افکار عمومي منفعلانه داده، و افراد منتقد فرهنگي به افراد منفعل و مصرف‌کننده فرهنگي تبديل شده باشند و اين ناشي از نفوذ اصحاب قدرت و ثروت است که از طريق رسانه‌هاي جمعي و مطبوعات، افراد جامعه را به سمت آگهي و تبليغات تجاري در جهت تأمين منافع خود سوق می‌دهند.
    پس از شکل‌گيري افکار عمومي، «حوزه ‌عمومي» به‌مثابه «حوزه سياسي غيررسمي» مي‌تواند بر حکومت و ساختار اجتماعي تأثير‌گذار باشد و به عنوان مصلح اجتماعي عمل کند. بنابراين در اين بخش از نوشتار اين مسئله را بررسی مي‌کنیم که هیأت چگونه مي‌تواند بر شکل‌گيري افکار عمومي و بر ساختار اجتماعي اثرگذار باشد؟
    همچنان‌که اشاره شد، «حوزه عمومي قدسي» تفاوت‌هاي بنياديني با حوزه عمومي غربي دارد. هابرماس تنها قوانيني را مشروع مي‌داند که از «حوزه عمومي» و از طريق کنش ارتباطي برخاسته باشد، و حال آنکه «حوزه عمومي قدسي» بر محور ارزش‌هاي الهي و اسلامي و تحقق آنها شکل مي‌گیرد. با توجه به اين نکته، مسئله اين بخش را مي‌توان اين‌گونه بيان کرد که هیأت به‌مثابه حوزه عمومي چگونه افکار عمومي را منطبق با ارزش‌هاي الهي شکل مي‌دهد؟ و چگونه مي‌تواند ساختار اجتماعي و حکومت را مطابق ارزش‌هاي الهي تحت تأثير قرار دهد؟
    هیأت به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» تنها بر «کنش زباني» تکيه ندارد و بر «کنش غيرزباني» نيز تأکيد دارد که در ادامه به تشريح هريک مي‌پردازيم:
    5. استفاده از ظرفيت مداحي و سخنراني
    «مداحي» و «سخنراني» دو رکن اساسي هیأت‌هاي عزاداري هستند که در انتقال ارزش‌هاي عاشورايي و شکل‌گيري افکار عمومي نقش بسزايي ايفا مي‌کنند. مطابق نظريه «کارکردگرايانه گفتار»، کارکرد مداح و سخنران در هیأت‌هاي عزاداري عبارت است از: ايجاد درک مشترک ميان مخاطبان و ايجاد نوعي اجماع ذهني براساس آموزه‌هاي عاشورايي و ارزش‌هاي الهي.
    مداح و سخنران از طريق «کنش زباني» سعي بر اين دارند تا با انتقال مفاهيم و ارزش‌هاي الهي بر مخاطبان تأثير بگذارند. اما اين تأثيرگذاري صرفاً بر ساحت انديشه نيست، بلکه «عقلانيت» و «عاطفه» هر دو با هم مد نظرند؛ يعني سعي مي‌شود افراد، هم در ساحت انديشه به يک افکار عمومي مشترک دست يابند و هم در ساحت عاطفه و احساس به يک احساس جمعي مشترک برسند. به ‌عبارت ديگر «حوزه عمومي عقلاني» و «حوزه عمومي عاطفي» هر دو با هم شکل مي‌گيرند.
    پيام‌هايي که از جانب مداح و سخنران ارسال مي‌گردند بايد از محتوايی غني برخوردار باشند، به‌گونه‌اي‌که بتوانند انديشه مخاطبان را رشد دهند و معرفت آنان را نسبت به معارف الهي و ارزش‌هاي عاشورايي افزايش دهند. اگر هدف «حوزه عمومي قدسي» تأثير‌گذاري بر ساختار اجتماعي و سياسي جامعه است تا آن را به سمت ارزش‌هاي الهي سوق دهد، لازمه‌اش شناختي دقيق از دين الهي است.
    شرط ديگري که حائز اهميت است استفاده از قالب هنري تأثير‌گذار است. براي تبليغ دين و انتقال ارزش‌هاي الهي، به منظور تأثير‌گذاري بر انديشه مخاطبان، بايد از قالب‌هايي استفاده نمود که براي مخاطبان جذاب باشد تا زمينه تسهيل دريافت و فهم پيام را فراهم سازد.
    «حوزه عمومي» بر جماعت منتقد و تحليلگر فرهنگي استوار است، نه بر جماعت منفعل و مصرف‌کننده فرهنگي. بر اين‌ اساس محتواي مداحي و سخنراني بايد از رويکردي انقلابي، مطالبه‌گرانه و عدالتخواهانه برخوردار باشد تا افراد را به عمومِ منتقد و فعال تبديل کند و از حالت تخديري و منفعلانه خارج سازد.
    تا اينجا مطالبي که ارائه گشت، مبتني بر عنصر «زبان»، «کنش زباني» يا «ارتباط کلامي» بود. ارتباطات و کنش‌هاي اجتماعي که در درون «حوزه عمومي قدسي» انجام مي‌شود براساس «الگوی تلفيقي» است؛ يعني هم «کنش زباني» است و هم «کنش غيرزباني». الگوی هابرماس صرفاً مبتنی بر «کنش زباني» بود و او سعي کرد با چرخش از «فلسفة آگاهي» به «فلسفة زبان» با استفاده از عنصر «زبان» به «کنش ارتباطي» دست يابد؛ اما در «حوزه عمومي قدسي» علاوه بر «کنش زباني» از «کنش غيرزباني» نيز بهره گرفته مي‌شود.
    انديشه و احساسات افراد صرفاً از طريق ارتباط کلامي تأثير نمي‌پذيرد، بلکه ارتباطات غيرکلامي نيز بسيار حائز اهميت‌اند؛ يعني بدين‌گونه نيست که براي تأثير‌گذاري بر افکار و شکل‌گيري افکار عمومي، تنها عنصر «زبان» کارگشا باشد، بلکه در بسياري از موارد، انديشه و افکار متأثر از ارتباطات غير‌کلامي است.
    حديث «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ اَلْوَرَعَ وَ اَلاِجْتِهَادَ وَ اَلصَّلاَةَ وَ اَلْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ» (کليني، 1397، ج 2، ص 78) ناظر به همين نکته است. در اين حديث که از امام صادق نقل شده است، دعوت به دين و ارزش‌هاي الهي را از طريق «کنش غيرزباني» توصيه مي‌کند. در بسياري از ساحت‌هاي فردي و اجتماعي شدت تأثير‌گذاري از طريق «کنش غيرزباني» بيشتر است. ازاين‌رو براي شکل‌گيري «حوزه عمومي قدسي» نبايد به «ارتباط کلامي» و «کنش زباني» اکتفا کرد. در نمونه در دست مطالعه اين پژوهش (يعني «هیأت ثارالله» زنجان) اين امر مشهود بوده و در مصاحبه‌هاي انجام‌گرفته بدان اشاره شده است.
    «عدالتخواهي»، «مطالبه‌گري» و «محروميت‌زدايي» مضامين مهمي هستند که در کنش غيرزباني نيز مطمح‌نظر قرار گرفته‌اند.
    در بحث «عدالتخواهي» و «مطالبه‌گري» نبايد صرفاً به «کنش زباني» اکتفا نمود. هرچند «عدالتخواهي» و «مطالبه‌گري» در کنش زباني (مداحي / سخنراني) نيز داراي اهميت بوده و تأثيرگذار است، لیکن اقامه عدالت و مطالبه‌گري در «کنش غيرزباني» نيز از اهميت شاياني برخوردار است و تأثير آن به مراتب بيش از «کنش زباني» است. «کنش غيرزباني» نيز هر دو ساحت «عقلانيت» و «عاطفه و احساس» را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد.
    آبراهام مازلو به پنج دسته نيازهاي فطري اشاره مي‌کند:
    1. نيازهاي جسمي؛ 2. نياز به ايمني؛ 3. نياز به روابط اجتماعي و محبت؛ 4. نياز به تأييد و احترام؛ 5. نياز به خويشتن‌يابي (رفیع‌پور، 1387، ص 41).
    يکي از مهم‌ترين منابع توليد ارزش در جامعه، نيازهاي انساني است. همچنان‌که اشاره شد، انسان داراي برخي نيازهاي فطري است و اين نيازها براي انسان‌ها ارزش محسوب مي‌شود. وسايل و واسطه‌هايي که به تأمین اين نيازها کمک کنند نيز باارزش تلقي می‌شوند.
    هیأت‌هاي عزاداري در صورتي ‌که مرجع پاسخ‌گويي به اين نيازها و تأمین آنها شناخته شوند به يک «ارزش» تبديل خواهند شد. زماني که هیأت عزاداري به‌مثابه يک گروه مرجع تلقي شود، افراد ارزش‌ها و انديشه‌هاي خود را تابع هیأت عزاداري قرار مي‌دهند و ارزش‌هاي الهي و عاشورايي هیأت به افکار عمومي تبديل خواهد شد. در اين صورت، لايه ديگر فرهنگ، يعني هنجارها نيز مطابق ارزش‌هاي الهي شکل خواهد گرفت.
    تبديل شدن به الگوي مرجع و تأثير‌گذاري بر افکار، صرفاً بُعد عقلاني ندارد، بلکه عاطفه و احساس نيز نقش دارد. حتي مي‌توان ادعا نمود که در چنين مواردي نقش عاطفه و احساس بيش از عقلانيت است.
    در صورتي ‌که ارزش‌هاي الهي در قالب اسلام سياسي به‌ افکار عمومي جامعه تبديل شوند، نيازها، خواسته‌ها و قوانين و الگوي مطلوب اجتماعي جامعه نيز مطابق اين ارزش‌ها شکل خواهند گرفت.
    «اقتصاد» و «امنيت» علاوه بر «فرهنگ» از جمله عرصه‌هايي هستند که هیأت عزاداري مي‌تواند به‌عنوان کنشگر اجتماعي عمل نمايد و از طريق «کنش غيرزباني» در این زمینه‌ها بر افراد جامعه تأثير بگذارد.
    نيازهاي اقتصادي بيشتر مدنظر افراد جامعه قرار مي‌گيرند و نياز اساسي تلقي مي‌شوند و در بسياري از بحران‌هاي اجتماعي، اقتصاد نيز دچار مشکل مي‌شود.
    «جماعت جوانمردان» يا «اهل فتوت» افرادي بودند که در بحران‌هاي امنيتي و اقتصادي به ياري مردم و قشر مستضعف مي‌پرداختند و اين عمل کارکردهاي فراواني در پي داشت. هیأت نيز در بسياري از برهه‌هاي تاريخي در همين جايگاه ايفاي نقش کرده است (براي مطالعه بيشتر، ر.ک: رحماني، 1392).
    جامعه ايران همواره در طول تاريخ آماج تهاجم دشمنان واقع شده و بحران‌هاي امنيتي فراواني را تجربه کرده است. در دوران پس از انقلاب اسلامي نيز تجربه چنين بحران‌هايي وجود داشته است که براي نمونه مي‌توان به دوران جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه ايران اشاره کرد.
    در اين دوران، گونه‌اي از هیأت‌هاي عزاداري شکل گرفتند که «هیأت‌هاي انقلابي دوران جنگ» ناميده مي‌شوند. اين‌گونه هیأت‌هاي مذهبي چندي پس از آغاز جنگ تحميلي و براي تطبيق الگوي دفاع مقدس و واقعه عاشورا، براساس ايدئولوژي و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و با گفتمان «تشيع انقلابي و مبارزاتي»، در جبهه‌هاي جنگ و نيز در شهرها شکل گرفتند. اين هیأت‌هاي عزاداري تأثيري چشمگير در تقويت روحيه رزمندگان و معنابخشي به جنگ تحميلي و تبديل آن به دفاع مقدس ايفا کردند (مظاهری، 1389، ص 368).
    يکي از مضاميني که در بخش «چرايي» هیأت مطرح شد، مضمون «تعظيم شعائر» بود. اما چون اين مفهوم با اين بخش نيز تناسب داشت و تحليل کارکرد تعظيم شعائر به فهم ما از «چگونگي» هیأت کمک مي‌کند، ازاين‌رو اين مضمون را در اين بخش ارائه کرديم.
    يکي از راه‌هاي ترويج ارزش‌هاي الهي و نهادينه شدن آنها در اذهان افراد، تجربه ايماني و ديني است. زماني‌که انسان ارزش‌هايي را در مقام عمل تجربه مي‌کند آن ارزش‌ها را دروني مي‌کند.
    دين از دو رکن «باورها» و «اعمال» تشکيل شده است و بايد اين دو را در ارتباط با هم تحليل کرد. نکته اساسي اين است که باورها اعمال و مناسک را رقم مي‌زنند و مناسک و اعمالي ديني نيز متقابلاً بر باورها تأثير‌گذارند و موجب تعميق باورهاي ديني مي‌شوند.
    بنابراين براي حاکميت ارزش‌هاي الهي نبايد به ساحت نظر اکتفا کرد، بلکه بايد اين ارزش‌ها را در مقام عمل نيز تجربه نمود. کلام امام خميني دقيقاً ناظر به همين مسئله است که فرمود: «اين محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» (موسوی خمینی، 1389، ج 15، ص 330)؛ زیرا اسلام نه فقط از مباحثات کلامي، بلکه از طريق تجربه ايماني و از خلال شعائر نیز بقا يافته است. بنابراين براي ايجاد «حوزه عمومي قدسي» به بستري نیاز است تا مؤمنان ارزش‌هاي الهي را در آنجا تجربه کنند و هیأت عزاداري از مهم‌ترين مکان‌هايي است که اين تجربه در آن روي مي‌دهد.
    يکي ديگر از مهم‌ترين کارکردهاي شعائر، انتقال ارزش‌ها و هنجارهاست. بسياري از افراد ارزش‌ها و هنجارهاي ديني خود را در خلال مناسک ديني فرامي‌گيرند. بنابراين هیأت وظيفه تربيت افراد جديد را نيز برعهده دارد و آنان را مهياي ورود به «حوزه عمومي قدسي» مي‌کند.
    نتيجه‌گيري
    با نگاهي به تاريخ اجتماعي جهان اسلام و تشيع، مي‌توان دريافت که آیين سوگواري امام حسين نقش بسزايي در تحولات اجتماعي و سياسي ايفا کرده و همواره بر افکار عمومي جامعه تأثيرگذار بوده ‌است. اين به سبب ظرفيت عظيمي است که در نهضت عاشورا نهفته است. بنابراين فرضيه‌ای که به ذهن متبادر مي‌شود این است که آیين سوگواري امام حسين ـ که امروزه «هیأت» قالب رايج آن است ـ مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» عمل نمايد و در برخي برهه‌هاي تاريخي، نمونه‌هايي از اين «حوزه عمومي قدسي» را شاهد بوده‌ايم.
    در بخش «چرايي»، مضاميني همچون «اسلام سياسي» و «معنويت‌گرايي» ذيل مضمون فراگير «مباني فکري» قرار ‌گرفت. مضمون «اسلام سياسي» يکي از مهم‌ترين شرط‌هاي تبديل هیأت به «حوزه عمومي» است که در کنار آن، مضمون «معنويت‌گرايي» قرار دارد که «حوزه عمومي» را به سوي «قدسي بودن» هدايت مي‌کند و بيانگر يکي از مهم‌ترين تفاوت‌هاي بنيادين بين «حوزه عمومي غربي» و «حوزه عمومي قدسي» است.
    «کسب انديشه ديني»، «گسترش دين»، «آثار رواني و عاطفي»، و «آثار اخلاقي» ديگر مضاميني هستند که در ذيل مضمون فراگير «انگيزه و نيت» در بخش چرايي قرار دارند.
    «حوزه عمومي قدسي» نه‌‌تنها عقلانيت، بلکه عاطفه و احساس را نيز دربر مي‌گيرد.
    در بخش «چيستي» ويژگي‌هايي براي اعضاي اصلي هیأت ذکر شده‌ که عبارتند از: عدم تناقض رفتار با کردار، توانایی و داشتن سابقه فعاليت فرهنگي، داشتن تحصيلات و شناخت صحيح از اسلام، مقبوليت بين مردم، سلامت طرافيان، داشتن رويکرد انقلابي. همچنين ويژگي‌ ضروری برای ساختار هیأت عبارت است از: دارا بودن يک رهبر و يا يک بزرگ‌تر که از تجربه و توانايي لازم برخوردار باشد تا هدايت مجموعه را برعهده گیرد. براساس تحليل مضامين، هیأت در صورتي مي‌تواند به‌مثابه «حوزه عمومي» عمل نمايد که از ويژگي‌هاي مزبور برخوردار باشد و در غير اين صورت، با اختلال مواجه خواهد شد.
    در بخش «چگونگي» نير هیأت به‌مثابه «حوزه عمومي قدسي» که در پي ايجاد دنيايي در مسير آخرت است و بر آن است تا سعادت دنيوي و اخروي را باهم تأمين کند، و در اين مسير، هم از «کنش زباني» و هم از «کنش غيرزباني» بهره مي‌گيرد.
    «مداحي» و «سخنراني» دو رکن اصلي هیأت‌هاي عزاداري‌اند و مطابق نظريه «کارکردگرايانه زبان»، کارکرد مداح و سخنران در هیأت‌هاي عزاداري عبارت است از: ايجاد درک مشترک ميان مخاطبان و ايجاد نوعي اجماع ذهني براساس آموزه‌هاي عاشورايي و ارزش‌هاي الهي.
    همچنين هیأت از طريق «کنش غيرزباني» نيز مي‌تواند بر تشکيل «حوزه عمومي قدسي» تأثير بگذارد و آن زماني است که هیأت از طريق «کنش غيرزباني» بر تحقق ارزش‌هاي الهي در جامعه اهتمام داشته باشد و حکومت را نسبت به تحقق ارزش‌هاي الهي امر به معروف کرده و مطالبه‌گري و عدالتخواهي کند و خود نيز در جهت رفع نيازهاي عامه مردم کنشگري نماید و از اين طريق، علاوه بر حل مشکلات، افکار عمومي را نيز تحت تأثير خود قرار دهد. 
     

    References: 
    • حسينيان، روح‌الله، 1382، سه سال ستيز مرجعيت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
    • خانمحمدي، کريم و ديگران، 1399، «کنش رهايي‌بخش در انديشه طه عبدالرحمن»، معرفت فرهنگي اجتماعي، ش 43، ص 51ـ68.
    • خانمحمدي، کريم، 1391، «مقايسه عقلانيت ارتباطي با عقلانيت وحياني (براساس ديدگاه‌هاي هابرماس و علامه طباطبائي)»، علوم سياسي، ش 57، ص 31ـ74.
    • دهخدا، علی‌اکبر، 1373، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران.
    • رحماني، جبار، 1392، هیأت‌هاي عزاداري در جامعه ايراني، اصفهان، آرما.
    • ـــــ ، 1393، تغييرات مناسک عزاداري محرم، تهران، تيسا.
    • رفيع‌پور، فرامرز، 1387، آناتومي جامعه، چ پنجم، تهران، شرکت سهامي انتشار.
    • زارعي، آرمان، 1394، «پست سکولاريسم؛ مذهب و حوزه عمومي در انديشه يورگن هابرماس»، پژوهشنامه علوم سياسي، ش 2، ص 70ـ111.
    • قبادي، عليرضا، 1395، اصلاح ساختاري و غني‌سازي محتوايي مراسم ديني، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • ـــــ ، 1397، عاطفه‌گرايي و عقل‌گرايي در مراسم مذهبي، اصفهان، آرما.
    • کليني، محمدبن يعقوب، 1397، الکافي، چ چهارم، قم، دارالحديث.
    • كچوئيان، حسين، 1375، «اصلاح و سازماندهي محافل و مجامع ديني»، در: مجموعه مقالات بر شطي از حماسه و حضور، تهران، سازمان تبليغات اسلامي.
    • گوردون، جيمز، 1397، درآمدي بر هابرماس، ترجمة هاشم آقابيگي‌پور و جليل سحابي، تهران، جامعه‌شناسان.
    • مظاهري، محسن حسام، 1389، رسانه شيعه، چ سوم، تهران، شرکت چاپ و نشر بين‌الملل.
    • ـــــ ، 1397، تراژدي جهان اسلام؛ عزاداري شيعيان ايران به روايت سفرنامه‌نويسان، مستشرقان و ايران‌شناسان از صفويه تا جمهوري اسلامي، اصفهان، آرما.
    • موسوی خمینی، سيدروح‌الله، 1389، صحیفه امام، تهران، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
    • هابرماس، يورگن، 1392، دگرگوني ساختاري حوزه عمومي، ترجمة جمال محمدي، تهران، افکار.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بیگدلی، میثم، اسلامی تنها، علی اصغر.(1402) بازاندیشی جامعه‌شناختی هیأت به‌مثابه حوزه‌ی عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان). فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 14(2)، 15-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    میثم بیگدلی؛ علی اصغر اسلامی تنها."بازاندیشی جامعه‌شناختی هیأت به‌مثابه حوزه‌ی عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان)". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 14، 2، 1402، 15-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بیگدلی، میثم، اسلامی تنها، علی اصغر.(1402) 'بازاندیشی جامعه‌شناختی هیأت به‌مثابه حوزه‌ی عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان)'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 14(2), pp. 15-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بیگدلی، میثم، اسلامی تنها، علی اصغر. بازاندیشی جامعه‌شناختی هیأت به‌مثابه حوزه‌ی عمومی قدسی (مطالعه موردی «هیأت ثارالله» زنجان). معرفت فرهنگی اجتماعی، 14, 1402؛ 14(2): 15-38