سخن نخست / آیتالله مصباح یزدی و نقش او در آشنایی حوزویان با علوم اجتماعی جدید
Article data in English (انگلیسی)
الف) ویژگی های شخصیتی استاد (با عطف توجه به جنبه های علمی)
ـ همت بلند، انگیزه تمام نشدنی و تلاش خستگی ناپذیر(که منجر به تحقق دست کم بخشی از آرمان ها و آرزوهای وی شد)؛
ـ زهد و پارسایی، خضوع و انعطاف در برابر احکام و فرامین الهی، پایبندی وثیق به رعایت ارزش های اخلاقی به ویژه در تعاملات اجتماعی؛
ـ ذهن شکوفا، تیزبین، خلاق، جوال و نقاد؛
ـ برخورداری عمیق و سرشار از معارف الهی (اعم از عقلی و نقلی) و مواجهه اجتهادی و محققانه با این معارف (فلسفه، کلام، عرفان، فقه، تفسیر، اخلاق)؛
ـ آشنایی عمیق با اندیشه های اجتماعی سیاسی اسلام (فقه اجتماعی، فلسفه اجتماعی، کلام اجتماعی، تفسیر اجتماعی یا تفسیر با رویکرد اجتماعی، اخلاق اجتماعی و حقوق اجتماعی)؛
ـ آشنایی با برخی فلسفه های مضاف (اعم از فلسفه های مضاف به موضوعات مثل فلسفه دین، فلسفه اجتماع و فلسفه سیاست)، و فلسفه های مضاف به علوم مثل فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه علوم انسانی؛
ـ داشتن انسجام اندیشه ای و وجود پیوستگی نظاموار در میان مؤلفه های چندگانه منظومه فکری ایشان؛
ـ اهتمام نظری و عملی به اقامه دین در ساحت های مختلف حیات اجتماعی (و در همین ارتباط حمایت قاطع از نظام وحکومت اسلامی و مواضع امامین انقلاب)؛
ـ درک وسیع از زمانه و نیازها و آسیب های معرفتی آن؛
ـ توجه توامان به ضرورت اسلامی سازی جامعه (نهادها و ساختارهای اجتماعی)، فرهنگ عمومی و علوم انسانی؛
ـ حساسیت جدی نسبت به مبانی و بنیادهای معرفتی و ارزشی علوم انسانی و علوم اجتماعی وارداتی و مورد اعتنای جامعه دانشگاهی؛
ـ حساسیت نسبت به فضای فرهنگی جامعه و عملکرد جریانات فعال در آن؛
ـ جسارت در رویارویی با آراء و اندیشه های انحرافی و التقاطی و رویه های عملی ناصواب (با معیارهای دینی)؛
ـ کنش گری اجتماعی فعال در عرصه های فکری، فرهنگی و اجتماعی به هنگام لزوم؛
ـ اهتمام به تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزة علمیه از دهه پنجاه به این طرف (ضرورتی که بسیاری از بزرگان حوزه تنها در یکی دو دهه اخیر و تحت تأثیر شرایط ناشی از انقلاب و حکومت دینی، بدان وقوف یافتند)؛
ـ تأکید جدی بر ضرورت تخصصی شدن آموزش ها در حوزه و بازبینی رشته های مختلف الهیات با معیارهای آموزشی و پژوهشی جدید؛
ـ اهتمام به جنبه های کاربرد علوم اسلامی و پاسخ گویی آنها به نیازهای متغیر زمانه؛
ـ ایفای نقش پیشروانه و الگویی برای برخی از شخصیت های تحول خواه حوزوی و شکل گیری مراکز متعدد آموزشی و پژوهشی در حوزه با الهام و تحت تأثیر سیره نظری و عملی ایشان؛
ـ موفقیت در تربیت مستقیم و غیرمستقیم شاگردانی برجسته در حوزه و دانشگاه؛
این همه به یمن تلمذ طولانی مدت استاد در محضر فرزانگانی همچون امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله بهجت ره بوده است.
در کل، آیت الله مصباح یزدی از محدود شخصیت هایی بودند که افکارشان به دلیل اتقان و مقبولیت توده ای، بالقوه می توانست موج بیافریند، و طبق تجربه در کار جریان ساز، نهادسازی (تأسیس نهادهای علمی در حوزه)، جامعه سازی، فرهنگ سازی و خنثا سازی جریانات معاند و دگراندیش، فعالانه عمل کرده و موفقیت های درخوری داشتند. نیازی به ذکر نیست که اهتمام استاد به تعلیم و تربیت نیروهای انسانی و پرورش شاگردان فرهیخته اساس و پایه برخی اقدامات فوق بوده است.
ب) اقدامات استاد در خصوص علوم اجتماعی
ب / ۱) اقدامات علمی ـ اجرایی
ـ راه اندازی «مؤسسة در راه حق» (در سال ۱۳۵۴) با هدف برگزاری دوره های آموزش عمومی علوم انسانی جدید برای طلاب و فضلای حوزوی (که بخشی از این آموزش ها، مبانی علوم اجتماعی بود) فعالیت های این مرکز تا سال اواسط دهه هفتاد به طول انجامید؛
ـ مشارکت جدی در راه اندازی «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» (در سال ۱۳۶۱ متعاقب تعطیلی موقت دانشگاه ها و تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی به دستور امام راحل)؛ به منظور ایجاد پیوند ارگانیک میان حوزه و دانشگاه، بازسازی علوم انسانی، بازبینی و اصلاح سرفصل ها و برنامه های آموزشی دانشگاه ها، تهیه و تدوین متون آموزشی مناسب، آشناسازی استادان با کلیات معارف اسلامی). جالب اینکه دفتر همکاری، کار خود را با رشته های پنج گانه علوم اجتماعی آغاز کرد و ادامه داد: رشته جامعه شناسی، اقتصاد، حقوق و علوم سیاسی، علوم تربیتی و همچنین رشته روان شناسی (به عنوان یک علم انسانی پایه)؛ دفتر همکاری بعدها در قالب «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» با گستره کمّی و جهت گیری تخصص تر، فعالیت های پژوهشی (و اخیراً آموزشی) خود را در رشته های مختلف علوم اجتماعی (و برخی رشته های علوم انسانی) ادامه داد و هم اینک یکی از مراکز مهم علمی کشور شمرده می شود)؛
ـ راه اندازی «بنیاد فرهنگی باقرالعلوم» (در سال ۱۳۶۶) با هدف برگزاری آموزش های تخصصی به صورت ارشد پیوسته در برخی رشته ها ازجمله رشته های مختلف علوم اجتماعی(برای فارغ التحصیلان ممتاز مؤسسة در راه حق)؛
ـ راه اندازی «مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی» (در سال ۱۳۷۴) و توسعه آموزش های تخصصی در قالب رشته های مختلف و در مقاطع سه گانه (کارشناسی، ارشد و دکترا) با رعایت ضوابط وزارت علوم (ازجمله رشته های فعال در این مؤسسه، رشته های هفت گانه علوم اجتماعی: جامعه شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، مدیریت، تاریخ، حقوق و تعلیم و تربیت) است. همچنین در این مؤسسه، همه دانش پژوهان موظفند، رشته های مختلف علوم اجتماعی را در قالب مجموع دروس مبانی در دوره کارشناسی به صورت عمومی و با هدف آشنایی با کلیات علوم اجتماعی آموزش ببینند. گفتنی است که با تأسیس «مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)»، دو مرکز «مؤسسة در راه حق» و «بنیاد فرهنگی باقرالعلوم(ع)» در آن ادغام گردیدند.
هدف استاد از این مجموعه اقدامات پیوستاری و کاملاً نوآورانه، آشنایی طلاب با علوم اجتماعی جدید؛ نقد مبانی متافیزیکی این علوم (و تحقق ایده اسلامی سازی علوم اجتماعی)؛ ایجاد زمینه برای انجام تحقیقات بنیادین در این علوم با رویکرد اسلامی؛ ایجاد زمینه برای تبیین و ارائه نظام مند اندیشه های اجتماعی اسلام؛ توجه دادن به نقش زمینه ای این علوم در ساخت جامعه اسلامی، بوده است.
ب / ۲) اقدامات علمی ـ آموزشی
ـ شرکت فعال در جلسات گفت وگو با استادان مختلف علوم اجتماعی در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و نقد دیدگاه های طرح شده با رویکرد اسلامی (این جلسات که حدوداً ۱۵ ماه و روزی ۸ ساعت به طول انجامید، در قالب جزوات متعددی انعکاس یافته که هم اینک در مرکز اسناد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مؤسسة امام خمینی(ره) بایگانی و مورد استفاده محققان قرار دارد. حدود سی جزوه از این مجموعه مربوط به رشته جامعه شناسی است)؛
ـ ورود عالمانه و محققانه به حوزه های مختلف علوم اجتماعی (به معنای عام) با رویکرد فلسفی و الهیاتی با تالیف آثاری همچون جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، حقوق و سیاست در قرآن، اخلاق در قرآن (که جلد سوم آن، اخلاق اجتماعی است) و طرح موضوعاتی در قالب فلسفة الاجتماع (مثل چیستی و نحوه وجود جامعه، قانونمندی پدیده های اجتماعی و تاریخی، سنت های الهی و قوانین تکوینی)، فلسفه علوم اجتماعی (مثل بحث از مبانی متافیزیکی این علوم: مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی، ارزش شناختی، الهیاتی و انسان شناختی)؛ فرهنگ اسلامی، فقه اجتماعی، اخلاق اجتماعی، حقوق بشر، حقوق زنان، نهادهای اجتماعی (به ویژه تأکید بر نقش و تأثیر نهاد تعلیم و تربیت)، قشربندی اجتماعی، سنت های الهی در جامعه و تاریخ، آسیب ها و انحرافات اجتماعی، جامعه آرمانی از دید اسلام، حکومت دینی و رسالت های فرهنگی اجتماعی آن، ملاک های مشروعیت و مقبولیت حکومت دینی، تفاوت حکومت دینی و حکومت لائیک و سکولار، دموکراسی، آزادی، امر به معروف و نهی از منکر، و...؛
ـ تلاش همه جانبه در جهت تولید علوم اجتماعی اسلامی و بازبینی انتقادی علوم اجتماعی موجود با رویکرد اسلامی؛
ـ طرح موضوعات اجتماعی روز با رویکرد اسلامی در قالب سخنرانی های پیش از خطبه های نماز جمعه تهران (که حاصل آن در قالب دو جلد کتاب نظریه سیاسی اسلام و دو جلد نظریه حقوقی اسلام) منعکس شده است. برگزاری جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی در ضمن دوره های طرح ولایت که نتیجه آن در قالب ۵ جلد کتاب تحت عنوان پرسش ها و پاسخ ها به چاپ رسیده است.
ـ راه اندازی دوره های آموزشی «طرح ولایت» (در ایام تابستان) با هدف آموزش معارف بنیادین اسلام به دانشجویان دانشگاه ها (با بیش از ۳۰ سال قدمت). این طرح هم اینک علاوه بر دانشجویان، در سطح دانش آموزان، طلاب، معلمان، پزشکان و گروه های دیگری نیز در حال اجراست.
گفتنی است که آیت الله مصباح یزدی در عین نقد جمع گرایی هستی شناختی، و نفی اصالت فلسفی جامعه، در آثارگفتاری و نوشتاری خود فراوان به نقش تمهیدی و اعدادی جامعه در رشد شخصیت و تربیت افراد، عاملیت مؤثر در شکل دهی به دانش ها، بینش ها، ارزش ها، خلقیات، نگرش ها، نمادها، اعتبارات، سبک های زندگی و کنش های افراد؛ عاملیت مؤثر در سوق دهی افراد به انحرافات فکری، اعتقادی و عملی؛ ایجاد زمینه برای جریان یابی ارتباطات، تعاملات و رویدادهای اجتماعی؛ اهتمام دین به اصلاح جهان اجتماعی به موازات تلاش برای هدایت و سامان دهی بینش ها، ارزش ها و گرایش های فردی و... توجه داده است. وی همچنین بر ضرورت علم جامعه شناسی به عنوان علم مطالعه کنش ها و ارتباطات فیمابین افراد و نهادها و سازمان های اجتماعی و نیز احوالات و شئون اجتماعی انسان تأکید کرده است.
ب / ۳) اقدامات علمی ـ اجتماعی
ـ حساسیت نسبت به اندیشه های مادی، التقاطی و انحرافی(در قبل و بعد از انقلاب)؛
ـ نقد مواضع فکری و اقدامات جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلب؛
ـ طرح ایده اسلامی سازی علوم انسانی و علوم اجتماعی (تولید علم دینی یا دینی سازی علوم موجود)؛
ـ مواجهه انتقادی با علوم اجتماعی جدید (و تلاش در جهت تبیین ضعف های آنها به ویژه از حیث مبانی متافیزیکی و مفروضات زمینه ای آنها)؛ گفتنی است که استاد مصباح یزدی، در عین اعتقاد قاطع به ضعف و کاستی علوم انسانی و علوم اجتماعی غرب محور، آنها را طرد نمی کند و تلاش های به عمل آمده در فرایند تولید و توسعه آنها را سزاوار تحسین و قدردانی می داند. نکته دیگر، نقدهای استاد بیشتر از علوم اجتماعی توصیفی مثل جامعه شناسی و علوم سیاسی متوجه علوم اجتماعی توصیه ای و تجویزی غرب است یا به این جنبه های به دلیل ارتباط و اتصال وثیق آن با دین و سرنوشت انسان اهتمام بیشتری داشته است. طرح مباحثی در خصوص حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، عدالت اجتماعی، سعادت این جهانی، سکولاریسم، اومانیسم، سوسیالیسم و... در این ارتباط بوده است.
ـ تأکید توأمان بر علوم اجتماعی مولد، مثل اقتصاد و جامعه شناسی (البته در کنار روان شناسی، به عنوان علمی که همه علوم انسانی و علوم اجتماعی، تحلیلاً بدان ارجاع دارند) و علوم اجتماعی مصرف کننده (مثل مدیریت و تعلیم و تربیت).
ج) اندیشه های اجتماعی استاد مصباح یزدی
آیت الله مصباح یزدی، اهتمام ویژه ای به اندیشه ورزی، و بازخوانی اجتهادی اندیشه های اجتماعی اسلام متناسب با ضرورت ها و اقتضائات عصری، پاسخ دهی به سؤالات و شبهات مطرح، و موضع گیری نظری و عملی قاطع در برخورد با جریانات فکری فرهنگی دگراندیشی و سزاوار نقد و اصلاح در کشور و در جهان اسلام داشتند. استاد اگرچه در اصل روی آوری به حوزه اجتماعیات به پیشگامان این سیره مرضیه همچون ابونصر فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، علامه طباطبائی، شهید مطهری و شهید صدر اقتدا کرده بودند؛ اما از حیث روزآمدی و عطف توجه به نیازهای زمانه، تنوع مباحث، تنوع رویکردها، دارا بودن موضع انتقادی، بعضاً عرضه این اندیشه ها در تریبون های مختلف و بازخوردگیری؛ ویژگی های منحصربه فردی دارند که در ادامه و بعد ازذکر مقدماتی بدانها اشاره خواهد شد.
مراد از اندیشه اجتماعی، آن بخش از اندیشه های تولیدی استاد است که به بررسی امور و پدیده های اجتماعی و همه آنچه در بستر تعاملات اجتماعی و در فرایند صیرورت انسان ها در بستر جامعه و تاریخ به ظهور رسیده است، اختصاص یافته است.
به بیان جامعه شناختی، بخش قابل توجهی از اندیشه های استاد مستقیم و غیرمستقیم به بررسی کنش های معنادار اجتماعی (کنش های متقابل انسان ها) و مبادی، آثار و پیامدهای با واسطه و بی واسطه آن معطوف است. اگر به استناد یک تلقی الهیاتی، کنش های انسانی معطوف به عوامل ماورایی(مثل خدا، فرشتگان)را نیز در زمره کنش های اجتماعی به شمار آوریم، قاعدتاً اندیشه های اجتماعی استاد (به تبع اندیشه های اجتماعی اسلام) گستره، تنوع و تکثر بیشتری خواهد یافت. به بیان دیگر، در این فرض کمتر اندیشه ای را در منظومه فکری استاد و اندیشمندان قائل به این نظریه می توان یافت که صبغه اجتماعی نداشته باشد. در این صورت، حتی خطورات قلبی، نیات، گرایش ها، انفعالات و احساسات فردی نیز به عنوان گونه های مختلف رفتارباطنی معنادار به اعتبار تأثیر بالقوه ای که در قرب و بعد انسان به کانون کمال یعنی خداوند دارند، رفتارهای اجتماعی شمرده می شوند.
موضوع علوم اجتماعی (نه فقط جامعه شناسی) از دید اهالی علوم اجتماعی، کنش اجتماعی و عناصر مرتبط با آن(مثل منشأ، معنا، هدف، آثار و پیامدها) است. بحث اختصاصی از کنش و احوالات آن، موضوع مطالعه جامعه شناسی خرد است که اتفاقاً با اندیشه های استاد نیز تناسب بیشتری دارد؛ از طرفی، موضوع مورد وفاق علوم انسانی نیز کنش انسانی و عناصر مرتبط با آن است. گفتنی است که همه آنچه تحت عنوان فرهنگ، روابط، فرایندها، نهادها، ساختارها، تکنولوژی ها، سبک های زندگی و تمدن مطرح است از نتایج و ثمرات کنش های متقابل جمعی و شبکه های تعامل انسانی در گستره تاریخ است.
طبق این تلقی، علوم اجتماعی زیرمجموعه علوم انسانی است و رابطه آنها عام و خاص مطلق است (البته تلقی های دیگری نیز وجود دارد).
نکته دیگر، کنش اجتماعی، از دید علوم اجتماعی، رفتاری است: ۱) آگاهانه؛ ۲) ارادی؛ ۳) قصدمند؛ ۴) هنجارمند؛ ۵) موقعیت مندی به لحاظ زمانی و مکانی (به اعتبار همین ویژگی هاست که جامعه شناسان، کنش را رفتاری معنادار و فیلسوفان آن را محصول عقل عملی شمرده اند).
استاد مصباح یزدی، در مواضعی بر ویژگی ارزشی و هنجاری کنش انسانی، تأکید ویژه دارند. دلیل آن هم این است که کنش های انسانی آثار سرنوشت سازی را در دنیا و آخرت برای فرد و جامعه رقم می زنند. به همین اعتبار، دین موضعی قاطع در هدایت کنش های انسانی و تعیین جهت ارزشی آنها اتخاذ کرده است.
این ویژگی ارزشی ـ هنجاری در فقه در قالب احکام تکلیفی معین به ویژه واجبات و محرمات و در اخلاق در قالب بایدها و نبایدها یا حسن و قبح و عناوین مشابه مثل فجور و تقوا تشریع شده است.
کنش های انسانی همچنین به اعتبار پیامدها و آثار و نتایج خواسته و ناخواسته در حوزه سنت های الهی مورد توجه قرار می گیرند: آیاتی مثل «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف: 96) یا «لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ...» (حج: 40) ناظر به سنت خداوند در برخورد با جوامع انسانی حسب عملکرد جمعی و روح غالب بر حیات اجتماعی آنهاست.
ج / 1) ویژگی های اندیشه اجتماعی استاد مصباح یزدی
اندیشه اجتماعی استاد مصباح یزدی، علاوه بر برخی ویژگی های مشترک با سایر اندیشه های اجتماعی طرح شده از سوی فیلسوفان و متألهان و به ویژه اندیشمندان مسلمان، از برخی ویژگی های اختصاصی نیز برخوردار است. اهم ویژگی های این اندیشه عبارتند از:
1. صبغه غالب الهیاتی و نظری ـ فلسفی (بیشتر جامعه شناسی عقلی)؛ 2. بهره گیری از رویکردهای چندگانه [توصیفی، تبیینی، تفسیری (دلیل گرایانه و معناکاوانه)، انتقادی (به ویژه در تقابل با اندیشه ها و جریانات فکری ناهمسو)، تجویزی و هنجاری، یوتوپینیستی (آرمانی)، توجیهی (و مدافعانه)]؛ 3. پذیرش توأمان فرد و جامعه (یا عاملیت و ساختار و به بیان فردگرایانه، اقلیت در مقابل اکثریت) به صورت تعاملی، (البته استاد توجه قاطع تری به جنبه های عاملی و انسانی و التفات کمتری به جنبه های ساختاری و عوامل فرافردی دارد)؛ 4. اعتقاد به هستومندی جامعه (اعتباری به مثابه نوعی معقول ثانی فلسفی که به رغم فقدان عینیت متحصل خارجی (داشتن مابازاء)، منشأ انتزاع عینی دارد. منشأ انتزاع آن روابط و مناسبات متراکم جاری در میان انسان ها در زندگی روزمره و گستره حیات اجتماعی است)؛ 5. تقلیل جامعه به مناسبات، ارتباطات و کنش های متقابل انسانی و پیامدهای قهری ناشی از این تعاملات (از دید استاد، موضوع جامعه شناسی چیزی جز روابط و تعاملات انسانی و آثار و پیامدهای آن در گستره حیات اجتماعی ـ تاریخی نیست)؛ 6. اعتقاد به قانونمندی پدیده های اجتماعی و تاریخی (حاکمیت قوانین تکوینی بر پدیده ها، رویدادها، تعاملات و کنش های اجتماعی)؛ 7. اعتقاد به پویش و صیرورت مستمر جهان زندگی (به تبع گرایش فطری انسان به کمال خواهی و تعالی جویی نامتناهی)؛ 8. تلقی جامعه به مثابه نظامی باز و دارای تعاملات متنوع و مستمر با محیط (اعم از محیط طبیعی و محیط های فرهنگی ـ اجتماعی داخلی و خارجی)؛ 9. اعتقاد به تحویل گرایی روان شناختی و ارجاع همه امور و پدیده های اجتماعی به انسان و ویژگی های فطری و غریزی او؛ 10. بهره گیری از روش شناسی ترکیبی در مطالعات و پژوهش های اجتماعی (تاریخی، مقایسه ای، تفسیری، اجتهادی، عقلی ـ نقلی، عقلی ـ شهودی و عقلی ـ انتزاعی)؛ 11. دارا بودن موضع واقع گرایانه و هستی شناسانه توأم با موضع هنجاری ـ تجویزی (یا موضع توصیفی و توصیه ای) در مواجهه با واقعیت ها و رویدادهای اجتماعی (بدیهی است که علم اجتماعی دینی در مقام انتقاد از وضع موجود و توصیه وضعیت جایگزین و مطلوب، موضع ارزشی خود را براساس ارزش های دینی ابراز خواهد کرد. از دید استاد، ارزش های ذاتی به دلیل پشتوانه حقیقی، اموری مطلق بوده و دخالت آنها در علم موجب نسبیت آن نمی شود)؛ 12. توجه توأمان به وضعیت های تعادلی و تضادی جامعه (هرچند با ترجیح جنبه های تعادلی و کارکردی)؛ 13. دارا بودن موضع متعهدانه، خیرخواهانه و التزام اخلاقی به آرمان ها و مصالح جمعی (در مقابل، ادعای واهی لزوم بی طرفی ارزشی)؛ 14. تنوع موضوعی و محتوایی مباحث (طرح انبوه مباحث مرتبط با قلمروهای موضوعی و رشته گرایش های تخصصی متعدد علوم اجتماعی: جامعه شناسی، اقتصاد، مدیریت، سیاست، حقوق، روان شناسی اجتماعی، تعلیم و تربیت، غالباً به صورت درهم آمیخته و تفکیک نشده)؛ 15. کلان نگری (به اقتضای مواجهه نظری با مسائل به جای تمرکز بر مسائل و موضوعات معین دارای قیودات زمانی و مکانی) در عین اهتمام به مسائل جامعه ملی (کشور ایران)؛ 16. اصالت دادن به فرهنگ دینی و سنتی (به جای فرهنگ مدرن و پسامدرن غالب در جهان معاصر)؛ 17. اعتقاد به نقش کانونی دین / اسلام در شکل دهی و هویت بخشی به نظام شخصیت، فرهنگ، ارکان جامعه اسلامی و راهبری آنها؛ 18. دارا بودن ماهیت غیرانباشتی (اندیشه هایی فاقد ارتباط ارگانیک با پیشینه های مسانخ خود، و به بیان دیگر، اندیشه هایی خلاق و فاقد پیوستگی به یک سنت فکری پرسابقه در نظام اندیشه ورزی متفکران مسلمان؛ اصالت این اندیشه عمدتاً به دلیل اتصال به معارف وحیانی و تبیین های استدلالی آن است)؛ 19. مستندگویی و مدلل گویی (ارجاع مستقیم به منابع دست اول اسلام؛ یعنی آیات و روایات و استنباطات اجتهادی و برهانی).
گفتنی است که نظم و انسجام اندیشه های استاد به رغم تعدد آثار، تنوع مفاهیم و موضوعات با اقتضائات معرفت شناختی و روش شناختی متفاوت، حقیقتاً شگفت انگیز است.