معرفت فرهنگی اجتماعی، سال شانزدهم، شماره دوم، پیاپی 62، بهار 1404، صفحات 27-42

    تحلیلی از راهکارهای قرآن کریم برای حل مسئلۀ تجرد با تأکید بر آیۀ 32 سورۀ نور

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدجواد سقای بی‌ریا / استادیار گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / biriya@iki.ac.ir
    dor 20.1001.1.20088582.1404.16.2.2.3
    doi 10.22034/marefatefarhangi.2025.5001966
    چکیده: 
    بی‌شک مسئلۀ تجرد و بی‌همسری، یکی از معضل‌های جامعۀ اسلامی است که بحران‌های اجتماعی متعددی از جمله بحران‌های جمعیتی و پیری آن را به دنبال خواهد داشت، اما تا کنون راهکارهای بشری به این معضل، هیچ‌کدام موفق نبوده‌اند و تبعات این معضل همچنان گریبان‌گیر جامعۀ اسلامی است. با توجه به اینکه قرآن کریم منبعی وحیانی است که به شئون مختلف انسان پرداخته است و خصوصاً در آیۀ 32 سورۀ نور از ازدواج مجردان سخن به ‌میان آورده است و راهکارهایی را برای حل معضل تجرد پیشنهاد داده است؛ بنابراین منبع مطمئنی برای حل این مسئله به‌حساب می‌آید. یافته‌های این پژوهش حاکی از وجود دو نوع راهکار برای حل این مسئله است: 1. در بُعد کلان، از تمامی آحاد جامعۀ اسلامی، شامل اشخاص حقیقی و حقوقی، شرعاً خواسته شده است که با استفاده از تمامی امکاناتی که در اختیار دارند، برای به ازدواج درآوردن مجردان جامعه هم‌افزایی کنند؛ 2. در بُعد خُرد نیز به چند راهکار در این زمینه اشاره شده است: الف) ایجاد انگیزه برای ازدواج؛ ب) تسهیل ازدواج؛ ج) کمک مالی به مجردان کم‌بضاعت.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Qur’anic Strategies for Addressing Singleness with Emphasis on Verse 32 of Surah al-Nur
    Abstract: 
    Undoubtedly, the issue of singleness and lack of marital companionship is one of the pressing challenges facing Islamic societies, leading to various social crises—including demographic decline and population aging. But so far, none of the humane solutions to this problem have been successful, and the consequences of this problem continue to plague Islamic society. Given that the Holy Qur’an is a divine source addressing various aspects of human life—and particularly in verse 32 of Surah al-Nur, it speaks of marriage for the unmarried and offers strategies to resolve the problem of singleness—it can be considered a reliable source for addressing this concern. The findings of this study reveal two categories of solutions: 1. At the macro level, all members of the Islamic society—both individuals and institutions—are religiously obligated to synergize their efforts, using all available resources, to facilitate the marriage of unmarried individuals within the community. 2. At the micro level, several strategies have also been proposed in this regard: (a) fostering motivation for marriage; (b) facilitating the marriage process; and (c) providing financial assistance to economically disadvantaged singles.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    تحليلي از راهکارهاي قرآن کريم براي حل مسئلۀ تجرد با تأکيد بر آيۀ 32 سورۀ نور
    محمدجواد سقاي بي‌ريا          / استاديار گروه تفسير و علوم قرآن مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني    mjbiria@iki.ac.ir
    دريافت: 24/01/1404 - پذيرش: 25/01/1404
    چکيده
    بي‌شک مسئلۀ تجرد و بي‌همسري، يکي از معضل‌هاي جامعۀ اسلامي است که بحران‌هاي اجتماعي متعددي از جمله بحران‌هاي جمعيتي و پيري آن را به دنبال خواهد داشت، اما تا کنون راهکارهاي بشري به اين معضل، هيچ‌کدام موفق نبوده‌اند و تبعات اين معضل همچنان گريبان‌گير جامعۀ اسلامي است. با توجه به اينکه قرآن کريم منبعي وحياني است که به شئون مختلف انسان پرداخته است و خصوصاً در آيۀ 32 سورۀ نور از ازدواج مجردان سخن به ‌ميان آورده است و راهکارهايي را براي حل معضل تجرد پيشنهاد داده است؛ بنابراين منبع مطمئني براي حل اين مسئله به‌حساب مي‌آيد. يافته‌هاي اين پژوهش حاکي از وجود دو نوع راهکار براي حل اين مسئله است: 1. در بُعد کلان، از تمامي آحاد جامعۀ اسلامي، شامل اشخاص حقيقي و حقوقي، شرعاً خواسته شده است که با استفاده از تمامي امکاناتي که در اختيار دارند، براي به ازدواج درآوردن مجردان جامعه هم‌افزايي کنند؛ 2. در بُعد خُرد نيز به چند راهکار در اين زمينه اشاره شده است: الف) ايجاد انگيزه براي ازدواج؛ ب) تسهيل ازدواج؛ ج) کمک مالي به مجردان کم‌بضاعت.
    کليدواژه‌ها: مسئلۀ تجرد، تجرد قطعي، ازدواج آسان، تشکيل خانواده، راهکارهاي قرآني.
     
    مقدمه
    بنابر ادلة متعدد، تأکيد اسلام بر ازدواج مجردان، تا بدان حد است که خانواده را محبوب‌ترين بنا نزد خداوند معرفي و باقي ماندن ـ بدون عذر ـ بر تجرد را شديداً نکوهش کرده است (ابن‌بابويه، 1413ق، ج3، ص383؛ شعيري، بي‌تا، ص102). گرچه انسان به‌طور فطري و بر اساس آفرينش اولية خود، به ازدواج با جنس مخالف تمايل دارد، اما در بسياري از موارد، موانعي ناخواسته بر سر راه تأمين اين نياز فطري به وجود مي‌آيد که اگر به‌موقع برطرف نگردد، فرد با رسيدن به سن «تجرد قطعي»، تا آخر عمر مجرد خواهد زيست (طالب‌پور و بيرانوند، 1401، ص17). قطعاً راهکارهاي بشري براي حل اين معضل، تا به حال کارآمدي لازم را نداشته‌اند؛ چراکه همچنان اين معضل در جامعه پابرجاست. پرسش اصلي اين پژوهش آن است که با تأکيد بر آية 32 سورة نور به‌عنوان يگانه آيه‌اي از قرآن که صراحتاً دربارة مسئلة تجرد و راهکارهاي حل آن سخن به ميان آورده است، چه تحليلي از راهکارهاي قرآني حل مسئلة تجرد مي‌توان ارائه داد.
    اين پژوهش در گردآوري اطلاعات، از روش کتابخانه‌اي و در داوري اطلاعات، از روش توصيفي ــ تحليلي استفاده مي‌کند. از طرفي، اهميت ذاتي حل مسئلة تجرد بدان جهت است که ازدواج مقدمة تأمين سکون و آرامش مرد و زن است (ر.ک: روم: 21) و از طريق آن امکان فرزندآوري مهيا مي‌گردد؛ بنابراين آماده کردن اسباب آن، به آرامش رواني افراد جامعه و توليد نيروي جمعيتي لازم مي‌انجامد. 
    پس از بيان پيشينة مسئله و مفهوم‌شناسي واژگان کليدي عنوان آن، ذيل پرسش اصلي، به چند پرسش فرعي پاسخ خواهيم داد: 1. تفسير آية 32 سورة نور چيست؟ 2. تجرد چه عواملي دارد؟ 3. راهکارهاي پيشنهادي قرآن کريم براي حل اين مسئلة کدام‌اند؟ 
    1. پيشينة بحث
    حسب جست‌وجوهاي صورت‌گرفته براي پيشينه‌يابي، اثري يافت نشد که به‌طور مستقل و تفصيلي راهکارهاي قرآن کريم براي حل معضل تجرد را با تمرکز بر آية 32 سورة نور بررسي کرده باشد. بااين‌حال، به برخي از پژوهش‌هاي کمابيش مرتبط با اين مسئله اشاره مي‌شود: اميني بيات (1401) و وفادار (1399) براي تسهيل ازدواج راهکارهاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را از منظر قرآن و روايات بيان کرده‌اند، ولي پژوهش پيش رو بر استخراج راهکارها از آية 32 سورة نور متمرکز شده است. رضايي (1397) در پژوهشي عمدتاً روايي، به شش مورد از موانع ازدواج آسان از قبيل بي‌توجهي به کفويت، فساد و بي‌بندوباري و ازدواج نابهنگام و راهکارهاي برطرف ساختن آنها پرداخته است، ولي اين مسئله را از منظر آيات قرآن بررسي کرده است.
    در ارزيابي کلي پيشينه، بايد گفت که هيچ‌يک از اين پژوهش‌ها به بررسي تفصيلي راهکار کلان در راستاي حل مسئلة تجرد ـ خصوصاً از منظر آية 32 سورة نور ـ نپرداخته‌اند؛ راهکاري که به ‌نظر مي‌رسد بتواند يگانه راه برون‌رفت از اين معضل اجتماعي باشد و با تحليل آن راهکارهاي خرد گوناگوني به‌دست مي‌آيد.
    همان‌گونه که گذشت، منابع پژوهشي کافي به اين مسئله ـ خصوصاً از ديدگاه قرآن کريم و با تأکيد بر آية 32 سورة نور ـ نپرداخته‌اند؛ بنابراين پژوهش پيش رو ضروري مي‌نمايد.
    وجه نوآوري اين پژوهش، در انتخاب مسئله، منبع و روش آن است؛ چراکه راهکارهاي حل مسئلة تجرد را از ديدگاه قرآن کريم با تمرکز بر آية 32 سورة نور که صراحتاً بر به ازدواج درآوردن مجردان تأکيد کرده است، مورد کنکاش و بررسي تفسيري قرار داده است؛ اين در حالي است که اين راهکارها به شکل کلان و خرد در پژوهش‌هاي پيشين مورد کنکاش قرار نگرفته‌اند.
    2. مفهوم‌شناسي
    1ـ2. «تجرد»
    تجرد در لغت، واژه‌اي عربي به‌ معناي عاري بودن از چيزي و در اصطلاح حکما، منطبق بر معناي «غيرمادي» است (تهانوي، 1996م، ج1، ص382). اين واژه در عرف فارسي‌زبانان، به ‌معناي «زن ناگرفتن، زن نداشتن و بي‌زن بودن» است (معين، 1371، ج1، ص1030). البته، همين مفهوم از طرف زن نيز، به‌کار مي‌رود که به‌ معناي «شوهر نداشتن» است.
    واژة «تجرد» يا هم‌خانواده‌هايش، فاقد هرگونه کاربرد قرآني است، اما در آية 32 سورة نور، تنها کاربرد قرآني واژة «الأيامي» به ‌معناي «زن يا مرد بي‌همسر» (ابن‌فارس، 1404ق، ج1، ص166)، به‌ چشم مي‌خورد. در آيات ديگر، تعبير کنايي «وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ» (آل‌عمران: 47؛ مريم: 20) از زبان مريم به‌ معناي ازدواج ‌ناکرده و مجرد است (طبرسي، 1372، ج2، ص750). واژة «حصور» نيز که يک بار دربارة يحيي به‌کار رفته است (آل‌عمران: 39)، به مردي گفته مي‌شود که از زنان کناره‌گيري مي‌کند و با آنان ازدواج نمي‌کند (ازهري، 1421ق، ج4، ص138). بنابراين مقصود از واژة «مجرد» در اين پژوهش زن يا مردي است که همسر ندارد و «تجرد» يعني بدون همسر بودن، اما تنها واژة قرآني که با راهکارهاي حل معضل تجرد مرتبط شده است، واژة «الأيامي» است.
    2ـ2. «ازدواج»
    ازدواج در لغت به ‌معناي «جفت گرفتن، زن کردن يا شوهر کردن، با يکديگر جفت و قرين شدن، زناشويي، جفت کردن، با هم جفت کردن مرد و زن را» آمده است (دهخدا، 1377، ذيل مدخل «ازدواج»). اين واژه در اصطلاح، ازدواج قراردادي شرعي بين دو انسان با جنسيت مختلف (زن و مرد) است؛ پيماني که متضمن ايجاد علقة زوجيت خاص است. اين قرارداد ممکن است به‌صورت دائم يا موقت شکل بگيرد و دست‌کم در امور جنسي و مالي، تعهداتي براي زن و مرد به دنبال دارد (جان‌بزرگي، 1399، ص6). 
    3. تجرد در آية 32 سورة نور
    در قرآن کريم، دو دسته آيات با مسئلة تجرد ارتباط دارند: دسته‌اي به‌طور مستقيم و دستة ديگر به شکلي غيرمستقيم. دستة نخست، شامل آية 32 سورة نور است که در آن صراحتاً واژة «الأيامي»، يعني زنان و مردان بي‌همسر، آمده است و به فراهم ساختن اسباب ازدواج آنان توصيه شده است. اين آيه نتايجي ارزنده در پي دارد که عمل به آنها مي‌تواند نقش بسزايي در خروج از اين معضل ايفا کند. خداوند در اين آيه مي‌فرمايد:
    وَأَنكِحُواْ الأَيَامَى‏ مِنكُم وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُم وَإِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد؛ خداوند گشايش‏دهنده و آگاه است!
    حل مسئلة تجرد، نزد خداوند متعال بدان درجه از اهميت بوده است که صريحاً آن را در قرآن کريم که بيانگر خطوط کلي هدايت است، ذکر و در همين آيه، راهکار کلان و يک راهکار خرد را براي حل اين مسئله در جامعة اسلامي بيان فرموده است؛ بنابراين ناگزير بايد ابتدا اين آيه را تفسير کنيم.
    1ـ3. «أنکحوا»
    اين واژه، فعل امر و مخاطب آن جمع مذکر است، اما آيا اين بدان معناست که زنان مخاطب آيه نيستد؟ پاسخ منفي است؛ چراکه در زبان عربي، براي بيان فعلي که هم مردان در آن دخيل هستند و هم زنان، از فعل جمع مذکر استفاده مي‌شود. 
    آن‌گونه که برخي از محققان به‌طورکلي دربارة معناي صيغة امر آورده‌اند (آخوند خراساني، 1409ق، ص63)، دور از ذهن نيست که فعل امر به‌طورکلي و در اينجا در شکلِ «أنکِحُوا» بر وجوب به ازدواج درآوردن بي‌همسران دلالت داشته باشد، ولي چون ادله‌اي همچون اجماع بر خلاف اين حکم موجود است، منظور از آن استحباب و مطلوبيت به ازدواج درآوردن مجردهاست (جصاص، 1405ق، ج5، ص178). برخي ديگر از مفسران نيز، از اين فعل امر، معناي استحباب را فهميده‌اند (زمخشري، 1407ق، ج3، ص234؛ طبرسي، 1372، ج7، ص219). بنابراين ازآنجاکه اصل ازدواج نيز مستحب مؤکد است، مي‌توان گفت که به ازدواج درآوردن مردان و زنان بي‌همسر نيز مستحب مؤکد است. شاهد اين مطلب رواياتي است که براي به ازدواج درآوردن مجردان ثواب‌هاي فراوان بيان کرده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، از امام صادق نقل شده است که: «هرکس اسباب ازدواج مجردي را فراهم آورد، از کساني خواهد بود که خداوند روز قيامت به او نظر لطف و مرحمت خواهد داشت» (ر.ک: حر عاملي، 1409ق، ج20، ص45). بااين‌حال، برخي معتقدند که اگر فرد مجرد در حالتي است که ممکن است بر اثر بي‌همسري به گناه بيفتد، ازدواج بر او لازم و به ازدواج درآوردن او نيز بر ديگران واجب است (ابن‌عربي، 1408ق، ج3، ص1377).
    با توجه به اينکه انسان بايد با اختيار و رغبت خود ازدواج کند، منظور از به ازدواج درآوردن بي‌همسران، آن است که ديگران اسباب و شرايط ازدواج آنان را فراهم کنند؛ نه اينکه آنان را به ازدواجي که تمايل به آن ندارند، اکراه نمايند. بنابراين افراد جامعة اسلامي بايد با يافتن همسر مناسب، ترغيب طرفين به ازدواج، اعطاي کمک‌هاي مالي و نهايتاً وساطت در حل مشکلات احتمالي، به ازدواج کردن مجردها کمک کنند (مکارم شيرازي و ديگران، 1371، ج14، ص457).
    1ـ1ـ3. مخاطبان حقيقي و حقوقي
    با دقت در فعل امر «أنکحوا» و کنندة آن (أنتم مستتر در اين فعل يعني شما اي جماعت مخاطبان)، روشن مي‌شود که مخاطبان اين آيه همة مؤمنان (طبرسي، 1372، ج7، ص219) يا به‌عبارت‌ديگر، جامعة اسلامي هستند (قطب، 1425ق، ج4، ص2515).
    شکي نيست که آيات قرآن کريم، به‌طور‌ طبيعي خطاب‌ها، اشخاص حقيقي را مورد خطاب خود قرار مي‌دهند. اکنون سخن در آن است که آيا اشخاص حقوقي يا اعتباري نيز ـ به ‌لحاظ جايگاه حقوقي و حوزة مسئوليتي خود ـ مورد خطاب آيات قرار مي‌گيرند يا خير؟ محض نمونه، آيا رئيس‌جمهور که کم و کيف تدوين برنامه و تخصيص بودجة کشور در دست اوست، مؤظف است که در راه‌حل مسئلة تجرد هر تلاش متناسب با جايگاه حقوقي خود را انجام دهد؟ در اين زمينه بين دانشمندان اختلاف‌نظر وجود دارد.
    اما بهترين و گوياترين دليل بر امکان داشتن چيزي، واقع شدن آن است. در اينجا به سه دسته آيات در اين باره اشاره مي‌کنيم: 
    الف) خداوند در آيات فراواني پيامبر خويش را نه به اسم شخصي‌اش، بلکه با عنوان حقوقي‌اش، يعني پيامبر خدا، مخاطب ساخته و تکاليفي را متوجه او فرموده است؛ مانند «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنافِقينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِم‏» (توبه: 73)؛ اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت بگير!؛ 
    ب) عنوان «مؤمنان» بارها اين عنوان مورد خطاب قرار گرفته و وظايفي براي آنان بيان شده است؛ به‌عنوان مثال، خداوند مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ‏ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرين» (بقره: 153)؛ اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر (و استقامت) و نماز، كمك بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است؛ 
    ج) عنوان «نساء النبي» نيز به‌صورت حقوقي مکلف به تکاليفي شده است؛ مانند آيه‌اي که مي‌فرمايد: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل‏» (احزاب: 32)؛ اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از آنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به‌گونه‏اى هوس‏انگيز سخن نگوييد. در اين کاربردهاي قرآني به روشني خطاب تکليفي به عناوين حقوقي، يعني غير از عناوين شخصي، متوجه شده است، و ازآنجاکه در وحي الهي هيچ شائبه‌اي از خطا وجود ندارد، پس نتيجه آن است که خطاب تکليفي به اشخاص حقوقي نيز صحيح است. 
    مؤسسان قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز همين ديدگاه را در ذهن داشته‌اند؛ چراکه در اين قانون، براي اشخاص حقوقي، اعم از رهبر، دولت، قوة قضائيه، رئيس آن و ديگر جايگاه‌هاي حقوقي، شرح وظايفي را مشخص کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال، در اصل 121 قانون اساسي، رئيس‌جمهور ضمن سوگند به قرآن کريم موظف مي‌شود تا پاسدار مذهب رسمي، نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي کشور باشد (ر.ک: فتحي و کوهي اصفهاني، 1397، ص45).
    2ـ3. «الأيامي»
    کلمة «الأيامي» در اصل «أيائم» بوده است که به «أيامي» تغيير شکل داده است. اين کلمه جمع «الأيم» به ‌معناي شخص ازدواج ناکرده است و براي مرد و زن به‌کار مي‌رود (ازهري، 1421ق، ج15، ص 446؛ طبرسي، 1412ق، ج3، ص105). قطعاً «الأيامي» به افراد خاصي از مجردان اشاره ندارد؛ چون در آيه پيش از آن، از مجردهاي خاصي ياد نشده است، بلکه اين واژه شامل همة مجردهاي موجود در جامعة اسلامي مي‌شود (در ادامه، با توضيح قيد «مِنکُم» بيشتر در اين باره سخن خواهيم گفت). بنابراين هرگاه مجردي در جامعه يافت شود ـ که به‌صورت طبيعي پيوسته چنين است ـ بر همگان مستحب مؤکد است که براي ازدواج او اقدام کنند.
    1ـ2ـ3. دائمي بودن اين حکم
    قطعاً خداوندي که خانواده را محبوب‌ترين بنا مي‌داند، تشريعاً راضي نيست که حتي يک نفر از مجردها بدون همسر بماند. پس ـ همان‌گونه که گذشت ـ ملاک اين حکم شامل همة افراد بدون همسر مي‌شود. فارغ از مباحث دقيق ادبي که دربارة واژة «الأيامي» در برخي کتاب‌ها موجود است، اين واژه به‌معناي افراد بي‌همسر چه زن و چه مرد آمده است؛ چه اصلاً ازدواج نکرده باشند و چه پس از ازدواج همسرشان فوت شده باشد (ر.ک: زمخشري، 1407ق، ج3، ص233). اين کلمه در آيه «الف و لام» دارد و قطعاً منظور از آن، افراد خاصي از مجردها نيست، بلکه اين «الف و لام» يا به ‌معناي «جنس» است يا «استغراق» و هرکدام از اين دو معنا که باشد، اين کلمه شامل همة افراد بي‌همسر مي‌شود. نتيجه آن است که تا زماني که هنوز افرادي در جامعه يافت شوند که عنوان «بي‌همسر» بر آنان بار شود ـ حتي اگر سن تجرد قطعي را پشت سر نهاده باشند ـ اين آيه و حکم بيان‌شده در آن، براي آنان به قوت خود باقي است.
    3ـ3. «منکم»
    آوردن قيد «مِنکُم» در ادامة آيه، داراي اهميت است؛ چراکه دايرة مجردها را مشخص مي‌سازد. فخر رازي سه ديدگاه دربارة مقصود از اين کلمه نقل کرده است: 1. بسياري از مفسران، اين کلمه را براي افادة معناي «حُر»، يعني آزاد (در برابر برده و کنيز) دانسته‌اند؛ 2. برخي معتقدند اين قيد، يعني کسي که تحت ولايت انسان باشد، مثل فرزند و نزديکان؛ 3. برخي ديگر بر اين باورند که اين کلمه بر دارا بودن دو شرط آزادي و اسلام دلالت دارد (فخر رازي، 1420ق، ج23، ص370). در مقام ترجيح يکي از اين سه ديدگاه، مي‌گوييم: در ادامة آيه، عبارت «وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُم وَإِمَائكُمْ» آمده است و از کنار هم قرار گرفتن اين دو قيد در آيه، معلوم مي‌شود که معناي آنها بايد با يکديگر فرق داشته باشد والا تکرار لازم مي‌آيد. ازاين‌رو معناي «مِنکُم» آن‌گونه که برخي مفسران نيز بيان کرده‌اند، زنان و مردان آزاد است (طبرسي، 1372، ج7، ص219) که قهراً از اعضاي جامعة اسلامي هستند (= قول سوم). اما قول دوم که حاکي بود مجردهاي تحت ولايت انسان مدنظر آيه هستند، چنين قابل نفي است که خداوند دقيقاً با فرمان بدون قيد و شرط به تزويج مجردان در اين آيه، به آحاد جامعه ولايت مي‌دهد که در راستاي به ازدواج درآوردن همة آنان اقدام کنند؛ چه آنها قبل از صدور اين فرمان تحت ولايت انسان باشند ـ مثل فرزندان خود او ـ چه نباشند. البته روشن است که برخي از افراد جامعه اصولاً شأنيت تزويج مجردها را ندارند ـ مانند افراد غيربالغ، مجانين يا افراد سفيه که اجازة تصرف در اموال خود را ندارند ـ از چنين ولايتي برخوردار نيستند. اين مطلب درست مثل آمران به معروف و ناهيان از منکر است که از طرف خداوند بر ديگر افراد جامعه ولايت دارند تا مردم را به خوبي‌ها امر و از بدي‌ها نهي کنند (ر.ک: توبه: 71).
    4ـ3. «وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُم وَإِمَائكُمْ»
    گرچه امروزه به تدبير هوشمندانة اسلام، ديگر برده‌اي وجود ندارد، ولي قرآن کريم از آوردن عبارت «وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُم وَإِمَائكُمْ»؛ همچنين غلامان و كنيزان شايسته‌تان را...، به برخي نکات ظريف در آيه اشاره فرموده است. ابتدا بايد گفت که مقصود از شايستگي در اين عبارت، داشتن صلاحيت براي ازدواج است؛ نه شايستگي در اَعمال که ملاک آن ايمان و عمل صالح است (طباطبائي، 1390ق، ج15، ص113). نکته‌اي که در اينجا وجود دارد، آن است که خداوند در مطلوبيت به ازدواج درآوردن بي‌همسران، بين افراد آزاد و برده فرق نگذاشته است. معناي اين عبارت آن است که نياز جنسي يک غريزة طبيعي است و نمي‌توان آن را به بهانة عبد يا کنيز بودن فرد ناديده گرفت (قرائتي، 1388، ج6، ص182). همين ملاک در افراد آزاد از طبقات مختلف اجتماعي و اقتصادي صدق مي‌کند؛ يعني غريزة جنسي در همة آنان وجود دارد و نمي‌توان به بهانة فقير بودن يا قرار گرفتن در طبقات پايين اجتماعي در ازدواج آنان سستي به خرج داد.
    5ـ3. «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَليم‏»
    عبارت پاياني آيه، به يکي از مهم‌ترين مشکلات بر سر راه ازدواج، يعني فقر، کم‌بضاعتي و مشکلات مالي مجردان، اشاره دارد و وعده داده است که اگر مجردانِ در انتظار ازدواج فقير نيز باشند، ابتدا بايد نگرش خود را به روزي‌رساني خداوند تغيير دهند؛ يعني همة اسباب روزي را تنها در دست او ببينند و با اتکاي به وعدة او مبني‌بر بي‌نياز ساختن زوجين پس از ازدواج، اقدام به ازدواج کنند. به‌هرحال، فقر نبايد مانع از ازدواج فقرا باشد (مصباح يزدي، 1394ب، ص68). جملة پاياني آيه که خداوند وسعت‌دهندة روزي و آگاه به حال همگان است، تأکيد وعدة خداوند به بي‌نياز ساختن مجردان فقير است (طباطبائي، 1390ق، ج15، ص113)؛ يعني خداوند علاوه بر اينکه خزائن روزي آسمان‌ها و زمين را در دست دارد، بر احوال بندگان خويش اعم از فقر و غنا کاملاً آگاه است و صفت رأفت و رحمت او باعث مي‌شود که بندگان فقيرش را با فراهم کردن اسباب بي‌نيازي از اين حال خارج کند.
    4. عوامل تجرد
    پديدة تجرد و ازدواج نکردن، مي‌تواند عوامل فرهنگي ـ اجتماعي يا اقتصادي داشته باشد. برخي از اين عوامل، موجب مي‌شوند با تأخير انداختن ازدواج، سن آن در ميان جوانان افزايش يافته، آنان رفته‌رفته با کاهش تمايل به ازدواج رو‌به‌رو گردند؛ برخي ديگر از اين عوامل مانند سخت‌گيري در ملاک انتخاب همسر يا تجمل‌گرايي در مراسم عروسي، مجردان را از تن دادن به ازدواج آسان باز مي‌دارند. بنابراين در ادامه ابتدا برخي از اين عوامل را بررسي کرده و سپس راهکارهاي قرآن کريم براي حل اين معضل اجتماعي را بيان خواهيم کرد.
    1ـ4. عوامل افزايش سن ازدواج و عدم تمايل به ازدواج
    1ـ1ـ4. عوامل فرهنگي ـ اجتماعي
    افزايش سن ازدواج و کاهش تمايل به آن، مي‌تواند عوامل فرهنگي ـ اجتماعي داشته باشد. برخي از منابع افزايش آسيب‌هاي اجتماعي از قبيل بي‌بندوباري، سردي روابط همسران و طلاق، طولاني بودن دوران تحصيلات دانشگاهي و برهم خوردن توازن دختر و پسر آمادة ازدواج در روستاها (رجبي، 1386، ص145ـ146)، متروک شدن ارزش‌هاي فرهنگي، نفوذ فرهنگ آزادي جنسي غرب و آرمان‌گرايي جوانان را از جمله عوامل فرهنگي ـ اجتماعي بالا رفتن سن ازدواج در جامعه مي‌دانند (رجبي، 1386، ص148ـ149). 
    2ـ4. عوامل عدم پذيرش ازدواج آسان
    شايد يکي از مهم‌ترين عواملي که مجردان را از انتخاب ازدواج آسان باز مي‌دارد، عوامل فرهنگي ـ اجتماعي باشد؛ به‌عنوان مثال، داشتن سنت‌هاي نادرست و غيرضروري دربارة ازدواج، باور به زودهنگام بودن ازدواج براي جوانان (اميني بيات، 1401، ص26 و 27)، چشم‌وهم‌چشمي و شيوع آداب و رسوم دست‌وپاگير در ازدواج را مي‌توان از موانع فرهنگي ـ اجتماعي ازدواج آسان برشمرد؛ همچنين سخت‌گيري در معيارهاي انتخاب همسر، مي‌تواند فرايند ازدواج را با سختي مواجه سازد (جان‌بزرگي، 1399، ص9). 
    يکي از عوامل فراگيري که باعث مي‌شود مجردان به ازدواج آسان تن ندهند، عوامل اقتصادي است؛ مثلاً بالا رفتن سطح توقعات مادي فرد و خانواده‌ها و گرايش به تجمل از جمله موانع ازدواج آسان هستند (جان‌بزرگي، 1399، ص9).
    5. راهکارهاي پيشنهادي قرآن
    1ـ5. راهکار کلان
    راهکار کلان به‌دست‌آمده از آية 32 سورة نور، در يک عبارت کوتاه؛ يعني گردآوردن همة نيروهاي فزايندة جامعة اسلامي که در راستاي به ازدواج درآوردن مجردان قرار مي‌گيرند. توضيح آنکه، همگان چه اشخاص حقيقي، اعم از اعضاي خانواده، دوستان، آشنايان، معلمان و اساتيد فرد مجرد، و چه اشخاص حقوقي، اعم از سران قوا، نمايندگان مجلس، وزرا و ديگر مديران دستگاه‌ها، شرعاً (به‌نحو استحباب مؤکد و در شرايطي وجوب) مورد مطالبه‌اند که در راه از بين بردن معضل تجرد از جامعة اسلامي، هر آنچه در توان و وُسع خويش دارند، به‌کار گيرند. گرچه اين آيه، به بيان مصاديق جزئي کمک‌ها و چگونگي صورت گرفتن آنها نپرداخته است، اما مي‌توان مطلوب بودن همة تلاش‌ها و کمک‌ها از افراد را از برخي قاعدة «حذف المتعلَّق يفيد العموم» استفاده کرد (صدر، 1408ق، ج3، ص185). توضيح آنکه وقتي مي‌فرمايد مجردان را به ازدواج درآوريد و نمي‌گويد چگونه و از طريق چه کمک‌هايي، معلوم مي‌شود که هر راه مشروعي براي اين هدف مقصود است. در ذيل، به برخي از اين تلاش‌ها اشاره شده است که بعضاً در قانون تسهيل ازدواج جوانان نيز مورد تصريح است (ر.ک: مرکز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي، 1384).
    به‌عنوان نمونه؛ از جمله مصاديق اين آيه آن است که مراکز علمي، توليدکنندة محتوا، صداوسيما و ديگر سازمان‌هاي ترويجي ـ تبليغي، به فرهنگ‌سازي و رفع موانع بينشي و انگيزشي ازدواجِ آسان بپردازند؛ همچنين بانک‌ها و مؤسسات مالي دولتي و خصوصي موظف‌اند که تسهيلات ارزان‌قميت و سهل‌الوصول براي ازدواج و وديعة مسکن افراد در شرف ازدواج تأمين کنند. دولت، مجلس و قوة قضائيه نيز بايد با تمام توان از طريق ارائة لوايح، طرح‌ها و برخورد با متخلفان بپردازند.
    چنين راهکار به ‌ظاهر ساده‌اي، در صورت عملي شدن، تمام ظرفيت‌ها و توان عظيم جامعة اسلامي را در راستاي زدودن معضل تجرد به‌کار مي‌گيرد. با نيروي نهفته در جامعه مي‌توان کارهاي نشدني را شدني ساخت. اين راهکار، مصداقي از به‌کارگيري نيروي اجتماعي است که طبق نظر برخي مفسران يکي از مظاهر قدرت انسان است (مصباح يزدي، 1394الف، ص111). در واقع، مردم با به‌کار بستن اين راهکار، بازوي توانايي براي حاکم جامعه در رفع اين معضل مي‌گردند.
    دو آية ذيل را مي‌توان مؤيد آية 32 سورة نور در ارتباط با راهکار کلان دانست. در آية نخست، خداوند مي‌فرمايد: «وَتَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوى وَلا تَعاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوان‏» (مائده: 2)؛ و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدى همكارى ننماييد. با توجه به دليل‌هايي که ازدواج را يکي از کارهاي خير معرفي مي‌کنند (به‌عنوان مثال، ر.ک: ابن‌بابويه، 1415ق، ص301)، همياري در محقق شدن اين رفتار اجتماعي نيز مطلوب است. طبق نظر برخي مفسران، گرچه آية فوق به همکاري مؤمنان با يکديگر در عموم کارهاي نيک فرمان داده است، ولي خداوند در آية 32 سورة نور به خاطر تأکيد بر مسئلة ازدواج و نشان دادن اهميت ويژة آن، به تعاون در آن تصريح نموده است (مکارم شيرازي و ديگران، 1371، ج14، ص457).
    به دليل شرايط خاص، در سامان بخشيدن به برخي ازدواج‌ها، يک نفر و نيرو و ظرفيت او کافي نيست. در اينجاست که تعاون و همياري در حل مسئلة تجرد مطرح مي‌شود. گاه ممکن است افراد به کمک يکديگر نيازمند باشند و گاه دولت به کمک مردم و گاه بالعکس مردم به کمک دولت محتاج باشد.
    در بخشي از آيه‌اي ديگر، خداوند مي‌فرمايد: 
    وَلَوْ شاءَ اللهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ (مائده: 48)؛ و اگر خدا مى‏خواست، همة شما را امت واحدى قرار مى‏داد، ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد)؛ پس در نيكي‌ها بر يكديگر سبقت جوييد!
    برخي مفسران در تفسير آية فوق آورده‌اند که خداوند همة انسان‌ها را يکسان نيافريده است، بلکه استعدادها و ويژگي‌هايي را در هريک از آنان قرار داده است که ماية امتحان و رشد آنان است. انسان بايد اين استعدادها را در پرتو آموزش‌هاي پيامبران الهي مرحله‌به‌مرحله به ظهور و بروز برساند. در نهايت، قرآن همة اقوام را مخاطب قرار مي‌دهد که به‌جاي صَرف نيروي خود در اختلاف با يکديگر، در کارهاي نيک بر همديگر سبقت بگيريد (مکارم شيرازي و ديگران، 1372، ج4، ص402). اين آيه نيز به عموميت خود قابل تطبيق بر بحث ازدواج است. البته، برخلاف آية پيشين دلالت بر گروهي بودن اين کار ندارد و صرفاً سبقت گرفتن به کار نيک را مي‌رساند؛ هرچند مي‌توان در برخي موارد، لازمة آن را ورود افراد مختلف در يک کار نيک و قهراً انجام جمعي آن دانست.
    2ـ5. راهکارهاي خرد
    آنچه در راهکار کلان قرآني براي حل مسئلة تجرد گذشت، ضمن تحليلي، در سطح خرد نيز قابل تطبيق بر موارد و نمونه‌هاي جزئي گوناگون است؛ براي مثال، اگر يک عالِم ديني يا مشاور پيش از ازدواج ‌بتواند با قدرت بيان و با استفاده از تکنيک‌هاي مشاوره‌اي خود فرد مجردي را به اقدام براي ازدواج متقاعد سازد و نگرش او را به اين رفتار اصلاح کند، مطلوب است که چنين کند. اگر معمار يا بنايي مي‌تواند خانه‌هايي از اموال خود يا با مشارکت ديگران بسازد و با اجارة ارزان در اختيار زوج‌هاي جوان بگذارد، اين کار از او خواسته شده است. اگر کسي مي‌تواند به ‌لحاظ مالي با خريد جهيزيه، مساعدت در تهية وديعة منزل، برگزاري جشن عروسي و... به تجردزدايي از جامعة اسلامي کمک کند، مستحب است که چنين کند و همين‌طور است مثال‌هاي ديگر از افراد داراي امکانات و تخصص‌هاي مختلف. 
    اين مثال‌ها همگي در سطح خرد ـ يعني مربوط به آحاد جامعه ـ هستند. بايد توجه شود که هيچ‌کدام از افراد اين دو گروه (مخاطبان حقيقي و حقوقي آيه) نمي‌توانند به بهانة وجود افراد گروه ديگر، از انجام مسئوليت خود شانه خالي کنند؛ مگر اينکه ديگر مجردي در جامعه يافت نشود که در آن صورت حکمي متوجه کسي نيست.
    در ادامه، به بيان راهکارهاي خرد در ديگر آيات خواهيم پرداخت که با ابعاد گوناگون اين معضل اجتماعي مرتبط هستند.
    1ـ2ـ5. ايجاد انگيزه براي ازدواج
    نقطة شروع حرکت به سمت حل مسئلة تجرد، آن است که مجردان را به ازدواج و تشکيل خانواده سوق دهيم تا آنان خود آن را انتخاب کنند. ايجاد انگيزه براي ازدواج عمدتاً از طريق بيان فوايد ازدواج صورت مي‌گيرد و براي اين منظور مي‌توان از برخي بيان‌هاي ديني استفاده کرد؛ براي مثال از رسول خدا نقل شده است: «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ وَفِي حَدِيثٍ آخَرَ فَلْيتَّقِ اللهَ فِي النِّصْفِ الآخَرِ» (کليني، 1407ق، ج5، ص329)؛ هرکس همسري اختيار کند، نيمي از دين خود را حفظ کرده است و در حديث ديگري فرمود: پس در نيم ديگرش از خداوند پروا کند. اين روايت ازدواج را با حفظ نيمي از دين به‌عنوان عامل سعادت اخروي انسان مرتبط مي‌کند. همچنين از اميرمؤمنان علي نقل شده است: «تَزَوَّجُوا فَإِنَ‏ رَسُولَ‏ اللهِ كَثِيراً مَا كَانَ يَقُولُ مَنْ كَانَ يُحِبُّ أَنْ يَتَّبِعَ سُنَّتِي فَلْيَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِي‏» (ابن‌بابويه، 1362، ج2، ص614)؛ ازدواج کنيد که رسول خدا بسيار مي‌فرمود: هرکس دوست دارد که از سنت من پيروي کند، پس بايد ازدواج کند؛ چراکه ازدواج از سنت من است. در روايت ديگري از امام صادق آمده است: «رَکْعَتَانِ يصَلِّيهِمَا الْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَکْعَةً يصَلِّيهَا أَعْزَبُ» (کليني، 1407ق، ج5، ص228)؛ دو رکعت نماز که مرد همسردار مي‌گذارد، بهتر است از هفتاد رکعت که مرد بي‌همسر انجام مي‌دهد. کوتاه‌سخن آنکه، ازدواج سنت پيامبر خدا، سبب گشايش روزي است و مي‌تواند موجب سعادت انسان گردد (عيسي‌زاده، 1390، ص31ـ35).
    2ـ2ـ5. تسهيل ازدواج
    چه‌بسا مجردان به خاطر تشريفات زايد در مراسم ازدواج و حواشي آن، نمي‌توانند تشکيل خانواده دهند. بديهي است که با حذف اين تشريفات، به‌راحتي مي‌توان اين جشن را برگزار کرد. خداوند دربارة آسان‌گيري در احکام ديني که در مورد ازدواج نيز صدق مي‌کند، مي‌فرمايد: «يرِيدُ اللهُ بِکُمُ الْيسْرَ وَلا يرِيدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره: 185)؛ خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! اين مطلب را مي‌توان به‌عنوان «اصل تسهيل» در نظر گرفت.
    روشن است که سه مورد از سختي‌هاي خودساختة ازدواج، جهيزيه و مَهرية سنگين و توقع بيجا در مورد خانه در آغاز ازدواج است.
    از جمله راهکارهاي رفع اين سه مشکل، توجه به الگوهاي صحيح در اين زمينه است. يکي از ازدواج‌هايي که هر دو طرف آن معصوم بوده‌اند و ازاين‌رو بدون هيچ دغدغه‌اي قابل الگوگيري است، ازدواج حضرت زهرا و علي است که به‌رغم مقام والاي زن و شوهر در عالم خلقت، در نهايت آساني و سادگي برگزار شد. 
    اميرمؤمنان ماجراي تهية مَهر و جهيزيه را چنين نقل فرموده است: 
    پس از خواستگاري و دريافت پاسخ مثبت، پيامبر به من فرمود بلند شو و زره خود را بفروش [؛ چراکه تو به آن نيازي نداري]. پس بلند شدم و زره را فروختم و قيمت آن را گرفتم؛ سپس نزد رسول خدا بازگشتم و همة پول را به آن حضرت تقديم کردم. نه ايشان پرسيد که مقدار آن چقدر است و نه من چيزي گفتم. پس حضرت با دو دستش مقداري از سکه‌ها را برگفت و به برخي از اصحاب داد تا براي فاطمه لباس و اثاث خانه تهيه کنند. جهيزيه‌اي محقر که اکثر آن ظروف سفالين بود تهيه شد. پيامبر با ديدن اين جهيزيه گريستند و در حق ما دعا فرمودند (ر.ک: طوسي، 1414ق، ص40).
    سنگيني مهريه آثار نامطلوبي به دنبال دارد؛ از جمله اينکه از اميرمؤمنان علي نقل شده است که: «سنگين گرفتن مهريه، موجب دشمني است»؛ همچنين از منظر آن حضرت «زن مبارک، زني است که ازدواج با او و فرزندآوري‌اش آسان باشد» (ابن‌حيون، 1385ق، ج2، ص221). 
    پس راهکار مشخص در اين زمينه، آن است که از طرفي، خصوصاً خانواده‌ها و در صورت نياز مشاوران دخترها را متقاعد سازند که تمرکز خود را بر ملاک‌هاي پايدار، يعني تقوا، اخلاق و وفاداراي مرد، بگذارند و به ازدواج به‌عنوان يک معاملة سودآور ننگرند؛ از طرف ديگر، خانوادة پسر در تهية جهيزيه بر خانوادة دختر سهل گرفته و به موارد ضروري اکتفا کنند. مردان و خانوادة آنان نيز با الگوگيري از اميرمؤمنان تا جايي که برايشان ممکن است در تهية اسباب و اثاثية منزل مشارکت داشته باشند، تا همة فشار بر خانوادة دختر نباشد.
    يکي ديگر از دغدغه‌هاي بزرگ مجردان، تهية منزل و محل اسکان براي خانواده است. روشن است که معمولاً در ابتداي ازدواج، امکان خريد خانه براي مرد جواني که هنوز پيشرفت قابل توجهي در مسائل مالي نداشته است، وجود ندارد؛ بنابراين در اين باره نيز بايد به اصل «تسهيل» پايبند بود و بر لزوم خريد منزل اصرار نورزيد. نقل شده است که اميرمؤمنان و فاطمة زهرا در ابتداي زندگي مشترک خود، مدتي را در خانة حارثة‌بن‌نعمان به سر بردند (طبرسي، 1390ق، ص71). 
    4ـ2ـ5. کمک به مجردان کم‌بضاعت
    اين راهکار آميزه‌اي از فرهنگ و اقتصاد است که در آية 32 سورة نور به هر دو مؤلفه اشاره شده است؛ چراکه اين راهکار عبارت است از اصلاح نگرش مجردان کم‌بضاعت نسبت به مسائل مادي و کمک مالي به آنان براي ازدواج. در آية مزبور آمده است که مجردان فقير نوع نگاه خود را به روزي‌رساني خداوند تغيير دهند (بخش فرهنگي) و ديگران نيز در حد توان خود به آنان کمک کنند (بخش اقتصادي). بنابراين ابتدا بايد با استفاده از ابرازهاي عقلي و ديني و بيان تجربيات مختلف، فرد مجرد را متقاعد ساخت که ازدواج نقطة عطفي در گشايش امور مادي است. در روايتي از امام صادق نيز آمده است: «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللهِ الظَّن‏» (کليني، 1407ق، ج5، ص330)؛ هرکس ازدواج را به خاطر ترس از فقر ترک کند، به ‌راستي به خدا گمان بد بُرده است. خداوند وعده داده است که با ازدواج، فقر را از فضل خود بي‌نياز خواهد ساخت. 
    قرآن کريم در اين باره مي‌فرمايد: «وَأَنكِحُواْ الأَيَامَى‏ مِنكُم... إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ»؛ مردان و زنان بى‏همسر خود را همسر دهيد... اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى‏نياز مى‏سازد. در اينکه جملة اخير خطاب به کيست، دو احتمال وجود دارد:
    نخست اينکه، اين جمله ادامة خطاب به جامعه و حاکميت اسلامي، مبني‌بر به ازدواج درآوردن مجردان باشد. در اين صورت، معناي اين جمله چنين است که: اگر پسري که به خواستگاري دختري آمده، با داشتن ديگر شرايط از قبيل تقوا و اخلاق، فقير است، ولي دختر حق ندارد به بهانة فقير بودن او، مانع از اين ازدواج شود (ابن‌عاشور، 1420ق، ج18؛ فخر رازي، 1420ق، ج23، ص371)؛
    اما احتمال دوم که ضعيف‌تر است آنکه، جملة شرط و جزا گرچه به‌صورت غايب بيان شده است، به خود مجردان متوجه باشد؛ پس خود افراد مجردِ فقير، نبايد از ازدواج کردن بيم داشته باشند. بنابراين اطرافيان فرد مجرد کم‌بضاعت بايد در رفع مشکل مالي او براي ازدواج تلاش کنند و به بهانة فقير بودن او، در اين راه سست نشوند (بنابر احتمال اول) و خود مجردان نيز نبايد به اين بهانه از ازدواج شانه خالي کنند (بنابر احتمال دوم).
    درنتيجه، کار اضافه‌اي که نسبت به مجردان غني، در مورد بي‌همسران کم‌بضاعت بايد صورت پذيرد، آن است که اسباب مالي و اقتصادي ازدواج آنان نيز فراهم گردد. بااين‌حال، دقت شود که خداوند وعده داده است که پس از ازدواج و به سبب آن، زوج يا زوجين کم‌بضاعت را وسعت در روزي عطا خواهد کرد. البته، اين گشايشِ در روزي بدون توجه به اسباب ظاهري نيست و مشخصاً مرد بايد به دنبال روزي حلال برود.
    البته، مدلول آيه اين نيست که شما بايد فرد مجرد فقير را به ‌لحاظ مالي بي‌نياز و غني سازيد؛ چراکه اين آيه مستقيماً مردم را به چنين مطلبي امر نفرموده است. آنچه هست بيان يک واقعيت است که خداوند زوجين را از فضل خود بي‌نياز خواهد ساخت. هرچند از بيان اين واقعيت و با استناد به ارتباط هست‌ها با ارزش‌ها، اجمالاً به‌دست مي‌آيد که مردم نيز دربارة کمک مالي به اين افراد مسئوليت دارند، اما ظاهر آيه آن است که خداوند به‌واسطة ازدواج به زندگي آنان وسعت و برکت خواهد داد و آنان بي‌نياز خواهند شد. آنچه در اين مورد از ديگران خواسته شده است، تأمين اسباب ازدواج مجردان است. بااين‌حال، اگر پايداري و استحکام اين ازدواج بسته به آن باشد که راه درآمد پايداري براي مرد تأمين گردد، چنين کاري نيز مطلوب است.
    نتيجه‌گيري‌
    با انجام اين پژوهش، نتايج ذيل به‌دست آمد:
    راهکار کلان قرآن براي حل مسئلة تجرد، گردآوردن تمامي نيروهاي گوناگون جامعة اسلامي است. در صورت عمل به اين توصيه، با توجه به علم الهي به ريشه‌هاي مشکلات اجتماعي انسان و راهکار قرآني حل آنها، رفع اين معضل اجتماعي تضمين ‌شده است. از همة اشخاص حقيقي و حقوقي، هرکدام به‌اندازة وسع و محدودة تخصص و اختيارات خود، شرعاً خواسته شده است تا در اين راستا به هرگونه که مي‌توانند نقش ايفا کنند. مطلب فوق را مي‌توان از آية 32 سورة نور استظهار کرد؛ چراکه مخاطبين اين آيه، نسبت به افراد حقيقي و حقوقي و نيز عموم مجردان فراگير است. عدم اشاره به کيفيت تلاش اين افراد، حاکي از مطلوبيت هر تلاش مشروعي در اين راه است.
    در ميان راهکارهاي خرد، حذف آداب‌ورسوم غلط در ازدواج و غيرمرتبط با دين، سهل‌گيري در مقدار مهريه، جهيزيه و تهية مسکن براي سال‌هاي اول زندگي، مي‌تواند بخش عمده‌اي از مشکلات مجردان را مرتفع سازد. گرچه اين راهکارها در آية 32 سورة نور مورد تصريح قرار نگرفته‌اند، ولي بازگشت همة آنها به سهل‌گيري در امور مختلف ديني است که ازدواج نيز يکي از آنهاست. اين قاعدة کلي در آية 185 سورة بقره ريشه دارد. در اين ميان، خانوادة پسر و دختر، آحاد جامعة اسلامي و حکومت‌ها مي‌توانند نقش مهمي ايفا کنند. گفتني است بخش مهمي از اين راهکار بر عهدة خود مجردان و آسان‌گيري آنان است.
    در نهايت، به راهکار خردي مي‌رسيم که در کنار راهکار کلان در آية 32 سورة نور بدان تأکيد شده است. شايد از اشاره به اين راهکار خرد در آية مزبور، بتوان برداشت کرد که از منظر قرآن نيز فقر يکي از مهم‌ترين موانع ازدواج است. اين راهکار يکي از مهم‌ترين راهکارهاست و شايد به همين جهت در آيه ذکر شده است. اين راهکار ترکيبي از فرهنگ و اقتصاد است. در اين راهکار ترکيبي، از خانواده‌ها، افراد جامعه و دولت اسلامي خواسته شده است که در کنار يکديگر، در فراهم کردن اسباب ازدواج مجردان کم‌بضاعت و فقير آنان را ياري رسانند. بديهي است که در اينجا نيز رعايت اصل سادگي مورد توصيه است. بااين‌حال، بنابر آية 32 سورة نور مجردان به‌طورکلي و مجردان کم‌بضاعت خصوصاً، بايد نگرش خود را به ازدواج تغيير دهند؛ يعني نه‌تنها ازدواج را موجب هزينه‌هاي فراوان ندانند که آن را طبق وعدة الهي نقطة عطفي در تحول مادي در زندگي مشترک خويش تلقي کنند.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • آخوند خراسانی، محمدکاظم (1409ق). کفایة الأصول. قم: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث.
    • ابن‌بابویه، محمد بن علی (1362). الخصال. محقق / مصحح: علی‌اکبر غفاری. قم: جامعة مدرسین.
    • ابن‌بابویه، محمد بن علی (1415ق) المقنع. قم: مؤسسة امام مهدی (عج).
    • ابن‌بابویه، محمد بن علی (1413ق). من لا یحضره الفقیه. محقق / مصحح: علی‌اکبر غفاری. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعة مدرسین حوزة علمیة قم.
    • ابن‌حیون، نعمان ‌بن محمد مغربی (1385ق). دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام. محقق / مصحح: آصف فیضی. قم، مؤسسة آل البیت(ع).
    • ابن‌عاشور، محمدطاهر (1420ق). تفسیر التحریر و التنویر المعروف بتفسیر ابن عاشور. بیروت: مؤسسة التاریخ العربی.
    • ابن‌عربی، محمد بن عبدالله (1408ق). احکام القرآن. محقق: علی‌محمد بجاوی. بیروت: دار الجبل.
    • ابن‌فارس، احمد (1404ق). معجم مقاییس اللغة. محقق / مصحح: عبدالسلام محمد هارون. قم: مکتب الإعلام الإسلامی.
    • ازهری، محمد بن احمد (1421ق). تهذیب اللغة. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
    • امینی‌بیات، بتول (1401). عوامل فرهنگی و اقتصادی عدم پذیرش ازدواج آسان از سوی خانواده‌ها و راهکارهای برون‌رفت از آن از منظر قرآن و روایات. پایان‌نامة کارشناسی ارشد رشتة علوم قرآن. دانشگاه علوم و معارف قرآن. دانشکدة علوم قرآنی. تهران.
    • تهانوی، محمد اعلی ‌بن علی (1996م). موسوعة کشاف إصطلاحات الفنون و العلوم. محقق: علی فرید دحرود. بیروت: مکتبة لبنان ناشرون.
    • جان‌بزرگی، مسعود و دیگران (1399). مشاورة پیش از ازدواج: اصول، مبانی و راهبردهای عملی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • جصاص، احمد بن علی (1405ق). أحکام القرآن. محقق: محمدصادق قمحاوی. بیروت: دار التراث العربی.
    • دهخدا، علی‌اکبر (1377). لغت‌نامه. تهران: دانشگاه تهران.
    • رجبی، عباس (1386). سن ازدواج؛ عوامل افزایش و راهبردهاى کاهش آن. معرفت، 16(112)، 143ـ154.
    • رضایی، زهرا (1397). بررسی موانع و راهکارهای ازدواج آسان از منظر اسلام. پژوهش‌های اسلامی جنسیت و خانواده، 1(1)، 25ـ49.
    • زمخشری، محمود بن عمر (1407ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل. محقق: مصطفی حسین احمد. بیروت: دار الکتاب العربی. 
    • شعیری، محمد بن محمد (بی‌تا). جامع الأخبار. نجف: مطبة حیدریه.
    • حر عاملی، محمد بن حسن (1409ق). تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة. قم: مؤسسة آل البیت.
    • صدر، سیدمحمدباقر (1408ق). مباحث الأصول. تقریر: سیدکاظم حسینی حائری. قم: مطبعة مرکز النشر ـ مکتب الإعلام الإسلامى‏.
    • طالب‌پور، اکبر و بیرانوند، معصومه (1401). مطالعة کیفی پیامدهای تجرد قطعی دختران. مطالعات زن و خانواده، 1(10)، 10ـ35.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (1390ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
    • طبرسی، فضل ‌بن حسن (1390ق). إعلام الوری بأعلام الهدی (ط ـ القدیمه). قم: اسلامیه.
    • طبرسی، فضل ‌بن حسن (1412ق). تفسیر جوامع الجامع. مصحح: ابوالقاسم گرجی. قم: مرکز مدیریت حوزة علمیة قم.
    • طبرسی، فضل ‌بن حسن (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. مصحح: فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی. تهران: ناصرخسرو. 
    • طوسی، محمد بن حسن (1414ق). الأمالی. محقق / مصحح: مؤسسة البعثه. قم: دار الثقافه.
    • عیسی‌زاده، عیسی (1390). خانواده قرآنی (ویژگی‌ها و وظایف اعضای آن). قم: بوستان کتاب.
    • فتحی، محمد و کوهی اصفهانی، کاظم (1397). قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ به همراه نظرات تفسیری شورای نگهبان (1359ـ1396). تهران: شورای نگهبان. پژوهشکدة شورای نگهبان.
    • فخر رازی، محمد بن عمر (1420ق). التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب). بیروت: دار التراث العربی.
    • قرائتی، محسن (1388). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
    • قطب، سید شاذلی (1425ق). فی ظلال القرآن. بیروت: دار الشروق.
    • معین، محمد (1371). فرهنگ فارسی (دورة شش جلدی). تهران: امیرکبیر.
    • کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی (ط ـ الإسلامیه). محقق / مصحح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
    • مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی (بی‌تا). قانون تسهیل ازدواج جوانان. در:
    • https://rc.majlis.ir/fa/law/print_version/97806. تاریخ تصویب: 27/09/1384.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1394الف). اخلاق در قرآن ج2. تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مصباح یزدی، محمدتقی (1394ب). اخلاق در قرآن ج3. تحقیق و نگارش: محمدحسین اسکندری. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1371). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
    • وفادار، الله‌ویردی (1399). راهکارهای آسان‌سازی ازدواج از دیدگاه قرآن و حدیث. پایان‌نامة کارشناسی ارشد رشتة علوم انسانی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل. دانشکدة علوم انسانی.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سقای بی‌ریا، محمدجواد.(1404) تحلیلی از راهکارهای قرآن کریم برای حل مسئلۀ تجرد با تأکید بر آیۀ 32 سورۀ نور. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 16(2)، 27-42 https://doi.org/10.22034/marefatefarhangi.2025.5001966

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدجواد سقای بی‌ریا."تحلیلی از راهکارهای قرآن کریم برای حل مسئلۀ تجرد با تأکید بر آیۀ 32 سورۀ نور". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 16، 2، 1404، 27-42

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سقای بی‌ریا، محمدجواد.(1404) 'تحلیلی از راهکارهای قرآن کریم برای حل مسئلۀ تجرد با تأکید بر آیۀ 32 سورۀ نور'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 16(2), pp. 27-42

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سقای بی‌ریا، محمدجواد. تحلیلی از راهکارهای قرآن کریم برای حل مسئلۀ تجرد با تأکید بر آیۀ 32 سورۀ نور. معرفت فرهنگی اجتماعی، 16, 1404؛ 16(2): 27-42