طراحی و ساخت الگوی تحلیلی- تطبیقی تأمین اجتماعی
Article data in English (انگلیسی)
- Bernared, PauLe (2005). Lifecourse Policies and Social Regimes. The Social Insurance Institution. Helsinki.
- Moore, Stephen (2002). Social Welfare Alive. Scotprint. Great Britain.
- Mullard, Maurice and Spicker, Paul (1998). Social Policy in a Changing Society. Routledge. London.
- Kennett, Patricia (2044). A Handbook of Comparative Social Policy. Northampton: Edward Elgar Publishing Limited.
طراحي و ساخت الگوي تحليلي ـ تطبيقي تأمين اجتماعي با رويکرد اسلامي
محمدحسين شيخي / دکتري مديريت دولتي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني shikhi.mh@gmail.com
دريافت: 13/06/1403 - پذيرش: 02/10/1403
چکيده
نظامهاي تأمين اجتماعي در کشورهاي مختلف با بحرانهاي جدي مواجه هستند که سؤالاتي مهم در مورد پايداري و ضرورت اين نظامها مطرح کرده است. پرسش اصلي اين است که چگونه ميتوان يک نظام تأمين اجتماعي پايدار داشت و آيا چنين تمهيداتي لازم است؟ منابع مالي آن از کجا تأمين ميشود و چه دامنه و شمولي بايد داشته باشد؟ اين بحرانها انگيزههايي براي تحول اين نظامها ايجاد کرده است. اسلام بهعنوان ديني جامع، الگويي متمايز از رفاه و تأمين اجتماعي ارائه ميدهد که ميتواند جايگزيني مناسب براي الگوهاي موجود باشد. اين تحقيق با تحليل مضامين قرآني و روايات معصومين به تبيين الگوي تأمين اجتماعي اسلام پرداخته است. بر اساس يافتهها، تأمين اجتماعي در اسلام بهعنوان يک حق اجتماعي تلقي ميشود که با تحقق آن، عدالت اجتماعي نيز محقق ميشود. اسلام بر مسئوليت اجتماعي افراد شامل حمايت از نيازمندان، نوعدوستي و برادري تأکيد دارد؛ همچنين احسان و نيکوکاري بهعنوان يک ارزش مطرح است. منابع مالي تأمين اجتماعي در اسلام متنوع و فراگير بوده و عمدتاً جنبۀ داوطلبانه دارد و به دولت وابسته نيست. شمول اين نظام نيز گستردهتر از الگوهاي رايج است و افراد غيرشاغل را نيز دربر ميگيرد.
کليدواژهها: تأمين، الگوي تحليلي، تأمين اجتماعي.
مقدمه
تأمين اجتماعي بهمعناي رفع مطلق نگرانيها و عدم قطعيتها در مورد زندگي آينده ميباشد؛ خواه اين نگرانيها نسبت به درآمد باشد يا نگراني از رويدادهايي مانند سيل، زلزله، بيماري، بيکاري، ازکارافتادگي و... افراد بايد اطمينان خاطر داشته باشند که در صورت مواجه شدن با يکي از اين رويدادها مورد حمايت قرار ميگيرند (يزداني، 1382، ص46). مسئلة تحقيق دستيابي به الگو و چارچوبي براي تحليل و ارزيابي مسائل و موضوعات رفاهي موجود در نظامهاي تأمين اجتماعي رايج در جهان معاصر است. درواقع به دنبال ساخت ابزاري هستيم که امکان تحليل همۀ نظامهاي رفاهي و تأمين اجتماعي را به ما بدهد تا نقاط قوت و ضعف آن مدلها را بفهميم. براي دستيابي به اين راهبرد مهم تحقيق، توسعۀ يک الگوي گونهشناسي و طبقهبندي عام براي همۀ مدلهاي رفاهي، و ازجمله مدل اسلامي آن، بنا به شرايط خاص، ضرورت دارد. بهعلاوه اين الگو بهعنوان يک الگوي تطبيقي براي قياس نظامهاي رفاهي با يکديگر نيز عمل مينمايد. ساختار الگوي تحليلي ـ تطبيقي مبتنيبر مجموعهاي از سؤالات کليدي (بحراني و هويتنما) است. بايد توجه داشت که الگوي معرف يک گونۀ (آرماني) رفاهي با الگوي توصيفي يک نظام رفاهي مشخص متفاوت است. درواقع، گونههاي آرماني بيانگر هويت نظامهاي رفاهي هستند، بهنحويکه انواع متعدد و متغيري از نظامهاي رفاهي واقعي، ميتوانند از يک گونه تلقي شوند. ازآنجاکه شناخت نظامهاي رفاهي و تأمين اجتماعي بدون تطبيق و مقايسه و ايجاد يک نظام مقايسهاي (تطبيقي) امکانپذير نيست؛ لذا يک مدل کاوش با بررسي تطبيقي و تلفيقي ادبيات تخصصي ايجاد شد تا مدل تطبيقي ساختهشده بهعنوان چارچوب تحليلي بررسيهاي نظامهاي رفاهي و تأمين اجتماعي مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين براي طراحي و ساخت الگوي تحليلي ـ مقايسهاي (تطبيقي) تأمين اجتماعي، يک چارچوب گونهشناختي ـ تطبيقي از نظامهاي رفاهي با استفاده از مطالعۀ ادبيات و بررسي مباني نظري رفاه، استخراج ميشود و متغيرهايي که يک گونۀ نظام رفاهي بر اساس آن شناخته و متمايز ميشود، احصا و تکميل ميگردد. با توجه به اينکه تأمين اجتماعي مفهومي سيستمي است؛ به اين معنا که نظام تأمين اجتماعي يک خرده سيستمي است که با توجه به نظامهاي پيراموني آن قابل شناخت است، براي ساخت الگوي تحليلي علاوه بر استخراج عناصر و مشخصههاي مطرح در سطح خرد، ضروري است مشخصهها و عناصر سطوح مياني و کلانتر آن را نيز استخراج نمود.
پيشينة تحقيق
در خصوص موضوع مورد نظر کتابها و مقالات متعددي به نگارش درآمده است که وجوه تفاوت و تشابه آنها با تحقيق پيش رو در نگارۀ (1) بيان شده است.
نگارة 1: وجوه تشابه و تفاوت آثار مطرح در پيشينة تحقيق با پژوهش حاضر
عنوان اثر شباهت تفاوت
1 بيمه و تأمين اجتماعي از ديدگاه اسلام اين اثر هيچ شباهتي به تحقيق حاضر ندارد. اين اثر هيچکدام از عناصر تبيين الگوي تحليلي که عبارت است از مباني، منابع، مشمولين و شيوهها را مورد بحث قرار نداده است؛ بنابراين تفاوت اساسي با تحقيق حاضر دارد.
2 اسلام و خدمات اجتماعي 1. منابع تأمين اجتماعي را مورد بحث قرار داده است؛
2. مشمولين را نيز بررسي نموده است. 1. مباني که نقش اساسي در تبيين الگوي تحليلي دارد را مطرح ننموده است؛
2. منابع را بهطور ناقص و بدون مستندات مطرح نموده است؛
3. مشمولين را بهطور ناقص و بدون مستندات مطرح نموده است؛
4. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
3 التأمين الاجتماعية في ضوء الشريعة الاسلامية 1. مباني را بررسي نموده است؛
2. منابع و مشمولين را نيز مورد بحث قرار داده است. 1. مباني را بهطور ناقص بررسي کرده است؛
2. شيوهها را بيان ننموده است؛
3. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
4 برآورد خمس ارباح مکاسب بهعنوان يکي از منابع مالي اسلامي تأمين اجتماعي 1. برخي از منابع تأمين اجتماعي تبيين شده است. 1. مباني مورد توجه قرار نگرفته است؛
2. از بين منابع متعدد تنها يک منبع مطرح شده است؛
3. مشمولين بررسي نشده است؛
4. شيوهها مورد مطالعه قرار نگرفته است؛
5. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
5 تأمين اجتماعي در اسلام 1. منابع مورد بحث قرار گرفته است؛
2. مشمولان مورد بررسي قرار گرفته است؛ 1. مباني بررسي نشده است؛
2. به شيوهها اشارهاي نشده است؛
3. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
6 التکافل الاجتماعي في الاسلام 1. مباني بررسي شده است؛
2. منابع و مشمولان نيز مورد توجه قرار گرفته است. 1. مباني بهطور ناقص بررسي شده است؛
2. شيوهها مورد مطالعه قرار نگرفته است؛
3. الگوي تحليلي طراحي نشده است.
7 درآمدي بر مباني تکافل و تأمين اجتماعي در اسلام 1. مباني مورد بحث قرار گرفته است؛
2. منابع نيز بررسي شده است. 1. مباني بررسيشده ناقص است؛
2. مشمولين مورد توجه قرار نگرفته است؛
3. شيوهها بيان نشده است؛
4. الگوي تحليلي تدوين نشده است.
8 قرارداد بيمه در حقوق اسلام و ايران 1. مباني بررسي شده است. 1. مباني بهطور ناقص بررسي شده است؛
2. منابع بررسي نشده است؛
3. مشمولين مورد توجه قرار نگرفته است؛
4. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
9 الگوي تأمين اجتماعي صدر اسلام و دلالتهاي آن براي الگوهاي نوين 1. مباني بررسي شده است؛
2. منابع نيز مورد توجه قرار گرفته است؛
3. مشمولان نيز بررسي شده است. 1. مباني بهطور کامل مورد بررسي قرار نگرفته است؛
2. شيوهها مورد توجه قرار نگرفته است؛
2. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
10 مباني و راهبردهاي تأمين اجتماعي در اقتصاد اسلامي 1. مباني مورد بحث قرار گرفته است؛
2. مشمولين نيز بررسي شده است. 1. مباني بهطور کامل مورد بررسي قرار نگرفته است؛
2. شيوهها بهطور محدود بررسي شده است؛
2. الگوي تحليلي تبيين نشده است.
منابع موجود هرکدام بخشي از عناصر تشکيلدهندۀ الگوي تأمين اجتماعي با رويکرد اسلامي را مورد بررسي قرار دادهاند. تحقيق حاضر تلاش ميکند با بررسي و تحليل اصول و مباني تأمين اجتماعي اسلام، الگويي جامع و کارآمد براي تأمين نيازهاي مادي و معنوي افراد جامعه، برقراري عدالت اجتماعي و تضمين حمايت از اقشار آسيبپذير، طراحي و ارائه نمايد.
مضامين کليدي و معرف گونهها و نظامهاي تأمين اجتماعي (سطح عملياتي و خرد)
با استخراج مضامين کليدي و معرف گونهها و نظامهاي تأمين اجتماعي در سطح عملياتي و خرد، الگوي تطبيقي سطح خرد ايجاد ميشود. مشخصههاي الگوي تطبيقي سطح خرد بدين شرح است:
ـ نحوۀ تأمين مالي حمايتهاي اجتماعي (حسيني، 1388، ص67)؛
ـ سطح و ميزان حمايتهاي تأمين اجتماعي (پناهي، 1383، ص22ـ29)؛
ـ اهداف نظام تأمين اجتماعي (مؤسسۀ فرهنگي و هنري آهنگ آتيه، 1394، ص13ـ15)؛
ـ طبقهبندي گروههاي اجتماعي تحت پوشش (پناهي، 1383، ص22ـ24).
روشهاي (راهبردهاي) ارائة خدمات تأمين اجتماعي
ـ راهبرد حمايتي؛
ـ راهبرد بيمهاي (مشارکتي)؛
ـ راهبرد امدادي (مؤسسۀ فرهنگي و هنري آهنگ آتيه، 1394، ص20ـ22).
مضامين کليدي و معرف ايدئولوژيهاي رفاه (سطح کلان)
ايدئولوژيهاي رفاهي بهجاي مطالعۀ ابعاد واقعي و کشورها، ابعاد فکري و نظري را مورد بحث قرار ميدهند. در يک مطالعه ايدئولوژيهاي رفاهي به شش گروه طبقهبندي شدهاند. اين ايدئولوژيهاي ششگانه عبارت است از:
1. عدم مداخله يا دولت بيطرف؛ 2. ليبراليسم کلاسيک؛ 3. راه ميانه يا راه سوم؛ 4. سوسيال دموکراسي؛ 5. مارکسيسم؛ 6. راست جديد که از آن با عناوين مختلف ديگر هم تعبير شده است؛ مانند نئوکانها، نئوليبراليسم، نومحافظهکاران. در نمودار (1) اين شش ايدئولوژي ترسيم شده است.
نمودار 1: دستهبندي ششگانة ايدئولوژيهاي رفاه
وجه تمايز ايدئولوژيهاي رفاه
وجه تمايز ايدئولوژيهاي ششگانه را ميتوان در سه محور اساسي مورد بررسي و مطالعه قرار داد. اين سه محور عبارت است از: 1. ارزشها؛ 2. برداشت از بازار؛ 3. نقش دولت. در نمودار (2) اين سه وجه تمايز نشان داده شده است.
نمودار 2: سه وجه تمايز ايدئولوژيهاي رفاه
ارزشها
يکي از عوامل تمايز ايدئولوژيهاي رفاهي تفاوتشان در تأکيد بر يکي از ارزشهاي ششگانه است که هرکدام از ايدئولوژيهاي رفاهي بر يکي از آنها تأکيد مينمايند. اين شش ارزش عبارت است از: 1. آزادي؛ 2. برابري؛ 3. عدالت اجتماعي؛ 4. هماهنگي اجتماعي و مسالمتآميزي اجتماعي؛ 5. توسعة متوازن؛ 6. مسئوليتپذيري (تيلور، 1392، ص15). اين ارزشهاي ششگانه در نمودار (3) ترسيم شده است:
نمودار 3: ارزشهاي اصلي مورد تأکيد ايدئولوژيهاي رفاه
برداشت از بازار
تفاوت ديگر ميان ايدئولوژيهاي رفاهي درکشان از بازار است؛ يعني درک آنها از بازار با هم متفاوت است. بهعبارتيديگر آنها به اين سؤال که آيا بازار فينفسه کافي است و ميتواند به روشي عقلايي و منصفانه خدمات و کالاهاي مورد نياز جامعه را فراهم کند؟ پاسخهاي متفاوتي ميدهند. در نمودار (4) ديدگاهها در مورد نقش بازار در رفاه و تأمين اجتماعي تبيين شده است.
نمودار 4: ديدگاههاي گوناگون ايدئولوژيهاي رفاه در مورد نقش بازار در رفاه و تأمين اجتماعي
نقش دولت
وجه تمايز ديگري که در ايدئولوژيهاي رفاه بايد مورد بررسي قرار گيرد، نقش دولت و حکومت است. ايدئولوژيهاي رفاه در پاسخ به اينکه دولت نسبت به جبران ناکاميها يا اشتباهات بازار چه نقشي دارد، پاسخهاي متفاوتي ميدهند و نقشهاي متمايزي را براي دولت قائل هستند. برخي از ايدئولوژيها در تضاد با دولت قرار ميگيرند؛ زيرا به دنبال خودتنظيمي نظام سرمايهداري هستند. برخي ديگر از ايدئولوژيها خواستار مداخلۀ دولت براي اصلاح نظام سرمايهداري و مشارکت بيشتر در رفاه عمومي هستند (تيلور، 1392، ص18). در نمودار (5) ديدگاههاي گوناگون در مورد نقش دولت در رفاه و تأمين اجتماعي تبيين شده است.
نمودار 5: ديدگاههاي گوناگون ايدئولوژيهاي رفاه در مورد نقش دولت در رفاه و تأمين اجتماعي
شرح و توضيح گونههاي رفاهي
در اين قسمت بهمنظور ايجاد و ساخت بخش ديگري از الگوي تطبيقي به تشريح ويژگيها و مشخصههاي هر يک از گونههاي رفاهي ميپردازيم. با استخراج اين مشخصهها، سطح مياني الگوي تطبيقي سه سطحي ايجاد ميشود.
1. عدم مداخله يا دولت بيتفاوت
در اينجا ايدئولوژي عدم مداخله يا نظام بيتفاوت در رابطه با سه معيار ارزش، برداشت از بازار و نقشي که براي حکومت قائل است مورد بررسي قرار ميگيرد. اين ايدئولوژي رفاهي در خصوص نقش دولت در رفاه و تأمين اجتماعي بر اين باور است که دولت کمترين مداخله را بايد در بازار داشته باشد و کمترين خدمات رفاهي را بايد ارائه دهد. در خصوص نقش بازار در ارائۀ رفاه اين ايدئولوژي بر اين باور است که بازار روش عاقلانه و عادلانه براي توزيع منابع است و در زمينۀ ارزشها قائل به آزادي است. دربارۀ مسئوليت رفاه جامعه نيز اظهار ميدارد جامعه خود سازمان ده است؛ يعني دست نامرئي که در طبيعت جامعه وجود دارد همۀ مسائل ازجمله رفاه را خود برطرف ميکند. در خصوص اينکه آيا خدمات رفاه بايد بهصورت عام و فراگير باشد يا گزينشي و خاص بر اين ايده است که خدمات بايد محدود شود به شرايط ضروري و بحراني و بهصورت گزينشي به موارد خاص اختصاص يابد. در نمودار (6) تمرکز و تأکيد ايدئولوژي رفاهي عدم مداخله يا دولت بيطرف در ابعاد گوناگون نشان داده شده است.
نمودار 6: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي عدم مداخله
2. نظام رفاهي ليبرال
نظامهاي رفاهي ليبرال مبنايشان بازار آزاد است؛ ازاينرو هر خدمتي هم که ارائه ميشود بيشتر از طريق بازار کار و به شکل بازار ارائه ميشود. خدمات دولت و هزينههاي رفاهي دولت پايين است. کالاييزدايي کم است؛ يعني نيروي کار هم جزئي از بازار ديده ميشود و اينکه بازار بايد بازار کارآمدي باشد؛ بنابراين اگر خدماتي هم ارائه ميشود ناشي از اين است که بازار، بازار کارآمدي شود. فاصلۀ طبقاتي بالاست، براي اينکه فاصلۀ طبقاتي امر ناپسندي تلقي نميشود. خدمات رفاهي بر اساس استحقاقسنجي و بهصورت گزينشي ارائه ميشود و بر اساس آن يک عدة خاصي که داراي شرايط خاصي هستند از خدمات ويژهاي برخوردار ميشوند. بهطور طبيعي در زندگي ممکن است براي هرکسي چه سرمايهدار يا کارگر يا هرکس ديگري مشکلاتي مانند ورشکستگي، فقر و محروميت و بيماري به وجود آيد، خدمات رفاهي خاص بايد به اين افراد ارائه شود تا بتوانند دوباره به روال عادي زندگي برگردند. بدين ترتيب در اين نظامها همة خدمات رفاهي گزينششده و خاص است و هيچگونه فعاليت رفاهي عامي وجود ندارد که همة افراد جامعه را دربر بگيرد، و سازوکارهاي رفاهي مبتنيبر سازوکارهاي آزاد است تا مبتنيبر سازوکارهاي نهادي که دولت ايجاد ميکند. اين مدل رفاهي شامل کشورهاي آنگلوساکسون ميشود که عبارت است از: امريکا، انگليس، کشورهاي مشترکالمنافع، ژاپن و استراليا.
دولت رفاههاي ليبرال، نظامهايي هستند که در آنها دولت تأمينکنندة حداقل خدمات رفاهي است. دولتهاي اروپاي جنوبي، نظير پرتغال، اسپانيا و يونان از نمونههاي چنين نظامي هستند؛ هرچند اسپينگ ـ آندرسن در پيمايش خود يونان را لحاظ نکرده بود. در اين نظامها، مراقبتهاي بهداشتي ـ مراقبتي نسبتاً ناچيز است. ازآنجاکه خدمات رفاهي دولتي ناچيز و عمدتاً براي فقراست، در دولت ليبرال انتظار ميرود که نقش اصلي بهداشتي و خدمات رفاهي را خانوادهها و مؤسسات خيرية مذهبي بر عهده بگيرند. درعينحال، دولت، بيمههاي اجتماعي و يارانهها را طوري تنظيم ميکند که بيشتر به نفع طبقات مرفهتر و مشاغل طبقة متوسط باشد (مور، 1385، ص92ـ93).
پايهگذار ليبراليسم جان استوارت ميل است که بر اين باور بود که پايه و اساس بهبود و رفاه اجتماعي فرايند نفع شخصي فردي است نه دولت. اين ايدئولوژي بعدها به نوليبراليسم (راست جديد) تغيير جهت داد و نوليبراليستها با اصلاح ايدههاي ليبراليستها نگرش جديدي را به سياست اجتماعي مطرح کردند. ليبراليسم دربارة مقولههاي مربوط به رفاه اجتماعي ايدههاي خاصي دارد که به آنها اشاره ميشود (Mulard and Spicker, 1998, p46).
در نمودار (7) محورها و ابعاد اصلي مورد توجه اين ايدئولوژي ترسيم شده است.
نمودار 7: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي ليبرال کلاسيک
3. راه ميانه
باورهاي راه ميانه در مورد ارزشها، برداشت از بازار و نقش دولت به شرح ذيل است.
در نمودار (8) تأکيد ايدئولوژي رفاهي راه ميانه در ابعاد گوناگون نشان داده شده است.
نمودار 8: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي راه ميانه
4. سوسيال دموکرات
اين کشورها نهادسازي و نهادهاي زيادي براي رفاه دارند و تلاش بر اين است که اين نهادها بيشتر در سازوکارهاي غيردولتي شکل بگيرند و کمتر شکل دولتي داشته باشند، ولي اين يک امر الزامي نيست، بلکه هرجا لازم باشد نهادها را دولتي قرار ميدهند. اين رويکرد بر اين باور است که بازار اصل است و اساس کار امور معيشت و جامعه از طريق بازار سامان داده ميشود. بازار ساماندهندة امر زندگي است، ولي بازار در مسير کارش انحراف دارد؛ بنابراين بازار مکمل نياز دارد و آن مکمل دولت است. دولت نهتنها جبرانکنندة نقايص بازار است و اموري که بازار به عهده نميگيرد را بايد ارائه دهد، بلکه نقش تکميلي دارد؛ يعني سازوکارهاي ذاتي و اصولي خودش را دارد و بايد بهطور پيوسته نقش خود را ايفا کند؛ بنابراين اين دو نهاد بازار و دولت لازم و ملزوم همديگر هستند.
عناصر محوري ايدئولوژي سوسيال دموکرات در نمودار (9) تبيين شده است.
نمودار 9: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي سوسيال دموکرات
5. مارکسيسم
مارکسيسم اساساً يک ايدئولوژي رفاهي نيست، بلکه در حاشية نظامهاي سياسي غرب ايجاد شد، ولي از قدرت عمدهاي در نظامهاي غربي برخوردار است و از جريان سياسي حاکم انتقاد ميکند. از نظر مارکسيسم سرمايهداري يک سيستم معيوب، و ارزشهايي که ترويج ميکند بسيار خطرناک است و حقوقي که بهعنوان رفاه تعيين شدهاند براي تضمين يک سيستم منصفانه و از روي بشردوستي و عدالت نيست، بلکه هدف آنها حمايت از منافع طبقة سرمايهدار است (تيلور، 1392، ص153). ايدئولوژي مارکسيستي نسبت به رفاه، بر اين باور است که اقتصادهاي مبتنيبر بازار آزاد، به سود افراد ثروتمند و قدرتمند کار ميکند و همانند سوسيال دموکراسي به دنبال ايجاد تعديل يا سازگاري در سيستم، براي بهبود و تعمير آن هستند؛ بنابراين اين نوع اقتصاد مبتنيبر بازار آزاد، اشتباه است و تأکيد ميکند که دولت بايد مؤسسههاي خصوصي را در اختيار بگيرد تا با اين روش به نفع همة اعضاي جامعه کار کند. از نظر مارکسيست علت واقعي فقر و بسياري از مسائل اجتماعي، تمرکز ثروت در دست جمعيت بسيار کوچکي است. بر خلاف ديگر ديدگاههاي سياست اجتماعي، ديدگاه مارکسيستي بر اين باور است که تنها راهحل ايجاد رفاه طولانيمدت در يک جامعه اين است که انقلاب سوسياليستي جايگزين مکتب سرمايهداري شود (Moore, 2002, p26).
در نمودار (10) عناصر اصلي ايدئولوژي مارکسيست تبيين شده است.
نمودار 10: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي مارکسيست
6. راست جديد
راست جديد يک ايدئولوژي و يک سيستم رفاهي است که تعبيرهاي گوناگوني مانند نومحافظهکاران و نوليبرالستها از آن شده است. نمايندگان و معرفان آن عبارتاند از: تاچر، ريگان (تيلور، 1392، ص102)، بوش، کلينتون و موري. عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي راست جديد در نمودار (11) ترسيم شده است.
نمودار 11: عناصر محوري ايدئولوژي رفاهي راست جديد
ماتريس مقايسة عناصر محوري ايدئولوژيهاي رفاهي
در اين قسمت بهمنظور مقايسه ميان ايدئولوژيهاي رفاهي در سه عنصر محوري شامل نقش دولت، برداشت از بازار و ارزش، ماتريسي ترسيم ميگردد که در ستونها، ايدئولوژيها مطرح ميشود و در سطرها، عناصر محوري ايدئولوژيها بيان ميشود. بر اين اساس بهراحتي ميتوان وجوه مشترک و تمايز هر ايدئولوژي را با ايدئولوژيهاي ديگر مشاهده نمود.
جدول 1: ماتريس مقايسة عناصر محوري ايدئولوژيهاي رفاهي
ايدئولوژيهاي رفاه نقش دولت برداشت از بازار ارزش
1 عدم مداخله يا دولت بيطرف کمترين مداخله در بازار و کمترين خدمات رفاهي بازار روش عاقلانه و عادلانه براي توزيع منابع است آزادي
2 ليبراليسم کلاسيک 1. جبران کوتاهي بازار؛
2. رشد و توسعة متوازن؛
3. برقراري انصاف از طريق کمک به فقرا و گروههاي خاص بازار هم عاقلانه و هم عادلانه عمل مينمايد، ولي نقايصي دارد که بايد مداخلة معتدل در آن صورت گيرد. قوام و هماهنگي و انسجام اجتماعي
3 راه ميانه جبران خطاهاي بازار از طريق سياستهاي مالي؛ مانند
ماليات
نرخ بهره
و تعيين دستمزدها مداخلة ساختارمند در بازار به دليل انحرافات و کاستيهاي ذاتي در بازار 1. ثبات و پايداري و امنيت اقتصادي؛
2. هماهنگي اجتماعي؛
3. برابري در سهم داشتن؛
4. شهروندي؛
5. برابري در مشارکت و دخالت در سرنوشت
4 سوسيال دموکراسي 1. جبرانکنندة نقايص بازار؛
2. مکمل بازار؛
3. ارتقاي سطح رفاه جامعه مسائل و مشکلات ساختاري در بازار وجود دارد که نياز به اصلاحات اساسي دارد 1. برابري؛
2. سهم برابر در تعيين سرنوشت و تعيين حاکميت؛
3. هماهنگي اجتماعي
5 مارکسيسم 1. ايجاد بازار جديد بر مبناي نيازهاي اصيل و اساسي مردم؛
2. ايجاد هماهنگي اجتماعي بازار بايد از نيازهاي اساسي همة شهروندان حمايت کند؛ درحاليکه نيازهاي محرک بازار تنها نيازهاي اقليت مسلط بر بازار است. 1. برابري؛
2. آزادسازي (رهايي انسان)
6 راست جديد 1. حداقل دخالت به جهت کاهش وابستگي مردم به دولت؛
2. تغيير نقش تصديگري و حمايتگر مالي به نقش مقرراتسازي و تنظيمکنندگي 1. ناقص بودن بازار؛
2. وابسته نمودن شهروندان به دولت 1. رشد اقتصادي؛
2. آزادي شخصي
مضامين کليدي و معرف گونهها و نظامهاي رفاهي (سطح مياني)
پس از تبيين مشخصههاي مبنايي و سطح کلان الگوي تحليلي اکنون به تبيين مشخصهها و عوامل سطح مياني اين الگو، يعني مشخصهها و عناصر مطرح در نظامهاي رفاهي ميپردازيم. نظام بهمعناي منظومة خاصي از ترتيبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي که قصد دارد يک نظام رفاهي خاصي را پرورش دهد که اين نظام، به سهم خود از يک الگوي خاص قشربندي حمايت ميکند و اين حمايت به ثبات آن نظام کمک ميکند؛ همچنين در تعريفي آمده است که نظام رفاهي به روشي اشاره دارد که جوامع بر اساس آن کار را تقسيم ميکنند و مسئوليتهاي توليد و توزيع رفاه را بين بازار، دولت، خانواده و اجتماع تقسيم ميکنند (Bernared, 2005, p22).
در زمينة نظامهاي رفاه و تأمين اجتماعي گونهشناسيهاي متعددي صورت گرفته است. يکي از مشهورترين اين گونهشناسيها، گونهشناسي اسپينگ اندرسن است. مبناي اين طبقهبندي مطالعه و بررسي ويژگيهاي کشورها در عالم خارج است. وي بر اساس دو معيار کالاييزدايي و فاصلة طبقاتي، نظامهاي رفاهي را در سه طبقه دستهبندي مينمايد: 1. نظام رفاهي ليبرال؛ 2. نظام رفاهي محافظهکار؛ 3. نظام رفاهي سوسيال دموکرات (Moore, 2002, p313).
طبقهبنديهاي گوناگوني که از نظامهاي رفاهي صورت گرفته است، هرکدام بر اساس شاخصهايي نظامها را از هم تفکيک نمودهاند. برخي از مهمترين اين شاخصها عبارتاند از:
1. پوشش؛
2. منابع؛
3. حکمراني (نقش دولت)؛
4. ارتباط با بازار؛
5. متوليان، نهادها و مؤسسههايي که به ارائة خدمات رفاهي ميپردازند؛
6. مزايايي که تأمين و پرداخت ميشود؛
7. گزينشي يا همگاني بودن مزايا؛
8. نقش بخشهاي دولتي، خصوصي، غيردولتي و خيريهاي؛
9. تدارک خدمات و هزينههاي از سوي دولت؛
10. سهم هزينهها و پرداختهاي اجتماعي.
در جدول (2) انواع نظامهاي رفاهي از نظر اسپينگ اندرسن و با شاخصهاي متعدد مورد بررسي قرار گرفتهاند.
جدول2: انواع نظامهاي رفاهي از نظر اسپينگ اندرسن
شاخصها نظام رفاهي
سوسيال دموکرات محافظهکار ليبرال
منابع ارائة انتقالهاي رفاهي به همة شهروندان از محل مالياتهاي عموم تأمين بيمة اجتماعي اجباري از محل سهم کارفرما و کارکر ارائة انتقالها و خدمات هدفمند فقط به نيازمندان از محل مالياتهاي عمومي
ارزشها برابري و عامگرايي در استانداردها حقوق مربوط به طبقه و پايگاه انگ وجدان کاري
ابزارها دولت، اولين خط حمايت،
ميزان بالاي منافع حمايت دولت از بيمة خصوصي مساعدت بر مبناي آزمون وسع
اهداف پيوند رفاه و کار، اشتعال کامل تقويت جامعة مدني و تحديد بازار تقويت بازار
محور اصلي همبستگي دولت خانوده بازار
سبک مسلط همبستگي عام خويشاوندي، صنفگرايي، دولتگرايي فرد
هدف اصلي دولت رفا ايجاد ايمني و برابري ايجاد ايمني فقرزدايي
ميزان کالاييزدايي بالا متوسط پايين
ساختار خانواده مدرن: هم زن و هم مرد کار ميکنند سنتي: مدل مرد نانآور نيمهمدرن
نقش دولت مرکزي کمکي و فرعي حاشيهاي
نقش بازار حاشيهاي حاشيهاي مرکزي
نقش خانواده حاشيهاي مرکزي حاشيهاي
نمونة کشور کشورهاي اسکانديناوي اتريش، فرانسه، آلمان، ايتاليا امريکا، کانادا و استراليا، انگلستان
خوشههايي از کشورها کشورهاي اروپاي شمالي کشورهاي انگلوساکسون کشورهاي اروپاي قارهاي
کشورهاي مديترانهاي و تازه تأسيسشده
منبع: (2004, p242 Kennett,)
مقايسة انواع نظامهاي رفاهي در حوزة مزاياي نقدي
يکي از انواع مزاياي رفاهي، نظام مزاياي نقدي در دولتهاي رفاهي است. بنيان نظام مزاياي نقدي در هر کشور را تا حدود زيادي ميتوان مظهر دولت رفاه در آن کشور دانست؛ زيرا نظام مزاياي نقدي منعکسکنندة اصول متفاوت سياست اجتماعي و نيز آرايشهاي متفاوت مالي و اداري است. در حوزة مزاياي نقدي، سه نظام رفاهي گزينشي، محدود و فراگير ميتوانند شناسايي شوند که هر يک از نظر هدفها، وسايل، محدودة درخواست و امثال آن با يکديگر تفاوت دارند. جدول (3) انواع نظامهاي رفاهي در حوزة مزاياي نقدي را مورد بررسي قرار ميدهد (غفاري و حبيبپور گتابي، 1393، ص151).
جدول 3: انواع نظام رفاهي در حوزة مزاياي نقدي
نظام رفاهي
ابعاد گزينشي محدود فراگير
1. هدفها 1. تضمين حفظ سطح زندگي پيشين؛
2. تشويق دولت و خانواده به ارزش کار؛
3. تشويق تفاوت در وضعيتها 1. تضمين حداقل معيشت؛
2. تشويق کارآيي و اخلاق کار؛
3. تشويق فرصتهاي برابر 1. تضمين سطح معيني از زندگي؛
2. تشويق مليت و شهروندي
2. وسايل جبران خسارت مالي برآوردن نيازهاي مادي پيشگيري از بروز نياز مادي
3. پوشش افراد شاغل افراد نيازمند همة ساکنان کشور
4. معيارهاي تشخيص حقوق گزينشي آزمون وسع حقوق همگاني
5. عامل تخصيص موقعيت اجتماعي (خانواده، فرد، اشتغال) فرد فرد
6. معيارهاي محاسبة سطح پرداخت ميزان درآمد و کسور پرداختي آزمون وسع نرخ ثابت و امنيتي بر درآمد
7. مديريت مؤسسههاي اجتماعي و دولت نهادهاي دولتي نهادهاي دولتي
8. منابع مالي کسور بيمة اجتماعي دولت دولت
تأمين اجتماعي در اسلام
در دنياي امروز، نظامهاي تأمين اجتماعي با چالشهاي متعددي مواجه هستند؛ ازجمله اين چالشها ميتوان به ناکارآمدي در توزيع منابع، افزايش نرخ بيکاري و گسترش فقر اشاره کرد. اين مسائل نيازمند بررسي و تحليل دقيق و بهکارگيري راهکارهاي مبتنيبر اصول و ارزشهاي اسلامي است تا بتوان بهبودهاي لازم را در اين نظامها ايجاد کرد. تأمين اجتماعي بهعنوان يکي از ارکان اساسي عدالت اجتماعي، در جامعة اسلامي جايگاه ويژهاي دارد. با توجه به ارزشهاي اخلاقي و ديني اسلام، فراهم کردن حمايتهاي مالي و اجتماعي براي نيازمندان و کاهش فقر و نابرابري، از مهمترين وظايف حکومتها و جوامع اسلامي محسوب ميشود. بهمنظور بررسي و تحليل نظام تأمين اجتماعي در اسلام، مضامين گردآوريشده از منابع و متون اسلامي در سه محور کلي: 1. مباني تأمين اجتماعي؛ 2. منابع مالي تأمين اجتماعي؛ 3. مشمولين تأمين اجتماعي، ارائه ميگردد.
مباني تأمين اجتماعي در اسلام
در جهانبيني اسلامي خداوند خالق جهان هستي و انسان است و هدف از آفرينش او نيل به کمال و سعادت است؛ بنابراين زندگي انسان بايد چنان سامان يابد که زمينة حرکت انسان به سوي اين هدف متعالي باشد. در اسلام فقر و عدم برخورداري از امکانات رفاهي زندگي نکوهش شده است و در روايات به کفر تشبيه شده است که ميتواند مانع رشد و تعالي معنوي انسان شود؛ بنابراين انسان مسئول است با کار و تلاش و کسب درآمد زندگي توأم با آسايش و رفاه را براي خود و همسر و فرزندانش فراهم کند. بهعلاوه انسان مکلف است در هزينههاي مربوط به زندگي صرفهجويي کند و از اسراف بپرهيزد و با پسانداز کردن مازاد درآمد خود براي دوران سالمندي و ازکارافتادگي چارهانديشي کند. درصورتيکه درآمد فرد کافي نباشد و هزينههاي زندگي او را پوشش ندهد، در اين صورت حکومت اسلامي و جامعه مسئوليت دارند از بيتالمال و کمکهاي مؤمنان او را مورد حمايت قرار دهند. اسلام با دعوت به توحيد و ايمان به قيامت و زندگي ابدي آخرت و وعدة نعمتهاي بهشتي به کساني که به خويشان و همنوعان خود ياري رسانند، زمينة لازم براي پيادهسازي الگوي تأمين اجتماعي را در جامعة اسلامي فراهم ميکند.
مباني انسانشناختي اسلام ناظر بر اين است که انسان برترين مخلوق خداوند است؛ بنابراين همة افراد انسان از کرامت برخوردارند. بدين جهت در بهرهمندي از منابع و مواهب الهي از حق يکساني برخوردارند و بهرهمندي بيشتر يک عده از نعمتهاي الهي و محروميت سايرين سبب از بين رفتن کرامت انساني آنها ميشود. کرامت انساني ايجاب ميکند کلية نيازهاي انسان مانند غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان تأمين شود. در ضمن تساوي انسانها در آفرينش از حضرت آدم و خاک دلالت بر تساوي آنها در امکانات معيشتي و رفاهي دارد. بهعلاوه در اسلام انسان مسئول آفريده شده است؛ بنابراين نسبت به خود، خانواده و جامعه بايد پاسخگو باشد و يکي از مسئوليتهاي اجتماعي او حمايت از نيازمندان و محرومان است (تکاثر: 5؛ صافات: 24).
يکي از سياستهاي اسلام براي بهزيستي و از بين بردن فقر و ساير مخاطراتي که زندگي انسان را تهديد ميکند، ترويج و تقويت ارزشهاي اجتماعي است. يکي از اين ارزشها نوعدوستي است. اسلام با بيان اينکه انسانها از يک مبدأ آفريده شدهاند و اينکه نوعي ارتباط بين انسانها در اصل آفرينش برقرار است، يکي از راههاي مهم حمايت از محرومان جامعه را بر محبت و دوستي نسبت به همنوعان قرار داده است (انبياء: 107؛ روم: 21)؛ همچنين با طرح موضوع برادري ميان مسلمانان، حقوق و تکاليفي را براي هر يک از آنان وضع نموده است. يکي از اين تکاليف ياري برادران ديني هنگام نياز است (حجرات: 10). احسان و نيکوکاري به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان ازجمله ارزشهايي است که در آموزههاي اسلامي بر آن تأکيد شده است. با سفارش مردم به احسان و نيکوکاري يک سيستم تأمين اجتماعي پايهگذاري خواهد شد که بخش عمدة آن توسط مردم اداره ميشود و به دولت وابسته نيست. البته در شرايط ضروري که جامعه به هر دليلي نتواند نسبت به مسئوليت خود عمل کند، دولت موظف است در اين زمينه ورود کرده و از اقشار آسيبپذير جامعه حمايت کند.
يکي ديگر از ارزشهايي که در فرهنگ اسلامي مورد توجه قرار گرفته است، ارزش نهادن به مقام کار و کارگر است که نهتنها اجر و پاداش دنيوي و اخروي زيادي براي آن در نظر گرفته شده است، بلکه سفارش زيادي در خصوص پرداخت منصفانه و سريع دستمزد به کارگران در سخنان معصومين شده است؛ همچنين کار بهعنوان عامل اصلي تأمين نيازهاي معيشتي انسان معرفي شده است؛ ازاينرو بيکاري و تنبلي و تکدّيگري مورد نکوهش قرار گرفته است. يکي از عوامل اصلي فقر در اسلام اسراف و زيادهروي در مصرف برشمرده شده است. به همين دليل نيز، اسلام قناعت و ميانهروي در زندگي را يکي از سياستهاي مقابله با فقر معرفي نموده است (اسراء: 29؛ اعراف: 31).
اسلام با توجه به مالکيت خصوصي از تواناييها و امکانات افراد در جهت توسعه و آباداني کشور استفاده نموده است. با پذيرش مالکيت خصوصي افراد تشويق ميشوند براي کسب سود بيشتر، تلاش بيشتري نمايند. بدين ترتيب هر فرد با کار و تلاش ضمن اينکه نيازهاي معيشتي خود را تأمين مينمايد با مشارکت در توليد کالاها و خدمات در برطرف نمودن نياز ساير افراد جامعه نيز همکاري مينمايد. اسلام همچنين با توجه به بخش عمومي و نقش آن در تأمين رفاه و تأمين اجتماعي، مالکيت عمومي را نيز پذيرفته است و به مسئوليت دولت در اين زمينه نيز توجه نموده است. مسئوليت دولت در اين زمينه عبارت است از: تأمين غذا و پوشاک براي نيازمندان، تأمين مسکن افراد بيخانمان، کمک به ازدواج جوانان، پرداخت بدهي بدهکاران، کاهش و قطع وابستگي اقتصادي کشور به بيگانگان، ايجاد اشتغال در حوزههاي کشاورزي، تجارت و بازرگاني، خدمات، صنعت، کاهش فاصلة طبقاتي از راه پيشگيري از انباشت سرمايه، پيشگيري از اکل مال به باطل، مصادرة ثروتهاي نامشروع، مبارزه با تبعيض و انحصارطلبي، جلوگيري از معاملات زيانآور، مبارزه با مفاسد مالي، پيشگيري از معاملات فريبنده، پيشگيري از غصب اموال مردم، پيشگيري از معاملات ربوي، پيشگيري از احتکار و انحصار، مقابله با کمفروشي.
نهادهاي تأمين اجتماعي در اسلام
بهمنظور پيشگيري از وقوع فقر و محروميت در جامعه، اسلام دو نوع سياست را مورد توجه قرار ميدهد:
الف) سياست پيشگيرانه؛ يعني تدابيري وضع ميشود تا فرد دچار فقر و محروميت نشود. در اين سياست دولت تلاش ميکند با توانمندسازي افراد جامعه از طريق آموزش و حرفهآموزي عامل اصلي فقر را برطرف کند؛ همچنين دولت با برقراري نظم و امنيت گام مؤثري در جهت توسعة رفاه فراهم ميسازد؛
ب) پايهگذاري نهادهاي حمايتي است که افراد جامعه را در موقع نياز مورد مساعدت و حمايت قرار ميدهند. يکي از اين نهادها، نهاد خانواده است. در اسلام نقش اصلي در تأمين رفاه و نيازهاي فرد بر عهده خانواده نهاده شده است. به همين دليل در فقه اسلامي، ولي و سرپرست خانواده موظف است هزينه و نفقة فرزند و همسر و ساير افراد واجبالنفقه خود را بپردازد. يکي ديگر از نهادهايي که نقش تأثيرگذاري در حمايت و مساعدت از افراد نيازمند دارد، نهاد دولت است که در سخنان رسول گرامي اسلام و امير مؤمنان به آن اشاره شده است؛ همچنين نهادهاي مردمي و سازمانهاي خيريه در الگوي مفهومي تأمين اجتماعي اسلام تعريف شده و جايگاه مهمي در تأمين نيازهاي محرومين ايفا مينمايند.
منابع مالي تأمين اجتماعي در اسلام
با استفاده از مضامين استخراجشده از قرآن و روايات چنين استنباط ميشود که منابع مالي تأمين اجتماعي در رويکرد اسلامي بسيار فراگيرتر و متنوعتر از منابع مورد استفاده در الگوهاي رايج است؛ همچنين بخش عمدهاي از اين منابع جنبة داوطلبانه و مردمي دارد و به دولت وابسته نيست. اين سياست سبب ميشود جامعه به دولت وابسته نشود، بلکه براي حل و فصل مشکلات اجتماعي بهطور مستقل عمل نمايد.
يکي از اين منابع نفقه است؛ يعني هر مرد سرپرست خانواده بايد هزينة خوراک، پوشاک و مسکن همسر و فرزندان و ساير افراد واجبالنفقه را در عرف رايج جامعه بپردازد (نساء: 3 و 34). منبع ديگر قرضالحسنه است و بدين معني است که هرگاه کسي نتواند امور زندگي خويش را بهخوبي اداره نمايد ساير افراد با دادن قرضالحسنه به وي او را از اين تنگناي اقتصادي و معيشتي ميرهانند و وقتي فرد قرضگيرنده استطاعت مالي پيدا نمود، بدهي خود را بدون بهره بازپس ميدهد (حديد: 18؛ بقره: 245). در آيات متعدد قرآن انفاق بهعنوان يکي از منابع توسعة رفاه و تأمين اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کريم انفاق را موجب همبستگي ميان افراد جامعه؛ يعني فقير و ثروتمند دانسته که مانع طغيان و سرکشي نيازمندان نسبت به اموال ثروتمندان ميشود؛ بنابراين انفاق قبل از اينکه موجب رفاه زندگي نيازمندان شود، باعث حفظ اموال ثروتمندان ميشود (بقره: 273؛ منافقون: 10؛ بقره: 195؛ آلعمران: 130ـ134). يکي از منابع مالي که از گسترة زيادي نيز برخوردار است، خمس ميباشد و اگر در جامعة اسلامي هر مسلماني به وظيفة شرعي خويش عمل نمايد و خمس درآمد خويش را بپردازد، بهراحتي ميتوان همة نيازمندان را با آن تحت پوشش قرار داد (انفال: 41). ازجمله سياستهاي اسلام بهمنظور برقراري يک سيستم تأمين اجتماعي پايدار، وضع زکات بر عمدهترين فعاليتهاي اقتصادي است که چرخة حيات جامعه به آنها وابسته است. اين موارد عبارت است از: گندم، جو، خرما، کشمش، شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره (توبه: 60؛ بقره: 83). علاوه بر زکات اموال که بر داراييها و اموال افراد وضع ميشود، زکات فطره نيز هر سال در شب عيد فطر بر مسلمانان واجب ميشود که بايد به ميزان سه کيلوگرم غذاي متعارف به نيازمندان پرداخت شود (اعلي: 14ـ15). در آموزههاي اسلامي با تشويق مسلمانان به صدقات مستحبي و بيان فوايد اخروي و دنيوي آن گام ديگري در جهت سياستگذاري براي تأمين افراد نيازمند جامعه برداشته شده است، و به تعبيري زنجيرة مالي الگوي تأمين اجتماعي بدين شيوه تکميل ميشود (بقره: 276). همچنين در راستاي سياستگذاري بهمنظور تأمين اجتماعي، اسلام کفارة بسياري از گناهان و سرپيچي از دستورات الهي را غذا دادن به مسکين و فقير مقرر نموده است که ازجملۀ آنها کفارة قسم دروغ، روزه خوردن، قتل و تخلف در وظايف حج ميباشد. اگر کسي مالي را پيدا نمايد و با تلاش نيز صاحب مال پيدا نشود و يا اينکه مالي وجود داشته باشد که مالک آن شناخته شده نباشد، در اين دو مورد نيز سياست اسلام اين است که اين نوع اموال به افراد نيازمند پرداخت شود. وقف يکي از کارهاي مستحبي است که در اسلام مورد تأکيد قرار گرفته است و از ثروتمندان درخواست شده است که بخشي از اموال و داراييشان را براي بهبود زندگي مستمندان جامعه وقف نمايند (کهف: 46). برخي پيمانهايي که فرد بر اساس آن متعهد ميشود براي خشنودي خداوند بخشي از اموال خويش را در جهت تأمين نياز افراد نيازمند صرف نمايد؛ مانند نذر و عهد و قسم نيز ميتواند بهعنوان يکي از منابع مالي تأمين اجتماعي بهحساب آورد. همچنين هر فرد ميتواند وصيت کند تا پس از مرگش يک سوم اموالش را در امور خير و جهت تأمين هزينههاي زندگي افراد محروم صرف نمايند. انفال و فيء نيز که موارد متعددي را دربر ميگيرد از اموال و ثروتهاي عمومي بهحساب ميآيند که توسط دولت اسلامي در راه مصالح عمومي از جمله تأمين اجتماعي هزينه ميشوند (حشر: 7). عاريه بدين معناست که مؤمنان برخي از وسايل زندگي خويش را بهطور موقت در اختيار ساير افراد، همسايه، اقوام و دوستان قرار ميدهند که از آن استفاده نمايند. اين عمل خير باعث ميشود بسياري از افراد جامعه که از تمکن مالي خوبي برخوردار نيستند، بدون اينکه هزينة سنگيني را تحمل نمايند، نيازهاي زندگيشان برطرف شود. ازجمله مضامين بهدستآمده از متون اسلامي که ناظر بر منابع مالي تأمين اجتماعي است، ايثار است. ايثار بدين معناست که مسلمانان همنوعان خويش را در اموال و ساير امکانات زندگي بر خويش مقدم بدارند (انسان: 8). خراج، ماليات برخي از اقسام زمين است که از مسلمانان گرفته ميشود و جزيه مالياتي است که مطابق قرارداد ذمه بهطور ساليانه يا بر اساس زمينهاي زراعتي از اهل کتاب دريافت ميشود (توبه: 29). يکي از منابع مالي تأمين اجتماعي، قرباني کردن است که به دو صورت واجب و مستحب وجود دارد. قرباني واجب عبارت است از ذبحي که همة حاجيان بايد در هنگام مراسم حج در سرزمين منا انجام دهند و دو سوم گوشت آن را به فقيران يا حاجيان ديگر بدهند و يا اينکه کسي نذر کند جهت برطرف شدن مشکلات و جلوگيري از حوادث و بلاها، قرباني نمايد. قرباني مستحب مانند اينکه هر سال عدة زيادي از مردم در روز عيد قربان يا در مراسم عزاداري معصومين قرباني ميکنند و نيازمندان بسياري بدين روش تأمين ميشوند. علاوه بر منابع مالي که بيان شد، درصورتيکه نتوان با درآمدهاي حاصل از منابع يادشده امور جامعه را اداره نمود، دولت اسلامي ميتواند با وضع ماليات جديد، منابع مالي بيشتري را بهدست آورد و در جهت توسعة رفاه جامعه آن را بهکار گيرد.
مشمولان تأمين اجتماعي در اسلام
بهطورکلي آنچه از مضامين استخراجشده از قرآن و روايات در خصوص مشمولان ميتوان استنباط نمود، اين است که فراگيري و وسعت افراد تحت پوشش تأمين اجتماعي در اسلام بسيار گستردهتر از مشمولان ساير الگوهاي رايج است و گروههاي متعددي را شامل ميشود و اختصاص به افراد شاغل نميشود؛ اين در حالي است که در بسياري از الگوهاي رايج تأمين اجتماعي به افراد شاغل اختصاص دارد. در اينجا به بيان مشمولان تأمين اجتماعي در الگوي اسلامي ميپردازيم:
1. فقير؛ يعني کسي که مالي ندارد که بتواند با آن مايحتاج زندگياش را تأمين نمايد (توبه: 60)؛
2. مسکين؛ تنها به کسي که ندار است اطلاق نميشود، بلکه به کسي ميگويند که علاوه بر نداري، دچار ذلت و مسکنت هم باشد و اين وقتي است که فقرش بهحدي برسد که او را خوار سازد؛ مثلاً مجبور شود به اينکه از آبروي خود مايه بگذارد و دست پيش هرکس و ناکس دراز کند (نساء: 36؛ توبه: 60)؛
3. کارگزاران و کارکنان زکات؛ به کساني گفته ميشود که در جمعآوري و گردآوري زکات يا امور اداري آن فعاليت ميکنند. چنين افرادي مستحق دريافت اجرت در برابر عمل خود هستند (توبه: 60)؛
4. تأليف قلوب؛ کساني هستند که مسلمان نيستند و با دادن سهمي از زکات به آنان، دلهايشان به طرف اسلام متمايل ميشود و بهتدريج به اسلام درميآيند، و يا اگر مسلمان نميشوند، ولي به مسلمانان در دفع دشمن کمک مينمايند و يا در برخي از امور ديني کاري انجام ميدهند (توبه: 60)؛
5. بدهکاران و ورشکستگان؛ کساني که به دليل ورشکستگي توانايي پرداخت بدهيهاي خود را ندارند مشمول حمايتها و مساعدتها ميباشند و ميتوان از زکات براي جبران بدهي آنان استفاده نمود (توبه: 60)؛
6. درراهماندگان؛ به کساني اطلاق ميشود که از توانايي مالي برخوردار هستند، اما در سفر دچار تنگنا شدهاند و قادر به تأمين هزينة سفر مانند خوراک، پوشاک يا مسکن نيستند. اين گروه نيز جزء کساني بهشمار ميروند که ميتوان از زکات، خمس و منابع مالي ديگر آنها را مورد حمايت قرار داد (توبه: 60؛ انفال: 41؛ حشر: 7؛ بقره: 215 و 177؛ نساء: 36؛ اسراء: 26؛ روم: 38)؛
7. آزاد کردن بردگان و زندانيان؛ کساني که آزادي آنان مورد تهديد قرار گرفته است؛ مانند بردگان در زمانهاي گذشته و يا زندانيان را ميتوان با زکات خريداري و يا آزاد کرد (توبه: 60؛ نساء: 36)؛
8. سالمندان و ازکارافتادگان؛ افرادي که به دليل کهنسالي و يا بروز حوادث از کار افتاده ميشوند و توانايي کار کردن و تأمين نيازهاي خود را ندارند مشمول مساعدتهاي تأمين اجتماعي قرار ميگيرند؛
9. بيماران؛ کساني که به دليل بيماري از سلامت جسمي و رواني مناسبي برخوردار نيستند و نهتنها توان کار کردن را ندارند، بلکه بايد هزينههاي سنگين درمان را نيز متحمل شوند از جمله گروههايي بهشمار ميروند که بايد مورد حمايت قرار گيرند؛
10. فيسبيلالله؛ عنوان عامي است که هر کار خيري که مصالح عمومي را در پي داشته باشد، دربر ميگيرد. بنابراين نهتنها موارد بيانشده در بالا را دربر ميگيرد، بلکه ساختن مدارس، مساجد، بيمارستانها، راهها، پلها، تبليغ دين و ساير موارد را دربر ميگيرد (بقره: 195؛ بقره: 177؛ توبه: 60؛ نساء: 36)؛
11. يتيمان و افراد بيسرپرست؛ افرادي که والدين خود را از دست ميدهند و يا اينکه به دلايل مشکلات اجتماعي از والدين جدا ميشوند ازجمله طبقات اجتماعي هستند که اسلام توجه ويژهاي به آنان نموده است. آنچه از مضامين بهدستآمده از قرآن در مورد حمايت از يتيمان استفاده ميشود، اين است که حمايت از يتيمان تنها شامل حمايت مالي از آنان نميشود، بلکه محافظت از اموال و حقوق آنان و توجه به جنبههاي عاطفي و تربيتي آنان را نيز دربر ميگيرد (ضحي: 7ـ10؛ انعام: 152؛ نساء: 2).
نتيجهگيري
در اين تحقيق بهمنظور ساخت الگوي تحليلي ـ تطبيقي تأمين اجتماعي ابتدا مشخصهها و عوامل اصلي معرف گونهها و نظامهاي تأمين اجتماعي در سطح خرد و عملياتي استخراج ميشود که عبارت است از: منابع مالي (ماليات، سهم کارگر، سهم کارفرما)، دامنة پوشش (افراد شاغل، افراد نيازمند و همة افراد جامعه)، روشها (راهبردها)، اهداف و سطح پرداخت؛ در مرحلة دوم مشخصهها و عوامل اصلي سطح کلان، يعني ايدئولوژيهاي رفاهي استخراج ميشود. اين مشخصهها عبارت است از: نقش دولت در رفاه، نقش بازار در رفاه و ارزشهاي خاص مورد توجه هر ايدئولوژي؛ در مرحلة سوم مشخصهها و عوامل سطح مياني که از طريق گونهشناسيهاي گوناگون در زمينة نظامهاي رفاه و تأمين اجتماعي بهدست ميآيد، استخراج ميگردد. اين مشخصهها عبارت است از: فاصلة طبقاتي، ميزان کالاييزدايي از خدمات رفاهي، محور اصلي همبستگي، اهداف، معيارهاي تشخيص، عامل تخصيص، ميزان هزينهها، مديريت و ساختار خانواده. اکنون با ترکيب مشخصههاي سطوح سهگانه؛ يعني ايدئولوژيهاي رفاهي (سطح کلان)، رژيمهاي رفاهي (سطح مياني) و نظامهاي تأمين اجتماعي (سطح خرد و عملياتي) ميتوان الگوي تحليلي ـ تطبيقي رفاه و تأمين اجتماعي را ايجاد نمود. با ترکيب اين سه سطح، الگوي تحليلي ـ تطبيقي رفاه و تأمين اجتماعي ايجاد ميشود که براي ارزيابي نظامهاي رفاهي مختلف، ازجمله نظام رفاهي در اسلام کاربرد دارد. در اسلام تأمين اجتماعي بر اساس اصول توحيد، کرامت انساني و مسئوليت اجتماعي بنا شده است. فقر نکوهش شده و حمايت از نيازمندان وظيفهاي اجتماعي است که به عهدة حکومت و مردم گذاشته شده است. منابع مالي تأمين اجتماعي در اسلام شامل نفقه، قرضالحسنه، انفاق، خمس، زکات، صدقات مستحبي، کفاره، وقف، نذر، وصيت، انفال و فيء ميباشد. اين منابع اغلب مردمي و داوطلبانه هستند و وابستگي به دولت را کاهش ميدهند. مشمولين تأمين اجتماعي در اسلام گستردهتر از الگوهاي رايج هستند و شامل فقرا، مساکين، کارگزاران زکات، بدهکاران، در راه ماندگان، آزاد کردن بردگان و زندانيان، سالمندان، بيماران، فيسبيلالله و يتيمان ميشوند. اين رويکرد جامعتر به نيازهاي اجتماعي و رفاه عمومي ميپردازد.
- پناهی، بهرام (1383). نظام تأمین اجتماعی و اقتصاد بازار. رفاه اجتماعی، 3(12)، 11ـ40.
- حسینی، سیدرضا (1388). تأمین اجتماعی و رشد و توسعة اقتصادی. جستارهای اقتصادی، 6(11)، 61ـ82.
- غفاری، غلامرضا و حبیبپور گتابی، کرم (1393). سیاست اجتماعی بنیانهای مفهومی و نظری. تهران: دانشگاه تهران.
- مور، کن بلیک (1385). مقدمهای بر سیاستگذاری اجتماعی. ترجمة علیاصغر سعیدی و سعید صادقی جقه. تهران: مؤسسة عالی پژوهش تأمین اجتماعی.
- تیلور، گری (1392). ایدئولوژی و رفاه. ترجمة حسین محققی کمال و مهدی نصرتآبادی. تهران: جامعهشناسان.
- مؤسسة فرهنگی و هنری آهنگ آتیه (1394). تأمین اجتماعی برای همه ویژة آشنایی آموزگاران مقاطع مختلف تحصیلی با مفاهیم بیمهای. تهران: معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان تأمین اجتماعی.
- یزدانی، فرشید (1382). مفاهیم بنیادی در مباحث رفاه اجتماعی (سیاست اجتماعی، حمایت اجتماعی، رفاه و تأمین اجتماعی). رفاه اجتماعی (ویژهنامة سیاست اجتماعی)، 3(10)، 31ـ54.




