سال سيزدهم، شماره دوم، پياپي 50، بهار 1401، ص 99ـ118
محمد مصطفايي/ استاديار وزارت علوم و تحقيقات فناوري mohammadmostafaee58@yahoo.com
دريافت: 20/05/1400 ـ پذيرش: 24/09/1400
چکيده
يکي از الگوها در مواجهه با تنوع قومي جوامع، «همانندسازي» است که از سوي برخي حکومتها با هدف ايجاد انسجام داخلي دنبال ميشود. در همانندسازي بهمثابه يک رهيافت، دو رويکرد کلي وجود دارد: در يکي نفي نمادهاي قومي و فرهنگي بدون ترجيح قومي خاص، و در ديگري نفي نمادهاي قومي و فرهنگي به سمت قوم برتر و حاکم. از سوي ديگر، يکي از آموزههاي دين اسلام ايجاد وحدت در امت است. همين امر شبهه مشابهت ديدگاه اسلام با رهيافت «همانندسازي» را به ذهن متبادر ساخته، خود يک مسئله به نظر ميرسد. اما سياست «همانندسازي قومي» با هر دو رويکرد، از وجوه گوناگون، توسط عقل و شرع محل نقد است. اصل تنوع اقوام و شکلگيري هويت قومي امري طبيعي و البته غيرذاتي بوده که اسلام آن را پذيرفته و براي آن مصالحي قائل است. اين اصل هر دو رويکرد را به نقد ميکشد. تبعيض و برتري قومي بهمثابه ستون يکي از رويکردهاي همانندسازي مردود است. نوع برخورد با سنتهاي قومي نيز يکسان نيست. چهار رويکرد «پذيرش»، «پذيرش همراه با جهتدهي و اصلاح»، «سکوت و مباحانگاري» و «عدم پذيرش» از سوي اسلام در قبال سنتها وجود دارد. محور «همانندسازي اسلامي» برخلاف مسئله قوميت، نسبت به همه اقوام و جوامع يکسان بوده و آن ايدئولوژي مبتني بر ارزشهاي انساني و ايماني است. امکان تحقق اين ايدئولوژي به اين سبب که جوامع بشري و اقوام نوعي واحدند، ميسر است و نقطه نهايي سير جهان بشري بهشمار ميرود. شيوه انجام اين پژوهش «تحليل محتوايي» با بهرهگيري از استدلالهاي عقلاني است.
کليدواژهها: همانندسازي، قوم، تنوع قومي، فرهنگ، انسجام داخلي.