تحلیلی از وضعیت کاری زنان در خانه و سازمان با رویکرد اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
خداوند متعال به هنگام آفرينش، انسان را بهصورت مرد و زن آفريد تا اين دو بتوانند در کنار يکديگر تعادل زندگي را فراهم کنند. اين دو جنس مخالف، مکمل يکديگر قرار گرفتند تا چرخة حيات بشري بهنحو شايستهاي جريان يابد. در طول زندگي بشر، زنان و مردان دوشادوش يکديگر براي گذران زندگي و ترقي جوامع كوشيدهاند و هر يک بهنوبة خود نقشي در تاريخ بشريت ايفا کردهاند. در طي دو قرن گذشته، ترديدهايي دربارة جايگاه، تکاليف و وظايف زنان مطرح شده است. در اين زمينه، مکاتب فلسفي و اجتماعي متعددي نيز به ايدهپردازي و ارائة راهحل پرداختهاند؛ اما بهطورکلي ميتوان گفت که هرگاه وظايف فردي، اجتماعي و خانوادگي زنان و مردان دچار دگرگوني شده، تعادل زندگي بشر نيز بههم ريخته است.
كانون مطالعة این پژوهش بانوان مسلمانی هستند که به کار خارج از خانه اشتغال دارند یا تمایل دارند به کار خارج از خانه بپردازند. اينان ميخواهند بدانند كه وقت خود را بين خانه و سازمان چگونه بايد توزيع كنند؟ پاسخ به اين سؤال در شرايط تأهل داشتن يا فرزند داشتن ميتواند متفاوت باشد. ازاينرو شناخت شرايط براي پاسخ به سؤال، مؤثر است. بررسي پاسخ به اين سؤال از منظر اسلام، نياز به بررسيهاي مبنايي دارد كه در اين پژوهش بهصورت كوتاه به آنها پرداخته خواهد شد. بنابراين، سؤال پژوهش را میتوان چنین بیان کرد که زنان، اعم از متأهل و مجرد يا داراي فرزند يا بدون فرزند، وقت خود را بين سازمان و خانه چگونه بايد تنظيم كنند؟ شناسایی ميزان حضور زنان در زندگي شخصي و زندگي سازماني از نظر اسلام، (در حالت تأهل و تجرد، و فرزند داشتن يا نداشتن) هدف این پژوهش است.
1. پيشينه تحقيق
در ابتدا مناسب است که به پیشینۀ این تحقیق پرداخته شود و آثاری که در این زمینه در دسترس هست، مرور گردد. کتابها، مقالات و پایاننامههای متعددی را در این زمینه ـ که میتوانند بهعنوان پیشینۀ عام یا پیشینۀ خاص مورد استفاده قرار گیرند ـ میتوان نام برد که بهدلیل اختصار فقط به چند مورد اشاره میشود. آذربایجانی (1388) در مقالهاي با عنوان «اسلام و اشتغال زنان» درصدد برآمده است که بر اساس آيات، روايات و سيرة معصومين اثبات کند که زنان با حفظ يک سلسلهمعيارها از منظر اسلام حق اشتغال دارند. نیکزاد (بیتا) در مقالهاي با عنوان «زن و مسئوليتهاي اجتماعي و سياسي از نگاه اسلام» به اين سؤال اصلي ميپردازد که آيا اسلام اصل حضور زن در اجتماع، همچنين تصدِّي برخي مسئوليتهاي خطير همچون قضاوت، حکومت و مرجعيت را براي آنان به رسميت ميشناسد ياخير؟ فهیمی (1392) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان رابطۀ جنسيت و شغل از منظر اسلام، به این موضوع پرداخته است که اشتغال زنان باید در راستاي حفظ دين، حفظ جان، حفظ عقل، حفظ نسل و حفظ اموال بشر تنظیم گردد. همچنين هر فعاليتي كه تضمينكنندۀ مصلحت عمومي يا گروهي باشد، بر مصلحت فردي ترجيح دارد. برایناساس، تقسیمبندی مناسبی از وظایف زنان ارائه شده است. در منابع غربی نیز به این موضوع پرداخته شده است. کاپور (2019) در مقالۀ خود با عنوان «نقش زنان در مدیریت تعهدات خانوادگی» به این موضوع پرداختهاند که نقش زنان در مدیریت مسئولیت خانواده، جزء لاینفک زندگی است. در دورة مدرن، تحولاتی در زندگی آنها بهوجود آمد و زنان فرصتهای جدیدی در تحصیل و اشتغال پیدا کردند. بهرغم مشارکت آنها در امور اجتماعی، سهم بسزای آنها در مدیریت و مسئولیت خانواده نباید فراموش شود. آنان وظیفه دارند که به وظایف خود در قبال رشد کودک، مراقبتهای بهداشتی خانواده، رژیم غذایی و تغذیه، تأمین امور جنسی همسر و غیره، اقداماتی انجام دهند. بنابراین نیازمند یادگیری مهارتهای ارتباطی مؤثر و تعامل با افراد داخل و خارج از خانه بهشیوهای مؤثر هستند.
2. روش پژوهش
این پژوهش از نظر هدفْ کاربردی، و از نظر ماهیتْ کیفی است که با رویکرد تحلیل توصیفی بهدنبال حل مسئلۀ پژوهش است. بررسی ماهیت موضوع بهکارگیری از نوع تحقیقات کاربردی وابسته است و نیاز به مطالعۀ گسترده دربارۀ موضوع دارد. شیوة گردآوری اطلاعات بر مبنای مطالعات کتابخانهای اسناد انجام شده و این مطالعه بر اساس بررسی متون و تحلیلهای عقلی صورت گرفته است. در ابتدا با شناسایی مفاهیم کلیدی بحث و جستوجو در منابع معتبر، تلاش شد کلیدواژههای مرتبط شناسایی شوند و سپس بر اساس شيوة تحليل عقلي و بهرهگيري از معناهای مطابقي، تضمنی، و التزامی از آیات و روایات استفاده شد و تلاش شده است که برداشتها و استنباطهایي که در چهارچوب شيوۀ اجتهاد قرار ميگيرد، استخراج شود. بهمنظور تأييد برداشتها و استنباطهاي تحقيق، ضمن بررسي آيات قرآن و تفاسير مربوط، تحليلهاي عقلي متناسب با جايگاه و وظايف زنان در خانواده و سازمان، مورد استفاده قرار گرفته است. در تحليلهاي عقلي تلاش شده است که ابعاد موضوع، شناسايي شود و براي آنها مستندات ديني ارائه گردد.
3. ادبيات تحقيق
بیان شد که سؤال اساسی تحقیق، شناسایی میزان حضور زنان در زندگی شخصی و زندگی سازمانی از منظر اسلام است. بررسی و تبیین این پژوهش، در سه بخش صورت ميگيرد. ابتدا جايگاه زن در نظام آفرينش بهطور گذرا مورد توجه قرار ميگيرد؛ سپس به بررسي مفهوم مکمل بودن زن و مرد پرداخته ميشود. در نهايت، بر اساس يافتههاي دو بخش پيشين، به تحليل زمانبندي حضور زن در عرصۀ خانوادگي و سازماني توجه ميشود. ساختار پژوهش در نمودار شمارۀ 1 درج شده است.
نمودار 1. شمای کلی ساختار پژوهش
4. زن در نظام آفرينش
خداوند متعال نظام آفرینش را برای بهرهمندی و تکامل انسان آفریده است. انسانها، اعم از زنان و مردان میتوانند با استفاده از این امکانات، در مسير صعود يا سقوط قرار گيرند. زن و مرد داراي مشترکات و مشابهتهاي فراواني هستند؛ چنانکه با يکديگر تمايزات و تفاوتهايي نيز دارند. شماي كلي بررسي اين موضوع در نمودار شمارۀ 2 درج شده است.
1-4. مشابهت زن و مرد
همانگونهکه خلقت زنان و مردان با هم برابر است، زمینة شکست و موفقیت آنها نیز برابر است؛ چنانکه تکاليف هر يک نيز بهتناسب توانشان تعيين شده است. وضعيت آفرينش اين دو جنس مخالف را ميتوان بر اساس آیات فراوان قرآن کریم استنباط کرد. در اين کتاب مقدس به ويژگيها و خصوصيات هر يک اشاره شده است. در اينجا برخي از اين خصوصيات بهاختصار مورد توجه قرار ميگیرد:
1-1-4. برابري در سرشت
انسانها در اصل انسانيت و در حقيقت بشريت با يکديگر برابرند (طباطبايي، 1374، ج4، ص 215). خداوند دربارة خلقت زنان و مردان از يک سرشت واحد ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ» (نساء: 1)؛ اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همۀ شما را از يك انسان آفريد.
2-1-4. برابري در صعود و سقوط
مراحل ترقي و تنزل براي انسانها، اعم از زن و مرد نيز برابر است. خداوند به هنگامي که از ترقي و تعالي انسانها سخن ميگويد، هم از مردان ياد ميکند و هم از زنان. زنان پاک همانند مردان پاکاند و تفاوتي بين اين دو نيست: «وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ» (نور: 26)؛ زنان پاك از آنِ مردان پاك و مردان پاك از آنِ زنان پاكاند. قرآن کریم هنگامي که از پلیدی و پلشتي انسانها سخن ميگويد، تفاوتي بين زنان و مردان بدکاره قائل نيست و هر انسان بدي را خواه مرد باشد يا زن، مستوجب مذمت ميشمارد: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيمٌ» (توبه: 68)؛ خداوند به مردان و زنان منافق و كفار وعدۀ آتش دوزخ داده است. جاودانه در آن خواهند ماند- همان براى آنها كافى است- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب هميشگى براى آنهاست.
3-1-4. برابري تکاليف و مسئوليتها
خداوند براي زنان و مردان تکاليف و وظايف برابري تعيين نموده است. آنگونه نيست که مردان تکليفي نداشته و در برابر، زنان از تکاليف سنگيني برخوردار باشند. برايناساس، خداوند هنگامي که از تکاليف زنان ميخواهد سخن بگويد، چنين ميفرمايد: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» (نور: 31)؛ و به زنان باايمان بگو: چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ كنند. هنگامي که نوبت مردان ميشود، خطاب به آنان ميفرمايد: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور: 30)؛ به مردان مؤمن بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند و عفاف خود را حفظ كنند.
بنابراین از آیات قرآن استفاده میشود که این دو موجود برترِ نظام آفرینش، از جهات گوناگون با هم برابرند. این در حالی است که در برخی از کتب آسمانی تحریفشده، مانند کتاب مقدس یهودیان يعني تورات، زن موجود درجۀ دو فرض شده و مورد ملامت قرار گرفته است. براي نمونه، در تورات (سِفر پيدايش، باب سوم، آية 1 الي 13) چنين آمده است: «مار با زن به گفتوگو پرداخت و او را وسوسه کرد. چون زن ديد آن درخت براي خوراک نيکوست و دلپذير و دانش فزا، پس از آن ميوه بخورد و به شوهرش نيز خوراند. آدم هنگامي که مورد خطاب عتابآلود خداوند واقع شد، گفت: اين زني که قرين من ساختي، از اين ميوه به من داد و...». يهوديان و مسيحيان معتقدند که زن عامل فريب انسان است. آنان بر اين باورند که زن توانايي بيشتري در فريب انسان دارد (توکلی، 1397، ص 135). اسلام با رد اين ديدگاه، بر اين عقيده است که زن و مرد در اين زمينه با هم برابرند؛ یعنی همانطورکه زنان توانایی گمراهی مردان را دارند، مردان نیز میتوانند چنین کنند. به آیات قرآن توجه کنید: «فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَي» (طه: 117)؛ گفتيم: اى آدم، اين دشمن تو و همسر توست. مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه در رنج افتى. مفسران از این آیه چنین برداشت کردهاند که زن و مرد، هر دو در تیررس دشمن و وسوسههای شیطان قرار دارند (قرائتی، 1379، ج 7، ص 401). اساساً در آیاتی از قرآن که به موضوع سعادت و شقاوت، فضیلت و رذالت، تقوا و فجور میپردازد، تفاوتی بین اوصاف مردانه و زنانه دیده نمیشود (جوادی آملی، 1388، ص 83).
بنابراین مشاهده ميشود که بر اساس آيات قرآن کريم، سهم زن و مرد در شکلگيري سعادت و موفقيت يا شقاوت و ناکامي برابر است. از نظر اسلام، زن و مرد هر دو در پيشرفت يا پسرفت زندگي بهطور مساوي نقشآفرینی ميکنند. اینگونه نیست که زن در گمراهي جامعه نقش اساسی بر عهده داشته و مرد از توان کمتري برخوردار باشد. توانايي مکر و حيله در زنان و مردان بهصورت برابر قرار دارد؛ چنانکه مکرپذيري نيز بهصورت برابر است. از سوی دیگر، خداوند متعال بههنگام مجازات و تنبیه نیز با انسان خطاکار، اعم از مرد و زن، برخورد یکسان دارد؛ یعنی هر کس بهاندازة خطای خود مجازات میشود؛ خواه مرد باشد یا زن: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَاء بِمَا كَسَبَا نَكَالاً مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (مائده: 38)؛ دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بهعنوان يك مجازات الهى قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است.
2-4. تمايزات زن و مرد
در کنار برابریهای بیانشده در آیات قرآن کریم، میتوان تفاوتهایي را برای زنان و مردان شناسایی کرد. اين تفاوتها و تمايزات بهمعناي نقص براي آنان نيست؛ بلکه بهمنزلة تکميلکنندة جنس مخالف است و در جهت وظايف حياتي نقش اساسي دارد. برخي از این تفاوتها بهصورت واضح براي همه مشهود است. این تفاوتها را میتوان در دو دسته بررسی کرد:
1-2-4. تمايزات جسماني
بخش مهمی از تفاوت زنان و مردان با يکديگر تفاوتهاي بيولوژيکی است. این تفاوتها که عمدتاً ظاهري است؛ ناشي از انتخاب آنها نيست؛ مانند تفاوتهای آنان در دستگاه تناسلي، تفاوت در شکل سينه، تفاوت در استخوانبندی، تفاوت در نيروي بدني، دورة قاعدگي در زنان، توانايي توليدمثل و... . بنابراین مردان و زنان بهطور طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند.
2-2-4. تمايزات روحاني
از نظر روح و روان، زنان با مردان تفاوتهايي دارند. بخشي از تفاوتها مربوط به عواطف و انفعالات دروني است. اين موضوع قابل مشاهده است که زنان از عواطف، انفعالات و احساسات بيشتري نسبتبه مردان برخوردارند. بههمين دليل، زنان زودتر از مردان ميخندند و ميگريند، محبت بيشتري دارند و آن را بهتر ابراز ميکنند؛ همچنین قلب رئوفي دارند و... . از سوي ديگر، اين موضوع رواني نيز از نظر تجربي به اثبات رسيده است که زنان ميل بيشتري به محبوب شدن و مورد توجه قرار گرفتن دارند. طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن (مطهري، 1374، ص 52). بههمين دليل، زنان ميتوانند بهراحتي از مردان دلربايي کنند. خداوند وسیلۀ جذابيت و دلربایی را نيز در اختیار زنان قرار داده است. تفاوت ديگري که در زنان قابل مشاهده است، ميل زياد زن بهخودآرايي و خودنمايي است. اساساً يکي از دلمشغوليهاي زنان خودآرايي است. تلاش براي آراستگي واقعی و غيرواقعي با وسایل در دسترس و ممکن، از ويژگيهاي زنان است. به همین دلیل، «تبرج» از مختصات زنان شمرده شده است (مطهری، 1379، ج 7، ص 478). همچنين تمايل زنان به داشتن حامي نيز يکي از اين تمايزات بهحساب ميآيد (مطهري، 1374، ص 53).
بنابراين دیده ميشود که زنان و مردان با يکديگر تفاوتهاي جسماني و روحاني فراواني دارند. بهطور طبيعي اين تفاوتها ميتواند بر توانايي آنان در موقعيتهاي فردي، اجتماعي، و خانوادگي تأثيرهاي متفاوتي بگذارد. اين تفاوتها، همانطورکه ميتواند براي زنان امتيازاتي در پي داشته باشد، ميتواند محدوديتهايي را نيز بهدنبال داشته باشد؛ چنانکه بر اساس اين تفاوتها انتظارات جامعه از مردان متفاوت خواهد بود؛ زيرا اين تفاوتها به امتيازات و محدوديتهايي منجر خواهد بود.
بنابراين اگر اين سؤال اساسي مطرح شود که آيا تفاوتهای جسمی و روحی بیانشده سبب تغييرات اساسی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان (بهويژه زنان) میشود يا نه، بر اساس مطالب فوق، پاسخ بايد مثبت باشد. ازاين روست که در تعیین حقوق و تکالیف برای زنان و مردان باید به تفاوتهاي بيانشده توجه شود. تعبیه و طراحی این تفاوتها برای تشکیل و حفظ خانواده، و حفظ نسل و بقای نسل بشر، اجتنابناپذیر است؛ چنانکه این تفاوتها بیانگر برتری یا پستی یک جنس بر دیگری نیست؛ بلکه ابزاری برای تقویت پیوند خانوادگی است.
5. مکمل بودن زن و مرد
جنبههاي مشترک خلقت زن و مرد بيان شد، چنانکه مشاهده شد، اين دو مخلوق در تکاليف و وظايف مشابهتهاي فراواني دارند. تمايزات جسماني و روحاني مرد و زن نيز بهمنظور تکميل چرخۀ حيات بشري در نظر گرفته شده است و هر يک به اين معناست که هر موجودي بهتناسب اين ويژگيها بايد در جاي خود قرار گيرد. برخي از محققين معتقدند كه نيازها و خواستههاي اصلي زن و مرد متفاوتاند و درعينحال مکمل يکديگرند. نمونهاي از اين خواستهها و نيازها را بهصورت ذيل ميتوان برشمرد: 1. زن به توجه، و مرد به اعتماد نياز دارد. 2. زن به درك، و مرد به پذيرش نياز دارد. 3. زن به احترام، و مرد به قدرداني نياز دارد. 4. زن به صميميت، و مرد به تحسين نياز دارد. 5. زن به اعتبار، و مرد به تأييد نياز دارد. 6. زن به اطمينان خاطر، و مرد به تشويق نياز دارد (گري، 1380، ص 54). بنابراين بهتناسب ويژگيهاي ظاهري و باطني زن و مرد، از آنها وظايف و تواناييهاي متفاوتي در زندگي انتظار ميرود که تأمينکنندة نيازهاي جسمي و روحي زندگي خواهند بود. برخي از اين موارد در نمودار شمارۀ 3 درج شده است.
نمودار 3. مكمل بودن زن و مرد
1-5. زن کانون آرامش در خانواده
زن و مرد در تکون و شکلگيري خانواده سهيم و شريکاند؛ اما در تحکیم آرامش خانواده، سهم زنان بيشتر است. زنان بهدليل داشتن عواطف و احساسات سرشار، مأمن و پناهگاه اعضای خانوادهاند. خداوند ميفرمايد: «وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم: 21)؛ و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد؛ و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد. در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكر مىكنند. خداوند انسانها را بهگونهاي آفریده است که زنان مايۀ تسكين و آرامش مردان شوند. زنان با جمال و كرشمۀ خود و با مودت و رحمت خويش دل مردان را بهسوى خود جذب میكنند. مودت و رحمت که در آیه به آن اشاره شده، از شهوت و میل طبیعی فراتر است و عامل سکون و آرامش است (مطهری، 1379، ج 7، ص 183). هنگاميکه زن ماية آرامش باشد و مرد آرامش خود را در پناه زن بياب، فرزندان نيز در آرامش خواهند بود. بنابراين، زنان محور سکینه و آرامش در خانه براي همة اعضا خواهند بود.
2-5. مرد محور آرامش در اجتماع
از حيث اجتماعي، مردان محور امنيتاند. قرآن کریم مرد را محصَن مينامد؛ یعنی محافظ و نگهبان: «وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء...» (نساء: 24)؛ و زنان شوهردار (بر شما حرام است) ... . كلمة محصَنات بهمعناى مصونیت و حفظ است (فارس، 1390ق، ج 2، ص 69). محصنات اصلش از «احصان» بهمعنای منع است و قلعه را هم از این جهت حصن میگویند: چون از ورود اغیار منع و جلوگیری میکند؛ و زن شوهردار هم از این جهت محصنه گفته میشود که شوهرش او را از تعرض دیگران حفظ میکند (قمی، 1385، ص77). برايناساس، در زبان عربي هنگامي که اين واژه را براي زن بهکار ميگيرند (احصنت المرأه) منظور اين است که زن در پناه شوهر قرار گرفته است و شوهر او را حفظ خواهد كرد (طباطبايي، 1374، ج4، ص 424). بنابراين ميتوان گفت تهديدهايي که در جامعه متوجه زن است، بهوسیلۀ مرد دفع ميشود و مرد حافظ و محور آرامش زن در جامعه خواهد بود؛ چنانکه خداوند متعال در آيهاي ديگر، مردان را رکن و قوام خانواده قلمداد ميکند: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ» (نساء: 34)؛ مردان، سرپرست و نگهبان زناناند، بهدلیل برتريهايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى بر بعضى ديگر قرار داده است. اين آیه گویای این است که قوت عقلانی مرد اقتضای تفوق را دارد؛ ازاينرو صلاحیت سرپرستی به او داده شده است تا در جامعه سرپرستي خانواده را به عهده بگيرد و حافظ اعضای آن باشد. در ادامة همين آيه، به اين موضوع پرداخته شده است که خداوند تأمين زندگي را نيز به عهدة مرد گذاشته است تا خانواده از این جهت آسودهخاطر باشد و براي تأمين معاش، به مرد خانواده تکيه کند. بنابراين مشاهده ميشود که مرد، هم مسئولیت حفاظت و حراست را دارد و هم مسئولیت اقتصادی و تأمين معاش خانواده را. بههرحال، اين دو با مشارکت يکديگر آرامش را در خانه و جامعه بهوجود ميآورند و نقش مکمل بودن خود را براي يکديگر به نمايش ميگذارند.
6. تحليل زمانبندي حضور زن
بعد از يادآوري جنبههاي مشترک و متفاوت زنان و مردان، اين موضوع نيز يادآوري شد که اين دو موجود بر اساس اشتراکات و اختلافات، تکميلکنندة يکديگرند. امروزه بخشي از کارمندان در ادارات و سازمانها و بخشي از کارگران در کارگاهها و کارخانهها را زنان متأهل شکل دادهاند. براي شناسايي موقعيتهاي گوناگون زن، مناسب است که موضوع را همانگونهكه در نمودار شمارۀ 4 مشاهده ميكنيد در دو محور شخصيت خانوادگي و شخصيت اجتماعي مورد توجه قرار دهيم.
1-6. شخصيت خانوادگي زنان
«خانواده» در لغت از دو جزء «خان» بهمعناى منزل و سرا، و «واده» بهمعناى اهل منزل تشكيل شده است (معین، 1387، ج 5، ص521؛ دهخدا، 1387، ج 6، ص 741). بنابراين، همۀ كسانى كه در خانه هستند، عضو خانواده محسوب مىشوند. در تعريف اصطلاحى گفته شده است: خانواده عبارت است از روابط جنسى معيّن و بادوامى كه توليد اطفال و پرورش آنها را بهعهده دارد (جي گود، 1353، ص 17). جامعهشناسان خانواده را از مهمترين نهادهاى اجتماعى مىدانند (آزاد ارمکی، 1393، ص 43) و نقش خانواده مورد تأکيد اديان و مذاهب الهي و غيرالهي قرار داشته است (مکارم شیرازی و همکاران، 1381، ج 21، ص 334). خانواده با ازدواج دو نفر شروع ميشود و بهتدريج با تولد فرزندان گسترش مييابد. در خانواده نيز نقش زنان بسيار حائز اهميت است. امام خميني در تأکيد بر اين موضوع چنين فرمودهاند: «زن مبدأ همۀ سعادتهاست. از دامن زن مرد به معراج مىرود. زن مربى جامعه است. مادرها مبدأ خيرات هستند. مربى انسانها زن است» (گروهی از محققین، 1374، ص 74).
جامعه از واحد اصلي خانواده تشکيل شده است. دانشمندان کلام، اخلاق و فقه نيز توصيهها و راهکارهاي فراواني را براي بهبود اين نهاد اجتماعي بيان کردهاند. زنان نقشآفريني بيشتري را در خانواده دارند؛ برايناساس ميتوانند موفقيت يا عدم موفقيت بيشتري را براي جامعه رقم بزنند. زنان از نظر شخصيت فردي در خانواده دو نقش اساسي ايفا ميکنند: نقشي بهعنوان همسر و نقشي بهعنوان مادر؛ تا هستة اصلي جامعه، يعني «خانواده» شکل بگيرد. در آموزههاي اسلامي، زنان در خانواده از شخصيت و موقعيت برتري برخوردارند. به عبارت ديگر، اسلام نهتنها جنس زن را پستتر از مرد نميداند، بلکه در برخي موارد بر اساس آموزههاي اسلامي، به زنان امتيازات خاصي نيز داده است تا نقش برجستۀ اين موجود واضحتر شود. امتيازات خاصي را که آموزههاي اسلامي متناسب با ويژگيهاي روحي زنان در نظر گرفته است، ميتوان در اين موارد مشاهده کرد:
1-1-6. فزوني احترام به مادر
احترام به پدر و مادر از توصيههاي همۀ اديان الهي است. نشانۀ پايبندي به آرمانهاي ائمۀ معصومين نيز بر اساس ميزان نيکي کردن به والدين تعيين شده است. چنانکه امام صادق خطاب به جابر فرمودند: «شيعيان ما شناخته نميشوند؛ مگر با... نيکي به والدين» (صدوق،1417ق، ص 180)؛ اما درعينحال، تأکيدات فراواني بر اهميت و اولويت احترام به مادر در توصیههای اسلامي وجود دارد. قرآن کريم دراينباره ميفرمايد: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ...» (احقاف: 15)؛ ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند. مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى بر زمين مىگذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد. در عين حالي که بر احترام به والدين تأکيد ميشود، زحمات مادر در دوران بارداري و شيردهي نيز يادآوري ميگردد تا انسانها بيشتر قدردان اين زحمات باشند.
2-1-6. ترجیح مادر بر پدر
بر اساس تأکيدات اسلامي، حق مادر بهقدري گسترده و مهم است که حتي از حق پدر نيز برتر شمرده شده است. اين موضوع در روايات متعدد بيان گردیده؛ چنانکه از امام رضا نقل شده است: «بدان که حق مادر لازمترين حقوق و واجبترين آن است» (نوری، 1408ق، ج 15، ص 18). همچنین پيامبر گرامي اسلام فرمودند: «اِذَا کُنتَ فِی صَلاةِ التَطَوُعِ فَاِن دَعَاکَ وَالِدُکَ فَلاتَقطَعهَا وَ اِن دَعَتکَ وَالِدَتُکَ فَاقطَعهَا» (نوری، 1408ق، ج15، ص 180)؛ هرگاه مشغول خواندن نماز مستحب بودي و پدرت تو را فراخواند، به نمازت ادامه بده؛ اما اگر مادرت تو را فراخواند، نمازت را قطع کن و او را اجابت کن. گوش به فرمان بودن فرزند نسبتبه پدر و مادر، هر دو، تأکيد شده است؛ اما همراهي و مساعدت با مادر، تأکيد فزونتري دارد و اين ناشي از مقام ارجمند مادران است. همچنین امام محمدباقر دربارۀ ترجیح حق مادر بر پدر میفرمایند: حضرت موسی به خدا عرض کرد: پروردگارا! مرا سفارش کن. فرمود: تو را به مادرت سفارش میکنم. مجدداً عرض کرد: پروردگارا! مرا سفارش کن. خداوند فرمود: تو را به مادرت سفارش میکنم. باز گفت: پروردگارا! مرا سفارش کن. فرمود: تو را به پدرت سفارش میکنم. امام باقر افزود: ازهمینرو گفته میشود که حق مادر از نیکی، دوسوم و برای پدر یکسوم است (صدوق، 1417ق، ص511).
3-1-6. زن در نقش همسر
خانواده که از زن و مرد (و گاهي فرزندان) تشکيل ميشود، بر مبناي عواطف و احساسات است. شکلگيري قانوني خانواده پس از ايجاد علاقه بين طرفين موضوعيت پيدا ميکند. حاکميت مهر و محبت در خانواده، که از چشمۀ عواطف زن در خانواده جريان مييابد، باعث دوام و لذتبخش شدن اين هستة اصلي اجتماع است. زن در خانواده با بذل عواطف و ارائۀ جذابيتهاي جنسي، کانون گرمي براي آرامش شوهر خود ميسازد و او را از گزند بدخواهان و هوسرانان بيرون خانه دور ميسازد. زنان با رعايت توصيههاي رواني و اخلاقي، محور آرامش براي همسر و فرزندان خواهند بود. تلاش آنان چنان ستودني است که نبی گرامی اسلام فرمودند: «جَهادُ المَرة حُسنُ التَبَعُلِ» (کلینی، 1372، ج5، ص 9)؛ جهاد زنان، خوب شوهرداری کردن است.
از نظر اسلام، خانواده همانند شرکت سهامي تلقي نميشود که هر يک از زن و مرد داراي سهم مشخصي باشند؛ بلکه مرد بايد بداند که بهسبب بذل عواطف زن به خانواده، در برابر او مديون است و بايد تلاش کند که حق همسر خود را در خانواده ادا کند و قدردان اين جهاد بزرگ باشد. تجهيز مرد به نيروى تعقل و دفاع، و تجهيز زن به عواطف و احساسات، دو تجهيز متعادل است كه بهوسيلۀ آن، دو كفۀ ترازوى زندگى در جامعه كه مركب از مرد و زن است، متعادل میگردد (طباطبایی، 1374، ج 4، ص 342). از آموزههاي اسلامي استفاده ميشود که همسرداري مهمترين وظيفه برای زنان است. با توجه به مطالب پیشگفته دربارة ویژگیهای روحانی، بهدست میآید که زنان با داشتن چنين ويژگيهايي مستعد اين هستند که همسرداري و مادري را بهنحو کامل بر عهده گيرند. ازاينرو ميتوان گفت که وظیفة اصلی برای زن، همسرداری است. اين ظرفيت براي آنان ايجاب ميکند که مهمترين مسئوليت خود را در همسرداري بدانند. خداوند زن را مايۀ آسايش روح مرد قرار داده است: «و جعل منها زوجها ليسكن اليها» (اعراف: 189). خانواده براى مرد كانون آسايش و آرامش، زدودن خستگى و فراموشخانۀ گرفتارىهاى بيرونى است. قانون آفرينش براى ريشهدار كردن پيوند زناشويى و استوارى زندگى خانوادگى، زن و مرد را نيازمند يكديگر آفريده است. مرد از جنبۀ مالى نقطهاتكاى زن بهشمار مىرود و زن از نظر تأمين آسايش روحى، نقطهاتكاى مرد است. در اين تقسيم كار، مرد بهتر مىتواند با ناملايمات بيرونى زندگى نبرد كند و زن بهتر مىتواند آرامش روحى خانواده را فراهم سازد (مطهري، 1374، ص 234).
4-1-6 . زن در نقش مادر
زن و مرد دو رکن اساسی خانوادهاند. اما در تداوم نسل و خانواده، نقش زن بهعنوان مادر نقش ارزشمندی است. پدر باید اصل نطفه را از غذای حلال تأمین کند و پس از آن اگر حرامخور شد، ارتباط تنگاتنگی با پرورش کودک ندارد. اما غذای حرام مادر، در گوارش او هضم شده و در طول دوران جنینی یا دوران شیردهی تأثیر میگذارد. امیرالمؤمنین به فرزندشان فرمودند: «بدترین غذاها لقمۀ حرام است» (نهجالبلاغه، ن 32، فراز 37) و امام صادق فرمودند: «از آثار بد کسب حرام، تأثیر منفی آن در نسل است» (کلینی، 1350، ج 5، ص 124). اما بعد از تولد نيز نقش مادر در تکون خانواده بيشتر از مردان است؛ زيرا در دوران کودکی و نوجوانی، مادران بهدلیل ارتباط بیشتر و عمیقتر همراه با عواطف و احساسات سرشار، تأثیر بيشتري بر روحيات و اخلاقيات فرزندان دارند.
فطرت مادران بهگونهاي است که منشأ ابراز عشق و علاقه به فرزندان است. برايناساس، در فقه اسلامي نيازي نبوده است که براي مادران تکليف شرعي مادري تعيين گردد. به عبارت ديگر، فقه اسلامي براي مادران، مادري را واجب نکرده است؛ یعنی بر مادر واجب نیست که فرزند را نگهداری کند؛ اما عواطف مادري بهگونهاي سرشار است که نياز به حکم فقهي و اخلاقي ندارد؛ بلکه خودبهخود اين کار صورت ميگيرد. خداوند در زن فطرتی به ودیعت گذاشته است که وجوب مادري برای او امري فطري و وجداني شده است. پيامبر اكرم هنگام تأكيد بر اهميت جايگاه مادران، به جنبة عواطف مادران اشاره ميكنند و ميفرمايند: «قالَ هِىَ ارْحَمُ مِنَ الْابِ»؛ مادر عواطف بيشتري نسبتبه پدر دارد (كاشانى، 1383 ق، ج 3، ص 435). البته در مقابل نيز به فرزندان توصيه کرده است که احترام مادران را بسيار داشته باشند؛ زيرا رشد و نمو آنان مديون زحمات مادران است. امام صادق به کسي که به مادرش تندي کرده بود، فرمودند: «اّلا عَلِمتَ اَن بَطنَها مَنزِلُک وَ حِجرَها مَهدُک وَ ثَديَها غَذائُک فَلا تَغلِظ لَها» (مجلسي، 1412ق، ج 71، ص 76،)؛ مگر نميداني که شکم او جايگاه تو و دامن او استراحتگاه بوده است و از سينههاي او تغذيه کردهاي؟! پس با او تندي نکن.
زناني که داراي فرزند ميشوند، تلاش دارند که اين وظيفه را به بهترین شکل انجام دهند؛ وظيفهاي که هم آنها را رضايتمند ميسازد و هم فرزندان را کامياب. بنابراین ميتوان گفت: بعد از همسرداری، «مادری» مسئوليت دوم زن است. وظيفۀ مادري در اسلام بسيار مورد توجه و ارزش بوده و بهپاس اين ارزش است که احترام به مادر بيش از احترام به پدر مورد تأکيد اوليای دين قرار گرفته است. نبي گرامي اسلام فرمودند: «بِرُّ الْوالِدَةِ عَلَى الْوالِدِ ضِعْفان» (فيض کاشاني، 1372، ج3، ص 435)؛ به مادران دو برابر پدران نيکي کنيد.
با توجه به نکات پيشگفته، اهميت نقش مادر در آموزههاي اسلامي از جهات مختلف قابل مشاهده است. ازاينرو مادران از جايگاه بيبديلي برخوردارند. برايناساس ميتوان گفت که شغل اول و اصلی زن، همسرداری است؛ یعنی زن با ازدواج شاغل میشود و وظيفۀ حفاظت از کانون گرم خانواده به عهدة او گذاشته شده است (نقي پورفر، 1382، ص 193). در برابر اين وظيفه و شغل او، مرد مکلف است که زندگي او را تأمين کند و زن وظيفهاي در خصوص تأمين معاش به عهده ندارد. اين در حالي است که مرد با ازدواج شاغل نمیشود؛ بلکه مسئولیت او بیشتر میشود.
از سوي ديگر، زناني که داراي فرزندند، بهعنوان وظيفۀ مادري، شغل دومي پيدا ميکنند و آن «مادري» است. پرورش کودکان در مراحل مختلف زندگي، از جنبههاي مختلف جسمي و روحي موضوع ارزشمندي است که استواري و تداوم کانون گرم خانواده را بهدنبال خواهد داشت. بنابراين زناني که فرزند دارند، بهتناسب موقعيت خود، دو شغل دارند: يکي همسرداري و ديگري مادري.
2-6. شخصيت اجتماعي زنان
زنان بخشي از پيکر اجتماعاند. نقش آنان در پيشبرد جامعه، همسان نقش مردان است. همانگونهکه پيش از اين نيز بيان شد، زن از ديدگاه اسلام، موجود درجۀ دو بهشمار نميآيد و اسلام همانگونهکه براي مردان ارزش و جايگاه قائل است، براي زنان نيز ارزش و جايگاه شايستهاي را معتقد است.
در جامعۀ امروز، پيشرفت فناوري و رشد اقتصادي، جوامع زنان را با دو موضوع اساسي مواجه کرده است. از يک سو توليد وسايل و لوازم خانگي پيشرفته و رواج استفاده از آن در خانوادهها، فرصت و فراغت بيشتري را براي زنان فراهم کرده است. در جامعة ما مرسوم است که زنان امورات خانه را بهعنوان يک وظيفۀ اخلاقي بر عهده ميگيرند. با رواج لوازم خانگي برقي، زنان همانند گذشته نيازي نيست که براي رتق و فتق امورات زندگي از توان بدني خود با صرف وقت استفاده کنند؛ بلکه با زدن يک کليد در فرصت کوتاه بسياري از امورات زندگي را انجام ميدهند. ازاينرو يک موضوع اساسي در پيش روي زنان، اوقات فراغت است. يکي از دلايلي که زنان تمايل دارند در جامعه حضور پيدا کنند و به کاري اشتغال داشته باشند، پرکردن وقتهاي خالي است (بار، 1383، ص 30 و محتشمی، 1378، ص 81).
موضوع اساسي ديگر اين است که عرصههاي کار در اجتماع، نسبتبه گذشته افزايش يافته است. اين بدان معناست که رشد سازمانهاي متعددي (اعم از اداري، صنعتي، بازرگاني، آموزشي، بهداشتي و...) در اجتماع فزوني يافته است؛ چنانکه عرصههاي کار، آسان نيز شده است. امروزه سازمانها با اعمال اصل تقسيم کار توانستهاند واحدهاي وظيفهاي کوچک و سادهاي را بسازند تا انجام کارها بهسادگي صورت گيرد (رضاییان، 1389، ص 45). با ارتقای سطح تحصيلات زنان در جامعه، آنان در خود اين توانايي را ميبينند که عهدهدار مسئوليت در سازمانها شوند؛ چنانکه سازمانها نيز بهمنظور در اختيار گرفتن کارکنان مطيع و ارزان، خواهان حضور زنان در عرصۀ کار هستند (زاهدی، 1386، ص 52). اينگونه موضوعات، زمينۀ رشد حضور زنان را در سازمانها فراهم کرده است.
اين موضوع، آشکار است که زنان ميتوانند در امور اجتماعي مشارکت داشته باشند و براي رشد جامعه هدفگذاري کنند و دست به اقدام بزنند. اين سيره در همۀ شرايع الهي متدوال بوده است. در قرآن کريم، خداوند از دختران پيامبر بزرگ، حضرت شعيب ياد ميکند که با حضور در اجتماع به اقتصاد خانوادۀ خود کمک ميکردند (قصص: 23). همچنين از منابع ديني استفاده ميشود که زنان انبيا و معصومين به کارهاي مختلف اجتماعي، همچون تجارت، صنايع دستي و... ميپرداختند؛ مانند تجارت باشرافت حضرت خدیجه که در منابع دینی معتبر به آن پرداخته شده است (مجلسي، 1412ق، ج 16، ص 9). در آموزههای اسلامی، زنان از این حق برخورداند که اگر درآمد و سودی را بهدست آورند، همانند مردان آن را مالک شوند؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید: «مردان را از آنچه بهدست آوردهاند، بهرهاى است و زنان را نيز از آنچه بهدست آوردهاند، بهرهاى است» (نساء: 32). البته هميشه در منابع ديني مشاهده ميشود که زنان مؤمنين از انجام کارهاي پست و گناهآلود (مانند آوازهخواني در مجالس لهو و لعب يا روسپيگري و...) برحذر بودهاند و اين کارها پليد و ناشايست تلقي شدهاند. در این خصوص روایات متعددی در کتب روایی وجود دارد (حرعاملی، 1409ق، ج 17، ص 122).
در طول تاریخ، حضور زنان در جامعه تحولات فراوانی را پشت سر گذاشته است. برخي از فرهنگها و جوامع از حضور زنان در اجتماع ممانعت کردهاند؛ ولي در زماني ديگر اين ديدگاه را کنار گذاشته و خواهان حضور زنان در جامعه شدهاند. نمونههای تاریخی اين تغيير ديدگاه را در منابع تاريخي ميتوان يافت.
اسپنسر (1989) ميگويد: «در طى دهۀ 1950 خانوادههاى كانادايى به سنتى بودن خويش مفتخر بودند. زنانى كه كار مىكردند، مىدانستند كه حداقل بايد چنين وانمود كنند كه تمايلى به كار كردن ندارند. تنها شغل شرافتمندانه براى يك زن، خانهدارى بود»؛ اما اين جامعه اکنون چنين نيست؛ بلکه کار کردن در بيرون خانه نوعي افتخار براي زنان تلقي ميشود (اسپنسر، 1383، ص 84). از سوي ديگر، مشاهده ميشود که امروزه نيز در برخی جوامع، زنان از جایگاه اجتماعی و شخصيت حقوقي مناسب برخوردار نیستند. در برخي کشورها، زنان حق رأی دادن و شرکت در تعيين سرنوشت خود را ندارند؛ چنانکه در برخي کشورها، حق رانندگی به زنان داده نشده است. بنابراين، حضور اجتماعي زنان در برهههاي تاريخي و در مناطق مختلف، در سير تحولات گوناگون قرار دارد.
با شکوفايي دوران صنعتي، برخی جوامع، زنان را همرديف مردان قلمداد کردند. اين امر هرچند موجب شکوفايي تواناييهاي زنان در اجتماع شد، اما با سوءاستفادههاي فراواني همراه شد. برخي از دستاندرکاران اجتماع بر اين اعتقاد بودند که زن موجود ظریفی است که سودآوریهای فراوانی دارد و باید از ويژگيهاي جسمي و روحي زنان بيشتر استفاده کرد. دستاورد این دیدگاه براي زنان اين شد که سازمانها و کارخانهها از کارگر بیدردسر و ارزان بهرهمند شدند. از سوي ديگر، زنان بيشترين کاربرد را در تبلیغات کالاها و خدمات ارائه کردند؛ چنانکه گونههاي ناپسند بهرهبرداري از زنان، در جوامع متمدن شيوع قابل توجهي پيدا کرد.
اکنون مناسب است که در اين بخش به گونههاي مختلف حضور زن در جامعه بر اساس ديدگاههاي ديني بپردازيم. همانگونهکه پیش از این بیان شد، حضور زنان در اجتماع از نظر اسلام پذيرفته شده است؛ اما اختلاف اساسی ديدگاهها، در خصوص نحوة حضور زنان در جامعه و درجۀ اهميت اين حضور است. پيش از اين مطرح شد که شغل اولي زنان متأهل، همسرداري است؛ چنانکه زنان داراي فرزند، علاوه بر شغل اول، داراي شغل دوم، يعني مادري نيز هستند. بنابراين هنگامي که از حضور زنان در اجتماع سخن گفته ميشود، منظور زماني است که به دو شغل اصلي آنان لطمهاي وارد نشود. به عبارت ديگر، زناني بايد در فکر شغل اجتماعي باشند که بتوانند شرايطي فراهم کنند که به دو شغل اصلي آنان (همسرداري و مادري) لطمهاي وارد نشود. در اين شرايط، حضور زنان در جامعه با لحاظ دو موضوع قابل توجه است: اولاً حضور زنان بر اساس عواطف؛ ثانياً حضور زنان بر اساس ویژگیهای شخصیتی. اکنون به بررسي اين موارد پرداخته ميشود.
1-2-6. حضور بر اساس عواطف
همانگونهکه پيش از اين بيان شد، زن سرشار از عواطف و محبت بوده و کانون آرامش در خانواده است. ترجيحي که اسلام براي شخصيت زن نسبتبه مرد در زندگي خانوادگي دارد، برخاسته از عواطف همسري و مادري است. زنان در قدرت بخشیدن و تشویق کردن همکاران و گروههاي کاري توانمندترند؛ چنانکه رفتار زنان بهنوعی است که صداقت بیشتری را در کار حکمفرما ميکند (http://www.modiryar.com/management-topics/woman/2911-1388-08-27-06-12-28...).اين خصوصيات، ناشي از عاطفي بودن آنان است.
ازاينرو فعاليت اجتماعي زنان در محيط کار نيز بايد با رعايت اين امتياز و حفظ آن باشد. بر این اساس ميتوان گفت: کاري که بانوان در جامعه انجام ميدهند، نبايد بهگونهاي باشد که به کانون آرامش خانواده و روابط عاطفي آنان لطمه وارد کند. زنان بهعنوان مرکز محبت و عاطفه، نبايد در تلاطم زندگي اجتماعي تغيير هويت بدهند و خانواده را از گرمابخشي محبتآميز خود بيبهره کنند. حضور زنان در محيطهايي بايد مورد توجه قرار گيرد که نيازمند عواطف و محبت زنان است. فعاليتهاي آموزشي و بهداشتي، نمونة واضحي از اين نوع فعاليتهاست.
کار در اجتماع براي زن باید با رعايت جايگاه عاطفي آنان و تقويت وظايف خانوادگي صورت گيرد. بنابراين، بهتناسب عواطف لطیف زنانه، باید آنها از مشاغل سخت و کارهای خشن یا دلخراش برحذر باشند. مشاغلي که عواطف آنان را جريحهدار میکند و آنها را به سمت خشونت يا بيتفاوتي عاطفي سوق ميدهد، مناسب زنان نيست. اينگونه مشاغل موجب لطمه زدن به بنيان عواطف زنان میشود و خانواده، از اين شغل آسيب خواهد ديد؛ چنانكه اميرالمؤمنين فرمودند: «زن را به كارهايى كه در توانش نيست، مسپار كه زن گل بهارى و ريحانه است، نه قهرمان و كار فرما و نه در هر كار دلير و نيرومند» (نهجالبلاغه، ن 31). در مطالعات انجامشده دربارۀ کار زنان در سازمان نیز توصیه شده است که واگذاری کارهای سنگین به زنان، ضمن کاهش موفقیت، سرخوردگی کارکنان زن را بهدنبال خواهد داشت (مرادی، 1394، ص 147 و همتی و همکاران، 1396، ص 62).
از سوي ديگر، در تدوين مقررات و ادارۀ سازمانها، اين موضوع بايد مدنظر قرار گيرد که مشاغل زنان بهمنزلة نمایشگاه (چراگاه) غرایز نباشد. برخي از جنبۀ عاطفي زنان سوءاستفاده میکنند و تلاش دارند با ساختارهاي کار، زنان را در معرض هوسهاي جنسي ديگران قرار دهند. نمونههاي گزارششده از بهکارگيري زنان در ارتش آمريکا، يکي از فجايع بهکارگيري زنان در محيطهاي اجتماعي است. بهکارگيري زنان بزککرده براي جلب مشتري و در تبليغات کالاها، نمونههايي از اين دست هستند. اصلاح ساختارهاي اداري و تنظيم روابط اداري مناسب و ساماندهي شايستۀ محيط فيزيکي کارکنان زن، ميتواند آنان را از مهلکه سوءاستفاده دور نگه دارد و زمينۀ مناسبي براي حفظ هويت عاطفي آنان بهوجود آورد.
ازاينرو بايد تلاشهاي شايستهاي برای اصلاح قوانین اداری بهمنظور حفظ وظایف اصلی بانوان در خانواده و انجام وظایف اجتماعی صورت گيرد و حضور زنان در جامعه زمينۀ ارضای غرايز هوسبازان نباشد. زنان نيز با حضور خود در اجتماع در پي تأمين اين غرايز نيستند و مأمن تأمين اين غرايز را در خانواده جستوجو ميکنند. گاردنر بر اين عقيده است که خانواده مهمترين واقعيت در زندگي ما بهشمار ميرود. صميميت حاکم بر فضاي خانواده بدون توجه به امکانات رفاهي آن و خاطرة محيطي، هميشه با انسان همراه است. محيط خانوادگي مرکز احساسي، معنوي و جغرافيايي عالم فرديِ ما و سدّي در مقابل همۀ چيزهاي خارج از اين عالم است (گاردنر،1387، ص 22). ازاينرو انديشمندان و سياستگذاران دلسوز در جوامع غربي نيز تلاش دارند که خانواده، يعني مرکز عاطفي انسان، در معرض تندبادهاي هوسراني قرار نگيرد.
حضور زنان در محيط کار نبايد بر اساس غرايز صورت گيرد. رعايت اين موضوع، هم بر عهدة مديران جامعه و سازمانهاست و هم بر عهدة خود بانوان. آنان در محيط کار بايد مراقب رفتارهاي خود باشند و طبق دستور قرآن کريم، حتي از اقداماتي که ممکن است بهمنزلة طنازي نيز باشد، پرهيز کنند (احزاب: 32). اسلام با آوردن قانون پوشش براى زن، درصدد تأمين امنيت وى در دو بُعد مادى و معنوى برآمده است. قانون پوشش، هم دليل بر جواز مشاركت زن در اجتماع است و هم نشانۀ حمايت اسلام از دين و دنياى زن.
امروزه در دانش مديريت مطالعاتي مشاهده ميشود که فعاليت زنان در سازمانها، همراه با اين نگراني است که عواطف زنان نبايد در محيط کار لطمه ببيند و نبايد از آن استفادۀ نادرست کرد. حضور زنان در محل کار با دو چالش بزرگ روبهروست: اولاً فرزندان نميتوانند از محبت مادر سيراب شوند و او را کمتر در کنار خود ميبينند؛ ثانياً شوهران از اين موضوع گلايه دارند که عمدة همت همسرانشان معطوف وظايف سازماني است و آنان در اختيار شوهران قرار ندارند (کریس-آشمان، 2008، ص 60).
2-2-6. حضور بر اساس ویژگیهای شخصیتی
فعاليتهايي که زنان در جامعه بر عهده ميگيرند، با شخصيت و توانايي فردي آنان بايد تناسب داشته باشد. ازاينرو واگذاري فعاليتهاي اجتماعي به زنان متناسب با خصوصيات و توانايى آنان در انجام دادن وظايف است. بهفرمودۀ اميرالمؤمنين على: «كارى كه برتر از توانايى زن است، به او وامگذار؛ زيرا زن گل بهارى است، نه پهلوان سختكوش» (نهجالبلاغه، ن 31، فراز 118).
واگذارى برخى مناصب اجرايى و خطير به مردان توانا و واجد شرايط، هرگز بهمعناى كاستن از كرامت زنان و محروم كردن آنان نيست؛ بلكه بهدليل رعايت تناسب طبيعى در توزيع تكليف است. قانونگذارى مطلوب نيز آن است كه بر اساس تكوين و نظام آفرينش باشد. همانگونهکه پيش از اين نيز بيان شد، زنان بهعنوان مکمل جامعه، عامل موفقيت مردان خواهند بود.
امروزه در دانش مديريت، تحقيقات گستردهاي در زمينۀ کار بانوان متناسب با شخصيت و ويژگيهاي آنان صورت گرفته و کتابهای فراواني در خصوص کار بانوان در محيطهاي اجتماعي و سازمانها به نگارش درآمده است. در تحقيقات متعدد، يکي از بهترين راهحلهاي ارائهشده اين است که بايد نوعي از سازمان را طراحي کنند که متناسب با تواناييها و ويژگيهاي زنان باشد و ويژگيهاي آنان در محيط خارج از خانواده، نهتنها تضعيف نشود، بلکه تقويت گردد (کریس-آشمان، 2008، ص 11). از اين سازمانها ميتوان با نام «سازمانهاي جنسيتي»، ياد کرد که بستر مناسبی برای بروز تواناييها و ويژگيهاي زنان است و ميتواند از سوءاستفادۀ غریزی افراد ناباب جلوگيري کند. در چنين سازمانهايي شرايط مناسبی براي زنان از نظر ساعت کار، حجم کار، ماهيت کار، تفکيک جنسيتي در کار، و... در نظر گرفته شده است.
کشورهاي غربي که منادي حضور پررنگ بانوان در همة عرصههاي کار هستند، در تحقيقات ميداني خود به اين نتيجه رسيدهاند که در مسير ترقي جايگاه زنان در سازمانها، مانعي به نام «سقف شيشهاي»وجود دارد. سقف شيشهاي، يعني آن مانع نامرئي که مبتني بر آن نگرش، پيشرفت زنان در سلسلهمراتب سازماني ممکن نيست. اين امر چيزي نيست، جز آنکه زنان با وجود مسئوليتهاي ديگر در خانواده و با توجه به ويژگيهاي شخصيتي خود، زمينۀ رشد در سازمانهاي مردانه را ندارند. بنابراین مشاهده میشود، آنانی که خواستار حضور پررنگ زنان در سازمانها هستند، پی بردهاند که این حضور جز سرخوردگی برای زنان چیزی بهدنبال نداشته و عزت زنان را در معرض تهدید قرار داده است. اهمیت دادن زنان به وظایف اولیه میتواند مانع این سرخوردگی شود. آنان بر این باورند که ساعت کار سازمانهای زنانه باید متناسب با وظایف آنان در خانه باشد؛ یعنی بهگونهای باشد که آنها بتوانند هم به وظایف خود در خانه بهعنوان مادر رسیدگی کنند و هم توانایی و مهارت خود را در اجتماع نشان دهند. (كاپور، 2019، ص 109 ) بهطورکلي ایجاد تعادل کار و زندگي، يعني برقراري تناسب و توجه به خانواده و سازمان برحسب شرايط و نياز. رضايت زندگي خانوادگي، هدف شکلگیری چنین سازمانهایی است.(جاسو، احمد، عمر، 2012، ص 109)
از ويژگيهايي که براي زنان، بهويژه متأهلين بايد در موقعيت اجتماعي در نظر داشت، اين است که آنان وظيفهاي براي تأمين معاش خانواده ندارند. بر اساس دستورات اسلامي، مرداناند که موظف به تأمين مايحتاج همسران خود هستند. بنابراين، زنان مناسب است از پذيرفتن مسئوليت تأمين معاش با وجود همسر شاغل، دوري کنند. تکامل شخصیتی، تنها با حضور در اجتماع نیست. چه بسیار مردان بزرگی که بدون داشتن مناصب اجتماعی توانستهاند به جامعه خدمت کنند و رشد شخصیتی داشته باشند؛ همانند برخي از مخترعان و دانشمندان که توانستهاند در اوج گمنامي، خدمات ارزندهاي براي جامعه داشته باشند. بايد در جامعه و نظام اداري، شرايط بهگونهاي فراهم شود که مشاغل مخصوص زنان مانند پزشکی و آموزگاري، در اختیار خود آنان قرار گيرد؛ چنانکه مناسب است مشاغل مرتبط با زنان را نیز خود آنان به عهده بگیرند؛ مشاغلي همانند رانندۀ سرویس، مربی ورزشی و... تا بدينترتيب بتوان شاهد حضور زنان بر اساس ويژگيهاي آنان بود.
نتيجهگيری
با ورود به عصر صنعتی و آغاز تولید انبوه در کارخانهها، نیاز به نیروی کار بیشتر پدید آمد. تحولات اجتماعی کشورهای صنعتی، زمینه را برای حضور زنان در کارخانهها و سازمانها فراهم کرد. زنان و مردان دوشادوش هم به کار مشغول بودند و جامعه مراحل پیشرفت مادی خود را طی میکرد؛ اما بهمرور زمان جوامع صنعتی با چالش جدیدی مواجه شدند و آن فقدان وظایف زنان در قالب همسر و مادر در اجتماع بود. اینجا بود که خانواده، عنصر اساسی جامعه، در معرض تهدید جدی قرار گرفت. این موضوعی است که جهان صنعتی را با چالش جدی روبهرو کرد. کشورهای اسلامی، بهویژه ایران، نیز در معرض چنین تهدیدهایی قرار گرفتهاند. استقبال گستردۀ بانوان از یافتن کار در بیرون منزل و احساس حقارت از پذیرفتن نقش خانهداری، خانواده را در جامعۀ اسلامی در آستانۀ شکلگیری مسئلة جدید قرار داده است. با بازخوانی دستورات دینی، میتوان راهحلهای مفیدی برای این مسئله یافت. راه طیشده در غرب در موضوع اشتغال زنان، میتواند مسیر مناسبی را در پیش روی ما قرار دهد.
شناخت خصوصیات زنان در آموزههای اسلامی بر مبنای نظام آفرینش میتواند مشابهتها و تفاوتهای زنان و مردان را نشان دهد و بر اساس آن، تکالیف و وظایف هر یک را مشخص کرد. در این مطالعه نشان داده شد که زنان و مردان از نظر جسمانی و روحانی با یکدیگر متفاوتاند و درعینحال میتوانند مکمل یکدیگر باشند. این بدان معناست که نباید انتظار داشت زنان وظایف مردان را بر عهده گیرند یا از مردان انتظار داشت تکالیف زنانه را عهدهدار شوند. در این مطالعه بیان شد که برجستهترین امتیاز خلقت زنان، توانمندی عاطفی است که میتواند استحکام خانواده را در پی داشته باشد و موجب تداوم نسل شود. موقعيت زن در خانه در دو حوزة همسرداري و مادري، سازگار با آفرینش زنان است. ازاینرو میتوان استنباط کرد که شغل اولي زنان همسرداري است و شغل دوم آنان مادري. همچنین بیان شد که اشتغال در بيرون خانه براي زنان هنگامي قابل توجيه است که دو وظيفۀ اول بهدرستي انجام گيرد. امروزه اشتغال زنان در سازمانها يکي از دغدغههاي اصلي انديشمندان مديريت و سازمان شده است. تجربۀ ناموفق بهکارگيري زنان در سازمانهاي غربي، میتواند هشداری برای جامعۀ اسلامی باشد تا خود را از گزند آسیبهای آن در امان دارد. برایناساس، بیان شد که زنان با دو شرط اساسي ميتوانند در کنار وظايف همسرداري و مادري به کار در جامعه و سازمان بپردازند: ابتدا حضور بر اساس عواطف، مورد توجه قرار گرفت؛ یعنی زنان باید بدانند که اشتغال نبايد به عواطف آنان لطمه وارد کند؛ دیگر آنکه اشتغال زنان در بيرون منزل بايد متناسب با ويژگيهاي شخصيتي آنان باشد و حيثيت خانوادگي آنان آسیبب نبیند. اصلاح زمانبندي حضور زنان در سازمان و اجتماع، و شکلدهی سازمانهای متناسب زنان، از توصیههایی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
- نهجالبلاغه، 1384، ترجمه محمد دشتي، قم، امیرالمؤمنین.
- تورات، بیتا، ترجمه ساروخاچیکی، بیجا، پويا.
- آزادارمکی، تقی، 1393، جامعهشناسی خانواده ایرانی، تهران، سمت.
- اسپنسر، متا، 1383، جايگاه خانواده، ترجمه مهدى محمدى و حسن يوسفزاده، معرفت، ش 80، ص 82.
- بار، ويون، 1383، جنسيت و روانشناسي اجتماعي، ترجمه حبيب احمدي و بيتا شايق، شيراز، نوید شیراز.
- توکلی، نسرین، 1397، «زن در ادیان ابراهیمی، (اسلام، یهودیت، مسیحیت)»، حضور، ش 98، ص 196-130.
- جوادیآملی، عبدالله، 1388، زن در آیینه جلال و جمال، قم، اسراء.
- جيگود، ويليام، 1353، خانواده و جامعه، ترجمه ويدانا صحي، تهران، ترجمه و نشر کتاب.
- حرعاملي، محمدبنحسن، 1409ق، وسائلالشيعه، بيروت، آلالبيت لاحياء التراث.
- دهخدا، علياکبر، 1373، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران.
- رضاييان، علي، 1389، مباني سازمان و مديريت، تهران، سمت.
- زاهدی، شمسالسادات، 1386، زن و توسعه، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- صدوق، محمدبنعلي، 1417ق، امالي، قم، اسلاميه.
- طباطبايي، سيد محمد حسين، 1374، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، سيد محمد باقر، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
- فارس، احمدبنفارس، 1390ق، معجم مقاييس اللغة، مصر، دارالجبل.
- فيضکاشاني، محمدبنشاه مرتضي، 1372، المحجه البيضاء في تهذيب الاحياء، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.
- قرائتی، محسن، 1379، تفسیر نور، قم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
- قمی، شیخ عباس، 1385، فرهنگ واژگان قرآن کریم، ترجمه غلامحسین انصاری، تهران، امیرکبیر.
- کليني، محمد بن يعقوب، 1372، اصول کافي، قم، اسوه.
- ـــــ ، 1350، الکافي، قم، دارالکتب الاسلاميه.
- كاشانى، فيض، 1383ق، المحجة البيضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- گاردنر، ويليام، 1387، جنگ عليه خانواده، ترجمة معصومه محمدي، تهران، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان.
- گروهي از محققين، 1374، جايگاه زن در انديشه امام خميني، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
- گري، جان، 1380، راهنماى روابط زناشويى (مردان مريخى و زنان ونوسى)، ترجمه حسن رفيعي، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
- گود، ويليام، 1353، خانواده و جامعه، ترجمه ويدانا صحى (بهنام)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
- مجلسي، محمدباقر، 1412ق، بحارالانوار، بيروت، دارالکتب الاسلاميه.
- محتشمی، بتول، 1378، «اشتغال زنان باید و نبایدها»، مطالعات راهبردی زنان، ش 4، ص 78-91.
- مرادی، مرتضی، 1394، «سبک مدیریت در سازمانها و حضور زنان در پستهای مدیریتی با تأکید بر رابطه هویت زنانه و تاکتیکهای ارتباطی»، مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، دوره سيزدهم، ش 2، ص 141-170.
- مسعود، آذربايجاني، 1388، اسلام و اشتغال زنان، فصلنامه طهورا، سال دوم، ش 4، ص 43-56.
- مطهری، مرتضی، 1379، مجموعه آثار، قم، صدرا.
- ـــــ ، 1374، نظام حقوق زن در اسلام، قم، صدرا.
- معين، محمد، 1387، فرهنگ فارسي، تهران، دبير.
- مکارمشیرازی، ناصر و همكاران، 1381، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- نقيپورفر، وليالله، 1382، مجموعه مباحثي از مديريت در اسلام، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات مديريت اسلامي.
- نوري، محمد، 1408ق، مستدرک الوسائل، ج 15، موسسه آل البيت لاحياء التراث، قم.
- همتی، عصمت و همكاران، 1396، «ارائه مدل عوامل فردی و سازمانی پیشبرنده و بازدارنده موفقیت شغلی در کارکنان زن»، پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی، سال ششم، ش 4، ص 61-71.
- Kapur، Radhika ، 2019، Role of Women in the Management of Household Responsibilities، Available February page106_109.
- Kirst-Ashman، Karen K. 2008. Human Behavior، Communities، Organizations & Groups in the Macro Social Environment. Belmont،USA : Thomson Higher Education، 2008.
- Mat Jusoh, M. & Ahmad, A. & Omar, Z. ،2012، Mediating Role of Work-Family Psychological Contract in the Relationships between Personality Factors and Job Satisfaction. The Journal of Human Resource and Adult Learning, V 60 ol. 8, Num. 2, December,p 60-64.
- http://www.modiryar.com/management-topics/woman/2911-1388-08-27-06-12-28.html
- https://www.researchgate.net/publication/330984577_The_Role_of_Women_in_the_Management_of_Household_Responsibilities