سال يازدهم، شماره سوم، پياپي 43، تابستان 1399
* مهدي امامي / دانشجوي دكتراي فلسفه علوم اجتماعي دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام mahdiemami110@gmail.com
عماد افروغ / استاد جامعهشناسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي emad_afrough@yahoo.com
حسين سوزنچي / دانشيار گروه علوم اجتماعي دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام souzanchi@gmail.com
دريافت: 05/02/1399 ـ پذيرش: 03/06/1399
چکيده
نظريه، ادعاي دربرداندگي حقيقت دارد و عمل، به غايت رهايي و تکامل بازتعريف ميشود. اما داوري دربارة محتواي نظريه و سوية رهاييبخشيِ عمل در عمل، به طرحي روشن از بنيانهاي نسبت نظريه و عمل متکي است تا در عين مراقبت از عملزدگي و تغيير نظريه به نفع عمل، از فروماندن در نظريه از رهگذر فاصلهگزيني نقادانه از کاستيها اجتناب شود. هستي، مهمترين بنياني است که هويت انسان و مقوله شناخت را راهبري ميکند تا همبود با آنها، سويههاي نسبت نظر و عمل تعيّن يابد. اين مقاله، با روش تحليلي ـ اسنادي، درپي واکاوي بنيانهاي وحدتبخش نظريه و عمل را در نظام فکري امام است. در انديشة امام، چون هستي بر بنيان عدل و جوهر عدل، در ارجاع به محتواي هستي؛ يعني نسبت لايههاي آن استوار گشته، امکان طرح جديدي از مسئلة شناخت و انسان، بر مدار حقيقت عدل؛ يعني ناثنويّتگرايي فراهم آمده است. چنين سامان فکرياي در بطن خود، سويههاي نظرية تغيير و عمل اجتماعي و رهاييبخش را در بستر تضادّ جنود عقل و جهل، به غايت وصول به هستي متعالي موجّه ميسازد.
کليدواژهها: نظر، عمل، امام خميني، هستي، عدل، انسان.