تحلیل کیفی تأثیرات جامعهشناختی شهادت اسطوره مقاومت بر جوانان
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
جوامع بشری، از مجموعهای بههم پیوسته از ارزشها و هنجارها تشکیل یافتهاند. ارزشها، از مهمترین عناصر یک جامعه هستند که از طریق نظارت و هدایت آنها، میتوان جامعه را به تعالی یا زوال کشاند. ارزش، بهعنوان یک پدیدة اجتماعی از زمان تشکیل جوامع اولیه تاکنون، نقش حیاتی در زندگی اجتماعی ایفا نمود، پایه و اساس بینش و کنش انسان را تشکیل میدهد. در دوران دفاع مقدس، آحاد ملت ايران در اتحادي بينظير و يكپارچه، به مصاف دشمن بعثی متجاوز رفتند و براي حفظ و پاسداري از خاك وطن، حماسههای به یادماندنی آفریدند. پس از اتمام جنگ نيز مجاهداني از تبار شهيدان همچون سپهبد شهید قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش، براي دفاع از مکتب اسلام و حريم اهلبيت، در قامت مدافعان حرم در جنگ با انديشههاي افراطي و تكفيري، جامه برازنده شهادت را بر تن كردند و عاملان و آفرینندگان ارزشهای فردی و اجتماعی جدیدی، در سطح ملی و فراملی گردیدند.
ضرورت پژوهش
برخی مؤلفهها همچون جوان بودن هرم جمعیتی ایران، دوگانگی ساختاری (سنتی و مدرن)، نوسازی فرهنگی و آموزشی، مصرف کالاهای فرهنگی، جهانی شدن و... موجب نوگرایی نسل حاضر گردیده است. این ویژگی، آمادگی این نسل برای پذیرش الگوها و شیوههای جدید در حیات اجتماعی و قبول دگرگونیهای مدرن و رویگردانی و عدم مقاومت در حفظ الگوهای سنتی و قدیمی را ایجاد نموده است (تاجبخش، 1392، ص 37).
برایناساس، در سالهای اخیر، دشمنان نظام جمهوری اسلامی با ایجاد جنگ نرم بهعنوان یکی از مؤثرترین، کمهزینهترین و کارآمدترین و در عین حال، پیچیدهترین و خطرناکترین نوع جنگ علیه امنیت کشور با شبههافکنی در بین جوانان در تلاش هستند تا ارزشهای دفاع مقدس و روحیه ایثار و شهادت را بهعنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشهدار كنند. یکي از مهمترین ضرورتهای اجتماعي براي ترویج فرهنگ دفاع مقدس، وجود تعارض نسلي ميان جوانان و والدین آنهاست. به نظر ميرسد، تعارض نسلي ميتواند بهعنوان متغيری تأثيرگذار به تضعيف تأثيرات فرهنگ دفاع مقدس در جامعه کمک کند. به نحوی که بخشي از جوانان ناخواسته از فرهنگ دفاع مقدس غافل مانده و با فرهنگ شهادت بيگانه شدهاند.
با توجه به اینکه تحقیقات تجربی، بهویژه از منظر و رویکرد جامعهشناختی در این زمینه انجام نشده، یا هنوز نتایج آن منتشر نشده است، یافتههای اين تحقیق میتواند افزون بر اینکه، گام مفید و مؤثری در شناخت و نگرش جوانان جامعه ایرانی به فرهنگ ایثار و شهادت و تکریم فرماندهان محور مقاومت محسوب میگردد، میتواند در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای فرهنگی اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
ازاینرو، ضرورت دارد پژوهشگران و محققان مراکز علمی همت گمارند، پیش از آنکه حافظه تاریخی مردم، این فرهنگ عظیم را به فراموشی بسپارد و رنگ قدمت و کهنهگی به خود گیرد، براي احیاي آن تلاش كنند. عدم توجه و فقدان این فرهنگ غنی، میتواند تبعات و خسارات جبرانناپذیري را متوجه جامعه سازد. لازم به يادآوري است، نظر به خلأ پژوهشی موجود در این زمینه، محقق در تلاش است با رویکرد جامعهشناختی نسبت به تقسیمبندي مؤلفههای اصلی و فرعی پیامدهای واقعه شهادت سردار سلیمانی بر جوانان دوران پسا دفاع مقدس پرداخته و کوشیده است در تولید و بسط ادبیات نظري حوزة دفاع مقدس و احیا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادتطلبی و معرفی اسوهها و الگوهاي مقاومت، سهم کوچکی داشته باشد.
اهمیت موضوع
فرهنگ ایثار و شهادت، یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای اجتماعی است که در عرصة حیات بشر، آفریننده تاریخ جدیدی میباشد و بهعنوان یکی از متغیرهای مهم تحول حیات اجتماعی محسوب میشود. ارزشهای تولیده شده در تشییع بینظیر اسطوره مقاومت، دارای عناصر مثبت و سازندهای هستند که حفاظت و پاسداری از آن و انتقال صحیح آن، تأمینکنندة سعادت و تکامل جامعه است. بیشک واکنش بینظیر و تاریخی مردم، به شهادت مظلومانه سردار سلیمانی و همرزمانش، منعکسکنندة ارزشهای والای وحدتبخش باطن جامعه بود و موجب تعمیق بخشیدن به هویت اسلامی ـ ایرانی و انسجام و همبستگی بیشتر اقشار و جناحهای مختلف در کشور گردید. نظر به حضور باشکوه نسل جوان متولد شده در دوران پسا دفاع مقدس، در مراسمات تجلیل و تکریم از حافظان امنیت کشور، سؤال اساسی این پژوهش اين است که این مراسم چه پیامدهای تسهیلگر برای برقراری ارتباط میان نسل جوان امروزی با ذخائر فرهنگی و ارزشی دفاع مقدس و رزمندگان بدون مرز دارند؟
مفهومشناسي پژوهش
فرهنگ ایثار و شهادت
برای فرهنگ ایثار و شهادت تعریفی واحد در دست نیست، اما به کمک عناصری که در تعریف «فرهنگ» معمولاً به آن اشاره میكنند؛ یعنی ارزشها و باورها، لذا میتوان در تعریف فرهنگ ایثار و شهادت بر ویژگیهایی نظیر آمادگی دفاعی و جانفشانی و بر آثار مکتوب باقیمانده از شهدا تأکید كرد.
شهید
واژة «شهيد» بهمعناي شاهد، گواه و كشته شده در راه خدا است. شهيد از ريشة «شهد» در لغت عرب، با مشتقات متعدد در اصل معني حاضر بودن در يك محل (نقطه مقابل غايب بودن) است.
اسطوره
در اصطلاح، «اسطوره» یک پدیدة اجتماعی است با حالت سمبولیک و بهعنوان یک نظام فرهنگی که بیانگر یک جهانبینی کلی در باب جهان، منشأ آن، مقام و موضع انسان در محیط و نیروهای برین میباشد.
ادبیات موضوع و پیشینه
ادبیات نظری
در میان نظریهپردازان علوم اجتماعی، دیدگاههای متنوع و متفاوتی از اندیشمندان در خصوص گروه مرجع، تغییرات ارزشی، هویت، سرمایة اجتماعی و همگرایی نسلی وجود دارد. در این مقاله، به برخی آراء اندیشمندانی همچون هایمن، اینگلهارت کلمن، باندورا، بوردیو، آنتونی گیدنز، پارسونز و جنکینز ميپردازيم که ضمن جامعیت و شمولیت تاریخی و تأثیرگذاری بر نظریههای دیگر، بتواند مبانی مفهومی و نظری درک این حماسه بینظیر را فراهم كند.
مفهوم «گروه مرجع»، اولینبار در روانشناسی اجتماعی از سوی هایمن (1942) مطرح شد. به اعتقاد وی، انسانها در شکلدهی به نگرشهای خود، بیش از آنکه به خود متکی باشند، به گروههایی که با آنان ارتباط دارند، تکیه میکنند. هایمن این گروهها را «گروههای مرجع» ناميده است. وی در گروههایی که فرد عضو آنهاست، عواملی مانند میزان مشارکت، سابقه عضویت، حجم گروه، درجه تمایزیافتگی گروه، همبستگی گروه، میزان تعاملات و استقلال گروه را از عوامل مؤثر در انتخاب گروه مرجع میداند (صدیقسروستانی و هاشمی، 1381، ص 29). در زمینة تشییع پیکر سردار سلیمانی به نظر میرسد، تأثیر برخی گروهها مثل شهدا بهویژه این شهید را میتوان بهعنوان گروه مرجع بر رفتار و نگرش جوانان بررسی کرد.
بوردیو، سرمایه را قبل از هر چیز به انواعی همچون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تقسیم میکند. وي معتقد است: سرمایة فرهنگی به سه شکل میتواند وجود داشته باشد: در حال متجسد؛ یعنی به شکل خصائل دیرپای فکری و جسمی، در حال عینیتیافتگی به شکل کالاهای فرهنگی کتاب، لغتنامه و ادوات و ماشینآلات و در آخر، در حال نهادینه شده مثل مدارج و مدرک تحصیلی.
از نظر بوردیو، ایجاد و اثربخشی سرمایة اجتماعی، بستگی به عضویت در یک گروه اجتماعی دارد که اعضای آن مرزهای گروه را از طریق مبادلة اشیا و نمادها بنیان نهادهاند. در واقع، فرد با عضویت در گروه، در مالکیت شبکة بادوامی از روابط نهادینهشدة بین افراد شریک میشود. تعریف بوردیو از سرمایة اجتماعی، بیشتر معطوف به عناصر فرهنگی جامعه است و آن را ناشی از ویژگیهای فرهنگی و تاریخی جامعه دانسته و حفظ و ترویج آن را مستلزم یک بستر فرهنگی مناسب میداند. به عبارت دیگر، وی بستر تشکیلدهندة سرمایة اجتماعی را محیط فرهنگی و اجتماعی در یک جامعه میداند و افراد را بهصورت انفرادی مد نظر قرار نمیدهد؛ بلکه در این رابطه، بیشتر به فضای فکری و ادراکی بین افراد و شرایطی که ایشان را به هم نزدیک میکند، توجه دارد.
طبق نظر بوردیو، سرمایة فرهنگی که در مراسم تشییع شهید سلیمانی در درون فضای اجتماعی کشور پخش شده است، باید به وسیلة میراث انتقال یافته و بالاخره به صورت فرهنگ سرمایهگذاری گردد.
کلمن، از جمله مشهورترین جامعهشناسانی است که رواج اصطلاح «سرمایة اجتماعی» مدیون اوست. از نظر وی، سرمایة اجتماعی، نوعی از سرمایه است که مانند سایر اشکال آن، مولدزا بوده و امکان دستیابی به اهداف معینی را که در نبود آن دست نایافتنی میباشند، فراهم میسازد (توسلی و موسوی، 1384، ص 13). از نظر کلمن، سرمایة اجتماعی موجب میشود تا هزینههای دستیابی به اهداف معین کاهش یابد؛ او بر سودمندی سرمایة اجتماعی تأکید میورزد و آن را منبعی برای همکاری دو جانبه و توسعه اجتماعی میداند. به اعتقاد کلمن، عواملی که موجب ایجاد و گسترش سرمایة اجتماعی میشوند، عبارتند از: ایدئولوژی، اطلاعات، کمک و هنجارها. بهطورکلی از نظر وی، جوامعی که دارای سرمایة اجتماعی بالا هستند، به رفاه اجتماعی و سعادت دست پیدا میکنند. اما جوامعی که سرمایة اجتماعی در آنها پایین است، بهعکس گرفتار مسائل متعدد خواهند شد (همان، ص 5). کلمن، به جای تعریف سرمایة اجتماعی، به کارکرد آن توجه خاصی دارد. وي معتقد است: سرمایة اجتماعی با کارکردش تعریف میشود. سرمایة اجتماعی شیء واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: اولاً، جنبهای از یک ساخت اجتماعیاند. ثانیاً، کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند را تسهیل میکنند. کلمن بر سودمندی سرمایة اجتماعی تأکید میورزد و آن را منبعی برای همکاری، روابط دوجانبه و توسعة اجتماعی میداند. مطابق بر نظریة کلمن، مراسمات سوگواری سردار سلیمانی موجب ایجاد حس همکاری، همیاری و مشارکت میان اعضای جامعه میشود و به تسریع توسعة فرهنگی و اجتماعی و رشد و بالندگی جامعه یاری میرساند.
تالکوت پارسونز، بر اهمیت هنجارها و ارزشها، بهمنظور برقراری نظم اجتماعی در جامعه تأکید میکرد. نظم اجتماعی، بر قاعدههایی که بر سود شخص نظارت دارد و ناشي از توسعه نظامهای ارزشی مشترک است که شیوههای معناداری را در اختیار فرد قرار میدهد و بین مجموعهای از کردارها، کردار مناسب را انتخاب کند (استونز، 1379، ص 154). پارسونز، چهار نياز اصلی و اساسی نظام كنش را که منطبق بر چهار نظام است را مطرح میكند که عبارتند از:
1. انطباق و سازگاری با محیط: هر نظامي بايد خود را با محيط تطبيق دهد و محيط را با نيازهايش سازگار سازد (نظام اقتصادی).
2. دستيابي به هدف: يك نظام بايد هدفهاي اصلي خود را تعيين كند و به آنها دست يابد (نظام سیاسی).
3. وحدت و هماهنگی: هر نظامي بايد روابط متقابل اجزاي سازندهاش را تنظيم كند و به رابطة ميان چهار تكليف كاركرديش سر و صورتي بدهد ( نظام اجتماعي).
4. نگهداشت الگو: هر نظامي بايد انگيزشهاي افراد و الگوهاي فرهنگي آفريننده و نگهدارندة اين انگيزشها را ايجاد، نگهداري و تجديد كند (نظام فرهنگي).
مطابق با دیدگاه پارسونز، این چهار خردهنظام اهمیت فوقالعادهای در فرایند جامعهپذیری دارند. به اعتقاد وی، برای کمک به حفظ سیستم اجتماعی، لازم است کنشگران اولویتهای فرهنگی را ملکه ذهن خود کنند. بنابراین خردهنظام فرهنگی با تجهیز کنشگران به هنجارها و ارزشهایی که آنها را به کنش سوق میدهد، کارکرد حفظ الگو را انجام میدهد. ازاینرو، نظام فرهنگی کارکرد سکون را از طریق انتقال هنجارها و ارزشها، به کنشگران انجام میدهد و بدینسان، فرهنگ را ملکه ذهن آنها میسازد.
وجود نظام ارزشهای فرهنگی فراگیر که توافق عام یا اجماع بر پایه آن استوار شده است، همچون فرهنگ ایثار و شهادت بر حسب اصل اخیر، نظام فرهنگی بر ساير جنبههای جامعه نظارت دارد. نظام فرهنگی، باید در زمینة حفظ و نگهداری و انتقال الگوهای فرهنگی بنیانی ایثار و شهادت، همچون شهید سلیمانی از طریق عوامل جامعهپذیری همچون آموزش و پرورش و خانواده، زمینه لازم را برای تحقق هدفها فراهم كند.
به نظر گیدنز، اختلاف بین نسلها در واقع، نوعی بهحساب آوردن زمان در جامعه مدرن است. هر نسل، نوعی به حساب آوردن تیرهای از آدمیان است که زندگی فردی در مقطعی از انتقال گروهی جای دارد. با این حال، در عصر جدید مفهوم نسل رفتهرفته فقط در برابر پسزمینهای از زمان استاندارد شده معنی پیدا میکند. به عبارت دیگر، ما اینک فقط از نسل دهه پنجاه یا نسل دهه شصت قرن حاضر سخن میگوییم. توالی زمانی به این معنا در معنای صریح خود، دلالتهای صریح دیگری هم دارد که بهخصوص مفهوم از نوع شروع کردن از آنها استنباط میشود؛ زیرا تکرار روشهای گذشته تنها در صورتی تحقق مییابد که آن روشها بهطور بازتابی قابل توجیه باشند. وی در اینجا، علاوه بر عنصر زمان، به فراری بودن جامعه بهعنوان ویژگی جوامع متعدد و نیز نوعی مرخص شدن از گذشته توجه دارد. نکتة قابل تأمل در اندیشه آنتونی گیدنز، رد این ایده است که نسل جدید به لحاظ اخلاقی نسبت به نسل قبلی، دچار مشکل است. وي در پاسخ به اینکه آیا شاهد ظهور یک نسل بعد خواهیم بود که ارزشهای مشترک و علایق عمومی را نابود میکنند و در آنجا فردگرایی مفرط و شدید وجود خواهد داشت؟ عنوان میکند که نسل من توصیف گمراهکننده از فردگرای جدید است که نشان از یک روند فساد اخلاقی به دست نمیدهد. وی معتقد است: نسلهای جوان امروز نسبت به پیشین به مسائل اخلاقی بیشتر حساس هستند، اما آنها این ارزشها را به سنت ربط نمیدهند، یا شکلهای سنتی اقتدار را بهمثابة عامل تعیینکنندة هنجارها در شیوه زندگی نمیپذیرند (گیدنز، 1378، ص 43).
طبق نظر گیدنز، اگر چه برخی ارزشهای نسل جوان ایرانی با نسل قبل متفاوت است و عواملی در این زمینه دخیل هستند و به عبارت ديگر، بحران هویت یکی از چالشهای پیش روی نسل جوان است و امکان این وجود دارد که نسل فعلی به هویتهای بیگانه یا منحرف گرایش پیدا کند، اما از دیدگاه جامعهشناختی با افزایش حس تعلق به هویتهای جمعی و احساس تعلق به هویت اسلامی ـ ایرانی، موجب افزایش مصونیت نسل جوان در برابر آسیبهای عدیده اجتماعی و فرهنگی میشود. رونالد اینگلهارت، دادههای فرهنگی چند جوامع مختلف را جمعآوری نموده و آنها را با توجه به آثار نسل، زمان و سن تحلیل نموده است. وی میگوید: تغییر ارزشی، روندی است که از نسلی به نسل دیگر رخ میدهد؛ نه بهطور مداوم از سالی به سال دیگر. وی ضمن تقسیمبندی ارزشها به دو دستة ارزشهای مادی و فرامادی معتقد است: نظریه مادی ـ فرامادی بر دو فرض استوار است.
فرضیه کمیابی که در آن اولویت فرد بازتاب محیط اجتماعی ـ اقتصادیاش است، به نحوی که شخص بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیزهایی میدهد که عرضه آنها نسبتاً کم است.
فرضیه اجتماعی شدن که در آن ارزشهای اصلی شخص تا حد زیادی بازتاب اوضاع حاکم در سالهای قبل از بلوغ وی است. این دو فرضیه با هم، مجموعة بههمپیوستهای از پیشبینیهای مربوط به دگرگونی ارزشها را پدید میآورند (اینگلهارت، 1999، ص 5).
طبق نظریه اینگلهارت، فرضیه کمیابی دلالت بر این دارد که رونق و شکوفایی اقتصادی به گسترش ارزشهای فرامادی میانجامد، درحالیکه فرضیه اجتماعی شدن، بیانگر این است که نه ارزشهای فردی و نه ارزشهای یک جامعه، یک شبه تغییر نمیکند. بهعکس، دگرگونی اساسی ارزشها بهتدریج و بیشتر به طرز نامرئی روی میدهد. بنابراین، حضور باشکوه جوانان در مراسم تشییع پیکر اسطوره مقاومت، موجب تغییراتی در سطح فردی و به همین ترتیب، پیامدهایی برای نظام دارد.
نظریة یادگیری اجتماعی که از سوی آلبرت بندورا (1994) مطرح شد، احتمالاً تأثیرگذارترین نظریه یادگیری و رشد بوده است. وی بر این اعتقاد بود که آموزش مستقیم، تنها وسیله برای یادگیری نیست. به نظر بندورا، صِرف قرار گرفتن در معرض الگو، بی آنکه پاداش یا تنبیهی در کار باشد، برای یادگیری کافی است (ثنایی، 1368، ص 25). وی عامل درونی را نیز به شکل غرور، ارضای شخصی یا حس موفقیت، مؤثر میدانست. چنین تأکیدی بر افکار و شناخت درونی، به ارتباط بخشیدن میان نظریههای یادگیری و نظریههای رشدی ـ شناختی کمک میکند. مراسم بدرقه اسطورة مقاومت بهمثابة یک برنامه فرهنگی تربیتی آنچنانکه از نظریه یادگیری اجتماعی دلالتهای مفهومی آن مستفاد میشود، مدلها و الگوهای عمل را به جوانان یاد میدهد و جوانان با دیدن مناظر بینظیر در این مراسم و الگو قرار دادن سیرة رفتاری شهدا، شیوهای از رفتار را یاد میگیرند که در موقعیتهای دیگر راهنمای عمل آنها میشود. قرار گرفتن جوانان در گروههایی که قائل به ارزشهای اسلامی هستند، در کنار غلبة وجدان جمعی حاکم بر فضای این مراسم، انرژی روانی بالایی تولید میکند که میتواند احساسات فرد و گروه را تحریک کند. این تحریک احساسی در حکم یک زمینة تسهیلکننده به پذیرش ارزشها و نگرشهای گروه میانجامد.
طبق نظریة هویت اجتماعی جنکینز، هویت شرط ضروری برای حیات اجتماعی است و شکلگیری هویت فردی، ريشه در فرایندهای اجتماعی شدن دارد. انسانها بهطور آگاهانه، اهداف خود را دنبال میکنند و ميدانند که چیزی یا کسی باشند تا بتوانند با موفقیت هویتهای اجتماعی خاص را به دست آورند (جنکینز، 1394، ص 78).
پیشینه تحقیق
با وجود اهمیت موضوع، حافظان نظم و امنیت مرزهای کشور، بهمنظور نهادینه کردن ارزشهای دفاع مقدس و مدافعان حرم، متأسفانه ادبیات تجربی چندانی با رویکرد جامعهشناسی در مورد آن وجود ندارد. پژوهشگر، در بررسی ادبیات تجربی، تنها به برخی مطالعات انجام شده که بهطور غیرمستقیم با موضوع مرتبط میباشد در ذیل اشاره مینماید.
جدول 1. پیشینة تجربی
نويسندگان نویسندگان، روش استفاده شده اهداف و یا سؤالات اصلی مهمترین یافتهها
مقیمی فیروزآباد (1397) روش تحلیل محتوا هدف شناسایی اندیشه، عمل و سلوک والای شهدای مدافع حرم در قالب مضامین سبک زندگی با تحلیل محتوی 27 وصیتنامه شهدا؛ در قالب چهار مؤلفة ولایتپذیری با ابعاد نگرش و رفتار ولایی، نیروی محرکه عشق و احساس مسئولیت دینی، ویژگیهای شخصیتی و فردی و توصیهها با ابعاد عبادی معنوی و سیاسی اجتماعی دستهبندی گردید.
فاطمی و اسلامی فارسانی (1397) روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی و تشخیص نظام ارزشهای دفاع مقدس و نیز زمان کنونی نتایج بهدستآمده از آزمون معناداری تفاوت میانگین اولویت ارزشی نشان از معناداری تفاوت میانگین اولویتهای ارزشی جامعه کنونی با دوران دفاع مقدس دارد.
ایزدی و همکاران (1396) روش کیفی و مبتنی بر نظریه دادهبنیاد شناسایی آسیبهای ترویج فرهنگ دفاع مقدس در کشور به لحاظ آسیبشناسی ترویج فرهنگ دفاع مقدس به لحاظ محتوا، عملکردی و ساختاری و نیز به لحاظ راهبردی نیز در ابعاد نگرشی، رفتاری و ساختاری قابل تحلیل و بررسی است.
باقری و مرادي (1395) روش اسنادی هدف بررسی سیرة مدیریتی سردار شهید محمدابراهیم همت الگوی مدیریتی مذکور در چهار بخش اصول مدیریت، جذب، توسعه و نگهداشت منابع انسانی ارائه گردیده است.
رشید و پاشایی (1391) روش کتابخانهای ارائه مدلی مبتنی بر مدیریت دانش جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس باید بین افراد و با استفاده از نظریههای اجتماعی همکاری ایجاد نمود.
باقریکنی و سعدآبادي (1390) روش کتابخانهای هدف طراحی الگوی رهبری معنوی با تأکید بر ویژگیهای سردار شهید احمد کاظمی در این پژوهش به عواملی مانند محیط و پیشزمینههای مؤثر در مسیر رشد اشخاص، معرفت و خودسازی و فرایند نفوذ اشاره شده است.
غیاثوند و دهکردیان (1388) روش توصیفی ـ تحلیلی هدف بررسی نگرش جوانان نسبت به عملکرد ایثارگران یافتهها نشان میدهد که میانگین نگرش فرزندان عزیز ایثارگر در زمینة میزان احساس و آمادگی برای رفتار ایثارگرانه وضعیت مطلوبتر نسبت به جوانان عادی دارد. همچنین نشان داد که فرزندان ایثارگر نگرش مثبتی به عملکرد ایثارگران در مقایسه با جوانان عادی دارند.
اما در وجه نوآوری اين مقاله نسبت به مطالعات پیشین بايد گفت: وجه اشتراکی پژوهشها فوقالذکر، بررسی موضوع مشترک ایثار و فرهنگ شهادت میباشد. ولی با توجه به مطالعات مذکور، از یک سو بهطورکلی مطالعات محدودی بهصورت کمی یا کیفی انجام گرفته است. از سوی دیگر، تاکنون پژوهشی عام و کلی و یا خاص از منظر جامعهشناسی در حوزة حافظان نظم و امنیت مرزها در جهت نهادینه کردن فرهنگ ایثار و شهادت و معرفی آنان به نسل جوان انجام نگرفته است. در نتیجه، اهمیت این پژوهش در اين است که بهصورت کیفی و بهطور ویژه به این موضوع مهم در میدان وسیع تحقیق میپردازد.
روششناسی پژوهش
اين پژوهش، از نوع کاربردی است. روش پژوهش کیفی بوده و با رویکرد پدیدارشناختی درصدد است به تأثیرات جامعهشناختی واقعه شهادت سردار سلیمانی بر جوانان دهة 70 و 80 دست یابد.
روشهای گردآوی دادهها در تحقیقات پدیدارشناختی عبارتند از: مشاهده، مصاحبه، یادداشتبرداری میدانی، اسناد و مدارک که البته غالباً ترکیبی از این روشها نیز استفاده میشود (هالوی و وبلر، 1385). در اين پژوهش، براي گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختیافته استفاده شد. بهطوریكه پيش از شروع مصاحبه، در مورد موضوع و هدف تحقیق و رعایت اصول رازداری و رضایت آگاهانه فرد تأكید شد و به آنان اطمینان داده شد كه هویت آنان بهطور كامل پنهان مانده و مطالب ضبط شده پس از تجزیهوتحلیل و استخراج نتایج از بین خواهد رفت. همچنین، هیچ اصراری بر ذكر هویت واقعی آنها نشد. فرایند مصاحبه در این پژوهش، با محوریت سؤالهایی همچون مشخصات و ویژگیهای فردی نظیر سن، تحصیلات، شغل و... آغاز شد و نیز سؤالاتی در مورد کنش آنها در این رویداد بینظیر پرسیده شد.
تجزیهوتحلیل دادهها در دو رويكرد پدیدارشناسی بهطور ملموستری دستهبندی شده است. برایناساس، معمولاً پژوهشگرانی كه با روش پديدارشناسي توصيفي، كار ميكنند، از روش كلايزی و افرادی كه از روش پديدارشناسي تفسيری پيروی ميكنند، از روش ديكلمن بهره ميگيرند. در اين پژوهش، برای تجزیهوتحلیل دادهها، از روش کلایزی استفاده شد. وی هفت مرحله را برای درک و فهم پدیده ارائه کرده است که اگر بخواهیم به زبان تحقیق حاضر آن را بازنویسی کنیم، به شرح ذیل خواهد بود:
1. مواجهه اولیه با مراسم تشییع پیکر: براي پیبردن و درك احساس و تجارب شرکتکنندگان در این مراسم، همة مصاحبهها ثبت و یادداشتبرداری شده و چند بار کامل مطالعه میشود.
2. استخراج جملات مهم: در مرحلة دوم، پس از مطالعة همة توصيفهای شركتكنندگان؛ زير اطلاعات با معني، بيانات مرتبط با پديده مورد بحث، خط كشيده میشود و به اين طريق، جملات مهم استخراج میشود.
3. استخراج مفاهيم فرموله: یعنی فرمولهکردن معانی و پیبردن بهمعنای جملات مهم در مورد این مراسم.
4. قرار دادن معانی فرموله شده و مرتبط به هم، در خوشههایی از تمهای راجع به این مراسم.
5. ترکیب و تلفیق نتایج، در قالب یک توصیف جامع از تجربۀ جوانان.
6. فرمولهکردن توصیفِ جامعِ موضوعِ تحلیل جامعهشناختی تأثیرات واقعه شهادت.
7. اعتبارسنجی نهایی یافتهها: در اين پژوهش، محقق با حضور در میدان پژوهش، به مشاهدۀ مستقیم ادراک جوانان پرداخت. سپس برای اطمینان از مشاهدات خویش، دریافتهای خود از مشاهدات، محتویات، مضامین را با دیگر جوانان به بحث گذاشت. بدینوسیله اطمینان حاصل شد که محتویات مصاحبهها محصول سوگیریهای ذهنی و نظری محقق نیست. بهطورکلی، پس از بررسی و پیادهسازی مصاحبهها، تحلیل دادهها بر اساس مراحل سهگانه کدگذاری باز، محوری و گزینشی و به روش تحلیل خرد و سطر به سطر انجام گرفت. محقق با تحلیل متن مصاحبهها به کشف معانی، اولویتهای نگرشی و شیوههای درك دست یافت و به استخراج مفاهیم و واحدهای معنی از متون مورد مطالعه و پیامدهای شهادت بر شرکتکنندگان نایل شد و آنان را در قالب مقولاتی منظم و سازمانیافته ارائه كرد.
در این پژوهش، راهبرد نمونهگیری با حداکثر تنوع به کار گرفته شد و از جوانان با طیفهای مختلف سنی و جنسی و پایگاههای متفاوت اقتصادی و اجتماعی نمونهگیری تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافت. برایناساس، با استفاده از نمونهگیری هدفمند، از 28 نفر از جوانان دهة 70 و 80 مصاحبه به عمل آمد. این پژوهش، در دی ماه و بهمن ماه سال 1398، در شهر تهران و قم انجام گرفت.
روش مطالعه این پژوهش کیفی بوده و با رویکرد پدیدارشناختی درصدد است، به تفاسیر و دلالتهای معنایی جوانان از تأثیرات شهید سپهبد سلیمانی بر آنان دست یابد. روش نمونهگیری اين پژوهش، از نوع نمونهگیری هدفمند و در دسترس و روش نمونهگیری نظری است. نمونهگیری هدفمند، براي گزینش افراد مورد مصاحبه و نمونهگیری نظری برای تشخیص تعداد افراد و تعیین محل گردآوری دادهها برای پژوهش استفاده شده است.
یافتههای توصیفی
جدول 2. اطلاعات توصیفی مصاحبهشوندگان
متغیر فراوانی درصد
جنسیت پسر 15 6/53
دختر 13 4/46
تحصیلات زیر دیپلم 5 17/8
دیپلم 3 7/10
کاردانی 6 5/21
کارشناسی 8 5/28
کارشناسی ارشد و بالاتر 6 5/21
سن زیر 20 سال 9 2/32
21 تا 24 12 8/42
25 تا 28 7 25
شغل دانشجو 12 8/42
دانشآموز 7 25
شاغل در بخش دولتی یا غیردولتی 7 25
سایر 2 2/7
مجموع مصاحبهشوندگان 28 100
یافتههای تحلیلی
جدول 3. تم کلی معنایابی کنش جوانان
فرهنگی ـ مذهبی اجتماعی سیاسی روانشناختی
دانشافزایی دفاع مقدس، بصیرتافزایی کسب هویت جهادی، کسب هویت اجتماعی فراملی، تقویت سرمایه اجتماعی همگرایی بینالمللی در مبارزه با تروریسم و استکبار ستیزی الگویابی، همگرایی نسلی
بصیرتافزایی
«بصيرت»، در لغت بهمعنای عقيدة قلبي، شناخت، زیرکی و عبرت آمده است (ابنمنظور، 1374ق، ج 2، ص 482). از نظر قرآن، بصيرت، نياز اساسي انسان است. خداوند برای انسان، همة موجودات و آفریدههای جهان را مایة بصيرت معرفي ميكند. معجزات الهی در هر شکل و شمایلی، عوامل بصیرتزا و مایة دستیابی انسان به حقایق امور است (یعقوبی، 1388، ص 3). قرآن کریم در آیات متعددی از جمله 24 سورة هود، 44 سورة نور، 58 سورة غافر و... کارکرد اساسی بصیرت را شناخت حقیقت قدرت و توانایی الهی و عبرتآموزی برمیشمارد. مقام معظم رهبری، بصیرت را برای شناخت هدف، تشخیص راه صحیح رسیدن به هدف، تشخیص دشمن و موانع راه و شناخت راههای برطرف کردن موانع را ضروری میدانند.
ـ صادق 24 ساله اظهار میکند: «شهادت سردار باعث شد دیگر به شیطان بزرگ اعتماد نکنیم و این حادثه درس عبرت بزرگی شد برای مدیران کشور».
ـ زهرا 27 ساله نیز اظهار میكند: «رمز ماندگاری سردار در تاریخ این مرز و بوم را باید در داشتن بصیرت بالاش دانست. ایشان در زندگی دنیوی اطاعت از ولی امر زمان، دوراندیشی در امور، رعایت ایمان و تقوی الهی و ذکر و یاد الهی را سرلوحه کاراشون قرار دادند. اینها عوامل بصیرتزاست که باید از ایشون یاد بگیرم».
دانشافزایی دفاع مقدس و رزمندگان بدون مرز
ترویج، تبیین و تعمیق فرهنگ دوران دفاع مقدس و محور مقاومت، از طریق بازگویی وقایع، حوادث، رشادتها، حماسهها و الگوهای عملی دوران دفاع مقدس و انتقال صحیح، کامل و کارآمد آن فرهنگ به نسل حاضر و نسلهای آینده، از مهمترین فعالیتها براي ساخت جامعهای اسلامی است. یکي از مهمترین الزامات نگرشي در ترویج و نشر فرهنگ دفاع مقدس، افزایش بصيرت عموم مردم بهویژه جوانان ميباشد. در این باره دشمنشناسي، شناخت ظرفيتهای خود و اعتقاد به نصرت الهي و توکل به خدا بهعنوان ارکان آن اهميت بنيادی دارد.
ـ سبحان جوان 20 ساله در این باره اظهار میكند: «من بعد از اتمام جنگ به دنیا آمدم و اصلاً آن دوران را درک و تجربه نکردم و علاقهای هم به دانستن آن نداشتم، ولی بدون اغراق باید بگم شهادت سلیمانی عزیز باعث شد یه کم به خودم بیام و در شبکههای مجازی فیلمهای راجع به رشادتها و ایثارگریهای این عزیز را تماشا کنم و مطالبی را بخوانم و باید عرض کنم الان بیش از قبل با فرهنگ دفاع مقدس و حافظان امنیت کشور آشنا شدم و دوست دارم مطالعاتم را بیشتر کنم».
کسب هویت جهادی
«هویت جهادی»، مفهومي دینی است و در اصطلاح، معنای مبارزه علیة دشمن و نیروهای معارض است. «جهاد»، در لغت بهمعنای بهکارگرفتن نهایت توان در مقابله با دشمن است. جهاد سه گونه است: جهاد با دشمن آشکار، جهاد با نفس و جهاد با شیطان (راغباصفهانی، 1387، ص 162). موارد مثبت کاربرد جهاد، در پیکار با کافران و مشرکان غالباً با قید «فیسبیلالله» همراه است. جهاد در این کاربرد، مترادف «قتال فیسبیلالله»؛ یعنی جنگیدن در راه خداست. جهاد به این معنا، در فقه رنگ اصطلاح به خود گرفته و فقیهان در بابی به همین نام «کتاب الجهاد» تعاریفی از آن به دست دادهاند. از جمله ارزانی کردن جان و مال در جنگ با مشرکان یا ياغیان به گونهای ویژه و اهدای جان و مال و توانایی در راه بلندمرتبه ساختن اسلام و برپاداشتن شعائر ایمان (نجفی، 1368، ص 3). حس پیکار و مبارزه با دشمنان، یکی از ویژگیهای منحصربهفرد انسانهای مؤمن و معتقد به آخرت است که همة دنیا را در باورهایش خلاصه میکند و بر اساس فرامین الهی، آمادة جهاد و مبارزه با دشمنان خدا میشود و بسط و نشر فرهنگ عاشورایی در کشور زمینه را برای کسب هویت جهادی ایجاد میكند و موجب میشود انسان ضمن عمل به تکلیف الهی، تجارتی سودمند نیز با خداوند داشته باشد؛ چراکه انجام آن مایة عزت اسلام و ترک آن موجب خواری مسلمانان است. هویت جهادی، بيانگر جانفشانی و ایثار در راه آرمانهای والای انقلاب میباشد و تداومبخش فرهنگ عاشورایی در جامعه میباشد. این هویت را میتوان در سطحی فراتر از هویت ملی، هویت فراملی و هویت شیعی دانست، این همان هویت اربعینی است که آن سه هویت را درون خود جای داده و بر آنها اشراف دارد. هویت جهادی، همان هویت برجسته عاشورایی شیعی است که مروج نوعی استکبارستیزی و ظلمستیزی است.
ـ حسن 26 ساله اظهار میكند: «هر زمان ولیفقیه امر کنند، حاضرم جانم را تقدیم اسلام و انقلاب کنم. این یك شعار و از روی احساسات نیست، بلکه از روی تعقل و آگاهی است. باید ریشة ظلم و جور را در منطقه بخشکانیم، شهادت سردار سلیمانی باعث شد فرهنگ عاشورایی در کشور تقویت شود».
کسب هویت فراملی
در جامعهشناسی، واژة «هویت» بهمعنای چه کسی بودن است و نیاز به آن، حس شناساندن خود و یک سلسله عناصر فرهنگی و تاریخی را در فرد یا یک گروه انسانی تحریک میکند. هر نوع وابستگی اجتماعی، نمودار بخشی از ویژگیهای انسان است. این ویژگیها، معرفت و شناخت ابنای بشر را تسهیل میکند (مجتهدزاده، 1376، ص 12). بنابراین هویتها، بهمثابة شالودهها و سازههای اجتماعی هستند که در فرایند شالودهریزی یا سازهگرایی اجتماعی به وجود میآیند و با تکیه بر حافظة جمعی و تمامی منابع معرفتی، با در نظر گرفتن ساختار عینی اجتماعی در طول زمان، مجدداً بازتعریف و بازتفسیر میشوند. ازاینرو، در فرایند شکلگیری هویتها، پدیدههای معرفتی، ساختار عینی و مادی جامعه، تاریخ، جغرافیا، ساختار سیاسی و اقتصاد و فناوری، نقش بسزایی دارند (دهشیری، 1380، ص 169).
هویت فراملی، بهمعنی تمایل و گرایش جوانان به فرهنگ جهانی و هویتیابی جمعی در سطح بینالملل میباشد که در آن، آگاهی جوان نسبت به مسائل جهان هستی همچون ایثار و ازخودگذشتگی، محیط زیست، مردمسالاری، حقوق بشر و... افزایش پیدا نموده و موجب تعاملات و کنشهای او میشود، به نحوی که تعصب و احساس تعلق به این مسائل در وی تقویت شود.
از دیدگاه بارث، تعامل با فراسوی مرزها میان گروهها، امر گریزناپذیر یا امری ناگریز است. همچنین، آلتوسر با طرح نظریه شکستگی ساختگی و تعامل بین ساختها معتقد است: در شرایط جدید، بههمپیوستگی اجتماعی و از طریق روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی به وجود میآید. وی تأکید میكند، امروزه شکستگی ساختاری و جایگزینی روابط ترکیبی در بین خردهساختها یا روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی در شکلدهی به هویت در جوامع مؤثر هستند. عبدللهیان، در تفسیر نظریة آلتوسر معتقد است: در دوران جدید، انسجام اجتماعی از طریق روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی حفظ میشود. روابط ترکیبی، همانند پنجه دست است که در آن، هر بندی استقلال یا هویت مستقل از کف دارد. در عین حال، با هم گونهای روابط ترکیبی دارند. وجود بندهای مستقل به این معنا نیست که اینها رابطة تزاحمی دارند و بند اول موجب تضعیف و ضایع شدن بند دوم و در نهایت، فروپاشی ساخت میشود، بلکه این تعلقات و شیوههای مختلف را میتوان در مجموع و در کنار یکدیگر و در تعامل با هم دید (عبداللهیان، 1378، ص 221). مطابق بر این نظریه، اگر چه مردم دو کشور عراق و ایران، بر اساس مؤلفههای همچون زبان، نژاد، پوشش و... دارای تفاوتهای هستند، ولی اینها بهعنوان رابطة تزاحمی در نظر گرفته نمیشود؛ زیرا بر اساس مؤلفههای دیگر همچون مذهبِ مشترک، دشمنِ مشترک، احساسات ملیگرا رابطة تعاملی دارند و این امر موجب ایجاد اتحاد دو ملت و هویت فراملی شده است.
ـ خسرو 25 ساله میگوید: «ریخته شدن خون همزمان دو سردار جبهه مقاومت، یکی در ایران و دیگری در عراق باعث پیوند بیشتر دو ملت ایران و عراق شد. آمریکا خیال میکرد میتواند با این کارش ضربه بزنه به اتحاد دو ملت، ولی به نظرم شکست مفتضحانهای خوردند».
ـ یاسمن 17 ساله ميگويد: «این عمل دشمن موجب شد هر دو ملت اشک ماتم بریزند در فراق سرداران رشیدشون، این یعنی دو ملت فارغ از مرز جغرافیایی و زمینی یک دل و یک زبان و با اتخاذ یک راهبرد اصولی دنبال بیرون کردن دشمن مشترک از منطقه باشند، نهتنها ملتهای ایران و عراق، بلکه کل ملتهای آزادیخواه جهان؛ پس همه ما صرفنظر از زبان، نژاد، فرهنگ و... یك هدف مشترک داریم».
تقویت سرمایة اجتماعی
«سرمایة اجتماعی»، بهعنوان یکی از مفاهیم مورد کاربرد در مطالعات بین رشتهای است که این مفهوم، توسط آلفرد مارشال (1890)، برای اولينبار ارائه شد. پس از وی، اشخاصی همچون هانیفن (1920) و جین جاکوب (1961)، تحت عنوان شبکههای اجتماعی از آن بهره گرفتهاند. در دهة 1980، اصطلاح «سرمایة اجتماعی» توسط کلمن در جامعهشناسی، پوتنام در علوم سیاسی و سایر محافل علمی بهطور وسیعی مورد توجه قرار گرفت. سرمایة اجتماعی، بیانگر کم و کیف روابط اجتماعی و نحوة تعاملات کنشگران اجتماعی است. وزن و تنوع روابط و تعاملات اجتماعی در مقیاسهای خرد، میانی و کلان، تعیینکنندة میزان سرمایة اجتماعی است. سرمایة اجتماعی، بنا به ماهیت چندساحتی، دلالتهای تجربی و نظری متعدد آن و نیز ذهنی و عینی دانستن آن، برخوردار از تعاریف مختلفی شده است. در مواردی این مفهوم را معادل با واژگانی چون انرژی اجتماعی، پیوستگیهای اجتماعی، شبکههای محلی، چسب اجتماعی و... دانستهاند.
ایثار و ازخودگذشتگی، با ترك منافع شخصی و عمل به سود منافع جمعی، آثاري در اجتماع برجا میگذارند که از مظاهر سرمایه اجتماعی محسوب میشوند و با ایجاد هویت ملی و احساس تعلق، ترجیح منافع دیگران بر خود، حتی با بذل جان، همگرایی بیشتر افراد و پایبندي به اصول اساسی، ایجاد شبکهاي از اعتماد در سطوح مختلف روابط اجتماعی و ایجاد همبستگی و پیوند بیشتر افراد، موجب تقویت سرمایة اجتماعی میشود (سریرافراز، 1390، ص 8).
ـ امیرمحمد 22 سال اظهار میكند: «شهادت حاج قاسم باعث شد وحدت و اتحاد عجیبی بین قشرهای مختلف مردم و جناحهای سیاسی ایجاد بشه، به نظرم در این شرایط بحرانی منطقه، جامعه نیاز به یک همبستگی داشت که شهادت حاج قاسم باعث این وحدت شد».
استکبارستیزی و همگرایی بینالمللی در مبارزه با تروریسم
به لحاظ تاریخی دو کشور ایران و عراق، بهعنوان مهمترین و قدرتمندترین بازیگران منطقه شناخته شده و با توجه به مؤلفههای مختلف اقتدار ملی آنها همچون جمعیت، مذهب مشترک، منابع طبیعی، احساسات ملیگرایانه، رهبران کاریزماتیک و... به همگرایی دو کشور کمک نموده است. بهویژه قدرتنمایی بینالمللی مردم دو کشور در مراسمات تشییع پیکرهای شهدای محور مقاومت در بغداد و تهران، انسجام اجتماعی و اتحاد فراجناحی و مبارزه با تروریسم را به منصه ظهور گذاشت. در نتیجة آن، استکبارستیزی در تاریخ معاصر از گفتمان ملی فراتر رفته است و شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس و همراهانشان، موجب شد انسانهای مختلف از فرهنگهای متفاوت با دین، زبان، رنگ و نژادهای گوناگون در جهان را با جاذبهای مغناطیسی به سمت خود بکشاند و حضور مردم کشورهای مختلف در تجمعات اعتراضی در محکومیت اقدام دولت آمریکا بيانگر عزم راسخ جامعه بینالمللی، در مبارزه با تروریسم میباشد.
ـ علی طلبه 25 ساله هندی میگوید: «بنده ایرانی نیستم و خیلی با این شهید آشنایی نداشتم، ولی ترور یك فرمانده نظامی که به دعوت رسمی دولت عراق و در خاک آن کشور به شهادت میرسد، مصداق جنایت جنگی است. همه عدالتخواهان جهان باید با تروریسم مبارزه کنند».
همگرایی نسلها
ارزشها موجب تقویت انسجام اجتماعی، برقراری نظم و حلقه اتصال فرهنگ هر قوم و ملتی با نسل آینده خود هستند و غفلت از آنها، میتواند جوامع را با بحران هویت از قبیل بحران هویت فردی برای جوان مواجه کند. با این توضیح، یکی از موضوعات مهم در شکاف نسلی، نارسایی در فرایند انتقال ارزشها و هنجارها و به عبارت دیگر، انتقال فرهنگی به نسل جدید است. به اعتقاد پارسونز، در جامعه مسئلهای به نام انتقال ارزشهای اساسی به افراد وجود دارد. این ارزشها هستند که کیفیت عمل افراد را تعیین میکنند و در تداوم نظم اجتماعی سهیم هستند (جانعلیزاده و سلیمانی بشلی، 1390، ص 66).
یکی از موضوعاتی که معمولاً بین خانوادههای ایرانی عمومیت و جامعیت دارد، احترامگذاری به مقام شهید سلیمانی است؛ زيرا در فراسوی مرزها از نظم و امنیت کشور حراست نموده و جایگاه ویژه و بینظیری دارد.
فضای معنایی ایثار و شهادت و درک کلی و یکسان برای والدین و فرزندان از این پدیده، موجب کاهش تنشها و ایجاد فصل جدید و مشترک گردیده و این مراسم، نمادی از وحدت و پیوند میان نسلهای مختلف تلقی میشود. حضور فیزیکی والدین و فرزندان در کنار یکدیگر و در بازة زمانی معین و براي انجام یک عمل مشترک و مهم که همه اعضای خانواده دغدغه آن را داشته و به آن اهتمام میورزند، بیشک زمینة تعاملات و ارتباطات کلامیِ متکیِ بر تفاهم و صمیمت گستردهتر دوطرفه را بیشتر فراهم میكند. در نتیجه، این امر موجب ایجاد همدلی، اتحاد، انسجام و پیوند عمیق میان آنها شده و فرصتی مهیا میشود تا ضمن دور بودن از تقابل و تضاد، از حیث نگرشها نوعی همگرایی میان آنان پدید آید. از سوي ديگر، به جهت الگویابی یا الگوگیری جوانان از رفتار والدین، همراهی آنان با فرزندان در فعالیت فرهنگی ارزشی نقش خاصی در شکلگیری و نهادینه شدن ارزشهای دفاع مقدس ایفا میکند.
ـ بهرام 21 ساله اظهار میكند: «به دلیل اینکه والدینم هر دو شاغل هستند و وقتی میآيند منزل از شدت خستگی و... فرصت کمی برای بحث و گفتوگو دارند، ولی این اتفاق تلخ باعث شد تو این چند روز تو منزل ما ساعتها بشینیم راجع به این حادثه با هم گفتوگو کنیم؛ فضای معنوی مراسمات ایشان، موجب شد ارتباط کلامی من با والدینم بیشتر و عمیقتر شود».
الگوپذیری
گروه مرجع، دلالت بر اشخاص یا گروههایی میکند که بهعنوان الگو قرار گرفته شده و رفتارها و بینشهای معینی را به افراد القا میكنند و بهطورکلی، از منابع مهم هویتبخشی انسانها و شکلدهی به هنجارها و ارزشها و در نهایت، تغییر رفتار آنها میباشد.
ازآنجاکه انسان عامداً یا سهواً از رفتار و گفتار دیگران تأثیر میپذیرد و غریزة تقلید و تشبیه به دیگران در انسان، به حد زیادی وجود دارد؛ دین مبین اسلام به هدایت صحیح این غریزه سفارش نموده است و آن را روش الگویی یا معرفی اسوه بيان میكند. منظور از «الگو»، عینی و مشهود یک اندیشه و عمل در جنبههای گوناگونی است که دیگران برای رسیدن به کمال از آن پیروی میکنند. بيتردید وقتی یک جوان با کنش آگاهانه و عقلانی، به تشییع جنازه یک انسان متقی و پرهیزكار که پیرو راه و مرام امام حسین است میرود، با تمام وجود با توسل به روح مقدس شهید که نزد پروردگار مقام والایی دارد، از او میخواهد واسطه فیض الهی شده، ضمن الگو قرار دادن ایشان در رفتار و گفتار، عزت دنیوی و اخروی او را تضمین كند و زندگی شایسته و سعادتمندانهای را برای او رقم زند. ازاینرو، حضور در مراسمهای سوگواری و نیز تشییع پیکر شهدای مقاومت موجب میگردد جوانان راه و مرام امام حسین، بهویژه امربهمعروف و نهیازمنکر و ظلمستیزی را اساس مشی و زندگی خود قرار دهد و به آن تأسی جسته و ایشان را مدل زندگی خویش قرار دهد.
ـ فربد 20 ساله میگوید: «قبل از شهادت ایشان الگوی من تو زندگی فلان هنرپیشه یا ورزشکار بود، ولی الان با خود عهد بستم، فقط الگوم تو زندگی شهدا باشند، بهخصوص حاج قاسم».
ـ مریم 19 ساله اظهار میكند: «به نظر من خداوند به سردار سلیمانی عزت داد هم در دنیا و هم در آخرت. ما اومدیم یاد بگیریم که محبوب دلها چه نوع سبک زندگی داشتند و از رفتارهای خوب اون الگوبرداری کنیم، بهویژه خضوع و خشوع او».
کیوان جوان 18 ساله میگوید: «به دلیل تبلیغات مسموم ضدانقلاب و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای در مورد شهدای مدافع حرم، حس خیلی خوبی به آنها نداشتم و در مورد خلوص و ارزش کاری آنها شک و تردید داشتم، اما یکباره پس از شنیدن خبر شهادت سردار سلیمانی، یك دگرگونی عظیم و یك حس و برخورد متفاوتی نسبت به شهدای برونمرزی در من به وجود آورد».
نتیجهگیری
جوانان احترام و توجه خاصی به شهدای مدافع حرم، بهمنزلۀ چهرههای برجسته تاریخی و فرهنگی کشور دارند. حضور آنان در مراسم بدرقه اسطورة مقاومت، صرفاً جنبة تبلیغی و احساسی نداشته، بلکه پیامهای فرهنگی و اجتماعی بیشماری داشته است. این مراسم، پیرامون یک امر مقدس و ارزشی؛ یعنی مدافعان حرم و ارزشهای مربوط به شهیدان گرانقدر ایران شکل گرفته است. سرمایة جدید اجتماعی، آفریده شده در مراسمات سوگواری سردار سلیمانی که دارای سه مؤلفه مهم اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی است، موجب ایجاد حس همکاری و همیاری و مشارکت میان اعضای جامعه میشود و به تسریع توسعة فرهنگی و اجتماعی و رشد و بالندگی جامعه یاری میرساند. شهادت سردار سپهبد سلیمانی و همرزمانش موجب همبستگی، وفاق و انسجام اجتماعی بیشتر اقشار جامعه گردید و حلال برخی مشکلات و معضلات شد. ازاینرو، این حماسه بینظیر موجب تقویت بیشتر هویت ملی گردید. آنتونی اسمیت، هویت ملی را بازتولید و بازتغییر پایدار ارزشها، نمادها، خاطرات، افسانهها و سنتها میداند که عناصر تمایزبخش هر ملتی هستند و مؤید نتایج تحقیق حاضرند.
از دیگر نتایج تحقیق، هویت جهادی است که اساساً همان هویت برجسته عاشورایی شیعی است که مروج نوعی استکبارستیزی و ظلمستیزی است و جوان ایرانی حاضر است كه در راه اعتلای آرمانهای انقلاب، با تقدیم جان و مال خویش این شجره طیبه را آبیاری كند. تالكوت پارسونز، نظریهپرداز آمریکایی معتقد است: «یک نظام اجتماعی کنش نیازهایی دارد که باید ارضا شوند تا آن نظام برقرار بماند و اجزایی دارد که برای رفع آن نیازها عمل میکنند. همة نظامهای زنده گرایش به تعادل، یا نوعی رابطه پایدار و متوازن میان اجزای گوناگون و حفظ خود جدا از نظامهای دیگر دارند» (ریتزر، 1387، ص 53) پارسونز، چهار نياز اصلی و اساسی نظام كنش را که منطبق بر چهار نظام است، مطرح میكند. نظام كنش، آنگاه وجود دارد كه اين چهار كاركرد دستكم و يا بهطور نسبی وجود داشته باشد. چهار نياز كنش، انطباق و سازگاری با محیط (نظام اقتصادی)، دستيابی به هدف (نظام سیاسی)، وحدت و هماهنگی (نظام اجتماعی) و حفظ موجودیت الگویی (نظام فرهنگی). مطابق با دیدگاه پارسونز، برای اينکه فرهنگ ایثار و شهادت بتواند دوام پیدا کند و در عملکرد خود توفیق یابد و براي بسط و گسترش این فرهنگ، باید زمینة لازم را برای تحقق هدفها فراهم نمود؛ زیرا در جامعهشناسی نظم و ثبات، جامعه ترکیب متعادل عناصر هماهنگی است که هرگونه ناهماهنگی بین اجزای آن، منجر به پیدایش بینظمی و مسائل اجتماعی میشود. در این حوزه، از جامعهشناسی بیشتر بر وفاق ارزشی و هنجاری و سایر عوامل فرهنگی ـ اجتماعی تأکید میشود که از طریق به هم وصل کردن اجزا و عناصر جامعه نظم و تعادل برقرار میشود. بنابراین، از این منظر تنها هنگامی نظام اجتماعی، سالم، کارآمد و پویا است که نهادهای آن نیز با هم هماهنگ و همسو باشند. این امر، بهویژه برای نهادهای تربیتی و فرهنگی بهعنوان سنگ بنای سامان اجتماعی با مجموعهای از باورها، ارزشها، هنجارها و... كه نقش کلیدی و محوری در بقا و تداوم جامعه و نیز قداستبخشی به ارزشهای مقاومت و دفاع مقدس و انتقال آن به نسل جوان جامعه ایفا میكند، از اهمیت خاصی برخوردار میباشند.
شهید سلیمانی، بهعنوان یک الگو و مرجع، میتواند آثار سازندهای بر جوان بگذارند. در تحلیل این پدیده باید گفت: قرار گرفتن جوانان در فضای فرهنگی معنوی مراسم و ارتباط بیواسطه با آن فضا به همراه تحریکات احساسی و عاطفی و اثرگذاری انرژی روانی وارد شده، موجب افزایش گرایش جوانان به شهدا و رزمندگان بدون مرز و شیوه رفتاری ایشان میشود. همچنین، این تحریک احساسی در حکم یک زمینة تسهیلکننده به پذیرش ارزشها و نگرشهای جدید میانجامد. استمرار این روند در طول تعاملات جوانان با دیگران در این فضای فرهنگی موجب شکلگیری نوعی سرمایه اجتماعی و ایجاد فضای مناسبی برای کنشهای مطلوب در میان جوانان فراهم نموده و در نهایت، تغییر نگرشهای ایشان را درپی خواهد داشت. آنچه را که میتوان نتیجه کلی تحقیق حاضر نامید، این است که سردار سلیمانی با شهادت خود، نقش و جایگاه مؤثر، نیرومند و پایداری در آفرینش همبستگی و انسجام در جامعه ایفا نمود و موجب بازسازی و ترمیم اجتماعی و نیز تقویت سرمایه اجتماعی در ابعاد درونگروهی و برونگروهی شد. همچنین، زمینة شکلگیری نوع جدیدی از هویت فراتر از مرزهای ملی را ایجاد كرد که موجب پیوند عاطفی بیشتر میان مردم ایران و عراق گردید که همزمان بر تشابه و تمایز دلالت دارد. بدیننحو که از یک سو، با تأکید بر مشترکات و ملاکهای پیونددهنده همچون منافع مشترک، سرنوشت مشترک، دشمن مشترک، دو کشور را پیرامون محوری واحد متحد و متعهد میکند و از سوی دیگر، ایران و عراق و کشورهای دوست و حامی را در مقابل غیر قرار میدهد.
پیشنهادات:
نظر به آثار و برکاتی که شهید سلیمانی با نثار جان خود بر جای گذاشت، ضرورت دارد ارزشهای تولید شده در جامعه، همچون افزایش سرمایة اجتماعی، هویت فراملی و... در جهت صیانت و حفاظت از آن، مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گیرد.
تعامل و همافزایی بین دستگاهها و نهادهای مختلف کشور، براي بازشناساندن فرهنگ ایثار و شهادت بهویژه یومالله تشیع اسطوره مقاومت به جامعه و بهویژه جوانان.
ایجاد تمهیدات لازم توسط نهادهای فرهنگی کشور، در جهت مقابله با جنگ نرم دشمن که به دنبال تضعیف روحیه ایثار و شهادت، مقاومت و دفاع جوانان از آرمانها و سیاستهای نظام هستند.
- استونز، رابرت، 1379، متفکران بزرگ جامعهشناسی، ترجمة مهرداد میردامادی، تهران، مرکز.
- ایزدی، مصطفی و همكاران، 1396، «ترویج فرهنگ دفاع مقدس، آسیبشناسی، ارائه مدل و راهکار»، سیاست دفاعی، دورة بيستوپنجم، ش 99، ص 119-152.
- ابنمنظور، محمدبنمكرم، 1374ق، لسانالعرب، بیروت، دارالعلم.
- باقریکنی، مصباحالهدی و حسن سعدآبادی، 1390، «طراحی الگوی رهبری معنوی بر اساس ارزشهای اسلامی»، اندیشه مدیریت راهبردی، سال پنجم، ش 2، ص 92-105.
- باقری، مسلم و پريسا مرادی، 1395، «طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی فرماندهان دفاع مقدس (مطالعة موردی: سیرة شهید محمدابراهیم همت)، مطالعات راهبردی بسیج، سال نوزدهم، ش 71، ص 10-36.
- تاجبخش، غلامرضا، 1392، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف نسلها در شهرستان شوشتر»، توسعه اجتماعی، ش 3، ص 70-82.
- توسلی، غلامعباس و مرضيه موسوی، 1384،«مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید بر نظریههای سرمایه اجتماعی»، نامه علوم اجتماعی، ش 26، ص 38-53.
- ثنایی، باقر، 1368، «نظریه یادگیری اجتماعی»، تعلیم و تربیت، ش 5، ص 11-28.
- جانعلیزاده، حیدر و محمدرضا سلیمانی بشلی، 1390، «شکاف نسلی: توهم یا واقعیت»، مطالعات جامعهشناختی جوانان، ش 1، ص 63-100.
- جنکینز، ریچارد، 1394، هویت اجتماعی، ترجمة تورج یارمحمدی، تهران، پردیس دانش.
- دهشیری، محمدرضا، 1380، «جهانیشدن و هویت ملی»، مطالعات ملی، ش 5، ص 150-172.
- راغباصفهانی، حسینبنمحمد، 1387، مفردات الفاظ قرآن، ترجمة حسین خداپرست، قم، نوید اسلام.
- رشید، غلامعلی و امين پاشایی هولاسو، 1391، «ارائه مدلی مبتنی بر مدیریت دانش جهت ترویج فرهنگ دفاع مقدس»، پاسداری فرهنگی انقلاب اسلامی، دورة دوم، ش 6، ص 203-233.
- ریتزر، جورج، 1387، نظریۀ جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمة محسن ثلاثی، تهران، علمی و فرهنگي.
- سریرافراز، محمد، 1390، «واکاوي تعاملات ایثار و رشد اقتصادي با رهیافت سرمایه اجتماعی»، همایش ملی ایثار و شهادت، همدان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، مندرج در سایت:www.civilica.com/Paper-ISSAR01-ISSAR01_012=.html
- صدیق سروستانی، رحمتاله و سيدضيا هاشمی، 1381، «گروههای مرجع در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی»، علوم اجتماعی، دورة دهم، ش 20، ص 149-169.
- عبداللهیان، حسین، 1378، «نظریه روابط ترکیبی شیوههای فرهنگی»، نامه علوم اجتماعی، ش 12، ص 35-51.
- غیاثوند، احمد و پريسا دهکردیان، 1387، «بررسی نگرش جوانان نسبت به عملکرد ایثارگران»، مطالعات ملی، سال دهم، ش 1، ص 31-47.
- فاطمی، داوود و عباس اسلامی فارسانی، 1397، «بررسی و تشخیص نظام ارزشی دفاع مقدس و زمان کنونی»، مطالعات دفاع مقدس، دورة چهارم، ش 2، ص 113-150.
- گیدنز، آنتونی، 1378، تجدد و تشخص، ترجمة ناصر موفقیان، تهران، نشر نی.
- مجتهدزاده ، پیروز، 1376، «نگاهی به جغرافیای تاریخی خلیج فارس»، اطلاعات جغرافیایی سپهر، دورة ششم، ش 22، ص 10-27.
- مقیمی فیروزآباد، معصومه، 1397، «مؤلفههای سبک زندگی شهدای حرم»، جامعهشناسی سبک زندگی، سال سوم، ش 9، ص 157-187.
- نجفی، محمدحسن، 1368، جواهرالکلام، چ چهارم، تهران، المکتبه الاسلامیه.
- هالووی، ایمی و استفانی وبلر، 1385، روش تحقیق کیفی در پرستاری، ترجمة حیدر عابدی، تهران، بشری.
- یعقوبی، منصور، 1378، بصیرت در آموزههای قرآن، روزنامه کیهان، 30/09/1388.
- Inglehart, 1999, modernization, cultural change And the persistence of traditional vaiues, American sociological Review, v. 65, p. 103.