واکاوی جایگاه جمعیت در اسلام و نگاهی به جایگاه آن در نظام اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
واكاو
مقدمه
همواره بحث از جمعيت، پويايي و ابعاد آن، ميزان رشد، ساختار سني، باروري، مرگومير و مهاجرت، ازدياد و يا كاهش و كنترل آن و نيز تنظيم، مديريت و مهندسي زادوولد در خانواده و...، در طول تاريخ در عرصههاي گوناگون اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي و... از جمله مباحث جذاب و چالشانگیز بوده است. حداقل قدمت اين بحث را ميتوان به بيش از دوهزار و سيصد سال قبل يعني به زمان افلاطون برگرداند. آنجا كه وي در كتاب جمهور خود اين بحث را اينگونه مطرح كرده است كه وقتي يك گروه نخبه حاكم بخواهد جامعه را هدايت كند، بايد به مقوله جمعيت توجه نمايد:
... هدف آنها حفظ تعداد ميانگين جمعيت باشد... موارد بسيار ديگري نيز وجود دارد كه بايد مدنظر قرار گيرد. مواردي نظير اثرات جنگها و بيماريها و موارد مشابه كه دولت ميتواند با كمك آنها تا حد امكان از بزرگ يا كوچك شدن بيش از اندازه جمعيت جلوگيري کند (ر.ك: افلاطون، 1367).
اصولاً، موضوع جمعیت و مباحث پیرامون آن، بهعنوان موضوعي راهبردي و استراتژيك، راز موفقیت حكومتها، حاكمان، و سياستمداران میباشد؛ چراکه بدون اطلاع دقیق آنان از جمعيتِ قلمرو حكمراني خود، موفقیت برای آنان بیمعناست. در كشور ما، بحث کنترل جمعيت از طريق «تنظيم خانواده»، بهويژه پس از جنگ تحميلي بهعنوان يك سياست راهبردي مطرح و اجرا گرديد. موضوعي كه با اجراي دقيق و بيكم و كاست آن، و غفلت مسئولان در ادامه، امروز جامعه ما را با چالشهاي بسياري مواجه ساخته است. چالشهاي جمعيتي در قالب محورهايي نظير كاهش شديد باروري، كاهش نسبي جمعيت، تغيير سبك زندگي، ... تغيير ساختار سني جمعيت و پيامدهاي آن و آينده باروري در ايران مطرح و مورد بحث و بررسي قرار گرفته است (صادقي، 1388، ص 186).
به نظر ميرسد، اين چالشها در هر جامعهاي ممكن است رخ نمايد، اما با عنايت به وضعيت جغرافيايي و آب و هوايي و اقليمي سرزمين پهناور ايران اسلامي و تنوع فصلي، و...، اين چالشها ناشي از بيتدبيري و يا ناتواني در بهرهگيري از همة ظرفيتهاي داخلي كشور است؛ چراكه وضعيت و مشكلات موجود، با جمعيت كمتر از 50 ميليون نيز وجود ميداشت.
پيش از هر چيز، نگاهي به جايگاه جمعيت در اسلام ضروري است؛ چراكه نظام سياسي حاكم بر ايران، اسلامي است، بايسته است وضعيتشناسي جمعيت را از نظر تئوريك در اسلام رصد كنيم. سپس با عنايت به اينكه جمعيت كشور از نظر باروري، در سراشيبي كاهش قرار دارد، به بررسي پيامدهاي كاهش جمعيت و چالشهاي پيش رو در نظام اسلامي بپردازيم. به هر حال، واقعيت موجود جامعه ما اين است كه ما با كاهش شديد باروري و جمعيت مواجه هستيم و در صورت ادامه وضعيت موجود، با سالمندي و پيري جمعيت در آينده نزديك مواجه خواهيم شد. اين موضوع با توجه به آثار و پیامدهای فراوان فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي گسترده آن، از جمله موضوعاتي است که بايد به جد مورد بحث و بررسی قرار گيرد.
بنابراين، برای واکاوی آسيبها و پیامدهای جمعیت و قضاوت درست و دقیق در این زمینه، بایسته است به جايگاه جمعيت در اسلام و وارسی دیدگاه اسلام در عرصه جمعیت بپردازيم. ازآنجاييكه نتيجه سياست تنظيم خانواده در ايران اسلامي، كاهش شديد باروري و جمعيت بوده است، در ادامه، پيامدهاي كاهش جمعيت را برسنجي خواهيم كرد.
جمعیت در اسلام
در منابع اسلامی بیانات متعدد و گوناگونی وجود دارد که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر محبوبیت فرزندآوری و تکثیر نسل تأکید کرده و به آن توصیه میکنند، بهگونهایکه فقها با توجه به این روایات، اصل اولی در مسئله را استحباب دانستهاند (خرازی، 1379). اما نحوة عمل به این اصل در شرایط زمانی و مکانی مختلف، معرکه آراء اندیشمندان اسلامی گشته و هر يك بر اساس برداشتهای خود از آیات و روایات، پیشنهادهایی در این موضوع ارائه کردهاند. ازاينرو، استنباط و استخراج دیدگاه اسلام پيرامون كم و كيف جمعیت از آموزههاي ديني، امري بايسته و ضروري است. هرچند ممكن است بيان صريح و قاطع نظريه ديني در اينباره، چندان راحت نباشد، اما توجه عميق به ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ديني موضوع براي سياستگذاران و برنامهريزان در نظام اسلامي امري ضروري است. به هرحال، در منابع ديني و در آيات و روايات فراواني به موضوع جمعيت پرداخته شده است. اين دسته آيات و يا روايات را ميتوان در چند مقوله دستهبندي كرد. ازاينرو، در اينجا به برخي از آنها اشاره و در پايان به بررسي مجموعه ادله خواهيم پرداخت:
1. توصيه به ازدواج و فرزندآوري
در آيات قرآن و روایات توصيه و تشويقهاي بسياري نسبت به ازدواج شده و از تجرد نهي شده است (صدوق، 1375، ج 2، ص 157). طبيعي است كه لازمة توصيه و تشويق به ازدواج و تشكيل خانواده و نهي از تجرد، با عنايت به فلسفه خلقت، زادوولد، توليد و تکثير نسل است. ازاينرو، در برخي روايات، به ازدواج با هدف تکثير نسل توصيه شده است (حرعاملی، 1374، ج 21، ص 3). قرآن كريم ميفرمايد: «فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (شورا: 11)؛ پديدآورندة آسمانها و زمين براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داد و براي چهارپايان نيز جفتهايي. شما را به اين وسيله (به وسيلة همسران) تكثير ميكند.
افزونبراين، در اسلام فزوني جمعيت مسلمانان، يک معيار مهم در دنيا و آخرت مطرح شده است. بهگونهايكه فرزندان در دنيا زينت شمرده شدهاند. قرآن كريم ميفرمايد: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف: 46)؛ و يا فرزندان بهعنوان امداد، يار و مددكار انسان معرفي شدهاند. آنجايي كه قرآن ميفرمايد: «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ» (نوح: 12)؛ «وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ» (اسراء: 6؛ حرعاملی، 1374، ج 14، ص 356). همچنين، فرزندان يادگار و جانشين پدر و مادر در دنيا (همان، ص 357) و قدرت و مايه غلبة مؤمنان (جابری قمی، 1369ق، ص 59-60) و در آخرت نيز كثرت فرزند ماية مباهات پيامبر اسلام (حرعاملی، 1374، ج 14، ص 33) نعمتي از نعمتهاي الهي و گلي از گلهاي بهشت (کلینی، 1375، ج 6، ص 3، ح 10)؛ موجب آمرزش و نيکبختي والدين در حيات اخروي (صدوق، 1375، ج 2، ص 309)، معرفي شده است.
امام باقر از پيامبر خدا نقل ميفرمايند: «چه چيزي انسان مؤمن را از اين باز ميدارد كه همسري برگيرد تا شايد خداوند فرزندي براي او روزي كند كه زمين را با گفتن "لاالهالاالله" آكنده سازد» (حرعاملی، 1374، ج 21، ص 3). در روايتي پيامبر اكرم، افزون بر توصيه به ازدواج، ميفرمايند اين امر بايد به زادوولد منجر شود: «ازدواج كنيد؛ همانا ازدواج جزء سنت من است و در طلب فرزند باشيد؛ زيرا من در فرداي قيامت به فزوني جمعيت شما بر امتها تفاخر ميكنم» (صدوق، 1375، ج 2، ص 614). در اين روايت، اين توصيه، به روشني گوياي جايگاه و منزلت ازدواج در اسلام و اهتمام به فرزندآوري در جامعه اسلامي است.
ازاينرو، برخی محققان، اساساً هدف از ازدواج را تولیدمثل و بقای نسل برشمردهاند. برخی معتقدند: با توجه به وضعیت بیولوژیک دو جنس زن و مرد، هدف ازدواج جز تولیدمثل و باقی گذاشتن نوع انسان منظور نبوده است. سایر احکام مربوط به روابط زن و مرد از قبیل احکام رعایت عفت، زناشویی، اختصاص داشتن زوجه به زوج، احکام طلاق، عدّه، اولاد، ارث و... هم بر اساس همین واقعیت وضع شده است (طباطبائي، 1417ق، ج 2، ص 277).
2. تشويق به ازدواج با زنان ولود
افزون بر توصيه به ازدواج در اسلام، سفارش مؤكد بر ازدواج با زنان ولود شده است؛ يعني زنان بسيار زايا و فرزندآور. در منابع روايي به مؤمنان توصيه شده است كه با زنان «ولود» و بسيار زايا ازدواج كنند. اين امر تأكيدي بر تقويت فلسفه ازدواج و تدوام نسل بشر است. مواردي چند از اين دسته روايات عبارتند از:
1. جابربنعبدالله انصاري از رسول خدا نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: «ان خير نسائكم الولود الودود العفيفه في اهلها، الذليله مع بعلها» (حرعاملی، 1374، ج 14، ص 13؛ کلینی، 1375، ج 11، ص 328، ح 3)؛ به درستي كه بهترين زنان شما كساني هستند كه بچهزا، مهربان، پاكدامن، عزيز و گرامي نزد خانواده و خاشع و فروتن نزد شوهرش باشد.
2. مردي نزد رسول خدا آمد و گفت: اي رسول خدا من به زني برخوردم كه داراي خاندان و مقام و مال است، اما نميزايد. آيا با او ازدواج كنم؟ پيامبر او را نهي كردند. پس ديگري آمد و مطلب گذشته را تكرار كرد و پيامبر او را نهي كرد. سپس، شخص سومي آمد و همان مطلب را گفت و پيامبر فرمودند: با زني مهربان و فرزندآور ازداج كنيد كه من به فزوني شما بر امم مباهات ميكنم (البيهي، بيتا، ص 81).
3. امام صادق در همين زمينه ميفرمايند: مردي خدمت رسول خدا رسيد و گفت: اي پيامبر خدا، به درستي كه من دختر عمويي دارم كه از جمال، زيبايي و دين او راضي هستم. منتهي او نازاست. پيامبر اكرم فرمودند با او ازدواج نكن! به درستي كه يوسفبنيعقوب برادرش را ملاقات كرد. به او گفت: اي برادرم! بعد از من تو چگونه توانستي زن بگيري؟ پاسخ داد: به درستي پدرم مرا به اين كار امر نموده، گفت: اگر ميتواني فرزنداني داشته باشي كه زمين را با ذكر تسبيح پروردگار متعال سنگين كنند، اين كار را انجام بده! امام صادق فرمود: شخص ديگري نزد پيامبر آمد و مثل مرد ديروزي ماجرا و درخواست خودش را مطرح كرد. پيامبر اكرم فرمود: با سياه زشتروي بچهآور ازدواج كن! به درستي كه من روز قيامت به فزوني شما بر امتهاي ديگر افتخار ميكنم» (حرعاملی، 1374، ج 14، ص33؛ کلینی، 1367، ج 10، ص 593).
همچنین، امام باقر از قول رسول خدا فرمود: «با دختر باکرهای که فرزند زیاد میآورد، ازدواج کنید و با زن نازای زیبا ازدواج نکنید؛ زیرا من به فزونی جمعیت شما در روز قیامت، بر امتها مباهات میکنم» (حرعاملی، 1374، ج 14، ص 33؛ جابری قمی، 1369ق، ص 58).
4. رسول خدا فرمودند: «زيباي عقيم را بگذاريد و با سياه بچهآور ازدواج كنيد كه من روز رستاخير به فزوني شما بر امتهاي ديگر افتخار ميكنم» (حرعاملی، 1374، ج 14، ص 34).
مجموعه اين دست روايات، حكايت از اين دارد كه در اسلام، يكي از فلسفههاي اصلي ازدواج، زادوولد و تكثير نسل بشر است و جمعيت مسلمانان فينفسه و فزوني آن، ارزشمند و امري مطلوب است.
3. تضمن رزق و روزي افراد
يكي از مباني ديني، اعتقاد به خداي متعال بهعنوان خالق و رازق هستي است؛ يعني خداي هستيبخش، تنها خالق همة هستي است و همة هستي فعل اوست. به عبارت ديگر، يكي از لوازم توحید افعالی، توحید در رازقیت است؛ يعني اعتقاد به اینکه تنها رازق حقیقی خداست. این باور از شئون باورمندی به مالکیت مطلق و ربوبیت مطلق خدا بر هستی است. اگر خدا مالک و صاحب تمام هستی است، جایی برای مالکیت دیگران باقی نمیماند تا از آن به کسی چیزی ببخشند؛ زیرا روزی دادن مستلزم در دست داشتن روزی است. مخلوقات به این دليل که هم در اصل وجود و هم در فعل خود، عین وابستگی و ربط به خدا هستند، روزیدهندة حقیقی نبوده و تنها نقش اسباب و وسایط را دارند (الله بداشتی، 1390، ص 194). قرآن كريم در اين زمينه ميفرمايد: «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض» (فاطر: 3)؛ آيا خالقي غير از خدا وجود دارد كه شما را از آسمان و زمين روزي دهد؟ اين كريمه هم اشاره به توحید در خالقيت و هم توحيد در رازقیت دارد (مصباحیزدی، 1373، ص 56-57). به عبارت ديگر، اگر کسی خالق حقيقي را خدا بداند، رازق حقیقی را نيز خدا خواهد دانست.
مراد از «رزق»، هر چیزی مانند خوراکیها، آشامیدنیها، پوشاک، مسکن، ازدواج، فرزند، علم، قدرت و... است که انسان برای ادامه حیاتش از آن استفاده میکند (طباطبائی، 1417ق، ج 18، ص 375). بنابراين، يك مؤمن معتقد هرگز نبايد نگران رزق و روزي موجودات، جنبندگان و يا انسانها باشد.
با اين حال، يكي از شبهاتي كه معمولاً امروزه جوانان بهعنوان توجيهي براي تأخير سن ازدواج و يا كم فرزندي ارائه ميكنند، مسائل و مشكلات اقتصادي است (فولادي، 1393). درحاليكه در سبك زندگي اسلامي و در منابع ديني، هرگز مشكلات اقتصادي نبايد مانعي براي فرزندآوري باشد؛ زيرا بر اساس آيات قرآن كريم، خداي متعال رزق و روزي آحاد بشر و همه موجودات و جنبندگان را تضمين كرده است؛ چرا كه قرآن كريم دربارة رزق و روزي بندگان ميفرمايد: «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما اَنَّكُمْ تَنْطِقُون» (ذاریات: 22 و 23). رزق، امری آسمانی است که از عالم غیب به عالم شهود منتقل میشود و خداوند بر این مطلب قسم یاد کرده و آن را امری حتمی و ثابت میداند. علامه طباطبائي در ذیل دو آیه مینویسد:
از اينجا روشن مىشود كه رزق و مرزوق متلازم با یکدیگرند و از هم جداشدنی نيستند، ... پس معنا ندارد كه مرزوقى باشد كه در بقاء خود از رزقى استمداد جويد، ولى رزقى با آن مرزوق نباشد. و نه اين فرض معنا دارد كه رزقى وجود داشته باشد ولى مرزوقى نباشد. همچنین اين فرض ممکن نیست كه رزق مرزوقى از آنچه مورد حاجت او است زيادتر باشد، و نه اين فرض ممكن است كه مرزوقى بدون رزق بماند. پس رزق داخل در قضاء الهى است، و دخولش هم اولى و اصلى است، نه بالعرض و تبعى، و اين معناى همين عبارت است كه مىگوييم: «رزق حق است» (طباطبائی، 1417ق، ج 18، ص 376-377).
این آیه و آنچه علامه طباطبائی در تفسیر حق بودن رزق آورده است، پرده از حقیقتی اصیل برداشته که میتوان آن را بهعنوان یک اصل کلی و راهبردی در مسئله جمعیت مورد توجه قرار داد و بر اساس آن به افزایش نسل اقدام کرد. اگر رزق انسان امری آسمانی و متصل به عالم شهود بوده و هیچ مرزوقی بدون رزق تصور نداشته باشد، دیگر نباید نسبت به تأمین رزق و روزي فرزندانی که متولد میشوند نگران بود؛ زیرا هر فرزندی رزق خود را به همراه خود میآورد. اگر رزق و مرزوق متلازم و غیرقابل انفکاک از یکدیگر بوده و تحت مشیت و قضای حتمی الهی قرار گرفته باشند، دیگر هیچ مانعی نمیتواند جلوی تحقق مشیت الهی را گرفته و رزق فرزندان جدید را قطع کند (موسوي، 1397، ص 78). به همين دليل، خداي متعال ميفرمايد: «ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِين» (ذاریات: 57 و 58)؛ خداوند نهتنها نیازی به رزق انسانها ندارد، بلکه همواره در حال روزی دادن به موجودات میباشد.
ازاينرو، با مرور آیات قرآن كريم بايد گفت: هيچ خانواده و يا جامعهاي در برنامهريزي براي افزایش اولاد و جمعیت خود، نباید نسبت به تأمین روزی آنها نگران باشد؛ زیرا مقتضای رازقیت الهی نسبت به موجودات، این است که آنها را بدون روزی رها نکرده و رازقیت او محدود به تعداد خاصی از انسانها نباشد.
در همين زمينه، قرآن كريم ميفرمايد: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَىاللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» (هود: 6)؛ هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند همه اینها در كتاب آشكارى ثبت است.
بنابراين، معارف ناب ديني و آموزههای توحیدی، نگاه بدبینانه انسان به مسئله را تغییر داده، مجال هرگونه نگرانی را نسبت به تأمین رزق خانواده برطرف کرده و خدا را روزیرسان خانواده میداند. به همين دليل، ميفرمايد: «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» (نور: 32)؛ مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بىنياز مىسازد، خداوند گشايشدهنده و آگاه است. در منطق قرآن و در اين كريمه شريفه، نه تنها مشكل مالي، معيشتي و فقر نبايد مانع ازدواج شود، بلكه ازدواج، عاملي است براي از بين بردن فقر، تهي دستي!
از سوي ديگر، قرآن كريم، با قاطعيت تمام روزي همه انسانها و جانداران را تضمين كرده، ميفرمايد: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لاتَحْمِلُ رِزْقَهَا اللّهُ يَرْزُقُها وَ إِيّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (عنكبوت: 60)؛ و چه بسيار جاندارانى كه نمىتوانند متحمل روزى خود شوند. خداست كه آنها و شما را روزى مىدهد و اوست شنواى دانا.
در وارسي اين آيات و ساير آيات قرآن كريم، خداي متعال روزي انسانها را همگام با خلقت آسمان و زمين و دريا و نهرها، در آنها قرار داده است (ر.ك: ابراهيم: 32؛ ق: 9؛ غافر: 13). خداوند از انسانها ميخواهد كه روزي را از خدا طلب كنند (ر.ك: عنكبوت: 17؛ ذاريات: 58). ازاينرو، با خلقت انسانها، خداي متعال روزي آنان را نيز تأمين، بلكه تضمين كرده است.
در برخي روايات ترس از فقر و روزي فرزندان، بدگماني نسبت به خداي متعال شمرده شده است: امام صادق ميفرمايند: «مَنْ تَرَكَ التَّزْوِيجَ مَخَافَةَ الْعَيْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ بِاللَّهِ الظَّنَّ» (کلینی، 1375، ج 5، ص 330، ح 1)؛ هر کس به خاطر ترس از فقر ازدواج نکند، در واقع به خدا بدگمان شده است. منشأ اين بدگماني اين است كه آیا میتوان تصور کرد خدا پس از اینکه انسان را تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده کرده، بر وسعت روزی او وعده داده و مشیت و مصلحت او هم بر این وسعت رزق تعلق گرفته باشد، آنگاه خلف وعده کرده و انسان را بدون روزی واگذارد؟ آیا میتوان تصور کرد ترس از فقری که مانع ازدواج افراد میشده، تنها منحصر به ترس از تأمین نیازهای زن و شوهر بوده و مسئله معاش فرزندان از این ترس مستثنا بوده و تضمین خدا بر روزی خانواده نیز، منحصر به زن و شوهر باشد؟ (موسوي، 1397، ص 87). بكر ابن صالح ميگويد: به حضرت ابيالحسن نامه نوشتم و يادآور شدم كه مدت پنج سال است كه از فرزنددار شدن جلوگيري ميكنم. دليلش هم اين است كه همسرم به خاطر مشكلات اقتصادي، خود را در تربيت فرزندان ناتوان و از آن اكره دارد. نظر شما چيست؟ آن حضرت، در جوابم نوشتند: «اطلب الولد فان الله يرزقهم»؛ اولاددار شويد كه خداوند روزي آنان را ميرساند (مجلسی، بيتا، ج 103، ص 218).
بنابراين، از معارف ديني و قرآني به دست ميآيد كه خداوند حکیم، یکی از حکمتهای ازدواج را تکثیر نسل انسان قرار داده است. لازمة تحقق هدف حکیمانه او، این است که نیازهای اساسی طبیعی و غیرطبیعی او را فراهم کند. اگر خداوند انسان را بیافریند اما رزق او را مهمل گذارد، کاری عبث انجام داده و ساحت خدا از فعل عبث منزه است. خداوند که رازقیتش ریشه در قدرت او دارد (جوادیآملی، 1380، ص 90)، روزی فرزندان حاصل از ازدواج را فراهم میکند. ازاینرو، هیچکس حق ندارد نسبت به رازقیت خدا بدگمان شده و به خاطر ترس از فقر، از فرزنددار شدن خودداری کند؛ زیرا ترس از فقر انسان را در دام شیطان قرار داده و موجب میشود همچون اعراب جاهلی به کارهای نامشروع همچون فرزندکشی دست زند. بنابراين، اگر جامعهای در مسیر توحید و بندگی خدا و بازگشت به او باشند، وجود فرزندان سبب پیشرفت و ترقی جامعه بوده و فراوانی جمعیت نشانهای از لطف خدا به آنها بهحساب میآید.
4. توبيخ فرزندكشي
يك سنت بسيار زشت و ناپسند در عصر نزول و متأسفانه امروزه هم در بسياري از جوامع شاهد آن هستيم، فرزندكشي، سقط جنين، و جلوگيري از بارداري، به بهانههاي مختلف است. اسلام به شدت با اين تفكر مخالف است و سقط جنين، فرزندكشي و جلوگيري از بارداري را نكوهش كرده است. خداي متعال، سنت جاهلی قتل اولاد به خاطر ترس از فقر را به شدت محکوم کرده و از آن نهی کرده و روزی همه را تضمین میکند: «وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ» (انعام: 151)؛ اين آيه، ترس از فقر را عامل قتل اولاد میداند. درحالیکه از دیدگاه اسلام، ترس از فقر و ناداری، نشانهای از ضعف ایمان و شرک عملی است.
در روايات متعدد نيز فرزندکشي و امتناع از فرزنددار شدن، به دلیل ترس از فقر، مورد نکوهش قرار گرفته است (کلینی، 1375، ج 3، ص 2). اين امر دليل روشني بر تقبيح و نكوهش سقط جنين و يا جلوگيري از بارداري است. رواياتي نيز به صراحت بيان ميکنند كه ترس از رسيدن رزق و روزي، نبايد مانع از ازدواج و فرزندآوري شود (همان)؛ زيرا خداوند روزي همگان را ضمانت کرده است. قرآن كريم ميفرمايد: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللّهُ يَرْزُقُها وَ إِيّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (عنكبوت: 60)؛ و چه بسيار جاندارانى كه نمىتوانند متحمل روزى خود شوند، خداست كه آنها و شما را روزى مىدهد و اوست شنواى دانا.
همچنين ميفرمايد: «وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً» (اسراء: 31) و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد، ماييم كه به آنها و شما روزى مىبخشيم. آرى كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است. يا در جاي ديگر، به همين مضمون ميفرمايد: «... وَ لاتَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيّاهُمْ...» (انعام: 151)؛ ... و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد، ما شما و آنان را روزى مىرسانيم... .
به نظر ميرسد، در مجموع ميتوان گفت: فرزند نعمت است و داشتن فرزندان زياد، و ازدياد نسل مورد تأكيد دين اسلام است. ازاينرو، از فرزندكشي و يا سقط جنين و حتي جلوگيري از فرزنددار شدن، به بهانة ترس از روزي در اسلام به شدت نهي شده است. به ويژه اين آية قرآني كه به پيامبر اكرم تأكيد دارد كه به مؤمنان بگويد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ ...وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ ...» (ممتنحه: 12)؛ ... و فرزندان خود را نكشند.
5. تشويق به افزايش نسل مسلمانان
علاوه بر آنچه گذشت، آيات و روايات زيادي به تحريص و تشويق مسلمانان به ازدياد نسل و توالد و تناسل پرداختهاند. چند نمونه از آنها در اينجا مطرح ميشود:
1. قرآن كريم در خصوص ازدياد جمعيت مسلمانان و فزوني جمعيت آنان بر دشمنان، ميفرمايد: «ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً»(اسراء: 6)؛ پس شما را بر آنها چيره ميكنيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم كرد و نفرات شما را بيش از دشمن قرار ميدهيم.
2. رسول خدا فرمودند: «تناكَحُوا تَكثرّوا فانّي اباهي بكُم الامُمْ يومَ القيامَه و لو بالسِقْط» (مجلسی، بيتا، ج 103، ص 218)؛ ازدواج كنيد كه زياد ميشويد؛ به راستي من روز قيامت به شما بر ساير امتهاي مباهات ميكنم. حتي به كودكان سقط شده. همچنين، آن حضرت فرمودند: «ايها الناس تزَوَجُوا فانّي مُكاثِرٌ بِكمْ الاُمَمْ يَومَ القيامَه» (نوري، 1382، ج 14، ص 151)؛ اي مردم ازدواج كنيد كه من به فزوني شما در روز قيامت به امتهاي ديگر افتخار ميكنم. شايد به همين مضمون، روايتي از امام صادق، نقل شده است كه پيامبر اكرم فرمودند: «با دوشيزگان ازدواج كنيد... (و فرزند آوريد) آيا نميدانيد كه من روز قيامت به شما مسلمانان، حتي به سقط شدگانتان بر ساير امتها مباهات ميكنم» (صدوق، 1413ق، ص 383).
3. پيامبر اكرم فرمودند: «والمُولُودُ في اُمتَي اَحَبُّ الِّي ممّا طَلَعَتْ عَلَيْه الشَمْس» (همان)؛ يك نوزاد در امت من نزد من محبوبتر است از آنكه خورشيد بر آن بتابد.
4. رواياتي هم توصيه كرده كه زياد فرزند آوريد: پيامبر اسلام ، ميفرمايند: «زياد فرزند آوريد تا فردا روز (قيامت)، به زيادي شما بر امتهاي ديگر افتخار كنم» (کلینی، 1367، ج 11، ص 328، ح 3).
بررسي و ارزيابي
بنا برآنچه گذشت، و نتيجه طبيعي محورهاي فوق در اسلام در عرصه ازدواج، از جمله توصيه به ازدواج و فرزندآوري؛ تشويق به ازدواج با زنان ولود؛ تضمين رزق و روزي افراد؛ توبيخ فرزندكشي به بهانه ترس از روزي فرزندان؛ و تشويق به افزايش نسل مسلمانان، افزايش كمي و البته كيفي جمعيت در جامعه اسلامي ميباشد.
با اين حال، در اين عرصه، شبهاتي مطرح شده است، مبني بر اينكه با توجه به محتواي برخي روايات ديگر، برخي محققان به مخالفت با افزايش جمعيت پرداخته، معتقدند: نميتوان از منظر اسلام، با اطمينان حكم به افزايش كمي جمعيت داد. در اينجا، به طرح و برسنجي اين دسته روايات و شبهات مطرح در افزايش جمعيت ميپردازيم:
1. كمي عائله، موجب راحتي است: امام صادق از قول پدر بزرگوارشان و ایشان از قول رسول خدا فرمود: «قِلَّهِ الِعیالُ أَحَدَالیسارَینْ» (مجلسی، بيتا، ج 104، ص 71)؛ کمی عائله یکی از دو راحتی است. همچنين، امیرالمؤمنین ميفرمايد: «الفَقْرُ هُوَ المُوتُ الاَکْبَر و قِلَّهُ الْعَیالُ أَحَدَالیسارَینْ، الْتَقْدیرُ نِصْفُ الْعیشِ، ما عالَ اِمَرؤٍ اِقْتَصَد» (همان)؛ فقر، موت اکبر است و کمی عیال یکی از دو راحتی است و اندازه نگه داشتن، نصف معیشت است و کسی که میانهروی داشته باشد، نیازمند نخواهد شد.
اما يكي از انديشمندان، در تفسير اینگونه روايات چنين استشهاد آوردهاند:
«عیال»، بهمعنی نانخور و در تحت عیلوله و مخارج انسان در آمدن است. ممكن است فرزندانی که نانخور انسان نباشند و یا عائلهای که فرزند نیستند، مانند خادم، میهمانان و... یا برخی اقوام و محارم که تحت تکفل انسان زندگی میکنند. بنابراین، نسبت بین عیال و فرزندان، عموم خصوص من وجه است. این امر منافاتی با كثرت فرزندان ندارد؛ زیرا اینگونه روایات توصیه میكند که هر چه انسان بتواند، افراد تحت عیلوله و كفالت خویش را تقلیل دهد، امری مطلوب است. ثانیاً، در تعبیر «أحد الیسارین»، ترغیبی به تقلیل عیال نیست، بلکه اشاره به این مطلب است که توانگری برای انسان از دو راه تحصیل میشود: یکی، از راه کسب مال و دیگری، محدود نمودن عائله. انسان میتواند هر کدام را خواست، انتخاب کند (حسيني طهرانی، 1425ق، ص 339؛ چراغيكوتياني، 1397، ص 353).
با اين حال، نميتوان معناي اين روايات را با آموزههاي ارزشمندي زادآوري زياد ناسازگار دانست؛ زيرا رواياتي كه بر ارزشمندي زادآوري دلالت دارند، از نظر سندي از اعتبار بالايي برخوردارند و اين روايات توانايي معارضه با آنها را ندارند (چراغيكوتياني، 1397، ص 354). افزونبراين، همانطوركه گذشت، قرآن كریم در اين زمينه میفرماید: «هیچ جنبندهای در زمین نیست، مگر اینکه روزی او به عهده خداوند است» (هود: 6). برخي محققان نيز با استناد به رازقیت خداوند و تأمین روزی همه موجودات از سوی او، هراس از فقر و تنگدستی را امری بیمعنا دانسته و این تنظیم خانواده (كنترل جمعيت) را با اعتقاد به رزاقیت خداوند منافی میدانند (حسيني طهرانی، 1425ق، ص 337).
بنابراين، نبايد در جامعه اسلامی، مؤمنان از ترس روزی فرزندان و یا فقر و كمبود امكانات، توالد و تناسل را محدود كنند؛ زیرا این امر در قرآن کریم و اسلام، خودداری از ازدواج به دلیل ترس از فقر نکوهش شده است: «به کسانی که همسر ندارند و نیز به غلامان و کنیزان خود، همسر دهید، اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست» (نور: 32). برهمین نكته نيز پیامبر اكرم تأكید دارند: «بیهمسران خود را تزویج نمایید؛ زیرا خداوند اخلاق آنان را نیکو، روزی آنان را وسیع و به جوانمردی آنان خواهد افزود» (مجلسی، بيتا، ج 104، ص 222).
بنابراين، قطعاً مراد روايات مربوط به «كمي عائله، موجب راحتي است»، بايد چيز ديگري باشد و عائله اعم از فرزندان است. افزونبراين كه مدلول آيات و روايات فراواني بر عكس اين برداشت دلالت دارند.
2. غفلت و بازماندن از امور معنوی، نتيجه داشتن فرزندان و اموال زياد: شبهه دوم در اين زمينه، اين است كه از برخی آيات و روایات به دست ميآيد كه اموال و فرزندان، موجب ميشود انسان از امور معنوی بازمانده، از یاد خدا غافل شود. در اين صورت، كسب اموال و داشتن موالید، رجحان نخواهد بود. خداوند متعال در قرآن كريم ميفرماید: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (منافقون: 9)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال و اولاد شما، شما را از یاد خداوند، به خود مشغول نسازد. هر کس چنین کند، زیانکار است.
پيامبر اكرم نيز در اين زمينه ميفرمايند: «إنّ ماقلَّ و کفی خَیرٌ مّا کَثَروُا أِلهی الْلّهُمَ اَرْزُقْ مُحَمَّداً و آلِ مُحَمَّد الْکِفافُ» (مجلسي، بيتا، ج 72، ص 61، ح 4)؛ نعمتی که اندک؛ اما به قدر کفایت است، بهتر از نعمتی است که فراوان است، اما انسان را غافل میسازد. خداوندا به محمد و آل محمد به قدر کفاف عنایت فرما. از اين روايت، كه از ابنمرفوعه ابراهیمبن محمد نوفلی نقل شده، استفاده میشود که مال و فرزندان زیاد، به دلیل اينكه غالباً انسان را از یاد خدا غافل میسازد، مطلوب نیست. در اين بيان، اولاد زياد و اداره امور آنان برای غالب مردم، موجب اشتغال فکري، غفلت از یاد خدا و يا بازماندن از انجام پارهای عبادات و اعمال صالحه است. در نتيجه مذموم ميباشد.
در پاسخ به اين شبهه بايد گفت: اولاً، با اين استدلال و براي غافل نشدن از امور معنوي و ياد خدا، بهترين گزينه اين است كه انسان اصلاً نبايد نه مالي كسب كند و نه همسري انتخاب و نه اولادي داشته باشد! درحاليكه چنين چيزي بر خلاف فلسفه آفرينش انسان و ادامه حيات او و تكثير نسل ميباشد. پس بايد مقصود اين كريمه و روايت، غير از اين باشد. به همين دليل، مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر آیه «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» میفرماید:
منظور از الهاء اموال و اولاد از ذکر خدا این است که اشتغال به مال و اولاد، انسان را از یاد خدا غافل کند؛ چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمی را از توجه به خدای تعالی باز میدارد. همچنان که فرمود: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف: 46)... اشتغال به این زینت، دل را پر میکند و جایی برای ذکر خدا و یاد او باقی نمیگذارد... و علت اینکه در این آیة شریفه مال و اولاد را نهی کرده و فرموده مال و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکند، درحالیکه باید فرموده باشد: شما سرگرم مال و اولاد نشوید، این است که اشاره کند به این مطلب که طبع مال و اولاد این است که انسان را از یاد خدا غافل میسازد. پس مؤمنان نباید به آنها دل ببندند که نهی در آیه، کنایهای است که از تصریح مؤکّدتر است (طباطبائي، 1417ق، ح 19، ص 586).
بنابراین، آنچه در قرآن و منابع روايي منبع شده، دلبستگي، دلدادگي و سرگرمي شديد نسبت به مال و فرزندان است. به گونهاي كه وابستگي به آنها، مانع موجب غفلت از ياد خدا و پرداختن به امور معنوي باشد؛ زيرا حیات انسان دارای ابعاد و جنبههای گوناگوني است. انسان باید برای رسیدن به سعادت و کمال نهایی، تا حد امکان به همه ابعاد روحی و جسمی خویش توجه نموده، با انجام تكاليف، وظايف، واجبات و مستحبات فردي و اجتماعي خود به اين هدف از خلقت نائل آيد. ازآنجاييكه اموال و فرزندان به اين دليل كه دو نعمت دنیوی و از زینتهای جذاب زندگی دنیاست، ممكن است آدمي را از آن مسير اصلي منحرف سازد. ازاينرو، در منابع ديني، مؤمنان از دلبستگي به آنها منع شدهاند. بنابراين، دلبستگي و دلدادگي به هر چيزي، اعم از اموال و اولاد موجب غفلت از ياد خدا و امور معنوي و مذموم خواهد بود.
در تحليل اين آيات آمده است:
در نگاه اسلام، مال و فرزند و همه زيباييهاي دنيا بهخوديخود، اموري ناپسند نيستند، بلكه آنچه ناخوشايند است، دلبستگي غفلتزا به آنها است؛ زيرا نگاه و علاقه مستقل به اينگونه امور، زمينه را براي لغزش و گناه فراهم ميآورد. ازاينرو، بايد ميان تعلقِ خاطر غقفلتزا نداشتن به مال و فرزند و ارزشمندي آنها تفاوت گذاشت... اين بدانمعنا نيست كه هميشه و همهجا و براي همه افراد، فرزند عامل غفلت است؛ زيرا با اندكي تلاش و صبر و حوصله ميتوان فرزندان را به گونهاي تربيت كرد كه زيست مؤمنانه داشته باشند تا نه خود از ياد خدا غافل باشند و نه سببساز غفلت پدر و مادر از ياد خدا باشند (چراغيكوتياني، 1397، ص 357).
نتيجهگيري
بر اساس آنچه گذشت، ميتوان گفت:
1. اصل اولي و بهعنوان يك قاعده كلي در متون ديني، فزوني جمعيت، امري پسنديده است. اسلام و حتي همة اديان آسماني، پيروان خود را به افزايش جمعيت با ايمان و شايسته در حد توان توصيه ميكنند (كتابي، 1364، ص 79). ازاينرو، صرف کمّيت و کثرت عددي در ايجاد اقتدار و عظمت براي مسلمانان، در مقابل پيروان ساير اديان مؤثر است؛ چرا که تا دهههاي اخير، رهبران سياسي و عامه مردم همواره جمعيت زياد را نشانه ثروت و قدرت ميدانستند. اما تعبيراتي از قبيل «لأباهي بکم الأمم غداً»، نشان ميدهد که آنچه مورد مباهات پيامبر اسلام است، فزوني مسلمانان در جهان آخرت است. اما طبيعي است كه توجه به مقتضيات زمان، مكان، شرايط اقليمي، ميزان جمعيت اقتضا دارد كه با برنامهربزي، تدبير و مهياساختن زيرساختهاي لازم، جمعيت را با توجه به امكانات تكثير و متعادل نمود.
2. اسلام گرچه به تکثير مواليد توصيه و ترغيب نموده است، اما شواهد فراواني نشان ميدهد که تنها تکثير كمي جمعيت در اسلام هدف نيست. فزوني کمّي و کيفي، هر دو بايد مورد لحاظ قرار گيرد. به عبارت ديگر، آنچه پيامبر به آن توصيه نمودند، تکثير فرزندان شايسته و نيکو است. بنابراين، توجه به کثرت عددي به معناي عدم جواز اعمال هرگونه کنترل و محدوديت نيست. بههرحال، در سياست افزايش جمعيت، توجه به تربيت، پرورش و كيفيت نيروي انساني و برخورداري جامعه از افراد با ايمان، مجرب و كيفي نيز مهم و ضروري است.
3. كنترل جمعيت، بدون توجه به مقتضيات و شرايط هر جامعه، با فلسفة ازدواج در تنافي و تعارض است و اينكه توليدمثل و داشتن فرزند زياد در اسلام ذاتاً مطلوب است (صادقي، 1383، ص 153-176). كمبودها و مشكلات اقتصادي، ناشي از ناتواني دولتها در برنامهريزي صحيح ميباشد؛ زيرا امكانات به اندازه نياز وجود دارد و خداوند در قرآن كساني را كه از ترس كمبود روزي و يا فقر، اقدام به فرزندكشي ميكنند، سرزنش ميكند. ازاينرو، ضرورت تكثير نسل بهعنوان اصل ضروري در اسلام مطرح است (نوري همداني، 1382، ص 24–51؛ خرازي، 1379، ص 41-69). به نظر ميرسد، عمده كساني كه مخالف افزايش جمعيت هستند، عمدتاً بر كمبود مواد غذايي در جهان و فقر ناشي از ازدياد جمعيت و اينكه هرچند جمعيت زياد ممكن است در مجموع مفيد و مناسب باشد، اما شرايط زماني و مكاني و عوامل تربيتي و رشد جمعيت با تبعات آن، در مجموع موجب اختلال در تأمين معاش و كاستي در نيل به كمال و سعادت ميدانند. به همين دليل، مشكلات معيشتي، والدين را در تأمين معاش و نيازهاي فرزندان، و نيز تربيت صحيح آنان با مشكلاتي مواجه ساخته است. اين امور زمينه را براي اقدامات پيشگيرانه كنترل جمعيت ضروري ميسازد (فولادي، 1390 الف، ص 153-180؛ همو، 1390 ب، ص 145-172). اما به نظر ميرسد، با عنايت به مجموع آنچه گذشت و تضمين روزي همة جنبندگان از سوي خداي متعال، اين ترس بيهوده است و با مديريت و مهندسي مناسب، ميتوان همة نيازهاي بشر را برآورده ساخت. هر چند توجه به اقتضائات زماني و مكاني هر جامعه، در مهندسي و تدبير امور مربوط به جمعيت هم «گاهي» ضروري خواهد بود.
4. در سياستگذاري براي افزايش و يا كاهش جمعيت، بايد همه ابعاد و جوانب مسئله را در سطح خرد و كلان در نظر گرفت. معايب و مزاياي پرجمعيت و يا كمجمعيت بودن جامعه، بايد عالمانه با توجه به جميع جهات بررسي و به طور صحيح آسيبشناسي شود؛ زيرا همانگونهکه جمعيت زياد و بيحساب و كتاب و بدون آمادهسازي زيرساختهاي لازم براي آن، ممكن است دشواريها و محدوديتهايي را به وجود آورد، کمجمعيتي هم پيامدهاي خاص خود را دارد، بلكه پيامد كم جمعيتي به مراتب بسيار بيشتر است؛ چرا كه اقتدار نظامهاي سياسي وابسته به جمعيت زياد است كه با تلاش و مديريت و تدبير مناسب، در كنار باور به ضمانت خداي متعال براي تأمين معاش موجودات و انسانها، جاي نگراني از اين جهت وجود نخواهد داشت.
5. اين مسئله كه جامعه ما با مشكلاتي مواجه ميباشد، غيرقابل انكار است. اما بسياري از آثار و پيامدهايي كه در جامعه ما در ارتباط با فزوني جمعيت مطرح شدهاند، ارتباط بسيار اندكي با جمعيت دارد، بلكه بيشتر ناشي از عدم برنامهريزي صحيح و ناكارآمدي دولتها و عدم مديريت صحيح منابع، پيامدهاي صنعتي شدن، و تأثيرپذيري از سبك زندگي غربي و مدرنيته و... است. افزون بر اينكه، جمعيت جوان جامعه ما، نهتنها يك تهديد كه فرصتي طلايي است كه با بهكارگيري درست آن، موجب افزايش نسبت جمعيت فعال به جمعيت غيرفعال شده، امكان رشد اقتصادي و تأثير مثبت جمعيت بر توسعه جامعه اسلامي را فراهم خواهد آورد. به عبارت ديگر، وجود جمعيت بالقوه زياد و كيفي، بسترساز كار، تلاش، رونق توليد و ايجاد اشتغال و نيز تأمين بازار مصرف كالاهاي توليدي است.
6. در زمینه افزايش و يا كاهش باروري و جمعيت يك كشور، بيتردید توجه به ضرورتها و شرایط ویژه اجتماعی، فرهنگي، جغرافيايي و اقتصادی کشور ایجاب میکند که حکومتها، سیاستها و برنامهریزیهایی را در توسعه، پيشرفت كشور و بهرهگيري از همه توانمنديها و ظرفيتهاي داخلي و حتي خارجي براي تأمين نيازهاي اساسي جامعه به كار گيرند. در خصوص جامعه ايران، بنابر تأكيد حضرت امام و رهبر فرزانه انقلاب، جمعيت مناسب براي جامعه ايران دست كم بين 150 تا 200 ميليون ميباشد. اما اتخاذ كنترل جمعيت و يا پیروی از سیاستهای جهانی و توصیه و ترغیب مداوم و هنجارسازی نسبت به داشتن فرزند کم، این خطر را به دنبال دارد که کشور را در آینده با كاهش شديد باروري و در نتيجه، رشد منفی جمعیت روبرو سازد. ازاينرو، در نظام اسلامي اين سياستها بايد برگرفته از رويكردهاي بومي و آموزههاي ديني، موقعيت جغرافيايي نظام اسلامي، امكانات، ظرفيتها و توانمنديهاي نيرويهاي جوان و خلاق جامعه و امكانات خدادادي منابع طبيعي و اكولوژيكي اتخاذ شود.
7. افزونبراين، در سطح خرد نيز باید همه ابعاد و جوانب موضوع، معایب و مزایای پر جمعیت بودن خانواده را مدّ نظر قرار داد و آن را آسیبشناسی نمود؛ زیرا همانگونهکه گاهي اوقات پر جمعیت بودن، ممكن است دشواریها و محدودیتهایی ايجاد كند، کم جمعیت بودن و اکتفا نمودن به یک یا دو فرزند نیز خانواده را از مزایا و امکاناتی محروم میکند. بهعنوان نمونه، در خانوادههای پر جمعیت، فرزندان مستقلتر بار میآیند، اعتماد به نفس بیشتری خواهند داشت، ريسكپذيرتر و بیشتر خطر میکنند و از عهدة کارهای مشکلتر بهتر برمیآیند. درحالیکه در خانوادههای کم اولاد، فرزندان محافظه کارتر و وابستهترند (رجبیان، 1386). این تفاوت به اين علت است که در خانوادههای پر جمعيت، پدر و مادر آزادی بیشتری به فرزندان میدهند و تجربه بیشتری کسب میکنند. فرهنگ فداکاری، گذشت و ايثار نيز در این خانوادهها بيشتر است. علاوه بر اينكه، در خانوادههای پر جمعيت، غالباً بسیاری از زحمتها و هزینهها بین فرزندان سرشکن میشود. معمولاً فرزندان بزرگتر، غالباً پدر و مادر را در انجام امور مربوط به فرزندان کوچکتر یاری میدهند. کودکان همبازی یکدیگر بوده و همدیگر را سرگرم میكنند. درحالیکه در خانوادههای کوچک، پدر و مادر علاوه بر ایفای نقش مربوط به خود، ناچارند همبازی فرزندشان باشند و اوقات قابل توجهی را برای سرگرم کردن کودک و انجام امور مختلف او صرف نمایند. علاوه بر اينكه، فرزندان از نظر تربيتي، دچار اختلالاتي خواهند شد. روانشناسان رشد معتقدند: رابطة همشير بودن يک تجربه اجتماعي مشخصاً متفاوت است و عملکردي متفاوت با رابطه همسالان در اجتماعي شدن کودکان دارد. آگاهي فزايندهاي در اينباره وجود دارد که درک اجتماعي، رفتار جامعهپسند و رشد اخلاقي کودکان، تحت تأثير روابط همشيرهها و در زمينهاي از نظام خانواده و روابط والدين ـ کودک قرار دارد (كامبل، 2006، ص 72). با وجود اينکه مشکلساز بودن تکفرزندها، در مقايسه با بچههاي داراي خواهر يا برادر کاملاً ثابت شده است، همچنان تصوير ناهماهنگ و مبهمي از اين افراد وجود دارد. در برخي تحقيقات، تکفرزندها بهعنوان دارندة برخي ويژگيهاي نامطلوب مانند لوس بودن، خودگرايي، ناسازگاري، سمج بودن و ناپختگي توصيف ميشوند (ليسن، 2001، ص 729). اين امر خود موجب نگراني بسياري از والدين تکفرزند ميشود.
8. افزون بر آنچه گذشت، و با توجه به ادله و شواهد موجود، سياست كنترل جمعيت، سياستي استعماري است (فولادي، 1390 الف، ص 153-180). پيروي مطلق و بدون چون و چرا و توجه به مقتضيات و زيرساختهاي جامعه اسلامي، از سياستهاي جهاني و توصيه و ترغيب مداوم و هنجارسازي نسبت به داشتن فرزند کم، و نفي مطلق افزايش جمعيت، خطر رشد منفي جمعيت و پير شدن جمعيت را به دنبال دارد؛ پديدهاي که اکنون بسياري از کشورهاي غربي از آن رنج ميبرند. البته کمفرزند بودن خانوادهها در کشورهاي غربي، عمدتاً حاصل و پيامد طبيعي صنعتيشدن و مدرنيته است، نه توصيه و برنامهريزي دولتمردان.
9. اما با توجه به واكاوي «جايگاه جمعيت در اسلام و پيامدهاي كاهش آن در ايران»، جامعة اسلامي ما ـ عليرغم توصيه دين مبين اسلام بر فزوني كمي و كيفي جمعيت ـ با پديدهاي به نام كاهش باروري و رشد منفي و خاكستري شدن جمعيت مواجه ميباشد كه در صورت عدم اقدام مناسب و عاجل در آينده نزديك، با مشكلات و پيامدهاي بسيار خسارتباري مواجه خواهد شد. ازاينرو، با توجه به وضعيت موجود جامعه ما و رشد منفي جمعيت در كشور، چند صباحي است كه جامعه به سمت رويكرد فزوني جمعيت روي آورده، و افزايش جمعيت در جامعه اسلامي ايران، بهعنوان يك سياست راهبردي تلقي شده است. هرچند اين سياست، به درستي از سوي مسئولان اجرايي پشتيباني نميشود و حركت آن به كندي صورت ميگيرد. بايد به اين باور رسيد كه بسياري از مشکلات موجود كشور، ناشي از توزيع نامناسب جمعيت و تراکم جمعيت در شهرها و توسعه بيرويه شهرها و عدم بهرهبرداري صحيح از منابع و امكانات خدادادي است. با برنامهريزي صحيح و بهكارگيري نيروهاي جوان مولد در عرصههاي گوناگون، ميتوان شاهد جامعهاي توسعه يافته با كمترين مشكلات بود.
- ابنبابويه، محمدبنعلي (صدوق)، 1375، الخصال، تصحيح: علياكبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- ـــــ ، 1413ق، من لايحضره الفقيه، تصحيح: علياكبر غفاري، قم، مؤسسة نشر الاسلامي التابعه المدرسين.
- افلاطون، 1367، جمهور، ترجمة محمدحسن لطفي، تهران، خوارزمي.
- البيهي، احمدبنلحسين بن علي، بيتا، السنن الكبري، بيروت، دارالفكر.
- جابریقمی، محمدعلی، 1369ق، جامعالاحادیث، تهران، كتابفروشی اسلامیه.
- جواديآملي، عبدالله، 1380، علي مظهر اسماي حسناي الهي، گردآورده، سعيد بندعلي، قم، اسراء.
- چراغيكوتياني، اسماعيل، 1397، بحران خاموش؛ واكاوي جامعهشناختي علل فرهنگي اجتماعي كاهش باروري در ايران، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- حرعاملی، محمدبنحسن، 1374، وسائلالشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت.
- حسيني طهرانی، محمدحسین، 1425ق، کاهش جمعیت، ضربهای سهمگین بر پیکر مسلمین، چ دوم، مشهد، علامه طباطبائي.
- خرازي، سيدمحسن، 1379، «كنترل جمعيت و عقيمسازي»، فقه اهل بيت، سال ششم، ش 21، ص 41-69.
- رجبیان، زهره، 1386، «دیدگاه؛ کنترل موالید از دیدگاه اسلام»، حوراء مركز تحقيقات زنان، ش 24، ص 16-25.
- صادقي، رسول، 1388، جمعيت و توسعه: ابعاد و چالشها، تهران، مركز مطالعات و پژوهشهاي جمعيت آسيا و اقيانوسيه.
- صادقي، مريم، 1383، «تنظيم خانواده»، نداي صادق، سال نهم، ش 36، ص 153-176.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
- فولادي، محمد، 1390 الف، «تأملي در سياست كنترل جمعيت؛ آثار و پيامدهاي آن»، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سوم، ش 1، ص 153ـ180.
- ـــــ ، 1390 ب، «بررسي و نقد نظريهها و سياستهايجمعيتي؛ با تأكيد بر سياست جمعيتي اخير ايران»، معرفت فرهنگي اجتماعي، ش 14، ص 145-172.
- ـــــ ، 1393، «تحليل جامعهشناختي افزايش سن ازدواج؛ با تأكيد بر عوامل فرهنگي»، معرفت فرهنگي اجتماعي، ش 20، ص 77-104.
- كتابي، احمد، 1364، نظريات جمعيت، جمعيتشناسي، تهران، اقبال.
- كليني، محمدبنيعقوب، 1367، فروع کافي، ترجمة محمدحسين رحيميان و همكاران، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
- ـــــ ، 1375، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- الله بداشتی، علی، 1390، توحید و صفات الهی، درسنامه کلام تخصصی، قم، دانشگاه قم.
- مجلسی، محمدباقر، بيتا، بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه.
- مصباحيزدي، محمدتقي، 1373، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام، قم، شفق.
- موسوي، سيدمرتضي، 1397، رزاقيت الهي و افزايش جمعيت؛ مباني كلامي جمعيت، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- نوري همداني، حسين، «كنترل جمعيت»، فقه اهلبيت، سال نهم، ش 33، ص 24-51.
- نوري، ميرزاحسين، 1382، مستدركالواسائل، تهران، مكتبه الاسلاميه.
- Campbell, S.B, 2006, Behavior Problems in Preschool Children, Second Edition: Clinical and Developmental Issues, Guilford Press.
- Lisen, C.R, & Blanton, P.W, 2001, Experience of only children, Journal of Individual Psychology, v. 57 (2), p. 725-740.
- http://wrc.ir/shop/home/2.