معرفت فرهنگی اجتماعی، سال دهم، شماره سوم، پیاپی 39، تابستان 1398، صفحات 43-60

    تحلیلی بر تغییر و تحولات جمعیتی در ایران؛ با تأکید بر فرصت طلایی پنجره جمعیتی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمد فولادی وندا / دانشيار گروه جامعه‌شناسي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / fooladi@iki.ac.ir
    چکیده: 
    با رصد وضعیت جمعیت در ایران، و فراز و فرودهای آن، فرایند رشد جمعیت با اجرای سیاست تنظیم خانواده، در مقطعی از تاریخ کشور، و در ادامه و رها کردن این سیاست، جامعه اسلامی را با مسئله بحران کاهش شدید باوری و پیری جمعیت مواجه ساخت. این رویکرد کاهش جمعیت، با اعلام رهبر فرزانه انقلاب در سال 1391 تغییر و به گفتمان افزایش جمعیت تبدیل گردید. از آن زمان تاکنون این سیاست آن گونه که باید، از سوی مسئولان نظام مورد توجه قرار نگرفت. علی رغم پیامدهای منفی کاهش باروری و جمعیت و خاکستری شدن آن، به نظر می رسد ایران در یک پیچ بزرگ و فرصت طلایی پنجره جمعیتی قرار دارد؛ فرصتی که بسیاری از کشورهای جهان مترصد آن هستند که اگر به درستی مدیریت شود، بسیاری از تهدیدات پیش روی جمعیت از بین خواهند رفت. این مقاله با روش تحلیلی و اسنادی، به وضعیت شناسی ابعاد تحولات جمعیتی در ایران پرداخته، با واکاوی پیامدهای کاهش چمعیت، به فرصت طلایی پنجره جمعیتی اشاره دارد. یافته های پژوهش حاکی از این است که در پنجره جمعیتی با مدیریت صحیح می توان تهدید کاهش جمعیت را به فرصت تبدیل کرد و به توسعه کیفی سرمایه انسانی، افزایش عرضه نیروی کار، افزایش پس اندازها و سرمایه گذاری های مردم، کاهش فقر و مدیریت نوسانات سنی تولید و مصرف اقدام نمود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of Population Changes in Iran; Emphasizing on the Golden Opportunity of Demographic Window
    Abstract: 
    Observing the population in Iran, and its ups and downs, and the process of population growth by implementing family planning policy at a time in the country's history, and abandoning the policy after a while, the Islamic community faced the problem of a sharp decline in fertility and an aging population. This approach to population decline was changed by the announcement of Ayatollah Ali Khamenei, the supreme leader of the Islamic Republic of Iran, in 2012 and became a discourse on population growth. Since then, this policy has not been properly considered by the authorities. Despite the negative consequences of declining fertility and population, Iran appears to be in a great turn and a golden opportunity for a demographic window; the chance that many countries around the world are hoping that if properly managed, many threats to the population will be eliminated. This paper using analytical and documentary method, deals with the statistical analysis of the demographic changes in Iran, exploring the implications of diminishing concentration, referring to the golden opportunity of the demographic window. Research findings suggest that in a well-managed demographic window, the threat of population decline can be transformed into an opportunity to improve the quality of human capital, increase the supply of labor, increase savings and investment of people, reduce poverty and manage age fluctuations in production and consumption.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    طرح مسئله
    جمعيت، منبع عظيم و فناناپذيري است كه نقش برجسته‌اي در تحقق برنامه‌هاي اقتصادي ـ سياسي و اجتماعي هر جامعه‌اي دارد. ساماندهي جمعيت و ايجاد رابطه منطقي بين جمعيت و توسعه، موجب پيشرفت و رشد هماهنگ عرصه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي شده و اعتلاي سطح زندگي و بهروزي مردم را درپي خواهد داشت. تحولاتى كه در حوزه‌هاى گوناگون اجتماعى به وقوع مى‌پيوندند، در سطح كلان منجر به تحولات ساختارى، جمعيتى مى‌شود. آمارها نشان مى‌دهد از سال 1345، تقريباً هر 10 سال به طور ميانگين، حدود 11 ميليون نفر به جمعيت ايران افزوده شده است. جمعيت كشور در طول مدت نزديك به دو دهه تقريباً دو برابر شد و به حدود 60 ميليون نفر در سال 1375 رسيد. آنچه در تحول جمعيتى كشور ما اهميت دارد، سهم جديد جوانان در تركيب آن است. در سال 1370، نزديك به شش ميليون نفر از جمعيت كشور، بين 15 تا 19 سال داشتند و در 1375 اين رقم به حدود هفت ميليون نفر رسيد (ربيعى، 1380، ص 131).
    اين گروه جمعيتى انبوه با سليقه‌ها و علاقه‌هاى خاص دوران نوجوانى و جوانى، متولد و پرورش‌يافتة دوران پس از انقلاب هستند. اين پديده كه به «انقلاب جمعيتى» معروف است، ناگهان و در فاصله‌اى كوتاه، يك جامعه را به جامعه‌اى ديگر تبديل مى‌كند و طبعاً خواسته‌ها، انتظارها و نگرش‌هاى تازه‌اى را در عرصه‌هاى مختلف سياسى ـ اجتماعى و فرهنگى به دنبال مى‌آورد (همان).
    بر اساس آمارهاى موجود، نرخ رشد جمعيت كشور در فاصله سال‌هاى 1335ـ1375 نسبتاً بالا بوده است. اما نكتة مهم در اينجا، بالا يا پايين بودن نرخ رشد نيست، بلكه آهنگ افزايش رشد جمعیت است. ازاين‌رو، فاصله ميان سال‌هاى 1355 تا 1365 كاملاً متمايز است؛ چراكه در اين دوره نرخ رشد جمعيت با شتاب زيادى رو به افزايش گذاشت و طى ده سال، از حدود 7/2 درصد به 9/3 درصد رسيد (حسنی، 1392، ص 118). نرخ رشد 9/3 درصدى در ميان سال‌هاى 1355 تا 1365، امروزه خود را کاملاً نشان مى‌دهد. متولدين آن دوره، اينك بزرگ‌ترين گروه سنى كشور، يعنى جوانان و بزرگسالان را تشكيل مى‌دهند. تراكم و تمركز جمعيتى در اين گروه سنى، پیامدهای بسیاری در عرصه‌های فرهنگى، اقتصادى و حتى سياسى به همراه دارد. براي اين نيروي عظيم، فعال، پويا و با نشاطِ جوان، كه يك فرصت بسيار مغنتم براي هر كشوري است، اگر به درستي برنامه‌ريزي نشود، و زيرساخت‌هاى لازم اجتماعى و اقتصادى مناسب برای آنان و در نتیجه، رشد و توسعه کشور فراهم نشود، ممکن است این فرصت مغتنم و مناسب، به تهدید جدی برای کشور تبدیل شود.
    اما از سوی دیگر، فرایند کاهشی و فرسایشی جمعیت، پس از یک دوره افزایش نرخ رشد جمعیت، و نیز کاهش باوری و به دنبال آن، خاکستری شدن جمعیت در آینده نزدیک، مسئله اصلی جامعه اسلامی ماست. این فرسایش جمعیت پس از دهه هفتاد در نتیجه اجراي برنامه تنظيم خانواده در ايران، موجب نگرانى جمعى از كارشناسان كشور و زمنيه‌ساز تغيير سياست جمعيتى نظام جمهورى اسلامى شد (امانی، 1387، ص 98). به‌گونه‌اى‌كه از آغاز سال 1391، موضوع كاهش روزافزون جمعيت كشور، به دغدغه‌اى براى مديران و مسئولان نظام جمهورى اسلامى تبديل شد و آنان را به تكاپو براى اصلاح سياست جمعيتى كشور واداشت (معينى و نوراللهى، 1391، ص 58).
    مقام معظم رهبرى، در ديدار با مسئولان و كارگزاران نظام، بر ضرورت تجديدنظر در سياست تحديد نسل تأكيد كرده، فرمودند:
    جمعيت جوان و بانشاط و تحصيل كرده و باسواد كشور، امروز يكى از عامل‌هاى مهم پيشرفت كشور است... ما بايد در سياست تحديد نسل تجديدنظر كنيم. سياست تحديد نسل در يك برهه‌اى از زمان درست بود؛ يك اهدافى هم برايش معين كردند. آن‌طورى‌كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمى اين قسمت تحقيق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحديد نسل وجود داشت، رسيديم. از سال 71 به اين طرف، بايد سياست را تغيير مى‌داديم. خطا كرديم، تغيير نداديم. امروز بايد اين خطا را جبران كنيم... اين مسئله افزايش نسل و اينها، جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همه مسئولين كشور، نه فقط مسئولين ادارى، روحانيون، كسانى كه منبرهاى تبليغى دارند، بايد در جامعه درباره آن فرهنگ‌سازى كنند. ... رقم صد و پنجاه ميليون و دويست ميليون را اول امام گفتند ـ و درست هم هست ـ ما بايد به آن رقم‌ها برسيم (مقام معظم رهبرى، 3/مرداد/1391).
    از‌اين‌رو،‌ با توجه به آنچه گذشت، بازخواني، بازشناسي و وضعيت‌شناسي جمعيت در ايران، بررسي و نقد عالمانه نظريات، سياست‌هاي جمعيتي در اين عرصه، با هدف يافتن راهكارهاي عملي براي خروج از وضعيت موجود در کاهش باروری و به تبع در آینده نزدیک پير و خاكستري شدن آن، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. در باب پيشينه پژوهش،‌ با مروري بر آثار منتشر شده در عرصه مطالعات جمعيتي، اثر مشخصي كه در اين عرصه و به موضوع خاص واكاوي وضعيت‌شناسي مطالعات جمعيتي پرداخته باشد، و در عين حال، پيامدهاي كاهش باروري را رصد و از اين زاويه، موضوع پنجره جمعييت در ايران را يك فرصت طلايي شمرده باشد، يافت نشد. از اين نظر، اين مقاله داراي نوآوري است. هر چند آثار و مقالاتي پراكنده مي‌توان در اين عرصه يافت كه از برخي از آنها در اين مقاله، استفاده وافر شده است. در اين زمينه مي‌توان از كتاب‌هاي بحران خاموش؛ واكاوي جامعه‌شناختي علل فرهنگي اجتماعي كاهش باروري در ايران نوشتة اسماعيل چراغي كوتياني (1397)، پنجره جمعیتی: فرصت طلایی برای توسعه اقتصادی در ایران نوشتة رسول صادقی و غلامعلی فرجادی (1388)، قتل عام خاموش نوشتة صالح قاسمي، همچنين، پايان‌نامه گلاوش سليمي ديلمي (1394)، با عنوان «پنجره جمعيتي؛ يك موهبت يا پدیده‌ای مشکل‌افزا؟» و نيز مقاله ‌رسول صادقي (1391)، با عنوان «تغييرات ساختاري و سني و ظهور پنجره جمعيتي در ايران؛ پيامدهاي اقتصادي و الزامات سياسي»، در اين زمينه ياد كرد.
    بنابراين، سؤال اصلي اين پژوهش اين است که با عنايت به کاهش شديد باروري و جمعيت در ايران، و ايجاد فرصت پنجره جمعيتي، آيا مي‌توان اين تهديد را به فرصت تبديل و کمترين پيامدهاي منفي کاهش باروري را متحمل شد؟
    نگاهي به تغییر و تحولات جمعيتي در ايران
    بر اساس برآوردهای جمعیتی پیش از سال 1335، میزان رشد سالانه جمعیت ایران در این سال‌ها متغيير و در نوسان بوده است. اين رشد، بین سال‌های 1320 تا 1325، 2 درصد، بین سال‌های 1325 تا 1330، 8/2 درصد و سرانجام، بین سال‌های 1330 تا 1335، به 9/2 درصد رسیده است. بر اساس نتايج تفصيلي سرشماري سال 1385 مركز آمار ايران، جمعيت ايران 5/70 ميليون نفر بود كه 9/35 ميليون نفر آن را مردان و 6/34 ميليون نفر را نيز زنان تشكيل مي‌دهند (ر.ک: مرکز آمارسازمان برنامه و بودجه، سرشماري 1385). اين ميزان در مقايسه با جمعيت شصت ميليون نفري سال 1375، بيانگر خالص افزايشي در حدود 8/14 درصد يا 4/10ميليون نفر بوده است.
    روند تحولات باروري نشان مي‌دهد كه ميزان باروري كل، از حدود 7/7 فرزند براي هر زن در سال 1345، به 3/6 فرزند در سال 1355 كاهش يافته است. پس از اين كاهش اوليه، به‌طور موقت، وقفه‌اي در گذار جمعيتي ايران پديد آمد كه عمدتاً متأثر از شرايط خاص پيروزي انقلاب اسلامي بود. در ادامه، باروري در سال‌هاي (1363ـ1358) اندكي افزايش يافت و روند ثابتي ادامه ‌داد. اما از سال 1363 به بعد، دوباره و به‌ تدريج، روند كاهش باروري آغاز ‌شد و از 9/6 فرزند براي هر زن در اين سال، به 5/5 فرزند در سال 1367، كه زمان آغاز دوبارة برنامه‌هاي تنظيم خانواده است، ‌رسيد (عباسي شوازي و همكاران، 1385، ص 8-25). از سوی دیگر، این امر ناشی از افزایش امید زندگی هم بوده است. بر اساس گزارش دفتر برنامه توسعه سازمان ملل، میزان امید به زندگی ایرانی‌ها پيش از پیروزی انقلاب اسلامی ۵۴ سال بوده که این رقم در آخرین گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۶، به بیش از 6/75 سال رسیده است که رشد حدود ۲۲ سال را نشان می‌دهد. تازه‌ترین گزارش توسعه انسانی ۲۰۱۶، نشان می‌دهد كه طی سه دهه اخیر رتبه ایران در شاخص توسعه انسانی، از ۱۱۸ در سال ۱۹۹۰، به ۶۱ در سال ۲۰۱۵ میلادی ارتقا داشته است که حاکی از رشد ۵۷ پله‌ای ایران در ۳۰ سال اخیر است. بنا بر گزارش دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد، امید به زندگی ایرانی‌ها طی سه دهه گذشته از مردم کشورهایی همچون روسیه، ترکیه، عربستان سعودی، برزیل، کویت، رومانی، مجارستان، مصر، گرجستان، مالزی، اوکراین، ونزوئلا، بلغارستان، قزاقستان، ازبکستان، تونس، قرقیزستان، سریلانکا، سوریه، عراق، اردن، تایلند، صربستان و ده‌ها کشور دیگر پیشی گرفته است. همچنین طی سه دهه گذشته میزان رشد امید به زندگی در مردم ایران، از مردم حدود ۱۷۰ کشور دنیا بیشتر بوده است (https://harfetaze.com/8994).
    بر اساس آخرین سرشماری در ایران در سال 1395،‌ مرکز آمار آخرین نتایج سرشماری سراسری جمعیت کشور را 79 میلیون و 926 هزار و 270 نفر اعلام کرد که 51 درصد آن را مردان و 49 درصد آن را زنان تشکیل می‌دهند. نتایج سرشماری نشان می‌دهد جمعیت مردان 40 میلیون و 498 هزار و442 نفر و جمعیت زنان نیز 39 میلیون و 427 هزار و 828 نفر است. به عبارت دیگر، به ازای هر 100 زن، 103 مرد در ایران زندگی می‌کنند (مركز آمار سازمان برنامه و بودجه، نتايج کلي سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1395، ص 31).
    از کل جمعیت کشور، تعداد خانوار شهری در سال ١٣٩٥ معادل ١٨ میلیون و ١٢٥ هزار خانوار بوده که نسبت به سال ١٣٩٠، دو میلیون و ٦٩٨ هزار و ٦٤٠ خانوار افزایش یافته است. همچنین، بُعد خانوار در سال ۱۳۹۰ معادل 5/3 درصد بود که با کاهش 2/0- درصدی در سال ۱۳۹۵ به 180/3 رسید. بُعد خانوار شهری نیز در سال ۱۳۹۰، 5/3 درصد بوده است که با 2/0- درصدی در سال ۱۳۹۵ به 3/3 درصد رسیده است. بُعد خانوار روستایی در سال ۱۳۹۰، 7/3 درصد بود که با تغییراتی معادل 3/0 درصد به 4/3 درصد رسیده است (همان، ص 37). در این سرشماری، جمعیت ساکن در نقاط شهری از سال ١٣٩٥ معادل ٥٩ میلیون و ١٤٦ هزار و ٨٤٧ نفر بوده است که نسبت به سال ١٣٩٠ معادل ٥ میلیون و ٥٠٠ هزار و ١٨٦ نفر افزایش یافته است. جمعیت ساکن در نقاط روستایی، با کاهش محسوسی روبرو بوده است. در سال ١٣٩٥ معادل ٢٠ میلیون و ٧٣٠ هزار و ٦٢٥ نفر ساکن در روستاها بوده‌اند که نسبت به سال ١٣٩٠ معادل ٧٧٢ هزار و ٣٨٣ نفر کاهش یافته است. همچنین نسبت روستانشینی جمعیت در سال ١٣٩٥ معادل 9/25 درصد رسیده است که منفی 7/2 درصد نسبت به سال ١٣٩٠ کاهش یافته است. نرخ رشد جمعیت در سال ١٣٩٥ به 24/1 درصد رسیده که نسبت به سال ١٣٩٥ صفر درصد افزایش داشته است (http://sedayiran.com/fa/news/181436//).
    جدول زیر مقايسة نتايج پيش‌بيني جمعيت ايران را در دوره‌هاي پنج‌ساله و بر اساس سه سناريو دفتر جمعيت سازمان ملل، ميان سال‌هاي 1385 تا 1420 در سال 2012 نشان مي‌دهد. بر اساس سناريوي حد پايين سازمان ملل، كه با روند فعلي كاهش ميزان باروري كل در كشور همسوست، جمعيت ايران از 15/75 ميليون نفر در سال 1390 به 7/87 ميليون نفر در سال 1420 خواهد رسيد. بر اساس سناريوي حد متوسط، جمعيت ايران از 15/75‌ ميليون نفر در سال 1390 به 8/96 ميليون نفر در سال 1420 افزايش خواهد يافت. سرانجام، بر اساس سناريوي حد بالاي سازمان ملل، جمعيت ايران از 15/75 ميليون نفر در سال 1390 به حدود 106 ميليون نفر در سال 1420 افزايش خواهد يافت. در پايان دورة رشد 89/0 درصد جمعيتي را تجربه خواهد كرد.
    جدول 1. مقايسة سه سناريوي پيش‌بيني (حد پايين، حد متوسط و حد بالا) سازمان ملل تا افق 1420 (World Population Prospects: The 2012 Revision)
    حد بالا    حد متوسط    حد پايين    سال
    درصد رشد سالانه    جمعيت (ميليون)    درصد رشد سالانه    جمعيت (ميليون)    درصد رشد سالانه    جمعيت (ميليون)    
    ---    15/75    ---    15/75    --    15/75    1390
    54/1    4/80    30/1    5/79    07/1    5/78    1395
    46/1    5/86    14/1    15/84    81/0    8/81    1400
    25/1    07/92    91/0    06/88    55/0    05/84    1405
    03/1    9/96    73/0    3/91    40/0    8/85    1410
    93/0    102    62/0    2/94    28/0    87    1415
    90/0    106    54/0    8/96    16/0    7/87    1420
    در جدول 1، تغييرات تعداد سالانة جمعيتي بر اساس سناريوهاي سازمان ملل معرفي شده است. بر اساس سناريوي حد پايين، در دورة زماني (1390-1395) سالانه حدود 817 هزار نفر و در دورة زماني (1395-1400)، حدود 650 هزار نفر به جمعيت كشور اضافه خواهد شد. بر اساس سناريوي حد متوسط در دورة (1390-1395) سالانه حدود (يك ميليون) نفر و در سال‌هاي (1395-1400) سالانه حدود 930 هزار نفر به جمعيت كشور افزوده خواهد شد.
    سرانجام بر اساس سناريوي حد بالا در دورة (1390-1395) سالانه حدود يك ميليون و صد و هشتاد هزار نفر، در دورة (1395-1400) سالانه حدود يك ميليون و دويست و بيست هزار نفر به جمعيت كشور افزوده خواهد شد. همة سناريوها روند كاهشي خواهند داشت. در اين ميان، سرعت كاهش سناريوي حد پايين بيش از ديگر سناريوهاي پيش‌بيني است.
    در مجموع، ‌بر اساس آخرين سرشماري كشوري در سال 1395،‌ وضعيت‌شناسي جمعيتي، در بسياري از عرصه‌ها دچار تحول شده است:
    1. متوسط رشد جمعيت در سال 1390 برابر با 29/1 درصد، درحالي‌كه اين ميزان در سرشماري سال 1395 به 24/1 درصد كاهش يافته است (مركز آمار، 1395، ص 18).
    2. جمعيت شهري در سال 1390 برابر با 53646661 نفر مي‌باشد كه رشدي معادل 14/2 درصد نشان مي‌دهد. اما همين جمعيت در سال 1395 برابر با 5914687 نفر مي‌باشد كه رشدي معادل 97/1 درصد نشان مي‌دهد (همان). درحالي‌كه متوسط جمعيت شهري در سال 1390 برابر با 4/71 درصد بوده و اين ميزان در سال 1395 به رقم 74 درصد رسيده است (همان، ص 46).
    3. تراكم نسبي جمعيت، در هر كيلومتر در سال 1390 برابر با 46 نفر در ايران بوده است. اما اين ميزان در سال 1395 برابر با 49 نفر در هر كيلومتر مربع است (همان، ‌ص 42).
    4. نسبت جنسيت جمعيت ايران در سال 1390 برابر با 102 و در سال 1395 برابر با 103 بوده است (همان، ‌ص 44).
    5. متوسط بُعد خانوار در سرشماري سال 1390 برابر با 5/3 بوده است. درحالي‌كه اين ميزان در سال 1395 به 3/3 درصد كاهش يافته است (همان، ‌ص 51).
    بررسي و ارزيابي
    بر اساس آنچه گذشت، تغييرات جمعيتي در ایران کاملاً محسوس بوده است. آمار مربوط به رشد رو به تزاید جمعیت در یک دورة 90 ساله،‌ این است که جمعیت کشور از حدود 10 میلیون نفر در سال 1279، به بیش از 56 میلیون نفر در سال 1369 رسیده است. میزان رشد جمعیت در آغاز این دورة 90 ساله، حدود یک هشتم آن در پایان دوره بوده، و رشد آن در طول 35 سال گذشته به طور متوسط معادل 15/3 درصد بوده است (زنجانی، 1371، ص 23).
    بنا بر آنچه گذشت و با بررسي تغييرات ميزان و حجم جمعيت ايران طي سرشماري‌هاي عمومي نفوس و مسكن سال‌هاي 1390-1335، حاكي از اين است كه طي اين مدت، بیش از 56 ميليون نفر به جمعيت كشور اضافه شده است. درحالي‌كه طي پنجاه و پنج سال پيش از آن، طبق اسناد موجود فقط 7/8 ميليون نفر به جمعيت اضافه شده بود. اين تفاوت 43 ميليون نفري، كه در نيمه دوم قرن اتفاق افتاده است، واقعيتي است كه عمدتاً معلول كاهش مرگ‌و‌مير، به‌ويژه كودكان و تغيير نگرش خانواده‌ها به بقاي فرزندان و افزایش امید به زندگی بوده است. از ابتداي نيمه دوم قرن حاضر، جمعيت كشور 7/3 برابر شده است كه رشدي برابر 7/2 درصد را نشان مي‌دهد. رشد جمعيت كشور، طي دوره‌هاي سرشماري يكسان نيست؛ رشد جمعيت كشور تا شروع انقلاب اسلامي روندي كاهنده، اما پس از انقلاب اسلامي، افزايش چشمگير يافته است، به‌طوري‌كه در دهه 55-1365، رشد جمعيت 9/3 درصد را نشان مي‌دهد. اما با با انتشار نتايج سرشماري 1365 و مشاهده رشد بالاي جمعيت طي دهه 1355-1365، دولت به فكر احياي سياست كنترل جمعيت افتاد. با موفقيت اجراي سياست‌هاي تنظيم خانواده، روند باروري در دهه‌هاي 1365-1385، به‌ويژه پنج ساله 1390-1385 تنزل چشمگيري يافت. سرعت کاهش باروری در اين دهه را تعبیر «انقلاب باروری» ناميده‌اند (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 1379، ص 34).
    در ايران، به دلیل بروز انقلاب و تحمیل هشت سال جنگ خانمانسوز، و مشکلات فراروی اقتصادی، اجتماعی،‌ نظامی، سیاسی، و جمعیتی و نیز تخریب بسیاری از زیرساخت‌های آن، و افزایش شدید باروری و جمعیت، در مقطعی ضرورت داشت که کشور با تغییر سیاست‌های جمعیتی خود، و کنترل جمعیت، اقدام به اجرای این سیاست کند. در این زمینه، ایران از جمله نخستین کشورهای مجری سیاست‌های کنترل جمعیت بود و از همان سال 1989، که روز 11 جولای به‌عنوان روز جهانی «جمعیت» نامگذاری شد، اولین اقدامات خود را درباره کاهش جمعیت را آغاز نمود. متأسفانه بر اساس آمارهای موجود، ایران سریع‌ترین سیر کاهش نرخ باروری را در جهان داشته است (http://tabyin.ir/node/70340). اما با اجرای این سیاست و تناسب‌سازی آن، عملاً توقف این سیاست به دست فراموشی سپرده شد. اینک در دهه 90، کشور ایران با افزایش شدید سن ازدواج، کاهش شدید باروری مواجه شده و جمعیت به سمت سراشیبی خاکستری شدن و سقوط آزاد در حرکت است.
    بررسی ابعاد تحولات جمعیتي ایران
    نگرش کمی و بررسی تعداد جمعیت، مسئله‌ای است که جغرافی‌دانان و جمعیت‌شناسان ابتدا با مطالعه تعداد جمعیت و تعمق بیشتر در آن، به تدریج ساخت و تحولات جمعیت را شناسایی کرده، درپی بررسی جنبه‌های کیفی جمعیت بر می‌آیند. آنگاه با کمک جمعیت‌شناسی و روش‌های آماری، به پیش‌بینی جمعیت نائل آمده، درپی برقراری ارتباط تعداد جمعیت و ساخت و تحولات آن با سایر متغییرهای جمعیتی و غیرجمعیتی می‌پردازند. بنابراین، آنگاه که تعداد کمی جمعیت یک کشور و سرزمین در ارتباط با سایر عواملی مثل وسعت، اراضی زراعی و کشاورزی، وضعیت اقتصادی، رفاه اجتماعی، و کیفیت محیط طبیعی، اکولوژیکی، اقلیمی، تنوع آب و هوایی، جوان یا پیر بودن جمعیت، و... قرار داده می‌شود، جمعیت مفهومی دیگر پیدا می‌کند. از سوی دیگر، تغییر و تحولات جمعیتی، اگر بدون آمادگی قبلی کارگزاران و سیاست‌گذاران و متناسب با سیاست‌های مصوب نباشد، ممکن است چالش‌های برای کشور پدید آورد. همان‌گونه‌كه ممکن است بسیاری از چالش‌های پیش روی یک جامعه، ‌هیچ ارتباطی با حجم و کمیت جمعیت جامعه نداشته باشد. در اين زمينه، بی‌تدبیری مسئولان نظام سیاسی در تأمین معاش و نیازی‌های اساسی و حیاتی شهروندان، فراهم نساختن زیرساخت‌های لازم برای کشور، ایجاد اشتغال و بهداشت لازم، کنترل مهاجرت‌های بی‌رویه و...، نقش کليدي در بحران پيش روي جمعيت داشته است. قلمرو گسترده سرزمینی ایران با تنوع آب و هوایی و اقلیمی، وجود معاون متنوع و...، به گونه‌اي است كه مقام معظم رهبري، به نقل از كارشناسان مطالعات جمعيتي، ايران را داراي ظرفیت جمعیت بین 150 الی 200 میلیون مي‌دانند (مقام معظم رهبري، 16/مرداد/1390). درحالی‌که بسیاری از مشکلات جامعه امروز ما، هیچ ارتباطی با حجم و تعداد جمعیت ندارد. به نظر می‌رسد، مشکلات موجود جامعه ایران با کارگزاران و سیاستمداران موجود، برای جامعه ایران با جمعیت 40 میلیون هم وجود می‌داشت. کارگزارانی که جمعیت جوان با نشاط و آماده کار دهه 60 را یک تهدید برای جامعه مي‌دانند،  درحالی‌که همواره جمعیت جوان، با برنامه‌ریزی و سیاسیت‌گذاری درست یک فرصت است. به هرحال،‌ با عدم آمادگی لازم و فقدان برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری درست، تغییرات جمعیتی، ممکن است چالش‌هایی بسیاری را برای جامعه فراهم کند؛ ترکیب و توزیع نامناسب جمعیت، مهاجرت‌های بی‌رویه، مشکلات و تنگناهای آموزشی، بهداشتی، زیست‌محیطی، فقر، بیکاری، شکاف طبقاتی، توزیع ناعادلانه امکانات و... . ازاین‌رو، پیش‌بینی و رصد مستمر تغییر و تحولات جمعیتی، دست‌کم در بلندمدت، و سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی لازم برای جمعیت آینده، امری ضروری‌ و حیاتی است.
    1. كاهش نرخ رشد جمعيت
    با عنایت به نرخ رشد جمعیت در ایران، تجزيه‌و‌تحليل‌هاي جمعيت‌شناختي نشان مي‌دهد كه ايران با كاهش شديد نرخ رشد جمعيتي مواجه و اين امر جامعه را وارد مرحلة جديدي در تغييرات جمعيتي كرده است. مشخصة اصلي اين دوره جديد تحولات جمعيتي، نه‌تنها افزايش رشد سالانة جمعيت نيست، بلكه كاهش مداوم و مستمر باروري كمتر از حد جانشيني است كه خود منجر به منفي و خاكستري شدن رشد سالانة جمعيت در آينده خواهد شد. باروري پايين و زير سطح جانشيني، اگر مستمر، مداوم و پايدار باشد، موجب بروز برخي مشكلات بزرگ براي ساختار سني جمعيت كشور خواهد شد. روند كاهشي نرخ رشد جمعيت در سال‌هاي اخير و پايين بودن شتاب رشد جمعيت از سطح جانشيني، به‌معناي توقف رشد جمعيت كشور نيست، بلكه به اين معناست كه در يك بازة زماني چند ده ساله، جمعيت كشور به تدريج سالمندتر شده و جمعيت مولد كاهش خواهد يافت. ازاين‌رو، بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1395، جمعيت ايران در پايان سال 1395، با افزايشي يك ميليون و 200 هزار نفري نسبت به سال پيش، اندكي از 80 ميليون نفر فراتر رفت. بر اساس اين آمار، ايرانيان حدود 08/1 درصد جمعيت جهان را تشكيل مي‌دهد و در جايگاه هجدهم كشورهاي پرجمعيت دنيار قرار دارد (همان، ص 32). همچنين، نرخ رشد جمعيت در يك مقايسه بين سال‌هاي 90 و 95 بيانگر اين است كه متوسط رشد جمعيت در سال 1390 برابر با 29/1 درصد بوده است، درحالي‌كه اين ميزان در سرشماري سال 1395 به 24/1 درصد كاهش يافته است (مركز آمار سازمان برنامه و بودجه، 1395، ص 18). به هر حال، این رشد 2/1 اکنون به هیچ وجه نگران‌کننده نیست، بلکه متعادل است و از اين نظر مشکلی وجود ندارد. اما بايد توجه داشت که طبق پیش‌بینی‌ها، این نرخ رشد در حال کاهش هست؛ چون باروری پایین است. در اين صورت به مشکل بحران مواجه خواهيم شد.
    آنچه اين پژوهش درپي بررسي آن است اينکه با کاهش باروري، که نتيجه برنامه تنظيم خانواده و کنترل مواليد در دهة 60 بود،‌ جمعيت رو به کاهش و با بهبود وضعيت بهدشتي، و افزايش اميد زندگي،‌ خانواده ايراني هسته‌اي شده و جمعيت نيز به سمت سالمندي در حرکت است. فرصت طلايي جامعه ما که اينک با آن مواجه هستيم، فرصت پنجره جمعيتي است که اگر به درستي مديريت و مهندسي شود، تهديد پيش روي جمعيت ايران، ‌يعني بحران کاهش باروري و سالمندي و کاهش جمعيت، به فرصت طلايي توسعه اقتصادي، افزايش سرمايه‌گذاري، رونق اشتغال، رشد و توسعه اقتصادي و سرانجام، افزايش باروري و جمعيت منحر خواهد شد.
    2. سالمندي جمعيت
    منظور از «سالمندی»، افرادي که سن 60 سال و يا افرادي كه سن 65 سال به بالا دارند. نرخ سالمندی در کشور ما 8 درصد است؛ یعنی 8 درصد کل جمعیت ایران سالمند است. مقدار سالمندی جمعیت با شاخصی تحت عنوان شـاخص سالمندی اندازه‌گیری می‌شود. در‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران طی 40 سال، این شاخص از 14 نفر در سال 1345 به حدود‌ 29‌ نفر‌ در سال 1385 رسید. پایه‌ و اساس‌ پیری،‌ فرایندی است تحت عنوان «انتقال جمعیتی»، که در آن گـذر مرگ‌‌و‌میر و سـپس، بـاروری از یک‌ سطح‌ بالا به طرف پایین کاهش می‌یابد. کاهش باروری وقتی که هـمراه بـا افـزایش طول‌ عمر‌ باشد،‌ ساختار سنی جمعیت را تغییر می‌دهد و به‌طور نسبی وزن جمعیت را به گروه‌های سـنی بـالاتر‌ مـنتقل‌ می‌كند. البته مهاجرت بین‌المللی نیز در این فرایند تأثیرگذار می‌باشد و اما در‌ تغییر‌ توزیع‌ سن، نـقشی بـسیار کم در مقایسه با دو نماگر باروری و مرگ‌‌و‌میر دارد (میرفلاح نصیری، 1386، ص 3). وضعیت موجود کاهش شدید باروری چیزی است که ما را به سوی پیری و خاکستری شدن جمعیت سوق می‌دهد.
    3. كاهش بُعد خانوار
    تحولات جمعيت در كشور در بُعد خانوار نيز متأثر از روند كاهشي جمعيت مي‌باشد كه در سرشماري سال 1395 دچار تغييرات و نوسانات شديدي شده است. بُعد خانوار در سرشماري‌هاي 1385 و 1390 به ترتيب، 4 و 5/3 بوده است. اين رقم در سال 1395 به 3/3 رسيده است (مركز آمار سازمان برنامه و بودجه، 1395، ‌ص 51). كاهش بُعد خانوار به اين معناست كه بسياري از كاركردهاي نهاد خانواده نظير جامعه‌پذيري در كنار برادران و خواهران و يا آموزش از طريق سالمندان بر عهدة ساير نهادهاي رسمي‌تر گذاشته شده است. نكته جالب توجه در بُعد خانوار، تفاوت در ميان برخي مناطق كشور است؛ استان‌هايي نظير گيلان، تهران، البرز و آذربايجان شرقي، بُعد خانوار اندكي كمتر از ميانگين كشوري است (صادقي جقه، 1396، ص 33). در‌حالي‌كه اين شاخص در استان‌هاي كهكيلويه و بويراحمد، ايلام و هرمزگان بيشتر از ميانگين كشوري است. ازاين‌رو، در استان‌هاي با بُعد خانوار بزرگتر، كاركردهاي نهاد خانواده نيز قوي‌تر از ساير مناطق كشور مي‌باشد.
    4. کاهش باروري
    يكي از مهم‌ترين وجوه گذار و انتقال جمعيتي، باروري است. باروري مهم‌ترين عامل تغييرات جمعيتي و تنها معبر طبيعي ورودي جمعيت در هر جامعه‌اي است. از‌اين‌رو، تغييرات و نوسانات آن به‌طور مستقيم بر تعداد، حجم و ساختار جمعيتي اثر دارد. براي سنجش اين پديده در جمعيت‌شناسي، از سنجه‌هاي مختلفي استفاده مي‌شود كه متداول‌ترين آنها عبارتند از: ميزان خام مواليد، ‌ميزان باروري عمومي،‌ ميزان باروري كل، و ميزان باروري ويژه سن (چراغي، 1397، ص 42).
    اما در ایران وضعيت باروري از حدود 50 سال گذشته تاكنون تغييرات بسياري تجربه كرده است. هر چند مطابق آمار رسمي و موجود، ايران داراي سطح باروري بالايي تا دهة 40 داشت، اما از نيمة دوم همين دهه، و با آغاز برنامه كنترل جمعيت در قالب برنامه تنظيم خانواده، از ميانه دهة 50، اندكي باروري كاهش يافت. اين سير چندان تداوم نداشت و با پيروزي انقلاب اسلامي، و همزمان با تغيير و دگرگوني ارزش‌ها در جامعه، منحني باروري مجدداً سير صعودي به خود گرفت. اما اين فرايند، با خاتمه جنگ تحميلي در ايران و اجراي مجدد برنامه كنترل جمعيت و تنظيم خانواده، بخصوص پس از سال 1367 به بعد، و دهة 70 كاهش چشمگيري يافت. اين سير همچنان ادامه داشت تا در اوائل دهه 80 باروري به زير سطح جايگزيني رسيد. و مطابق سرشماري 1385، سطح باروري به 9/1 درصد كاهش يافت (عباسي شوازي و همكاران، 1385، ص 25). در نتيجه، اين فرايند رو به رشد، بر اساس سرشماري سال 1395، نرخ رشد جمعيت نيز در كشور به 24/1 درصد رسيده است (صادقي جقه، 1396، ص 34).
    اجمالاً، با نگاهي به سير فزاينده كاهشي ميزان باروري در ايران، باروري در ايران در طي سه دهة اخير بيش از 75 درصد كاهش نشان مي‌دهد. در آماری مربوط به ایران، روند باروری در شش مرحله طرح شده است:
    ـ ثبات باروری تا سال 1352 در حدود 40 در هزار؛
    - افزایش از سال 1325 تا 1345 به حدود 45 تا 48 در هزار؛
    ـ تنزل باروری در دهة 1345 تا 1355 تا سطح 40 تا 42 در هزار؛
    ـ افزایش شدید در دهة 1355 تا 1365 به حدود 50 در هزار؛
    ـ کاهش چشمگیر و معنا‌دار باروری پس از سال 1368، به حدود 27 در هزار؛
    ـ کاهش شديد تا سال 1385 به حدود 25 در هزار (جوادخانی، و همكاران، 1388، ص 381).
    پنجرة جمعيتي؛‌ يك فرصت طلايي
    با عنايت به آنچه در باب وضعيت‌شناسي جمعيت گذشت، و علی‌رغم کاهش شدید باروری و جمعیت، و در آینده نه چندان دور خاکستری و پیر شدن جمعیت، و نیز با نگاهی به آخرین آمار موجود درباره جمعیت و تركیب جمعیتی كشور، ایران اکنون در عصر «طلایی جمعیت» به سر می‌برد. به‌طوري‌كه جمعیت گسترده جوان، تحصیل‌کرده و آماده فعالیت از ویژگی‌هاي اساسی جامعه امروز ایران است. اين امر، يك فرصت طلایی براي جهش در اقتصاد ایران به وجود آورده است (ر.ک: صادقی، 1388، ص 34) در اصطلاح جمعیت‌شناسی واژة «پنجرة جمعيتي» (Demographic Window) دورة زماني‌اي از تحولات جمعيتي يک کشور است که در آن، نسبت «جمعيت بالقوه فعال از نظر اقتصادي»؛ يعني جمعيت 15 تا 64 ساله، به حداکثر ميزان خود مي‌رسد و نوعي ساختار جمعيتي مطلوب براي شتاب بخشيدن به رشد اقتصادي مهيا مي‌شود. بنا بر تعريف بخش سازمان ملل متحد پنجرة جمعيتي، دوره‌اي است که در آن نسبت جمعيت زير 15 سال به کمتر از 30 درصد کل جمعيت برسد و نسبت جمعيت 65 ساله و بالاتر هنوز کمتر از 15 درصد باشد. به همين دليل، هر چه جمعيت جامعه‌اي جوان‌تر باشد، ميانگين سني کمتر است و در جمعيت‌هاي سالخورده اين رقم در حد 35 سال مي‌باشد (کاظمي‌پور، 1388، ص 39). نگاهی به آمار و نمودارهاي مربوط نیز به خوبی نشانگر این واقعیت است. بر اساس هرم سنی جمعیت كشور، ایران هم‌اكنون با پدیده تورم جوانی جمعیت مواجه است؛ یعنی شمار زنان و مردانی كه در سن جوانی و در عین حال در سن كار و فعالیت هستند، بیشترین تركیب جمعیتی را تشکیل می‌دهند. بر اساس این هرم، بیشترین تراكم جمعیت زنان و مردان ایران در سنین 20 تا 24 و 25 تا 29 سال هستند. به زبان علم جمعيت‌شناسی، ایران با پدیده «تورم جمعيت جوان» روبرو است (معيني و همكاران، 1394، ص 18). آمار جمعيت ایران نشان می‌دهد كه هم‌اكنون جمعیت صفر تا چهار ساله، در تركیب جمعیتی كشور قابل توجه است و این‌چنین است كه ایران هرچند تا سال 1425 با رشد جمعيت مواجه خواهيم شد، اما از آن پس، با عنايت به نرخ رشد و با کاهش شديد باروري، با کاهش جمعيت مواجه خواهيم شد. از سوي دیگر، بررسی‌هاي آماري نشان می‌دهد ایران در تحقق اقتصاد مقاومتی، یک فرصت جمعیتی دیگر نیز در اختیار دارد كه به اصطلاح به آن «فرصت پنجره جمعیتی» می‌گویند. پنجرة جمعیتی، وضعیتی موقت در ساختار جمعیتی ایران است که در سال 1385 باز شده و برای حدود چهار دهه طول می‮کشد. در این دوران، نسبت جمعیت در سنین فعالیت به حداکثر خود می‌رسد و نسبت‮های وابستگی سنی کاهش می‮یابد. در نتیجه، فرصت طلایی و منحصربه‌فردی فراروی توسعه اقتصادی فراهم می‮شود. البته این وضعیت به صورت اتوماتیک و خودبه‌خود عمل نمی‮کند و بهره‮برداری از آن، نیازمند بسترهای اقتصادی، اجتماعی، سیاستی و نهادی مناسب است (صادقي، 1931، ص 95).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    افزون‌بر‌اين، كشور ايران با وضعيت جمعيت كنوني خود، شانس و فرصت طلايي ديگري نيز در اختيار دارد: از اين جهت كه این فرصت از سال 2005 آغاز شده و تا سال 2040 ادامه خواهد يافت و ایران فقط 22 سال دیگر براي استفاده از این فرصت جمعیتی زمان دارد (همان). اگر از آن استفاده نکند، مانند بسیاري از كشورهاي دیگر باید سال‌ها در انتظار تكرار مجدد اين فرصت باشد. نگاهی به شرایط ساير كشورها و وضعيت‌شناسي جمعيتي آنها نشان می‌دهد كه شمار معدودي از كشورها، از فرصت پنجره جمعیتی همانند ایران برخوردارند. به این ترتیب، یا فرصت پنجره جمعیتی آنان رو به پايان، يا به پایان رسيده و يا این فرصت هنوز آغاز نشده است. براي نمونه، فرصت پنجره جمعیتی ایالات متحده، كه از سال 1970 آغاز شده بود،‌ در سال 2015 به پايان رسيد. روسیه نیز به‌عنوان دومین ابرقدرت دنیا، چنین وضعیتي دارد و فرصت پنجره جمعیتی آن در سال 2015 به پایان مي‌رسد (همان، ص 18-19). كشور ژاپن نيز كه فرصتش در سال 1990 به پایان رسيده است، در حال سرمایه‌گذاري براي كسب مجدد فرصت جمعيتي است. البته بنا بر تغییر الگوهاي فرهنگی، اجتماعی، اقتصادي و حتی سیاسی و بین‌المللی و شاخص جدید ارتباطات جهانی و تأثیرپذیري، معلوم نیست چه زمانی بتوان اين فرصت را مجدداً به دست آورد. در میان ساير كشورهاي درحال‌توسعه، كشور هند مشابه ايران است. فرصت جمعیتی این كشور، كه اتفاقاً كشور پرجمعیت و پرزاد و ولدي نیز هست، از سال 2015 آغاز و تا 2050 ادامه خواهد يافت (معيني و همكاران، 1394، ص 20).
    اين در حالي است كه كشور ما، در وضعيت فرصت طلايي جمعيتي قرار دارد؛ جمعیت جواني كه از كیفیت بسيار بالایی برخوردار است؛ زيرا بررسی‌هاي آماري نشان می‌دهد جمعیت جوان ایران از كیفیت تحصیلی بسیار بالایی برخوردار است. بر اساس آخرین آمار سال 1395، جمعیت كل كشور كه داراي تحصیلات عالی و حوزوي یا در حال تحصیل‌اند، بالغ بر 13860954 نفر مي‌باشند (مركز آمار ايران، 1395، ص 117). آیا یک چنین تركیب فوق‌العاده‌اي را در ساير كشورهاي جهان می‌توان سراغ گرفت؟ قطعاً بسیاري از این كشورها از چنین نعمتی محرومند.
    ازاين‌رو، رصد و پيگيري آثار و پيامدهاي پنجره جمعيتي، به نظر ضروري مي‌رسد. در اينجا نگاهي گذارا به پيامدهاي پنجره جمعيتي مي‌افكنيم:
    پيامدهاي پنجره جمعیتي
    اما اينكه به راستي پنجره جمعيتي، يك فرصت طلايي است يا تهديد براي كشور؛ اصولاً پنجرة جمعيتي و تهدید یا فرصت بودن آن براي يك كشور، به ميزان زيادي وابسته به نوع نگرش و عمکرد دولت به آن دارد. بر اساس آمارهاي رسمی، در حال حاضر نزدیک به هفتاد و یک درصد از كل جمعیت كشور در گروه سنی 15 تا 64 سال (يعني سن فعاليت اقتصادي) قرار دارند كه حاكي از وجود سرمایه انسانی قابل توجهی براي جهش اقتصادي است. روشن است ناكارآمدي و ناتواني در جذب این گروه عظيم جمعیت، در كوتاه‌مدت بحران‌هاي اجتماعی و اقتصادي بسیاري به همراه دارد. در بلندمدت نيز تهدیدي جدي براي جامعه تلقی خواهد شد؛ زیرا اين امر تهديدي براي افزايش دامنه جمعیت سالخورده خواهد بود (عباسی شوازي و همكاران، 1385).
    ازاين‌رو، گذار ساختار سنی و پنجرة جمعیتی، مي‌تواند بستري مناسب براي رشد و توسعة اقتصادي كشور فراهم سازد؛ مشروط بر اينكه نوع نگرش و عمکرد دولت و سياست‌گذاران كشور نسبت به آن مثبت و فرصت باشد، نه تهديد؛ زيرا تأثیرات اقتصادي پنجرة فرصت جمعيتي، ریشه در این واقعیت دارد كه در طول دوره‌اي كه پنجره فرصت گشوده می‌شود، هزینه‌هاي عمومی، كه در برنامه‌هاي اجتماعی نظیر آموزش و بهداشت و براي تعداد زیاد نوزادان و كودكان صورت گرفته بود، به سمت سرمایه‌گذاري در بخش‌هاي تولیدي و زیرساخت‌هاي اساسي كشور هدایت می‌شوند. در سطح خرد نیز خانواده‌ها می‌توانند هزینه‌هاي جاري را به سمت سرمايه‌گذاري، پس‌انداز و بهبود سطح كيفي و استانداردهاي زندگی هدايت كنند. به همين دليل،‌ نظریه پنجره جمعیتی به اشکال گوناگون، منجر به بروز فرصت‌ها براي افزايش و رشد تولید سرانه می‌شود. افزایش درصد جمعیت در سن كار، نسبت به كل جمعیت، موجب افزایش تولید ناخالص ملي می‌شود. به عبارت‌ دیگر، افزایش تعداد تولیدكنندگان، يعني جمعیت در سن كار، نسبت به تعداد مصرف‌كنندگان، يعني كودكان، نوجوانان و سالمندان، به طور طبیعی موجب افزایش تولید سرانه‌ مي‌شود (معيني و همكاران، 1394، ص 68). بنابراين، موتورهاي پنجرة جعمیتی براي رشد و توسعة اقتصادي، داراي آثار تركیبی و رفتاري بوده، موجب ایجاد فرصت‌هایی براي رشد تولید سرانه و رشد اقتصادي می‌شود؛ زيرا از يك سو،‌ اين امر موجب افزایش توليد ملي خواهد شد و از سوي ديگر، مدیریت مصرف را به دنبال دارد.
    با اين حال، مي‌توان آثار و پيامدهاي زير را براي پنجره جمعيتي بر شمرد:
    1. توسعه كيفي سرمایه انسانی
    پنجره جمعیتی، شرایط مناسبی را براي توسعه کيفي نيروي انساني و افزايش نيروي کار فراهم مي‌کند؛ زيرا با نيروي كار در سن فعاليت و ورود آنان به بازار كار و نيز تلاش براي سرمايه‌گذاري و پس‌انداز بيشتر، خود زمينه‌ساز كاهش فقر و كاهش شكاف طبقاتي است. مطالعه ماسون و لی در برآورد تأثیرات پنجره جمعیتی در توسعه کيفي نيروي انساني و در نتيجه، کاهش فقر براي مناطق مختلف جهان، نشان می‌دهد كه پنجره و سود جمعیتی، منجر به افزايش عرضه کيفي نيروي انساني و كاهش میزان فقر در جهان در‌حال‌توسعه، 14 درصد در دوره بین 1960 تا 2000 شده است و برآورد شده كه میزان فقر به علت سود جمعیتی، حدود 14 درصد دیگر در دوره 2000 تا 2015 شده است (صادقي، 1391، ص 135). بدین‌ترتیب، پنجره جمعیتی یک فرصت منحصربه‌فرد طلایی است ‌كه افزون بر ايجاد رونق اقتصادي،‌ ايجاد اشتغال، افزايش سرمايه‌گذاري، كاهش شكاف طبقاتي، فرصت بسيار مغتنمي براي توسعه کيفي سرمايه انساني و رشد و توسعه اقتصادي كشور است). سـرمايه‌ ‌انـساني يا داشتن نيروي کار سالم و تحصيل‌کرده، که هم‌اکنون جامعه ما مشحون از آن است، همراه با ثروت، پول و سرمايه فيزيکي، منبع‌ اصـلي‌ رشـد اقـتصادي پايدار محسوب‌ مي‎شوند؛ چراکه افزايش و بهبود سرمايه انساني، توسعه اقتصادي سريع را تسهيل مي‮کند. ازاين‌رو، پنجره‌ جمعيتي يک فرصت منحصربه‌فرد را براي افزايش سرمايه‎گذاري‎ها در‌ بهداشت‌، آموزش، بهره‮وری سـرمايه انساني، فعاليت‎هاي زيربنايي و تـوسعة ‌پايدار را فـراهم مي‎کند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    2. افزایش کمي عرضه نيروي كار
    پنجره جمعیتی، از طریق دو مکانیزمِ افزایش بی‌سابقه نسبت جمعیت در سنین فعالیت و فراهم كردن زمینة حضور و مشاركت زنان در نیروي كار، افزون بر توسعه کيفي نيروي انساني، موجب افزایش کمي عرضه نیروي كار می‌شود. با توجه به الگوي سنی مشاركت و فعالیت اقتصادي، كه در آن نرخ مشاركت نیروي كار در طول سنین 15 تا 64 سال افزایش می‌یابد، افزایش جمعیت در سنین فعالیت، عرضه کمي نیروي كار را نيز افزایش می‌دهد. در طول دوره پنجره جمعیتی ایران، جمعیت در سنین فعالیت (15-64) سال افزایش یافته و به حدود 72 درصد می‌رسد. به عبارت ديگر، بیش از دو سوم جمعیت در سنین فعالیت قرار می‌گیرند. پيش از این دوران، نسبت جمعیت در سنین فعالیت، حدود 50 درصد بوده است. در صورت حفظ وضعيت موجود کاهش باروري، از این دوران به بعد، نسبت جمعیت در سنین فعالیت، نیز تقریباً به همین حدود كاهش می‌یابد (ر.ك: نوفرستي و مدنی‌تنکابنی، 1385).
    مطالعات تجربی بیانگر اثر منفی افزایش سهم جمعیت زیر 15 سال و جمعیت 65 سال و بالاتر از كل جمعیت، بر رشد اقتصادي و GDP (توليد ناخالص داخلي) سرانه و اثر مثبت افزایش سهم جمعیت، 15-65 سال بر آن می‌باشد. عرب‌مازار و كشوري‌شاد، در بررسی اثر تغییر ساختار سنی جمعیت در رشد اقتصادي نتیجه گرفتند كه یک درصد رشد نسبت جمعیت 15 تا 64 سال به كل جمعیت در بلندمدت، موجب 27/1 درصد رشد GDP سرانه و یک درصد رشد نسبت نیروي كار شاغل به جمعیت 15 تا 64 سال موجب رشد 89/1 درصد رشد GDP سرانه خواهد شد. ازاین‌رو، رشد و افزایش جمعیت در سنین كار و فعالیت، تأثیر مثبت در رشد سرانه و رشد اقتصادي دارد (عرب‌مازار و كشوري‌شاد، 1384، ‌ص 32). مکانیزم دوم، افزایش میزان مشاركت زنان در این دوران است. كاهش باروري و تغییرات ساختار سنی، به طور مستقیم منجر به افزایش بیشتر عرضه نیروي كار زنان می‌شود.
    در طول دورة پنجره جمعیت، طول دوره تولیدمثل كاهش یافته و جمع مي‌شود. اين وضعیت، روزنه و فرصت مناسبي براي ورود زنان به بازار كار مي‌باشد. در ایران هنوز میزان مشاركت اقتصادي زنان پایین و كمتر از 15 درصد است. اما با توجه به روندهاي كاهشی باوري در سال‌هاي اخیر و محدود شدن دوران فرزندزایی به 7-8 سال و گسترش ورود زنان به تحصیلات عالی، همراه با تغییرات ارزشی نگرشی، انتظار می‌رود كه در صورت فراهم شدن بستر اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی مناسب، در دهه‌هاي آینده میزان مشاركت اقتصادي زنان افزایش یابد. بر اساس برآورد فرجادي و علیزاده، میزان مشاركت اقتصادي زنان تا سال 1400، به 24 درصد می‌رسد (معيني و همكاران، 1394، ص 28). اين مهم، يعني افزايش کمي عرضة نيروي کار را بايد به فال نيک گرفت و با فرهنگ‌سازي در بلندمدت، همزمان به افزايش باروري و جمعيت اقدام نمود.
    3. افزایش پس‌اندازها و سرمایه‌گذاري‌ها
    پيامد افزایش جمعیت در سنین فعالیت در دورة پنجره جمعیتی، افزون بر توسعه كيفي سرماية انساني و افزايش کمي نيروي كار، افزايش پس‌انداز و سرمايه‌گذاري است. تمایل به پس‌انداز بخش زیادي از درآمد، در میان جمعیت در سنین فعالیت، بیشتر از كودكان و سالمندان است. این موضوع هم در مدل‌هاي ‌چرخة زندگی تولید و مصرف و هم در مطالعات تجربی رفتار پس‌اندازي افراد در سنین مختلف نشان داده شده است (صادقي، 1391، ص 136). پاسخ‌هاي رفتاري، منجر به افزایش پس‌اندازها به چند دلیل است: نخست، همان‌گونه‌كه بُعد خانوار بر اثر كاهش باروري، كاهش می‌یابد، خانواده‌ها مي‌توانند سهم بیشتري از درآمدشان را پس‌انداز كنند. دوم، با توجه به اینكه كودكان تازه وارد به سنین فعالیت، امید زندگی طولاني‌تري را تجربه می‌كنند، آنها نیازمند پس‌انداز بیشتري براي دوره طولانی بازنشستگی دارند. سوم، اگر رشد اقتصادي بالا باشد، پس‌اندازهاي افزایش یافته، خانواد‌ه‌هاي جوان‌تر، یک نیروي محركه قوي براي افزایش پس‌اندازهاي ملی خواهد بود (معيني و همكاران، 1394، ص 24).
    از‌این‌رو، افزایش پس‌انداز همواره تابعی از تعامل انتقال‌هاي ساختار سنی با چرخه زندگی اقتصادي است و افزایش سهم جمعیت در سنین فعالیت، پس‌اندازها را افزایش می‌دهد. بدین‌ترتیب، با كاهش باروري و انتقال ساختار سنی، روزنه فرصت، هر چند براي مدت زمان محدود ایجاد می‌شود كه در طول آن، امکان پس‌اندازهاي شخصی و سرمایه‌گذاري‌هاي‌ ملی افزایش می‌یابد. در واقع، پس‌اندازهاي شخصی، كه در دوران پنجره جمعیتی افزایش محسوسی پیدا مي‌كنند، منبعی براي سرمایه‌گذاري‌هاي تولیدي و صنعتی و رشد و توسعه اقتصادي و رفع مشکلات اقتصادي مردم،‌ و در نتيجه افزايش زادوولد و باروري خواهد بود. اين امر، می‌تواند به‌عنوان سوخت و محرک رشد اقتصادي و بسترساز افزايش زادوولد استفاده شود. ازاین‌رو، پنجره جمعیتی در تعامل با چرخة زندگی اقتصادي، رشد پس‌اندازها و توانایی كشور را براي‌ سرمایه‌گذاري افزایش می‌دهد.
    4. کاهش نسبت‌هاي وابستگي و سني
    همان‌طورکه گذشت، پنجره جمعیتی آثار مثبتی در توسعه کيفي و کمي نيروي انساني و افزايش سرمایه‌گذاري و پس‌انداز خواهد داشت و در بلندمدت، به دليل توسعه اقتصادي و رفع مشکلات معيشتي مردم، که يکي از عوامل کاهش باروري بود،‌ باروري افزايش خواهد يافت؛ زيرا در وضعيت موجود و با کاهش باروري، خانواده‌هاي هسته‌اي این اجازه را دارند تا مشتاقانه براي هر كودك سرمایه‌گذاري كنند. افزايش سرمايه‌گذاري بازتاب حركت از تقاضا براي كمیت فرزندان، به سمت كیفیت فرزندان است. از سوي ديگر،‌ نسبت‌هاي وابستگی نيز در حال كاهش و سرمایه‌گذاري قوي در سرمایه انسانی با هم مرتبط هستند. به همين دليل، اگر نسبت‌هاي وابستگی كاهش یابد، بهبود سرمایه انسانی دچار نوسان مي‌شود (معيني و همكاران، 1394، ‌ص 23). بنابراين، يکي از پيامدهاي بارز پنجره‌ جمعيتي، تغيير در نسبت‮هاي وابستگي سني يا بار تکفل است. به عبارت ديگر، با افزايش جمعيت در سنين‌ فعاليت (46ـ51 ساله‌) شاخص‌ نسبت وابستگي سني کاهش مـي‮يابد‌. نـسبت‮ وابـستگي سني يا بار تکفل، به‌عنوان نسبت جمعيت جوان و سالمند‌ وابسته‌ به جمعيت در سنين کار‌ و فـعاليت‌ تعريف‌ مي‮شود (صادقي،1931، ص 331). اين‌ شاخص در طول زمان‌ و در‌ ميان جمعيت‮ها در نوسان است. دو عامل منجر بـه تغييرات و نوسانات عمده‌ اين شـاخص‌ مـي‮شوند‌: نخست، ورود نسل بيش‮زايي به سنين‌ فعاليت،‌ نسبت وابستگي سني کاهش‌ مي‮يابد. با افزايش سن فعاليت، و سرمايه‌گذاري افزايش، اشتغال رونق گرفته، اقتصاد توسعه خواهد يافت. مشکل کاهش باروري نيز که منجر به کاهش کمي تعداد فرزندان مي‌شود، با توسعه کيفي نيروي انساني،‌ اقتصاد توسعه يافته، سرمايه‌گذاري افزايش و‌ نسبت وابستگي سني کاهش و در نتيجه در چرخة جديد، با بهبود معيشت مردم، ‌باروري افزاي خواهد يافت. البته نبايد‌ تأثير‌ مهاجرت را نيز در اين زمينه ناديده گرفت.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    5. نوسانات سني توليد و مصرف
    رفتار اقتصادي افراد، غالباً به جایگاه آنان در چرخه زندگی وابسته است. ازاين‌رو، در شرایطی كه بيشترين سهم جمعیت را افراد وابسته، يعني كودكان و سالمندان تشکیل می‌دهند، معمولاً محدودیت‌هایی براي رشد و توسعه اقتصادي به وجود مي‌آيد؛ زیرا در اين صورت باید بسیاري از منابع، به رفع نیازهاي آنها اختصاص یابد. اما در پنجرة جمعيتي؛ يعني جايي كه بيشترين سهم جمعيت مربوط به افراد در سنین كار مي‌باشد، همان‌طورکه گذشت، اين امر می‌تواند محرک رشد اقتصادي باشد؛ زیرا درآمد و انباشت سرمایه در این شرایط افزایش می‌يابد. براین‌اساس، تغییرات در ساختار سنی، و ورود جمعيت يك جامعه به پنجره جمعيتي، تأثیر عمده‌اي در رشد و توسعه اقتصادي دارد. اين فرايند موجب کاهش فقر در جامعه نيز خواهد شد. يكي از محققان با ارائه فرضية چرخة زندگي، به تبیین نوسانات سنی، در تولید و مصرف پرداخته و به خوبی اهمیت بافت و ساختار سنی جمعیت را بر روندهاي مصرف و تولید و درآمد نشان داده است. وي زندگی افراد را به سه دوره تقسیم می‌كند: «دورة خردسالی و نوجوانی» (زیر 15 سال)، كه طی آن مصرف از درآمد بیشتر است. «دورة میانسالی» (15 تا 64 سال)، كه سال‌هاي مولد فرد در طول زندگی محسوب می‌گردد. در این دوره، میزان مصرف كمتر از میزان تولید و درآمد فرد است كه بخشی از آن، بابت مصرف در اوایل زندگی بازپرداخت و بخش دیگر پس‌انداز مي‌شود. «دورة كهنسالی» يعني (بالاي 65 سال)، در این دوران مصرف فرد بر پس‌انداز وي فزونی مي‌يابد (معيني و همكاران، 1394، ص 42). براين‌اساس، كیهانی‌حکمت (1362)، نشان داد كه بار تکفل سنین خردسالی (نسبت جمعیت 14-0 ساله، به 15-64 ساله) و بار تکفل سنین پیري (نسبت جمعیت 65 ساله و بالاتر، به 15-64 ساله)، با مخارج مصرفی دولت ارتباط مثبت دارد (ر.ك: كیهانی‌حکمت، 1362). همچنين، نوفرستی و مدنی‌تنکابنی، در مطالعة خود به این نتیجه رسیدند كه بیشترین پس‌انداز توسط افرادي كه در محدودة سنی 30 تا 45 سال هستند، صورت می‌گیرد. این مطالعه نشان داد ضرایب گروه‌هاي سنی میانی جمعیت، كه تأمین‌كنندة پس‌انداز جامعه هستند، منفی است (ر.ك: نوفرستی و مدنی‌تنکابنی، 1385). این مطالعه به درستي بيانگر اين است كه هر چه میزان گروه‌هاي سنی جمعیت مذكور افزایش یابد، از مصرف كل جامعه كاسته و بر میزان پس‌انداز كل جامعه افزوده خواهد شد. بدین‌ترتیب، الگوهاي تولید و مصرف، بر حسب سن در نوسان است. در هر صورت، افزايش پس‌انداز،‌ افزايش رفاه، و توسعه اقتصادي و رفع مشکلات معيشتي و افزايش باروري را نتيجه خواهد داد. در نتیجه، ساختار سنی جمعیت، بر فرایندهاي توسعه از طریق عرضه و تقاضا براي كار و كالاها و خدمات تأثیر مي‌گذارد. در اکثر کشورهای جهان سوم، رشد اقتصادی به وسیله رشد جمعیت کاهش می‌یابد؛ زيرا رشد جمعیت، درآمد سرانه را کاهش می‌دهد. در این قبیل کشورها، رابطه بین جمعیت و روند توسعه ملاحظه نمی‌شود. ولی سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای محدود کردن اثر رشد جمعیت، روی درآمد سرانه محاسبه می‌شود. در برخی کشورهای جهان سوم برای مشاهده اثرات ساختار سنی روی بار تکفل و هزینه‌های سرانه اجتماعی، قدری فراتر می‌روند، و در راه‌هایی که این اثرات، تأثیرات پتانسیل برای سطوح سرمایه‌گذاری بالاتر و کاربردهای تولیدی مستقیم برای سرمایه‌گذاری توجه می‌کنند (ساعی ارسی، 1380، ص 51).
    نتیجه‌گیری
    از آنچه گذشت نتايج زير به دست مي‌آيد:
    1. رشد جمعيت ايران از گذشته تا به حال، فراز و فرودهاي بسياري داشته است. بررسي وضعیت‌شناسی جمعیت در ایران، حاكي از اين است كه رشد جمعيت كشور، تا شروع انقلاب اسلامي روندي كاهنده، اما پس از انقلاب اسلامي، افزايش چشمگير يافته است. اما با اجراي سياست‌هاي تنظيم خانواده در دهة 60، روند باروري در دهه‌هاي 1365-1385، تنزل چشمگيري يافت. سرعت کاهش باروری در اين دهه را «انقلاب باروری» ناميده‌اند.
    2. با بررسي ابعاد تحولات جمعيتي، جامعه ما با کاهش نرخ رشد جمعيت، سالمندي جمعيت، کاهش بُعد خانوار و هسته‌اي شدن آن، کاهش باروري مواجه مي‌باشد.
    3. پيش‌بيني‌ها از فرايند کاهش شدید باروری، حاکي از اين است که جمعيت کاهش يافته، به سمت خاکستری و پیري در حرکت است.
    4. با اين حال، جامعه ما در يک مقطع بزرگ و فرصت طلایی «پنجره جمعیت» به سر می‌برد که از سال 1385 آغاز شده و حدود چهار دهه به طول می‮کشد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    5. در اين فرصت طلايي پنجره جمعيتي،‌ جامعه ما با جمعیت گسترده جوان، تحصیل کرده و آماده فعالیت و مشارکت مواجه مي‌باشد که همة شرايط لازم را براي رشد و توسعه اقتصادي، رونق اشتغال، افزايش سرمايه‌گذاري و پس‌انداز و... فراهم کرده است؛ زيرا تأثیرات اقتصادي پنجرة فرصت جمعيتي، ریشه در این واقعیت دارد كه در طول اين دوره، هزینه‌هاي عمومی از جمله برنامه‌هاي اجتماعی نظیر آموزش و بهداشت براي نوزادان و كودكان، به سمت سرمایه‌گذاري در بخش‌هاي تولیدي و زیرساخت‌هاي اساسي كشور هدایت می‌شوند. در سطح خرد نیز خانواده‌ها هزینه‌هاي جاري را به سمت سرمايه‌گذاري، پس‌انداز و بهبود سطح كيفي و استانداردهاي زندگی هدايت خواهند کرد.
    6. از سوي ديگر، فرصت پنجره جمعیتی به اشکال گوناگون، منجر به بروز فرصت‌ها براي افزايش و رشد تولید سرانه می‌شود؛ زيرا افزایش درصد جمعیت در سن كار، نسبت به كل جمعیت، موجب افزایش تولید ناخالص ملي می‌شود. به عبارت دیگر، افزایش تعداد تولیدكنندگان، يعني جمعیت در سن كار، نسبت به تعداد مصرف‌كنندگان، يعني كودكان، نوجوانان و سالمندان، به طور طبیعی موجب افزایش تولید سرانه‌ مي‌شود. بنابراين، موتورهاي پنجرة جعمیتی براي رشد و توسعة اقتصادي، داراي آثار تركیبی و رفتاري بوده، موجب ایجاد فرصت‌هایی براي رشد تولید سرانه و رشد اقتصادي می‌شود؛ زيرا اين امر موجب افزایش توليد ملي و مدیریت مصرف توأمان مي‌شود.
    7. افزون بر اينکه، پنجره جمعیتی موجب توسعه کيفي و کمي نيروي انساني، افزايش سرمایه‌گذاري و پس‌انداز، کاهش نسبت‌هاي وابستگي و سني مي‌شود. اينها جملگي رونق اقتصادي، اشتغال و توسعه اقتصادي، بهبود وضعيت معيشتي مردم و افزايش باروري و خارج شدن جامعه از رکود پيري و خاکستري شدن جمعيت را به همرا خواهد داشت.
    8. به نظر مي‌رسد، «تهديد» و بحران پيش روي جمعيت ايران، ‌يعني بحران کاهش باروري، ‌جمعيت و سالمندي را مي‌توان با بهره‌گيري درست، مديريت و مهندسي پنجره جمعيتي، به «فرصت» طلايي توسعه اقتصادي، افزايش سرمايه‌گذاري، رونق اشتغال، رشد و توسعه اقتصادي و سرانجام، افزايش باروري تبديل کرد. اين امر در گروه همت، باور و تلاش شبانه‌روزي، مسئولان نظام، برنامه‌ريزان و سياست‌گذاري جامعه است.
     

     

    References: 
    • امانی، مهدی، 1387، مبانی جمعیت‌شناسی، چ هشتم، تهران، سمت.
    • جوادخانی، حسن و همكاران، 1388، «مستندسازی ابعاد و روند انتقال جمعیت در ایران: سطوح متفاوت توسعه‌ای منطقه‌ای، در: جمعیت و برنامه‌ریزی»، مجموعه مقالات، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی، آسیا و اقیانوسیه.
    • چراغي كوتياني، اسماعيل، 1397، بحران خاموش؛ واكاوي جامعه‌شناختي علل فرهنگي اجتماعي كاهش باروري در ايران، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • حسنی، محمدرضا، 1392، «بررسی آثار و پیامدهای رشد سریع جمعیت بر «مضيقه ازدواج» و تجرد دختران»، معرفت، ش 189، ص 117-129.
    • ربيعى، على، 1380، جامعه‌شناسى تحولات ارزشى: نگاهى به رفتارشناسى رأى‌دهندگان در دوم خرداد، فرهنگ و انديشه، تهران.
    • زنجانی، حبیب‌الله، 1371، جمعیت و توسعه، مجموعه مقالات، تهران، پژمان.
    • ساعی ارسی، ایرج، 1380، ملاحظات جمعیتی در برنامه‌ریزی‌های توسعه در ایران، ابهر، دانشگاه آزاد اسلامی.
    • سخنرانى مقام معظم رهبرى در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام 3/5/1391، در: khamenei.ir.
    • صادقی، رسول و غلامعلی فرجادی، 1388، «پنجره جمعیتی: فرصت طلایی برای توسعه اقتصادی در ایران»، در: مجموعه مقالات جمعیت و برنامه‌ریزی، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی، آسیا و اقیانوسیه.
    • صادقي، ‌رسول، 1391، «تغييرات ساختاري و سني و ظهور پنجره جمعيتي در ايران؛ پيامدهاي اقتصادي و الزامات سياسي»، مطالعات راهبردي زنان، ش 55، ‌ص 95-150.
    • صادقي جقه، سعيد، 1396، «تحولات جمعيتي در پرتو نتايج سرشماري 1395»، ديده‌بان امنيت ملي، ش 60 و 61، ص 31-36.
    • عباسی شوازي، محمدجلال و همكاران، 1389، تحولات باروري در ایران با استفاده از روش فرزندان خود در برآورد باروري با استفاده از داده‌هاي سرشماري1385، تهران، پژوهشکده آمار ایران.
    • عرب‌مازار، عباس و علی كشوري‌شاد، 1384، «بررسی اثر تغییر ساختار جمعیت بر رشد اقتصادي»، پژوهش‌هاي اقتصادي، ش 15، ‌ص 50-27.
    • قاسمی، صالح، سریع‌ترین سیر کاهش نرخ باروری در تاریخ بشریت، http://tabyin.ir/node/70340.
    • قاسمي، صالح، 1395، قتل‌عام خاموش، تهران، خيزش نو.
    • کاظمي‌پور، شهلا، 1388، مباني جمعيت‌شناسي، تهران، مرکز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه.
    • كیهانی حکمت، رضا، 1362، بررسی تأثیر متغیرهاي جمعیتی بر اندازه دولت و رشد اقتصادي در ایران، پایان‌نامه كارشناسی ارشد اقتصاد نظري، همدان، دانشگاه بوعلی سینا.
    • مركز آمار ايران، 1385، 1390، 1395، نتايج كلي سرشماري عمومي نفوس و مسكن.
    • مركز آمار سازمان برنامه و بودجه، 1396، گزيده نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1395، تهران، دفتر رياست، روابط عمومي و همكاري‌هاي بين‌المللي.
    • معيني، سيدرضا و همكاران، 1394، پنجره جمعيتي؛ يك موهبت يا پدیده‌ای مشکل‌افزا؟، پايان‌نامه کارشناسي ارشد ‌گرايش جمعيت، تهران، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مرکزی.
    • ميرفلاح نصيري، سیدنعمت‌الله، 1386، «مشخصه‌های جمعیت‌شناختی سالمندی جمعیت و نماگرهای مربوط در ایران»، بررسی‌های آمار رسمی ایران، ش 71، ص 1-14.
    • ميزگرد تخصصى با حضور دكتر سيدرضا معينى و طه نوراللهى، 1391، «ضرورت بازنگرى در سياست‌هاى جمعيتى كشور»، كتاب ماه علوم اجتماعى، سال شانزدهم، ش 58، ص 4-10.
    • نوفرستی، محمد و سیدصهیب مدنی تنکابنی، 1385، «اثر تغییر ساختار سنی جمعیت بر هزینه‌هاي مصرفی بخش خصوصی، تحلیلی به روش همجمعی»، پيك نور، ش 14، ص 106-116.
    • وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 1379، سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی، تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
    • http://www.bartarinha.ir/fa/news/661476/.
    • https://harfetaze.com/8994
    • http://sedayiran.com/fa/news/181436//امیدعلی پارسا، رئیس مرکز آمار ایران، نشست خبری، ۲۳ اسفند ۱۳۹۵،
    • World Population Prospects: The 2012 Revision. 
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد.(1398) تحلیلی بر تغییر و تحولات جمعیتی در ایران؛ با تأکید بر فرصت طلایی پنجره جمعیتی. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 10(3)، 43-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد فولادی وندا."تحلیلی بر تغییر و تحولات جمعیتی در ایران؛ با تأکید بر فرصت طلایی پنجره جمعیتی". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 10، 3، 1398، 43-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد.(1398) 'تحلیلی بر تغییر و تحولات جمعیتی در ایران؛ با تأکید بر فرصت طلایی پنجره جمعیتی'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 10(3), pp. 43-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد. تحلیلی بر تغییر و تحولات جمعیتی در ایران؛ با تأکید بر فرصت طلایی پنجره جمعیتی. معرفت فرهنگی اجتماعی، 10, 1398؛ 10(3): 43-60