معرفت فرهنگی اجتماعی، سال نهم، شماره سوم، پیاپی 35، تابستان 1397، صفحات 73-86

    بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سیدمحمدحسین متولی امامی / دانشجوي دکتري دانش اجتماعي مسلمين، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / erfanhekmat9@gmail.com
    محمدعلی میرعلی بیداخویدی / دانشيار گروه علوم سياسي جامعة المصطفي العالمية / alimir124@gmail.com
    چکیده: 
    الگوی تمدنی ترکیه، به عنوان یکی از کشورهایی که در سال های اخیر مورد توجه جریان های لیبرال اسلام گرا قرار گرفته است، درخور توجه ویژه می باشد. این نوشتار، درپی آن است که با بررسی تحلیلی انتقادی، جریان های اسلام گرای معاصر ترکیه، به دو الگوی تمدنی غالب در این کشور بپردازد و با نگاه توصیفی، به اصول اندیشه و آثار اجتماعی، هر یک از این دو الگو توجه نماید. هرچند در کشور ترکیه، دو الگوی اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی تجربه شده است، اما الگوی اسلام اجتماعی، فضای سیاسی و اجتماعی ترکیه حاکم گردیده و این الگو، نمونه ای قابل توجه و مورد حمایت ارتش و نظام سیاسی ترکیه گردیده است. اما در عین حال، چالش هایی در این الگو دیده می شود که مانع نیل آن به تمدن اسلامی است. این نوشتار، با روش اسناد و انتقادی، ضمن بررسی ظرفیت های الگوی مزبور، کاستی های آن را که شامل ناسیونالیسم افراطی، خودبسندگی و انفعال در برابر تمدن غرب برای رسیدن به تمدن اسلامی است، مورد واکاوی قرار می دهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Reflection on Two Civilizational Models of Social Islam and Political Islam in Contemporary Turkey; Application of the Civilizational Model of Social Islam in Contemporary Turkey
    Abstract: 
    The civilizational model of Turkey, a country that has been specially considered by liberal Islamist trends in recent years, is particularly worthy of notice. Using an analytical- critical method, the present paper seeks to investigate the contemporary Turkish Islamist trends and the two prevailing civilizational models in this country and descriptively study the doctrines and social effects of each of these two models. Although Turkey has experienced two models of political Islam and social Islam, the social model has dominated turkey’s social and political atmosphere and has become a remarkable example supported by the Turkish military and the political system. However, there are challenges to this model, which hinder its achievement of Islamic civilization. Using a documentary and critical method, this paper examines the capacities of the above model and examines its shortcomings, including extreme nationalism, self-sufficiency and passivity in front of the civilization of the West for the achievement of Islamic civilization.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    ترکيه نوين، الگوي خاص مورد توجه جريا‌ن‌هاي روشنفکري گرديده، و در برابر الگوي اسلام سياسي نظام جمهوري اسلامي مطرح مي‌شود. آنچه در تاريخ معاصر ترکيه قابل مشاهده است، ظهور قدرتمند سه جريان لائيک، اسلامِ‌ سکولار و اسلامِ سياسي است که در چند دهة اخير، اسلام سکولار بر ساير جريان‌هاي مذکور، چیره و به‌عنوان الگوي تمدن نوين اسلامي مطرح شده است. الگويي که از يك سو، در مقابل رويکردهاي وهابي و از سوي ديگر، در مقابل انقلاب اسلامي ايران مطرح مي‌شود. اين گرايش، امروزه توسط بسياري از ابزارهاي تبليغاتي، به‌عنوان الگوي اسلام معتدل مطرح مي‌شود و با عنوان الگوي امت اسلامي و احياي عثماني،‌ در ميان بسياري از مدارس، دانشگاه‌ها و محيط‌هاي ديني جهان اسلام ترويج مي‌شود. اين مقاله، درپي آن است که ضمن بازخواني دو جريان‌ اصلي اسلام‌گراي ترکيه معاصر، به مؤلفه‌هاي فکري و عملي هر يک از اين ‌دو پرداخته و عوامل غلبه و گسترش اسلامِ سکولار (اسلامِ اجتماعي) را بررسي نمايد. اينكه «مؤلفه‌هاي اساسي اسلام سياسي تركيه چيست؟»، «اسلام اجتماعي تركيه، به رهبري گولن چگونه شكل گرفت؟» و «چرا اسلام سياسي، در مقايسه با اسلام اجتماعي، به حاشيه رفت؟»، از مهم‌ترين محورهاي اين نوشتار است. مراجعه به اسناد كتابخانه‌اي با رويكرد تحليلي ـ انتقادي، به كمك مشاهدات عيني، روش اين پژوهش است.
    تركيه از اوايل قرن بيستم، درصدد ايجاد كشوري لائيك بود كه اين دوران، يعني از سال 1923 تا 1950ميلادي را به دوران اسلام‌زدايي تعبير كرده‌اند. در اين زمان، توده‌هاي مردمي تركيه، در قالب طريقت‌هاي صوفيانه، زندگي كرده و فعاليت‌هاي ديني خود را مخفيانه و به ‌دور از حساسيت‌هاي اجتماعي دنبال مي‌كردند. با اين‌ حال، سياست‌هاي لائيک دولت تركيه، به دليل عدم همخواني با هويت تمدني ترك‌ها، نتيجه‌بخش نبود و فرهنگ اسلامي مردم تركيه، اين سياست‌ها را برنتابيد. ازاين‌رو، يك تقابل فرهنگي و حتي سياسي، در جامعه تركيه ميان اسلام‌گرايان و حاكميت لائيك پديد آمد. با ظهور انقلاب اسلامي و آثار آن در جهان اسلام، شاخة اسلام‌گرايان سياسي تركيه ظهور يافتند كه الگوي اسلام‌گرايي ايران پس از انقلاب را دنبال مي‌كردند. اين اتفاق، ارتش و لائيك‌ها را نگران مي‌كرد و تقابل با اين جريان نوظهور را به حداكثر رسانيد و منجر به تبعيد، شكنجه و زندان سران اسلام‌ سياسي شد. نتيجة اين تقابل، ظهور اسلام‌گرايي، با شعار اسلام مدرن بود كه از يك سو، خود را از تقابل مستقيم با ارتش و لائيسم افراطي دور نگاه مي‌داشت و از سوي ديگر، به دنبال پيوند اسلام و مدرنيته بود. اين الگو، برخلاف قرائت‌هاي راديكال، جهان غرب را دشمن جهان اسلام تلقي نمي‌كند، بلكه در تلاش است، با كشف وجوه مشترك و خلق قرابت‌هاي علمي و عملي ميان آموزه‌هاي اسلامي و دستاوردهاي غربي، هم‌آغوشي جديدي ميان اين‌دو گرايش فراهم كند. ازاين‌رو، خود را «اسلام ميانه‌رو» معرفي مي‌كند.
    آنچه در چند دهه اخير، موجب رشد اسلام سکولار، با عنوان «اسلام اجتماعي» شده، خشونت ارتش نسبت به اسلام‌گرايان سياسي، ضعف عملکرد اسلام‌گرايان سياسي و استقبال ارتش و غرب‌گرايان از الگوي اسلام اجتماعي است.
    ادوار اسلام‌گرايي ترکيه معاصر
    سنت اسلام‌گرایی مناطق آناتولی و ترکیه، با گرایش‌های صوفیانه گره خورده است. با پیروزی ترکان سلجوقی، در جنگ ملازگرد و عقب‌راندن حاکمیت بیزانس از این مناطق (شکر، 1385، ص 75)، اولین ظهور اسلام‌گرایی با رویکرد صوفیانه شکل گرفت (همان، ص 106 و 107). این رویکرد تا دوران آتاتورکی باقی مانده بود. اسلام‌گرايي در تركيه معاصر، حداقل به چهار دوره تقسيم‌ مي‌شود: دورة اسلام‌زدايي، دورة احياي اسلام‌گرايي، دورة ظهور اسلام سياسي و دورة اسلام اجتماعي. دوران اسلام‌زدايي، دوراني است كه با آغاز حكومت آتاتورك (1923م) آغاز شد و تا ظهور حكومت جمهوري خوهان (1950م) ادامه يافت (روحانی، 1365، ص 104). در اين دوران، محدوديت‌هاي شديدي براي اسلام‌گرايان وجود داشت و توده‌هاي مسلمانان ترك، در قالب طريقت‌هاي صوفیانه زندگي مي‌كنند و مناسك ديني خود را به ‌صورت كاملاً مخفي به جاي مي‌آورند (محمد، 1380، ص 8).
    دوران احياي اسلام‌گرايي، هنگامي آغاز مي‌شود كه نظام سياسي تركيه، دموكراسي و چندحزبي را مي‌پذيرد. با روي كارآمدن حزب دموكرات و نخست‌‌وزيري عدنان مندرس، فرايند دموكراسي‌سازي گسترش يافت و گروه‌هاي ديني فرصت حضور و فعاليت‌هاي اجتماعي پيدا كردند (راباسا و لارابي، 2008، ص 35). با پايان‌يافتن جنگ جهاني دوم و تقسيم جهان به دو بلوك شرق و غرب و پيوستن تركيه به غرب، نظام‌ سياسي تركيه، مجبور به تعديل سياست‌هاي خود شد. اين كشور براي نشان دادن همراهي با غرب، ظواهر ليبراليسم همچون تعدد احزاب، دموكراسي و جامعه مدني را پذيرفت. در اين شرايط، تحرك اسلام‌گرايان آغاز شد. همچنين، براي مبارزه با انديشه‌هاي ماركسيستي، دستگاه سياسي تركيه، به اسلام‌گرايان فرصت حضور بيشتري داد (اطهری، 1385، ص 37). البته هويت تمدني ترك‌ها را، كه ريشه در اسلام دارد، بايد مهم‌ترين عامل احياي اسلام‌گرايي در تركيه دانست. ديگر عوامل، نقش انگيزشي و ساماندهي اين هويت را بازي كردند. به همين دليل، امروزه سخن از مدرنيته تركي، بدون ارجاع به اسلام ممكن نيست (كي‌من، 2007، ص 217).
    دورة سوم، كه دوران اسلام‌ سياسي است، با موج انقلاب اسلامي ايران پديد آمد كه فاصله سال‌هاي 1970 تا 1990 ميلادي، را بايد دوران شكوفايي اسلام سياسي در تركيه دانست. حضور پررنگ اسلام‌گرايان در حوزة سياست، با تشكيل احزاب و مطبوعات آغاز شد كه چهرة شاخص اين دوره، نجم‌الدين اربكان، پدر احزاب تركيه است (پوربناب، 1379، ص 70ـ74). دورة چهارم اسلام‌گرايي در تركيه، از سال 1990 تاكنون است كه موج اسلام‌گرايي اجتماعي متأثر از گولن، بر فضاي مسلمانان تركيه حاكم شده است (ارطغرل، 1385، ص 70).
    ﻻزم ﺑﻪ يادآوري اﺳﺖ ﮐﻪ اسلام در تركيه، در قالب طريقت‌هاي صوفيانه بوده و از اين ‌جهت، نقش‌بندي‌ها و قادري‌ها، نقش بزرگي در تحولات اسلامي تركيه معاصر ايفا كرده‌اند. هرچند اين طريقت‌ها، حاضر به مشاركت سياسي به‌طور مستقيم نبوده‌اند، اما بزرگترين حاميان احزاب اسلامي، همين طريقت‌ها بوده‌اند (محمد، 1380، ص 9) به‌گونه‌اي‌كه مدارس اين طريقت‌ها، ‌مثل مدرس امام خطيب را قلعه اسلام‌گرايان مي‌دانستند (نوروزی، 1391، ص 22).
    اسلام‌ سياسي در تركيه
    با گذشتن دوران ديكتاتوري و اختناق آتاتوركي و ظهور تدريجي احزاب و مظاهر ليبراليسم در جامعه تركيه، اسلام سياسي، اولين جريان مورد توجه ترك‌ها بود كه از 1960 ميلادي تا 1990، كاملاً فعال و مؤثر در سياست و جامعه تركيه عمل مي‌كرد. شاخص‌ترين چهره اين جريان، نجم‌الدين اربكان بود. گرايش عمده اين جريان، به انديشه‌هاي مرتبط با اسلام سياسي است. ازاين‌رو، انقلاب اسلامي ايران، به اين جريان رشد مضاعف بخشيد (محمد، 1380، ص 17).
    ظهور اسلام سياسي تركيه، متكي بر افكار ابوالاعلي مؤدودي و سيدقطب بود. اما اسلام‌گرايان، به دنبال فعاليت‌هاي انقلابي نرفتند و هميشه فعاليت‌هاي خود را در ساختار دموكراتيك تركيه تعريف مي‌كردند (ارطغرل، 1385، ص 96). در دهة هفتاد، نجم‌الدين اربکان با تأسيس حزب اسلام‌گرا، يعني «حزب نظام ملي»، به ‌صورت رسمي موجوديت حزب اسلام‌گرايان را اعلام کرد و وارد بازي رقابت‌هاي دموکراتيک ترکيه شد (راباسا و لارابي، 2008، ص 40). نشاط و اقبال گسترده اجتماعي به اين حزب، نظام لائيک را برآشفت، به‌گونه‌اي‌که در مي 1971، توسط نظام لائيک تعطيل شد. نگراني لائيك‌ها، افزايش جذابيت‌هاي انقلاب اسلامي در تركيه و ظهور اسلام سياسي با ادعاي اداره جامعه بود.
    اربكان در سال 1972، دومين حزب اسلامي؛ يعني حزب سلامت ملي را تأسيس كرد تا حرکت‌های اسلام‌گرایانه‌اش را دنبال کند. وی در سال 1973، توانست 12 درصد از آراء و 11‌ كرسي مجلس را به دست آورد. با اين حال، اربکان معاون نخست‌وزير وقت شد و جایگاه ویژه‌ای در نظام سیاسی ترکیه یافت. اما اين حزب، با کودتاي سال 1980 تعطيل شد. اربکان بار ديگر در سال 1983، حزب رفاه را تأسيس کرد که به دليل فعاليت‌هاي قبلي اربکان و اقبال عمومي به او، مقتدرترين حزب ترکيه شد. اين حزب در سال 1995 ميلادي با چهار ميليون عضو و شش ميليون رأي توانست بيشترين كرسي را در مجلس به دست آورد. وي در سال 1996، براي اولين‌بار در تاريخ معاصر، دولت اسلامي ترکيه را تشکيل داد (راباسا و لارابي، 2008، ص 42). نظاميان، بخصوص ارتش كه رويكردي لائيك داشتند، با شعار مبارزه با افراط‌گرايي اسلامي، حزب رفاه را تحت فشار قرار دادند و با اين بهانه، دولت قانوني اربکان در 28 فوريه 1997، با شبه کودتايي که به «کودتاي پست‌ مدرن» معروف شد، کنار رفت (همان،‌ ص 44). مهم‌ترين اتهامات وي، عدم پايبندي به قانون اساسي لائيك، سهل‌انگاري در اجراي قانون پوشش، عدم توقف فعاليت‌هاي طريقت‌هاي ديني و در نهايت، عدم كنترل و مهار تلاش ايران، براي ايجاد بي‌ثباتي در تركيه بود (نوروزی فیروز، 1391، ص 23). با اين حال، اربكان از اداﻣﻪ ﺗﻼش ﺑﺮاي ترويج اسلام‌گرايي ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪ و دوﺑﺎره حزب فضيلت را تأسيس كرد كه حزب عدالت و توسعه فعلي، منشعب از آن حزب است (محمد، 1380، ص 106).
    اربکان، «پدر تحزب ترکيه» ناميده شد و بيشترين فعاليت سياسي اسلام‌گرايان را در قالب احزاب دنبال کرد. احزابي که با تدبير اربکان در ترکيه معاصر ايجاد شد، رهبران سياسي آينده جامعه ترکيه، از جمله اردوغان و عبدالله گل را پرورش داد. بدين‌ترتيب، اين شخصيت اسلامي، بنيان احزاب ديني را براي آينده سياسي ترکيه رقم زد و اقدامات گسترده‌اي در راستای رشد احزاب و تربیت فعالین سیاسی اسلام‌گرا انجام داد.
    اقدامات اربكان با رويکرد اسلام سياسي
    اساس هويتي جامعه ترک در نگرش اربکاني، اسلام بود و ملي‌گرايي لائیک و يا مدرنيته غربي، هيچ‌يک نمي‌توانند هويتي پايدار و تمدن‌ساز براي ترکيه محسوب شوند (راباسا و لارابي، 2008، ص 40). به همين دليل، اربکان به دنبال اسلامي‌شدن ساختار سياسي حکومت ترکيه حرکت کرد و سياست‌گذاري‌هاي دولت را تنها مبتني بر مباني اسلامي مشروع مي‌دانست. البته اربکان هيچ‌گاه، به دنبال انقلاب سياسي نبود و تلاش مي‌کرد در بستر فعاليت‌هاي حزبي، به مطلوب‌ خود برسد تا از يك سو، امکان فعاليت در حکومت لائيک ترکيه را به ‌دست آورد و از سوي ديگر، چهره‌اي معتدل و ميانه‌رو از اسلام به نمايش بگذارد (محمد، 1380، ص 125).
    اولين اقدام اربکان، تلاش براي ارتباط با کشورهاي اسلامي و سعي در همکاري و تعاون با حکومت‌هاي داعيه‌دار اسلام بود. ازاين‌رو، به ديدار و همکاري با ايران، ليبي، مصر، نيجريه و کشورهاي جنوب شرق آسيا، نظير مالزي و اندونزي اميد بست. با انعقاد قرارداد گازي با ايران و تشکيل يک مجموعه اقتصادي جديد، موسوم به گروه D8 كه متشكل از هشت كشور اسلامي تركيه، مصر، پاكستان، ايران، بنگلادش، نيجريه، مالزي و اندونزي بود، سياست‌هاي کلان خارجي‌ خود را معين نمود. اين اتفاقات، ارتش را به نگراني انداخت و اين تئوري را در اذهان تقويت کرد که او به دنبال سرنگوني نظام لائيک ترکيه است (همان، ص 122). هنگامي اين نگراني‌ها بيشتر شد که اربکان، متأثر از افکار امام خميني، مخالفت با اسرائيل را علني کرد و ريشة همه مشکلات را اسرائيل قلمداد کرد. لائيک‌ها سعي کردند با افزايش ارتباط با اسرائيل و مجبور كردن اربكان به پذيرش قرارداد مشهور تركيه در فوريه 1996، وي را مهار نمايند (همان، ص 103). اربكان با اين رفتارها، به شدت مخالفت مي‌كرد و حتي به پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا تمايل چنداني نشان نمي‌داد و آن ‌را نيز پذيرش امپرياليسم تلقي مي‌كرد. او كشور خود را از سايه صندوق بين‌المللي پول بيرون آورد و با برنامه‌‌هاي اقتصادي آنها مخالف كرد (اطهری، 1390، ص 10). مهم‌ترين اقدامات اربكان براي اسلامي ‌شدن فضاي تركيه را مي‌توان در موارد زير خلاصه كرد:
    - اراﺋﻪ ﻃﺮحﻫﺎي اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﭘﺎرﻟﻤﺎن، ﺷﺎﻣﻞ تأسيس دو مسجد جامع در استانبول و آنكارا بود.
    - ﺻﺪور اﺟﺎزه اﺳﺘﻔﺎده از ﺣﺠﺎب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮاي ﺑﺎﻧﻮان ﮐﺎرﻣﻨﺪ به ﻫﻨﮕﺎم ﮐﺎر.
    - آزاد ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪان در تقسيم ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ‌هاي خود در عيد قربان.
    - اعزام حجاج از راه زميني سوريه.
    - بناي يك مسجد جامع در ميدان مشهور تقسيم.
    - تنظيم ساعات كار با زمان افطار و نماز جمعه.
    - برپايي مراسم شب معراج، با شركت سفير ايران در آنكارا.
    - برگزاري مراسم روز قدس. اين امر، شروع نزاع و كشمكش ميان حزب رفاه و ارتش شد و زمينة بركناري او را فراهم كرد (محمد، 1380، ص 104).
    اسلام اجتماعي در تركيه
    از دﻫﻪ 1990، اسلام‌گرايي در شكلي ديگر رو به افزايش نهاد. البته، مشخص است كه اين شكل جديد، با مهندسي ارتش و دخالت غرب‌گرايان طراحي شد و به ميانه‌روي و اعتدال شهرت يافت. الگويي که پس از برکناري اربکان در ترکيه دنبال شد، الگوي اسلام سکولار و غرب‌گرا بود. به دليل اينکه هويت فرهنگي و تمدني ترکيه، اسلامي است و امکان حذف به يکبارة اسلام از جامعه ترکيه وجود ندارد، ارتش لائيک ترکيه، به کمک روشنفکران غرب‌زده، طرحي را دنبال کردند که منجر به يک الگوي سکولار از اسلام‌گرايي شد و زمينة حضور فرهنگي و سياسي غرب، در جامعه ترکيه افزايش يافت. بهترين خوراک فکري براي ظهور چنين الگويي در انديشه‌هاي بديع‌الزمان سعيد نورسي وجود داشت. به همين دليل، در چند دهة اخير، تمامي ظرفيت فرهنگي و تمدني ترکيه، بر پايه اين انديشه‌ها بازخواني و پيگيري شد.
    فتح‌الله گولن، امروزه رهبري اين تفکر را با عنوان «اسلام ترکي»، از طريق الگويي منسجم و عمل‌گرايانه دنبال مي‌کند. اسلام تمدني مورد نظر گولن، الگويي است که از يك سو، ريشه در اسلام سکولار دارد و از سوي ديگر، با ناسيوناليسم ترکي و گرايش‌هاي قوميتي پيوند خورده است. با رشد اين جريان، جريان اسلام سياسي و نگرش به انقلاب اسلامي در تركيه تضعيف شد. البته بايد توجه داشت كه وجود همين قرائت‌هاي مختلف در تركيه، موجب يك گونه كثرت‌گرايي ديني در تركيه شده و هيچ‌كس نتوانسته‌ است رهبري كل جريان اسلام‌گرايي در تركيه را دست گيرد (نوروزی فیروز، 1391، ص 21).
    فشار نظام لائيک و خشونت نظاميان با اسلام‌گرايان سياسي و عدم توجه اسلام‌گرايان، به رويکردهاي انقلابي، موجب ظهور يأس از اسلام سياسي و تلقي بي‌نتيجه و پرهزينه‌بودن آن شد. حتي افرادي چون رجب طيب اردوغان و عبدالله گل، که روزي از ياران مهم اربکان محسوب مي‌شدند و در «حزب رفاه» فعاليت جدي و مستمر داشتند، از نگاه اربکان دست کشيدند و با تأسيس حزب «عدالت و توسعه»، به انديشه‌هاي فتح‌الله گولن گرايش يافتند. به‌گونه‌اي‌كه گولن را پدر معنوي حزب عدالت و توسعه ناميده‌اند (نصر، 1386، ص 66ـ76). نکتة قابل توجه گولن، غلبه چهرة معنوی او نسبت به چهره سیاسی‌اش بود. همین امر موجب مقبولیت بالای مردمی و حتی در میان سیاست‌مداران ترکیه شد. او مطیع حکومت بود و نقش یک عالم روشنفکر، سرمایه‌دار، میانه‌رو، انعطاف‌پذیر و ملی‌گرا را بازی می‌کرد. وي ملی‌گرایی آتاتورکی را انحراف از دین و انسانیت معرفی می‌کرد (محمد، 1380، ص 144). همين ويژگي‌ها، به ذهنيت منفي نسبت به اسلام سياسي اضافه شد و گولن را به يک رهبر ديني، با پايگاه اجتماعي قدرتمندي تبديل کرد که تصور مي‌شد، تنها نسخه ممکن اسلام‌گرايي در ترکيه معاصر مي‌باشد. جريان اسلام‌‌گراي اجتماعي، كه امروزه ترک‌ها با نام «خوجا افندي» از آن یاد می‌کنند، زيرمجموعه «گروه نورجيه» مي‌باشد. گروه نورجيه، عنواني است كه به پيروان طريقت بديع‌الزمان نورسي اطلاق مي‌شود.
    لازم به يادآوري است كه در سال‌هاي اخير، اهميت گولن در فضاي اجتماعي تركيه كمتر شده است. اما انديشه‌هاي وي در مويرگ‌هاي حيات اجتماعي ترك‌ها حضور دارد. توسعه اقتصادي تركيه توسط اردوغان، زندگي گولن در آمريكا، همراهي و همفكري او با دولت‌هاي غربي و كودتاي 2016، كه اردوغان آن ‌را به گولن نسبت داد، شخصيت فتح‌الله گولن را در سال‌هاي اخير به حاشيه رانده و اثرگذاري سياسي او را به حداقل رسانيده است. با اين ‌همه، نگارنده بر اين باور است كه گولن، هنوز از اهميت زيادي در فضاي سياسي تركيه برخوردار است. شاهد اين ادعا، كودتا 2016 تركيه است. در‌صورتي‌كه اين كودتا، از سوي گولن ساماندهي شده باشد (آنچنان‌ كه اردوغان مدعي است)، نشان از اقتدار و نفوذ او از فاصله دور، در ميان مردم تركيه دارد و درصورتي‌كه اين كودتا، خودساخته اردوغان باشد (همچنان‌كه گولن مدعي است)، باز هم اهميت گولن را نشان مي‌دهد كه اردوغان، براي تضعيف چنين شخصيتي، تن به چنين بحراني داده است.
    1. آبشخور فکري گولن
    آبشخور فكري گولن را بايد در افكار سعيد نورسي و نورچي‌گري جست‌وجو كرد. سعيد نورسي، فقيه شافعي و فيلسوف روشنفکر ترکيه است که سعي دارد فقهي متناسب با مقتضيات زمان و با سبكي نو ارائه كند (بولنت و عمر، 1374، ص 61). تا قبل از نورسي، ميراث فكري مكتوبي كه راهنماي عملي مسلمانان تركيه باشد، وجود ندارد (ياووز، 2003، ص 151-160). پيش از او، اﺳﻼم‌گرايي مردم ترکيه، در فضاي تصوف حركت مي‌كرد. مشهورترين تأليف نورسي، رسائل‌النور، تفسير شش هزار صفحه‌اي از قرآن كريم است كه نورسي با تأليف آن، قرآن را با قرائت جمع علم و دين بازخواني مي‌كند. اين قرائت جديد از قرآن و اسلام، در دهة 50 و 60 ميلادي، به‌ سرعت در تركيه همه‌گير شد و زمينة فكري تركيه كنوني را پديد آورد. شعار او اين بود که دورة جهاد با «شمشير» تمام شده و بايد به دوران جهاد با «کلمه» توجه کرد. تأسيس «جامعة‌الزهراء»، كه قرار بود نقش الازهر را در تركيه بازي كند، از مهم‌ترين اقدامات او در تربيت فقيهاني با اين تفكر بود. اقبال عمومي به او، موجب خشم ارتشيان لائيك شد و او را به زندان و تبعيد کشانيد. در اين مدت، او به تأليف اولين بارگاه نور پرداخت (مري، 1389، ص 22).
    تبعيت از مكتب فكري و عملي نورسي، اصطلاحاً «نورچي‌گري» خوانده مي‌شود. نورچي‌گري، مدعي است که واسطه‌اي براي انتقال انسان از ايمان تقليدي به ايمان آگاهانه است (همان، ص 419). نورچي‌ها، رهبر واقعي خود را رسول اكرم، رهبر فكري مكتب خود را سعيد نورسي و رهبر عملياتي خود را فتح‌الله گولن معرفي مي‌كنند (بدل، 1383، ص 529). خلاصه اينكه علت اقبال زياد جامعه تركيه به سعيد نورسي، طريقت نور بود كه بين اسلام و مدرنتيه آشتي برقرار مي‌كرد و تقابلي با نظام سكولار آتاتوركي و ارتش نداشت. طريقت نور، پس از سعيد نورسي، به دو گروه فرعي‌تر منشعب شد: گروه «يني آسيا» به رهبري محمد قوتلولار و گروه فتح‌الله گولن، كه به جنش گولن شهرت يافته است (محمد، 1380، ص 341).
    2. مواضع فکري گولن
    گولن، روحاني و خطيب توانمند ترك است. در شهر ارزروم، در سال 1983 متولد شد و در 15سالگي، واعظ دولتي شد (ياووز، 2003، ص 181). وي در 33 سالگي توسط لائيک‌ها، به جرم فعاليت‌هاي مذهبي، به مدت هفت‌ سال زنداني شد. از جمله سخنراني‌هاي مشهور او که مواضع فکري‌اش را روشن مي‌کند، عبارتند از: «قرآن و علم معاصر»، «ﺑﺮداﺷﺖ و ﻓﻬﻤﯽ از داروين» و «ﻋﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در اﺳﻼم». گولن هم با منابع سنتي آشنايي دارد و هم با فلسفه و انديشه‌هاي غرب توجه نموده و در آراء او علاقه خاصي به كانت ديده مي‌شود (نوروزي فيروز، 1392، ص 35).
    بايد گفت که گولن، در سه مرحله به يک جريان جدي فرهنگي در ترکيه تبديل شد. در مرحلة اول، که خلال سال‌هاي 1966 ـ1983، هستة اوليه يا همان ارکان جماعت ديني گولن ايجاد شد. با تشکيل جلسات قرآن و تربيت دانش‌آموزان و همچنين، حضور در اردوگاه‌هاي تابستاني، که محلي براي آموزش علوم سکولاري چون تاريخ و زيست‌شناسي بود، انديشه‌هاي خود را ترويج مي‌کرد و دانش‌آموزاني را ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ هستة اوليه ﺟﻨﺒﺶ وي را تشكيل دادﻧﺪ، رشد داد. نخستين حلقه پيروان خود را كه در دوره‌هاي بعد، همچون حواريوني راسخ به تداوم انديشه او اهتمام كردند، تربيت نمود (نوروزي فيروز، 1392، ص 36). در دورة دوم، که مرحله هويت‌سازي است، از 1983ـ1997، جنبش گولن به آموزش پرداخت و اصطلاحاً «نسل طلايي» خود را که امکان نفوذ گولن در داخل و خارج ترکيه را افزايش مي‌داد، تربيت نمود (محمد، 1380، ص 189). مرحلة آخر، بين‌المللي شدن گولن است که از سال 1997، يعني از زمان برکناري اربکان آغاز شد و تاکنون نيز ادامه دارد. وي در اين مرحله، از طريق سه رکن بازار، رسانه و سرمايه، رشد چشمگيري در جوامع اسلامي پيدا کرد (خيرخواهان، 1390، ص 221).
    الگوي تمدني گولن، مبتني بر تشکيل امت اسلامي بود. البته امت اسلامي در تفکر گولن، مسلمانان ترک (ناسيوناليسم ترکي) مي‌باشند و نه جهان اسلام. لازم به يادآوري است که ﮔﻮﻟﻦ، ﺑﺎ ﻣﻠﯽ‌ﮔﺮايي آﺗﺎﺗﻮرﮐﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ تورانيسم و نژادگرايي بود، مخالف است. تشکیل امت اسلامی، به‌عنوان یک هدف، با پرورش نسل طلايي در دستور کار گولن قرار گرفت تا انديشه‌هاي او توسط این نسل بسط پیدا کند و شبکه ارتباط ميان ملت‌ها را بر محور فعاليت اقتصادي و عمل‌گرايي اسلامي ترسيم کند (محمد، 1380، ص 196). اين الگو، کاملاً در برابر الگوي انقلاب اسلامي ايران در منطقه خاورميانه و جهان اسلام قرار گرفت (بدل، 1383، ص 792). تشکيل جنبش‌هاي مدني، ‌به نفع نوگرايي و ناسيوناليسم ترکي، هيچ نسبتي با آنچه جمهوري اسلامي با عنوان تشکيل هسته‌هاي مقاومت دنبال مي‌کرد، نداشت. شايد بتوان گفت: گولن، احياي اسلام عثماني (نوعثماني) را به‌عنوان بهترين مدل تمدني معرفي مي‌کرد که بُعد معنوي آن ‌را اسلام و بُعد مادي آن ‌را غرب تأمين مي‌کند و مذهب را از امور دنيوي تفکيک مي‌كند. در اين راستا، ايجاد تساهل و تسامح ديني که با گرايش‌هاي صوفيانه نيز قرابت داشت، زمينة مناسبي براي ظهور ليبراليسم ترکي بود که گولن، از اين ظرفيت نيز به خوبي بهره‌برداري کرد تا بتواند الگوي اسلام ترکي، که در برابر اسلام عرب‌ها و اسلام ايراني‌ها بود، ترسيم کرده، آن ‌را الگويي معتدل معرفي کند (او از اسلام آناتوليايي، مبتني بر تسامح و تساهل ياد مي‌كند).
    گولن را ماكس وبر جهان اسلام مي‌نامند (نوروزی فیروز، 1391، ص 29). او توانست در عین توجه‌دادن به زندگی آخرت، همانند ماکس وبر، از عقلانیتی سخن بگوید که به دنیا و سود و زیان آن توجه جدی دارد. جزوة او با عنوان «انسان اسلامی»، زندگی رسول اکرم را بر اساس کار و اشتغالات دنیوی بازخوانی کرده و حتی خصوصی‌سازی را به اسلام استناد می‌دهد (بدل، 1383، ص 131).
    3. فعاليت‌هاي گولن
    آموزش، بازار و رسانه، سه محور اصلی فعالیت گولن براي تشکیل امت اسلامی است. امت اسلامی، که در نگاه او با محوریت اسلام ترکی و آناتولیایی معنا پیدا می‌کند، به زعم او زمینه‌ساز تمدن نوین اسلامی خواهد شد. با این رویکرد، او به تأسیس صدها مدرسه مدرن در ترکیه و بیش از 250 مدرسه، در خارج از این کشور پرداخت. در واقع، یک امپراطوری بزرگ آموزشی در جهان ایجاد کرد تا اسلام را در قالب‌های مدرن عرضه نماید (بولنت و عمر، 1384، ص 68). وي اين مدارس را در آسياي ﻣﺮﮐﺰي ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﮑﺎن، خاورميانه، آفريقا، ﺟﻨﻮب ﺷرق آسيا، روسيه‌، كانادا، نيوزلند، چين، استراليا، تانزانيا و...، تأسيس كرد و تمرکز خود را بر ﺟﻤﻬﻮري‌ﻫﺎي ﺗﺎزه اﺳﺘﻘﻼل‌يافته قرار داد تا در اين منطقه، الگوسازي کند. به همين دليل، گولن در مناطق غيراسلامي نيز مدرسه تأسيس كرده است.
    الگوی تبلیغی گولن، سخنرانی و وعظ نیست، بلکه ارائة الگوی عملی خوب و تماس‌ها و گفتارهای روزانه و با ارتباطات گسترده، مهم‌ترین قالب‌های تبلیغی گولن و گروه اوست. مدارس گولن، ‌از بودجه‌ مردمی جماعت او تأمین می‌شود. به همین دلیل، مستقل از دولت‌ها و تزلزل دولت‌مردان سیاسی عمل می‌کنند. دليل ثبات، اثرگذاری و قدرت مدارس گولن، همین است. گولن سعی کرده است که بهترین و مدرن‌ترین دستگاه آموزشی را ایجاد کند تا بهترین مربیان و کیفی‌ترین دانش‌آموختگان دانشگاه‌های جهان را به خود جذب کند. ازاین‌رو، مدارس گولن، از کیفیت آموزشی و نخبگانی بالایی برخوردار است.
    گولن مي‌خواهد از بالکان تا چين، نخبگاني را تربيت کند که همگي ترکيه را الگوي خود قرار مي‌دهند (بولنت و عمر، 1384، ص 67). برخی از نظامیان و نیروهای امنیتی ترکیه، از این جهت نگران هستند که وی، با حربة دوری از سیاست، در حال کادرسازی نیروهایی وفادار برای آینده سیاسی ترکیه می‌باشد (محمد، 1380، ص 198).
    ضلع ديگر فعاليت گولن، فعالیت رسانه‌ای برای هدایت و جهت‌دهی امت اسلامی، به سوی اسلام مدرن است. او فعاليت خود را با مجلة «سیرنتی» در سال 1978 و همچنین، روزنامة «زمان» در سال 1986 آغاز کرد. امروزه مجلة «زمان» در پانزده کشور حوزة بالکان، آذربایجان، آسیای مرکزی و... با تیراژ پانصدهزار نسخه منتشر می‌شود. این مجله از يك سو، تفکر گولن را تبلیغ می‌کند و از سوی دیگر، دائماً به تخریب جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی ایران می‌پردازد (خیرخواهان، 1390، ص 128). بخش دیگر فعالیت رسانه‌ای گولن، شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی است که برای نمونه، «سامان یولو» و «رادیوی بروج»، تأثیر مهمی در نشر افکار او و گسترش پایگاه اجتماعی او داشته است. مثلاً، مجموعه مشهور «کلید اسرار»، که متأسفانه چند سالی از رسانه ملی ایران نیز پخش شد و مخاطب قابل توجهی پیدا کرد، از محصولات شبکه «سامان یولو» است.
    از سوي سوم، بازار ضلع پراهميت فعالیت‌های گولن است که حتی دو عرصه قبلی را نیز تحت تأثیر خودش قرار داده است. ﻣﺼﺎدف ﺷﺪن ﺟﻨﺒﺶ ﮔﻮﻟﻦ، ﺑﺎ فضاي اﺻﻼﺣﺎت اﻗﺘﺼﺎدي اوزاليسم، ﻣﻮﺟﺐ رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدي تركيه و رشد جنبش و اقبال عمومي به آن گرديد. فعاليت‌هاي اقتصادي طرفداران گولن، از شرق تركيه و با اتكا به انديشه‌هاي وي آغاز شد و اﻣﺮوزه از ﭼﻨﺎن ﮔﺴﺘﺮدﮔﯽ و قابليتي ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ ﮐﻪ از آﻧ‌ﻬﺎ ﺑﻪ «ﺑﺒﺮﻫﺎي آﻧﺎﺗﻮﻟﯽ» يا «ﺑﺒﺮﻫﺎي ﺳﺒﺰ» ياد مي‌شود. مؤسسة «ثبات اروپا»، گزارش مفصلي از ببرهاي آناتولي ارائه داد كه با عنوان كالوينيست‌هاي اسلامي به چاپ رسيد (بولنت و عمر، 1384، ص 68). مهم‌ترين نهاد تجاري جنبش گولن، انجمن بازرگانان و صنعت‌گران مستقل است. اين انجمن، شركت‌هايي دارند كه شهرت جهاني دارند كه از جمله مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: اولكر قومباس، اخلاص، اتفاق و يمباش. ارزش ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺻﺎدارت اين شركت‌ها، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ هشتصد ميليون دلار مي‌رسد. همچنين، مي‌توان به تأسيس شركت‌هاي ﻣﺸﺘﺮك، ﺑﺎ سرمايه‌داران سعودي با نام «راجچي للصيرفه» اشاره كرد (محمد، 1380، ص 68). از ﺟﻤﻠﻪ بخش‌هاي ديگري كه جنبش گولن در آن سرمايه‌گذاري چشمگيري كرده، ﺑﺨﺶ ﮔﺮدﺷﮕﺮي اﺳﺖ. اين گروه، با تأسيس اقامت‌گاه‌هايِ توريستيِ بدونِ فساد، مكان‌هاي تفريحي مناسبي براي سرمايه‌داران متدين به ‌وجود آورده است و استقبال قابل توجهي نيز در تركيه از اين امكان مي‌شود (خیرخواهان، 1391، ص 129). ﺧﻼﺻﻪ اينكه در ﺑﺨﺶ اﻗﺘﺼﺎدي نيز گولن، تلاش‌هاي فراواني انجام داده تا نشان دهد كه اسلام، به خوبي توان همراهي با نظام سرمايه‌داري را دارد. فعاليت‌هايي نظير بانكداري اسلامي بدون ربا، بازار اسلامي، تأسيس بيمارستان‌هايي كه در آنها مطابق مبادي و آداب اسلامي رفتار مي‌كنند و تأسيس هتل‌ها و اقامت‌گاه‌هاي اسلامي، نمونه‌اي از اين تلاش‌هاي اقتصادي جنبش گولن است.
    علت پيشي‌گرفتن الگوي گولن نسبت به اربكان
    بي‌شک اربکان، شخصيتي بي‌نظير در تاريخ سياسي ترکيه است و قطعاً گرايش‌هاي سياسي و الگوهاي تمدني مدنظر او، تحت تأثير شديد انقلاب اسلامي و شخص امام خميني شکل گرفت. بنابراين، بايد توجه کرد که وي، فرصتي بي‌نظير براي گسترش و تقويت اسلام سياسي، در تاريخ معاصر محسوب مي‌شد که در شرايط سياسي و اجتماعي ترکيه از بين رفت.
    به نظر مي‌رسد، دلايل انحطاط الگوي تمدني اربکان، بيش از آنکه ريشه در شرايط سياسي ترکيه داشته باشد، وابسته به رويکرد سياسي شخص اربکان است. بي‌توجهي اربکان، ‌به ذات ساختارهاي سياسي مدرن، اين تلقي را براي او ايجاد کرد که در بستر الگوهاي دموکراتيک، امکان فعاليت‌ اسلام سياسي وجود دارد. درحالي‌که اساساً حضور اسلام‌گرايي در قالب‌هاي تنگ مدرن از جمله احزاب، موجب ناکارآمدي و استحاله جريان‌هاي اسلام‌گرا خواهد شد. دوري‌کردن اربکان، از رويکردهاي انقلابي و پذيرش نظام ليبرال و بازي در ميدان ساختارهاي سياسي ترکيه لائيک، موجب انحطاط اربکان در ادامه فعاليت‌هاي سياسي‌ وي شد. به همين دليل، هرچند احزاب متنوعي توسط اربکان شکل گرفت، اما به دليل بازي در ميدان لائيک‌ها و عدم تحول در ساختارهاي اساسي ترکيه، بازي به نفع جريان سکولار، به رهبري گولن خاتمه يافت. ممکن نيست که شعارهايي چون حذف اسرائيل، مبارزه با امپرياليسم، سياست‌گذاري اسلامي و تشکيل قطب اقتصادي مستقل از غرب، بدون تحول در نظام سياسي ترکيه ممکن بوده باشد. تجربه ايران معاصر نيز نشان داد که بدون انقلاب اسلامي و تحول در همه ساختارهاي سياسي و اقتصادي، امکان تحقق آرمان‌هاي عالمان اسلامي وجود نداشت.
    شايد بتوان گفت: علت بي‌ميلي اربکان به حرکت‌هاي انقلابي، انديشه سياسي اهل سنت در قبال حاکميت است. اهل سنت، هيچ‌گاه طرح سياسي خود را براي كسب قدرت سياسي، از طريق يك انقلاب دنبال نمي‌كنند. به همين دليل، عالمان اهل سنت، هميشه در انزواي قدرت‌هاي سياسي به سر برده‌اند. به ‌صورت كاملاً طبيعي، شعارهايي كه اربكان در فضاي سياسي تركيه دنبال مي‌كرد، نيازمند تحولي اساسي در ساختار سياسي تركيه بود. چنين رويكردي با انديشه سياسي اهل سنت هماهنگ نيست. ازاين‌رو، افكار اربكان هم در فضاي اجتماعي، هم در فضاي سياسي و هم در جامعه مؤمنين تنها مي‌ماند و در هنگامه سختي و مبارزه، از مقبوليت اجتماعي‌اش كاسته مي‌شود. از سوي ديگر، افكاري كه گولن دنبال مي‌كرد، كاملاً ‌هماهنگ با سياست‌هاي غرب مبني بر سكولاريزاسيون جوامع ديني بود. ازاين‌رو، شرايط اجتماعي، سياسي و تاريخي گولن، بسيار همسوي با افكار اوست.
    نکتة ديگر اينکه اربكان، متأثر از فضاي انقلاب اسلامي، تلاش مي‌كند الگوهايي را در كشور تركيه دنبال كند كه ريشه‌هاي فرهنگي آن، هنوز در تركيه وجود ندارد. اگر ايرانيان توانستند الگوي اسلام سياسي را دنبال نمايند، ريشه در نيم‌قرن مبارزه عالمان شيعي و شكوفايي فرهنگي جامعه ايران دارد. برخلاف اربكان، فتح‌الله گولن پيش از آنكه زمزمه‌اي از شكست اربكان به گوش برسد، فعاليت‌هاي تربيتي ـ آموزشي خود را آغاز كرده بود و توانست نسل طلايي و حواريون آينده خويش را تربيت كند. كساني كه بعدها در تمامي ساختارهاي سياسي و اجتماعي تركيه، ايفاي نقش كرده و امتداد افكار گولن بودند. توان گولن ازاين‌روست كه از تربيت نيروي نخبه آغاز نموده، علت شكست اربكان، تلاش براي تغييرات فرهنگي از پايگاه احزاب سياسي است. هنگامي‌كه اربكان با يك كودتاي ساده بركنار مي‌شود، حتي هم‌حزبي‌هاي او و شاگردان سياسي‌اش، از جمله عبدالله گل و اردوغان، توان مقاومت در برابر تصميم ارتش را ندارند. درحالي‌كه گولن، نيروهايي از جنس مردم تربيت كرده كه در جاي‌جاي سرزمين تركيه تنفس مي‌كنند و همه‌جا سخن از او مي‌گويند. به نظر مي‌رسد، تحليل‌هايي كه ارتش را عامل شكست اربكان مي‌داند، ساده‌انديشانه است. اگر فعاليت‌هاي اربكان صورت طبيعي و فرايندي داشت، با يك كودتاي سياسي از ميان نمي‌رفت. همچنان‌كه نهضت امام خميني، حتي هنگامي كه در تبعيد به سر مي‌برد، زنده و پويا باقي مي‌ماند و به انقلاب اسلامي منجر مي‌شود.
    نکتة ديگري که منجر به موفقيت گولن نسبت به الگوي اربکاني شد، توجه به اقتصاد و حل مشكلات مردم، از طريق رويكردهاي عمل‌گرايانه و به‌ دور از شعارزدگي است که گولن را در جايگاه رهبري كارآمد قرار داد. مشكلي كه اربكان با آن مواجه بود، فساد و مشكلات جدي اقتصادي دولت تركيه و ‌بي‌توجهي جدي اربكان به مسائل اقتصادي و گاه، گرايش شديد به شعارهاي غيركارآمد بود. درحالي‌که چنانچه اربكان، سه ضلع مورد توجه گولن يعني آموزش، اقتصاد و رسانه را مد نظر قرار مي‌داد، انديشه‌هاي او کارآمدي فرهنگي بي‌نظيري پيدا مي‌كرد. گولن موفق شد الگويي از اسلام تركي كارآمد را پيش چشم مردم تركيه نشان دهد كه اين الگو، از يك سو الگوي اربكاني را به شدت تضعيف كرد و از سوي ديگر، جذابيت‌هاي انقلاب اسلامي را در ميان مردم تركيه كاهش داد.
    چالش‌هاي الگوي تمدني گولن
    هرچند گولن، به‌عنوان عالمي روشنفكر و خطيبي توانمند، در صحنه سياسي و فرهنگي تركيه و حتي جهان اسلام ظهور كرده و ببرهاي آناتولي و كالونيست‌هاي اسلامي را تربيت كرد و شرايط اقتصادي و فرهنگي كشور تركيه را به وضعيت كنوني سوق داد، اما چالش‌هايي جدي در انديشه‌ها و افكار جنبش گولن ديده مي‌شود كه هيچ‌گاه توان تأسيس تمدني با عنوان تمدن اسلامي را نخواهد داشت.
    بزرگترين چالش بينش تمدني گولن، دوري از حقايق اسلامي و همراهي با نظام سلطه است. گولن با حمايت غرب‌گرايان و جريان‌هاي لائيک، به رشد و شکوفايي امروزي رسيده است. اين نتيجه، حاصل همراهي او با نظام سلطه و استکبار جهاني است. هم‌‌آغوشي و همراهي گولن با آمريكا از يك‌سو، و موفقيت‌هاي اردوغان در توسعه سياسي و اقتصادي تركيه از سوي ديگر، موجب شده است كه در دهة اخير، محبوبيت‌ گولن در فضاي سياسي تركيه كاهش يابد. هرچند انديشه‌هاي وي بر فرهنگ تركيه هنوز تسلط دارد. امروزه اردوغان، كه روزي از آبشخور فكري گولن الهام گرفته بود، از يك سو صورت نرمي از آمريكاستيزي را در سياست‌هايش نشان مي‌دهد و از سوي ديگر، روحية سكولار اسلام اجتماعي را در همه شئون حاكميت خويش حفظ كرده است. به نظر مي‌رسد، اين وضعيت نيز پايدار نخواهد ماند؛ چراكه تقابل با آمريكا، نمي‌تواند در امور سطحي و روبنايي باقي بماند و هنگامي‌كه اين تقابل، عميق‌تر و بنيادي‌تر شد، نيازمند تعيين سياست‌هاي فرهنگي جديدي از سوي اردوغان خواهد بود.
    چالش ديگر انديشه‌ تمدني گولن، درك او از امت اسلامي است که در آن نوعي ناسيوناليسم و خودبسندگي وجود دارد. تمد‌ن‌ها در شرايطي كه تكثر و تنوع اقوام را فهم نكنند، شكل نخواهند يافت و در دنياي اسلام، با اين همه تنوع انديشه‌ها و قرائت‌هاي مختلف از قرآن، نمي‌توان شعار اسلام تركي و تمدن تركي را به‌عنوان يك شعار حاكم بر جهان اسلام تبديل كرد.
    نسبتي كه گولن در برابر تمدن غربي برقرار مي‌كند، هيچ‌گاه منجر به تمدن اسلامي مطلوب گولن نيز نخواهد شد. آنچه گولن با عنوان پيوند معنويت اسلامي و اقتصادي غربي دنبال مي‌كند، به تدريج منجر به غلبه فرهنگي غرب، در تمامي ساختارهاي سياسي و اجتماعي تركيه خواهد شد. همچنان‌كه امروزه شواهد بسياري بر نابودي تدريجي فرهنگ اسلامي در تركيه و تسلط روزافزون فرهنگ غربي به چشم مي‌خورد. به زودي در تركيه و كشورهاي متأثر از اسلام تركي، پوسته‌اي از اسلام باقي خواهد ماند و همة مؤلفه‌هاي فرهنگ اسلامي، به‌تدريج نابود خواهد شد. نگارنده با مطالعه ميداني شهرهاي استانبول، آنكارا، بولو و ازمير، به خوبي اين فرايند اسلام‌زدايي تدريجي را به چشم ديده است و در نسل بعدي تركيه، اثري از اسلام جز بناهاي زيباي مساجد و خاطره‌هاي پيرمردان باقي نخواهد ماند. به نظر مي‌رسد، تركيه به‌عنوان الگويي كارآمد براي تمدن اسلامي مناسب نيست و حتي اين الگو را دچار يك فروبستگي فرهنگي شديد مي‌داند.
    نتيجه‌گيري
    در دورة معاصر، ترکيه شاهد تجربه دو الگوي تمدني اسلام سياسي و اسلام اجتماعي بوده است. اسلام سیاسی که متأثر از انقلاب اسلامی ایران قوت گرفت و به رهبری اربکان، وارد جریانات سیاسی معاصر ترکیه شد، آثار فوق‌العاده‌ای در تحزب اسلام‌گرایان و ایجاد گرایش‌های اسلامی اصیل در ترکیه بر جای گذاشت، اما در چند دهة اخیر، مغلوب اسلام اجتماعی، به رهبری گولن شد. دنیای غرب، با حمایت‌های گسترده از الگوی اسلام سکولار گولن، سعی کردند تا جذابیت‌های انقلاب اسلامی که در اسلام سیاسی اربکانی تجلی کرده بود را تضعیف نمایند. گولن، با تأکید بر افکار سعید نورسی، مبنی بر جمع اسلام و علم مدرن و تحریک حس ناسیونالیستی ترکی، با عنوان «امت اسلامی و احیای خلافت عثمانی»، جذابیت‌هایی را در میان توده‌های مردمی نسبت به الگوی دینداری مورد نظرش ایجاد کرد. حتی نظر بخش قابل توجهی از سیاست‌مدران و نظامیان ترکیه را به خود جلب کرد. گولن با ابزار آموزش، رسانه و بازار، توانست نسلی نخبه و کارآزموده تربیت نماید که همچون مویرگ در فضای سیاسی و فرهنگی ترکیه نفوذ دارند. علت پیشی‌گرفتن اسلام گولنی از اسلام اربکانی را باید در همین بخش نیروسازی و توجه به پرورش نسلی همسو با افکار گولن دانست. البته حمایت‌های دنیای غرب از تفکر گولن و همچنین، فشار شدید نظامیان لائیک بر رهبران اسلام سیاسی ترکیه، در تضعیف اسلام اربکانی نقش قابل توجهی داشته است.
    دنیای غرب، به همراه روشنفکران غرب‌زده جهان اسلام، سعی دارند تا الگوی اسلام گولنی را در برابر انقلاب اسلامی برجسته نمایند و آن‌ را بهترین الگوی دینداری در دوران جدید معرفی نمایند. اسلامی که با تمامی مظاهر دنیای غرب همراه است، و تعالیم وحیانی را به نفع نظام سرمایه‌داری تغییر می‌دهد. براین‌اساس، امروزه کشور ترکیه برای ورود مسافران و گردشگران ویزا را لغو نموده تا از يك سو، به جذب حداکثری توریست‌ها توجه کند و از این راه درآمد هنگفتی به ‌دست آورد و از سوی دیگر، الگوی اسلام ترکی را مقابل چشم دیگر کشورها و بخصوص مسلمانان قرار دهد.

     

    References: 
    • ارطغرل، ارتيكن، 1385، «نقش آثار ترجمه ‌شدة ايراني در روند شكل‌گيري انديشه‌هاي ديني در تركيه»، ترجمة سيداصغر سيدترابي، مجله كتاب ماه دين، ش 107، ص 43-50.
    • ﺑﻮﻟﻨﺖ،‌ ارس و ﮐﺎﻫﺎ ﻋﻤﺮ، 1384، «ﺟﻨﺒﺶ اﺳﻼم ليبرالي در تركيه: انديشه‌هاي فتح‌الله گولن»، مطالعات خاورميانه، ش 4، ص 82-95.
    • اطهري، سيد‌اسدالله، 1385، «اسلام‌گرايي در غياب تندروي (ارزيابي دولت‌هاي اسلام‌گراي تركيه)»، گفت‌وگو با مجله اخبار اديان، ش 12، ص 72-75.
    • ـــــ ،‌ 1390، «اسلام صوفي»، ﻣﻬﺮﻧﺎﻣﻪ، ش 10، ص 48-53.
    • ﺑﺪل، ﺣﺴﻦ، 1383،‌ «شرايط ديني و مذهبي كشور تركيه»، مجله طلوع، ش 10، ص 53-65.
    • ﭘﻮرﺑﻨﺎب، ﻗﻬﺮﻣﺎن، 1379، «تأثيرات انقلاب اسلامي بر تركيه؛ تبيين تئوريك تأثيرات انقلاب اسلامي بر بافت اجتماعي تركيه»، مطالعات خاورميانه، ش 4، ص 73-100.
    • خيرخواهان، جعفر، 1390، «ﺑﺒﺮﻫﺎي آﻧﺎﺗﻮﻟﯽ: همزيستي اﺳﻼم ﺗﺮﮐﯽ ﺑﺎ ﻧﻈﺎم ﺑﺎزار آزاد: ﻣﻮردﮐﺎوي ﺟﻨﺒﺶ ﻓﺘﺢ‌اﷲ ﮔﻮﻟﻦ»، ﻣﺠﻠﻪ ﭼﺸﻢ‌اﻧﺪاز ايران، ش 76، ص 117-137.
    • روﺣﺎﻧﯽ، سيدكاظم، 1365، «جريان‌هاي ﻓﮑﺮي و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ در اﻣﭙﺮاﺗﻮي ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ»، كيهان انديشه، ش 8، ص 48-106.
    • شکر، محمد، 1385، سلجوقیان؛ شکست بیزانس در ملازگرد و گسترش اسلام در آناتولی، ترجمة نصرالله صالحی و علی ارطغرل، قم، نشر ادیان.
    • ﻧﺼﺮ، ولي‌رضا، 1386، «پراگماتيسم اسلامي»، گفت‌وﮔﻮ ﺑﺎ ﺧﺮدﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺸﻬﺮي، ش 20، ‌ص 64 ـ67.
    • محمد، نورالدين، 1380، «اسلام سياسي و اﺳﻼم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در تركيه»، ﺗﺮجمة ﻏﻼﻣﺮﺿﺎ ﻣﺮادي، ﻣﺠﻠﻪ ﭘﮕﺎه ﺣﻮزه، ش 18، ص 7-11.
    • ـــــ ، 1382، تركيه، جمهوري سرگردان، تهران، انديشه‌سازان نور.
    • نوروزي فيروز، رسول، 1391، «اسلام تركي تقابل با اسلام انقلابي مروري بر انديشه‌هاي عبدالله گولن»، رهيافت انقلاب اسلامي، ش 19، ص 61-78.
    • ـــــ ، 1392، «فراز و فرود جريان‌هاي اسلامي در تركيه معاصر»، پژوهش‌هاي منطقه‌اي، سال اول، ش 10، ص 15-48.
    • مري، وﻟﺪ، 1389، اﺳﻼم در تركيه مدرن، زندگي‌نامه يك‌ روشنفكر بديع‌الزمان نورسي، ﺗﺮجمة ﻓﺮزاد صيفي كاران، ﺗﻬﺮان، ﻧﺸﺮ اﺣﺴﺎن.
    • Keyman, E, 2007, FUAT. Modernity, secularism and Islam; the case of Turkey. Theory, culture and society. 24:215.
    • Rabasa, angel, & larabee, Stephan f, 2008, The rise of political islam in turkey, Rand corporation.
    • Yavuz, m. hakan, 2003, Islamic politiacal identity in turkey, oxford university press.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    متولی امامی، سیدمحمدحسین، میرعلی بیداخویدی، محمدعلی.(1397) بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9(3)، 73-86

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدمحمدحسین متولی امامی؛ محمدعلی میرعلی بیداخویدی."بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9، 3، 1397، 73-86

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    متولی امامی، سیدمحمدحسین، میرعلی بیداخویدی، محمدعلی.(1397) 'بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 9(3), pp. 73-86

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    متولی امامی، سیدمحمدحسین، میرعلی بیداخویدی، محمدعلی. بازخوانی دو الگوی تمدنی اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی در ترکیه معاصر؛ کاربست الگوی تمدنی اسلامِ اجتماعی در ترکیه معاصر. معرفت فرهنگی اجتماعی، 9, 1397؛ 9(3): 73-86