نظریه هنجاری و الگوی ارتباطی «سلامْ آغاز» در ارتباطات کلامی درونفرهنگی اسلامی و مقایسۀ آن با سایر فرهنگها
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
در ارتباطات انساني در درون فرهنگها، نقطۀ آغاز داراي جايگاه خاصي است. در فرهنگ اسلامي، آغاز ارتباط كلامي با «سلام» است. اين الگو ريشه در تعاليم انبيا دارد. غربيان نيز که دربارۀ آغاز ارتباط، تحقيقاتي انجام دادهاند به اين فرهنگ متعالي اسلامي توجه نکردهاند. براي مثال، مالينوسکي در نظريۀ «گپ کوتاه» يا «صحبت اوليه»، بهعنوان «آغازگر» ارتباط، اولين مرحله از ارتباط ميانفردي صميمانه را بر اساس يک گفتوگوي احوالپرسانه تبيين ميکند (مايرز و مايرز، 1383، ص 329). اين صحبت دربارة مسائلي چون نام و شغل و رشته تحصيلي و محل سکونت و... است (برکو و همكاران، 1389، ص 191)؛ اما اين رويکرد نميتواند توجيهگر آغاز ارتباط در همۀ فرهنگها باشد؛ زيرا روانشناسي اجتماعي و تقريباً همه روانشناسان اجتماعي و نيز همۀ دادهها، محصول اروپا و آمريکاي شمالي است (تري يانديس، 1388، ص 36). بنابراين، آغاز ارتباط در فرهنگهاي مختلف نيازمند مطالعات درونفرهنگي و مقايسهاي است.
عليرغم ارائۀ اين راهبرد متعالي و پر راز و رمز از سوي انبيا، در بين فرهنگهاي تابع انبيا اين الگوي ارتباطي فراموش شده است، همانطور که برخي مسلمانان در ايران معاصر هم متأسفانه ارتباط خود را بدون سلام يا با الگوهاي جايگزين و وارداتي چون «اشاره با اعضاي سر»، انواع وقتبخير چون «صبحبخير» و «ظهر بخير» و...، احوالپرسي، و ... آغاز ميکنند. ارتباطات ديجيتال (ايميل و پيامک و ...) و بازنمايي رسانهها در فيلم و سريالها نيز به اين روند نکوهيده دامن ميزند. شايد بسياري از افراد نيز که ارتباط خود را با سلام آغاز ميکنند، تنها از برخي ابعاد فقهي چون استحباب سلام و وجوب پاسخ آن، اطلاع داشته و از ابعاد معرفتي، اجتماعي و فرهنگي آن بيخبر باشند.
برخي تحقيقات قرآني و روايي معاصر، به تحليل سلام در قرآن و حديث پرداختهاند (ر. ک: چوبين، 1377؛ کريمي، 1378؛ جمشيديان، 1383). اما اين چند مقاله، تنها به گزارش نصوص ديني دربارۀ موضوع بسنده کرده و گاهي فضائل ثوابجويانه و يا مباحث فقهي را بيان کردهاند. تحقيق فرارو چند تفاوت با اين پژوهشها دارد: اولاً، اين تحقيقات به تحليل اجزاي فرايند ارتباطي مبادلۀ سلام بخصوص پيام انتقال يافته توجه نداشتهاند. ثانياً، به مقايسۀ اين روش آغاز ارتباط با ساير روشهاي آغاز ارتباط در ساير فرهنگها نپرداختهاند. ثالثاً، مباني معرفتي سلام و نيز کارکردهاي اجتماعي آن را بيان نكردهاند. رابعاً، فقط در منابع شيعه تفحص کردهاند؛ آن هم به شکل ناقص. در بُعد مقايسۀ ارتباط سلامْ آغاز در فرهنگ اسلامي، با ساير فرهنگها، فخررازي و به تبع او نظام نيشابوري، که خود معترف است تفسيرش متأثر از تفسير فخررازي است، اولين فردي است که نقطۀ آغاز ارتباط در فرهنگ اسلامي را با چهار فرهنگ رايج در صدر اسلام (يهود، نصاري، مجوس و عرب جاهلي) مقايسه کرده است (فخررازي، 1420ق، ج 10، ص 163؛ نظام نيشابوري، 1416ق، ج 1، ص 6؛ ج 2، ص 461). برخي مفسران معاصر نيز از اهميت مقايسۀ اين تحيت اسلامى، با تحيتهاى ديگر سخن گفتهاند (مکارم شيرازي و همکاران، 1374، ج 4، ص 44)؛ گرچه خود مقايسهاي انجام ندادهاند.
اين تحقيق با هدف معرفي راهبرد اسلام در آغاز ارتباطات كلامي، به اين سؤال پاسخ ميدهد که نظريۀ آغاز ارتباط كلامي در فرهنگ اسلامي چيست؟ اين پرسش به چهار سؤال فرعي تجزيه ميشود:
1. مسلمانان در آغاز ارتباط كلامي با همکيشان خود (ارتباط درونفرهنگي)، از چه سخني استفاده ميکنند؟
2. نظريۀ هنجاري ارتباط سلامْ آغاز، داراي چه ابعادي است؟ به بيان ديگر، ابعاد معرفتي، اخلاقي، فقهي و آثار اجتماعي اين راهبرد اسلامي، که در اين پژوهش «ارتباط سلامْ آغاز» نام دارد، کدامند؟
3. مدل ارتباطي ارتباط سلامْ آغاز چگونه تصوير ميشود؟
4. چه تفاوتهايي ميان لفظ «سلام» بهعنوان آغازين سخن در ارتباط کلامي با معادلهاي آن در ديگر فرهنگها، بر حسب پيام و معناي مندرج در آن وجود دارد؟
اين پژوهش از نوع توصيفي- تحليلي است که علاوه بر تصوير آنچه هست، به دلايل چگونه بودن و چرايي مسئله و ابعاد آن ميپردازد (حافظنيا، 1386، ص 59-61). براي انجام مقايسه، از روش تجزيهوتحليل تطبيقي (Comparative Analysis)، يعني بررسي به منظور دريافت وجود شباهت يا اختلاف بين دو پديده، بهعنوان يک روش خاص در تجزيهوتحليل دادهها (اعرابي، 1382، ص 10، 11 و 24) استفاده شده است.
در اين مقاله از چند مفهوم اساسي استفاده شده است که عبارتند از:
فرهنگ: فرهنگ عبارت است از ارزشها و هنجارهاي يک گروه معين و کالاهايي که توليد ميکنند (گيدنز، 1377، ص 36).
فرهنگ اسلامي: آموزههاي اسلامي که در قرآن و حديث معصومان وارد شده و يا عقل سليم به آن گواهي ميدهد را «فرهنگ اسلامي» ميناميم. «حديث» نيز عبارت است از: سخن و رفتار معصومان يا رفتار افراد غيرمعصومي که مورد امضاي معصومان قرار گرفته است (قمي، 1378، ص 409).
ارتباط: ارتباط عبارت است از: فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده، مشروط بر آنکه در گيرندۀ پيام، مشابهت معنا با معناي مورد نظر فرستنده پيام ايجاد شود (محسنيانراد، 1385، ص 57).
ارتباط کلامي: ارتباط کلامي عبارت است از: فرايندي که در آن منبعي زبان را به کار ميگيرد تا معاني ويژهاي را به پيامگيران القا کند (ميلر، 1389، ص 94).
ارتباط درونفرهنگي: ارتباط بين دو نفر داراي علقۀ فرهنگي، ارتباط درونفرهنگي نام دارد (برکو و همكاران، 1389، ص 9).
نظريۀ هنجاري: نظريههاي هنجاري در حوزۀ ارتباطات، به اين موضوع ميپردازند كه اگر قرار باشد ارزشهاي اجتماعي معيني رعايت شود يا تحقق يابد، فراگرد ارتباط چگونه بايد برقرار شود (مككوايل، 1385، ص 23).
الگو: الگو در علوم انساني به معناي نمونه، نقشه و طرح و ... است و داراي مناقشات مفهومي بسيار است (علياکبري، 1391، ج 1، ص 75). از کاربردهاي الگو، شيوۀ زندگي و مدل راهنماي رفتار (ابطحي و منتظر، 1391، ص 97-98) و نوعي طبقهبندي براي تجريد و مقولهبندي اجزاي بالقوه ذينقش در فرايند در قالب کلمات، اعداد يا تصاوير (ميلر، 1389، ص 72-73)، يا همان نظريه يا بازنمايي نظري و ساده شده از جهان واقعي (سورين و تانکارد، 1386، ص 47، 66 و 67) است. حق اين است که اين معاني، هريك بسته به کاربرد الگو، درست هستند. در اين تحقيق، مقصود از «الگو»، همان بازنمايي ساده از جهان واقعي در قالب نمودار و تصوير است.
نظريه ارتباطشناختي مرتبط
همانگونه که از نمودار 1 برميآيد، ارتباط، داراي انواع گوناگوني است. يكي از انواع آن، ارتباط انسان با انسان است. ارتباطات انساني، داراي چند ساحت است: ارتباطات ميانْفردي، گروهي و جمعي؛ هريک از اين انواع نيز ميتوانند به شکل کلامي يا غيرکلامي باشند. آنچه از ارتباط در اين مقاله مورد نظر است، ارتباط انساني از نوع ارتباط انسان با انسان است که به شکل کلامي صورت گيرد.
در تعريف ارتباط، فرستنده، گيرنده و معنا (پيام)، ارکان ارتباط هستند. برخي بازگشت پيام يا بازخورد را هم به عناصر ارتباط افزودهاند (دادگران، 1385، ص 23). البته تفاوتي بين معنا و پيام وجود دارد که چالشهاي فلسفياي هم در چيستي معنا ايجاد کرده است (ر.ک: محسنيانراد، 1385، ص 79-186؛ سجويک و ادگار، 1387، ص 251-253). در اين تحقيق، با يکي دانستن محتواي پيام و معنا، از ورود در اين مباحث پرهيز ميکنيم، زيرا چالشهاي فلسفي ياد شده، تأثيري در فرايند ارتباط و اجزاي پيام، که مفاهيم و سازههاي مورد نياز اين تحقيق هستند، ندارد. فرستنده و گيرنده روشن هستند، اما پيام و بازخورد نيازمند توضيح هستند.
پيام
پيام عبارت است از: يک ميزان سازمانيافته اطلاعات که توسط يک فرد، به قصد انتقال فوري يا آتي، به ساير افراد فرموله شده باشد (شکرخواه، 1372).
دقيقترين تحليل از اجزاي پيام، تجزيۀ آن به اجزاي سهگانه است:
رمز (کدهاي پيام): هرگروه از نمادها به گونهاي ساخته ميشوند که بتوانند براي برخي افراد معنادار باشند.
محتواي پيام: مطالب درون پيام که به وسيلۀ منبع براي بيان هدف او انتخاب شده است.
نحوۀ ارائۀ پيام: تصميمهايي که منبع ارتباط براي انتخاب و تنظيم و ترتيب کدها و محتوا ميگيرد. براي مثال چه لغاتي را برگزيند يا آغاز پيام را چگونه انتخاب کند (محسنيانراد، 1385، ص189-190، 192، 220، 223، 224 و 225).
بازخورد
«بازخورد» تعبيري است که به نادرست براي واکنش گيرنده پيام به پيام به کار ميرود، درحاليکه اين واکنش، «پسفرست» نام دارد. بازخورد عبارت است از: ارزيابي فرستنده پيام از پسفرست و تنظيم مجدد پيام بر اساس آن ارزيابي (همان، ص 348).
نظرية هنجاري اسلامي در آغاز ارتباطات کلامي (ارتباط «سلامْ آغاز»)
نظريۀ هنجاري اسلامي در آغاز ارتباطات کلامي داراي هشت بُعد است:
سلام، نماد آغاز ارتباط كلامي در فرهنگ اسلامي؛ مباني معرفتي الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»؛ گسترة ارتباطگران (فرستنده و گيرنده) در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»؛ سازههاي پيام در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»؛ بازخورد در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»؛ پايان ارتباط در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»؛ آثار ارتباط «سلامْ آغاز»، در بهينهسازي ارتباطات اجتماعي؛ روشهاي انگيزشي در فرهنگسازي بر اساس الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز».
الف. سلام، نماد آغاز ارتباط كلامي در فرهنگ اسلامي
ارتباط سلامْ آغاز، تحيت جاودان الهي است که ريشه در نبوت دارد. همانطور که خداي متعال به حضرت آدم و فرزندان وي دستور آغاز ارتباط با سلام را داده است (ابنحنبل، 1421ق، ج 13، ص504). سلام، تحيت فرشتگان ديدارکننده با حضرت ابراهيم (ذاريات: 25) و تحيت مؤمنان و فرشتگان در بهشت است (رعد: 23و24؛ زمر: 73؛ ابراهيم: 23).
اسلام در احيا و گسترش اين الگوي ارتباطي و تبيين ابعاد معرفتي، تربيتي و اجتماعي آن کوشش بسيار نموده است. عبداللَّهبنسلام ميگويد: وقتي رسول خدا وارد مدينه شد، اولين چيزي که از او شنيدم اين سخن بود: اهل نماز شب، صله ارحام، خوشسخني با مردم و اطعام طعام باشيد و سلامپراکني (سلام بر همه) را هم با اين امور بياميزيد تا بيهيچ مشکلي در سلامت کامل، به بهشت برويد (ابنحنبل، 1421ق، ج 5، ص 437). ايشان دربارۀ تحيت اعراب يعني «انعم صباحاً» و «انعم مساء» فرمودند: «خداوند تحيتي بهتر از آنکه تحيت اهل بهشت است، يعني «السلام عليكم» را به ما داده است» (قمي، 1367، ج 2، ص 355). امام علي نيز دوست نداشتند کسي بگويد «حَيَّاكَ اللَّهُ» [حق سبحانه و تعالى تو را زنده دارد، يا مالت ببخشد يا سالمت بدارد] (حسيني زبيدي، 1414ق، ج 19، ص 361)، مگر اينکه اين تحيت را با افزودن سلام تکميل کند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 646).
ب. مباني معرفتي نظريه هنجاري «سلامْ آغاز»
رفتار و اعتقادات هر جامعه را بايد بر اساس مفاهيم و ارزشهاي خاص آن جامعه مطالعه نمود (گيدنز، 1377، ص 44). بر مبناي اين انگارۀ جامعهشناختي، لازم است هرگونه تحليل دربارۀ ارتباط سلامْ آغاز، در فرهنگ اسلامي طبق نگرش معرفتي اسلام به اين مقوله صورت گيرد، نه از منظر نظريات ارتباطي رايج که بسا سلام را به يک لفظ ساده بهعنوان خردهفرهنگي کماهميت همچون ساير الگوهاي رايج در آغاز ارتباط فروبکاهند. از سوي ديگر، آموزههاي اسلامي بر سه دسته هستند: معارف نظري در ابعاد اعتقادي (معرفت الهي، انبيا و معاد)، ارزشهاي اخلاقي، رفتارهاي فقهي (مطهري، 1380، ج 23، ص 33). مقصود از «نگرش معرفتي»، نگرشهاي نظري است که در اينجا در بُعد توحيدي و معرفۀاللهي لحاظ شده است.
سلام، در لغت بهمعناي عافيت (ابنمنظور، 1414ق، ج 12، ص 289) و در عرف قرآن کريم، از اسماء حسناي الهي است: «هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلام» (حشر: 23)؛ به اين معنا که خداي متعال، با موجودات با عافيت و بدون شر و ضرر رساندن برخورد دارد (طباطبائي، 1417ق، ج 19، ص 222). دستور سلام بهعنوان عنصر آغازين هر ارتباط مستند به همين نام الهي است؛ زيرا قرآن کريم، سلامي را که مردم به هم نثار ميکنند، از ناحيۀ خداي متعال دانسته (نور: 61) و رسول گرامي خدا فرموده است: «سلام، نامي از نامهاي خداوند است. پس شما آن را در بين خود پخش کنيد» (طبرسي، 1344، ص 199؛ بيهقي، 1423ق، ج 11، ص 198). امام باقر هم سلام کردن را مشتمل بر اسم الهي «سلام» ميدانند (صدوق، 1413ق، ج 1، ص 367).
بنابر آنچه گفته شد، بخصوص با تأمل در آيۀ شريفۀ سورۀ حشر (حشر: 23)، که به مقتضاي قواعد ادبي دلالت بر انحصار حقيقت «سلام» در حقتعالي دارد، منشأ سلام، تنها ذات مقدس الهي است. به همين دليل وقتي اصحاب پيامبر اسلام در پايان نماز ميگفتند: «السَّلَامُ عَلَى اللَّهِ»، ايشان فرمودند: چنين نگوييد؛ زيرا خداوند خود همۀ سلام و همواره سلام است ]پس معنا ندارد از غير او به او سلام برسد[ (نسائي، 1421ق، ج 1، ص 377). همچنين، حضرت خديجه و حضرت فاطمه زهرا، وقتي با ابلاغ سلام خداي متعال و حضرت جبرئيل مواجه شدند، پاسخي ناظر به اين اصل عرضه داشتند: «إِنَ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ، وَ مِنْهُ السَّلَامُ، وَ إِلَيْهِ السَّلَامُ» (عياشي، 1380ق، ج 2، ص 279). خداي متعال به بهشتيان نيز ابلاغ سلام ميکند و آنان وقتي به ملاقات خداوند ميروند، همين پاسخ را در آغاز سخن خود عرضه ميدارند (کوفي، 1410ق، ص 212–213).
امام خميني در تفسير سلام، بهعنوان يكى از اسماء اللّه و وجود عاريتي آن در بين موجودات، به آثار ارتباطشناختي اين رهيافت معرفتي توجه نموده است: «اين مسئله اشاره به مظهريت موجودات از اسماءالله است و بايد انسان اين لطيفۀالاهيه يعني حقيقت «سلام» را كه در باطن او نهفته است، اظهار كند و در همۀ عقائد و اخلاق و رفتار و ارتباطات به کار برد» (موسوي خميني، 1370، ص 368-369). اينجا است که حقيقت اسم «سلام» را در همۀ موجودات سارى ديده، با آنها با تحقق به حقيقت سلام معاشرت کرده و عالم را دارالسلام و مظهر «السلام» مشاهده خواهد نمود (همو، 1383، ص 113-114).
ج. گسترة ارتباطگران (فرستنده و گيرنده) در نظريۀ هنجاري «سلامْ آغاز»
اين الگو در حوزۀ درونفرهنگي اسلامي، داراي شش ساحت است:
1. ارتباط انسان مسلمان با خداي متعال: خداي متعال بر انسانهاي وارسته سلام ميفرستد. پاسخ ايشان نيز پاسخي خاص است که در مباني معرفتي بيان شد. بهعنوان آغاز ارتباط از ناحيۀ مسلمان با خداي متعال نيز توصيهاي به آغاز با سلام يافت نشده است. اما توصيه شده است در پايان نماز و پس از سلام، اين ذکر گفته شود: «اللَّهُم أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ السَّلَام» (کليني، 1407ق، ج 3، ص 476؛ صدوق، 1413ق، ج 1، ص 560). همچنين در زيارت امام حسين، توصيه شده است پيش از سلام بر پيامبر و ائمۀ هدي همين ذکر گفته شود (مفيد، 1413ق (ب)، ص 104). در برخي نمازهاي مستحبي نيز وارد است که همين ذکر پس از نماز گفته شود. سپس درخواست پاسخ از خداي متعال شده است: «حَيِّنَا رَبَّنَا مِنْكَ بِالسَّلَام»؛ پروردگارا، تو نيز پاسخ تحيت ما را با سلام مرحمت فرما (طوسي، 1411ق، ج 1، ص 322).
2. ارتباط انسان مسلمان با ارواح انبيا و اولياي الهي: هر مسلماني که به ايشان سلام کند، پاسخ او را خواهند داد (کليني، 1407ق، ج 3، ص 476؛ مجلسي، 1403ق، ج 97، ص 295).
3. ارتباط انسان مسلمان و فرشتگان حق: فرشتگان در بهشت با سلام بر مؤمنان با ايشان مواجهه دارند (رعد: 23 و 24؛ زمر: 73) و در ديدار انبيا در دنيا همچنين عمل کردهاند (ذاريات: 25). مؤمنان نيز در زيارت امام حسين بر فرشتگاني که در حرم آن حضرت اقامت دارند و منتظر فرارسيدن فرصت ياري امام در دوران ظهور هستند، سلام ميکنند (کليني، 1407ق، ج 4، ص 572).
4. ارتباط مسلمان با خود: مؤمنان در پايان نماز به خود سلام ميکنند. همچنين، در روايت است هرگاه به منزل خود وارد شديد، اگر کسي هم در خانه نبود، به خود سلام کرده و بگوييد: «السَّلَامُ عَلَيْنَا مِنْ رَبِّنَا» (حراني، 1363، ص115).
5. ارتباط انسان مسلمان با مسلمان ديگر: اين ارتباط که ميانفردي درونفرهنگي است، بين انسان زنده و مرده، زن و مرد، کودک و بزرگ صورت ميگيرد.
6. ارتباط فرد يا گروهي از مسلمانان با گروهي ديگر از مسلمانان: اين ارتباط که ارتباط گروهي و جمعي است، مانند ارتباط قبل گسترده است؛ چه از طريق گروهي انجام شود يا با وسائل ارتباط جمعي.
ساحتهاي مختلف ارتباطگران در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز» در نمودار 2 ارائه شده است.
د. سازههاي پيام در نظرية هنجاري «سلامْ آغاز»
عناصر پيام در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»، با اقتباس از نظريۀ ارتباطي پيشگفته، در سه محور زير ارائه ميشوند:
محور اول، رمز يا کدهاي پيام: لفظ «سلام» بايد طبق شکلهايي خاص که در نحوۀ ارائۀ پيام بيان خواهد شد، به کار رود و استفاده از غير آنها چون اشارۀ کف دست و انگشتان و ابرو مجاز نيست (خطيب بغدادي، 1417ق، ج 19، ص 80).
محور دوم، محتواي پيام: «السلام عليكم» بهمعناى سلام اللَّه عليكم است (مجلسي، 1406ق، ج 2، ص 221؛ مکارم شيرازي و همکاران، 1374، ج 23، ص 437)؛ پس نوعي ذکر خدا يا دعا کردن براي سلام گيرنده است (مجلسي، 1406ق، ج 2، ص 221)؛ به اين معنا که در سلام، علاوه بر احترام طرف مقابل، يادى از خدا نيز وجود دارد (مکارم شيرازي و همکاران، 1374، ج 23، ص 436-437). با توجه بهمعناي اسم سلام الهي، که در مباني معرفتي گفته شد، اين دعا به اين معنا است که عافيت الهي و سلامت و دوري از هر ضرر و شري بر شما باد. بنابراين، اگر در روايت آمده است که سلام دادن مؤمنان به هم، به اين معنا است که طرفين به هم ميگويند: من بر عهدي که خداوند با من دربارۀ تو دارد، پايبند هستم؛ يعني غيبت تو را نکنم و عيبجوييات ننمايم و خواهان زمينخوردن تو نباشم (طبرسي، 1344، ص 199)، بيانگر همين معنا از سلام و از مضامين ضمني آن است. همانطور که برخي مفسران و شارحان قرآن و حديث معتقدند: در سلام کردن، سلامتى سلام گيرنده در همه چيز، اعم از دين و ايمان و جسم و جان و سلامت اجتماعي، او را از خداوند تقاضا مىكنيم (مطهري، 1380، ج 25، ص 388؛ مکارم و همکاران، 1374، ج 23، ص 436-437). همچنين القاي امنيت به سلام گيرنده وجود دارد؛ يعني جان و آبرو و مال او از تجاوز سلام کننده در امان است (طباطبائي، 1417ق، ج 5، ص 31).
در اين زمينه از امام صادق روايت است که فرمود: سلام، نامى از نامهاى خداوند متعال است كه در ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معناى آن را در روابط خود به كار برند ... و کسي که سلام را به کار ميبرد، بايد دوست و سپس دشمنش از جانب وي در سلامت باشند وگرنه در سلام گفتنش، دروغگو است؛ هر چند در ميان مردم، لفظ سلام را همواره به کار برد (مصباحالشريعه، ص 95-96). اين روايت، گرچه قدري خدشه سندي دارد، اما مضمون آن مورد قبول علماي بزرگ اسلامي است (ر.ک: فيض کاشاني، 1423ق، ج 1، ص 393-394؛ غزالي، 1416ق، ص 218؛ موسوي خميني، 1383، ص 112). طبق مباني علم حديث، اين تأييد، نوعي تقويت اعتبار اين روايت است (مجلسي، 1403ق، ج 1، ص 28؛ طباطبايي، 1390، ص 266).
محور سوم، نحوۀ ارائۀ پيام: روش ارائۀ پيام در ارتباط سلامْ آغاز، بر حسب الفاظ پيام، پاسخ آن، سن و سال و جنسيت و وضعيت اجتماعي ارتباطگران، داراي مباحثي به اين شرح است:
سلام کردن بايد با الفاظ متعارف در عرف و شرع و طبق قواعد عربي باشد؛ يعني با الفاظي چون «سلام عليك» و يا «سلام عليكم» انجام شود (مازندراني، 1382ق، ج 11، ص 95). طبق روايات، سلام کردن به يک مسلمان را ميتوان با صيغۀ جمع (سلام عليکم) انجام داد؛ زيرا افراد ديگر همراه وي هستند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 645). مقصود از «افراد ديگر»، فرشتگاني چون ملائکۀ موکل و کاتب اعمال و... است که همراه انسان هستند (فيض کاشاني، 1406ق، ج 5، ص 597-598).
اصل سلام کردن مستحب است، اما پاسخ آن واجب است (کليني، 1407ق، ج 2، ص 644). بهتر است پاسخي زيباتر از سلام داده شود (نساء: 86)؛ يعني طبق روش پيامبر عمل شود: اگر کسي ميگفت: «سلام عليکم»، ميفرمودند: «سلام عليکم و رحمۀالله». اگر کسي ميگفت: «سلام عليکم و رحمۀالله»، در پاسخ ميفرمودند: «سلام عليکم و رحمۀالله و برکاته». اگر ميگفت: «سلام عليکم و رحمۀالله وبرکاته»، تنها ميفرمودند: «و عليک»؛ زيرا آن شخص، سلام را کامل ادا نموده و چيزي باقي نگذاشته است (سيوطي، 1404ق، ج 2، ص 188).
از نظر سن و سال، توصيه شده است کوچکتر بر بزرگتر سلام کند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 647؛ ترمذي، 1998، ج 4، ص 359)؛ اما پيامبر اکرم، خود بر کودکان سلام ميکردند و سفارش ميکردند به اين سنت عمل شود (صدوق، 1376، ص 72). اين دو حديث با هم تنافي ندارند؛ زيرا روايت اول، ناظر به وظايف کودکان است که بايد به بزرگترها احترام کنند و روايت دوم ناظر به ايجاد حس ترحم يا تواضع در بزرگترها، نسبت به کودکان يا تعليم آنان است. به هر حال، هر دو هم موظف به اداي تکليف خود هستند.
از نظر حالات اجتماعي، توصيه شده است ايستادگان بر نشستهها سلام کنند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 646–647) و آنکه در عبور است، بر کسي که نشسته سلام کند و سوارهها، بر پيادهها سلام کنند (همان؛ ترمذي، 1998، ج 4، ص 359). راکبان مرکب گرانتر چون اسب بر راکبان مرکب ارزانتر، چون قاطر سلام کنند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 646–647).
در ارتباطات درونگروهي، توصيه شده است، وارد شونده بر يک جمع، بايد بر آنان سلام کند (همان). آنان که تعداد کمتر دارند بر گروهي که بيشتر هستند سلام کنند (همان). همچنين، ارتباطات ميانگروهي، اگر يک نفر از گروهي، بر گروهي سلام کند، يا پاسخ سلام بدهد، به جاي آن گروه کافي است (همان).
اين نوع روايات که در مراعات مراتب در سلام کردن توصيه شده است، براي رعايت حقوق است. رعايت حقوق افراد صاحب فضيلت، امري لازم است، اما آنان هم از ابتلا به خودبيني و تعدي بر زيردست نهي شدهاند (طباطبائي، 1417ق، ج 5، ص 34).
در ارتباط بين دو جنس، به مردان توصيه شده است به زن سلام مکن (کليني، 1407ق، ج 5، ص 535). امام علي کراهت داشت بر زنان جوان سلام کند (طبرسي، 1344، ص 197)؛ اما پيامبر خدا، به زنان هم سلام ميکرد (همان؛ ابوداوود، بيتا، ج 4، ص 352). فقهاي شيعه هم معتقدند: تنها کسي مجاز است بر زنان سلام کند که با سلام کردن تحريک شهواني نشود. امام علي نيز گويا در مقام تعليم اين قاعده به اصحاب خود بودند.
سلام دادن به اموات در قبرستان نيز بهعنوان اولين نقطۀ آغاز ارتباط با ايشان، در دستورات اسلامي سفارش شده است (مجلسي، 1403ق، ج 99، ص 296).
برخي افراد هستند که گرچه مسلمان هستند، اما از سلام کردن بر ايشان نهي شده است:
گروهي از اهل معصيت؛ يعني شرابخواران و اهل قمار و افراد تهمت زننده به پاکدامنان و گناهکاراني که آشکارا گناه ميکنند و رباخواران (صدوق، 1362، ج 2، ص 484). اين نهي، به جهت نهي از دوستي با آنان و دل سپردن به ايشان و نوعي نهي از منکر است.
گروهي از افراد در حال خاص؛ يعني کسي که در حال نماز (حِميري، 1413ق، ص 94)؛ يا تشييع جنازه ميکند (کليني، 1407ق، ج 2، ص 646)؛ يا در راه رفتن به نماز جمعه (همان)؛ يا در حمام (همان)؛ يا دستشويي (صدوق، 1362، ج 2، ص 484) هستند، سلام دادن به اينگونه افراد هم نهي شده است.
هـ . بازخورد در نظريۀ هنجاري «سلامْ آغاز»
اگر کسي پاسخ سلام خود را دريافت نکرد، اولاً، نبايد به آن فرد بدبين شود؛ زيرا ممکن است آهسته پاسخ داده باشد (کليني، 1407ق، ج 2، ص 645)؛ گرچه سلام و پاسخ را بايد بلند گفت (همان)؛ همانطور که پيامبر اکرم وقتي شب به منزل وارد ميشدند، به گونهاي سلام ميکردند که خفتهاي را بيدار نکنند. در عين حال، افراد بيدار هم صداي او را بشنوند (مسلم، بيتا، ج 3، ص 1625). ثانياً، در روايت است که اگر به کسي سلام کردي و جوابت نداد، کسي که از او بهتر و پاکتر است ]فرشته يا خداي متعال[ پاسخات خواهد داد (طبرسي، 1344، ص 199؛ بيهقي، 1423ق، ج 11، ص 198).
و. پايان ارتباط در نظريۀ هنجاري «سلامْ آغاز»
اسلام توصيه کرده است، هنگام برخاستن از نزد مسلمانان نيز با سلام وداع با ايشان خداحافظي کنيد (ابناشعث، بيتا، ص 229) تا اگر پس از شما، هر گفتوگوي خيري انجام دادند، از آن بهره بريد. اگر هم سخنان بدي را گفتند، از شر آن در امان مانيد (حميري، 1413ق، ص 46).
ز. آثار ارتباط «سلامْ آغاز» در بهينهسازي ارتباطات اجتماعي
استفاده از تقويتهاي دوستانه در ارتباطات ميانفردي، مانند دست دادن، لبخند زدن، و... موجب ميشود مخاطبان ما احساس آرامش کنند (هارجي و همكاران، 1390، ص 167). علاوه بر اين، روشهاي امنيتبخشي در آغاز ارتباط، که مورد تأکيد روايات نيز هستند، توصيۀ اسلام، استفاده از ارتباط «سلامْ آغاز»، پيش از اين ارتباطات غيرکلامي است. بهطورکلي، سلام کردن موجب امنيت اجتماعي است (نهجالبلاغه، 1414ق، ص 512). طبق سفارش قرآن، لازم است مؤمنان پيش از وارد شدن بر خانههايي غير از منزل خود، به اهل آن سلام کنند (نور: 27)؛ زيرا هرگاه کسي وارد بر ديگران شود، نوعي هراس ناآشنايي در آن افراد ايجاد ميکند که با سلام کردن به آنان، تسکين مييابد (صدوق، 1403ق، ص 162).
سلام کردن موجب ايجاد روابط دوستانه ميشود؛ زيرا روش دگردوستي اين است که مسلمانان، سلام را در بين خود گسترش دهند (فتال نيشابوري، 1375، ج 2، ص 418). روش آشتي دادن افراد قهر نيز سلام کردن به هم است (بخاري، 1422ق، ج 8، ص 52).
ح. روشهاي انگيزشي در فرهنگسازي بر اساس نظريۀ هنجاري «سلامْ آغاز»
اين روشها، داراي گسترۀ وسيعي از انگيزشهاي دنيوي، اخروي، فردي و اجتماعي به شرح زير ميباشد:
- نقش والاي ارتباط «سلامْ آغاز» در ارتقاي ايمان و طهارت درون: سلامپراکني در بين همۀ مردم، بهترين اخلاق اهل دنيا و آخرت است (مجلسي، 1403ق، ج 73، ص 12). در مقابل، کسي که سلام را ترک کند، بخيلترين مردم است (طبرسي، 1344، ص 200). سلام کردن موجب آمرزش گناهان (طبراني، بيتا، ج 22، ص 180) و نشانه تواضع (کليني، 1407ق، ج 2، ص 646) و يا ريشۀ تواضع (طبرسي، 1344، ص 200) است. رسول خدا، سلام کردن به همه را در کنار شبزندهداري به عبادت و اطعام را از درجات والاي ايمان بر شمردهاند (ابنحنبل، 1421ق، ج 5، ص 437)، بلکه آن حضرت سوگند خوردند که از عوامل انحصاري در تقويت ايمان، گسترش سلام در جامعه است (فتال نيشابوري، 1375، ج 2، ص 418).
- تأثير در بهينهسازي روابط اجتماعي.
- يک حق اجتماعي: اولين حق از حقوق ششگانۀ مسلمان بر ساير مسلمان، سلام کردن بر او به هنگام ديدار است (مسلم، بيتا، ج 4، ص 1705). تعبير به «حق»، در اين حديث، افراد را به نوعي ملزم ميکند تا در اداي اين حق بکوشند. همانگونه که مقدم کردن اين حق بر ساير حقوق، دلالت بر اهميت آن در ايجاد ارتباطي دور از زيانبيني و زيانرساني دارد.
- ثوابهاي اخروي ارتباط «سلامْ آغاز»: سلام کردن به همه، موجب افزايش نيکيها (مفيد، 1413ق (الف)، ص 60)، نوعي صدقه (سيوطي، 1404ق، ج 2، ص 189)، براي حاجيان موجب قبولي حج است (بيهقي، 1423ق، ج 6، ص 26)، بلکه اگر کسي اهل نماز شب، صله ارحام، خوشسخني با مردم و اطعام طعام باشد، سلامپراکني را هم با اين امور بياميزد، بيشک در امنيت و سلامت کامل به بهشت خواهد رفت (برقي، 1371، ج 2، ص 387؛ بيهقي، 1423ق، ج 11، ص 182).
- آثار مادي ارتباط «سلامْ آغاز»: سلام کردن بر اهل خانه، که مورد تأکيد است (نور: 61؛ صدوق، 1403ق، ص 162)، موجب نزول برکت و انس فرشتگان است (صدوق، 1385، ج 2، ص 583).
- تشويق به سبقت در «سلامْ آغاز»: سلام هفتاد ثواب دارد که شصت و نه ثواب براي سلامدهنده و يک ثواب براي پاسخدهنده است (طبرسي، 1344، ص 197). کسي که آغازگر سلام باشد، بر پاسخدهندگان برتري دارد (بيهقي، 1423ق، ج 11، ص 198). او از تکبر پاک است (همان، ص 201) و به خدا و پيامبر نزديکتر است تا کسي که پاسخ دهد (کليني، 1407ق، ج 2، ص 645؛ ابوداوود، بيتا، ج4، ص 351).
- تنبيه اجتماعي بر ارتباطگري خارج از الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»: طبق روايات شيعه و سني، هر كس بدون سلام آغاز سخن كرد، نبايد به او پاسخ داد (كليني، 1407ق، ج 2، ص 644؛ سيوطي، 1429ق، ج 2، ص 585). طبق نقل ديگر، اصلاً نبايد اجازۀ سخن گفتن به او داد (حراني، 1404ق، ص 246). همچنين، کسي را به غذايت دعوت نکن، تا سلام کند (طبرسي، 1344، ص 199).
مدل ارتباط کلامي در نظريه هنجاري «سلامْ آغاز»
با توجه به ارزشهاي حاکم بر ارتباط سلامْ آغاز، الگوي هنجاري ارتباطي سلامْ آغاز را ميتوان با عنوان يک الگوريتم در نمودار 3 ترسيم شده است.
در اين الگوريتم، سلام بهعنوان يک چرخۀ ارتباطي کامل (خودبسنده) شامل فرستند پيام، گيرنده پيام، معنا و پيام است. همچنين بهعنوان نقطۀ آغاز يک چرخۀ ارتباطي نشان داده شده است.
مقايسهاي ميان نظريه هنجاري «سلامْ آغاز» و الگوهاي آغاز ارتباط در ساير فرهنگها
در اين بخش از تحقيق، روش آغاز ارتباط در چند فرهنگ جهان (از غرب و شرق و خاورميانه) بهعنوان نمونه ارائه ميشود. در ادامه، به مقايسۀ اين الگوها، با الگوي اسلامي پرداخته ميشود.
الگوهاي ارتباطي غيراسلامي
در اين قسمت، آغاز ارتباط در چهارده فرهنگ جهان معرفي ميشود.
الف. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان انگليسي
کشورهاي انگليسيزبان، ارتباط کلامي را با «hello» آغاز ميکنند که معمولاً به «سلام» ترجمه شده است (آريانپور، 1385، ج 1، ص 10045). اما اين واژه، هرگز بهمعناي سلام نيست، بلکه داراي سه کاربرد است (سندرا آندرسون، 2005، ص 734) که عبارتند از:
- بيان تبريک مورد استفاده در ملاقات دوست يا در شروع يک تماس تلفني (an expression of greeting used on meeting a person or at the start of a telephone call).
- سخني براي جلب توجه کردن (a call used to attract attention).
- عبارتي براي بيان تعجب (an expression of surprise).
ب. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان فرانسه
در زبان فرانسه، ارتباط کلامي را با «Bonjour» و «Salut» آغاز ميکنند (مارسل، 1997، ص8) که «Bonjour» بهمعناي روزبخير (ژيلبر و قوامنژاد، 1386، ص 241) و «Salut» بهمعناي سلامت جسم است (پارسايار، 1385، ص774).
ج. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان آلماني
آلمانيها در آغاز گفتوگوي خود ميگويند: «Hallo» و معادل «hello» در انگليسي است (مولر و ميلر، 2000، ص60).
د. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان روسي
روسها در آغاز گفتوگوي خود، از دو کلمه استفاده ميکنند: در روابط رسمي و با افرادي که ارتباط صميمانه ندارند، از « здрáвствуйте» (zdrah-stvooy =) استفاده ميکنند و از لفظ «Привéт» (pree-vyet =) براي سلام در روابط نزديک و دوستانهتر استفاده ميکنند (ايرينا و آليستر، 2006، ص 7، 78؛ کافمن و همكاران، 2006، ص 69-70). اين دو لفظ، بهمعناي سلامت جسمي است (وسکانيان، 1374، ص 224 و 523). برخي گفتهاند: مقصود از اين درود و سلامت بودن هم نوعي خوشامدگويي است (کافمن و همكاران، 2006، ص 69-70).
و. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان پرتقالي برزيلي
در آمريکاي جنوبي، گويشگران زبان پرتقالي برزيلي، در آغاز ارتباطات معمولي از «Oi» استفاده ميکنند و در آغاز ارتباطات رسمي از «Olá» استفاده ميکنند (ويتلام، 2013، ص 215) و همان معناي جلب توجه را دارند که در آغاز ارتباط به زبان انگليسي گفته شد؛ لذا اگر ارتباطگر پشت تلفن باشد از «alô» استفاده ميکند (همان، ص 223). همانگونه که موقعيت (پشت تلفن) نيز تأييد ميکند و نيز با توجه به مباحث معناي «Hello» که گفته شد، اين لفظ هرگز بهمعناي سلامت بودن جسمي هم نيست، بلکه براي جلب توجه است که در عبارات فارسي هم به «هي! ...» ترجمه ميشود.
ز. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان اسپانيايي
گويشگران اسپانيايي، در آغاز ارتباط کلامي، از «ihola» [ola =] استفاده ميکنند. گويشگران اسپانيايي ساکن آمريکاي جنوبي نيز از «aló» استفاده ميکنند (کسز و همكاران، 2006، ص 34 و 70)، که مشابه همان اصطلاح پرتقالي است.
ح. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان مصريان قديم
مصريان قديم به هنگام برخورد با هم، به جاي اينكه به يكديگر سلام كنند، دست خود را تا زانو خم کرده و تعظيم ميكردند (هردوت، 1382، ص 2 و 171).
ط. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان عربي
اعراب پيش از اسلام، در آغاز ارتباط کلامي از جمله «انعم صباحاً» و «انعم مساء» (قمي، 1367، ج 2، ص 355؛ آلوسي، 1924، ص 192)، يا از تعابيري چون «حياك الله» يا: «حياك» (جوادعلي، 1422ق، ج 9، ص 27) استفاده ميکردند که بهمعناي «صبح بخير»، «عصر بخير» و «زندهباشي» هستند.
برخي مفسران معاصر، با استناد به اشعاري معتقدند: اعراب جاهلي هم تعبير لفظي «سلام» وجود داشته است (طباطبائي، 1417ق، ج 5، ص 32؛ مکارم شيرازي و همکاران، 1374، ج 4، ص 44). صاحب الميزان، شعر مورد نظر را نقل نکرده، اما تفسير نمونه آن را بهعنوان شعر جاهلي نقل کرده است؛ درحاليکه توبةبنالحُمَير، که شعر فوق را سروده، در دهۀ هفتاد هجري از دنيا رفته است (ر.ک: ابوالفرج اصفهاني، 1415ق، ج 11، ص 162-163). لذا متعلق به دوران اسلام است نه جاهليت؛ پس سلام را هم از اسلام اخذ کرده است.
تفسير الميزان، با استناد به سخني از لسانالعرب و نيز حکايت کردن سلام از زبان حضرت ابراهيم در قرآن، به وجود سلام قبل از اسلام معتقد است و سلام موجود نزد اعراب را از بقاياي سنت ابراهيمي ميداند (طباطبائي، 1417ق، ج 5، ص 32). اما استناد به لسانالعرب، بهعنوان يک فرهنگ لغوي، در برابر نقلهاي تاريخي مختلفي که در آنها الگوي آغاز ارتباط در بين اعراب را جز سلام دانستهاند، صحيح به نظر نميرسد. البته وجود اين الگو در شريعت ابراهيمي قابل انکار نيست، اما به نظر ميرسد در بين اعراب آن زمان نيز فراموش شده است؛ زيرا ارتباط سلامْ آغاز، تحيتي ازلي و ابدي است که ريشه در نبوت دارد. ازاينرو، در همۀ اديان الهي حضور داشته است؛ اما اين الگوي ارتباطي در بين پيروان آنان دستخوش جايگزيني شده است. همانگونه که حضرت موسي، وقتي به ديدار حضرت خضر رفت، به او سلام نمود. فرمود: تو کيستي؟ در اين سرزمين سلام کردن مرسوم نيست (طبري، 1387ق، ج 1، ص 367؛ ابناثير، 1385، ج 1، ص 162).
ي. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان عبري
در زبان عبري، پيش از صبحبخير، عصربخير و شببخير، از تعبير «שלום» براي آغاز ارتباط استفاده ميکنند و کاربردي شبيه «خوشآمديد» دارد (عوني عاشور، 1994، ص 37) و بهمعناي «حال شما چطور است؟» و «تندرستي؟» نيز در آغاز ارتباط به کار ميرود (تيرکل، بيتا، ص 19 و 58؛ حئيم، 1360، ص 555).
ک. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان ترکي استانبولي
گويشگران ترکي استانبولي، در اولين برخورد با هم ميگويند «Merhaba» (ييلماز و سوزر، بيتا، ص 5) و در روابط دوستانهتر « selām» به کار ميبرند (ترانو، 2012، ص 16) که همان سلام موجود در فرهنگ عربي – اسلامي است. البته معناي مورد درک آنان، سلامت جسمي است (کانار، 1374، ص 8 و 366) و «Merhaba» نيز بهمعناي «yaşa» است؛ يعني زندهباشي (همان، ص 579).
ل. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان ايرانيان باستان
ايرانيان باستان، طبق برخي تواريخ از بوسيدن و يا خم شدن براي آغاز ارتباط استفاده ميکردند (ر.ک: فخررازي، 1420ق، ج 10، ص 163). اگر لفظ درود نيز در شاهنامه براي آغاز ارتباط به کار رفته است، آن را براي ستايش به کار ميبردند که معناي اصلي آن در فرهنگهاي لغوي نيز همين ثنا و ستايش است منتهي لغتنويسان، به خيال هممعنايي سلام با اين واژه، آن را به سلام هم ترجمه کردهاند (ر.ک: نفيسي، بيتا، ج 2، ص 1492؛ انوري، 1383، ج 4، ص 3093).
م. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان هندي
هندوها، براي آغاز ارتباط از «नमस्कार» (=namaskār) استفاده ميکنند (تقوي و پيروزمفرد، 1386، ص 20) و «नमस» (=namas ) که بهمعناي خم شدن و احترام و کرنش و درود و ستايش و ثنا است (ر.ک: جلالي ناييني، 1384، ج 2، ص 390-391).
ن. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان چيني
در زبان چيني، آغاز ارتباط با ديگران را با واژه «你好» (=nǐhǎo) آغاز ميکنند. اين تعبير، بهمعناي سلام نيست؛ زيرا بخش اول از «你好» (=nǐhǎo)، يعني «你» (= nǐ) در زبان چيني، در انگليسي بهمعناي «شما» است (داويس، 1911، ص 6). بخش دوم از «你好» (=nǐhǎo) يعني «好» (= hǎo) در انگليسي، بهمعناي «خوب» است (همان، ص 48).
س. آغاز ارتباط در فرهنگ و زبان ژاپني
در فرهنگ ژاپن، چيزي با معاني درود و تحيت و مشابه سلام وجود ندارد، بلکه در ملاقات هنگام صبح تا ظهر در ارتباط غيررسمي ميگويند: «おはよう» (ohayō = ohhah-yohh) و در ارتباط رسمي ميگويند: «おはようございます» (ohayō gozaimasu = ohhah-yohh goh-zah-ee-mah-soo)، که هر دو بهمعناي صبحبخير هستند. در ملاقات، هنگام بعد از ظهر به همه کس ميگويند: «こんばんは» يا: (konnichiwa = kohn-nee-chee-wah)، که بهمعناي عصربخير است؛ و در ملاقات هنگام شب ميگويند: «おやすみ» (konbanwa = kohn-bahn-wah) که به معناي شببخير است (رک: کلارک و همامورا، 2005، ص 12 و 24؛ ساساتو، 2013، ص 11 و 64؛ کارول، 1999، ص 11؛ فرهنگ ژاپني به انگليسي، 1992، ص 482 و 488)؛ گرچه متأسفانه برخي مترجمان، اين دست تعابير را بهمعناي سلام انگاشتهاند (ر.ک: پرتو، 1377، ص 5).
مقايسه الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز» و الگوهاي غيراسلامي
پيامبر اکرم، خود پيشتاز مقايسۀ ارمغان ارتباطي سلامْ آغاز، با ديگر فرهنگهاي آن زمان بودهاند. اين الگو را جايگزين الگوي جاهليت و يهودي و مسيحي در آغاز ارتباط معرفي کردهاند (قمي، 1367، ج 2، ص 355). طبق نمونۀ ارائه شده از الگوهاي آغاز ارتباط، که تاکنون ارائه شد، ميتوان گفت: به احتمال زياد در هيچيک از فرهنگهاي جهان، از لفظ سلام و يا لفظي که بار معنايي مساوي با سلام داشته باشد، استفاده نشده است.
مقايسۀ اين الگوها حکايت از دو تفاوت عمده دارد:
تفاوت اول، تفاوت در معنا و پيام: چند مضمون در ارتباط «سلامْ آغاز» وجود دارد، که هرگز در الگوهاي غيراسلامي وجود ندارند، بلکه اين الگوها ارتباط را با نوعي توجه دادن، ستايش و احترام، خوشامد و وقتبخير و تواضع و بهندرت، در برخي الگوها (مانند الگوي روسي، عبري و ترکي استانبولي و شايد چيني)، آرزوي سلامتي تن و جسم براي فرد مورد ارتباط آغاز ميکنند. در همۀ موارد، نه متضمن سلام بهمعناي اسم الهي است و نه سلامتي مال و آبرو و... و نه حتي دعا براي سلامتي جسمي سلام گيرنده.
تفاوت دوم، تفاوت در هدف ارتباطگري: در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»، سلام کردن، مقدمۀ ارتباط و يا بهعنوان روشي در برقراري «ارتباط مؤثر» که در فرهنگها و متون ارتباطي غربي رايج است (ر.ک: باستاني، 1386، ص 162-174؛ فرهنگي، 1388، ص 109–113) محسوب نميشود؛ زيرا در فرهنگ غرب، مردم بر اساس بررسي و مقايسه هزينههاي ارتباطي قضاوت ميکنند و تا زماني که منافع برابر با هزينهها يا فراتر از آن باشد، روابط صميمانه است. اما اگر هزينهها از منافع فراتر رود، روابط بهتدريج كمرنگ ميشود (برکو و همكاران، 1389، ص 181). در متون رايج علم ارتباطات نيز از ارسطو تا شرام و تئودور نيوکامپ کلودشن و هارولند و جرورگن روش و...، همگي ارتباط را در راستاي نفوذ و تأثيرگذاري ارزيابي کردهاند (ر.ک: محسنيانراد، 1385، ص 43-44).
اما در نظام ارتباطي «سلامْ آغاز»، سلام کردن بهمعناي دعا و نثار سلامتي و عافيت همهجانبه به مخاطب است و سلام و جواب، خود يک فراگرد ارتباطي کامل است. همچنين طبق روايات، سلام کردن بر هر کس لازم است؛ چه مخاطب را بشناسد و چه نشناسد (بخاري، 1422ق، ج 1، ص 15). همچنين هيچيک از ارزشهاي مادي و منافع شخصي و غيرالهي و «اثربخشي» بهمعناي داد و ستدي رايج در اين فراگرد نقشي ندارند. به همين دليل، در روايت است هرگاه کسي به مالداران به گونهاي غير از سلام به فقيران سلام کند، خداوند در قيامت بر وي غضب خواهد نمود (صدوق، 1376، ص 442).
نتيجهگيري
نتايج اين تحقيق در پاسخ به چهار سؤال پژوهش به اين شرح است:
آغاز ارتباط در اسلام و بلکه در اديان الهي از زمان حضرت آدم، با «سلام» است، اما اکنون ديگر اثري از اين الگوي ارتباطي در فرهنگهاي موجود که منتسب به اديان الهي هستند ديده نميشود. دين اسلام، بر انتشار اين نام الهي و نثار آن توسط مسلمانان به همديگر اهتمام ورزيده و در ترويج و حفظ اين الگو و بيان پيام الهي آن کوشيده است.
نظريۀ هنجاري ارتباط سلامْ آغاز، داراي هشت بُعد است. مهمترين اين ابعاد چنين است: سلام، از اسماء حسناي الهي و بهمعناي عافيت از هر بدي است. ابعاد فقهي، تربيتي، اجتماعي و هنجارهاي انگيزشي در ترغيب به استفاده از اين الگو و شيوع آن در ميان مسلمانان و بيان آثار مادي، معنوي، دنيوي، اخروي، فردي و اجتماعي آن نيز که در اين تحقيق، به طور مفصل از آيات و روايات استخراج شدند، از همين آبشخور تغذيه ميکنند. معرفي و تبيين عناصر ارتباطي در فرايند ارتباط سلام آغاز، از ديگر نتايج اين تحقيق است که معاني مندرج در پيام ارتباطي سلام آغاز و روشهاي ارائۀ اين پيام نيز تبيين شدند.
مدل ارتباطي سلامْ آغاز، در قالب يک نمودار الگوريتمي ترسيم شد.
اين تحقيق نشان ميدهد که نظريۀ هنجاري ارتباط سلامْ آغاز، در دو جهت داراي تفاوت عميقي با معادلهاي آن در ساير فرهنگها است:
اولاً، معنا و پيام مندرج در الگوي ارتباطي «سلامْ آغاز»، که ريشه در سلام بهعنوان يک نام الهي دارد، دعا و آرزوي سلامت جسمي، روحي، اجتماعي و اخروي براي مخاطب است. اين پيام که نثارکنندۀ اسم سلام الهي و انتشاردهندۀ آن در جامعه است، به گيرندۀ آن چنين القا ميکند که جان، مال و آبروي وي، از ناحيۀ فرستندۀ پيام سلام، در ايمن است. به نظر ميرسد اين مضامين والا در الگوهاي غيراسلامي وجود ندارد. بنابراين، استفاده از الگوهاي جايگزين همچون وقتبخبر (صبحبخير، ظهربخير و ...) و يا انواع ديگر احوالپرسي، به جاي سلام کردن، بر خلاف نظر اسلام در آغاز ارتباط است. اين الگوهاي وارداتي هرگز هموزن ارتباط سلام آغاز نيستند.
ثانياً، الگوي ارتباطي سلامْ آغاز، هرگز با چارچوبها و تعريفهاي رايج از مقولۀ ارتباط قابل تبيين نيست؛ زيرا سلام و پاسخ آن در فرهنگ اسلامي، خود يک فراگرد ارتباطي کامل است و هرگز مقدمه براي ارتباط اثربخش و اغراض دنيوي آثار در چارچوبهاي «اثربخشي» بهمعناي داد و ستدي رايج که گفته شد نيست. بلکه خود پيام متعالي امنيت و سلامت را در ضمن دارد و البته آغاز هر ارتباطي بايد با سلام باشد. همانطور که سلام داراي آثار اجتماعي مهمي است، اما اين اثربخشي، مقصودي است که بالتبع مورد نظر است و مقصود اوليه نيست؛ يعني امر ارتباط سلامْ آغاز، در وجود و عدم و کمّ و کيف خود تابع اين منافع نيست.
- نهجالبلاغه، 1414ق، ترجمة محمد دشتي، قم، هجرت.
- ابطحي، محمدحسين و راحله منتظر، 1391، «مفهومشناسي تعاريف و اصطلاحات الگوي اسلامي ايراني پيشرفت»، در: مجموعه مقالات نخستين کنفرانس الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، تهران، پيام عدالت.
- ابناثير جزرى، 1385، الكامل، بيروت، دارالصادر.
- ابناشعث، محمدبنمحمد، بىتا، الجعفريات، تهران، النينوى.
- ابنحنبل، أحمدبنمحمد، 1421ق، مسندالإمام أحمدبنحنبل، بيروت، مؤسسةالرسالة.
- ابنمنظور، محمدبنمكرم، 1414ق، لسانالعرب، چ سوم، بيروت، دارالفكر.
- ابوالفرج اصفهانى، 1415ق، الأغاني، بيروت، داراحياءتراثعربى.
- ابوداود، سليمانبنالأشعث، بيتا، سنن أبيداود، بيروت، المكتبةالعصرية.
- اعرابي، سيدمحمد، 1382، تحقيق تطبيقي، چ دوم، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
- امام جعفربنمحمدالصادق، 1400ق، مصباحالشريعة، بيروت، مؤسسةالأعلمى.
- انوري، حسن، 1383، فرهنگ سخن، تهران، سخن.
- ايمان، محمدتقي و محمودرضا نوشادي، 1390، «تحليل محتواي کيفي»، عيار پژوهش، سال سوم، ش2، ص 15-44.
- آريانپور، منوچهر، 1385، فرهنگ انگليسي به فارسي، چ ششم، تهران، جهانرايانه.
- آلوسي، محمد شكري، 1924، بلوغالأرب، چ دوم، مصر، المطبعۀالرحمانيۀ.
- باستاني، قادر، 1386، اصول و تکنيکهاي برقراري ارتباط مؤثر با ديگران، ج دوم، تهران، ققنوس.
- بخاري، محمدبناسماعيل، 1422ق، الصحيح، بيروت، دارطوقالنجاة.
- برقى، احمدبنمحمدبنخالد، 1371ق، المحاسن، چ دوم، قم، دارالكتبالإسلامية.
- برکو، ري ام و همكاران، 1389، مديريت ارتباطات، ترجمة سيدمحمد اعرابي و داوود ايزدي، چ ششم، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
- بيهقي، أحمدبنالحسين، 1423ق، شعبالإيمان، رياض، مكتبةالرشد.
- پارسايار، محمدرضا، 1385، فرهنگ فرانسه به فارسي، چ دوم، تهران، رهنما.
- پرتو، محمد رضا، 1377، مکالمه ژاپني، تهران، مرکز نشر دانشگاهي.
- ترمذي، محمدبنعيسى، 1998، سننالترمذي، بيروت، دارالغربالاسلامي.
- تري يانديس، هريس، 1388، فرهنگ و رفتار اجتماعي، ترجمة نصرت فتي، چ سوم، تهران، رسانش و جامعهشناسان.
- تقوي، سيدنفيس حيدر و محمدمهدي پيروز مفرد، 1386، هندي در سفر، چ دوم، تهران، استاندارد.
- تيرکل، اليعيزر، بيتا، العبريۀ بسهولۀ للناطقين، بيجا، بينا.
- جلالي ناييني، سيدمحمدرضا، 1384، فرهنگ سانسکريت– فارسي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
- جمشيديان، اکرم، 1383، «فرهنگ سلام از منظر قرآن کريم»، کوثر، ش 15، ص 64-71.
- جوادعلي، 1422ق، المفصل فى تاريخالعرب قبلالإسلام، چ چهارم، بيجا، دارالساقي.
- چوبين، حسين، 1377و 1378، «سلام در اسلام»، مجلۀ دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران، ش 148، ص 230-240.
- حافظنيا، محمدرضا، 1386، مقدمهاي بر روش تحقيق در علوم انساني، چ سيزدهم، تهران، سمت.
- حراني، حسن بيعلي، 1404ق، تحفالعقول، چ دوم، قم، انتشارات اسلامي.
- حسيني زبيدي، محمد مرتضى، 1414ق، تاجالعروس، بيروت، دارالفكر.
- حِميَرى، عبداللهبنجعفر، 1413ق، قربالإسناد، قم، مؤسسة آلالبيت.
- حئيم، سليمان، 1360، فرهنگ عبري – فارسي، چ دوم، تهران، انجمن کليميان.
- خطيب بغدادى، 1417ق، تاريخ بغداد، بيروت، دارالكتبالعلمية.
- دادگران، محمد، 1385، مباني ارتباط جمعي، چ نهم، تهران، مرواريد.
- ژيلبر، لازار و مهدي قوامنژاد، 1386، فرهنگ فارسي به فرانسه، چ ششم، تهران، فرهنگ معاصر.
- سج ويک، پيتر و اندرو ادگار، 1387، مفاهيم بنيادي نظريه فرهنگي، ترجمة مهران مهاجر و محمد نبوي، تهران، آگه.
- سورين، ورنر و تانكارد جيمز، 1386، نظريههاي ارتباطات، ترجمة عليرضا دهقان، چ سوم، تهران، دانشگاه تهران.
- سيوطى، عبدالرحمن، 1404ق، الدرالمنثور، قم، كتابخانه آيتالله مرعشى.
- ـــــ ، 1429ق، الجامع الصغير، بيروت، دارالفكر.
- شکرخواه، يونس، 1372، «رمز و رازهاي معني و پيام»، رسانه، ش 12، ص 16-21.
- صدوق، محمدبنعلى، 1376، الأمالي، چ ششم، تهران، كتابچى.
- ـــــ ، 1362، الخصال، قم، انتشارات اسلامى.
- ـــــ ، 1385، عللالشرائع، قم، داورى.
- ـــــ ، 1403ق، معانيالأخبار، قم، انتشارات اسلامى.
- ـــــ ، 1413ق، منلايحضرهالفقيه، چ دوم، قم، انتشارات اسلامى.
- طباطبايي، سيدمحمدکاظم، 1390، منطق فهم حديث، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- طباطبائى، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان، چ پنجم، قم، انتشارات اسلامى.
- طبراني، سليمانبنأحمد، بيتا، المعجمالكبير، چ دوم، قاهره، مكتبة ابنتيمية.
- طبرسى، علىبنحسن، 1344، مشكاةالأنوار، چ دوم، نجف، المكتبةالحيدرية.
- طبرى، محمدبنجرير، 1387ق، تاريخالامم والملوك، چ دوم، بيروت، روائعالتراثالعربى.
- طوسى، محمدبنالحسن، 1411ق، مصباح المتهجّد، بيروت، مؤسسة فقهالشيعة.
- علياکبري، حسن، 1391، «تأملي به چيستي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت»، در: مجموعه مقالات نخستين کنفرانس الگوي اسلامي ايراني پيشرفت، تهران، پيام عدالت.
- عوني عاشور، 1994، تعلماللغۀالعبريۀ، چ دوم، الخليل، منشوراتالوطن.
- عياشى، محمدبنمسعود، 1380ق، تفسيرالعيّاشي، تهران، المطبعةالعلمية.
- غزالى، ابوحامد محمد، 1416ق، رسائلالإمامالغزالي، بيروت، دارالفكر.
- فتال نيشابورى، محمدبناحمد، 1375، روضةالواعظين، قم، رضى.
- فخررازى، محمدبنعمر، 1420ق، مفاتيحالغيب، چ سوم، بيروت، داراحياءالتراثالعربى.
- فرهنگي، علياکبر، 1388، ارتباطات انساني، چپانزدهم، تهران، رسا.
- فيض كاشانى، محمدمحسن، 1406ق، الوافي، اصفهان، كتابخانه أميرالمؤمنين.
- ـــــ ، 1417ق، المحجۀ البيضاء، چ چهارم، قم، انتشارات اسلامي.
- قمى، ابوالقاسم، 1378ق، قوانينالأصول، چ دوم، قم، علميه.
- قمى، علىبنابراهيم، 1367، تفسير قمى، چ چهارم، قم، دارالكتاب.
- کانار، محمد، 1374، فرهنگ جامع فارسي به ترکي استانبولي، تهران، شيرين.
- کريمي، سعيد، 1378، «درسهايي از مکتب اسلام»، ماهنامۀ درسهايي از مکتب اسلام، سال سي و نهم، ش 10، ص 60-68.
- كلينى، محمدبنيعقوب، 1407ق، كافي، چ چهارم، تهران، دارالكتبالإسلامية.
- كوفى، فراتبنابراهيم، 1410ق، تفسير فرات الكوفي، تهران، وزارت ارشاد.
- گيدنز، آنتوني، 1377، جامعهشناسي، چ چهارم، تهران، نشر ني.
- مازندرانى، محمد صالحبناحمد، 1382ق، شرحالكافي، تهران، المكتبةالإسلامية.
- مايرز، گيل.اي، مايرز، ميشله.تي، 1383، پويايي ارتباطات انساني، ترجمة حوا صابر آملي، تهران، دانشکده صدا وسيما.
- مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالأنوار، چ دوم، بيروت، دارإحياءالتراثالعربي.
- مجلسى، محمدتقى، 1406ق، روضةالمتقين، چ دوم، قم، كوشانبور.
- محسنيانراد، مهدي، 1385، ارتباطشناسي، چ هفتم، تهران، سروش.
- محمدپور، احمد، 1392، روش تحقيق کيفي، چ دوم، تهران، جامعهشناسان.
- مسلمبنالحجاج، بيتا، الصحيح، بيروت، دارإحياءالتراثالعربي.
- مطهرى، مرتضي، 1380، مجموعه آثار، چ دهم، قم، صدرا.
- مفيد، محمدبنمحمد، 1413ق (الف)، الأمالي، قم، كنگره شيخ مفيد.
- ـــــ ، 1413ق (ب)، المزار، قم، كنگره شيخ مفيد.
- مكارم شيرازى، ناصر و همكاران، 1374، تفسير نمونه، تهران، دارالكتبالإسلامية.
- مككوايل، دنيس، 1385، نظرية ارتباطات جمعي، ترجمة پرويز اجلالي، چ دوم، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها.
- موسوي خميني، سيدروحالله، 1370، آدابالصلاة، چهفتم، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام.
- ـــــ ، 1383، سرالصلاة، چ نهم، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام.
- ميلر، جرالد ر، 1389، ارتباط کلامي، ترجمة علي ذکاوتي قراگزلو، چ چهارم، تهران، سروش.
- وسکانيان، آ، 1374، فرهنگ روسي– فارسي، بيجا، جانزاده.
- نسائي، أحمدبنشعيب، 1421ق، السنن الكبرى، بيروت، مؤسسةالرسالة.
- نظام نيشابورى، 1416ق، غرائبالقرآن، بيروت، دارالكتبالعلميه.
- نفيسي، علياکبر، بيتا، فرهنگ نفيسي، تهران، کتابفروشي خيام.
- هارجي، اون و همكاران، 1390، مهارتهاي اجتماعي در ارتباطات ميانفردي، ترجمة مهرداد فيروزبخت و خشايار بيگي، چ پنجم، تهران، رشد.
- هردوت، 1382، تاريخ هردوت، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران.
- Carol Akiyama, 1999, Nobuo Akiyama; Learn Japanese the Fast and Fun Way, Barron’s Educational series Inc.
- Casas, et al, 2006, Andrew Lockett; Mark Ellingham; Latin american Spanish, New York & london.
- Clarke, Hugh & Motoko Hamamura, 2005, Colloquial Japanese (Second edition), Routledge; New York & london.
- Davis, Darrell Haug, 1911, Chinese-English pocket dictionary (with Mandarin and Shanghai pronunciation), T’U-SE-WEI PRESS.
- Hakan Yılmaz | Zeki Sözer; Yabancı Dilim Türkçe1; Yayınları Dilmer.
- Irina & Alistair MacLean, 2006, Rough Guide Russian phrasebook, London; Lexus Ltd Press.
- Kaufman, et al, 2006, Serafima & Wieda, Nina; Russian FOR dummies; wiley publishing, Inc; USA, Canada & UK ; 2006.
- Marcella Beacco Di Giura, Massia Kaneman-Pougatch, Sandra Trevisi, dynamique Jennepin; Café crème: méthode de français; [pour grands adolescents et adultes] 1, hachette livre francais langue etrangere, 1997.
- Müller & Müller, 2000, Alice & Stephan; Learning German, Alpha books; Indianapolis.
- Sandra Anderson, 2005, Collins English Dictionary, Glasgow: HarperCollins.
- Sato, Eriko, 2013, Japanese For Dummies, John Wiley & Sons, Inc.
- Taranov, Andrey, 2012, Turkish vocabulary for English speakers-5000 words, T&P Books Publishing.
- Whitlam, John, 2011, Modern Brazilian Portuguese Grammar )A Practical Guide, Routledge, New York & london.
- 研究社日英辞典, 1992, The kenkyusha japanese -english learner's dictionary, Kenkyusha, Japan.