معرفت فرهنگی اجتماعی، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 30، بهار 1396، صفحات 55-80

    شیوه ها و شگردهای نفوذ اجتماعی، فرهنگی؛ با تأکید بر نظریه استفاده و خشنودی و نقش شبکه های اجتماعی در نفوذ

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمد فولادی وندا / دانشيار مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / fooladi@iki.ac.ir
    رؤیا بناکار / دانشجوي دكتري فلسفه دانشگاه آزاد واحد قم / mosafer.moheb@gmail.com
    چکیده: 
    جوامع مختلف، تحت تأثیر تحولات عظیم علمی و تکنولوژیکی، در حال تبدیل شدن به جامعه اطلاعاتی و شبکه ای هستند. ظهور شبکه های اجتماعی با گستره ملی و فراملی، و تبدیل آن به یک رسانه خصوصی فارغ از هر نوع کنترلی از سوی دولت ها، به  وسیله ای بی بدیل در عرصه ارتباطات تبدیل شده اند. این رسانه ها با نفوذ عمیق در لایه های زیرین زندگی اجتماعی بشر، سبک زندگی و حتی هویت آنان را به شدت متأثر کرده است. این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیلی،  به بررسی شگردها و شیوه های رسانه های ارتباط جمعی، به ویژه شبکه های اجتماعی برای نفوذ اجتماعی و فرهنگی می پردازد. در یک تحلیل جامع، یافته های پژوهش حاکی از این است که شگردها و شیوه های نفوذ اجتماعی عبارتند از: اعتماد و محرم اسرار پنداشتن، تمایل و علاقه، تحریک احساسات و عواطف، تدریجی و مستمر بودن ارتباط،  سست کردن باورها و اعتقادات دینی، ایجاد اختلافات قومی و مذهبی، ترویج شبهات، بى‏مبالاتى و ولنگارى فرهنگی و اخلاقى. رسانه های ارتباط جمعی، با بهره گیری از انواع این شگرد ها، و تأثیرات رفتاری، نگرشی، شناختی، عاطفی و فیزولوژیکی زمینه استفاده بیشتر، رضایت، جذب و نفوذ بیشتر مخاطبان را فرهم می کنند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Styles of Social, Cultural Influence; with Emphasis on the Theory of Use and Contentment and the Role of Social Networks in Influencing People
    Abstract: 
    Owning to the great scientific and technological influences, different societies are being altered into information societies. Social networks with its national and international scope and converting them into private media that is independent form government`s supervision are now unique means for communication. Influencing the deep layers of social life of the human, these media have affected the lifestyle and even identity of the human. Using an analytical-theoretical approach, the present paper seeks to explore the styles of mass media especially social networks for the social and cultural influence. In a comprehensive analysis the findings show that the styles of social influence include; trust and confidentiality, inclination and connection, stimulating emotions, continuous step-by-step relationship, weakening religious beliefs, ethnic and religious disputes, promoting doubts and moral and cultural inconsiderateness. Using these styles and behavioral, observational, recognition, emotional and physiological effects, mass media has prepared the grounds for more satisfaction, attraction and influence of the audiences.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    بيان مسئله
    بحث نفوذ، به ويژه نفوذ اجتماعي و فرهنگي از كارآمدترين راهبردهاي و شگردهاي تسخير يك فرد، ‌افراد جامعه و ملت است. امروزه مهم‌ترين راهبرد دشمنان در تسخير و تسلط بر كشورهاي صاحب فرهنگ، تمدن، و سرمايه انساني و مستقل، نفوذ سياسي، اجتماعي و فرهنگي مي‌باشد؛ راهبردي كه به مراتب كم‌هزينه‌تر، راحت‌تر و كارآمدتر از جنگ نظامي و اشغال سرزميني است. در نفوذ اجتماعي و فرهنگي، برخلاف اشغال و جنگ نظامي كه نيازمند سلاح‌هاي مخرب و نيروي انساني فراوان و قتل عام فراوان از طرفين جنگ و اشغال سرزمين است، نه نيازمند سلاح مخرب هستيم، نه نيروي انساني خودي، نه كشورگشايي و تسخير سرزمين و نه قتل و عام، بلكه از ابزارهاي گوناگون از جمله رسانه‌هاي ارتباط جمعي، بخصوص شبكه‌هاي اجتماعي گوناگون و از نيروهاي نفوذي دشمن بهره برده مي‌شود. هدف هم نه تسخير سرزمين، بلكه ايجاد تغيير در جهان‌بيني، فرهنگ، باورها، بينش‌ها، رفتار و نگرش‌هاي افراد و تغيير هويت ملت‌ها و فرهنگ‌هاي مستقل مي‌باشد. هدف اصلي در بحث نفوذ فرهنگي و اجتماعي، سست کردن بنيان‌هاي فكري، مباني ديني و ايدئولوژيك، فرهنگ و پايه‌هاي وحدت ملي، تشديد اختلافات داخلي، بي‌تفاوت ساختن مردم نسبت به فرهنگ و نظام سياسي خود مي‌باشد. امروزه استراتژيست‌هاي نظام سلطه، با به کارگيري فناوري‌هاي مدرن اطلاعاتي و ارتباطي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي گسترده، كشورهاي مستقل و صاحب تمدن و فرهنگ اصيل، به ويژه كانون خانواده‌ها آنان را هدف اصلي خود قرار داده‌اند. در حقيقت، خانواده كه بنيان اصلي هر جامعه‌اي را تشكيل مي‌دهد، با سست شدن روابط بين اعضاي آن، ديگر نمي‌توان انتظار جامعه‌اي شکوفا و رو به رشد و متعالي داشت.
    پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و پس از قرن‌ها حيات دوباره اسلام در اين سرزمين، نظام سلطه با شيوه‌ها و شگردهاي گوناگون و با همه توان خود، به مقابله با اين نظام سياسي پرداخت؛ «تهاجم فرهنگي»، «شبيخون فرهنگي»، «ناتوي فرهنگي»، «جنگ نرم» و سرانجام، «نفوذ فرهنگي» آخرين شيوه دشمن براي نفوذ، تسخير و سلطه بر جوامع اصيل اسلامي، به ويژه نظام اسلامي است. اين راهبرد، راهبردي به مراتب تأثيرگذارتر و كم‌هزينه‌تر از ساير راهبردهاست.
    هر چند در عرف سياسي، «نفوذ» به معناي ورود و تخريب است، اما تخريب تنها بخشي از هدف و يا نتيجه قطعي آن است. بنابراين، «تخريب» با مقوله «نفوذ» پيوند ناگسستني دارد و داراي وجوه مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، علمي و... مي‌باشد. رسوخ و نفوذ سياسي، معمولاً داراي تأثير سريع‌تر است، و در عرصه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، عموماً كند، زمانبر و آرام مي‌باشد. هر چند هر دو نفوذ، در نهايت با هدف «تغيير» و «تخريب» صورت مي‌گيرد. در نفوذ فرهنگي و اجتماعي، هدف اصلي تخريب هويت يك فرد، افراد و يا ملت است؛ تهي ساختن آنان از هويت اصيل فرهنگي و تمدني، ديني، باورها، ارزش‌ها و حتي تغيير نوع نگرش و سبك زندگي آنان است، به گونه‌اي كه آن گونه كه آنان مي‌خواهند، فكر كنند، چيزي كه دوست دارند، ارزش بدانند، به روشي كه مي‌پسندند،‌ زندگي كنند.
    اين مقاله، با رويكرد تحليلي، نظري و مطالعه اسنادي، و با هدف بررسي شگردها و شيوه‌هاي نفوذ اجتماعي، فرهنگي تدوين يافته و در پي پاسخ به اين سؤال است كه نفوذ فرهنگي، اجتماعي از طريق شبکه‌هاي اجتماعي چگونه و با چه شيوه‌ها و يا شگردهايي صورت مي‌گيرد، ديدگاه و تحليل قرآن و منابع ديني در اين زمينه چيست؟
    مفهوم‌شناسي بحث
    ابتدا لازم است به تعريف برخي مفاهيم مرتبط با بحث بپردازيم. اين واژه‌ها عبارتند از:
    1. نفوذ
    «نفوذ» در لغت به معناي رخنه، تسلط و سلطه مي‌باشد (معين، 1345، ص 1246). همچنين در لغت به معناي خرق و تجاوز، اجرا، خلوص و ورود در وسط چيزي آمده است. منافذ، مجاري نفوذ و رخنه است (معلوف، 1387، ذيل واژه). «نفوذ» در معنايي چون رخنه، داخل شدن، راه يافتن نهاني، اثر کردن، سرايت، راهيابي، جاري شدن، تحقق يافتن، اعتبار، قدرت و توانايي آمده است (رک.: دهخدا، 1377،‌ ذيل واژه؛‌ معين، 1381، ذيل واژه؛ عميد، 1355، ذيل واژه). البته معاني اخير، معاني مجازي واژه و به‌عنوان لوازم و آثار سرايت و نفوذ به کار برده مي‌شود؛ زيرا شخصي که در قلوب مردم نفوذ کرده است، داراي اعتبار و سپس قدرت و توانايي مي‌شود. در عربي، واژه «نفوذ» به معناي رخنه کردن، رسوخ کردن، اجرا شدن، گذشت و گذر کردن، تمام شدن و به پايان رسيدن آمده است (معلوف، 1379، ذيل واژه؛ ابن‌منظور، 1384، ذيل واژه). همچنين «نفذالامر» به معناي اجراي کاري است و تنفيذ به معناي اجرايي کردن، هدف زني و انجام کاري آمده است.
    2. نفوذ اجتماعي، سياسي
    اما «نفوذ اجتماعي»، در لغت به معناي تأييد، ‌اعتبار، برتري، و تفوق آمده است (آريانپور كاشاني، 1369،‌ ذيل واژه). در اصطلاح سياسي و اجتماعي، نفوذ به معناي «راه يافتن پنهاني در گروهي يا جايي به منظور «هدفي» است (ر.ک: عميد، 1355، ذيل واژه). اين هدف شامل تأثير گذاشتن، ضربه زدن، قدرت‌يابي، اعتباريابي، اطلاعات‌‌گيري و مانند آن انجام مي‌گيرد. نفوذ در اصطلاحات اجتماعي و سياسي، به معناي مفهوم لغوي خود، يعني رخنه و نفوذ در افکار، عقايد و اثربخشيدن و ايجاد تغيير به منظور اهداف نفوذ کننده به كار مي‌رود. بنابراين، افراد نفوذ کننده بايد از مقبوليت و محبوبيت اجتماعي زيادي برخوردار باشند تا بتوانند در جامعه تأثيرگذار باشند و افراد جامعه از آنان پيروي کنند و اعمال و رفتار خود را مطابق آنان سازند.
    نفوذ در اصطلاح اجتماعي و سياسي نيز به فرايندي از پيوندها اطلاق مي‌شود كه به موجب آنها، افراد از روابط سطحي به روابط صميمانه پيش مي‌روند. گاهي هم به اعمال قدرت اجتماعي، افراد با گروه‌ها، براي تغيير نگرش‌ها، رفتار ديگران تعريف مي‌شود. نفوذ اجتماعي سياسي، داراي پيامدهاي رفتاري پذيرش، اطاعت و همرنگي است: پذيرش، يعني اجابت يك درخواست صريح و مستقيم در حضور ديگران. اطاعت، يعني انجام يك دستور صريح كه صادركننده آن معمولاً فردي قدرتمند يا داراي پايگاه اجتماعي و سياسي بالاست. همرنگي يا همنوايي، در نتيجه فشار غيرمستقيم صورت مي‌گيرد (ر.ك: فرانزوي، 1381، ص 9-177).
    نفوذ اجتماعي در روان‌شناسي به دو دسته تأثير گروه بر فرد و تأثير فرد و يا افراد بر يكديگر مطرح است. نفوذ گروه بر افراد، خود به دو دستة كلي نفوذ هنجاري و نفوذ اطلاعاتي تقسيم مي‌شود. نفوذ هنجاري كه به همرنگي با جماعت و تغيير در رفتار فرد با هدف انطباق و همسويي با گروه تعريف مي‌شود، با هدف و قصد قبلي تغيير ارزش‌ها صورت نمي‌گيرد، بلكه هنگامي كه فرد وارد جريان تعامل با گروه مي‌شود، به تدريج تغييرات ارزشي، شناختي و رفتاري او شكل مي‌گيرد. همنوايي و همسويي با گروه، يا حاصل فشار گروه بر فرد است، يا خواست و تمايل خود فرد براي همانندي و پيوستن به جمع گروه و يا اعتقاد به درست بودن رفتار گروه است. نفوذ اطلاعاتي، در نتيجه نياز به اطلاعات خاص و درست و مطابق با اطلاعات مورد نظر صورت مي‌گيرد. بنابراين، در نتيجه حضور و عضويت فرد در گروه، جنبه‌هايي از وجود فرد تحت تأثير نفوذ اجتماعي تغيير مي‌كند. نمود اين تغييرات در رفتارها، باورها، احساس‌ها، شناخت‌ها، اهداف، ارزش‌ها و نيازها تجلي مي‌يابد (ر.ك: سام دليري، ‌1388).
    نفوذ در مسائل معنوي و عاطفي يا احساسي، به معناي حکومت بر قلب‌ها و عواطف و احساسات آمده است. همچنين، نفوذ در اصطلاح نظامي به معناي ورود با قهر و غلبه و چيرگي مي‌باشد.
    اما در خصوص نفوذ افراد بر يكديگر و گروه بايد گفت: برخي اساساً معتقدند كه نفوذ به معناي فعاليت افراد است كه خود به مستقيم و غيرمستقيم و عمدي و غيرعمدي تقسيم مي‌شود. در بحث از نفوذ اجتماعي و فرهنگي هم نفوذ فرد، افراد و گروه‌ها اعم از هنجاري و يا اطلاعاتي، مستقيم و يا غيرمستقيم و عمدي و يا غيرعمدي مطرح مي‌باشد.
    3. «نفوذ» در قرآن
    در قرآن كريم هم واژه «نفوذ» به کار رفته است. خداوند مي‌فرمايد: «يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلاَّ بِسُلْطانٍ» (رحمن:33)؛ ‌اي گروه جنيان و انسيان، اگر مي‌توانيد از کرانه‌‌هاي آسمان‌ها و زمين به بيرون رخنه کنيد و گذر کنيد، پس رخنه و گذر کنيد، ولي جز با به دست آوردن تسلطي، رخنه و گذر نمي‌کنيد. علامه طباطبائي اين نفوذ را مربوط به زمان آخرت و قيامت گرفته، و به نقل از الوسي اين چنين آورده است:
    مراد از استطاعت، قدرت است و مراد از نفوذ از اقطار، فرار از کرانه‌هاي محشر است؛ زيرا کلمه اقطار جمع قطر به معناي ناحيه است؛ و معناي آيه اين است که اي گروه جن و انس! اگر توانستيد از حساب و کتاب قيامت بگريزيد، اين شما و اين نواحي آسمان‌ها و زمين، ولي به هر طرف بگريزيد، بالاخره به ملک خدا گريخته‌ايد و شما نمي‌توانيد از ملک خدا درآئيد و از مواخذه او رها شويد. دليل اينکه خداوند جن را در آيه جلوتر از انس آورده، براي اين است که طايفه جن در حرکات سريع و تواناتر از انسان است. اينکه فرمود: «لاتنفذون الابسلطان»؛ يعني قادر بر نفوذ نخواهيد بود، مگر با نوعي سلطه که شما فاقد آن هستيد و منظور از سلطان، قدرت وجودي است. البته در قرآن سلطان به معناي برهان و يا مطلق حجت است و نيز سلطان به معناي ملک نيز آمده است (آلوسي، 1364، ج 27، ص 112).
    اما نفوذ در اصطلاح علوم نظامي نيز به معناي ورود به مکاني به وسيله چيرگي و غلبه و پيشروي آشکار و نهان در قرآن آمده است. قرآن بيان مي‌کند که ذوالقرنين براي دفاع در برابر حملات يأجوج و مأجوج، يک ديوار دفاعي از آلياژ آهن و مس گداخته در ميان دره‌اي از دو کوه ساخت که قابل نفوذ نبود. خداوند دراين باره مي‌فرمايد: «فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً» (کهف: 97)؛ پس نه توانستند از آنها بالا روند و نه آن را سوراخ کنند و رخنه‌اي ايجاد نمايند.
    از جمله نمونه‌هاي تاريخي نفوذ اجتماعي از منظر قرآن، داستان حضرت موسي است. از نظر قرآن، زماني که حضرت موسي، فرعون را به توحيد و خداپرستي دعوت و معجزات خود را ارائه نمود (اعراف: 107-108)، درباريان فرعون، او را ساحر خواندند (اعراف: 109-110). آنان از فرعون خواستند تا ساحران را جمع و معجزات موسي را باطل کنند (اعراف: 111-112). ساحران فراخوان شده و مردم در ميدان اصلي شهر، جمع شده، با وعده دريافت پاداشي خوب از فرعون، دست به کار و سحر خود را ارائه کردند (اعراف:113-114). آنها سحري عظيم آوردند (اعراف: 116)، به گونه‌اي كه مردم و حتي حضرت موسي را نيز به وحشت انداخت (طه: 67-68). اما زماني که حضرت موسي، به اذن خدا عصاي خود را بر زمين افکند، چنان ساحران تحت تأثير قرار گرفته، و جذب موسي شدند که بي‌اختيار به سجده افتادند و ايمان در قلب آنها وارد و مستقر گرديد، به گونه‌اي که هيچ اقدامي نتوانست آنها را از تصميمشان بازدارد (اعراف: 117-122). هرچند فرعون با مشاهده اين وضعيت، تصمييم گرفت دست‌و‌پاي آنان را به صورت «خلاف» قطع کند (اعراف: 123-124). با اين حال، هيچ اقدامي نتوانست ايمان ساحران را که از درون دچار انقلابي عظيم شده بودند، سست گرداند (اعراف: 125-126). اين نوع جذب و نفوذ، رخنه و نفوذ عميق در عمق وجدان مخاطبان است.
    از منظر قرآن، نفوذي ارزشمند است که جايگاه عقلاني داشته باشد. به گونه‌اي که ميان عقل و قلب هماهنگي برقرار شود. به‌عنوان نمونه، انبياي الهي، مردم را بر اساس قوه تعقل و عقل‌گرايي به سوي حق هدايت مي‌کردند و آنان با استفاده از عقل و قلب، بر جسم و جان مردم حکومت مي‌کردند. مردم هم آنان را بر اساس اسوه حسنه پذيرفته و با جان و دل از آنان پيروي مي‌کردند تا جايي که رهبران الهي را بر خودشان اولويت ‌بخشيدة، مقدم مي‌كردند: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً» (احزاب: 21).
    نفوذ در مسائل معنوي هم از منظر قرآن مطرح است كه شامل حکومت بر قلب‌ها و عواطف و احساسات است. خداوند در اين باره مي‌فرمايد: «به برکت رحمت الهي، با آنان نرم خو و پرمهر شدي و اگر تندخو و سخت دل بودي، قطعاً از پيرامون تو پراکنده مي‌شدند. پس، از آنان در گذر و بر ايشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و چون تصميم گرفتي بر خدا توکل کن؛ زيرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد» (آل‌عمران: 159).
    از‌اين‌رو، مي‌توان گفت: نفوذ برنامه هوشمندي است که دشمن با برنامه‌ريزي دقيق و اقدامات رسانه‌اي، تبليغاتي و رواني مي‌کوشد تا بر باورها، رفتارها و احساسات جامعه هدف، تأثيرگذارد، به گونه‌اي که آنان همان چيزهايي را باور کنند که دشمن مي‌خواهد، همان چيزي را احساس کنند که دشمن اراده کرده است، همان کاري را انجام دهند که دشمن دوست دارد، و افراد جمع نه تنها از همسويي و همفکري با دشمنان خويش خوشنود باشند، بلکه بدان نيز افتخار کنند (حدادعادل، 1378، ص 51).
    چارچوب نظري بحث
    با نگاهي به نظريه‌هاي موجود، پيرامون مفهوم‌سازي واژه «نفوذ» و تبيين علمي آن، به نظر مي‌رسد نظريات پيرامون ارتباط مخاطب و رسانه در اين زمينه مناسب باشند.‌ در دهه‌هاي 1920 و 1930 تصور مي‌شد كه ارتباط مخاطب و رسانه، ارتباطي يك سويه هست و فقط رسانه‌ها بر مخاطبان تأثير مي‌گذارند. اما كم‌كم انديشمندان به اين نتيجه رسيدند كه اگر چه نمي‌توان منكر اثرگزاري رسانه‌ها بر مخاطبان شد، اما تصور يك سويه بودن اين تأثير تصوري نادرست است؛ زيرا اين سنخ نظريه‌ها نشان دادند كه مخاطب يك عنصر منفعل نيست، بلكه در مواجهه با وسائل ارتباط جمعي، به صورت فعال نقش‌آفريني مي‌كند (نصراللهي و همايون، 1391، ص 213). امروزه اين سخن كه رسانه‌هاي ارتباط جمعي از نظر گستره و تنوع، توسعه فوق‌العاده‌اي يافته، به ويژه با ظهور شبكه‌هاي اجتماعي كه كاملاً ارتباط دو سويه است و از مخاطب به «كاربر» تعبير مي‌شود، كاملاً محسوس و مشهود است. در اين ميان، نظريه «استفاده و خشنودي» نقطه عطفي در اين روند محسوب مي‌شود. مك‌كوايل مي‌نويسد: سؤال اصلي اين نظريه آن است كه چرا مردم از رسانه‌ها استفاده مي‌كنند و آنها را به چه منظوري به كار مي‌گيرند؟ (مك‌كوايل، 1385، ص 104). اين نـظريه بر آن است كه‌ مـردم‌ بـراي‌ کسب راهنمايي، آرامش، سازگاري‌، اطلاعات و شکل‌گيري هويت شخصي از رسانه‌ها استفاده مي‌کنند (همو، 1388، ص 104). حال اگر‌ چنانچه‌ رسـانه‌‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي بتوانند نياز افراد را به‌ خوبي‌ رفع‌ کنند‌ و بين‌ محتواي‌ رسانه‌ و نياز افراد همخواني و همسويي وجود داشته بـاشد، فـرد ارضاء و خشنود مي‌شود. در غير اين ‌صورت، نياز وي ارضاء نشده باقي مي‌ماند و افراد از رسانه‌هاي مـورد نـظر رويگردان مي‌شوند. فرض اصلي‌ اين نظريه ايـن اسـت کـه افراد مخاطب، کم و بيش به صورت فـعال، بـه دنبال محتوايي هستند که بيشترين رضايت را براي آنان فراهم سازد. ميزان اين رضـايت بـستگي به نيازها‌ و علايق‌ فرد دارد (ويـندال و هـمکاران، 1387، ص 274). براي فعال بودن مخاطب، چهار بعد تعريف كرده‌اند: تعمدي و هدفمند بودن، آگاهانه و انتخابي بودن، درگير شدن و سودمندي (نيكو و همكاران، 1381، ص 48). هدف اسـاسي ايـن رويـکرد، تحقيق در چگونگي انتخاب، دريافت و شيوه عـکس‌العمل مـخاطبان به رسانه‌ها است. بر اساس اين رويکرد، فعال بودن يک مخاطب‌ پيش‌ از هـر چيز، به انگيزه روشن و مصرّانه او در انـتخاب محتوا و برنامه‌هاي مورد نـظر و همچنين ارتباط دوسويه و فعال با رسانه بـستگي دارد. هر چند اين انتخاب مـي‌تواند تـحت تأثير‌ موضوعات‌ ديگري همچون بازتاب آگاهانه شخص‌ از‌ تجربيات او در ارتباط با رسانه‌ها، فوايد او از رسـانه‌ها و اهداف ديگري باشد كه در‌ زندگي‌ مـورد اسـتفاده قرار مي‌دهد‌.
    فرضيه‌ کليدي اين رويکرد اين است ‌که مخاطب، انتخابي را که از ميان رسانه‌ها و محتواهاي مـختلف بـه عمل مي‌آورد، آگاهانه و براساس انگيزه اسـت. در واقع، نظريه اسـتفاده و خـشنودي، فعاليت‌ مخاطب‌ را مسلم فـرض مي‌کند و معتقد است: مخاطبان از آنچه که انجام مي‌دهند و اينکه چرا انجام مي‌دهند، آگاه هستند و لذا مـي‌توانند گـزارش‌هاي معتبري از خشنودي‌هاي رسانه‌اي خود ارائه کـنند.
    رابـين، پنـج‌ فـرض بـنيادين نظريه استفاده و خـشنودي را مـشخص کرده است (رابين، 1993، ص 98):
    1. مردم در استفاده از رسانه‌ها، داراي هدف و انگيزه‌ هستند. چنين رفتار هدف‌مندي براي آنان سودمند است و پيـامدهايي بـراي آنان و جامعه‌ دارد‌.
    2. مردم براي برآورده ساختن نيازها يـا امـيال خـود، از مـنابع و مـحتواي ارتـباطي استفاده مي‌کنند. استفاده از ‌‌رسانه‌ها‌، براي کسب رضايت يا منفعت از جمله جست‌وجوي اطلاعات براي رفع شک‌ و ترديد‌ و حل‌ مسائل و مشکلات شخصي است.
    3. عوامل اجتماعي و روان‌شناختي، واسطه رفـتار ارتباطي است. رفتار ارتباطي، پاسخي به‌ رسانه‌ها، ‌به ميانجي وضعيت‌هاي اجتماعي و روان‌شناختي مانند تعامل ميان فردي، مقوله اجتماعي و شخصيت‌ است.
    4. بين رسانه‌ها و ساير اشکال‌ ارتباطات براي انتخاب، توجه و استفاده رقـابت وجـود دارد؛ يعني بين اشکال ارتباط رسانه‌اي و ارتباط ميان‌فردي، براي برآورده ساختن نيازها و خواسته‌ها رابطه وجود دارد.
    5. در روابط بين رسانه‌ها و افراد، معمولاً افراد‌ در مقايسه با رسانه‌ها، نفوذ و تأثيرگذاري بيشتري دارند.
    بـا تـوجه به اهميت نيازها و انگيزه‌هاي مخاطب در استفاده از رسانه‌ها و زمينه فردي و اجتماعي اين نيازها، الگوي اين نظريه را‌ مي‌توان چنين‌ ترسيم کرد: زمينه‌هاي اجتماعي و روان‌‌شناختي، موجب ايجاد نياز براي فرد مي‌شود. در نـتيجه، انتظارات و توقعات از رسانه‌هاي جمعي، موجب تنوع و جذابيت بيشتر برنامه‌هاي آنها مي‌شود. با جذابيت برنامه‌ها، كاربران و مخاطبان جذب برنامه‌هاي متنوع رسانه‌ها شده، زمينه تأثيرپذيري آنان را فراهم مي‌سازند. مي‌توان مجموع نيازها و انگيزه‌هاي مخاطب را در استفاده از رسـانه‌ها، در چهار مقوله جـاي داد:
    1. آگـاهي و نظارت: مردم براي کسب اخبار و اطلاعات از دنياي پيرامون و نظارت بر محيط‌ اجتماعي‌ خويش، از رسانه‌ها استفاده مي‌کنند.
    2. روابط شخصي: مردم در فرايند ارتباط، رسانه‌ها را همراه و همنشين خود تلقي ‌کرده، از محتواي آنها بـراي ارتباط و گفت‌وگو با ديگران استفاده مي‌کنند.
    3. هويت‌ شخصي‌: مردم‌ از رسانه‌ها براي کسب خودآگاهي، يافتن‌ الگوهاي‌ رفتاري و تقويت ارزش‌هاي شخصي استفاده مي‌کنند.
    4. سرگرمي و گريز از واقعيت: مردم از رسانه‌ها براي سرگرم شدن و گـريز از مـشکلات زندگي روزمـره‌ و تخليه‌ عاطفي‌ استفاده مي‌کنند (مهدي‌زاده، 1389، ص 73-74).
    بنابراين،‌ نظريه استفاده و خشنودي بر سه فرض مبتني است: اول، افراد از رسـانه‌ها براي اهداف شخصي خود استفاده مي‌کنند. دوم، مردم‌ اين‌ اهداف‌ را مي‌شناسند و مـي‌توانند آنها را مـعرفي کنند. سوم اينکه‌ به زغم تفاوت ميان افراد از نظر استفاده از رسانه‌ها، برخي‌ زمينه‌هاي‌ مشترک‌ ميان آنان وجود دارد. اينكه براستي چرا كاربران و افراد، به راحتي جذب رسانه‌ها مي‌شوند، و به شدت تحت تأثير آنها قرار مي‌گيرند، پژوهش‌ها حكايت از اين دارند كه مردم به چهار‌ نوع‌ مختلف‌، از بـرنامه‌هاي رسانه‌اي استفاده مي‌کنند و از آنها لذت مـي‌برند. اول، رسانه‌ها عامل «گريز» هستند‌. افراد به كمك رسانه‌ها، و با استفاده از آنها، از مشكلات و محدوديت‌هاي زندگي خود گريزانند و براي اندك زماني، مشغول، از مشكلات دور،‌ و از زندگي خشنود مي‌شوند؛ زيرا به هنگام ارتباط‌گيري با رسانه‌ها، نگراني‌ها و تشويش‌هاي زندگي شخصي خود را کنار مي‌گذارند. دوم اينکـه،‌ رسانه‌ها‌ نوعي ‌»ارتباط فردي» پديد مي‌آورند. برخي شخصيت‌هاي رسانه‌ها و يا شبكه‌هاي اجتماعي، به همراهان زندگي فرد تبديل مي‌شوند و مردم با‌ آنان‌ ارتباط عميقي برقرار ‌کرده،‌ از آنان تأثير مي‌پذيرند؛ ‌زيرا آنان را به‌عنوان الگوهاي خود برمي‌گزينند. سوم، رسانه‌ها در توسعه و گسترش «هويت شخصي» نقش مهمي‌ ايفا مـي‌کنند‌. سـرانجام اينکه، رسانه‌ها «منبع شناخت و آگاهي» از رويدادهاي جهان پيرامون هستند.
    يـافته‌هاي پژوهـش‌هاي گوناگون کـوثري‌ (1386‌)، عـاملي (1389)، عـدلي‌پور (1391) نيز حاكي از اين است كه کاربران از شبکه‌هاي اجتماعي مجازي براي تفريح و سرگرمي، حفظ ارتباط با دوسـتان‌ و آشـنايان‌، کـسب اخبار و اطلاعات و غيره استفاده مي‌کنند. در مجموع، يـافته‌هاي پژوهـش در زمـينه انـگيزه‌ و هـدف‌هاي‌ اسـتفاده‌ از شبکه‌هاي اجتماعي مجازي نشان داده است که پاسخگويان بيشتر براي گذران وقت، سرگرمي و تفريح‌ و پيدا‌ کردن دوستان دوران کودکي و قديمي از شبکه‌هاي اجتماعي استفاده مي‌کنند و نياز کاربران‌ به‌ برنامه‌هاي‌ سـرگرم‌کننده و تفريحي، بيشترين نياز رسانه‌اي آنان محسوب مي‌شود.
    اين پژوهش، نظريه استفاده و خشنودي را به عنواب چارچوب تحليلي خود انتخاب كرده است و معتقد است كه ميزان جذابيت رسانه‌ها و رضايت كاربران از آنان، زمينه‌ساز نفوذ بيشتر و تأثيرگذاري بر مخاطبان است. امروزه، پرژوه جهاني‌سازي فرهنگ غربي، به كمك رسانه‌هاي ارتباط جمعي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي به دنبال نفوذ در روح و روان افراد و تغيير سبك زندگي آنان و تغيير هويت ملي و ديني آنان و سوق دادن ايشان به سمت بحران هويت ملي و پذيرش فرهنگ غربي است و چون اين شبكه‌هاي اجتماعي، با شيوه‌ها و شگردهاي گوناگون و با جذابيت‌هاي رسانه‌اي و هنري در همه عرصه‌ها فعاليت مي‌كنند، افراد با استفاده از اين رسانه‌ها و تأمين و ارضاي نيازهايشان،‌ زمينه خشنودي و رضايت از آنها، جذب آنها مي‌شوند.
    نقش شبكه‌هاي اجتماعي در نفوذ اجتماعي
    يكي از مهم‌ترين ابزارهاي نفوذ اجتماعي فرهنگي، رسانه‌هاي جمعي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي هستند. شبکه‌هاي اجتماعي به دو شبکه مجازي و غيرمجازي تقسيم مي‌شود.
    الف. شبکه‌هاي غيرمجازي: شامل مجموعه‌اي از افراد و گروه‌هاي انساني هستند که در محيط اجتماعي واقعي فعاليت مي‌کنند. محيط طبيعي، انساني، خانواده، محيط كار، دوستان و...؛
    ب. شبکه‌هاي اجتماعي مجازي: اين شبکه‌ها، به لحاظ عموميت يافتن در ميان کاربران و با گستره وسيع جغرافيايي در درون مرزهاي ملي، تبديل شدن به يک ارتباط خصوصي و شخصي و فارغ از هر نوع کنترل از سوي مراجع قدرت، به‌وسيله‌اي بي‌بديل در عرصه ارتباطات تبديل شده‌اند و زمينه‌هاي تأثيرگذاري خارج از کنترل دولت‌ها و نهادهاي قدرت را در جوامع به ‌وجود آورده‌اند (معمار و همكاران، 1391، ص 156).
    از اين شبکه به نام «شبکه اجتماعي اينترنتي» نام برده مي‌شود که شامل مجموعه‌اي از وب‌سايت‌هايي است که از کاربران دعوت مي‌کنند تا علاقه، سلايق، افکار و فعاليت‌هاي خود را با همديگر به اشتراک بگذارند. اين شبکه‌ها شامل وب‌سايت‌هايي است که داراي امکانات ويژه‌اي از قبيل چت، پيام‌رساني الکترونيکي، نقل و انتقال تصاوير و صدا و غيره که همگي موجب جذب افراد و ارتباط بيشتر کاربران با يكديگر مي‌شود. در شبکه‌هاي اجتماعي، کاربران به دنبال پيدا کردن دوستان قديمي، نوشتن خاطرات، بارگذاري عکس و کليپ‌هاي دلخواه، مشاوره، ازدواج، شغل، خريد و فروش و تبلغ كالا، اشتغال و... بسياري از چيزهاي ديگر هستند (پمپک و همکاران، 2009، ص 228). در اين شبکه‌ها از واژه «مخاطب» به «کاربر» تعبير مي‌کنند؛ زيرا روابط افراد از نوع تعاملي مي‌باشد و کاربر صرفاً مصرف کننده محتوا نيست، بلکه خود نيز در اين شبکه‌ها در فرايندهاي جمعي غيرمتمرکز به توليد محتوا مي‌پردازد. کاربران مي‌توانند با استفاده از شبکه‌هاي اينترنتي، وبلاگ‌ها، ميکروبلاک‌ها، پاک‌دست‌ها و ساير گونه‌هاي رسانه اجتماعي، محتواي توليد را منتشر کنند و رسانه شخصي داشته باشند. به هر ميزان اين شبكه‌ها، نياز مخاطبان را برآورده سازند، و خشنودي و رضامندي آنان را تأمين كنند، زمينه جذب و نفوذ مخاطبان را براي خود فراهم ‌ساخته‌اند. اين رضايت، زمينه استفاده بيشتر، در نتيجه خشنودي و جذب بيشتر را فراهم خواهد ساخت.
    بنابراين رسانه‌هاي ارتباطي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي، با بهره‌گيري از شگردهاي جاذب هنري و نيز به دليل همگاني بودن و سهولت استفاده از آنها و مخاطب محور بودن، بهترين، راحت‌ترين و كارآمدترين ابزار حذب و نفوذ در مخاطبان مي‌باشند. امروزه رسانه‌هاي نوين، در همة شئون زندگي انسان نفوذ کرده، تغييرات بسياري در سبک زندگي و نوع ارتباطات وي با عالم هستي پديد آورده است. در نتيجه، همه ساختارها و فرايندهاي مادي و معنوي زندگي بشر را دگرگون كرده است (ر.ك: كاستلز، 1380). بي‌شك تحول گسترده و حيرت‌آوري كه رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي در زندگي بشر پديد آورده‌اند، ناشي از جذابيت و در نتيجه ميزان بهره‌گيري و رضامندي و خشنودي از آن است. ازاين‌رو، ما هر روز شاهد افزايش ضريب نفوذ و تأثيرپذيري از آن هستيم. ظهور اينترنت، پس از اختراع چاپ و پيدايش راديو و تلويزيون، نقطه عطف در تاريخ ارتباطات است. در واقع، اينترنت، به ويژه اينترنت سيار به بخشي از زندگي روزمره تبديل‌شده است (همان). کاربرد گسترده اينترنت در سطح جهان، به حدي آسان است که مزيت همه فناوري‌هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي گذشته را در خود جمع كرده است (اخوان ملايري و همکاران، 1393).
    گسترش اينترنت و شبكه‌هاي اجتماعي به گونه‌اي است كه در سال 2004 حدود 50 ميليون وب‌سايت به ثبت رسيده بود. در‌حالي‌كه اين مقدار به 100 ميليون در سال 2006 افزايش يافت (اخترمحققي، 1392، ص 42). اين ابزارهاي نوين، در مدت زمان بسيار کوتاه، به اقصي نقاط جهان رسوخ کرد و در عمق حيات انساني جاي گرفت و عميقاً در زندگي انسان نفوذ و بخش جدايي‌ناپذير زندگي بشر گرديد. برخي از اينها عبارتند از: 1. فيس بوک (Facebook.com)؛ 2. توييتر (twitter.com)؛ 3. لينکداين (Linkedin.com)؛ 4. گوگل پلاس (Google+)؛ 5. يوتيوب (youtube.com)؛ 6. اينستاگرام (Instagram)؛ 7. تلگرام؛ 8. لاين (مالکي، 1394). اين ميزان گسترش و اقبال از اين شبكه‌ها، حكايت از رضامندي و خشنودي مخاطبان از آنها دارد كه خود زمينه‌ساز جذب آنها خواهد شد. ازاين‌رو، هر تکنولوژي در يک معنا بعد هستي‌شناختي دارد؛ حال، بايد ديد فضاي جديد و به تعبير ديگر عصر اينترنتي، چه ويژگي‌هايي دارد و چه نوع تحولات اجتماعي را به بار مي‌آورد (ساروخاني، 1391، ص 87).
    در دنياي ارتباطات امروزي، رسانه‌هاي ارتباط جمعي، به بخش جدايي‌ناپذير زندگي مردم تبديل شده‌اند. شبکه‌هاي اجتماعي بخشي از رسانه‌هاي اجتماعي هستند که به دليل ويژگي ممتاز خود، کاربران بسياري را به خود جذب کرده‌اند. اين ميزان جذب حكايت از رضايت كابران از آنان و ميزان بالاي استفاده از اين شبكه‌ها دارد. اين شبكه‌ها در عرصه فضاي مجازي، اطلاعات وسيعي را منتشر مي‌کنند. افراد در مواجهه با اين فضا و تکثر منابع در ساخت هويت، دچار سردرگمي مي‏شوند. از بين رفتن زمان و مکان و نقش بيشتر فضا در دنياي مجازي، تجلي آشکاري دارد. افراد در مواجهه با اين فضاهاي دوم، بنيان‌هاي هويت خود را متزلزل مي‌بينند و دچار ترديد و اضطراب مي‌شوند.
    در کشور ما، رشد شبکه‌هاي اجتماعي با سرعت حيرت‌آوري در ميان مردم شيوع پيدا کرده، به دليل ناآشنايي مردم با اقتضائات اين فضا و آشنانبودن با فرهنگ رفتاري در دنياي مجازي، تأثيرات سوء اين شبکه‌ها دامنگير افراد و خانواده‌ها شده است. به گونه‌اي كه بنيان خانواده‌هاي با هويت فرهنگي اصيل را دگرگون كرده است.
    ازاين‌رو، آثار و پيامدهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي فناوري‌هاي نوين، به ‌ويژه شبکه‌هاي اجتماعي مجازي، اهميت موضوع را صد چندان كرده است. نفوذ عميق رسانه‌ها در لايه‌هاي زيرين زندگي اجتماعي بشر امروزي، چنان گسترده است كه سبك زندگي انسان را رسانه‌ها تعيين مي‌كنند. پژوهشگران به بررسي اين موضوع مي‌پردازند که چنين فناوري‌هايي چه امکانات و مـحدوديت‌هايي بـراي زندگي سياسي سالم‌تر، به‌ويژه از لحاظ تعديل و تحديد عوامل محدود و مخدوش‌کنندة ارتباطات کلامي، ميزان پايبندي به قواعد دموکراسي و حقوق بشر به‌وجود مي‌آورند (يزدخواستي و همکاران، 1392).
    اما در خصوص تأثيرات شبكه‌هاي اجتماعي بايد گفت: در اغلب موارد، پنج دسته از تأثيرات رسانه‌اي بر روي افراد مدنظر است که عبارتند از: تأثيرات رفتاري، نگرشي، شناختي، عاطفي و فيزولوژيکي. بدين‌سان رسانه‌هاي ارتباط جمعي، از طريق شگردهاي خاصي، با نفوذ در مخاطبان، نگرش آنان را به زندگي و دنياي پيرامون تغيير مي‌دهند. تأثيرات رفتاري، زماني رخ مي‌دهد که يک مصرف‌کننده پيام رسانه‌اي، اعمال يا کنش‌هايي را انجام مي‌دهد که از طريق رسانه‌ها ارائه شده‌اند. تأثيرات نگرشي زماني است که رسانه‌ها به عقايد، باورها و ارزش‌هاي مصرف‌کنندگان پيام شکل دهند. تأثيرات شناختي نيز زماني است که رسانه‌ها فکر و آگاهي مصرف‌کنندگان را تغيير مي‌دهند. تأثيرات عاطفي هم هنگامي است که رسانه‌ها احساسات معيني را در مصرف‌کنندگان پيام مي‌آفرينند؛ احساساتي از قبيل ترس، اضطراب و سرخوشي. تأثيرات فيزيولوژيکي نيز آن دسته از تغييرات در برانگيختگي يا ساير واکنش‌هاي جسماني است که از مصرف رسانه‌ها ناشي شده‌اند (ر.ك: همان، ص 162). همه اين نوع تأثيرات ناشي از جذابيت و سهولت استفاده و همه زماني و همه مكاني بودن استفاده از شبكه‌هاي اجتماعي است كه در نتيجه خشنودي كابران و تأثيرپذيري آنان صورت مي‌گيرد.
    دنيايي كه رسانه‌هاي ارتباطي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي براي بشر فرهم ساخته‌اند، و در اشکال ارتباطي نوين، افراد نياز ذاتي به همجواري جغرافيايي با همديگر ندارند. آنها ممکن است از نظر قاره‌اي از هم جدا باشند، اما اين رابطه، رابطه‌اي ذهني و فکري است. اين رابطه مجازي و ارتباطات گسترده بدون مرز، تأثيرات هويتي عميقي بر افراد و جوامع دارد. فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي از طريق ارائه الگوها و پيام‌هاي گوناگون و به نمايش درآوردن فرهنگ و انديشه‌هاي مختلف، هويت و ثبات گذشته را تحت تأثير قرار داده، به برساختن هويت‌ها مطابق با خواسته‌هاي خود مي‌پردازند. بنابراين، غفلت از تأثيرات فضاي مجازي بر هويت افراد و جامعه، با توجه به غيرممکن بودن کنترل کامل اين فضا و ابعاد گسترده آن، به‌طوري‌که افراد قادرند در تمام طول شبانه‌روز، با استفاده از رايانه‌هاي شخصي و تلفن همراه خود، حامل اين فضا بوده و ارتباط دائم با آن برقرار کنند (حيدري، 1392، ص 46). براين‌اساس، بسياري از کارکردهاي خانواده، به ‌وسيله اين رسانه تعاملي در محيطي مجازي صورت مي‌گيرد. دنيايي كه شبكه‌هاي اجتماعي براي بشر ساخته‌اند، موجب شده است ما در سکوت زندگي ‌کنيم، در شلوغي به سر ‌بريم، منزوي باشيم، كمترين ارتباط حقيقي را در صحنه‌هاي واقعي با همنوعان خود داشته باشيم.
    از جمله كاركردهاي رسانه‌هاي ارتباطي، نفوذ در افراد و جامعه و تغيير هويت آنان است. هويت از دو بعد مورد مطالعه قرار مي‌گيرد: بعد فردي که همزمان با رشد فرد حاصل مي‌شود. بعد اجتماعي بيانگر اين است که «ديگران چه کساني هستند». در يک تعريف کلي، مي‌توان گفت: هويت معاني ذهني شامل ارزش‌ها، اعتقادات، هنجارها، نمادها، طرز تلقي‌ها و آگاهي‌هاي مختص به يک «خود» فردي يا اجتماعي و احساس تعلق و تعهد به آن خود است (باقري دولت‌آبادي و همكاران، 1392). با تأثيرگذاري عميق رسانه‌ها، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي، كه ناشي از ميزان ارتباط با آنهاست، به دليل ترويج برنامه‌هاي ناسازگار با ارزش‌ها و فرهنگ حاكم، هويت فردي، جمعي و ملي افراد دچار تزلزل مي‌گردد. مفهوم بحران هويت، ناشي از شرايط جديد فضاي جهاني شده کنوني است. از مهم‌ترين عوامل بروز بحران هويت، گسترش صنعت ارتباطات، به ‌ويژه فضاي مجازي اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي سايبري است. اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي، منابع هويت‌ساز سنتي و معمول در جوامع را تضعيف و کارکرد آنها را با دشواري روبرو کرده است. اين بحران فقط به کشورهاي جهان سوم و در حال ‌توسعه محدود نيست. به گونه‌اي كه در جهان امروز هيچ جامعه‌اي نمي‌تواند ادعا کند که از تأثيرات ناشي از اين بحران در امان خواهد بود (ر.ك: معمار، 1391، ص 163). هويت ملي نوعي احساس تعلق به ملتي خاص است؛ ملتي که نمادها، سنت‌ها، مکان‌هاي مقدس، آداب ‌و رسوم، قهرمانان تاريخي و فرهنگ و سرزمين معين دارد. هويت ملي يعني احساس تعلق به گروهي از انسان‌ها، به‌واسطه اشتراک داشتن در برخي عناصر فرهنگي و شبه‌فرهنگي. شبكه‌هاي جهان اجتماعي، افزون بر هويت فردي، اجتماعي، هويت ملي را هم نشانه رفته‌اند (فولادي، 1386، ص 95).
    اين هويت يعني همه هستي يك فرد، جامعه و ملت، و احساس تعلق او به زبان، فرهنگ، جامعه و گذشته تمدني، سرزمين، حكومت و...، توسط رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي زير سؤال رفته، دچار بحران مي‌گردد. اين امر با شگردهايي كه رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي براي جذب مخاطب دارند، و با كسب رضايت مخاطبان و كابران از آنان، در نتيجه استفاده بيشتر و تأثيرپذيري و جذب بيشتر اتفاق مي‌افتد.
    شگردها و شيوه‌هاي نفوذ فرهنگي، اجتماعي
    «شيوه» و «شگرد»، در كتاب‌هاي لغت به معناي راه، روش، طريقه، طرز عمل، طرز كار و اسلوب آمده است. به عبارت ديگر، بحث در اين است كه براي نفوذ در يك قوم و ملتي، چه روش، شيوه و طريقه‌اي وجود دارد. در بحث از نفوذ، دو طرف وجود دارند: ارسال كننده پيام و دريافت كننده و مخاطب پيام. هر دو مي‌توانند فرد، گروه، سازمان، ملت و حتي صاحب يك فرهنگ باشند كه پيام و سيگنال ارسال و يا آن را دريافت مي‌كنند. با عنايت به چارچوب نظري و ابزارهاي نفوذ فرهنگي و اجتماعي، شيوه‌ها و شگردهاي جذب و نفوذ را مي‌توان در موارد زير بيان كرد:
    1. اعتماد و محرم پنداشتن اسرار
    بر اساس چارچوب نظري بحث، با افزايش ميزان استفاده از شبكه‌هاي اجتماعي و يا رسانه‌ها، كه حكايت از رضامندي افراد از آنها دارد، تأثيرپذيري از آنها نيز افزايش مي‌يابد. در پاسخ به اين سؤال كه چه زماني ميزان استفاده و رضامندي افزايش مي‌يابد، بايد گفت: زماني كه مخاطبِ پيام، به محتواي پيام‌هاي ارسالي اعتماد داشته، پيام‌رسان و در اينجا شبكه‌هاي اجتماعي را محرم اسرار خود پنداشته، به او اعتماد نمايد. با اعتماد به شبكه‌هاي اجتماعي، و افزايش استفاده از پيام‌هاي آنها و رضامندي بيشتر،‌ زمينه تأثيرپذيري و جذب افراد، گروه‌ها و حتي ملتي فراهم مي‌شود. به راستي بدون اعتماد، پذيرش و نفوذ هم بي‌معنا خواهد بود. از منظر قرآن كريم نيز شيوه‌ها و راه‌هاي رخنه، نفوذ و سلطه دشمنان خدا در ميان مؤمنان اين است که ايشان دشمنان خدا را محرم اسرار خود بدانند، به ايشان اعتماد كنند و آنان را به دوستي برگزينند. خداوند، به مؤمنان هشدار مي‌دهد تا دشمنان خود را به دوستي برنگزينيد و اسرار و  نيك و بد مسلمانان را بر ايشان آشكار نسازيد. اين اعلام خطر كلى و عمومى، بايد در هر عصر و زماني مسلمانان به آن توجه كنند (مكارم شيرازي، 1371، ج 3، ص 67). قرآن کريم مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ...». «بطانة»، كنايه از «محرم اسرار» است؛ يعنى كفار شايستگى دوستى شما را ندارند و نبايد آنان دوست و محرم اسرار شما باشند.
    اميرالمومنين هم در نهج‌البلاغه در زمينه نفوذ مي‌فرمايد: «اوصيکم بتقوي الله الذي اعذر بما انذر.... و حذرکم عدواً نفذ في الصدور خفياً و نفث في الآذان نجياً...» (نهج‌البلاغه، ص 136)؛ سفارش مي‌کنم شما را به پروا داشتن از خدايي با ترساندن‌هاي مکرر... شما را پرهيز داد از دشمن شيطاني که پنهان در سينه‌ها راه مي‌يابد و آهسته در گوش‌ها راز مي‌گويد. بنابراين،‌ اعتماد و اتكاي به دشمن، محرم اسرار خود پنداشتن او، يكي از راه‌هاي نفوذ دشمن است. همچنان‌كه بي‌‌اعتمادي، زمينه‌ساز عدم تمايل، رغبت، جذب و نفوذ مي‌باشد.
    بنابراين، ضريب اطمينان، اعتماد و نفوذ زماني فزوني مي‌يابد كه افراد دربارة موضوعاتي استدلال كنند كه ظاهراً مخالف منافع شخصي آنها نباشد (ر.ك: اعراف: 68). علاقمندي زمينة اعتماد را فراهم كرده، موجب نفوذ مي‌شود (ر.ك: اعراف: 79). از جمله شرايط كارگزاران موفق كه زمينه ساز نفوذ اجتماعي آنان مي‌باشد، برقراري روابط صميمي با مخاطبان و مقبوليت آنان در ميان مردم است (ر.ك: هود: 87). ازاين‌رو، يكي از شگردهاي مهم در جذب، نفوذ و تأثيرگذاري، اعتماد و محرم اسرار پنداشتن فرد، افراد و يا شبكه‌هايي است كه پيام ارسال مي‌كنند.
    2. تمايل و علاقه
    از سوي ديگر، در بحث جذب و نفوذ افزون بر اعتماد و يا محرم پنداشتن طرف ارتباط، نيازمند تمايل و علاقه‌مندي هستيم؛ به عبارت ديگر، طبق چارچوب نظري،‌ صرف استفاده و ارتباط براي تأثيرگذاري كافي نيست،‌ بايد رضامندي محقق شود. رضايت زماني محقق مي‌شود كه فرد تمايل و علاقه نسبت به محتواي پيام‌هاي ارسالي از خود نشان دهد. ازاين‌رو،‌ گرايش و تمايل مثبت نسبت به يك پيام و يا فرهنگ و يا هر چيزي، شرط رخنه، پذيرش و نفوذ است؛ در صورت وجود گرايش منفي و يا عدم تمايل، جريان نفوذ عقيم خواهد ماند. قرآن كريم هم به همين نكته ظريف اشاره كرده، مي‌فرمايد: «وَ إِذا سَمِعُوا ماأُنْزِلَ إِلَي‌الرَّسُولِ تَري أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ‌الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ» (مائده: 83)؛ و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند، مى‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏اند، اشك از چشم‌هايشان سرازير شده، مى‏گويند: پروردگارا ما ايمان آورده‏ايم. پس ما را در زمره گواهان بنويس.
    البته تمايل و گرايش منجر به علاقه شده، زمينة پذيرش افكار و عقايد طرف مقابل را فراهم مي‌كند، به ويژه اگر پذيرش و قبول فرهنگ و يا هر چيزي، از روي شناخت و علاقه و تمايل باشد، اعتقاد فرد نسبت به آن استوار مي‌شود. قرآن كريم مي‌فرمايد: «قالُوا لَنْ‌نُؤْثِرَكَ عَلي ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا» (طه: 72)؛ گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به سوى ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است، ترجيح نخواهيم داد. پس هر حكمى مى‏خواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه [تو] حكم مى‏رانى.
    بنابراين، يكي از راه‌هاي جذب و نفوذ اجتماعي، تمايل، علاقه و گرايش مي‌باشد. تمايل و علايق انسان نسبت به چيزهاي مختلف، نوع درك و فهم او را از آن واقعيت‌ها تحت تأثير قرار مي‌دهد و درك او را از محيط و موضوعات مختلف مبتني بر نوع گرايش، تمايل و علايق او شكل مي‌دهد (طباطبائي، 1374، ج 17، ص 503؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 20، ص 104). از‌اين‌رو، چنانچه افراد نسبت به شخص با موضوعي، گرايش مثبت و علاقمند باشند، تحت تأثير آن موضوع يا در معرض نفوذپذيري در برابر افكار و عقايد آن شخص قرار مي‌گيرند (طباطبائي، 1374، ج 6، ص 118؛ ج 10، ص 96؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 5، ص 56؛ ج 8، ص 299). بنابراين، يكي از راهبردهاي اساسي حفظ، تقويت، پويايي دين و يا فرهنگ يك جامعه، افزايش علاقمندي به دين و كارگزاران آن است. همچنين كاهش علاقه به دين و كارگزاران آن (و يا تمايل به فرهنگ بيگانه)، دينداري را در معرض تضعيف و نابودي قرار مي‌دهد (طباطبايي، 1374، ج 13، ص 255؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 12، ص 170 و ص 237ـ243). بنابراين، تمايل و علاقه موجب جذب و نفوذ و عدم تمايل و علاقه، زمينه‌ساز طرد، عدم جذب و نفوذ مي‌باشد.
    3. تحريك احساسات و عواطف
    يكي از راه‌ها و شگردهاي نيل به اعتماد و ايجاد تمايل و علاقه در بحث ارتباط نسبت به مخاطب پيام،‌ تحريك عواطف و احساسات مخاطب مي‌باشد. با تحريك و تقويت احساسات و عواطف فرد و يا گروه، زمينه تمايل، پذيرش جذب به راحتي صورت مي‌گيرد. تحريك عواطف و احساسات، زمينه‌ساز ايجاد تمايل و علاقه و در نتيجه، جذب و نفوذ در مخاطب مي‌باشد. بهره‌گيري از عواطف و احساسات مشترك هر قوم، گروه و جامعه، ضريب و ميزان تأثير نفوذ را افزايش مي‌دهد. به همين نكته قرآن كريم نيز اشاره دارد. مي‌فرمايد: «وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلي بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ...» (شعراء: 9-198)؛ و اگر آن را بر برخى از غيرعرب زبانان نازل مى‏كرديم، و پيامبر آن را برايشان مى‏خواند، به آن ايمان نمى‏آوردند. «يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا» (غافر: 29)؛ اى قوم من، امروز فرمانروايى از آن شماست [و] در اين سرزمين مسلطيد و[لى] چه كسى ما را از بلاى خدا، اگر به ما برسد، حمايت‏ خواهد كرد.
    افزون بر افزايش ضريب نفوذ و تأثير، تحريك عواطف و احساسات ديني و مذهبي مردم، زمينة انسجام اجتماعي، جذب و همبستگي گروهي را نيز فراهم مي‌كند. از منظر قرآن، بهره‌گيري از عواطف و احساسات مشترك هر قوم، گروه و جامعه و تحريك آن، تأثيرگذاري جريان نفوذ را افزايش مي‌دهد (طباطبائي، 1374، ج 15، ص 455؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 15، ص 351). از‌اين‌رو، اگر تحريك احساسات و عواطف مردم برانگيخته شود، نفوذپذيري آنها نسبت به دين افزايش مي‌يابد (طباطبائي، 1374، ج 8، ص 229؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 6، 235). با تحريك احساسات و عواطف، روابط درون‌گروهي تقويت و انسجام اجتماعي افزايش مي‌يابد كه خود زمينه‌ساز نفوذپذيري در برابر دين، موجب تقويت و پويايي اجتماعي مي‌گردد (طباطبائي، 1374،
    ج 3، ص 247؛ مكارم شيرازي، 1374، ج 2، ص 513).
    بنابر آنچه در چارچوب نظري گذشت، جلب اعتماد و اطمينان، تمايل و علاقه و تحريك و بهره‌گيري از عواطف و احساسات مشترك، كه از شاخص‌هاي رضامندي و خشنودي است، ‌زمينه‌ساز جذب و نفوذ بيشتر و عميق‌تر مي‌باشد؛ كاري كه به‌عنوان راهبرد استراتژيك رسانه‌هاي ارتباط جمعي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي در عصر حاضر دنبال مي‌شود.
    4. پيوسته و تدريجي بودن
    از مهم‌ترين شگردهاي تأثيرگذاري و نفوذ، ‌به ويژه نفوذ فرهنگي و اجتماعي پيوسته و تدريجي بودن ارسال پيام مي‌باشد. تكرار، پيوسته، تدريجي و مستمر بودن ارسال پيام منجر به تمايل، علاقه، اعتماد، پذيرش، جذب و نفوذ مي‌گردد. ازاين‌رو، خداوند در قرآن، چهار بار خطر وساوس شيطاني را بيان (نور:21؛ بقره: ‌168 و 208؛ انعام: ‌142) و مؤمنان را از«خطوات» شيطان نهي کرده، مي‌فرمايد: «...وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (انعام: 142)؛ از پى گام‌هاى شيطان مرويد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
    در لغت، «خطوه» به «فاصله ميان دو پا يا همان گام معنا کرده‌اند» (راغب اصفهاني، 1363، ص 288). با توجه به اين معنا، قطعاً يكي از شگردهاي نفوذ، رخنه و نفوذ گام به گام و تدريجي است. شيطان و شياطين جني و انسي، براي اينكه افراد را تحت نفوذ، سلطه و سيطره خود درآورند و رفتار و حتي انديشه آنان را مطابق ميل و خواست خود در آورند، ‌به صورت آرام، تدريجي و مستمر، از در دوستي وارد شده، نقشه بلندمدت خود را گام به گام اجرا مي‌كنند و هيچ‌گاه از ابتدا نقشه خود را بر ملا نمي‌سازند، بلکه از کارهاي شهبه‌ناک شروع مي‌کنند که فرد بتواند براي آن توجيهات به ظاهر عقلاني بياورد. تا جايي که افراد ساده لوح و زودباور، دشمن را دوست پنداشته، با او هم رأي شده، كارهاي دشمن را توجيه كرده، و حتي موجه جلوه داده، پند و سفارش دلسوزان را نپذيرفته، آنها را به توهم و وسواس متهم مي‌کنند. در تفسير نمونه، درباره ويژگي نفوذ اجتماعي اين‌گونه آمده است:
    وسوسه‌هاي شيطان معمولاً به همين صورت است. انسان را گام‌به‌گام و تدريجاً در پشت سر خود به سوي پرتگاه مي‌کشاند. اين موضوع منحصر به شيطان اصلي نيست، تمام دستگاه‌هاي شيطاني (نظام سلطه) و آلوده براي پياده کردن نقشه‌هاي شوم خود از همين روش «خطوات» (گام به گام) استفاده مي‌کنند. لذا قرآن مي‌گويد: «از همان گام اول بايد به هوش بود و با شيطان همراه نشد» (مکارم شيرازي، 1381، ج 1، ص 572).
    امام علي در جريان حکميت، به اين ويژگي نفوذ شيطان اشاره کردند: «ان الشيطان شني لکم طرقه و يريد أن يحل دينکم عقده عقده» (نهج‌البلاغه، خ 121)؛ شيطان راه‌هاي خويش را براي شما آسان جلوه مي‌دهد و مي‌خواهد پيمان‌هاي الهي دين شما را گره بگشايد. ازاين‌رو، گام‌هاي شيطان موجب تيرگي فکر و تاريکي راه مي‌شود که به مقتضاي زمان، براي مردم هر عصر و زماني، به شکل‌هاي گوناگون ظاهر مي‌شود. شيوه و شگرد تدريجي و مستمر بودن،‌ از جمله شگردهاي شبكه‌هاي اجتماعي براي تأثيرپذيري بر كاربران و مخاطبان و جذب آنها مي‌باشد. به عبارت ديگر، شبكه‌هاي اجتماعي براي نفوذ در فكر،‌ انديشه و رفتار كاربران خود، به طور مستمر و آرام و از سياست و شگرد گام به گام بهره مي‌برند و آرام آرام، و پيوسته انسان را دچار وسوسه كرده، مسير حق را ناهموار جلوه داده، ‌او را از پايبندي بازداشته، دچار انحراف مي‌كند.
    5. سست کردن باورها و اعتقادات ديني
    براي ايجاد رخنه و نفوذ در افراد، بايد همت‌هاي بلند، اعقادات قلبي،‌ باورهاي رخنه يافته در قلوب را سست كرد تا برا آنها چيره شد. با وجود اين اعتقادات محكم امكان رسوخ بي‌معناست؛ زيرا اين باورها و اعتقادات همچون سدي نفوذناپذيرند. يکي از شگردهاي نفوذ فرهنگي و اجتماعي،‌ تخريب اين سد محكم و سست کردن عقايد و باورهاي محكم مؤمنان مي‌باشد. ايجاد شك و ترديد در آن، امكان رخنه را فراهم مي‌كند. براي تخريب اين ايمان و باور مستحكم، يارگيري از ميان سست ايمانان زمينه تخريب را فراهم مي‌سازد. براي نمونه، از نظر قرآن، علت شكست مسلمانان در جنگ احد و رويگرداني بعضي از مجاهدان جبهه، هنگام روبرو شدن با سپاه دشمن، لغزش و سستي ايمان آنان بود که بر اثر نافرماني دامن‌گيرشان شد (آل‌عمران: 155). در واقع اين نوع لغزش، نوعي کيفر محسوب مي‌شود؛ زيرا تا زماني که شخص در برابر وسوسه‌هاي شيطان انفعال و پذيرش نشان ندهد و برخي گناهان را انجام ندهد، لغزش و انحراف از راه راست دامن‌گيرش نمي‌شود (جوادي آملي، 1378، ج 1، ص 280).
    امروزه شبكه‌هاي گوناگون اجتماعي، با بهره‌گيري از هنر و جذابيت‌هاي رسانه‌اي دقيقاً همين هدف را دنبال مي‌كنند؛ زيرا با سست كردن باورها و اعتقادات ديني افراد مذبذب و مردد و فاقد ايمان راسخ، راحت‌تر مي‌توان هر مسير انحرافي را بر ايشان، راه راست و درست جلوه داد و نيز راحت‌تر مي‌توان اهداف دشمنان و شياطين را به وسيله نفوذ در اين گونه افراد، محقق ساخت. استفاده بلندمدت و مستمر افراد مردد، مذبذب و فاقد ايمان راسخ از شبكه‌هاي اجتماعي، كه با شگردهاي گوناگون و با جذابيت‌هاي هنري و بصري صورت مي‌گيرد، زمينه‌ساز سست شدن باورها و اعتقادات افراد خواهد شد.
    6. بى‏مبالاتى و ولنگارى فرهنگي، اخلاقى و اعتقادى
    ترويج بى‏مبالاتى و ولنگارى فرهنگي، اخلاقى و اعتقادى در جامعه، به ويژه از طريق شبكه‌هاي اجتماعي از ديگر شگردهاي نفوذ فرهنگي دشمن است که همچون گندابى به درون محيط زندگى و درس و ورزش جوانان آن نفوذ مي‌کند (سخنراني رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، ‌23/ اسفند/1378). به‌طوركلي انسان موجودي راحت طلب، مسئوليت‌گريز، گريزان از قيد و بند و تكليف،‌ منفعت طلب، سودجو، خواهان آزادي، ماجراجو، دوستدار رهايي و بي‌مبالاتي و... است. معمولاً رسانه‌هاي ارتباط جمعي با سازوكارها و جذابيت‌هاي هنري و برنامه‌هاي متنوع بر بي‌قيدي، بي‌مبالاتي و ولنگاري او دامن مي‌زنند. قرآن كريم هم در باب ترويج ولنگاري در جامعه مي‌فرماييد: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ و...» (نور: 19)؛ كسانى كه دوست دارند كه زشتكاري در ميان آنان كه ايمان آورده‏اند شيوع پيدا كند، براي آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود. اين زشتي‌ها و پلشتي‌ها و ترويج آن در جامعه، بسيار ناپسند مي‌باشد: «قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ مابَطَنَ وَ الْإِثْمَ وَ الْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ...»؛ بگو پروردگار من فقط زشتكاري‌ها را چه آشكارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است.
    به‌طوركلي، از جمله شگردهاي رسانه‌هاي ارتباط جمعي، براي نفوذ، شناسايي افرادي است كه در پايبندي به آموزه‌هاي ديني دچار ضعف بينشي، نگرشي و گرايشي هستند كه با اندك وعده و ايجاد ترديد، مي‌توان آنان را جذب نمود. براي اين‌گونه افراد، بهترين شيوه، ترويج ولنگاري فرهنگي، اخلاقي، و اعتقادي است. بدين‌ترتيب، افراد سست ايمان جذب فرهنگ به ظاهر جذاب، اما تهي از انسانيت و اخلاق شده، به‌عنوان نيروهاي نفوذي دشمن در ترويج فرهنگ غربي و ولنگاري فرهنگي عمل مي‌كنند. نقش بي‌بديل شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي ارتباط جمعي در اين زمينه كاملاً محسوس و مشهود است. به گونه‌اي كه با نگاهي گذرا به برنامه‌هايي كه شبكه‌هايي اجتماعي ترويج مي‌كنند، اين ادعا به دست مي‌آيد.
    7. ايجاد تفرقه و اختلافات قومي و مذهبي
    نفوذ و به اصطلاح رخنه در ميان مردم متحد، يكپارچه و نفوذناپذير ممكن نيست. اختلاف، تفرقه، دو دستگي، ‌انشقاق راز نفوذ در صفوف يكپارچه و متحد است. رهبر فرزانه انقلاب مي‌فرمايند:
    يكى از مهم‏ترين كارهاى دشمن در جنگ‏ نرمِ، اين است كه در اتحاد يك ملت تزلزل و شكاف ايجاد كند. براى اين هدف، دشمنان در تلاشند تا بين شيعه و سنى اختلافات مذهبى ايجاد كنند. بين فارس و عرب و ترك و كُرد و ديگران اختلافات قومى ايجاد كنند؛ تفرقه‏ ميان آحاد ملت، تفرقه ميان مسئولان، تفرقه ميان بخش‌هاى گوناگون نظام، تفرقه ميان نظام و مردم. اختلافات منطقه‏اى ايجاد كنند، اختلافات سازمانى ايجاد كنند، اختلافات حزبى ايجاد كنند. دشمن از راه‏هاى مختلفى وارد مى‏شود؛ بايد هشيار بود (رهبر انقلاب، 22/مهر/1391).
    قرآن كريم نيز كساني را كه موجب افتراق و اختلاف در دين مي‌شوند، به شدت سرزنش مي‌كند: «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ...» (انعام: 159)؛ كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هيچ گونه مسئول ايشان نيستى، كارشان فقط با خداست. همچنين به جريان فرعون اشاره دارد كه با اختلاف و تفرقه در ميان قوم خود، زمينه سلطه، نفوذ، استعمار، و قتل و غارت در ميان آنان را فراهم كرده بود: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ» (قصص: 4).
    به‌طوركلي، بهترين شگرد براي رخنه و نفوذ ايجاد اختلاف و تفرقه است. طبيعي است ملت هوشيار، آگاه،‌ بصير، يكپارچه، همدل، متحد و منسجم راهي براي نفوذ در ميان خود باقي نگذاشته است؛ زيرا آگا‌هانه همه منافذ را بسته است. جامعه پراكنده و داراي اختلاف را به راحتي مي‌توان به خود مشغول ساخت، استعداد و ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي آنان را در مسير اختلاف هزينه كرد. بدين‌سان‌، آنان را از دشمن غافل كرد. در اين صورت، امكان نفوذ در ميان آنان به راحتي امكان‌پذير است.
    8. ترويج شبهات در عرصه‌هاي گوناگون
    ايجاد شبهه در ميان مردم، با پوشاندن لباس حق در قالب باطل، شگرد اصلي براي نفوذ در عرصه‌هاي سياسي، ‌اجتماعي و فرهنگي است. از شگردها و راهبردهاي اساسي شبكه‌هاي اجتماعي، اين است كه باطل را در مقابل انسان عريان ظاهر نمى‌كنند، تا انسان بشناسد كه اين باطل است، بلكه غالباً باطل را با لباس حق يا با رنگ و لعابي از حق وارد ميدان مى‌كنند. بدين‌منظور، ابتدا با تضعيف باورها و ايجاد ترديد و تشكيك در آنها،‌ افراد را مستعد پذيرش نموده،‌ باطل را با رنگ و لعاب حق جلوه مي‌دهند. حضرت علي در همين زمينه مي‌فرمايند:
    انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب اللَّه... فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم‌يخف على المرتادين و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل، انقطعت عنه السن المعاندين... و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه (نهج‌البلاغه، خ50)؛ اگر باطل و حق صريح و بى‏شائبه وسط ميدان بيايند، اختلافى باقى نمى‏ماند؛ همه حق را دوست دارند، همه از باطل بدشان مى‏آيد، بلكه بخشى از حق را با بخشى از باطل مخلوط مى‏كنند، نمى‏گذارند صِرف باطل و صريح باطل باشد. لذا مخاطبان دچار اشتباه مى‏شوند؛ اين شگرد كارساز دشمن در پروژه نفوذ هست.
    افزون بر اين، از ديگر شگرد‌هاي شبكه‌هاي اجتماعي، ايجاد شبهه، يأس،‌ نوميدي و ترزيق و القاء احساس عقب‏ماندگى و ناتوانى است (رهبر انقلاب، 11/آذر/1383)، تا يک کشور نتواند بر روي پاي خود بايستد و محل حضور سلطه‌گران شود. قرآن كريم مي‌فرمايد: «وَ لاتَيأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاييأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» (يوسف: 87)؛ از رحمت الهى هيچ گاه مأيوس نشويد که قدرت او ما فوق همه مشکلات و سختي‌ها است؛ چرا که تنها کافران بى‏ايمان که از قدرت خدا بى‏خبرند از رحمتش مأيوس مى‏شوند. امام صادق مي‌فرمايد: «اليأس ممّا في ايدى النّاس عزّ للمؤمن»؛ عزت و شرف مؤمن در اين است که از ديگران مأيوس باشد و از آنچه در دست مردم است، قطع اميد نمايد (کليني، بي‌تا، ج 2، ص 148).
    منطق قرآن و منابع ديني، اعتماد به نفس و تكيه به قدرت لايزال الهي است. اعتماد به ديگران، و حتي مؤمنان شايسته نيست، چه رسد به اعتماد به دشمنان دين و خدا!. بهره‌گيري دشمن از كارگزاران سياسي دلداده غرب و مرعوب، ساده‌ترين راه تحقق اين خودباختگي، به ويژه خودباختگي فرهنگي است. كساني كه در خودباوري و عزت نفس دچار ضعف هستند، بهترين سوژه براي تحقق خودباختگي و القاي روحيه ياس و نوميدي است. اساساً اولين گزينش دشمن براي نفوذ در جامعه اسلامي، افرادي هستند كه عزت نفس پايين، مرعوب هيمنه دشمن،‌ و پايبندي اندكي به باورهاي اصيل ديني دارند. ازاين‌رو، دشمن با نفوذ در ميان امت اسلام و با شناسايي افراد ضعيف‌النفس، زمينه تحقق اهداف خود را گام به گام محقق مي‌سازند. شناسايي اين‌گونه افراد در شبكه‌هاي اجتماعي به راحتي امكان‌پذير است. شبكه‌هاي اجتماعي دقيقاً همين استراتژي را براي شناسايي افراد نفوذي خود پي مي‌گيرند. افزون بر اينكه اين رسانه‌ها، با ايجاد شبهه افراد زودباور و سطحي‌نگر را دچار ترديد و با نفوذ در ميان آنان، ايشان را جذب كرده، اهداف خويش را از طريق اين افراد نفوذي پياده مي‌كنند. بر اساس نظريه استفاده و خشنودي، نيز اين‌گونه برنامه‌هاي جذاب، مخاطب‌پسند هستند. با تمايل و علاقمندي كاربران به اين‌گونه برنامه‌ها، ميزان تأثيرپذيري آنان بيشتر خواهد شد.
    نتيجه‌گيري
    براي نفوذ و رخنه بر افراد، گروه‌ها و يا جوامع مستقل، صاحب فكر،‌ انديشه و فرهنگ اصيل، شگردهاي گوناگوني وجود دارد. تهاجم نظامي، تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي، ناتوي فرهنگي، جنگ نرم و نفوذ فرهنگي، اجتماعي، از جمله راهبردهاي نظام سلطه براي نفوذ مي‌باشد. بر اساس آنچه گذشت، يافته‌هاي پژوهش عبارتند از:
    1. نفوذ به معناي رخنه‌اي تأثيرگذار است. در اصطلاح نظامي، به معناي ورود به مکاني به وسيله چيرگي و غلبه و پيشروي آشکار و نهان است. در اصطلاح اجتماعي و سياسي، به معناي رخنه و نفوذ در افکار، عقايد و اثربخشي با هدف ايجاد تغيير مي‌باشد. بنابراين، فرد، سازمان و رسانه نفوذکننده، بايد از سازكارهاي مناسب و جذاب برخوردار باشد تا بتواند در جامعه مخاطب تأثيرگذار باشند. نفوذ، برنامه‌ريزي هوشمندي است که دشمن با برنامه‌ريزي‌ دقيق و اقدامات رسانه‌اي، تبليغاتي و رواني مي‌کوشد تا بر باورها، رفتارها و احساسات جامعه هدف تأثيرگذارد و آنها را متناسب با خواست خود تغيير دهد.
    2. نظريه استفاده و خشنودي، به‌عنوان چارچوب تحليلي اين پژوهش بر آن است كه ميزان جذابيت رسانه‌ها و رضايت كاربران از آنان، زمينه‌ساز نفوذ و تأثيرگذاري بيشتر بر مخاطبان است. شبكه‌هاي اجتماعي با شگردهاي گوناگون و با جذابيت‌هاي رسانه‌اي و هنري در همه عرصه‌ها فعاليت مي‌كنند. افراد با استفاده از اين رسانه‌ها و تأمين و ارضاي نيازهايشان،‌ جذب آنها ‌شده،‌ به‌عنوان الگوهاي مقبول زندگي فردي و اجتماعي خود برگزيده،‌ سبك زندگي خود را بر اساس آنها پايه‌ريزي مي‌كنند.
    3. از جمله كاركردهاي شبكه‌هاي اجتماعي، نفوذ در افراد و تغيير هويت آنان است. اين رسانه‌ها،‌ با تأثيرگذاري عميق، هويت فردي، جمعي و ملي افراد را متزلزل مي‌كنند. از مهم‌ترين عوامل بروز بحران هويت در جوامع فعلي، گسترش فرايند صنعت ارتباطات، به‌ويژه فضاي مجازي اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي سايبري است. اينترنت و شبکه‌هاي اجتماعي، منابع هويت‌ساز سنتي و معمول در جوامع را تضعيف و کارکرد آنها را با دشواري مواجه ‌ساخته‌اند. با هويت‌سوزي جوامع صاحب فرهنگ اصيل، خود اقدام به هويت‌سازي مي‌كنند، و مسير، جهت و سبك زندگي آنان را متناسب با ميل خود تغيير مي‌دهند.
    4. به‌طوركلي، رسانه‌هاي ارتباط جمعي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي، شگردها و شيوه‌هاي گوناگوني را براي نفوذ و تأثيرگذاري به كار مي‌برند كه برخي از مهم‌ترين آنها عبارتند از: اعتماد و محرم اسرار پنداشتن، تمايل و علاقه، تحريك احساسات و عواطف، تدريجي و مستمر بودن ارسال پيام، سست کردن باورها و اعتقادات ديني، ايجاد تفرقه و دامن زدن به اختلافات قومي و مذهبي، ايجاد شبهات در عرصه‌هاي گوناگون و ترويج بى‏مبالاتى و ولنگارى فرهنگي و اخلاقى.
    5. امروزه، بهترين، كارآمدترين و مؤثرترين ابزار نظام سلطه براي تسخير جوامع مستقل، تخريب فرهنگ اصيل و هويت فرهنگي آنان، رخنه در ميان افراد و جوامع پايبند به دين و آموزه‌هاي ديني، رسانه‌هاي ارتباطي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي است؛ شگردهايي كه اين رسانه‌ها براي نفوذ و رخنه انتخاب كرده‌اند، بر خلاف تهاجم نظامي و يا جنگ سخت، كم‌هزينه‌ترين شيوه براي خود آنان و پرمخاطره‌تره راه براي جامعه هدف مي‌باشد.
    6. اغلب رسانه‌هاي ارتباطي از طريق تأثيرات رفتاري، نگرشي، شناختي، عاطفي و فيزولوژيکي مخاطبان را جذب خويش مي‌كنند. در تأثيرات رفتاري، مخاطبان رسانه‌ها، رفتار و کنش‌هاي خود را با الگوگيري از رسانه‌ها انجام داده، نهادينه مي‌كنند. تأثيرات نگرشي به اين معناست كه رسانه‌ها به عقايد، باورها و ارزش‌هاي مصرف‌کنندگان پيام شکل و جهت مي‌دهند. تأثيرات شناختي هنگاهي است كه رسانه‌ها با ترويج اطلاعات و دانش مورد نظر خود، فکر، انديشه و آگاهي مخاطان خود را تغيير مي‌دهند. تأثيرات عاطفي هم زماني است که رسانه‌ها احساسات معيني و بسياري اوقات، كاذبي را در جامعه هدف پيام مي‌آفرينند. تأثيرات فيزيولوژيکي نيز آن دسته تغييرات ناشي از واکنش‌هاي جسماني است که از مصرف بي‌رويه رسانه‌هاي ارتباط جمعي به دست مي‌آيد. با عنايت به چارچوب نظري بحث، رسانه‌هاي ارتباط جمعي، به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي، ‌با بهره‌گيري از همه انواع اين شگردها، زمينه استفاده بيشتر، رضايت، جذب و نفوذ بيشتر بهره مي‌برند.
     
     

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1380، ترجمة محمد دشتي، تهران، اوج علم
    • آريانپور كاشاني، عباس، ‌1369، فرهنگ كامل انگليسي فارسي، چ سوم، تهران، اميركبير.
    • آلوسي، محمود‌بن عبدالله، 1364، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني، چ چهارم، بيروت، دارالاحيا.
    • ابن‌منظور، محمد‌بن مکرم، 1384، لسان‌العرب، تهران،‌ مؤسسه الاعلمي للمطبوعات.
    • اخترمحققي، مهدي، 1392، جامعه‌شناسي اينترنت، تهران، مولف.
    • اخوان ملايري، فائزه و همکاران،1393، «شبکه‌هاي مجازي و شادکامي»، رسانه و فرهنگ، سال چهارم، ش 8، ص 1-24.
    • باقري دولت‌آبادي، علي و فرج‌الله زارعيان، 1392، «تأثير فضاي مجازي بر هويت و همبستگي ملي»، مطالعات راهبردي بسيج، ش 60، ص 149-182.
    • بيانات رهبر فرزانه انقلاب، پيام به حجاج بيت‏الله الحرام 28/ 12/ 1377.
    • ـــــ‌ ،‌ در اجتماع مردم اسفراين 22/ 07/ 1391.
    • ـــــ‌ ، در ديدار اعضاى ستاد کنگره‌ شهداي استان چهارمحال و بختيارى ‌13/07/1394.
    • ـــــ‌ ،‌ در ديدار رئيس و مديران سازمان صدا و سيما، 11/ 09/ 1383.
    • ـــــ‌ ، در ديدار كارگران و فرهنگيان كشور، به مناسبت «روز كارگر» و «روز معلم» 15/02/1372.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1378، تسنيم: تفسير قرآن کريم، قم، اسراء.
    • حداد عادل، غلامعلي، 1378، فرهنگ اسلامي، تهران، رهنما.
    • حويزي، عبدعلي بن جمعه، 1389، نورالثقلين، مصحح: عقيقي بخشايشي، عبدالرحيم، ترجمة حسن موسوي خراساني، و حسن موسوي، تهران، ‌نويد اسلام.
    • حيدري، مريم، 1392، چکيده مقالات همايش فضاي مجازي و هويت، تهران، تمدن ايراني.
    • دهخدا، علي‌اکبر، 1377،‌ لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران.
    • راغب اصفهاني، حسين‌بن‌محمد، ۱۳۶۳‎، المفردات في غريب القرآن،‌ تهران،‌ دفتر نشر الکتاب.
    • ساروخاني، باقر، 1391، جامعه‌شناسي نوين ارتباطات؛ رسانه‌ها در جهان امروز، تهران، اطلاعات.
    • سام دليري، كاظم، 1388، نفوذ اجتماعي، تهران، جامعه‌شناسان.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1353، الميزان في تفسير القرآن، چ سوم، قم، مؤسسة اسماعيليان.
    • ـــــ ،1374، الميزان في تفسير القرآن، قم، مؤسسة اسماعيليان.
    • عاملي، سعيدرضا، 1389، مـطالعات‌ ‌انـتقادي‌ استعمار مجازي آمريکا، تهران، امير‌کبير.
    • عدلي‌پور، صمد، 1391، تحليل جامعه‌شناختي تأثير شبکه‌هاي اجتماعي مجازي بـر هـويت اجـتماعي جوانان شهر اصفهان، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، اصفهان، دانشگاه اصفهان.
    • عميد، حسن، 1355، فرهنگ عميد، تهران، جاويدان.
    • فرانزوي، استفن، 1381، روان‌شناسي اجتماعي، ترجمة مهرداد فيروزبخت و همكاران، تهران، رسا.
    • فولادي، محمد، 1386، «هويت ملي؛ عناصر، چالش‌ها؛ نگاهي به نظريه فلسفي ذات»، ‌معرفت، ش 116، ص 93-110.
    • کاستلز، مانوئل، 1380، عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ظهور جامعه شبکه‌اي، ترجمة خاکباز، تهران، طرح نو.
    • کليني، محمد‌بن يعقوب، بي‌تا، اصول کافي، ترجمه و شارح جواد مصطفوي، قم، دفتر نشر فرهنگ اهل‌بيت.
    • کوثري، مسعود، 1386، جهان‌ فـرهنگي کاربران ايراني در شبکه دوست‌يابي اورکات، تهران، پژوهشگاه، فرهنگ هنر و ارتباطات.
    • مالکي، حميدرضا، 1394، تم الاسترداد من زوميت:
    • http: //www. zoomit. ir/ 2016/ 1/10/ 23833/ compression- online-message-app/
    • معلوف، لويس، 1379، المنجد في اللغه، چ سي‌و‌هفت، تهران، فرحان.
    • ـــــ ، 1387، فرهنگ المنجد، فارسي به عربي، ترجمة محمد بندر ريگي، تهران، انتشارات اسلامي.
    • معمار، ثريا و همكاران، 1391، «شبكه‌هاي اجتماعي مجازي و بحران هويت؛ با تأكيد بر بحران هويت ايراني»، مطالعات و تحقيقات اجتماعي در ايران، دوره اول، ش 4، ص 155-176.
    • معين، محمد، 1381، فرهنگ فارسي معين، تهران، معين.
    • ـــــ ، 1345، فرهنگ فارسي معين، تهران، معين.
    • مکارم شيرازي، ناصر، 1381، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • ـــــ ، 1371، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • ـــــ ، 1374، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • مک‌کوايل، دنيس، 1385، مخاطب‌شناسي، ترجمة مهدي منتظر القائم، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه‌ها.
    • ـــــ ، 1388، درآمدي بـر نظريه ارتباطات جمعي، تـرجمة پرويز اجـلالي، تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات رسانه‌ها.
    • مهدي‌زاده، سيدمحمد، 1389، نظريه‌هاي‌ رسانه‌: انديشه‌هاي رايج و ديدگاه‌هاي انتقادي، تهران، همشهري.
    • نصراللهي، محمدصادق و محمدهادي همايون، 1391، «تبيين بنيان‌هاي نظري حاكم بر ارزش‌هاي خبري و نظريه استفاده و خشنودي؛ مقدمه‌اي بر مطالعه بومي خبر»، دين و ارتباطات، سال نوزدهم، ش 1، پياپي 41، ص 195-229.
    • نيكو، مينو و همكاران، 1381، شناخت مخاطب تلويزيون با رويكرد استفاده و رضامندي،‌ تهران، سروش.
    • ويندال، سون و همكاران، 1387، کاربرد نظريه‌هاي ارتباطات، ترجمة عليرضا دهقان، تهران، جامعه‌شناسان.
    • يزدخواستي، بهجت و همکاران، 1392، «حوزه عمومي و گفت‌وگو در فضاي مجازي شبکه‌هاي اجتماعي؛ بررسي تأثير شبکه‌هاي اجتماعي مجازي بر گفت‌وگوي ميان فرهنگ‌ها»، مطالعات فرهنگ ارتباطات، سال چهاردهم، ش 53، ص 81-102.
    • Pempek, T, et al, 2009, “College students' social networking experiences on Facebook”, Journal of Applied Developmental Psychology, n. 30, 227–238.
    • Rubin, A, 1993, "Audience Activity and Media Use", Communication Monographs, v. 60, Issue 1, p. 98-105.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد، بناکار، رؤیا.(1396) شیوه ها و شگردهای نفوذ اجتماعی، فرهنگی؛ با تأکید بر نظریه استفاده و خشنودی و نقش شبکه های اجتماعی در نفوذ. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(2)، 55-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد فولادی وندا؛ رؤیا بناکار."شیوه ها و شگردهای نفوذ اجتماعی، فرهنگی؛ با تأکید بر نظریه استفاده و خشنودی و نقش شبکه های اجتماعی در نفوذ". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8، 2، 1396، 55-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد، بناکار، رؤیا.(1396) 'شیوه ها و شگردهای نفوذ اجتماعی، فرهنگی؛ با تأکید بر نظریه استفاده و خشنودی و نقش شبکه های اجتماعی در نفوذ'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(2), pp. 55-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    فولادی وندا، محمد، بناکار، رؤیا. شیوه ها و شگردهای نفوذ اجتماعی، فرهنگی؛ با تأکید بر نظریه استفاده و خشنودی و نقش شبکه های اجتماعی در نفوذ. معرفت فرهنگی اجتماعی، 8, 1396؛ 8(2): 55-80