معرفت فرهنگی اجتماعی، سال هشتم، شماره اول، پیاپی 29، زمستان 1395، صفحات 5-

    روش‌شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    علی مصباح / *دانشیار - گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / a-mesbah@qabas.net
    عبدالله زکی / *دکتری - موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / zakighaznavi@gmail.com
    چکیده: 
    علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری خود، با این پرسش مهم مواجه بوده که روش شناسی ویژه آن چیست؟ پارادایم های مختلف اثباتی، تفسیری و انتقادی، هر یک پاسخی به این پرسش داده و مدعی برتری نسبت به دیگری هستند. هابرماس، با نقد روش شناسی های اثباتی و تفسیری و بازخوانی مفاهیم پارادیم انتقادی، به طرح علایق معرفتی سه گانه و تقسیم بندی علوم، به تجربی، تفسیری و انتقادی پرداخته است. او در قالب این طرح معرفتی، مدعی است که روش ویژه علوم اجتماعی «دیالکتیکی» است. این مقاله، با روش تحلیلی انتقادی و با نگاه کلان، به بررسی و نقد رابطه مبانی مختلف هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی این روش با مؤلفه های آن، از منظر حکمت متعالیه پرداخته است. از منظر حکمت متعالیه، روش شناسی هابرماس از اشکالات مبنائی رنج می برد. برخی از مؤلفه های آن، با دستگاه فلسفی حکمت متعالیه ناسازگار و برخی از آنها در تضاد با این مبانی است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال هشتم، شماره اول، پیاپی 29، زمستان 1395

    عبدالله زکی/ دانشجوی دکتری دانش اجتماعی مسلمین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره               zakighaznvi@yahoo.com                                                                                          

    علی مصباح/ دانشیار فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره                       a-mesbah@qabas.net

    دریافت: 28/11/1394 ـ پذیرش: 24/5/1395

     

    چکیده

    علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری خود، با این پرسش مهم مواجه بوده که روش شناسی ویژه آن چیست؟ پارادایم های مختلف اثباتی، تفسیری و انتقادی، هر یک پاسخی به این پرسش داده و مدعی برتری نسبت به دیگری هستند. هابرماس، با نقد روش شناسی های اثباتی و تفسیری و بازخوانی مفاهیم پارادیم انتقادی، به طرح علایق معرفتی سه گانه و تقسیم بندی علوم، به تجربی، تفسیری و انتقادی پرداخته است. او در قالب این طرح معرفتی، مدعی است که روش ویژه علوم اجتماعی «دیالکتیکی» است. این مقاله، با روش تحلیلی انتقادی و با نگاه کلان، به بررسی و نقد رابطه مبانی مختلف هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی این روش با مؤلفه های آن، از منظر حکمت متعالیه پرداخته است. از منظر حکمت متعالیه، روش شناسی هابرماس از اشکالات مبنائی رنج می برد. برخی از مؤلفه های آن، با دستگاه فلسفی حکمت متعالیه ناسازگار و برخی از آنها در تضاد با این مبانی است.

    کلیدواژه ها: روش شناسی، حکمت متعالیه، دیالکتیک، هابرماس، علوم اجتماعی.


     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی، زکی، عبدالله.(1395) روش‌شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(1)، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی مصباح؛ عبدالله زکی."روش‌شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8، 1، 1395، 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی، زکی، عبدالله.(1395) 'روش‌شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 8(1), pp. 5-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح، علی، زکی، عبدالله. روش‌شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه. معرفت فرهنگی اجتماعی، 8, 1395؛ 8(1): 5-