سال هفتم، شماره چهارم، پياپي 28، پاييز 1395
فردين قريشي / استاد دانشگاه تبريز
داود قاسمزاده / دانشجوي دکتري جامعهشناسي اقتصادي و توسعه دانشگاه تبريز davood.qasemzade@gmail.com
ذاکر قاسمزاده / سطح سه حوزه علميه
دريافت: 15/12/1394 ـ پذيرش: 10/6/1395
چكيده
در دهههاي اخير، در پرتو تبليغات گسترده رسانهها، در سبکهاي پوشش و لباس تغييرات شگرفي رخ داده است. تا جايي که در بسياري از مواقع، اين تغييرات با هنجارها و ارزشهاي فرهنگي جامعه تعارض پيدا کرده است. سبکهاي پوشش در قالب سبکهاي زندگي خاص، اعم از «مصرف نشانهها» و يا «مصرف نمايشي»، در ابعاد هويتي دختران و زنان تأثير گذاشته، مسيري آسيب زا را طي ميکند. اين مقاله، نظريه مصرف نمايشي وبلن را به عنوان تبيينکنندة سبک پوشش و لباس در دنياي معاصر مورد استفاده قرار داده است تا بر اساس معيارهاي سنجش معرفت اجتماعي، (نقد منطق دروني و بيروني، اعتبار جامعهشناختي و روانشناختي، اعتبار فلسفي و اعتبار کارکردي) مورد نقد و واکاوي قرار گيرد. نتايج حاصل از معيارهاي سنجش نشان ميدهد که نظريه مصرف نمايشي وبلن، به دليل عدم طرح جامع و مانع اهداف مورد انتظار، تمرکز بر دو طبقه بالا و پايين، مصرف را مبناي هويت پنداشتن، فرض انسان منفعل و بياراده در برابر معيارهاي نقد موفق نبوده است.
کليدواژهها: سبک پوشش و لباس، مدگرايي، زنان، نقدهاي اوليه و ثانويه.