زمینه های روابط فرازناشویی در ایران؛ مطالعه موردی شهر تهران
Article data in English (انگلیسی)
بيان مسئله، ضرورت و هدف
تغيير الگوي رفتار جنسي، از جمله تغييرات فرهنگي- اجتماعي به وقوع پيوسته در جهان معاصر ميباشد. مباني شناختي اين دگرگوني، ريشه در مدرنيته و تفکرات برآمده از آن دارد؛ تفکراتي همچون انسانمحوري، آزادي، سکولاريسم و... . ليبراليسم به عنوان مجموعهاي از انديشههاي فردگرايانه، نقش بسيار مهمي در الگوي جديد رفتار جنسي داشته است. اخلاق جنسي مدرن مبتني بر فردگرايي، لذتجويي و آزادي منجر به اباحيگري جنسي شده است.
در اباحيگري جنسي، هر نوع رفتار جنسي، که باب طبع و مورد پسند فرد باشد، مجاز شمرده ميشود و توصيههاي اخلاقي، قواعد و قوانين مدني، عرف و رويه، شريعت و هر نوع قاعده هنجاري، که ضابطهمندي رفتارهاي اجتماعي را اقتضا کند و محدودکننده آزادي ايشان باشد، به اقتضاي آزادي فردي، حق مخالفت با آن را براي خود محفوظ ميدارند.
امروزه يکي از انواع اباحيگري جنسي، که جامعه ما نيز تحت تأثير عواملي از آن قرار گرفته است، خيانت جنسي و بيوفايي است.
روشن است که زمينههاي شکلگيري و رواج خيانت جنسي در هر جامعه، منطقه و حتي هر خانواده متفاوت است. امروزه يکي از دغدغههاي برخي از خانوادههاي ايراني، به ويژه در شهرهاي بزرگ مسئله خيانت جنسي همسران به يکديگر و برقراري ارتباط جنسي با ديگران است. بيشک، افزايش روند اين معضل در جامعه ايران، تحت تأثير مستقيم و غيرمستقيم عوامل مختلف شناخته و يا ناشناخته صورت پذيرفته است. فارغ از علل و دلايل، آنچه مسلم است اينکه موضوع اباحيگري جنسي و برقراري روابط فرازناشويي در جامعه معاصر ايران، روندي رو به رشد را نشان ميدهد.
بيشک، اتخاذ رويکرد واقعبينانه در شناخت اين موضوع، و تحليل عوامل فردي و اجتماعي مؤثر در شکلگيري، رواج و گسترش آن و نيز پيامدهاي اين روند در جامعه مذهبي ايران، مستلزم عطف توجه جدي به طيف گسترده عوامل فردي و محيطي دخيل، تحولات به وقوع پيوسته در سطوح ساختاري، فرهنگي و سبک زندگي ايرانيان، تجربه برخي بحرانهاي محيطي، ارتباطات گسترده ميان فرهنگي با جهان، به ويژه با محوريت رسانههاي جهانگستر و... است. کتمان واقعيات، توصيفهاي سوگيرانه، تحليلهاي مدافعانه و مصلحتانديشانه و توجيهات سطحينگرانه، هيچيک گرهي از معضلات اجتماعي جامعه را باز نميکند.
روشن است که اتخاذ هر نوع تصميم، ارائه هر گونه راهحل و اعمال هر نوع سياست اصلاحي و کنترلي، مستلزم شناخت توصيفي و تحليلي صحيح، دقيق وجامع مسئله مورد نظر در وضعيت موجود جامعه، با بهرهگيري از تکنيکهاي مختلف مطالعاتي و پژوهشي متناسب است. ضعف اطلاعات موجود و مطالعات انجام شده در خصوص برخي معضلات، اجراي پروِژههاي تحقيقاتي جديد را موجه و ضروري ميسازد.
پيشينه تحقيق
تا آنجا که مرور اسناد پژوهشي موجود در سامانههاي اطلاعرساني نشان ميدهد، ظاهراً تاکنون هيچ مطالعه مستقلي با روش کيفي و با رويکرد جامعهشناختي در خصوص تجربهها، انگيزهها و زمينههاي اباحيگري جنسي در جامعه ايران، با محوريت رفتارهاي فرازناشويي (خيانت) صورت نگرفته است. اگرچه در خصوص ابعادي از روابط فرازناشويي، تاکنون تحقيقاتي ميداني با روش کمي صورت پذيرفته است. نمونه آن، پژوهش قرائيمقدم (1392) است. در حوزه علوم تربيتي و روانشناسي نيز ميتوان از پژوهش انجام شده توسط آقايي (1393) تحت عنوان «بررسي نقش صميميت و رضايت جنسي در گرايش مردان متأهل به روابط فرازناشويي» در دانشگاه الزهرا(س) نام برد. اين پژوهش به بررسي متغيرهاي صميميت و رضايت جنسي در گرايش مردان متأهل به روابط فرازناشويي و نيز نقش جهتگيري مذهبي، به عنوان متغير ميانجي پرداخته است. صفايي (1393) نيز در پژوهشي با عنوان «بررسي عوامل تأثيرگذار بر گرايش زنان متأهل به روابط فرازناشويي» به بررسي عوامل مؤثر بر روابط فرازناشويي، با تکيه بر عوامل و ويژگيهاي شخصيتي به عنوان متغيرهاي ميانجي، پرداخته است.
مفاهيم
اباحيگري و اباحيگري جنسي
«اباحه»، در لغت به معناي مباح کردن، حلال دانستن و جايز شمردن است (معين، 1350، ج 1، ذيل واژه اباحه، ص 116). در اصطلاح فقهي، مباح يکي از احکام تکليفي پنجگانه در مقابل حرام، واجب، مستحب و مکروه است (سعدي، 1419ق، ص 42). در لغتنامهها و فرهنگهاي لغوي، تعاريف کم و بيش مشابهي از اين واژه به دست داده شده است. براي نمونه، دهخدا مينويسد: «اباحي: ملحدي که همه چيز را مباح شمرد. اباحيه، جماعت ملحدان که چيزي را حرام و ناروا ندانند» (دهخدا، 1377، ج 1، ص 283). معين نيز آورده است: «اباحت... عبارت است از: نداشتن اعتقاد به وجود تکليف و روا داشتن ارتکاب محرمات... اباحتي، ملحدي است که همه چيز را مباح شمرد و ارتکاب محرمات را روا داند. نيمه شب هر شبي به خانه خويش آيد و صد اباحتي در پيش» (معين، 1350، ج 1، ص 116). دايرةالمعارف بزرگ اسلامي نيز از ديدي پديدارشناسانه، اباحيه را گروههايي معرفي کرده که برخي از اعمال خلاف شرع را مباح پندارند (موسوي بجنوردي، 1374، ج 1، ص 301).
از نگاه برخي انديشمندان فرهنگي، اباحيگري مترادف با لجامگسيختگي فرهنگي و ارزشي و به معناي «ليبرتينيزم» و آزادي، به همراه فروپاشي حريمهاي ديني است (روزنامه رسالت، گفتوگو با دکتر افروز). برخي نيز «اباحيگري» را در کلانترين سطح تعريف، به معني افزايش دامنه مباحات براي رفتارها و کاهش دايره واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات دانستهاند (روزنامه رسالت، گفتوگو با دکتر افروغ).
با توجه به تعاريف فوق، مجموع رفتارهاي جنسي خارج از قواعد و هنجارهاي پذيرفته شده و انتظارات جامعه را ميتوان نشانهگان اباحيگري جنسي تلقي کرد. نظر به تعدد تعاريف، در اين پژوهش، با الهام از برخي نويسندگان، تعريف زير مورد توجه قرار گرفته است: «به هر نوع رابطه يا رفتارجنسي با همجنس يا جنس مخالف، که بدون ملاحظه قواعد اخلاقي، قانوني، شرعي و عرفي مرسوم و رايج در جامعه صورت پذيرد، اباحيگري جنسي گفته ميشود (كاپلان و سادوك، 1998).
خيانت و روابط فرازناشويي
واژة «خيانت»، به معناي نقض پيمان و عمل نکردن به تعهداتي است که فرد از قبل به رعايت آن متعهد و ملتزم شده است. لغتنامه دهخدا در بيان معناي خيانت، از واژگاني همچون نقض عهد، پيمانشکني و بيوفايي سود جسته است (دهخدا، 1377، ذيل واژه خيانت). در مقابل اين واژه، معمولاً واژة «وفا» و «وفاداري» که به معني التزام عملي به مفاد ميثاق و تعهد است، به کار ميرود. «خيانت و وفا» واژههاي عامي هستند که در غالب حوزههاي رفتاري، اعم از فردي و اجتماعي، به معناي بيوفايي و نقض عهد و نيز وفاداري و تعهدورزي به کار برده ميشوند.
در حوزة خانواده و روابط جنسي ناشي از پيمان زناشويي، واژه «روابط فرازناشويي»، بيانگر برقراري روابط جنسي خارج از چارچوب خانواده و اقتضاي پيمان زناشويي و به بيان ديگر، از گونههاي مختلف نقض و تخلف در التزام عملي به رعايت موازين پيمان زناشويي از سوي همسران شمرده ميشود. به عبارت ديگر، روابط فرازناشويي شامل برقراري ارتباط جنسي يک فرد متأهل با جنس مخالف، خارج از چارچوب خانواده و اقتضاي پيمان زناشويي است (كاوه، 1383، ص 25).
لازم به يادآوري است که خيانت به همسر امري طرفيني و شامل خيانت زن به شوهر، يا خيانت شوهر به زن ميشود و از نظر قانون، هر دو مصداق خيانت شمرده ميشوند. اگر چه طبق شواهد عيني و مطالعات انجام شده، به لحاظ فراواني معمولاً تعداد مرداني که به همسران خود خيانت ميکنند، از تعداد زناني که به شوهران خويش خيانت ميکنند، بيشتر است. ولي تحقيقات انجام شده توسط برخي مؤسسات خارجي در برخي کشورها، نشان ميدهد که در سالهاي اخير فراواني زنان خيانتکار نسبت به قبل بيشتر شده است براي نمونه مؤسسه Coffee and Company بريتانيا، در يکي از پژوهشهاي خود نشان داد که از ۳۰۰۰ شرکتکننده، ۲۰ درصد زنان به خيانت به همسران خود اعتراف کردهاند.
زمينههاي خيانت جنسي
منظوراز «زمينههاي خيانت جنسي»، آن دسته از ويژگيها، شرايط و موقعيتهايي است که هرچند مستقيماً و مستقلاً فرد را به سوي روابط اباحهگرانه سوق نميدهند، اما در کنار ساير عوامل، همچون انگيزهها و التهابات جنسي و تمايل رواني به برقراري اين نوع ارتباط، اين زمينهها بالقوه امکان فرو رفتن در انحراف و برقراري روابط جنسي اباحهگرانه را تسهيل و تشديد ميکنند. در هر حال، مراد از «زمينه»هاي خيانت، همه آن عوامل و شرايط ذهني و عيني است که انگيزه و تمايل به برقراري روابط جنسي غيرمجاز را در افراد تحريک و تشديد ميکند. گفتني است که «زمينهها» و «شرايط»، هر چند به عنوان يک ويژگي محيطي و يک عامل تسهيلکننده روابط، کم و بيش و به اشکال مختلف براي بسياري از افراد جامعه فراهم و مهياست، اما تنها برخي افراد به دلايل عمدتاً شخصي، از اين زمينهها در جهت برقراري ارتباط جنسي اباحهگرانه و کامجويي غيرمجاز بهره ميگيرند. طبق ادعاي نمونه مورد مطالعه در اين پژوهش، برخي عوامل زمينهاي همچون ويژگيهاي شخصيتي، تيپهاي رواني، ويژگيهاي موقعيتي، تربيت ديني و خردمايههاي مذهبي، قوانين مدني، مکانيسمهاي اجراي قوانين، کنترلهاي محيطي و... در اين خصوص، چه به صورت ايجابي و چه سلبي نقش تعيينکننده دارند.
روش تحقيق
اين تحقيق، با روش تحقيق کيفي صورت پذيرفته است. تحقيق کيفي، عموماً به تحقيقي اطلاق ميشود که يافتههاي آن از طريق فرايندهاي آماري و با مقاصد کميسازي به دست نيامده باشند (كُربين و استراوس، 1998).
دادههاي اين تحقيق، از طريق تکنيک مصاحبه غيرساختمند گردآوري شده و بر معاني رفتاري و تفسيرهاي مشارکتکنندگان از عمل و انتخاب خود و انتظارات ارزشي و اخلاقي محيط مبتني است. اطلاعات اين تحقيق، با ارجاع به بينشها، ارزشها، نگرشها و رفتارهاي کنشگران و انعکاس آنها در بستر اجتماعي به دست آمده است. براي تبيين رابطه علي ميان پديده اجتماعي برقراري روابط فرازناشويي با عوامل ذهني و عيني مؤثر در سوقيابي افراد بدان، ابتدا به عوامل ذهني نظير بينشها، انگيزهها، نگرشها، نيات و دريافتهاي محيطي کنشگران و سپس، به زمينهها و موقعيتهاي تسهيلکننده محيطي استناد شده است. البته به اقتضاي کيفي بودن مطالعه، هدف اصلي دستيابي به بينشي روشنگر در خصوص پديده مورد نظر و عوامل مؤثر در شکلگيري و تشديد آن است، نه تعميم نتايج حاصله از نمونه مورد مطالعه در يک وضعيت خاص، به جمعيتي انبوه در محيطها، فضاها و شرايط مختلف.
ازآنجاکه زبان تحقيق کيفي، زبان مفاهيم، بيانها، روايتها و مقولهها است، نه زبان آمار و اعداد (محمدپور، 1390، ص 97)، در اين تحقيق سعي شده تا علاوه بر گزارشهاي روايي، مفهومي و تفسيري، در مقام تشريح ارتباط ميان مقولههاي مختلف تحقيق، به تفسير تفسيرها يا تأويل مضاعف پرداخته شود. از نگاه اهل فن، تحقيق کيفي فاقد چارچوب نظري از پيش طراحي و تعيين شده و فرضيههاي مبتني بر آن است. محقق ميتواند با استفاده از رويکردها و نظريههاي قياسي، به عنوان راهنماي عمومي تحقيق، در تدوين سؤالات اصلي و اولية آن بهرهگيري کند (همان) و تحقيق خود را با محوريت آنها و با هدف پاسخيابي بدانها به پيش ببرد. ازاينرو، اين تحقيق به دليل ماهيت اکتشافي، از هيچ چارچوب نظري و نظام فرضيات مستند و معطوف بدان که نگاه محقق را در عمل و طي مسير جهت داده و راهبري کند، تبعيت نکرده است. روشن است که تنها منبع تحليل براي استنتاج نتايج مورد نظر، دادههاي خام برآمده از متن گفتوگوها و مصاحبه با افراد نمونه منتخب است.
گردآوري دادهها
ازآنجاکه شيوة نمونهگيري در تحقيقات کيفي– ميداني، عمدتاً کيفي، هدفمند يا نظري است، در اين تحقيق از همين روش استفاده شده است. در اين نمونهگيري، محقق براي دستيابي به اطلاعات، ابتدا با افرادي تماس برقرار ميکند که دربارة موضوع مورد مطالعه يا جنبههايي از آن، داراي اطلاعات و شناخت مناسب و کافي باشند (محمدپور و رضايي، 1387). سپس از آنها ميخواهد که افراد ديگري را معرفي کنند. در اين پژوهش، از شيوه گلوله برفي (استفاده طريقي از افراد نمونه براي معرفي ساير افراد داراي اطلاعات)، براي دستيابي به افراد مناسب جهت اخذ اطلاعات مورد نظر بهرهگيري شده است.
مصاحبه
در اين تحقيق، از تکنيک مصاحبه و از نوع باز يا غيرساختمند استفاده شده است. در اين نوع مصاحبه، مصاحبهگر در طرح پرسشها و مصاحبهشونده در پاسخ بدانها آزادي كامل دارند؛ يعني پرسشگر آنچه را كه به نظرش ضروري ميرسد، مطرح ميكند و در مقام طرح سؤال، هيچگونه محدوديتي براي خود احساس نميکند و پاسخگو نيز در مقام پاسخ آزادي كامل دارد. پرسشگر چنين مصاحبهاي ميتواند ايدههاي خود را در قالب پرسش و با هر بياني مطرح کند. پاسخگو نيز ميتواند پاسخگو خود را به هر صورت و بياني كه مايل باشد، ارائه کند (ساروخاني، 1373، ص 214).
روش تحليل دادهها
در اين پژوهش، از استراتژي روش تحليل موضوعي يا تماتيک (مضمون) استفاده شده است. اين روش تحليلي، مبتني بر استقرا است: محقق در اين تحليل، دادهها را طبقهبندي، الگويابي دروني، الگويابي بيروني و دستهبندي ميکند (محمدپور، 1388) و بهطورکلي روشي براي شناخت، تحليل و گزارش الگوهاي موجود در دادههاي کيفي است. منظور از «الگو»، مدلي است که از طريق نظم مفهومي دادههاي مستخرج به دست ميآيد. دادههاي مورد تحليل در روش تماتيک يا موضوعي، شامل دادههاي متني، مصاحبهها و دادههاي مشاهدهاي متني شده است. اين روش، فرايندي براي تحليل دادههاي متني است و دادههاي پراکنده و متنوع را به دادههايي غني و تفصيلي تبديل ميکند (براون و كلارك، 2006). در اين تحقيق، بر همين اساس مراحل آشنايي محقق با دادهها، توليد اولية کدها، جستوجوي مفاهيم، بازخواني مفاهيم، تعيين و نامگذاري مفاهيم و تهيه نهايي گزارش صورت گرفته است. کينگ و هاروکز، با بررسي و جمعبندي تلاشهاي ديگر پژوهشگران دربارة تحليل مضموني، يک فرايند سه مرحلهاي را براي تحليل مضمون ارائه دادهاند. اين فرايند، شامل سه مرحلة کدگذاري توصيفي، کدگذاري تفسيري و يکپارچهسازي از طريق مضامين فراگير ميباشد (كينگ و هاروكس، 2010).
مصاحبهشوندگان
دادههاي اين تحقيق، با استفاده از روش نمونهگيري هدفمند گردآوري شدهاند. بدينمنظور، ابتدا از طريق نمونهگيري گلوله برفي تعدادي از زنان و مردان متأهل، که به لحاظ تناسب موردي براي پاسخگويي به سؤال اصلي مناسب تشخيص داده شدند، انتخاب شده و مورد مصاحبة باز قرار گرفتند. براي شناسايي اين افراد از مکانهايي از جمله پارک بانوان، آرايشگاههاي زنانه و سالنهاي دادگاه خانواده استفاده شد. افراد نمونه، مرکب از 10 زن و 10 مرد متأهلاند که هر يک حداقل يکبار رابطه جنسي کامل خارج از حريم خانواده (فرازناشويي) را تجربه کردهاند. سطح تحصيلات اين افراد، متفاوت و از ديپلم تا فوقليسانس را شامل ميشود. به لحاظ موقعيت شغلي نيز تنوعي از کارمند، شغل آزاد، خانهدار، فعال هنري، و دانشجو در آنها يافت ميشود.
محورهاي سؤالات مصاحبه
الف. انگيزهها؛ ب. عوامل و زمينهها؛ ج. تجربهها (نقطههاي آغازين روابط جنسي)؛ د. عوامل شناختي (محملهاي توجيهي، تلقي و نوع نگاه فرد به مسئله ارتباط جنسي و عناصر توصيفي، مثل محرکهاي محيطي از قبيل شنيدهها، خاطرات و...)؛ ه . عوامل خانوادگي (شکل و ساختار خانواده، ارتباط اعضاي خانواده با هم و فضا و رفتارهاي درون خانواده)؛ و. عوامل شخصي (ويژگيهاي فيزيکي، اشتهاي شهوي، عدم ارضاي جنسي در روابط زناشويي، شرايط خاص دوران کودکي يا تجرد، ميزان پايبندي به احکام شرعي و...)؛ ز. نقش دوستان و اطرافيان؛ ح. عوامل اجتماعي (وضعيت ازدواج و طلاق، حجاب و مد، محيط کار، شبکه دوستان، اوقات فراغت، رسانهها، اعم از تلويزيون، ماهواره، اينترنت، تلفن همراه؛ و...)؛ ط. عوامل سياسي (قوانين مصوب به عنوان مبناي عمل عوامل دولتي، نقش نيروهاي دولتي و رسمي در برخورد با انحراف، تلقي فرد از اوضاع و شرايط سياسي و...).
گونهشناسي روابط جنسي
الف. روابط جنسي کلامي (حضوري، تلفني و پيامکي)؛ ب. روابط جنسي فيزيکي (ديداري، لمسي و ارتباط کامل جنسي، همراه با عشق و دلدادگي يا بدون آن و...).
پيامدها
پيامدها و تأثيرات روابط جنسي بر زندگي فرد (علايق به وجود آمده پس از ارتباط جنسي، چگونگي تلقي فرد قبل و بعد از ارتباط، خوف از بدنامي، طلاق، عادت به اين روابط، بيخيالي نسبت به آثار اين روابط، احساس التذاذ، احساس غرور، نگراني و اضطراب، احساس استثمار شدن و مورد بهرهکشي قرار گرفتن، تهديد شدن به افشاي رابطه و...).
سؤالات زمينهاي: (سؤال از سن، تحصيلات، وضعيت تأهل، وضعيت شغلي، تعداد اعضاي خانواده با تفکيک جنسي)؛ افراد مرتبط (ارتباط با يک نفر، ارتباط با چند نفر به تناوب يا همزمان، ارتباط با گروه)؛ مکانهاي ارتباط(...).
يافتههاي پژوهش
دادههاي خام اخذ شده، براي اولين گام در تحليل تماتيک، باهدف استخراج دلالتهاي زمينهاي، مورد بازخواني قرار گرفت. کليدواژههاي مرتبط با زمينههاي خيانت از متن مصاحبهها استخراج، و کدگذاري اوليه شدند. لازم به ذكر است كه متن مصاحبهها به دليل برخي ملاحظات در مقاله منعكس نشده است.
جدول 1. تنظيم کليه تمها يا زمينههاي استخراج شده
منبع محتوا موضوع رديف
ليلا ص 3، حامد ص 3، يوسف ص 2، آرمان ص 3، ادريس ص 1، حسين ص 1، بابک ص 1 و 2، ميثم ص 2، شيما ص 1، و... پول زياد، اشتهاي زياد جنسي، زيبايي و مهارتهاي ارتباطي، داشتن دفتر کار مستقل، موقعيت شغلي خود يا همسر (يا وابستگي شغلي خود و همسر به سوژه مورد نظر) و... از جمله ويژگيهايي است که زمينهساز برقراري روابط جنسي اباحهگرانه و فرازناشويي است. ويژگيهاي شخصي 1
مهتاب ص 1و 3، کتايون ص 1، سهيلا ص 2، ثريا ص 1، پريوش ص 1، يوسف ص 1و 2، مريم ص 2، آرمان ص 1، مژده ص 2، مهتاب ص 1و 3، کتايون ص 1 و 3، و... احساس گناه (به معناي ديني آن) و عذاب وجدان تنها در حد ايجاد نگراني و کاهش لذت ناشي از ارتباط مؤثر بوده است؛ اما به ادعاي افراد نقش بازدارندگي نداشته است. نقش عذاب وجدان و احساس گناه 2
نيره ص 6، ميثم ص 4، يوسف ص 4، داور ص 3، مهتاب ص 4، مريم ص 6، مژده ص 6 و... سياستها و اقدامات دولتي و انتظامي در برخورد با اباحهگري جنسي ناکارآمد است. برخوردهاي دولتي
(اقدامات اجرايي) 3
حامد ص 2و 4، کتايون ص 2و 4، ثريا ص 2و 5، پريوش ص 2و 5، اميرمحمد ص 2و3، سهيلا ص 2و3، ليلا ص 1و2و4، شيما ص 2و3، و... باورهاي ديني در مقام نظر يا التزام عملي به رعايت ارزشها و احکام ديني ندارند يا پايبندي آنها چندان جدي نيست. خردمايههاي ديني 4
شيما ص 7، مهتاب ص 6، شيما ص 7، کيوان ص 6، ميثم ص 4، داور ص 3، يوسف ص 4، مژده ص 5 و... نظامهاي حقوقي و قوانين مدني موجود به هيچ وجه نقش بازدارندگي و کنترل مؤثر رفتارهاي اباحهگرانه را ندارند. قوانين حقوقي 5
مژده ص 1و 6، نيره ص 5، مهتاب ص 4، ميثم ص 3، کيوان ص 1و 5، مريم ص 1و 6، يوسف ص 3، شيما ص 6، آرمان ص 4، ادريس ص 1و 3، بابک ص 1و 3 و... رفت و آمد به مکان حضور سوژه؛ مجاورت مکاني و جغرافيايي؛ ديد و بازديد متعدد؛ وجود شرايط مناسب براي گپ و گفت خودماني؛ امکان شوخي و ابراز صميميت در ضمن برقراري ارتباط و... مجموعاً زمينه ايجاد ارتباط اجتماعي و عاطفي را فراهم ساخته است. ويژگيهاي موقعيتي 6
تشريح موضوعات
موضوعات برگرفته از مصاحبهها در کدگذاري اوليه، به عنوان تمهاي اوليه، وجود برخي زمينههاي تسهيلکننده روابط جنسي اباحهگرانه و فرازناشويي را آشکار ميسازد. در ادامه، به تشريح آنها پرداخته شده است:
موضوع شماره 1 (ويژگيهاي شخصي): داشتن دفتر کار مستقل، موقعيت شغلي مناسب خود يا همسر، داشتن ثروت، اشتهاي زياد جنسي، زيبايي ظاهري، مهارتهاي ارتباطي و...، از جمله سطوح عيني زمينهساز در برقراري روابط جنسي اباحهگرانه شمرده ميشوند.
ويژگيهاي شخصي را ميتوان به دو دسته رفتاري و ابزاري تقسيم نمود. مراد از «ويژگيهاي رفتاري»، تواناييهاي ويژه افراد در برقراري ارتباط اباحهگرانه است. رفتارهايي همچون جلب توجه طرف مقابل، با بهرهگيري از مهارتهاي کلامي، نفوذ به حوزه احساس و غلبه بر احساسات وي، ابراز احساسات به وي در جهت جذب و کشاندن وي به سوي خود و... .
ويژگيهاي ابزاري مؤثر در برقراري ارتباط جنسي اباحهگرانه نيز عبارتند از: وضعيت مالي خوب، دارا بودن موقعيت اجتماعي، زيبايي اندام و ظاهر، شيک و با کلاس بودن، وجود مکان و محلي مناسب براي برقراري اين نوع ارتباط، و... .
موضوع شماره 2 (نقش عذاب وجدان و احساس گناه در ارتباط): همانگونه که اشاره شد، به ادعاي طرفهاي مصاحبه، احساس گناه و عذاب وجدان تنها در حد ايجاد نگراني و کمکردن لذت ارتباط مؤثر بوده، اما نقش بازدارندگي نداشته است.
افزون بر کنار عوامل بيروني و اجتماعي، که در هر جامعه وظيفة پاسداري از هنجارهاي اجتماعي را بر عهده دارند، برخي عوامل دروني بازدارندهاي نيز در نظامهاي آموزشي و تربيتي و از رهگذر فرايندهاي جامعهپذيري پيشبيني شده است که غالباً از آنها تحت عنوان «کنترلهاي دروني»، ياد ميشود. از مهمترين اين کنترلها، که در نتيجه التزام آگاهانه و معتقدانه فرد به رعايت آموزههاي الزامي و ترجيحي دين يا در پرتو ايمان و عمل صالح حاصل ميشود، تقواي الهي است. «وجدان اخلاقي» نيز به عنوان يکي ديگر از منبهات و واعظان دروني انسان است که نسبت به نيات و اعمال ناپسند، همچون خيانت از خود واکنش نشان ميدهد. در موارد متعددي؛ زمينهها و شرايط محيطي براي سوقيابي فرد به انحراف فراهم بوده و کنترلهاي بيروني توان لازم براي مهار اراده طغيانگر او را ندارند؛ همين کنترلهاي دروني است که گاه در عين ضعف، ميتواند با اعمال شوکهاي رواني، او را از ارتکاب رفتار انحرافي باز دارد.
براي سنجش ميزان وجود و کارآيي کنترلهاي دروني در افراد مصاحبهشونده، جايگاه و ميزان تأثيرگذاري اين دو عنصر دروني، يعني ايمان مذهبي و وجدان اخلاقي نيز مورد سؤال و بررسي قرارگرفت.
پاسخهاي مصاحبهشوندگان به دو دسته اصلي تقسيم ميشوند: عدهاي با رويکرد ديني، عمل خود يعني خيانت را داوري کرده و با تعابيري همچون «احساس گناه» از وضعيت روحي و دروني خود خبر ميدهند. عدهاي با طرح مفهوم «عذاب وجدان» با بياناتي حاکي از نگراني، شرمساري و رنجش خاطر از واکنش دروني خود خبر ميدهند. البته اين احساس رنجش، نگراني، ترس يا حتي پشيماني، ناشي از اصل ارتکاب عمل و تازيانه نفس لوامه، يا ناشي از احساس دور شدن از مراتب بندگي و قرب الهي نبوده، بلکه بيشتر به دليل ترس از افشاي ارتباط و پيامدهايي همچون رسوايي و طردشدگي اجتماعي بوده است. جالب اينکه هيچ يک از عاملان، اصل عمل زشت خود را صراحتاً تقبيح نکرده و نگراني و پشيماني متعاقب شان مانع ارتکاب مجدد و ادامه انحراف نشده است.
برخي نيز هرچند ابتداي امر، به دليل احساس گناه، تمايل به ادامه در آنها تضعيف شده بود، اما به علاقمندي به فرد مورد نظر و لذتمندي ناشي از اين ارتباط، به نداي اين احساس بياعتنايي کردند.
برخي از اين افراد، در عين احساس گناه و عذاب وجدان موضعي يا ضعيف، انحراف خود را بدون اعتنا به اين منادي دروني ادامه دادند. تنها اثر اين احساس ناخوشايند دروني، تقليل لذت حرام حين ارتکاب عمل در کام عامل بوده است.
برخي افراد نيز از اينکه مبادا خانوادهاش از وجود چنين رابطهاي اطلاع حاصل کنند، نگران بودند.
موضوع شماره 3 (برخوردهاي انتظامي و دولتي): سياستها و اقدامات حاکميت و نيروهاي انتظامي در برخورد با رفتارهاي اباحهگرانه جنسي ناکارآمد بوده است.
به صورت معمول برخي نهادهاي اجتماعي در جامعه، مسئول و متکفل تعليم و تربيت، جامعهپذيري و دروني کردن باورها و ارزشهاي مورد اعتقاد جامعه در ساختار شخصيتي افراد جامعه ميباشند. برخي از نهادها نيز وظيفه نظارت بر محيط و کنترل روندهاي اجرايي و نحوه پايبندي عملي مردم و سازمانهاي مسئول به رعايت ارزشها و هنجارهاي اجتماعي را به عهده دارند. وظيفة اصلي اين نهادها، نظارت و مراقبت از محيط، تقويت و تشديد انگيزه در پايبندي به رعايت اين قواعد، کاهش زمينه و تمايل به نقض و انحراف و در صورت ارتکاب، برخورد قانوني و قاطع با متخلفان و ناقضان حدود است.
با توجه به اينکه برقراري هر نوع ارتباط جنسي توسط افراد متأهل در خارج از چارچوب خانواده، امري خلاف هنجارهاي پذيرفته شده در جامعه ايران است و اينکه افراد مورد مصاحبه، همگي از جمله کساني هستند که از اين حريم قانوني و هنجاري تعدي کردهاند، در ضمن مصاحبه از آنها در خصوص نوع نگاه ايشان به عوامل نظارتي و کنترلي محيط، يا تلقي ايشان از سياستها و قواعد رسمي نظام و عوامل اجرايي آن، در برخورد با برقرارکنندگان ارتباط جنسي اباحهگرانه سؤال شد.
پاسخهاي ارائه شده در چگونگي برخورد عوامل قانون با روابط جنسي اباحهگرانه و ميزان بازدارندگي اين برخوردها، متضمن نکات قابل تأملي است. جالب اينکه برخي از مصاحبهشوندگان، برخوردهاي رسمي و حاکميتي در مقابله با جرمهاي جنسي را، برخوردهايي ناشيانه، سطحي و تكراري تلقي کرده و آنها را مؤثر نميدانند.
برخي نيز برخوردهاي شديد حاکميت را عامل زيرزميني کردن، روابط جنسي اباحهگرانه دانستهاند.
برخي نيز رفتارهاي قواي دولتي را ناشي از عدم درک جوانان و بياعتنايي به موضوع عشق ورزيدن و اينگونه روابط ارزيابي كردهاند.
برخي نيز در ظاهر اعمال برخوردهاي سخت را در اين خصوص، درست و مفيد ميدانند و ناموفق بودن سياستهاي اجرايي نهادهاي دولتي را ناشي از ظاهري و نمايشي بودن آنها ارزيابي ميکنند.
در کنار برخوردهاي ظاهري، برخي نيز برخوردهاي مقطعي سازمانهاي مسئول را در ناکارآمدي آنها، مؤثر ميدانند.
خلاصه اينکه، نوع نگاه اين افراد به نحوه برخوردهاي دولتي، منفي است و آنها را در جلوگيري از اباحهگري جنسي، ناکارآمد ميدانند. ازاينرو، ترسي از اين برخوردها وجود ندارد. متخلفان همواره راههايي براي گريز از قانون و مجازات سراغ دارند.
هرچند تجربههاي شخصي يا تجربه دوستان ايشان، در فرار موفقيتآميز از گير نيروهاي انتظامي، ميتواند در ايجاد اين نگرش تأثيرگذار باشد، اما به نظر ميرسد، اين تلقي در ناکارآمدي عملي نظامهاي نظارتي و کنترلي رسمي، ضعف سياستهاي اجرايي، عدم توجيه کافي در خصوص قوانين و فلسفه وجودي آنها، ضعف سيستمهاي نظارتي و کنترلي غيررسمي مثل امر به معروف و نهي از منکر و کاهش اعمال فشار فرهنگي و هنجاري، بهويژه در شهرهاي بزرگ ريشه دارد.
موضوع شماره 4 (خردمايههاي ديني): فقدان يا ضعف اعتقاد و باور و انديشه ديني و عدم پايبندي عملي به رعايت ارزشها و احکام ديني، از جمله اجتناب از خيانت جنسي است.
بيترديد خردمايههاي ديني، نقش مهمي در کنترل رفتارهاي اباحهگرانه دارند. با توجه به نقش و تأثير هدايت در کليت زندگي، ازجمله ارتباطات جنسي، وضعيت اعتقادي و عملي فرد و ميزان حضور دين در زندگي او در ضمن سؤالي مورد پرسش قرارگرفت.
سؤالات معطوف به دينداري فرد با عطف توجه به سه شاخص عيني تدوين شدهاند:
1. تصور شخص از مذهبي يا غيرمذهبي بودن خود و اينکه اساساً دربارة دين و مذهب و نقش آن در زندگي فردي و اجتماعي چه تصوري دارد.
2. نحوه پوشش وآرايش، بهويژه به هنگام حضور در جشنها و مجالس مهماني است که خود از جمله مصاديق التزام يا عدم التزام وي به رعايت مسائل شرعي و گوياي ميزان تشرع خانواده، دوستان و اطرافيان وي ميباشد.
3. چگونگي ارتباط وي با مساجد، هيئتها و محافل مذهبي است.
با توجه به شاخصهاي مورد سؤال، تا حد زيادي ميتوان کميت و کيفيت خردمايههاي ديني شخص را برآورد کرد.
در اين باره، مصاحبهشوندگان را با توجه به پاسخهاي ارائه شده، ميتوان به چند دسته تقسيم نمود:
الف. دسته اول، در مقابل سؤال از دين و مذهب به شدت عکسالعمل نشان داده، با تعابيري تند از وجود مذهب و نقش آن در زندگي خود ابراز انزجار کردند.
ب. دسته دوم، در مقابل سؤال از دين و مذهب و نقش آن در زندگي خود، به راحتي ابراز بياعتقادي کرده و ارتباط خود با برنامهها و مراسمات مذهبي را بسيار کم و ناچيز شمردند.
ج. دسته سوم، در پاسخ به سؤال، حساسيتي از خود نشان نداده، اعتقاد خود را در حد کم يا معمولي ارزيابي کردند و مسائلي همچون حجاب را نيز به دليل اطرافيان يا اعتقاد شخصي خويش رعايت ميکنند.
معمولي بودن و درگير مسائل ديني نبودن نيز از جمله تعابيري است که برخي ديگر از مصاحبهشوندگان اظهار کردند.
برخي از مصاحبهشوندگان نيز خود را افرادي معتقد معرفي ميکردند. آنها هم خانواده سنتي و متدين دارند و هم با هيئتهاي مذهبي در ارتباطند.
برخي نيز به رغم اينکه خود را فردي معتقد و مذهبي ميدانند، اما به ضعف خود در روابط جنسي نيز اذعان دارند.
نکته قابل توجه در موضوع جانمايههاي ديني اينکه مصاحبهشوندگان، هر چند از حيث اعتقادي تفاوتهايي با يکديگر دارند، اما به لحاظ ضعف در عمل و پايبندي به هنجارهاي ديني و عدم دغدغه ديني در امورات زندگي، با يکديگر اشتراک دارند.
موضوع شماره 5 (قوانين حقوقي): نظامهاي قانوني موجود به هيچ وجه نقش بازدارندگي مؤثر ندارند. در هر جامعه، نظامهاي حقوقي و قوانين مصوب و نيز ضمانت اجراهاي پيشبيني شده، نقش مهمي به صورت مستقيم و غيرمستقيم در هدايت کنشهاي متقابل، تعيين رفتارهاي مجرمانه و مهار نسبي تمايل به قانون شکني يا هنجارشکني دارند.
با توجه به اينکه غالب قوانين مدني کشور ما بر مبناي شريعت اسلام، تدوين و تنظيم شده و از نظر شرع روابط فرازناشويي به شدت محکوم شده است، روشن است که ميزان التفات فرد به اين قوانين و جايگاه و ضمانت اجرايي آنها، بالقوه نقش تعيينکنندهاي در انگيزهيابي براي برقراري يا عدم برقراري روابط فرازناشويي دارد.
فارغ از صحت و سقم نظر اباحهگرانه جنسي و نيز فارغ از جايگاه، ضرورت و اعتبار فينفسه قوانين در جامعه و ضمانت اجراي آنها، آنچه در اينجا مورد نظر است، نوع نگرش و تلقي فرد از قوانين موجود، لزوم متابعت يا سرپيچي از آنها، قدرت بازدارندگي يا عدم آن است که بالطبع در نوع رفتار او مؤثر است. البته برخي از مصاحبهشوندگان، دربارة اصل وجود قوانين ناظر به رفتار خود، در جمهوري اسلامي ايران اظهار بياطلاعي کردند، اما نکته قابل توجه نوع نگاه منفي ايشان و عدم اعتقاد به وجود و ضرورت چنين قوانيني و لزوم متابعت از آنهاست.
مفهوم محوري ديگر در اين پاسخها، «تأخر» قوانين از اقتضائات محيطي است.
موضوع شماره 6 (ويژگيهاي موقعيتي): مجاورت جغرافيايي، رفت و آمد، و ملاقاتهاي متعدد، شرايط ايجاد ارتباط را فراهم کرد.
ويژگيهاي موقعيتي، يکي از زمينههاي اصلي و تأثيرگذار در نقطه آغازين برقراري روابط فرازناشويي است که تقريباً در همه موارد مورد مطالعه به چشم ميخورد. حضور در محيط کار، يا ملاقاتهاي متعدد در مکانهاي خاص جغرافيايي، زمينههاي ارتباط جنسي را فراهم ميسازد. مصاحبهشوندگان اين محيطها را مکانهاي مناسبي براي ايجاد ارتباط جنسي ميدانند. محيط کار نيز همچون محيطهاي غيرکاري، نظير محيطهاي ورزشي، محيطهاي آموزشي، محيطهاي تفريحي و...، که امکان مجاورت جغرافيايي مستمر در آنها وجود دارد، جزو ويژگيهاي موقعيتي شمرده ميشوند.
ويژگيهاي موقعيتي مورد نظر در مصاحبهها، به دو صورت مؤثر بوده است: اول، در بيان تجربهها به عنوان نقطه آغازين ارتباط جنسي معرفي شده است. تقريباً در تمام موارد، حضور مستمر در يک مکان جغرافيايي و ارتباط مستمر و متعدد در زمانهاي مختلف صورت ميپذيرفته است و همين امر زمينه ايجاد علاقه و ارتباط طرفين را به وجود آورده است. دوم، ابراز عقيده خود مصاحبهشوندگان است که با صراحت محيط کار را فضاي مناسبي براي ايجاد ارتباط جنسي ذکر کردهاند، اما در تبيينهاي ارائه شده اين نکته را ميتوان دريافت که آنچه حقيقتاً زمينه ارتباط را به وجود آورده، نه محيط کار که بيشتر ويژگيهاي موقعيتي و مجاورت جغرافيايي بوده است.
حضور مستمر و امکان ملاقات يکديگر در ايجاد رابطه و ابراز احساسات، نقش بيدارکننده و تحريک احساسات داشته است. گاه ممکن است، علايق به وجود آمده حتي براي چند سالي سرکوب شود، اما درنهايت به كمك مجاورت و ارتباط مستمر در شرايط جديد و وقوع تغيير در رفتارها، فرصت ايجاد روابط اباحهگرانه فراهم آيد. چنانکه در مورد ذيل پس از چند سال احساسات فرصت بروز پيدا ميکند. درحاليکه اگر مجاورت جغرافيايي و ارتباط مستمري در کار نبود، اين احساس علاقه فرصت بروز پيدا نميکرد.
حضور چندين باره در يک مکان، زمينه آشنايي افراد را فراهم ميسازد. وجود شرايط براي ملاقاتهاي متعدد در محيط کار يا خارج از آن، زمينهساز ايجاد ارتباط حتي ميان افراد غيرهمکار شده است.
دربارة مکانهاي زمينهساز براي آشنايي افراد با همديگر، بايد گفت: هرچند برخي از مصاحبهشوندگان در فضاهاي مجازي همچون فيسبوک و... با يکديگر آشنا شدند و درنهايت، اين آشنايي به ارتباط جنسي ختم شد. اما اکثر اين افراد، در محيط کار زمينه ارتباط با همکاران برايشان فراهم شده است.
برخي از کساني که خود تجربه رابطه جنسي در محيط کار دارند، اين محيط را از اين جهت که بيشتر انسان را در معرض ارتباط قرار ميدهد، مؤثر ميدانند.
برخي نيز در تشريح تأثير محيط کار در ايجاد ارتباط، به مسائلي همچون نيازها و مشکلات عاطفي اشاره کردهاند که در هر محيطي ميتواند به برقراري ارتباط کمک کند.
درباره موقعيت جغرافيايي سه نکته لازم به يادآوري است:
1. آنچه از دادهها به دست ميآيد، نقش مجاورت مکاني و سهولت دسترسي و ارتباط افراد با يکديگر است. ازاينرو، محيط کار صرفاً يک مصداق است.
2. عليرغم وجود عامل زمينهاي، يعني مجاورت مکاني و قابليت دسترسي يا ارتباط مستمر رسمي بين همکاران، شرايط برقراري چنين روابطي در هر محيط کاري امکانپذير نيست. وجود يا عدم وجود برخي وِيژگيها در محيط کار، برقراري ارتباط جنسي براي همکاران را ممکن ساخته، يا از آن جلوگيري ميکند. براي نمونه، زنانه يا مختلط بودن محيط، رعايت يا عدم رعايت قوانين تفکيک جنسيتي در محيط کار، وجود يا عدم وجود ناظران انساني و الکترونيکي، رعايت يا عدم رعايت شئون اخلاقي و معاشرتي در نحوه پوشش، گفتوگوها و...، رفت و آمد زياد يا عدم تردد ارباب رجوع، بازبودن يا بسته بودن محيط و... به هر حال، قدرمتيقن دادهها دربارة ويژگيهاي موقعيتي اين است که عامل مجاورت مکاني و ارتباط مستمر و ديدارهاي متعدد، عامل زمينهاي مهمي در برقراري ارتباط جنسي شمرده ميشود.
اخلاق ديني و ويژگيهاي موقعيتي
به دليل ضيق مجال، صرفاً به طرح بخشهايي از اخلاق جنسي اسلام، که به محورهاي اين مطالعه مربوط هستند، بسنده شده است. اخلاق جنسي اسلام، به موضوع زمينهها و شرايط تسهيلکننده و ترغيبکننده به انحراف، توجه شاياني کرده است. بخش قابل توجهي از توصيههاي ديني، با هدف پيشگيري از فرو فرورفتن در وادي کجروي و انحراف تشريع شده است. رفع برخي زمينههاي فرهنگي اجتماعي لغزش و انحراف نيز جزو وظايف حاکميت اسلامي، کارگزاران فرهنگي جامعه و عموم مردم شمرده شده است. آموزههاي ديني در خصوص ويژگيهاي موقعيتي، به اموري عميقاً توجه داده است: رعايت حريم ميان محرم و نامحرم، حفظ حجاب و رعايت پوشش کامل، حسن معاشرت/ معاشرت اخلاقي زنان و مردان، اجتناب از ورود سرزده به مکانهاي اختصاصي ديگران، لزوم پرهيز از خلوت گزيني با نامحرم، نهي از گفتوگوهاي خودماني، شوخي کردن و عاديسازي روابط با نامحرم، پرهيز از تجسس در امور ديگران، رعايت حدود در ارتباطات چهره به چهره، پرهيز از مصافحه و تماس جسمي و فيزيکي، عدم استفاده، به ويژه زنان از آرايشها و تزيينات جاذب و فريبنده، عدم صدور رفتارهاي اغواگرانه و تحريککننده و... . بيشک، رعايت اينگونه موارد در برقراري ارتباط سالم بسيار مؤثرند. از ذکر مستندات اين بخش، به دليل محدوديت اجتناب شده است. طالبان ميتوانند به منابع روايي و فقهي و آثار تأليف يافته در حوزه حجاب و عفاف رجوع کنند. براي نمونه، دربارة مباحث مربوط به موضوعهايي همچون نگاه، عفت در پوشش، سخن گفتن، آرايش کردن، و عفت در معاشرت (ر.ک: محدث عاملي، 1409ق، ج 20، ص 197؛ نورى، 1408ق، ج14، ص 264 و 265؛ شيخ صدوق، 1416ق، ج 4، ص 3 و 14؛ شيرازي، تهران، 1390، ص413؛ پاينده، 1382، ص 190؛ خوانساري، 1366، ص 379؛ طبرسى، 1372، ج 2، ص 412؛ شيخ صدوق، 1416ق، ج 3، ص 556، ح 4911؛ مجلسي، 1404ق، ج 101، باب 37، ص 47؛ محدث عاملي، 1409ق، ج 7، ص 139؛ قمي، 1363، ص 546).
عفت، محور رفتارهاي انساني
دستورات و توصيههاي اسلام در روابط انساني ميان نامحرمان، همه بر حول يک اصل مهم دوران دارد و آن «عفاف» است. رعايت حريم عفاف توسط جمع يا اکثريت، نقش بسار مهمي در حفظ عموم از فرو رفتن در انحراف و گناه و فساد جنسي دارد. تکتک مؤمنان، حتي با فرض عدم رعايت جمع نيز ملزم و مکلف به رعايت اين اصلند. بيشک، در حفظ طهارت روحي آنها و دور ماندن از آلودگيهاي محيطي نقش مهمي دارد. از جمله مصاديق عفت، که به تناسب موضوع نوشتار، ضرورت طرح دارد، عفت در معاشرت است.
حضور بانوان و مشارکت آنان در موقعيتها و نقشهاي مختلف فرهنگي اجتماعي، ضرورت اجتماعي و اجتنابناپذير است. جامعه مدرن، در مقايسه با جامعه سنتي، به دليل برخي تحولات زمينهها و انگيزههاي، اين حضور را به طور کمي و کيفي شدت بخشيده است. حضور اجتماعي زنان، به طور قهري زمينه ارتباط، معاشرت، گفتوگو، همکاري و اختلاط آنان با مردان نامحرم را اجتنابناپذير كرده است.
اسلام در عين موافقت اجمالي با اصل حضور اجتماعي زنان و نقش آفريني فعال و مؤثر آنها در اين عرصه فراتر از محيط خانواده و نقشهاي متعارف همسري، مادري و دختري محول، اين حضور را به رعايت حريمهاي فقهي و اخلاقي و بايستههاي ارزشي و هنجاري خاصي مقيد و مشروط ساخته است. برخي از اين حريمها عبارتند از:
تشريح ارتباطات
بازخواني محورهاي ششگانه استخراج شده در مرحله اول، نشان ميدهد که برخي از آنها که زمينهساز روابط اباحهگرانه بوده و به امکانات مادي و فرهنگ حاکم بر موقعيتهاي رفتاري افراد ناظر هستند. همچنين «نوع نگاه» فرد به قوانين موجود و نقش کنترلکننده و بازدارنده نهادهاي رسمي و انتظامي، و ايقان به ناکارآمدي آنها در کنار ضعف درونمايههاي ديني و پايين بودن ميزان احساس ترس يا عذاب وجدان، يا ضعف و فقدان کنترلهاي دروني (اخلاق، تقوا) نيز به عنوان زمينههاي ذهني و رواني اين انحراف شمرده شدهاند.
در بررسي محورهاي استخراج شده، ارتباط کدها با يکديگر، به شکل معناداري ما را به سوي محورهاي اصلي هدايت ميکند.
دلالتهاي زمينهاي را ميتوان در سه لايه سطوح عيني، کنترلهاي دروني و کنترلهاي بيروني دستهبندي کرد.
در لايه اول، به کدهاي زمينهاي مربوط به ابزارهاي مادي و تواناييهاي رفتاري و نيز ويژگيهاي موقعيتي افراد پرداخته شده است. از اين لايه، به عنوان «سطوح عيني» ياد ميشود. لايه دوم، مربوط به «کنترلهاي دروني» است که شامل دو محور خردمايههاي ديني و احساس عذاب و جدان ميشود. لايه سوم نيز به نقش «کنترلهاي بيروني» در شکلگيري و استمرار روابط فرازناشويي مربوط است که شامل دو تم برخورد نيروهاي دولتي و قوانين حقوقي موجود ميشود. حاصل بررسي کدبندي باز اوليه، مربوط به موضوعات ششگانه فوق، در سه تم اصلي به شرح ذيل خلاصه شده است. در جدول 2، محورهاي اصلي و کليدواژههاي مربوط به هريک در ضمن يک شبکه تماتيک نمايش داده شده است.
جدول 2. محورهاي اصلي در سطوح سهگانه مجزا به صورت شبکه تماتيک
رديف تمهاي اصلي توضيحات کدبندي مرتبط (کليدواژههاي مرتبط)
1 سطوح عيني سطوح عيني موجود در مصاحبهشوندگان بيشک در ايجاد روابط جنسي اباحهگرانه نقش مؤثري داشته است و زمينههاي ايجاد ارتباط را تشديد و تسهيل کرده است. امکانات و ابزارهاي مادي، مهارتي و موقعيتي همچون: مجاورت مکاني، شرايط ظاهري و فيزيکي، شرايط موقعيتي، ويژگيهاي روحي و شخصيتي و... به عنوان عوامل زمينهاي ياد شدهاند. کليدواژههاي مربوط به موضوع شماره 1 و 6در جدول شماره يک: هشت سال با هم همکاريم، اشتهاي جنسي دارم، محيط کار فرصت آشنايي ميده، روابط اجتماعي خوبي دارم، همسرم راهش دوره و دوهفته يکبار مياد، امتيازم موقعيت مالي مناسبه، از لحاظ ظاهري جذاب و خوش تيپ هستم، دفترکاري مستقل و مناسب سکس دارم، مهارتهاي ارتباطي دارم و...
2 کنترلهاي دروني ضعف در کنترلهاي دروني که ناشي از عدم اعتقاد يا عدم التزام عملي به رعايت احکام و وظايف ديني و شرعي و نيز عدم احساس عذاب وجدان و احساس گناه به هنگام برقراي ارتباط و ارتکاب گناه از سوي ديگر، زمينهساز اباحيگري جنسي بوده است. کليدواژههاي مربوط به موضوع شماره 2 و4 در جدول شماره يک: نگاه مذهبي ندارم، مذهبي نيستم، هيچگونه اعتقادي به مذهب ندارم، به گناه بودن بيحجابي اعتقادي ندارم، رابطه خاصي با هيئتهاي مذهبي ندارم، در مهمانيها پوششم آزاده و حجاب ندارم، اهل حجاب نيستم، حالم از مذهب به هم ميخورد، مذهب نبايد دست و پاي آدم رو بگيره.
3 کنترلهاي بيروني ضعف قوانين موجود و نيز عملکرد نهادهاي دولتي و انتظامي در ايفاي نقش بازدارندگي مؤثر نيز در تشديد انگيزه و زمينهسازي بيشتر براي شکلگيري روابط جنسي اباحهگرانه در نمونه مورد مطالعه مؤثر بوده است. کليدواژههاي مربوط به موضوع شماره 3 و 5 در جدول شماره يک: برخوردهاي دولتي ناکارآمد است، بدون برنامهريزي است، قوانين بر اساس مذهب است، نه علم و نيازجامعه، کاري پيش نميرود، قوانين به ظاهر سخت است ولي راه فرار زياد دارد، سختگيريهاي بيمورد نيازهاي ارتباطي و جنسي را زيرزميني کرده است، رفتارها کارشناسانه نيست، فشارها براي محدودکردن مؤثر نيستند، قوانين کشور ما خشک و بدوي است و از پيشرفت جامعه جاماندهاند، برخوردها سياسي و مقطعي است و...
نمودار 1. شبکه تماتيک کلي زمينههاي خيانت در جامعه ايران
نتيجهگيري
زمينههاي اجتماعي مؤثر در روابط فرازناشويي در جامعه ايران، در سه محور اصلي زمينههاي عيني، کنترلهاي دروني و کنترلهاي بيروني عنوانبندي شدند. اين زمينهها، شامل برخي از ابزارها و امکانات مادي، مهارتهاي رفتاري و ويژگيهاي شخصيتياند. برخي نيز به موقعيتهاي اجتماعي و ظرفيتهاي حقوقي و قانوني کشور مربوط ميشوند. با توجه به تحليلها و نتايج به دست آمده، به نظر ميرسد که براي کاهش روابط فرازناشويي، بايد به اصلاح زمينههاي مذکور اهتمام شود و سياستگذاريهاي فرهنگي و اجتماعي مناسب با هدف تأمين اين مهم در حد امکان صورت پذيرد.
مهمترين عاملي که طبق مطالعه، نقش مهمي در جلوگيري از روابط فرازناشويي و اشاعه آن دارد، «تقويت کنترلهاي دروني و بيروني» است که در ضمن پيشنهادات ذيل بدان توجه داده شده است:
1. نگاه مسئولانه و کارشناسانه به موضوع انحرافات جنسي در جامعه و پرهيز از سطحينگري، سادهانگاري، ارائه راهحلهاي غيرممکن و غيرکارشناسانه، تمسک به توجيهات غيرقابل قبول و در نهايت، پاک کردن صورت مسئله.
2. سرمايهگذاري جدي در تقويت فرهنگ ديني و آموزههاي اسلامي و نقش کارکردي آنها در شخصيتسازي، مراقبتهاي اخلاقي، تربيت جنسي، غيرتورزي، رعايت حيا و عفاف و در کل، مهار انحرافات محيطي به طور عام و انحرافات جنسي به طور خاص.
3. بازنگري مناسبات دولت و نهادهاي مسئول با نهاد خانواده، در عرصههايي مثل تسهيل شرايط ازدواج، ارائه خدمات مشاورهاي، افزايش مهارتهاي زندگي، افزايش مهارتهاي ارتباطي، حل معضل بيکاري، تفکيک محيطهاي شغلي، هشداردهي در خصوص آسيبهاي محيطي، اعمال حساسيت در خصوص ارتباطات برونخانوادگي، اصلاح زمينههاي محيطي تشديدکننده طلاق، حمايت از قربانيان طلاق، تقويت کنترلهاي غيررسمي، همچون امربه معروف و نهي از منکر، اعمال نظارت دقيق در محصولات فرهنگي و رسانهاي مورد استفاده عموم به ويژه محصولات وارداتي و... .
4. برجستهسازي خطرات قطعي و محتمل اشاعه ارتباطات جنسي اباحهگرانه از طريق رسانههاي جمعي و اعمال شوکهاي محيطي پياپي و ايجاد حساسيت در افکار عمومي.
- آقايي، مرضيه، 1393، بررسي نقش صميميت و رضايت جنسي در گرايش مردان متأهل به روابط فرازناشويي: بررسي جهتگيري مذهبي به عنوان متغير ميانجي، پاياننامه كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه الزهراء.
- ابنبابويه، محمدبنعلي (شيخ صدوق)، 1416ق، من لايحضره الفقيه، تحقيق علياکبر غفاري، قم، مؤسسة النشر الاسلامي.
- پاينده، ابوالقاسم، 1382، نهجالفصاحة، چ چهارم، تهران، بينا.
- خوانساري، آقا جمالالدين، 1366، شرح بر غررالحكم، تهران، دانشگاه تهران.
- دهخدا، علياکبر، 1377، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران.
- ساروخاني، باقر، 1373، روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي، تهران، صراط.
- سعدي، ابوالحبيب، 1419ق، القاموس الفقهي لغۀ و اصطلاحات، دمشق، دارالفکر.
- شيرازي، سيدحسن، 1390، کلمۀ الرسول الأعظم، تهران، انديشه مولانا.
- صفايي، مهسا، 1393، بررسي عوامل تأثيرگذار بر گرايش زنان متأهل به روابط فرازناشويي: نقش ويژگيهاي شخصيتي به عنوان متغير ميانجي، پاياننامه كارشناسي ارشد، تهران، دانشگاه الزهراء.
- طبرسى، فضلبنحسن، 1372، مجمعالبيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو.
- قمي، عباس، 1363، سفينۀالبحار و مدينه الحكم و الاثار، تهران، فراهاني.
- کاوه، سعيد، 1383، روانشناسي بيوفايي و خيانت، شناسايي، بررسي و تحليل بيوفايي و خيانت همسران، تهران، هنرسراي انديشه.
- مجلسي، محمدباقر، 1404ق، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء.
- محدث عاملي، 1409ق، تفصيل وسائل الشيعه إلي تحصيل مسائل الشريعه، قم، مؤسسة آلالبيت.
- محمدپور، احمد و مهدي رضايي، 1387، «درک معنايي پيامدهاي ورود نوسازي به منطقة اورامان کردستان ايران به شيوة پژوهش زمينهاي»، جامعهشناسي ايران، دوره نهم، ش 1 و 2.
- محمدپور، احمد، 1388، «تحليلدادههاي كيفي: رويهها و مدلها»، انسانشناسي، سال اول، دورة دوم، ش 10، ص 127-160.
- ـــــ ، 1390، روش تحقيق کيفي ضد روش (منطق و طرح در روششناسي کيفي)، تهران، جامعهشناسان.
- معين، محمد، 1350، فرهنگ معين، تهران، اميرکبير.
- موسوي بجنوردي، سيدکاظم، 1374، دايرۀالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، نشر مرکز دايرۀالمعارف اسلامي.
- نوري، حسينبن محمد تقى، 1408ق، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبيت.
- Braun, V, & Clarke, V, 2006, Using thematic Analysis in Psychology: Qualitative Research in Psychology, p. 77–101.
- Caplan, & sadock. S, 1998, Synopsis of Behavio ral sciences/psychiatry 8 th edition.
- Emerson. R, R, & et al, 1995, Writing Ethnographic Fieldnote, Chicago: Univercity of Chicago press.
- King, N, & Horrocks, C, 2010, Interviews in Qualitative Research, London: Sage.
- struss, A, & Corbin. J, 1998, Basics of Qualitative Research: Tecniques and Procedures for Developing Grounded Theory, Second Edition, Thousand Okays, CA: Sage Publications Ltd.