معرفت فرهنگی اجتماعی، سال هفتم، شماره اول، پیاپی 25، زمستان 1394، صفحات 123-138

    دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    حامد جوکار / دانشجوي دکتري انقلاب و تمدن اسلامي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي / jokar.h@gmail.com
    چکیده: 
    در میان مسلمانان اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا، یکی از مهم ترین گروه هایی هستند که به موضوع طبقه بندی علوم توجه ویژه داشتند. هدف اخوان الصفا، ایجاد تحول فکری و بنیادی در جامعه بود تا از آن طریق، انسان ها را به سعادت برسانند. از این گروه بیش از پنجاه رساله در زمینه های گوناگون دانش و فرهنگ به جای مانده است که نمایانگر سهم قابل توجه ایشان در رشد و شکوفایی فرهنگ اسلامی باشد. چینش موضوعات و تربیب این رسائل که شباهت بسیارى به یک دایرة المعارف فلسفی- علمى دارد، یکی از مهم ترین منابع برای استخراج طبقه بندی مطلوب علوم از نگاه اخوان الصفا است. در کنار این طبقه بندی که بر اساس ماهیت سلسله مراتبی علوم به سامان آمده، در رساله هفتم این مجموعه رسائل و ذیل رساله «فی الصنائع العلمیه و الغرض منها»، طبقه بندی دیگری از علوم مطرح شده که با طبقه بندی به دست آمده از ترتیب رساله ها تفاوت فراوانی دارد. این مقاله می کوشد ضمن شرح دوگانگی این دو طبقه بندی، به تبیین دیدگاه و نقش اخوان الصفا در دسته بندی علوم اسلامی بپردازد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Two Ways of Classifying Science in the Light of the View of Ekhwan al-Saffa and Khollan al-wafa
    Abstract: 
    Ekhwan al-Saffa and Khollan al-wafa are among the most important Muslim groups which considered the issue of the classification of the science. Ekhwan al-Saffa sought to make a fundamental ideological change in the society and pave the way for man’s felicity. This group has left more than fifty epistles about the different fields of knowledge and culture which is an indication of their important contribution to the prosperity of Islamic culture. The way of arranging the topics and the epistles which makes this work look very similar to a philosophical-scientific encyclopedia, is one of the most important sources of inferring higher classification according to Ekhwan al-Saffa. Besides this classification which is arranged according to the hierarchical nature of sciences, another classification which is greatly different from that of the epistles is mentioned in the seventh epistle of this set of epistles below the one entitled “On Scientific Industries and their Purpose”. This paper, describing these kinds of two classifications, seeks to explain Ekhwan al-Saffa’s view about and their role in the classification of Islamic sciences.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    قرن چهارم هجرى، قرن شکفتگى علم و فرهنگ بود. در این قرن، فلسفة یونان رواج گسترده یافت و مسلمانان به تحصیل آن پرداختند و در این راه، شیوه امتزاج و نوآوری را برگزیدند. در این دوره، تمایلات فیثاغورى و افلاطونى، که هر دو تا حدودی رنگ تصوف داشتند، برترى خاصى یافتند. بیشتر فرقه‌هاى اسلامى، دینى و سیاسى، به بحث و تحقیق در این فلسفه مشغول شده بودند و مى‌خواستند بنیان عقاید خود را به نیروى آن استوار سازند. آنانى که بر قدرت عرب و جریان تسنن خرده مى‌گرفتند، مدعى بودند که شریعت بر اثر اندیشه‌هاى جاهلانه چرکین شده، تطهیر آن جز به فلسفه امکان‌پذير نیست.
    ظهور اخوان‌الصفا، نتیجه طبیعى اوضاع سیاسى و اجتماعى و فرهنگى آن عصر است. ایجاد جمعیت اخوان‌الصفا در بصره در قرن دهم مسیحى، برابر با قرن چهارم هجرى بوده است که با رسائل خود، عصاره همه کشمکش‌هاى فلسفة شایع در آن روزگار را جمع‌آورى کرده، به بیان حقایق فکرى خود پرداختند و براى پیروان خویش، نقشه حیات سیاسى و فرهنگى طرح کردند. گرچه این نقشه‌ها، به علت سخت‌گیرى حکام وقت مکتـوم ماند و از دسـترس کسانى که اهلیت آن را نداشتند و یا مستعد درک آن نبودند، دور نگه داشته شد. رسائل اخوان‌الصفا، یک اثر منحصر به فرد در تاریخ اسلام و متشکل از حدود پنجاه و دو رساله در طیف گسترده‌ای از موضوعات است. برخی بر این باورند که نویسندگان این دایرة‌المعارف جامع، که گمان می‌رود در بصره عراق و در میانه قرن 10 زندگی می‌کردند، با جنبش اسماعیلی در ارتباط بودند (مهرین، 1361، ص 223).
    رسائل اخوان‌الصفا، شباهت بسيارى به يك دايرةالمعارف فلسفی - علمى دارد. همة مطالب آن، بر اساس نوعى نظام و ساختار خاص گردآورى شده است. اين نظام را بايد از چند جنبه بررسى كرد: اول شكل خالص فلسفى آن است كه در اين جنبه، متأثر از آگاهى‌هاى مسلمانان از فلسفه فيثاغورثيان و افلاطونيان و ارسطو است. بر‌همين‌اساس، كتاب را به چهار بخش تقسيم مى‌كند. بخش اول، شامل چهارده رساله در شعب مختلف رياضيات، يعنى حساب و هندسه و نجوم، هنرها و صنايع عملى و منطقى است. ابتداى اين بخش، متأثر از مكاتب فكرى فيثاغورثى و افلاطونى و در انتها متأثر از ارسطو است؛ زيرا در آن منطق ارسطويى با همان عناوين و به همان ترتيب بيان شده است (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 8). بخش دوم، كه رنگ ارسطويى دارد، شامل تمام علوم طبيعى و به همان صورتى است كه ارسطو بيان داشته است. از هيولى و صورت و زمان و مكان و حركت آغاز مى‌شود و به آثار علويه مى‌رسد، سپس از آن نيز گذشته به معادن و آن‌گاه نبات و پس از آن، به حيوان و انسان مى‌رسد و با علم‌النفس خاتمه مى‌يابد (همان، ص 9). بخش سوم، شامل ده رساله در مابعدالطبيعه است (همان، ص 10). تأثير فلسفه يونانى بر اين سه بخش، كاملاً مشهود است؛ زيرا آرا و اقوال گوناگون فيثاغوريان و افلاطونيان و نوافلاطونيان و ارسطو در آن ديده مى‌شود (ر.ك: اخوان‌الصفا، 1957، ج 3، ص 89، 104، 112-113، 149، 154، 189). بدين‌ترتيب، بخش چهارم (رسائل ناموسيه الهيه و شرعيه دينيه: يازده رساله)، كه در الهيات و امور مربوط به اديان و مذاهب و تصوف است، تركيبي است از تمام عوامل و عناصرى كه در فلسفة اسلامى تأثير گذارده‌اند (الفاخوري و الجر، 1369، ص 201).
    رسائل اخوان‌الصفا، تاکنون چنان‌که باید و شاید مورد بحث و بررسی قرار نگرفته‌اند، به همین دليل بخش عمده‌ای از محتوای آنها، بدون شرح و توضیح باقی مانده است. تنها ترجمه این اثر به زبان فارسی، توسط میرزامحمد ملک در 1304 قمري انجام گرفته است. البته با توجه به نوع چاپ و متن فارسی، امروزه اين اثر چندان قابل استفاده نیست. در مورد زبان‌های دیگر نیز تنها یک بخش از چهار بخش این مجموعه، به صـورت علمـی ویرایش و به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده و اکثریت قریب به اتفاق رسائـل، هرگز به درستـی به زبان انگلیـسی و یا به هر زبـان اروپـایی دیگر ترجمه نشـده است. امروز تقـریباً همـه محققان در این موضـوع متفق‌القول هستند که نویسندگان این رسائل در شمار عالمان برجسته جامعه شیعه بودند که در اواسط قرن چهار هجری در شهر بصره می‌زیستند. اينها با جنبش اسماعیلیه دست‌کم ارتباطاتی داشتند (ممتحن، 1371، ص 166). این دایرةالمعارف متشکل از 51 یا 52 رساله است (فرای، 1358، ص 147)، که هريک به یک موضوع خاص از موضوعات دانش بشری اختصاص یافته‌اند. پایان بخش این مجموعه، رساله‌ای تحت عنوان رساله الجامعه است (کربن، 1392، ص 193). اخوان‌الصفا دربارة اين رساله چنين گويد: «و از پي آن رسائل، رساله جامعه مي‌آيد، حاوي هر آنچه در رساله‌هاي پيشين آورده شده و مشتمل بر همه حقايق آنها» (قمير، 1363، ص 37). روشن است که رساله‌های این مجموعه، به صورت گام به گام، بر اساس میزان دشواری موضوعاتی که به آنها می‌پردازند، از ساده به دشوار مرتب شده‌اند. ماهیت باطنی این دایرةالمعارف، به‌ویژه بخش پایانی آن از جمله ویژگی‌های منحصر به فرد رسائل اخوان‌الصفا است (ر.ك: اخوان‌الصفا، 1957، ج 4، ص 99-105، 134، 136). یکی دیگر از ویژگی‌های بارز این مجموعه، تنوع فراوان و قابل توجه منابع آن، به اضافه دامنه تقریباً بی‌نظیر مسائل مورد بحث آن است. در سال‌های اخیر از سوی برخی پژوهشگران غربی، پژوهش‌های مهمی در زمینة منابع و محتوای این رسائل انجام گرفته است. برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از: ایو مارکو، یان ریچارد نتون، کارملا بافیونی. همچنین پژوهش‌های محدودی در زمینه طبقه‌بندی عـلوم از نگاه اخوان‌الصفا و نیـز مقایسه طبقـه‌بندی آنان با سایر طبقه‌بندی‌های ارائه‌شده توسط دانشمندان مشهور مسلمان، همچون کندی (متوفی 873)، فارابی (متوفی 950)، ابن‌سینا (متوفی 1037) و ابن‌خلدون (متوفی 1395) صورت پذیرفته است (محقق، 1370). اما با وجود اين، تاکنون تلاش معناداری در جهت ارزیابی اصالت طبقه‌بندی اخوان‌الصفا به رشته تحریر در نیامده است. از‌این‌رو، اين مقاله کوششی است براي دستیابی به درکی عمیق‌تر از طبقه‌بندی علوم نزد اخوان‌الصفا.
    دو نوع طبقه‌بندي علوم در رسائل
    چگونگى تقسيم‌بندى علوم و ديدگاه‌های موجود درباره آن، عامل مهمی در پى بردن به مبانى فكرى انديشمندان است. در این میان، نویسندگان نه‌چندان آشنای رسائل اخوان، به تقسيم‌بندى علوم اهميت ويژه داده‌اند. بحث از علوم و تقسيمات آن در رسائل، از نظر نویسندگان نقش اساسى ادراكات علمى و علوم در شناخت انسان و نیز آثار فراوان آن در سعادت و شقاوت آدمی است (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 148).
    در بررسي كتاب رسائل اخوان‌الصفا، ما با دو نوع طبقه‌بندي از علوم روبه‌رو هستيم. از یک‌سو، 51 یا 52 رساله‌ای قرار دارند که در قالب نسـخ خطی به دست ما رسیـده‌اند. ترتیب و توالی موضوعات آنها را می‌تـوان نوعی طبـقه‌بندی دانست. از سوی دیگر، طبقه‌بندی‌ای که توسط اخوان‌الصفا در رساله هفتم و تحت عنوان «فی الصنائع العلمیه والغرض منها؛ فنون علمی و اهداف آنها» مطرح شده است (همان). این دو شیوه در موارد فراوانی، با هم تفاوت دارند و این اختلافات در برخی موارد بسیار جدی است.
    در كتاب رسائل، صنايع بشرى به دو دسته علمى و عملى تقسيم مى‌شود. از نگاه آنها، علم تنها از تعليم و تعلم حاصل مى‌شود (همان، ص 256و269). اخوان‌الصفا در اين مجموعه نفيس، علوم را به سه دسته تقسيم كرده‌اند: فلسفة حقيقيه يا علوم فلسفى، علوم رياضيه و علوم شرعيه وضعيه. همچنين، خود علوم فلسفى را به چهار دسته تقسيم كرده‌اند: رياضيات، منطقيات، طبيعيات و الهيات (همان، ص 107–108).
    در اين پژوهش، بحث را با بررسی طبقه‌بندی ارائه‌شده در رساله هفتم مجموعه رسائل آغاز کنیم. در این مورد مهم‌ترین بخش، بیان کلیت طرح طبقه‌بندی اخوان‌الصفا است که با تعابیر زیر بیان شده است:
    می‌خواهیم انواع علوم و گونه‌های متفاوت آنها را بیان کنیم تا راهنـمای جوینـدگان علم باشد و آنها را به خواسـته‌هایشان برساند؛ زیرا همان‌گونه که تمایل طبایع به رنگ و بو و طعم‌های گوناگون، متفاوت است، میزان اشتیاق نفوس آدمیان به علوم مختلف نیز با هم تفاوت دارد (همان، ص 150).
    به نظر می‌رسد، این تعابیر مخاطب را به برگزیدن یک یا دو موضوع خاص از مجموعة موضوعات علوم، بر اساس علایق شخصی او فرا می‌خواند. نویسنده این متن، گويی هیچ‌يک از انواع طبقه‌بندی رایج از علوم را در نظر ندارد. اما آنچه در ادامه این رساله می‌آید، به‌روشني حکایت از این دارد که اخوان‌الصفا طبقه‌بندی و ساختاری کاملاً نظام‌مند از علوم داشتند. ساختاری مبتنی بر سه‌محور که به بیان خود آنها از این قرار است: «بدان ای برادر؛ علومی که بشر با آنها سر و کار دارد سه دسته‌اند: علوم ریاضی، علوم دینی و متعارف، علوم فلسفی و واقعی» (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 153).
    مطالبی که در ادامه می‌آید، در قالب یک جدول به روشني تبیین شده است. به بخش پیوست‌ها، جدول یک مراجعه شود. در بخش نخست، علومی قرار دارند که اخوان‌الصفا از آن با عنوان تعلیمیات یا همان علوم ریاضی یاد می‌کنند.
    علوم مقدماتي
    کارکرد اغلب این علوم، تأمین امر معاش و اصـلاح امور حیات دنـیوی است. اخـوان این علوم را نفی و تخـطئه نمی‌کنند، بخصوص اینکه کارآمدی این دانش‌ها، با وجود دستاوردهای زمینی انسان به اثبات رسیده است. با این حال، این دسته از علوم از نظر آنها، با دو دسته دیگر که هدفشان مربوط به زندگی مادی نیست، تفاوت محسوسی دارند (همان، ص 156-157). اخوان‌الصفا نخستین اندیشمندانی نیستند که به بررسي علوم مقدماتی پرداخته‌اند. پیش از آنها، کندی در شرح خود بر برخی از آثار ارسطو، دقیقاً از همین تعبیر ریاضی استفاده نموده است. اما در نوشته‌های کندی، تعبیر ریاضی به علوم چهارگانه فیثاغورث یعنی حساب، هندسه، نجوم و موسیقی اشاره دارد (کندی، 1950، ج 1، ص 153). در غرب، دست‌کم از دوره افلاطون به بعد و با تلاش‌های دانشمندان بزرگی چون بوئتیوس، این چهار شاخه علم ریاضی، به عنوان پیش‌نیاز هرگونه مطالعات دیگر شناخته می‌شدند. به‌گونه‌ای‌که در قرن 12 و 13 میلادی، در مدارس قرون وسطا، این علوم به بخش عمومی همه بحث‌های فلسفی و انشعابات آن تبدیل شدند (فولکیه، 1362، ص 54). این دانش‌های چهارگانه در اسلام نیز به همان جایگاه دسـت یافتند. این موضـوع را می‌توان در شروح کندی بر آثار ارسطو و منابع فراوان دیگر نیز مشاهده كرد (کندی، 1950، ج 3، ص 370). گاهی مواقع، گستره علوم فیثاغورثی وسعت بیشتری یافته و دانش‌هایی چون مهندسی و ساير علوم تربیتی را نیز دربر گرفته است. به عنوان نمونه، فارابی در کتاب احصاء العلوم بر این نظر است (فارابی، 1996، ص 49). هرچند در بیشتر اوقات، ساختار اصلی خویش را بدون تغییر حفظ می‌کند؛ به عنوان نمونه، در کتاب رساله فی اقسام علوم العقلیه ابن‌سینا (ابن‌سینا، 1986، ص 87). به هر حال، آنچه در این بحث اهمیت دارد، این است که اخوان‌الصفا هیچ‌يک از این علوم چهارگانه را در تقسیم‌بندی علوم مقدماتی بيان نکرده‌اند. در مقابل، آنها این چهار دسته از علوم را به عنوان یک بخش خاص ضـمن علوم فلسفی، که در ادامه به آنها خواهيم پرداخت، آورده‌اند (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 161). البته بایـد به این نکته توجه داشت که ذیل علوم مقدمـاتی، از دانشی تحـت عنوان «علم الحساب و المعاملات» نام بـرده‌اند (همان، ص 158). اما بی‌تردید مقصودشان از این بخش، تنها استفاده‌های پیش پا افتاده و صرفاً کاربردی از اعداد بوده است.
    علم زبان
    در اینجا، به ساير دانش‌های موجود در بخش علوم مقدماتی مي‌پردازیم. دانش‌هايي که ما امروزه مجموعه آنها را به عنوان «علم زبان» می‌شناسیم، يعني (خواندن و نوشتن، نحو و لغت و شعر و عروض)، از نظر اخوان‌الصفا، جز علوم مقدماتی قرار مي‌گيرند (همان، ص 163). البته این نکته در ساير طبقه‌بندی‌های ارائه‌شده از سوی دانشمندان اسلامی نیز دیده می‌شود. به عنوان نمونه، فارابی در احصاء‌العلوم، فصل نخست کتاب خویش را به علم زبان (علم اللسان) اختصاص داده است (فارابی، 1996، ص 17). ابن‌ندیم نیز در کتاب ارزشمند، «الفهرست» فن اول از مقاله اول کتاب خویش را به علم زبان اختصاص داده است (ابن‌ندیم، 1430ق، ج 1، ص 9). بنابراین طبيعي است که علم زبان در دسته‌بندی اخوان‌الصفا، پیش از ساير علوم بیاید. نکته مهم این است که اخوان‌الصفا از علم زبان، تنها در بخش علوم مقدماتی طبقه‌بندي خود ياد كرده‌اند. در این بخش، علاوه بر مجموعه علم زبان، مواردی چون دامداری، کشاورزی، صنایع دستی، سحر و کیمیا، سیره و تاریخ و حتی خرید و فروش نیز ذیل عنوان دانش دسته‌بندی شده‌اند. از نظر آنان، همه این دانش‌ها، علوم فرودست به‌شمار می‌روند و تنها کارکرد آنها خدمت به دنیای فانی و حیات دنیوی است (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 108).
    علوم ديني و شرعي
    دسته دوم علوم از نظر اخوان‌الصفا، علوم شرعی است. در رسالة هفتم از این بخش، با عنوان «علوم الشرعیه الوضعیه» یاد شده است. در تعـریف این دسـته از علوم آمده است: «دانـش‌هایی که برای اصلاح نفوس و طلـب آخرت وضـع شده‌اند» (همان، ص 109). اهمیت این تعریف در تعبیر (الوضعیه) نهفته است. نویسنده، این دسته از علوم را نیز مانند دسته قبلی (علوم مقدماتی) وضع شده، یا به‌وجود آمده می‌داند (همان). روشن است که مقصد و هدف علوم شرعیه، با علوم مقدماتی کاملاً متفاوت است. علوم مقدماتی، اختصاص به دنیا دارند و علوم شرعیه مختص امر آخرت‌اند. با این حال، این دو دسته در یک موضوع اشتراک دارند و آن وضعی بودن است. در این بخش، شش دانش به‌عنوان زیرمجموعه علوم شرعی بيان شده است. گروه‌های مختلفی که به این زیرمجموعه‌ها می‌پردازند، نیز مشخص شده‌اند (همان، ص 110). مقصود ما در اینجا، بحث از علومی چون تنزیل، روایات و اخبار و یا فقه نیست؛ زيرا نام بردن از این دانش‌ها، ذیل عنوان علوم شرعی کاملاً طبیعی و بجاست. نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، مربوط به علم کلام است که تقریباً در همه طبقه‌بندی‌های ارائه‌شده از سوی مسلمانان در کنار فقه قرار دارد. اما در طرح اخوان‌الصفا، حتی نامی از آن برده نشده است. در مقابل، در این طبقه‌بندی از تأویل نیز یاد شده و به اختصاص آن به ائمه و جانشینان پیامبر اشاره شده است (همان). این موضوع، خود نشان از تعلق و ارتباط اخوان‌الصفا با جریان شیعه و تشیع دارد. موضوع دیگری که اشاره به آن لازم است، اینکه در مجموعه رسائل از تصوف، در کنار زهد و موعظه، به عنوان یکی از زیرشاخه‌های علوم دینی یاد شده است. آخرین بخش از علوم در این دسته، مربوط به علم «تأويل‌ المنامات» است که در احادیث نبوی و قرآن نیز به آن اشاره شده است (همان). این دانش، در سایر طبقه‌بندی‌های مسلمانان نیز دیده می‌شود. به عنوان نمونه، در مقدمه ابن‌خلدون تأویل احادیث ذیل علوم دینی جای گرفته است (ابن‌خلدون، 1390، ص 361).
    علوم فلسفي
    سومین دسته از علوم در طبقه‌بندی اخوان‌الصفا، علوم فلسفی است که از آن با عنوان «علوم فلسفی حقیقی» نام می‌برند كه شامل چهار بخش ریاضیات، منطق، فیزیک و الهیات می‌باشد (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 114). این دسته، درواقع جالب‌ترین بخش دسته‌بندی اخوان‌الصفا است. همان‌گونه که نویسنده اشاره می‌کند، برای هریک از دانش‌های تعریف‌شده ذیل آن، رساله جداگانه‌ای تألیف شده است:
    ما برای هرکدام از علوم پیش‌گفته، رساله جداگانه‌ای نوشته و بخشی از معانی و مفاهیم این علوم را در آن شرح داده‌ایم و همه این موارد را در رساله جامعه به صورت کامل بیان نمودیم تا برای غافلان تنبهی باشد و برای مریدان راهنما و برای جویندگان انگیزه و راهی بگشاید برای کسانی که در پی آموختن‌اند. پس ای برادر به این رساله شاد باش و آن را بر دوستان و برادرانت عرضه کن، آنان را به علم تشویق نما و از دنیا بازدار و بر طی مسیر آخرت راهنمایشان باش که این امر موجت قرب تو به خدای تعالی و دست یافتن به رضای الهی و سبـب سـعادت سرای باقـی است و این‌گونه به مکـانت و مرتبـت اولـیاء الـهی دست خواهی یافت که پیـامبر فرمود: «آنکه راهنـمای بر خـیر باشد همچـون انجام‌دهـنده خـیر است» (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 115).
    از نظر اخوان‌الصفا، این دسته از علوم وضع‌شده نیستند، بلکه علوم حقیقی و واقعی‌اند. فلسفه، اشرف و افضل علوم و صنايع بشرى است و مراتب حكيم و فيلسوف پس از مرتبه نبى است (همان، ص 392). حكما جانشينان انـبيا هستند. تفـاوت آن دو در اين است كه انبـيا صاحب شريعتـند و علم به احكام را به خود نسـبت نمى‌دهند. ولى حكما و فلاسفه، علوم و احكام و دستاوردهاى خويش را به اجتهاد علمى و فكرى خويش نسبت مى‌دهند (همان، ج 4، ص 339).
    البته فيلسوف و حكيم، به حكمى خارج از حكم شريعت نمى‌رسد؛ زيرا با عقلى برگرفته از عقل فعال كه فيض الهى است اجتهاد و استدلال مى‌كند. به اين مفهوم، دين و فلسفه از هم جدايى ندارند: «اعلم أنّ العلوم الحكميّة والشريعة النبويّة كلاهما أمران بيّنان» (همان، ج 3، ص 26).
    تأكيد بر اين نكته ضرورى است كه از نظر آنان، آموزش فلسفه به ياران تا پیش از رسيدن به تهذيب نفس و طـى مراحل اخلاقى روا نبود. علت این موضوع را توانـايى نفس و آمادگى و ایجاد ظرفيت عقلانى براى مباحث فلسفى مى‌دانستند (همان، ج 3، ص 27).
    در عقيده اخوان‌الصفا، هدف اصیل و واقعی، تنها رسيدن به نجات است. همة همّ و غم آنان در كسب علم و دانش، رسيدن به اين هدف مهم بود، از‌اين‌رو، علم مادى را كه تنها به بعد جسمانى انسان‌ها توجه دارد، نه‌تنها نجات‌بخش ندانسته، بلكه آن را حجاب اكبر برشمرده‌اند (همان، ج 1، ص 107-108). ازاين‌رو، در توصيه‌هاى خويش به يارانشان آنان را به دورى از غفلت و جهالت توصيه مى‌كردند. چون اخوان درصدد توصيف و تبيين جهان آخرت بودند كه جهانى فراتر از دنيا است.
    به نظر آنان، علوم در صورتى ارزش دارند كه هدايت‌گر انسان به آن جهان روحانى باشند. راه نيل به سعادت برخوردارى علوم از ارزش‌های اخلاقى است. در غیر این صورت، این علوم سد راه تكامل انسان خواهند بود (همان،‌ ج 1، ص 111-112).
    ضرورت علم و حكمت براى انسان نيز به قصد تكامل نفس اوست و از طريق علوم الهى، به آن تكامل مى‌توان رسيد. همچنين فضيلت انسان بر ساير موجودات، به دليل تعليم و تربيت اوست؛ جهالت‌ها و اخلاق پست و ناپسند، امراض جسمانى و روحانى‌اى هستند كه مانع تكامل نفسانى انسان‌هاست (همان، ص 113و115). هدف اخوان‌الصفا از توجه به علوم عقلى و شرعى، كشف حقايق اشيا بود كه از طريق حكمت مى‌توان به آنها رسيد. اما انسان‌ها همواره با وسوسه نفوس شريره روبه‌رو هستند. در نگاه ایشان، كسب علوم حقيقى، كه فلسفه جزئى از آن محسوب می‌شود، موجب ارتقاى نفس به معرفت است كه در این مسیر، شناخت نفس به حقايق محسوسات و تخلق به اخلاق و قدرت براى عمل به احكامِ علوم بايد از اهداف اصلى انسان‌ها باشد (همان، ص 116).
    از ديدگاه اخوان‌الصفا، علوم فلسفي هرچند به دليل ماهیت با علوم شرعیه تفاوت دارند، اما هدف یا به تعبیر دیگر موضوع آنها یکسان و مشترک است. موضوع و هدف این دو دسته علوم در این تعبیر خلاصه می‌شود؛ سعادت و شادمانی روح در این دنیا و جهان آخرت (همان، ج 2، ص 138). در رساله بیست و هشتم، که راجع به ظرفیت افراد انسانی در یادگیری علوم و معارف است، پس از مقایسه شرعیات با فلسفه، چنین آمده است: هدف این دو علم یکی است، اما طرق آنها با هم متفاوت است؛ درست شبیه زائرانی که از راه‌های گوناگون برای زیارت بیت‌الله الحرام و گزاردن حج راهی مکه می‌شوند.
    مثال آخر في اختلاف سنن الديانات النبوية و الفلسفية جميعاً، و فنون مفروضات النواميس، و المقصد واحد، كاختلاف طرقات القاصدين نحو بيت‌الله الحرام، و توجههم شطره بحسب مواضع بلدانهم و مراحلهم مرافقهم من البيت شرقاً و غرباً و جنوباً و شمالاً كما بّينا في رسالة غرافيا (همان، ص 400).
    اکنون به بررسی تقسیمات فلسفه از نظر اخوان‌الصفا می‌پردازیم. آن‌گونه که مشهور است، ارسطو فیزیک، ریاضیات و مابعدالطبیعه را به عنوان سه بخش از علمی که او فلسفه نظری می‌خواند، از یکدیگر متمايز کرد. هدف از فلسفه نظری او، مطالعه مفهوم وجود بود. موضوع علم فیزیک يا فلسفه طبيعي، اشيايی است که بدون ماده و حرکت امکان وجود و حتی تصور ندارند. در سطح بالاتر، ریاضیات قرار دارد. این علم، به اشیایی مي‌پردازد كه می‌توان آنها را بدون ماده و حرکت تصور کرد، اما برای وجود نیازمند ماده و حرکت هستند. در عالی‌ترین سطح نیز مابعدالطبیعه قرار دارد که موضوع آن، مفاهیمی است که بدون ماده و حرکت متصور و نیز موجودند (ارسطو، 1377، ص 195). تقسیم‌بندی سه‌گانه ارسطو توسط بوئتیوس و از طریق کتاب تثلیث او، به اروپای قرون وسطا راه یافت. بوئتیوس، به تقلید از ارسطو، علم یا معرفت نظری را سه بخش دانست: علم طبیعی، علم ریاضی و علم الهی یا کلامی (ایلخانی، 1383، ص 140). در سنت اسلامی نیز این تقسیم‌بندی سه‌گانه، توسط کندی و پیروان او ادامه یافت. براین‌اساس، درک این نکته که چرا ریاضیات - که در واقع مقصود از آن ریاضیات فیثاغورثی است - به عنوان یکی از علوم مقدماتی معرفی شده آسان خواهد بود.
    اما در تقسیم‌بندی ارائه‌شده توسط اخوان در بخش فلسفه حقیقی، ریاضیات پیش از طبیعیات و مابعدالطبیعه قرار گرفته است (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 114). به علاوه، در این طبقه‌بندی به دلیل قرار دادن منطق در کنار ریاضیات، طبیعیات و مابعدالطبیعه، ساختار رایج و البته عمومی طبقه‌بندی سابق اساساً دگرگون شده است (همان). البته این موضوع، چندان شگفت‌آور و عجیب نیست. چه تقلید و متابعت دانشمندان مسلمان از مکتب اسکندریه، موجب شده بود كه برای مدت‌های مدید فراگرفتن مجموعه منطق ارسطو را به عنوان پیش‌نیاز هرگونه بحث عقلی به‌شمار آورند (بلانشی، 1986، ص 9). بنابراین، از منطق در کنار ریاضیات، به عنوان مقدمات مطالعه فلسفه نام برده شده است.
    تقسيمات فلسفه از نظر اخوان‌الصفا
    اکنون به تقسیم‌بندی ارائه‌شده برای علوم فلسفی، در رساله مذکور می‌پردازیم. برای رعایت اختصار، تقسـیمات علوم فلسفی از نگاه اخـوان‌الصفا را در قلب یک جدول ارائه می‌دهیم (ر.ك: پیوست‌ها، جدول 2).
    در شرح جدول مذکور، باید به مواردی توجه نمود: نخست اینکه، در این طبقه‌بندی، حاکمیت و سیطره طبقه‌بندی ارسطویی به روشني آشكار است. نه‌تنها ساختار کلی، بلکه تقسیمات داخلی و جزيی‌تر هر بخش مانند منطق یا فیزیک حتی در نامگذاری کاملاً ارسطویی است. البته این موضوع، با توجه به توضیحی که در مورد ریاضیات فیثاغورثی ارائه شد، چندان دور از انتظار نیست. بی‌تردید اصلی‌ترین و جالب‌ترین بخش این دسته‌بندی، آخرین بخش آن است که به دليل مفاهیم غیرارسطویی بسیار جالب توجه می‌باشند. بی‌شک منظور اخوان‌الصفا از «علوم الهی»، همان وجود بما هو موجود ارسطو و یا فلسفه اولی در فلسفه اسکولاستیک نیست (ژیلسون، 1379، ص 74-79). آنچه در این بخش با آن مواجه هستیم، پنج شاخه متفاوت از دانش است که در نگاه اول، هیچ نقطه مشترکی میان آنها وجود ندارد. نکته روشن و محسوس این دسته‌بندی، وجود نوعی حرکت دایره‌وار است که از وجود غیرقابل تعریف (معرفه‌الباری) شروع می‌شود و با پشت سر گذاشتن موجوداتی مانند روح و فرشتگان، دوباره به مبدأ خویش (علم‌المعاد) باز می‌گردد (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 115). در این سیر، که شباهت فراوانی به بحث فیض در فلسفه نوافلاطونی دارد (كاپلستون، 1380، ج 1، ص 538-541)، جایگاه ویژه‌ای برای سیاست در نظر گرفته شده است؛ دانشی که در مقایسه با ساير دانش‌های موجود در این دسته، کم‌ترین همخوانی را با علوم الهی دارد (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 115). سه زیر شاخه آخر سیاست از نظر اخوان‌الصفا، یعنی سیاست عمومی، سیاست خانگی و سیاست فردی (السياسة العامية، السياسة الخاصية و السياسة الذاتية)، شباهت فراوانی با زیرشاخه‌های فلسفة عملی ارسطو یعنی سیاست، اقتصاد و اخلاق دارند (سجادی، 1375، ص 429). اما چرا اخوان‌الصفا ساختار فلسفة عملی ارسطو را نپذیرفته و کوشیده برای خویش طرحی نو در بیاندازد؟ این پرسش، زمانی پیچیده‌تر می‌شود که می‌بینیم دو زیرشاخه دیگر بخش سیاست، یعنی سیاست نبوی و سیاست پادشاهی، تناسب و همخوانی بسیار بیشتری با علوم دینی دارند، تا علوم فلسفی.
    به نظر می‌رسد، مناسب است نگاهی به طبقه‌بندی ارائه‌شده در مجموع 51 یا 52 رساله اخوان‌الصفا بیندازیم. عناوین رساله‌های موجود در مجموعه رسائل اخوان‌الصفا، بر اساس نسخه‌های خطی در جدول شماره سه در بخش پیوست‌ها آمده است. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، برخی از این عناوین بسیار پرکاربرد و مشهور شده‌اند.
    مقايسه دو طبقه‌بندي
    اکنون به مقایسه دو طبقه‌بندی مزبور، یعنی طبقه‌بندی ارائه‌شده ضمن عناوین رساله‌ها و طبقه‌بندی علوم فلسفی و حقیقی در رساله هفتم، می‌پردازیم. برای این کار، طبقه‌بندی موجود در عناوین رسائل را همانند علوم فلسفی و حقیقی، به چهار بخش تقسیم کرده‌ایم. با این کار، نخستین مورد اختلاف این دو دسته‌بندی بروز می‌کند. این دو در بخش‌های اصلی کاملاً با هم تطابق ندارند. بخش اول، علی‌رغم عنوان آن (دانش‌های ریاضی)، شامل علوم منطقی نیز هست. در واقع، ترکیب دو قسمت نخست، طبقه‌بندی رسالة پنجاه و دوم به‌شمار می‌رود. در نتیجه، این ترکیب، دانش‌های فیزیک در بخش دوم فهرست ما قرار می‌گیرند. بخش آخر علوم فلسفی، یعنی علوم الهی نیز در دسته‌بندی عناوین رسائل به دو دسته متفاوت «علوم نفسانی و عقلانی» و «علوم الهی و شرعی» تقسیم شده است. این تفاوت‌ها اساسی‌اند، اما تفاوت‌های مهم‌تری میان این دو دسته‌بندی به چشم می‌خورد. از جمله اینکه، در مجموعة رسائل اخوان‌الصفا، عنوان تعداد قابل توجهی از رساله‌ها با طبقه‌بندی موجود در رساله هفتم به هیچ وجه تطابق ندارد.
    ایو مارکو، در مقدمه اثر خویش با عنوان «فلسفه اخوان الصفا» کوشیده با یافتن شواهدی از مجموعه رسائل اخوان‌الصفا، این ادعای خویش را اثبات کند که «رسائل اخوان الصفا، چه در ترتیب بخش‌ها و چه در تعداد رساله‌های هر بخش، دارای ابهام ویژه‌ای است». این نویسنده فرانسوی، مي‌کوشد با ارائه شواهدی از متن رسائل، فرضیه خویش را به اثبات برساند. شواهد وی از این قراراند:
    1. زمانی که رساله اول بخش دانش‌های فیزیکی نوشته شده، تنها پنج رساله از بخش نخست و هفت رساله از بخش دوم به نگارش درآمده بودند.
    2. برخی از رساله‌های بخش اول و نیز بخش دوم، بعدها اصلاح شده‌اند. این اصلاح، یا به صورت بسط و شرح مطالب بوده و یا به صورت کاستن از مطالب. به عنوان نمونه، در نسخه‌های اولیه رسائل، تنها یک رساله در مورد منطق وجود دارد.
    3. هریک از چهار بخش به مرور گسترش یافته و یا با اضافه شدن رساله‌های جدید کامل شده است.
    بررسی و مقایسه دو طبقه‌بندی ارائه‌شده، البته این سه نکته را تأیید می‌کند. این تغییرات در بخش‌های ریاضیات و فیزیک مشهودند. هرچه به پيش می‌رویم، به نسبت برجسته‌تر نیز می‌شوند (مارکو، 1975، ص 74-79).
    در توضیح این مسئله می‌توان گفت: ادعای خود اخوان‌الصفا مبنی بر اختصاص یک رساله به هريک از علوم بيان شده در طبقه‌بندی تا حد بسیار زیادی معتبر به نظر می‌رسد (اخوان‌الصفا، 1957، ج 1، ص 230). مجموعه رسائل اخوان‌الصفا، با رساله‌هایی در موضوع علوم چهارگانه (مقدماتی) آغاز می‌شود. از این میان، رساله اول به حساب، رساله دوم به هندسه، رساله سوم به نجوم و رساله پنجم به موسیقی اختصاص یافته است. تنها تفاوت موجود در اینجا، قرار گرفتن دانش جغرافیا بین نجوم و موسیقی است. البته می‌توان جغرافی را ضمیمه و پیوست طبیعی نجوم دانست. عنوان پنج رساله منطقی نیز با دسته‌بندی علوم منطقی، که در رساله هفتم مجموعه رسائل بيان شده و شامل شعر، خطابه، جدل، برهان و سوفسطیقا (مغالطه) می‌شود، همخوانی ندارد، بلکه بر اساس کتاب مشهور البرهان (آنالوطیقای ثانی، رساله 14) و چهار مقدمه ضروری آن، یعنی المدخل (ایساغوجی، رساله 10)، المقولات (قاطیغوریاس، رساله 11) العباره (باری ارمینیاس، رساله 12) و تحلیل القیاس (آنالوطیقای اول، رساله 13) نگارش یافته است. در بخش طبیعیات، اما همخوانی دقیقی بین طبقه‌بندی ارائه‌شده و عناوین رساله‌ها به چشم می‌خورد. به هريک از هفـت زیرمجموعه بخش طبیعیات، یک رسـاله اختصاص یافته است که شامـل رساله‌های شماره 15-22 می‌شود. تنها رساله شماره بیست، در این بین اضافه شده که عنوان آن «فی ماهیة الطبیعه» است.
    بی‌تردید مهم‌ترین بخش این مقایسه، مربوط به قسمت آخر یعنی علوم فلسفی و حقیقی می‌شود؛ جایی که کوچک‌ترین تفاوت‌ها نیز قابل چشم‌پوشی نیست. براین‌اساس، به غیر از علم الروحانیات که ضمن رساله چهل و نهم مجموعه رسائل آمده، تنها آخرین دسته علوم فلسفی، یعنی علم المعاد را در مجموعه رسائل اخوان‌الصفا می‌توان یافت. اما این نکته روشن می‌شود که رسالة مربوط به علم‌المعاد که رساله شماره 38 از مجموعه رسائل است، نه در بخش چهارم که در بخش سوم (النفسانیات العقلیات) قرار گرفته است. همان‌گونه که تطبیق بی‌درنگ بخش مربوط به علم سیاست و زیرشاخه‌های آن، با آنچه در رساله پنجاه رسائل (فی کیفیه انواع السیاسات و کمیتها) آمده است، اشتباه بزرگی به‌شمار می‌رود. اما ایـن تفاوت‌ها را چگونه باید توجیه کرد؟ به نظر می‌رسد، این موارد تا کنون حل نشده باقی مانده‌اند. گرچه می‌توان با در کنار هم قرار دادن برخی شواهد تاریخی، فرضیه‌هایی را در این مورد مطرح نمود. از جمله اینکه می‌توان گفت: بین تألیف رساله هفتم اخوان‌الصفا، با آن ساختار منظم و دقیقی که در طبقه‌بندی علوم ارائه نموده، و تدوین ساير رساله‌ها مدتی فاصله افتاده است. برخی نیز می‌توانند به تبعیت از مارکو، با کنار هم قرار دادن شواهد تاریخی فراوان‌تر، ادعا کنند كه نویسنده رساله هفتم، با کسانی که در نهایت مجموعه پنجاه و دو رساله اخوان‌الصفا را در کنار هم قرار داده‌اند، یکسان نیست و تفاوت دارد (مارکو، 1975، ص 132). با اطلاعات موجود در این مورد، احتمال اینکه ترتیب حال حاضر رسائل اخوان‌الصفا، نه توسط خود نویسندگان، که به وسیله دانشمندان متأخر آنها سامان شده باشد. با این حال، همة این فرضیـات تا زمانی که اطلاعات روشن‌تر و دقیق‌تری از بافت تاریخی، اجتماعی و معرفت‌شناسی زمانه‌ای که این رساله‌ها به نگارش درآمده‌اند، به دست نیاوریم، در حد حدس و گمان خواهند ماند.
    برای بسیاری، عبارت اخوان‌الصفا یادآور جلسات علمی مخفیانه آنان با عنوان مجالس‌العلم است. تعبیری که از عدم اجازه انتشار بالاترین درجات آموزشی اخوان‌الصفا حکایت دارد و ممکن است بيانگر این معنا باشد که متون اصلی آموزه‌ها و اندیشه‌های اخوان‌الصفا، غیر از متونی است که اکنون وجود دارند. با وجود اين، اما همان‌گونه که مارکو در کتاب خویش فلسفه اخوان‌الصفا به درستی اشاره نموده، رسـاله‌های اخوان در واقع هـم کتاب‌های اصلی اخـوان به‌شمار می‌رفتند و هم جزوات آموزشی مبتدیان؛ جزواتی که باید با آموزش‌های شفاهی اساتید همراه باشد (همان، ص 170).
    نتيجه‌گيري
    معمولاً علوم در سنت اسلامی به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود: در این تقسیم‌بندی دوگانه در یک‌سو، علوم مذهبی و مرسوم اسلامی و در سوی دیگر، علوم منطقی و فلسفی و به تعبیر دیگر، علوم یونانی قرار دارند. یکی از بهترین شواهد این تقسیم‌بندی دوگانه، در کتاب مفاتیح‌العلوم خوارزمی آمده است. نویسنده این کتاب، در دو فصل به بررسی علوم پرداخته است. فصل نخست، با عنوان «علوم شریعت» و بخشی از علوم عربی که به آن مربوط می‌شود، و فصل دوم با عنوان «علوم عجم» که شامل علوم مردمان غیر عرب از جمله ایرانیان و یونانیان است. این تقسیم‌بندی دوگانه، تقریباً در همة دسته‌بندی‌های بعدی علوم نیز یافت می‌شود. به عنوان نمونه، ابن‌خلدون نیز در مقدمه، علوم را به دو دسته مشهور علوم نقلی و علوم عقلی تقسیم می‌کند (ابن‌خلدون، 1390، ص 100). بر اساس شواهد تاریخی، تاریخ نگارش مفاتیح‌العلوم خوارزمی پیشتر از 977 میلادی نبوده است. بدین‌ترتيب به گمان قوی این کتاب پس از رسائل اخوان الصفا به رشته تحریر درآمده است. گرچه ما امروز دسترسی به همه کتاب‌هایی که گفته می‌شود الکندی و نیز فارابی در طبقه‌بندی علوم فراهم آورده‌اند، نداریم. اما بر اساس دو کتاب موجود آنها، یعنی رسالة فی کمیته کتب ارسطو الکندی و احصاء العلوم فارابی، هیچ‌يک به این دسته‌بندی دوگانه علوم اشاره نكرده‌اند. بنابراین، هرچند اين نوشته مختصر و ناکافی است، اما بر اساس مطالعات انجام‌شده، به نظر می‌رسد اخوان الصفا در شکل‌گیری طبقه‌بندی دوگانه علوم نزد مسلمانان، نقش اصلی و مهمی را بر عهده داشته‌اند. شاید بتوان گفت: اخوان‌الصفا از دو طریق نگارش مستقل در زمینه دسته‌بندی انواع علوم و نیز ترتیب خاص موضوعات در چینش رساله‌ها، این طبقه‌بندی را در جهان اسلام رواج دادند.
    پيوست‌ها
     
    جدول شماره 1 
    طبقه‌بندی علوم بر اساس رساله هفتم
    عنوان علم    زیرمجموعه‌ها
    الف. علوم پایه    خواندن و نوشتن
    دستور زبان و فرهنگ‌های واژه
    حسابداری و معاملات تجاری
    عروض و قیاس
    عقاید طالع خیر و طالع نحس
    عقاید جادوگری، ستاره‌شناسی، طلسم، حیل و نظایر آن
    کارها و مشاغل
    بازرگانی و کشاورزی و نظایر آن
    داستان‌ها و سیره‌های شخصی
    ب. علوم دینی    علم تنزیل
    علم تفسیر
    حدیث
    قانون و قانون‌گذاری
    زهد و تصوف
    تعبیر خواب
    ت. علوم فلسفی    ریاضیات
    منطق
    علوم طبیعی
    علوم الهیات
      
    جدول شماره 2

     
    طبقه‌بندی علوم فلسفی بر اساس رساله هفتم
    عنوان علم    زیرمجموعه‌ها
    الف. ریاضیات    حساب
    هندسه
    نجوم
    موسیقی
    ب. منطق    شعر
    خطابه
    جدل
    برهان
    مغالطه
    ت. علوم طبیعی    علم قواعد جسمانی که در باب قواعدی است که بر اجسام حاکم است و از شناخت هیولی، صورت، زمان، مکان و حرکت تشکیل می‌شود.
    علم السماء که از علوم ستاره‌شناسی و حرکت ستارگان و دلایل ثبات زمین و غیر آن بحث می‌کند.
    علم کون و فساد که مربوط به شناخت عناصر اربعه و تغیییر آنان و معادن، گیاهان و حیواناتی است که از آنها ایجاد می‌شوند.
    علم حوادث جوی که شامل شناخت تغییرات هوا تحت تأثیر سـتارگان، بادها، رعد و برق و غیـر آن می‌شود.
    معدن‌شناسی
    گیاه‌شناسی
    حیوان‌شناسی
    ث.علوم الهیات    علم شناخت خداوند
    علم روحانیات (شناخت موجودات بسیط عقلی)
    علم نفسانیات (شناخت ارواح و نفوس اجسام فلکی و طبیعی)
    علم سیاست که شامل سیاست نبوی، سیاست پادشاهی، سیاست عام، سیاست خاص (تدبیر منزل) و سیاست ذاتی(معرفت نفس) می‌شود.
    علم معاد (شناخت ماهیت جهان آخرت و چگونگی برانگیخته شدن ارواح)
     
    جدول شماره 3 
    فهرست عناوین رسائل اخوان‌الصفا
    عنوان بخش    عنوان رسائل
    بخش نخست: رسائل ریاضی    عدد
    هندسه
    ستاره‌شناسی
    موسیقی
    جغرافیا
    نسبت‌های عددی و هندسی
    صنایع علمی نظری و انواع آن
    صنایع هنرهای عملی و حرفه‌ای
    اختلاف اخلاق و علت‌های آن
    در مدخل منطق (ایساغوجی)
    درباره مقولات دهگانه (قاطیغوریاس)
    درباره کتاب العباره ارسطو (پبری هرمیناس)
    تحلیل‌های نخستین (انولوطیقا الاولی)
    تحلیل‌های پسین (انولوطیقا الثانیه).
    بخش دوم: رسائل طبیعی    در هیولا و صورت
    درباره آسمان و جهان
    پیدایش و تباهی
    آثار جوی
    چگونگی پیدایش معادن
    ماهیت طبیعت
    گونه‌های گیاهان
    انواع جانوران
    ترکیب پیکر انسان
    حس و محسوس
    درباره تکوین نطفه
    گفته فلاسفه که انسان جهانی کوچک است
    در چگونگی پیوستن نفوس جزئی به پیکر انسان‌ها
    توانایی انسان‌ها در شناخت‌ها
    ماهیت مرگ و زندگی
    ماهیت لذت‌ها و دردهای جسمی و روحی
    علل اختلاف زبان‌ها
    بخش سوم: رسائل نفسانی عقلی    مبادی عقلی از نظر فیثاغورث
    مبادی عقلی به عقیده اخوان الصفا
    نقل فلاسفه به اینکه جهان انسانی بزرگ است
    عقل و معقول
    در دورها و کورها و اختلاف دوران‌ها و قرن‌ها
    در ماهیت عشق
    در ماهیت رستاخیز و صوراسرافیل
    کمیت انواع حرکت‌ها و اختلاف آنها و ...
    درباره علت‌ها و معلول‌ها
    درباره حدها و رسم‌ها
    بخش چهارم: رسائل قانون‌های الهی و شریعت‌های دینی    عقاید و مذاهب
    چگونگی راه به خدا رسیدن
    اعتقاد اخوان الصفا
    چگونگی معاشرت اخوان الصفا و همکاری و رابطه بین آنها
    در ماهیت ایمان و خصال مؤمنین
    ماهیت قانون الهی و وضع شرعی
    چگونگی دعوت به سوی خدا
    چگونگی کردار روحانیون، فرشتگان مقرب و شیاطین و جن
    انواع سیاست‌ها
    نظم و ترتیب کل جهان
    ماهیت سحر و افسون و جادو

     
     
     

    References: 
    • ابن‌خلدون، عبدالرحمن، 1390، مقدمه، ترجمة محمد پروین گنابادی، تهران، کتابناک.
    • ابن‌سینا، 1986، تسع رسائل فی الحکمة و الطبیعیات، تحقیق حسن عاصی، بي‌جا، دار قابس.
    • ابن‌ندیم، محمدبن اسحاق، 1430ق، کتاب الفهرست، تحقیق ایمن فواد سید، لندن، موسسة الفرقان للترات الاسلامی.
    • ارسطو، 1377، متافیزیک (مابعدالطبیعه)، ترجمة شرف‌الدین خراسانی، چ دوم، تهران، حکمت.
    • اخوان‌الصفا، 1957، رسائل اخوان الصفا، بيروت، دارصادر.
    • ایلخانی، محمد، 1383، تاریخ فلسفه در قرون وسطی و رنسانس، تهران، سمت.
    • بلانشی، روبیر، 1986، المنطق و تاریخه، احمد خلیل احمد، الجزاير، دیوان المطبوعات الجامعیه.
    • ژیلسون، اتین، 1379، روح فلسفه قرون وسطی، ترجمة ع. داودی، تهران، علمی و فرهنگی.
    • سجادی، سيدمحمدصادق، 1375، طبقه‌بندی علوم در تمدن اسلامی، تهران، اميرکبير.
    • فارابی، ابونصر، 1996، احصاء العلوم، تحقیق علی بوملحم، بیروت، دارالهلال.
    • الفاخوري، حنا و خليل الجر، 1369، تاريخ فلسفه در جهان اسلام، ترجمة عبدالمحمد آيتي، تهران، علمي‌ فرهنگي.
    • فرای، ریچارد، 1358، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمة مسعود رجب‌نیا، تهران، سروش.
    • فولکیه، پل، 1362، دیالکتیک، ترجمة مصطفی رحیمی، تهران، آگاه.
    • قمير، يوحنا، 1363، اخوان الصفا يا روشنفكران شيعه مذهب، ترجمة محمدصادق سجادي، تهران، فلسفه.
    • كاپلستون، فردريك، 1380، تاريخ فلسفه، (يونان و روم)، سيدجلال‏الدين مجتبوي، چ چهارم، تهران، سروش.
    • کربن، هانری، 1392، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمة سیدجواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد.
    • کندی، ابويوسف، 1950، رسائل الکندی، تصحیح محمد عبدالهادی ابوریده، مصر، مکتبة الاعتماد.
    • محقق، مهدي، 1370، «تقسیم‌بندي علوم از نظر دانشمندان اسلامی»، سياست علمي و پژوهشي، ش 1، ص 28-37.
    • ممتحن، حسينعلي، 1371، نهضت قرمطيان و بحثي در باب انجمن اخوان الصفا و خلان الوفا در ارتباط با آن، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي.
    • مهرین، مهرداد، 1361، فلسفه شرق، تهران، مؤسسه مطبوعاتی عطائی.
    • Marquet, Yves, 1975, La philosophie des Ihwan al-Safa’, Algers: Société Nationale d’Édition et de Diffusion.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوکار، حامد.(1394) دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7(1)، 123-138

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حامد جوکار."دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7، 1، 1394، 123-138

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوکار، حامد.(1394) 'دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7(1), pp. 123-138

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوکار، حامد. دو گونه طبقه بندی علوم در نگاه اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا. معرفت فرهنگی اجتماعی، 7, 1394؛ 7(1): 123-138