معرفت فرهنگی اجتماعی، سال هفتم، شماره اول، پیاپی 25، زمستان 1394، صفحات 99-121

    بررسی تحلیلی سیر تفسیر اجتماعی قرآن کریم در قرن اخیر

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    صادق گلستانی / عضو هيئت علمي گروه جامعه‌شناسي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / sadeq.qolestani47@yahoo.com
    چکیده: 
    مسئله اصلی این پژوهش، بررسی فرایند شکل گیری تفسیر اجتماعی، به عنوان یکی از تحولات فرهنگی - اجتماعی قرن اخیر در جهان اسلام است که با روش تحلیل محتوای و با مطالعه تفاسیر ترتیبی و موضوعی مفسران قرآن صورت می پذیرد. این رویکرد تفسیری، در چارچوب مواجهه جهان اسلام با جهان مدرن قابل شناسایی است. مواجهه دنیای اسلام با پیشرفت های علمی  و فنی جهان غرب، در کنار عقب ماندگی جهان اسلام، برخی از مصلحان اجتماعی را به چاره اندیشی واداشت. آنان با شناخت درد جامعه اسلامی، درمان آن را در بازگشت به قرآن و بازخوانی آن، به گونه ای که پاسخ گوی نیازهای زمانه باشد، یافتند. تفسیر اجتماعی از آغاز قرن چهاردهم توسط برخی مفسران، مثل رشیدرضا، در قالب تفسیر ترتیبی «المنار» شروع شده و سیر تکاملی آن را در قالب تفسیر ترتیبی و موضوعی تا به امروز ادامه داده است. مهم ترین ویژگی این رویکرد تفسیر واقع گرایی و ملاحظه واقعیت اجتماعی در بررسی پیام الهی و نیز رویکرد انتقادی نسبت وضعیت موجود جهان اسلام و به ویژه جامعه مدرن است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Analytical Investigation into the Process of Social Interpretation of the Holy Qur’an in the Recent Century
    Abstract: 
    This research concentrates on investigating the process of the development of social interpretation which is considered as one of the cultural-social changes in the Islamic world in the recent century. A method of conceptual analysis used in this research which is based on study of sequential and thematic interpretations. This method of interpretation can be recognized within the framework of the encounter between the Islamic world and modern world. The encounter between the Islamic world and the scientific and technical advances in the West and the backwardness in the Islamic world, have urged some social reformers to look for a remedy. Having identified the cause of the problems of the Islamic world, they realized that they have no solution other than referring to the Qur’an and reviewing it so as to fulfill man’s modern needs. Social interpretation was first established in the beginning of the fourteenth century by some interpreters like Rashid Reza and appeared in the form of the sequential interpretation of Al-Manar, and its development is still continuing taking the form of a sequential and thematic interpretation. The most important characteristics of this approach: its realistic interpretation, considering social reality in the investigation of Divine message and using a critical approach to the current state of the Islamic world, especially modern society.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    جهانی‌بودن و جاودانگی قرآن کریم، در کنار کتاب زندگی بودن آن، و جهت‌گیری اجتماعی بخش بسياري از آیات کریمه، بر اهمیت و ضرورت تفسیر اجتماعی، شرح و تبیین آن، آموزه‌های وحیانی بر اساس واقع‌نگری و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی دلالت دارد. این اهمیت آن‌گاه برجسته‌تر مي‌شود که بشر در سیر تحولات اجتماعی خویش، روش‌ها و ابزاز متنوعی را برای اداره زندگی اجتماعی تجربه مي‌کند و در این فرایند، با نیازها و مطالبات جدیدی مواجه مي‌شود. بنابراین، تبیین دیدگاه قرآنی متناسب با این تجارب و تحولات، ضرورت عقلانی مي‌یابد.
    به‌رغم این واقعیت، گرایش اجتماعی به تفسیر تا پیش از قرن اخیر در آثار مفسران وجود ندارد. اما مواجهه دنیای اسلام با جهان غرب در دو قرن اخیر، تحولات فکری و اجتماعی بنیادین را به دنبال داشت كه زمینه شکل‌گیری گرایش اجتماعی به تفسیر را فراهم نمود. ورود فناوري و علم مدرن به جوامع اسلامي‌ و نفوذ نظریه‌های مخالف و معارض آموزه‌های وحیانی، به‌ویژه آموزه‌های اجتماعی قرآن و بهره‌مندی آن نظریه‌ها، از پشتوانه اجتماعی و سیاسی مادی، که موجب مقبولیت و مرجعیت یافتن آن می‌شد، چالش‌های بنیادین را در جوامع اسلامي ‌ایجاد نمود. در این فرایند، مصلحانی اجتماعی در جهان اسلام ظهور کردند که درد جامعه را شناختند و در پی یافتن راه‌حل و ارائه نسخه شفابخش برای درمان درد اجتماعی جهان اسلام برآمدند. آنان این نسخه را در بازگشت به خویشتن، یعنی بازگشت به هویت اصلی و قرآنی این امت یافتند. این معرفت و دغدغه، زمینة بازخوانی آیات وحیانی، به‌ویژه آیات اجتماعی قرآن کریم را فراهم نمود. بدین‌ترتیب، تحول مهم در تفسیر قرآن کریم، یعنی شکل‌گیری رویکرد اجتماعی به تفسیر شروع گردید. بسیاری از مفسران سعی نمودند ضمن تبیین آموزه‌های وحیانی، دیدگاه و تحلیل قرآن کریم را نسبت به فرایند افول و صعود تمدن اسلامي ‌و وضعیت موجود جهان اسلام و چگونگی ایجاد دگرگونی فرهنگی و اجتماعی مطلوب در جوامع اسلامي ‌عرضه نمایند. این رویکرد، با تفسیر ترتیبی شروع شد و در دو شکل تفسیر ترتیبی و موضوعی ادامه یافت. امروزه نيز به صورت یک شیوه رایج توسط مفسران و قرآن‌پژوهان دنبال مي‌شود.
    مفهوم‌شناسي
    الف. مفهوم تفسير
    «تفسیر» در لغت از ماده «فسر» و به معنای آشکار کردن، جدا کردن (ابن‌منظور، 1414ق، ج 5، ص 55)، و بیان و توضیح دادن (قرشی، 1371، ج 5، ص 176) و کشف و اظهار معنای لفظ است (طریحی، 1375، ج 3، ص 438). در اصطلاح، عبارت است از: بيان معانى آيات قرآنى، و كشف مقاصد و مداليل آن (طباطبائی، 1380، ج 1، ص 7). تفسیر در ‌واقع سه مرحله دارد: نخست، روشن ساختن مفاد واژگان و عبارت‌ها (بیان معانی)؛ دوم، پرده‌برداشتن از مراد جدی خدای سبحان از واژگان و عبارت (کشف مدلول‌ها)؛ سوم، پی‌بردن و کشف هدف و مقصدی که خداوند از انتقال این مراد جدی در نظر داشته است (کشف مقاصد) (رجبی، 1383، ص 11).
    ب. مفهوم تفسير اجتماعي
    منظور از «تفسیر اجتماعی»، شیوه‌ای در تفسیر است که مفسر در کشف پیام وحیانی، واقع‌محوری و ملاحظه حیات اجتماعی و نیازمندی‌ها و مسائل متنوع اجتماعی را مورد توجه قرار مي‌دهد. آیت‌الله معرفت، ذیل عنوان شیوة ادبی اجتماعی تفسیر مي‌نویسد: «این نوع تفسیر، پدیده‌ای نوظهور است که نخست به اظهار دقایق تعابیر قرآنی و سپس بیان آنها با اسلوبی زیبا و ادبی و تطبیق آنها با هستی و حیات و سنن اجتماعی موجود در جامعه پرداخته است» (معرفت، 1391، ص 481).
    گاهی از این رویکرد، به «تفسیر عصری» نیز یاد مي‌شود و مراد از آن، شیوه‌ای نو در ارائه مباحث جهان‌بینی و اعتقادی است که مفسر با توجه به آگاهی‌هایی که کسب کرده و نیازهایی که در عصر خود درک مي‌کند، پیام قرآن را شرح مي‌دهد (ایازی، 1376، ص 29).
    تفسير اجتماعي پيش از دوران معاصر
    به‌رغم آنکه مسائل مربوط به کنش اجتماعی و زندگی جمعی، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان جهان اسلام قرار داشت، متفکران زیادی تلاش کردند تا اندیشه‌هاي اجتماعی منسجم، منطقی و متناسب با مبانی معرفتی اسلام ارائه نمایند. اما این واقعیت در طول تاریخ تفاسیر شیعه و سنی همواره مغفول ماند. عمده تفسیرهایی که تا پيش از دوره معاصر نوشته شده و به نام تفسیر ترتیبی معروف‌اند، رویکرد اجتماعی نداشتند. به‌طور‌کلی، رویکردهای این تفاسیر ادبی، کلامی، فقهی و عرفانی بوده است. حتی در ذیل موضوعات خاص اجتماعی از قبیل خانواده، امر به معروف و نهی از منکر، و عهد و پیمان و...، تنها به شرح مدلول مطابقی آیه بسنده شده، احیاناً با تکیه بر روایات تفسیری، به لوازم و پیامدهای اجتماعی آن موضوعات اشاراتی مي‌گردید.
    البته برخی موضوعات اجتماعی، مثل حکومت و ولایت، به دليل حساسیت اعتقادی و کلامی، مورد توجه و بررسی مفسران قرار مي‌گرفت. اما در این موضوعات نیز اغلب بررسی ادله و وجوه کلامي‌ و فلسفی محوریت داشته است. این کاستی در حالی است که از یک‌سو، بسیاری از احکام قرآن، اجتماعی است و از سوی دیگر، جهان اسلام در طی این دوران حوادث اجتماعی بزرگی را تجربه کرده و تحولات اجتماعی بسياري ‌را پشت سر گذاشته است. که یکی از مهم‌ترین آن، سیر تدریجی افول تمدن اسلامي‌ بوده است.
    مراحل تفسير اجتماعي در قرن اخير
    به‌طورکلی، می‌توان مراحل تفسیر اجتماعی در دوران معاصر را به چهار دسته تقسیم‌بندی کرد:
    الف. مرحله تفسیر ترتیبی اجتماعی؛
    ب. مرحله تفسیر موضوعی اجتماعی؛
    ج. تفسیر اجتماعی پس از المیزان؛
    د. مرحله شکل‌گیری تفسیر اجتماعی با الگوی نظری معاصر.
    1. تفاسير ترتيبي اجتماعي در دوران معاصر
    پيش از بیان زمینه‌های اجتماعی شکل‌گیری این گرایش تفسیری، لازم به يادآوري است که هرچند تفسیر به دو به بخش ترتیبی و موضوعی تقسیم مي‌شود، ولی عنوان مفسر در «علوم قرآن و تفسیر»، بیشتر بر شارحان ترتیبی قرآن کریم اطلاق مي‌گردد. آنچه در این بخش بررسی مي‌گردد، گرایش اجتماعی در تفسیر ترتیبی است که بخش زيادي از مباحث این نوشتار را شکل مي‌دهد. بنابراین، زمینه‌ها و ویژگی‌هایی که در باب تفسیر اجتماعی بيان مي‌گردد، توصیف تفسیرهای ترتیبی است، هرچند دربارة تفسیرهای موضوعی نیز که در نیمه دوم قرن اخیر و اکثراً توسط همین مفسران و یا دیگر قرآن‌پژوهان و در حاشیه تفاسیر ترتیبی و با بهره‌گیری از مباحث تفاسیر ترتیبی، نگاشته شده نیز مصداق دارد.
    در قرن چهاردهم، تحولی عمیق در تفسیرنگاری به وقوع پیوست، چنان‌که بسیاری از مباحث، که در تفاسیر گذشته مورد بحث قرار مي‌گرفت، در این تفاسیر کنار گذاشته شد. از جمله این مباحث، بررسی‌های تفصیلی در باب فصاحت و بلاغت و مسائل ادبی که در برخی تفاسیر مثل کشاف زمخشری و تفسیر معانی القرآن واحدی نیشابوری مطرح شده و یا بحث تفصیلی در باب قصه‌های قرآنی و یا بررسی آیات‌الاحکام، که تفسیر قرطبی بدان پرداخته، همچنین مباحث کلامي ‌که تفسیر مفاتیح‌الغیب و تفسیر البحرالمحیط عهده‌دار آن بوده‌اند (مراغی، 1985، ج 1، ص 11-12).
    از برجسته‌ترین ویژگی تفسیری قرن چهاردهم، رویکرد اجتماعی است. اهتمام به موضوعات مربوط به جامعه و تاریخ، به‌ویژه مسائل و مشکلات اجتماعی و تحلیل و تبیین فرهنگ و جامعه، بر مبنای آموزه‌های وحیانی، از بارزترین تفاوت این رویکرد به‌شمار مي‌رود.
    این تحول را باید با زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی آن، که تحولات دنیای معاصر باشد، مرتبط دانست. تأثیر عناصر اجتماعی در شکل‌گیری اندیشه و نظریه‌های علمي، به‌ويژه اندیشة اجتماعی ابعاد مختلفی دارد که کمترین دخالت آن، در ایجاد مسئله و تعیین کانون علاقه و جهت‌گیری علمي‌ پژوهشگر است. اهمیت این مطلب موجب گردید تا رشته علمي ‌به نام «جامعه‌شناسی معرفت» عهده‌دار بررسی این مباحث گردد. این مسئله جامعه‌شناختی، در باب تفسیر قرآن کریم نیز مصداق دارد. چنان‌كه آیت‌الله معرفت مي‌نويسد:
    حرکت و پیشرفت در تفسیر اجتهادی از عصر تابعان آغاز شد و قرن به قرن توسعه یافت، به‌ویژه در قرن‌های سوم و چهارم که نهضت علمي‌ در جوامع اسلامي‌ شکوفا گردید و ادب و فلسفه، عرفان، دانش‌های متنوع و دستاوردهای علمي ‌به کمال خود رسید. این پیشرفت تفسیری، همگام با پیشرفت ادب و علوم و معارف، ادامه یافت و در تفاسیر تمامي ‌جوانب فهم معانی قرآن در همه زمینه‌ها، روز به روز شکوفاتر گردید. اما دیری نپایید که با رکود علم در جهان اسلام و افول تمدن اسلامی، به‌ويژه پس از فتنه مغول، تفسیر نیز از حرکت باز ایستاد و بیشتر تفاسیر پس از آن دوره، حالت تقلیدی به خود گرفت. ازاين‌رو، در این دوران، فضای عمدة تفسیری را خلاصه‌ها، یا شرح و حاشیه‌ها تشکیل مي‌دهد و از هرگونه ابتکار و نوع‌آوری قابل‌توجهي عاری است. به عنوان نمونه، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، که در قرن هشتم به پایان رسیده، اقتباسی از تفسیر فخر‌رازی و کشاف زمخشری است. تفسیر نسفی (مدارک التنزیل و حقائق التأویل)، اختصاری از تفسیر بیضاوی و کشاف است. چنان‌که خود بیضاوی نیز از تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر کبیر فخررازی و تفسیر راغب اصفهانی اقتباس کرده است. تنها بر تفسیر بیضاوی بیش از سی حاشیه نوشته شده است. لباب التأویل معروف به تفسیر خازن، نوشته علاءالدین علی‌بن محمد بغدادی، مختصرِ تفسیر بغوی موسوم به معالم التنزیل است. در‌حالی‌که بغوی نیز تفسیر خود را بر اساس تفسیر ثعلبی (الکشف و البیان) نوشته است (معرفت، 1391، ص 446-447).
    جهان اسلام در دوران معاصر، دگرگونی‌های اجتماعی و فرهنگی فراوانی را تجربه نمود. اساس این تحولات را مواجهه با جهان مدرن تشکیل مي‌دهد. پیشرفت دنیای غرب در زمینه‌های فنی و علمي ‌و تأثیر آن بر مظاهر محسوس زندگی مثل ثروت و رفاه و نظم اجتماعی و مقایسه آن با عقب‌ماندگی جامعه اسلامی، چالش فکری و اجتماعی را در جامعه اسلامي‌ و میان اندیشمندان مسلمان ایجاد نمود. به‌گونه‌ای‌که برخی شعار غربی‌‌شدن را در همه ابعاد زندگی، اعم از فردی و اجتماعی مطرح و دنبال کردند. از سوی دیگر، ورود برخی اندیشه‌ها و نظریه‌ها، که نه‌تنها سنخیتی با فرهنگ جامعه اسلامي ‌نداشت، بلکه معارض باورها و ارزش‌هایی بود که معرف سبک زندگی اسلامي‌ و مبنای تولید هنجارهایی در جهت ایجاد نظم اجتماعی و تنظیم روابط اجتماعی اسلامي‌ به‌شمار مي‌آمد. این اندیشه‌ها، در سطح بخشی از نخبگان اثرگذار جامعه نیز پذیرفته شد.
    در این فرایند، برخی متفکران آگاه به شرایط فکری و اجتماعی جهان اسلام، ضمن انتقاد از این وضعیت، به فکر تبیین این عقب‌ماندگی و ارائه راه‌حل برای آن برآمدند. آنان منشأ این عقب‌ماندگی را در فاصله گرفتن از اسلام دانسته، راه برون‌رفت را بازگشت به اسلام با مراجعه به منابع دینی و در رأس آن قرآن کریم و استخراج دیدگاه این کتاب شریف در باب زندگی اجتماعی معرفی کردند. به گفته عبده، قرآن کریم «دوای شفابخش مسلمانان در وضعیت کنونی است» (ابن‌عاشور، 1429ق، ص 174). گرایش تفسیر اجتماعی در این مسیر شکل گرفته و بسط یافت. حوثی سعید در این‌باره مي‌نویسد: «شخصیت مسلمان و امت اسلامي‌ از معانی قرآن و شکل‌پذیری از مفاهیم کتاب الهی فاصله گرفته است و تلاش فراوان مي‌طلبد تا شخصیت مسلمان با قرآن دوباره هماهنگی یابد، به‌گونه‌ای‌که قرآن اخلاق او گردد و زندگی امت نمایان گر مفاهیم آن باشد» (حوثی، 1412ق، ج 1، ص 10).
    نخستین پیشوای این رویکرد تفسیری، محمد عبده بود که اساس این بنیان عظیم را پی افکند و باب اجتهاد در تفسیر را پس از چندین قرن گشود. وی روش تقلید از گذشتگان را به کناری نهاد و به عقل، آزادی نقد و تحقیق بخشید (معرفت، 1391، ص 483). لازم به يادآوري است که اساس این فکر تفسیری عبده، برگرفته از سیدجمال است. به گفته ابن‌عاشور: «محمد عبده تنها یکی از آثار سیدجمال است. وی تنها با راهنمایی سیدجمال به مغز معارف راه یافت و روح حکمت معارف را تنها با دمیدن سیدجمال چشید» (ابن‌عاشور، 1429ق، ص 173). این مسیر در تفاسیر ترتیبی، پس از عبده تا به امروز ادامه یافت و تفاسیر فراوانی با گرایش اجتماعی توسط مفسران گرانقدر نگاشته شده است. به عنوان نمونه، مي‌توان به فی ظلال القران، تفسیر المراغی، المیزان، کوثر، من وحی القرآن، نمونه، تسنیم، اطیب البیان، اشاره نمود. امروزه این رویکرد در مطالعات قرآن‌پژوهی جهان اسلام، در قالب تفسیر موضوعی حضور فعال دارد.
    نقش رشد عقل‌گرايي در شکل‌گيري تفسير اجتماعي
    در کنار عوامل اجتماعی یادشده، که زمینه سوق یافتن مفسران به سمت تفسیر اجتماعی و بازخوانی قرآن را با نگاه به هدف هدایت‌‌گرایانه آن نسبت به جامعه فراهم نمود، عامل دیگری که در این جریان اثرگذار بوده، رشد عقل‌گرایی است.
    عقل‌گرایی در اینجا، در عرض وحی نیست تا شریعت را بی‌ضابطه به تأویل برد، بلکه در طول وحی و شریعت است. مفسر اجتماعی، با میدان دادن به عقل و بهره‌گیری از اجتهاد و استدلال، به تحلیل و تبیین آیات مي‌پردازد. عقل‌گرایی به مفسر این توانایی را مي‌دهد که پس از کشف روشمند معنای آیه شریفه، مفاد و پیام آن را نسبت به شرایط اجتماعی بیان کند و زمینه‌ها و پیامدهای مسائل اجتماعی را تبیین نماید. براي نمونه، در بخش ربا، که یک حکم قرآنی است، تلاش مي‌شود مفسده اجتماعی‌ای که آیه بدان اشاره شده، به تفصیل مورد بررسی دهد (رشيدرضا، 1373ق، ج 3، ص 112؛ طباطبائی، 1380، ج2 ، ص 409و410 و 419)، یا در مسئله تعدد زوجات، هرچند قرآن کریم اشاره‌ای به حکمت اجتماعی آن نکرده است، ولی مفسر اجتماعی آن را به عنوان یک ضرورت اجتماعی تبیین مي‌کند (طباطبائي، 1380، ج 4، ص 175-191؛ فضل‌الله، 1419ق، ج 7، ص 47-57؛ سیدقطب، 1412ق، ج ‏1، ص 582-587).
    در عقل‌گرایی، دستاورد بشری دربارة جامعه و قوانین اجتماعی و مسیرهای تمدن، برای فهم برخی آیات وحیانی مورد توجه قرار مي‌گیرد. حتی به نظر برخی مفسران، درک درست معانی برخی آیات، تنها در سایه فهم امور یادشده امکان‌پذیر است (رشيدرضا، 1373ق، ج 1، ص 23؛ ج 8، ص 393). ازاین‌رو، در تفسیر اجتماعی، برای تبیین حکمت اجتماعی برخی آیات از یافته‌های علم جدید نیز استفاده مي‌شود؛ تبیین روان‌شناختی نفرت جامعه از تعدد زوجات در تفسیر المیزان، و مواردی از این دست، نمونه آن است (طباطبائی، 1380، ج 4، ص 184؛ ج ‏2، ص 150).
    لازم به يادآوري است که این نوع عقل‌گرایی، هرچند ظرفیت بالایی را در زمینه تفسیر اجتماعی در اختیار مفسران قرار داده، اما در عین حال برخی را با آسیب‌هایی مواجه ساخته است. نگاه کارکردی به آیات شریفه، مهم‌ترین اين آسیب‌هاست. مراد از آن، توجه افراطی به پیامدهای این‌جهانی و دنیوی و اصالت دادن به آثار آموزه‌های وحیانی در زندگی اجتماعی است. این رویکرد موجب مي‌شود که مفسر چه‌بسا فراتر از مؤیدات درونی آیه و صرفاً با تکیه بر استحسان‌های عقلی به تأویل آیه بپردازد. المنار در باب برخی احکام اجتماعی ناسازگار با تمدن جدید چنین شیوه‌ای را اعمال مي‌کند. وی در توضیح تعدد زوجات، کارکرد مثبت آن را به صدر اسلام اختصاص مي‌دهد و آن را برخلاف مصلحت اجتماعی روزگار ما مي‌داند، هرچند استدلال وي دربارة صدر اسلام نیز مصداق دارد. به گفته ایشان:
    کسی که در آیات 3 و 129 سورة نساء تأمل نماید درک مي‌کند که تجویز تعدد زوجات در اسلام، امری بسیار مضیق است و هنگامي‌که انسان متفکر در کنار مضیق بودن این حکم به مفاسدی که در زمان ما به دنبال دارد، تأمل کند یقین مي‌یابد امتی را که تعدد زوجات در آن شیوع دارد نمي‌توان تربیت کرد. وی نظام چنین خانواده‌ای را متزلزل تصویر کرده و بر این باور است که همگی از مرد و همسران در جهت افساد این خانواده همکاری مي‌کنند و اعضای خانواده دشمن یکدیگر مي‌شوند و این دشمنی به جامعه نیز سرایت مي‌کند» (رشيدرضا، 1373ق، ص 349).
    یوسف قرضاوی در سبب‌شناسی تغییر فتوای، با اشاره به تغییر نیازهای مردم در دوران معاصر، داشتن سگ به عنوان مونس زندگی را تجویز مي‌کند، «در اروپا و آمریکا و استرالیا، مردم به‌ویژه در سالمندی با سگ زندگی مي‌کنند تا تنها نباشند؛ چون بسیاری از ایشان تنها زندگی مي‌کنند و انیس و مونسی ندارند. از‌این‌رو، سگ به نیاز مبرم کسانی تبدیل شده که فرزندان و نوادگانشان آنها را ترک گفته‌اند» (قرضاوی، 1389، ص 114).
    ويژگي‌هاي تفاسير اجتماعي
    الف. واقع‌نگري و توجه به نيازهاي زمانه
    از جمله کاستی‌های معرفتی در حوزه علوم اسلامي ‌و تفسیر قرآن کریم، ضعیف بودن ارتباط بین نظریه و واقعیت‌های اجتماعی است. در‌حالی‌كه تفکر مدرن، به صورت مدون و روشمند، وارد حوزه اجتماع شده و انتزاعیات معرفتی خود را با واقعیات اجتماعی پیوند داد (ایمان و کلاته‌ساداتي، 1392، ص 621). جدایی بین این دو حوزه موجب شده تا انسان مسلمان، ضمن آنکه به مبانی دینی معتقد است و آن را در عمل به کار مي‌بندد، اما آرای اندیشه غرب را مي‌پذیرد و حوزه نظریه را از حوزه دین جدا مي‌داند (همان، ص 623).
    در تفسیر اجتماعی تلاش گردیده تا این ضعف جبران شود. از‌این‌رو، مهم‌ترین ویژگی این رویکرد تفسیری، واقع‌نگری و توجه به نیازهای زمانه و بیان نگاه قرآن نسبت به تحولات زندگی اجتماعی و اقتضائات آن است. مفسر اجتماعی در بازخوانی آیات قرآنی تلاش مي‌کند كه پاسخ وحیانی به نیازها و پرسش‌های عصر بدهد. به گفته برخی قرآن‌پژوهان، مفسر اجتماعی نسبت به واقعیت امت اسلامي‌حریص است و اهتمام به مشکلات عصر حاضر دارد. شرایط سیاسی‌ای که امت عربی در آن زندگی مي‌کند و مرحله اجتماعی‌ای که در آن به سر مي‌برد، او را به این سمت واداشته است. بنابراین، مفسر اجتماعی، بیشترین توجه را در تفسیر آیات به بعد عملی آن اختصاص داده تا ارتباط بین مفاهیم و واقعیت جامعه را عمق ببخشد (شریف، 1402ق، ص 247).
    بسیاری از این مفسران، در مقدمه تفسیر خود به این مسئله تصریح کردند. چنان‌که عبده انگیزة خود را از نگارش تفسیر المنار این‌گونه بیان مي‌کند: «نیاز شدید به تفسیری بود که اهتمام اولی آن به هدایت‌گری قرآن باشد و سپس به مقضیات این عصر عنایت داشته باشد» (رشیدرضا، 1373ق، ص 10). شیوة تفسیری عبده به این صورت بود که آیه را مي‌خواند و اگر آیه مرتبط به موضوع اخلاقی بود، نتیجه این اخلاق را در اصلاح و یا فساد جامعه روشن مي‌ساخت و اگر مربوط به وضعیت اجتماعی بود، پیامد آن وضعیت اجتماعی را در زندگی امت‌ها توضیح مي‌داد. در این فرایند، از واقعیت جامعه و علت آن و نیز از آنچه در جهان بیرون جریان دارد، بهره مي‌گرفت (شریف، 1402ق، ص 248).
    مغنیه در توضیح روش تفسیری خود، با اشاره به این رویکرد مي‌نویسد: «جهت‌گیری‌ام در تفسیر این است که این نسل را به اصول و فروع دین و اینکه دین دوش به دوش زندگی حرکت مي‌کند قانع سازم» (مغنیه، 1424ق، ص 13). وی همچنین مي‌نویسد: «به قرآن نگریستم دیدم که آن در حقیقت و طبیعت خودش کتاب دین و هدایت و اصلاح و قانون است. هدفش پیش از هر چیز این است که به همه مردم زندگی‌ای ببخشد که بر پایه درست استوار باشد و امنیت و عدالت بر آن حکومت کند و فراوانی و رفاه آن را فراگرفته باشد» (همان). مراغی نیز با اشاره واقع‌نگری و ضرورت اجتماعی نگارش تفسیر اجتماعی مي‌نویسد: «درک کردم که نیاز شدیدی به نگارش تفسیر قرآنی است که در روش و چنیش و پردازش خود نیازهای عصری ما را دربر گیرد» (مراغي، 1985، ج 1، ص 4). همچنین تفسیر نمونه، با اشاره به لزوم واقع‌گرایی در تفسیر قرآن کریم، هدف نگارش این تفسیر را چنین بیان مي‌کند:
    براى پاسخ‌گويى به ضرورت‌ها و نیازهای برخاسته از دگرگونی‌های اجتماعی، نخستين گام، برگرداندن ميراث علمى و فرهنگى اسلام به زبان روز، و پياده كردن همه آن مفاهيم عالى از طريق زبان عصرى در روح و جان و عقل نسل كنونى است. گام ديگر استنباط نيازها و تقاضاهاى ويژه اين زمان از اصول كلى اسلام مى‏باشد. اين تفسير بر اساس همين دو هدف نگارش يافته است (مکارم شیرازی و همكاران، 1374، ص 23-24).
    این نگاه، ریشه در مبانی معرفتی آن مفسران در باب انتظار بشر از دین در حوزه زندگی اجتماعی دارد. در واقع، پاسخی به برخی پرسش‌‌های بنیادین نسبت به نقش اجتماعی دین است؛ پرسش‌هایی نظیر اینکه آیا هدف دین و قرآن کریم، تنها تنظیم مناسبات شخصی است، یا اداره رابطه فرد با خدای سبحان؟ آیا از قرآن کریم مي‌توان انتظار داشت که درباره کیفیت استقرار نظم اجتماعی راه‌حل ارائه دهد؟ آیا مي‌توان از آیات وحیانی، در باب آسیب‌شناسی اجتماعی، نابرابری اجتماعی، دگرگونی اجتماعی و ساير ابواب اجتماعی پیام روشنی دریافت کرد؟ آیا مسایل اجتماعی را مي‌توان به قرآن عرضه کرده، راه‌حل آن را دریافت نمود؟ پاسخ اجمالی مفسران به این پرسش‌ها، مثبت مي‌باشد. در نگاه آنان، قرآن کریم کتاب جامعی است که دربارة همه ابواب زندگی اجتماعی سخن دارد. به گفته علامه طباطبائی: «اسلام در همه شئونش، اجتماعی است» (طباطبائی، 1380، ج 4، ص 126). تنها دینی است که به صراحت بنیانش را بر اجتماع قرار داده و در هیچ شأن از شئون خود، موضوع اجتماع را رها نکرده است (همان، ص 94). به اعتقاد آیت‌الله جوادی آملی:
    قرآن کریم اسلام را شجره توحید مي‌داند که ثمره و میوه آن شجره طوبی رشد و تعالی جامعه در هر دو عالم خواهد بود. همه انبیای الهی و کتب آسمانی، به‌ویژه وجود مبارک پیامبر خاتمŠ و قرآن کریم، جامعه را به سمت شکوفایی و رشد انسانی پیش برده‌اند و به کشف جهان طبیعت و نژادشناسی و جامعه‌شناسی ترغیب کرده‌اند (جوادی آملی، 1378الف، ج 1، ص 248-249).
    فی ظلال‌القرآن، اجتماعی بودن دین اسلام را این‌گونه توصیف مي‌کند:
    رسالت پیامبر اکرم، برای همه مردم در ادوار تاریخی است؛ زیرا مبتنی بر فطرتی است که قابل تغییر و تبدیل نیست. خداوند در این رسالت، شریعتی را آورده که به همه ابعاد زندگی انسان و همه تلاش‌های انسان توجه دارد. این شریعت با احکام کلی و تفصیلی خود همه نیازمندی‌های بشر را از روز رسالت تا آخر زمان مدنظر دارد (سیدقطب، 1412ق، ج 2، ص842).
    یکی از بارزترین مظاهر این واقع‌گرایی، طرح موضوع دگرگونی اجتماعی و به‌طور خاص دگرگونی اجتماعی جهان اسلام است. موضوع دگرگونی اجتماعی، از مسائل مهم و مورد توجه اندیشمندان اجتماعی بوده و امروزه جایگاهی ویژه در جامعه‌شناسی دارد. به‌گونه‌ای‌که برخی، جامعه‌شناسی را علم مطالعه دگرگونی اجتماعی مي‌دانند. این موضوع در کانون توجه مفسران اجتماعی نیز قرار گرفته است. مهم‌ترین عامل شگل‌گیری گرایش اجتماعی در تفسیر، تحولات جدید دنیای اسلام بود. بررسی دگرگونی قهقرایی دنیای اسلام و سیر افول و تمدنی جهان اسلام، و شکل‌گیری تمدن جدید و نیز قانونمندی اجتماعی حاکم بر این تحولات، از جمله مباحث این مفسران را تشکیل مي‌دهد. این مفسران تلاش کردند که این دگرگونی و فراز و فرود تمدن اسلامي‌ را بر مدار احکام اجتماعی اسلام تحلیل نمایند. چنان‌که المیزان این فرایند را چنین توصیف مي‌کند: «مسلمان به این مقدار از انحطاط و سقوط نرسیدند، مگر بدین‌جهت که به ظاهر دین اکتفا کردند و از روح و باطن آن دوری جستند» (طباطبائی، 1380، ج ‏2، ص 235). تاریخ نیز این سخن قرآن را تأیيد مي‌کند که تساهل مسلمان در دین و پذیرش ولایت دشمنان دین و دوستی و میل نمودن به سوی آنان، موجب سقوط امت اسلامي‌ به پرتگاه هلاکت گردید و مورد چپاول و غارت دیگران قرار گرفتند. به‌گونه‌ای‌که دیگر نه مالک مال و ناموس و جان خود بود و نه اجازه داشتند بمیرند و نه رهایشان مي‌کردند، تا از مواهب زندگی بهره‌مند گردند (طباطبائی، 1380، ج 2، ص409؛ سیدقطب، 1412ق، ج 1، ص 18).
    رویکرد واقع‌گرايی و توجه به دگرگونی‌های اجتماعی موجب گردید تا این مفسران در بررسی داستان‌های قرآنی، که بخش زیادی از آیات شریفه را به خود اختصاص داده است، شیوه متفاوتی از تفسیرنویسی گذشته درپیش گیرند. تعمیم مفاد این داستان و به تعبیر دیگر، کشف قانونمندی و تعمیم آن به ساير جوامع و امت‌ها از دیگر امتیاز این شیوه تفسیری است. به اعتقاد این مفسران، جریان تاریخی در قرآن در واقع بیانگر واقعیت تکرارپذیر زندگی اجتماعی است (فضل‌الله، 1419ق، ج 8، ص 128). از‌این‌رو، آنان در ضمن بررسی آیات تاریخی، سعی کردند تا نقاط اشتراک را درون این جریان‌های تاریخی استخراج نموده، نتایج آن را به عنوان قانون اجتماعی الهی به جامعه بشری معرفی نمایند؛ چون به اعتقاد آنان داستان‌های قرآن، بیان حادثه تاریخی و معطوف به شرایط فرهنگی خاص نیست. به تعبیر المنار، هدف قرآن کریم صرف بیان حوادث تاریخی نیست، بلکه هدف آن، موعظه، عبرت‌گیری و بیان قانونمندی خدای سبحان در جوامع و اقوام است (رشیدرضا، 1373ق، ج 1، ص 212؛ ج2، ص 203). از‌این‌رو، در بخش مختلف المنار درباره قانونمندی اجتماعی بحث شده است. از جمله، در ذیل آیات مربوط به جریان مواجهه طالوت (بقره: 148-152)، اصول مختلف تحت عنوان سنت‌ها و احکام اجتماعی قرآن کریم استخراج گردیده است: براي نمونه، الف. ملتی که استقلالش مورد تجاوز قرار گیرد و حقوقش شکسته شود، حواس او برای دفع ستم برانگیخته مي‌شود و در این‌باره اندیشه مي‌کند، مي‌فهمد که راه چاره، وحدتی است که در رهبری عادل و قهرمان تجسم مي‌یابد. بنابراین، به جست‌وجوی آن تا دستیابی به آن راه مي‌افتد. ب. آگاهی و درک یک ملت، نسبت به حفظ حقوق و استقلال او در خواص آن ملت نهفته است. هر گاه خواص در آن ملت زیاد شود، آنان کسانی‌اند که به جست‌وجوی رئیس و فرمانده‌ای برمي‌خیزند که بر آنان سلطه براند. ج. هنگامي‌که مردم ببینند که پیروی و تقلید از یک شخص یا ایده، مخالف مصالح اجتماعی‌شان است، از آن پیروی نمي‌کنند. د. امت‌هایی که در مرحله جهالت به سر مي‌برند، افراد برخوردار از ثروت فراوان را مستحق ریاست و رهبری مي‌دانند (رشیدرضا، 1373ق، ج 2، ص 492).
    ب. رويکرد انتقادي
    ویژگی دیگر تفسیر اجتماعی، رویکرد انتقادی نسبت به فرهنگ و اندیشه غربی و نگاه منتقدانه به شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامي‌است. همان‌گونه که گذشت، از عوامل بنیادین رویکرد اجتماعی مفسران در دوران معاصر، مواجه منتقدانه آنان با اندیشه‌ها و فرهنگ وارداتی، ناسازگار و معارض با مبانی معرفتی اسلام و نیز آشفتگی اجتماعی جهان اسلام بود.
    روشن است که این رویکرد انتقادی، به معنای نفی همه دستاورد علم مدرن نيست، بلکه استفاده از یافته‌های علم مدرن، در بخش اجتماعیات و طبیعيات قرآن، از ویژگی‌های این رویکرد تفسیر است. بنابراین، رویکرد انتقادی این مفسران از فرهنگ و دانش غرب، در کنار استفاده از دستاورد علمي ‌غرب در حوزه اندیشه و عمل صورت گرفته است.
    نگاه انتقادی این مفسران، در حوزه‌های گوناگون فکری و اجتماعی انعکاس‌ یافته است. بخش زیادی از این اندیشه‌ها، در نقد نگاه سکولاریستی و رویکرد تجزی‌گرایانه نسبت به دین و دنیا تولید شده است. به گفته حوی سعید، در دوران ما شبهه‌ها و اشکالات فراوانی بر قرآن و توانایی ایجاد زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر اساس آن، وارد گردید. مسلمانان واقعی، به‌سختی مي‌توانند جهان را نسبت به اینکه قرآن کریم، تنها کتاب ربانی‌ای است که بشر مکلف به پذیرش آن است، قانع نمایند (حوی، 1412ق، ص 9). آنان در این راستا، ضمن معرفی اسلام به عنوان روش زندگی، تلاش کردند تا ابعاد سیاسی – اجتماعی دین را به جامعه معرفی نمایند و بر این باورند که کنار زدن دین از عرصه زندگی بشر، منشأ بدبختی او شده و کنار گذاشتن اسلام از رهبری جامعه، حادثه‌ای هولناک در تاریخ بشر بوده، بدبختی شکننده‌ای در تاریخ زندگی او را موجب گردیده است؛ بدبختی دردناکی که تاریخ بشر نظیر آن را ندیده است (سیدقطب، 1412ق، ج 1، ص 15). از نگاه آنان، قرآن برای رهبری جامعه آمده است (طنطاوی، بی‌تا، ج 2، ص 203). لذا در تحلیل انتقادی عقب‌ماندگی و افول تمدنی جوامع اسلامی، منشأ آن را در همان نگاه تجزی‌گرایان و زندگی سکولاریستی شمردند. از‌این‌رو، شعار بازگشت به قرآن کریم جهت ایجاد کنش و جامعه قرآن‌مدار تأکید ورزیدند.
    نقد نظریه عرفی‌شدن، که مدعی تبیین جامعه‌شناختی افول نقش فرانهادی دین و ناتوانی آن در در همنوایی با نیازمندی‌های دنیای مدرن است، از جلوه‌های دیگر این رویکرد است. علامه طباطبائی، با ارائه نظریة فطرت و تبیین ابعاد ثابت و متغیر دین، به تحلیل این موضوع پرداخته است (طباطبائی، 1380، ج ‏4، ص 120-122).
    نکته قابل‌توجه اینکه، برخی در راستای بررسی انتقادی، نگاه تفکیکی به رابطه دین و دنیا، تمدن بشری را محصول دین شمردند. به عبارت دیگر، آنان افزون بر نقد نگاه تقابلی بین دین و دنیا، مظاهر تمدن بشری را برخاسته از دین و آموزه‌های وحیانی پیامبران معرفی نمودند. به گفته علامه طباطبائی: «حقیقت امر این است که تمام این تمدنی که در جوامع زنده امروز مشاهده مي‌کنیم، از آثار دین و نبوت است که از طریق وراثت یا تقلید به‌دست آوردند» (همان، ج 2، ص 151؛ ج ‏13، ص 237؛ ج 7، ص 213 و 219 و 306). آیت‌الله جوادی آملي در همین رابطه مي‌نویسد:
    جهان امروز اگر رشد و تکامل دارد در اثر رهنمودهای پیامبران الهی و در کتب آسمانی بوده است وگرنه طبع بشر مادی که از هدایت الهی بهره‌مند نشده باشد، میل به سودجویی شخصی و سلطه‌گری و ظلم و تعدی و تخریب دارد (جوادی آملی، 1378الف، ج 1، ص 249).
    نقد پیامدهای تمدن غربی، در جوامع بشری؛ به‌ويژه در جوامع اسلامي‌ از دیگر جلوه‌های ویژگی انتقادی تفسیر اجتماعی است. به عنوان نمونه، بررسی انتقادی بی‌بند و باری اخلاقی (سیدقطب، 1412ق، ج 2، ص 633-638؛ طباطبائی، 1380، ج 2، ص 384؛ ج 4، ص 185 و186 و 189 و 301 و 314)، فروپاشی خانواده‌ها (سیدقطب، 1412ق، ص 635). جنگ و جنایت و تجاوز به حقوق جوامع (طباطبائی، 1380،‌ ج 2، ص 106).
    لازم به يادآوري است که مفسران اجتماعی، تنها به ارائه آرای انتقادی اکتفا نکردند. نقد وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جوامع اسلامی، تنها یک جنبه از این گرایش تفسیری را شکل مي‌دهد و بخش مهم آن، به جنبه ایجابی و ارائه راه‌حل برای مشکلات جامعه اسلامي‌ بر محور قرآن کریم اختصاص دارد. در این رویکرد، مفسر تلاش مي‌کند تا نظم اجتماعی مطلوب از نگاه قرآن، که دربردارندة سعادت دنیوی و اخروی جامعه است، به تصویر بکشد؛ زیرا به گفته تفسیر کاشف:
    در ورای آیات یک مقسم مشترک و چارچوب عامي‌ وجود دارد که همه قواعد و اصول و سوره‌ها و آیات را به هم پیوند مي‌دهد، و آن عبارت است از: دعوت مردم به اینکه زندگی پاکیزه‌ای داشته باشند که امنیت و عدالت بر آن حاکم باشد و فراوانی و صلح آن را فراگیرد (مغنیه، 1424ق، ج 1، ص 11-12).
    2. تفسير موضوعي اجتماعي در دهه‌هاي اخير
    یکی از تحولات تفسیری قرن چهاردهم، جهت‌گیری مفسران به تفسیر موضوعی است. آنچه در اصطلاح مفسران به عنوان «تفسیر» معروف است و در مدت چهارده قرن ادامه یافته است، همان عنوان «تفسیر ترتیبی» است. در گذشته، اصطلاح «تفسیر موضوعی» بسیار کم‌رنگ بود. واژه «تفسیر موضوعی»، یک اصطلاح جدیدی است که بر بعضی از تفسیرهای معاصر اطلاق شده است (علوی‌مهر، 1389، ص 363-364). هرچند رویکرد ترتیبی در تفسیر قرآن کریم، همچنان توسط عالمان برجسته این علم، دنبال مي‌شود، اما بخش عظيمي از مطالعات و نوشته‌های قرآن‌پژوهان، به تفسیر موضوعی اختصاص دارد. در این راستا، پژوهش‌های موضوعی مربوط به امور و شئون اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار است. البته تفسیر موضوعی، همواره به نوعی در قرن‌های گذشته نیز وجود داشت، ولی عمدتاً بر محور موضوعات خاصی،‌ مثل آیات‌الأحکام، شأن و مناقب پیامبر و ائمه در قرآن، انجام مي‌گرفت (برخی از این آثار عبارتند از: آیات الأحکام، اثر سیدامیر ابولفتوح جرجانی، 1404ق؛ فقه القرآن فی شرح آیات الأحکام، اثر قطب‌الدین راوندی، 1405ق؛ سالك الأفهام إلى آيات الأحكام، اثر سیدامیر اثر جواد کاظمی، 1365)؛ اما در قرن اخیر، تحرک خاصی یافت و موضوعات مختلفی را دربر گرفت. بخش زیادی از این مطالعات و پژوهش‌های قرآنی، به بررسی موضوعات اجتماعی و بیان نظریه قرآن کریم، دربارة مسائل مختلف اجتماعی اختصاص یافته است. لازم به يادآوري است که در تفاسیر ترتیبی نیز این شیوه کم‌و‌بیش به کار گرفته مي‌شد و مفسران در ضمن برخی آیات، تلاش مي‌کردند تا پیام قرآن را در باب موضوع خاص اجتماعی تحلیل نمایند. اما در رویکرد تفسیر موضوعی دهه‌های اخیر، بررسی‌های تخصصی و مستقل قرآنی در باب موضوعات اجتماعی مورد توجه قرآن‌پژوهان و مفسران قرار گرفت. آنان بر آن بودند تا نظریه قرآن کریم را نسبت به آن موضوعات استخراج نمایند. برخی از آثاری که در این باب به چاپ رسیده، عبارتند از: جامعه در قرآن از آیت‌الله جوادی آملی؛ جامعه و تاریخ در قرآن از آیت‌الله مصباح؛ قرآن و جامعه‌شناسی از مجموعه مقالات؛ قرآن و جامعه‌سازی از سیدمحمد باقر حکیم؛ منشور جاوید، ج 1 از آیت‌الله سبحانی؛ خانواده در قرآن از احمد بهشتی. بخش زیادی از این پژوهش‌ها، به بررسی قانونمندی اجتماعی قرآن یا همان سنن الهی اختصاص یافته است. به عنوان نمونه، «سنت‌های تاریخی قرآن» شهید صدر، «سنت‌های تاریخی از دیدگاه قرآن» احمد حامد مقدم.
    تحول در تفسیر موضوعی از یک‌سو، برخاسته از نیازهای روز و ورود نظریه‌های مختلف در ابعاد گوناگون زندگی بوده و از سوی دیگر، ناشی از ناکافی بون تفسیر ترتیبی در مواجه با این مطالبات و ظرفیت تفسیر موضوعی در پاسخ‌گویی به این نیازها است.
    شهید صدر در باب زمینه‌های اجتماعی تفسیر موضوعی مي‌نویسد:
    در برخورد بین جهان اسلام و جهان غرب نظریه‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی پدید آمد و مسلمان خود را در مقابل نظریه‌های فراوانی مي‌بیند که در زمینه‌های مختلف زندگی ابراز شده است. از سوی دیگر، قرآن کریم فرهنگ غنی و متنوعی در همه رشته‌های شناخت انسانی به ما داده است. بنابراین، مسلمان باید نظر اسلام را بداند و بفهمد که اسلام چگونه همین مشکل را در همین زمینه‌ای که تجارب بشر، هشیارانه در زمینه‌های مختلف زندگی به آن رسیده حل کرده است (صدر، بی‌تا، ص 26).
    تفسیر موضوعی تنها راهی است که ما را قادر مي‌سازد تا در مقابل موضوعات گوناگون زندگی، به نظریه‌های اساسی اسلام و قرآن دست یابیم (همان، ص 23)؛ چون با تفسیر موضوعی مي‌توان یک برداشت جامع درباره موضوعات مختلف به‌دست آورد (مکارم شیرازی، 1367، ص 23).
    مبنای دیگر ضرورت اجتماعی تفسیر موضوعی، نیاز به بیان تخصصی دیدگاه قرآن کریم در جهان کنونی است. به تعبیر برخی مفسران:
    همه مکتب‌های منحرف، کوشیده‌اند به افکار و اندیشه‌های خود شکل و نظامي ‌بدهند؛ یعنی برای مطالبشان ریشه‌ای معرفی کنند و با ارتباط و پیوند با سلسله مسائلی منسجم، یک کل منظم و هماهنگ به وجود آورند. ما نیز باید در مقابل آنها عیناً همین کار را بکنیم؛ یعنی معارف قرآن را به صورت سیستماتیک و منظم عرضه کنیم. به صورتی که پژوهشگر بتواند از یک نقطه شروع کند و زنجیروار حلقه‌های معارف اسلامي‌ را به هم ربط بدهد و در نهایت، به آنچه هدف قرآن و اسلام است نائل آید (مصباح، 1373، ج 1-3، ص 9).
    دو دستاورد تفسير اجتماعي موضوعي
    تفسیر موضوعی و بررسی تخصصی دیدگاه قرآنی نسبت به موضوعات و مسائل اجتماعی، تفسیر اجتماعی را در ابعاد گوناگون متحول نمود. به‌طورکلی، مي‌توان این تحول را در دو بخش ذیل بیان نمود:
    الف. تنوع مسائل اجتماعی مورد بحث: خصلت واقع‌محوری تفسیر اجتماعی، در کنار تنوع حوادث اجتماعی در جهان اسلام، به‌ویژه در دهه‌های اخیر موجب گردید تا مطالعه و بررسی موضوعات و مسائل بی‌شمار اجتماعی در کانون توجه قرآن‌پژوهان قرار گیرد. برخی از این مسائل، تا پيش از آن و از آغاز شکل‌گیری تفسیر اجتماعی، در هیچ‌يک از تفاسیر اجتماعی مطرح نمي‌شد. به عنوان نمونه، اقتصاد در قرآن، حقوق و سیاست در قرآن، جامعه‌شناسی خانواده در قرآن.
    ب. حرکت از مسئله‌محوری به علم محوری: هر‌چند تفسیر اجتماعی با مسئله‌محوری شروع شده و انگیزة اجتماعی مفسران اجتماعی، استخراج دیدگاه قرآن در باب مسائل اجتماعی، به‌طور عام و مسائل اجتماعی جهان اسلام به‌طور خاص بوده است، اما در تفاسیر موضوعی تلاش شده نظریه قرآن در باب مسائل علمي ‌مطرح در علوم اجتماعی بازتولید شود. هستی‌شناسی جامعه، جامعه‌شناسی معرفت و علت‌محوری و قاعده‌محوری پدیده‌های اجتماعی در قرآن، نمونه‌ای از این دست مطالعات است.
    3. الميزان نقطه عطف در سير تحول تفسير اجتماعي
    رویکرد اجتماعی در تفسیر ادامه یافت تا در اواسط نیمه دوم قرن چهاردهم، با نگارش المیزان توسط علامه طباطبائی تحولی اساسی در آن ایجاد گرديد. مي‌توان گفت: اين تفسير نقطه عطفی در این مسیر تلقی مي‌شود. ضمن آنکه شیوة جدیدی در تفسیر قرآن شکل گرفت که تفسیر قرآن به قرآن مي‌باشد. این تفسیر، هرچند ترتیبی است، ولی رویکرد موضوع‌محور را نیز حفظ کرده است و فصول گوناگوني به موضوعات علمي، فلسفی، اخلاقی و اجتماعی اختصاص داده است. تفسیر المیزان، تحولی شگرف در تاریخ اندیشه‌ورزی ایجاد نمود و پایان‌نامه‌ها و مقالات فراوان، در حوزه‌های گوناگون، به‌طور خاص در حوزه اندیشه اجتماعی بر محور مباحث المیزان نگاشته شد. بي‌تردید هیچ‌یک از تفاسیر شیعه و سنی، به گستردگی و عمق المیزان در مباحث مختلف اجتماعی ورود نکردند. اکثر مباحث اجتماعی، که توسط مفسران و قرآن‌پژوهان در تفاسیر ترتیبی و موضوعی پس از المیزان نگاشته شده، به نوعی از اين تفسیر گران‌سنگ تأثیر پذیرفته است.
    امتیاز مباحث اجتماعی تفسیر المیزان نسبت به ساير آثار تفسیر هم در بعد کمّي‌ و کیفی، مي‌توان ملاحظه نمود. در بعد کمّی، اکثر موضوعات و مسائل مهم اجتماعی در المیزان مورد بررسی قرار گرفته است. تنوع موضوعات مورد بحث در المیزان، به گونه‌ای است که کمتر موضوعی اجتماعی را مي‌توان یافت که علامه بدان نپرداخته باشد. قابل توجه اینکه مسائل و موضوعات اجتماعی، تنها در برخی مجلدات و یا در ذیل آیات خاص طرح نشده‌اند، بلکه در اکثر مجلدات المیزان به صورت تفصیل یا اجمال انعکاس یافته‌اند. عناوین مباحث اجتماعی که در المیزان مطرح شده را مي‌توان به صورت ذیل بیان نمود: فلسفة اجتماعی، فلسفة علوم اجتماعی، انحرافات اجتماعی، تغییرات اجتماعی، جامعه‌شناسی معرفت، زن و خانواده، جامعه‌شناسی جنگ، روابط اجتماعی، همبستگی اجتماعی، نابرابری اجتماعی، سنت‌های اجتماعی، کنترل اجتماعی، جامعه‌شناسی تبلیغ، مردم‌شناسی. صرف‌نظر از تنوع زياد مباحث اجتماعی در المیزان، ویژگی دیگری که جایگاه خاصی به آن در میان تفاسیر اجتماعی مي‌دهد، امتیاز کیفی آن است. رویکرد تبیینی در بررسی مسائل اجتماعی، یکی از اين ویژگی‌هاست. ایشان برای اثبات مدعیات اجتماعی، تنها به مستندات نقلی و یا عقلی بسنده نکرد، بلکه تلاش نمود با ارائه تحلیل روشمند و شواهد تجربی سازوکار علَّی تحقق یک پدیده و آثار آن را بیان کند. این موضوع، به‌ویژه در بخش احکام اجتماعی قرآن جلوه بیشتری در المیزان دارد و بخش زیادی از مباحث اجتماعی المیزان، به تبیین حکمت اجتماعی آن احکام اختصاص یافته است. به همین منظور، گاهی فصلی مستقلی را تحت عنوان «بحث اجتماعی» مي‌گشود. بررسی انتقادی برخی دیدگاه‌های نظری جامعه‌شناسان از ویژگی‌های دیگر المیزان است (طباطبائی، 1380، ج 1، ص 63؛ ج 2، ص 172 و 301).
    بنیان این تفسیر، شیوة تفسير قرآن به قرآن است. «در این روش، هر آیه از قرآن کریم با تدبر در سایر آیات قرآنی و بهره‌گیری از آنها باز و شکوفا مي‌شود» (جوادی آملی، 1378ب، ص 61). هرچند این شیوه تفسیری، سابقه طولانی دارد و ائمه‌ اطهار از این روش در بیان معارف و پیام قرآن کریم استفاده مي‌کردند و در کتاب‌های تفسیری نیز کم‌و‌بیش وجود داشت، اما کتاب‌های تفسیری که بر مبنای مکتب اجتهادی قرآن به قرآن پدید آمده و در تفسیر همة آیات، شیوه غالب آن تفسیر قرآن به قرآن باشد، سابقه طولانی ندارد و در زمان‌های متأخر به کتاب‌های تفسیری پیوستند (بابایی، 1391، ج 2، ص 199). این شیوه به گفته آیت‌الله جوادی آملي بهترین و کارآمدترین شیوه تفسیری قرآن است (جوادی آملی، 1378ب، ص 61).
    4. شکل‌گيري تفاسير اجتماعي با الگوي نظري علم مدرن
    به‌طور‌کلی، چگونگي متفکران جهان اسلام، به طور عام و مفسران به طور خاص با جهان مدرن را به چهار دسته مي‌توان تقسیم نمود:
    گروهي از انديشوران، مبناي انديشه، تحليل و حوزه‌هاي انديشة خود را در سنت منحصر کرده و بدون توجه به تحولات و انقلاب‌هاي علمي قرون پس از عصرنوزايي و تغييرات اجتماعي در اين مقطع، سعي بر حفظ جريان سنتي خود در طول تاريخ دارند. گروهي ديگر در اين تقابل، با حفظ مباني تحليلي خود در چارچوب اسلام و سنت، به بازخوانی انديشة اسلامي و سنتي در فضاي معاصر مي‌پردازند. گروه سوم، کساني هستند که با اخذ روش و الگوي تحليل خود از علم مدرن غربي، از دريچة آن به اسلام، سنت و مسائل جوامع اسلامي نظر مي‌کنند. آخرين گروه، حتي قابليت جامعة بومي خود را براي ابژه مستقل تحقيقات قرارگرفتن نفي مي‌کنند و يگانه راه پيشرفت را همان نسخة غربي مي‌دانند (طالعی اردكاني، 1391).
    تفاسیر اجتماعی، که محور بحث این نوشتار است، در دسته دوم و سوم قرار می‌گیرند. عمده تفاسیر اجتماعی که در یک قرن اخیر با روش ترتیبی نگاشته شده، در گروه سوم قرار می‌گیرند. تفاسیری همچون المنار و فی ظلال القران، که آغازگر رویکرد اجتماعی بودند، تا تفاسیر مراغی، المیزان، من وحی القرآن، کوثر، نمونه، احسن‌الحدیث، اطیب البیان، و اخیراً تفسیر تسنیم، همه در چارچوب اصول و قواعد تفسیری و بر مدار مبانی وحیانی، به بازخوانی آیات قرآنی پرداختند. هرچند برخی از این تفاسیر، در تفسیر برخی آیات، از چارچوب یادشده فاصله گرفتند. از جمله المنار و من وحی القرآن، که قبلاً بدان اشاره گردید، اما رویکرد کلی آنان، حرکت در چارچوب مسیر یادشده بوده است.
    برخی از تفاسیر اجتماعی در گروه دوم قرار مي‌گیرند. البته این شیوه تفسیری، در تفاسیر ترتیبی به‌ندرت دیده مي‌شود. بیشتر در نوشته‌های قرآن‌پژوهی موضوعی در دهه‌های اخیر دنبال شده است. این گرایش تفسیری، عمدتاً توسط کسانی ارائه گردید که تحولات دنیای غرب را به عنوان نمونه آرمانی پیشرفت زندگی بشر پذیرفتند و از پی آن، به مرجعیت علم مدرن گردن نهادند. از‌این‌رو، نظریه‌های خود را در باب جامعه و زندگی اجتماعی، در حاشیه الگوی نظری علم مدرن سامان مي‌دهند و در تفسیر متون دینی و از جمله قرآن کریم از همین رویکرد پیروی مي‌کنند. به گفته آیت‌الله سبحانی:
    برخی از تفسیرها که در این قرن معاصر به وسیله مفسران اسلامي‌ نوشته شده، دچار یک نوع غرب‌زدگی در تحلیل مفاهیم قرآنی و اجتماعی و اخلاقی شدند و کوشیده‌اند که میان مکتب‌های غربی و مکتب وحی الهی یک نوع هماهنگی برقرار کنند و بدین‌منظور به تأویل و تصرف در قرآن دست زده‌اند (سبحانی، 1360، ص 21).
    تفاسیر مارکسیستی، سکولاریستی و فمينیستی از آیات، نمونه‌ای از این دست است.
    در همین زمينه، این گروه بسیاری از احکام کیفری اسلام، که گمان مي‌رود خشونت‌بارند و نیز در باب دیه، ارث، شهادت زن، قوامیت مردان، مسئله حجاب و ممنوعیت قضاوت زنان و مسائلی از این دست را معلول شرایط اجتماعی مي‌دانند و معتقدند با دگرگون شدن اوضاع اجتماعی، قابل وفق شرایط روز است (معرفت، 1391، ج 2، ص 461). یکی از این نویسندگان، درباره احکام قرآنی نسبت به سرقت (مائده: 28) و زنا (نور: 2) مي‌نویسد: «آیا نمي‌توانیم درباره امر واردشده در موضوع سرقت و زنا اجتهاد نماییم و حکم هر دو را به اباحه نه وجوب اختصاص دهیم؟ در این صورت، این حکم را متناسب با شرایط زمانی و مکانی تفسیر نمودیم» (ذهبی، 1396ق، ص 529).
    این‌گونه برخورد با قرآن را به گفته علامه طباطبائی، تطبیق قرآن مي‌نامند، نه تفسیر قرآن (طباطبائی، 1380، ج 1، ص 6)؛ زيرا فرق است بین اینکه پژوهشگری که در جست‌وجوی معنای آیات است، بگوید قرآن چه مي‌گوید؟ یا بگوید: آیه را بر چه چیزی حمل کنم؟ اقتضای دوم این است که نظرات خود را در مسئله دخالت مي‌دهد و تسلیم نظریات خود مي‌شود و پژوهش خود را بر آن نظرات مبتنی مي‌سازد. روشن است که این‌گونه بررسی، بررسی خود آیه نیست (همان). این رویکرد، در کلام ائمه اطهار و نیز در ادبیات مفسران، به «تفسیر به رأی» شناخته مي‌شود. مفسر باید در چارچوب روش‌شناسی تفسیر و رعایت اصول و قواعد تفسیر، دیدگاه وحی را نسبت به موضوعات و مسائل جدید استخراج نماید، نه مؤیدات و مصادیق پیش‌فرض‌های ذهنی را در قرآن جست‌وجو نماید.
    برخی از این گروه، مستند این تأویل‌گرایی را تأثیرپذیری قرآن کریم از فرهنگ زمانه معرفی مي‌کنند. در‌حالی‌که، هم‌نوایی قرآن کریم با ادبیات زمانه، ارتباطی با تفسیر عرفی و عصری آن ندارد. به گفته آیت‌الله جوادی آملی:
    مراد از «مردمي‌بودن زبان قرآن، سخن گفتن به فرهنگ مشترک مردم است». ولی زبان قرآن، زبان فطرت است «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطرت الناس علیها». انسان‌ها گرچه به لحاظ لغت و ادبیات از یکدیگر بیگانه‌اند و در فرهنگ‌های قومي‌ و اقلیمي‌ نیز با هم اشتراک ندارند، اما در فرهنگ انسانی، که همان فرهنگ فطرت پایدار و تغییرناپذیر است، با هم مشترکند. قرآن با همین فرهنگ با انسان‌ها سخن مي‌گوید. از‌این‌رو، زبانش برای همگان آشنا و فهمش میسور عموم بشر است. جهاني‌بودن زبان قرآن، در چهره اجتماع دل‌پذیر سلمان فارسي، صهيب رومي، بلال حبشي، اويس قرني و عمار و ابوذر حجازي در ساحت قدس پيامبر جهاني حضرت محمد‌بن عبدالله متجلي است (جوادی آملی، 1378ب، ص 32-33).
    تفسير علمي
    رویکرد دیگری که در حاشیة علم مدرن، توسط برخی مفسران دنبال شد، تفسیر علمي ‌است. مراد از «علم» در این رویکرد، خصوص علوم تجربی است. بنابراین، تفاسیری که پدیده‌های طبیعی را از منظر قرآن کریم مورد مطالعه قرار داده، یا تفاسیری که به بررسی امور طبیعی در قرآن اختصاص یافته، در قلمرو تفسیر علمي‌ قرار نمي‌گیرد. همچنین صِرْف استفاده از داده‌های تجربی در فهم آیات را تفسیر علمي‌ نمي‌نامند، بلکه «کسانی را مي‌توان طرفدار این مکتب به‌شمار آورد که اولاً، به لزوم یا حسن کمک گرفتن از دانش‌های تجربی در تفسیر آیات نظر داده باشند. ثانیاً، بخش زیادی از آیات قرآن را به کمک دانش‌های تجربی تفسیر کرده باشند» (بابایی، 1391، ص 315).
    لازم به يادآوري است که اصل استفاده از علوم بشری در تفسیر قرآن کریم، مورد تأکید قرآن‌پژوهان و مفسران قرار گرفته است. برخی از قرآن‌پژوهان نیز آن را از منابع تفسیر شمردند. استدلالشان این است که در بسیاری از آیات قرآن، از زندگی فردی و اجتماعی، گذشته و آینده تاریخ بشری، ساختار وجودی انسان، استعدادها و فعلیت‌ها، چگونگی شکل‌گیری شخصیت انسان و نقش عوامل مختلف فردی و اجتماعی در آن، سخن به میان آمده است، از سوی دیگر، قرآن واقع‌گراست. در نتیجه، از واقعیت‌های انسان و زندگی او حکایت دارد. با توجه به این دو مقدمه، قوانینی که در علوم انسانی بر اساس هویت انسان و پدیده‌های انسانی کشف مي‌شود، چنانچه از قطعیت برخوردار باشد، در فهم آیات انسان‌شناختی قرآن مؤثر خواهد بود. مفسر باید از آنها آگاه باشد و در فهم قرآن از آنها بهره گیرد (رجبی، 1383، ص 285-286). از‌این‌رو، مفسران مختلف- چه قدما و چه معاصرین- از یافته‌های دانش تجربی در تفسیر برخی آیات بهره مي‌گرفتند. چنان‌که غزالی دربارة آیات ناظر به خلقت انسان در سورة انفطار آيات 6-8 مي‌نویسد: «معنای کامل آیات را تنها کسی مي‌فهمد که تشریح ظاهر و باطن و عدد و انواع و حکمت‌ها و منافع آن را بشناسد» (غزالی، 1403ق، ص 27). فخررازی نیز در تفسیر کبیر خود از یافته‌های تجربی استفاده زیاد نموده است. از جمله در تفسیر آیة 29 سورة بقره بر آن است تا بر اساس نظریه‌های علم هیئت، مراد آیه از آسمان هفت‌گانه را توضیح دهد (فخررازی، 1420ق، ج ‏2، ص 381). وی در نقد کسانی که به این شیوه تفسیری او اعتراض داشتند، مي‌نویسد: «چه‌بسا برخی افراد نادان، در اعتراض نسبت به من گفتند که شما در تفسیر کتاب خدا، نسبت به استفاده از دو علم هیئت و نجوم زیاده‌روی کردی، به این بیچاره‌ها گفته مي‌شود: اگر در کتاب خدا خوب تأمل نمایی به فساد گفته‌ات پی مي‌بری» (همان، ج 14، ص 274). در تفاسیر شیعه نیز در تأیید و تفسیر برخی آیات از این روش استفاده شده است. از جمله، تفسیر کیفیت خلقت اشیاء از آب (مکارم شیرازی و همكاران، 1374، ج ‏13، ص 394) تبیین تجویز نحوة برخورد با زن ناشزه (همان، ج ‏3، ص 374)، نقد نگاه برخی از مفسران نسبت به شهاب سنگ‌ها (طباطبائی، 1380، ج 17، ص 124).
    بنابراین، استفاده از داده‌های تجربی در آیات خاص مورد تأیید قرآن است، اما آنچه که از ویژگی‌های تفسیری قرن اخیر شمرده مي‌شود، استفاده از داده‌های تجربی به عنوان رویکرد اصلی در تفسیر آیات قرآن کریم است. تفسیر طنطاوی و سر سیدخان هندی نمونه‌هایی از این رویکرد به حساب مي‌آیند. طنطاوی بر این باوراست که همه علوم طبیعی را مي‌توان از قرآن استخراج کرد. براین‌اساس، خاستگاه برخی علوم را به قرآن نسبت مي‌دهد. چنان‌که معتقد است که علم احضار ارواح، از آیة 73 سورة بقره که به زنده‌شدن میت در قوم بنی‌اسرائیل است، استخراج شده است؛ زیرا این آیه تلاوت مي‌شد و مسلمان به آن ایمان داشتند، تا اینکه احضار ارواح در ابتدا در آمریکا و سپس، در اروپا ظاهر شد (طنطاوی، بی‌تا، ج 1، ص 84). ذهبی در وصف این تفسیر مي‌نویسد: «این کتاب موسوعه علمي ‌است که هر فنی از فنون علم، در آن سهم فراوان دارد، به‌گونه‌ای‌که همان توصیفی که دربارة تفسیر فخررازی گفته شده، دربارة این تفسیر نیز به کار رفته است: "در آن همه چیز است جز تفسیر"، بلکه تفسیر طنطاوی استحقاق بیشتری نسبت به این صفت دارد» (ذهبی، 1396ق، ص 517).
    نتيجه‌گيري
    این پژوهش به بررسي سیر تفسیر اجتماعی در قرن پرداخت. خلاصه یافته‌های آن به شرح ذیل است:
    تفسیر اجتماعی در چارچوب مواجهه جهان اسلام با جهان مدرن قابل بررسی است. اين مواجهه و آشنایی با پیشرفت‌های علمي ‌و فنی غرب، در کنار عقب‌ماندگی جهان اسلام، انگیزة بازگشت به خویشتن با محوریت قرآن کریم را در برخی مصلحان اجتماعی زنده کرد. آنان سعی نمودند كه درد و درمان جامعه اسلامي‌ را با محوریت قرآن تبیین نمایند. در کنار این زمینة اجتماعی، رشد عقل‌گرایی نیز در شکل‌گیری و بسط گرایش اجتماعی به تفسیر، اثرگذار بوده است.
    ویژگی تفاسیر اجتماعی، واقع‌محوری و توجه به نیازهای زمانه و فارغ از مباحث انتزاعی و نیز رویکرد انتقادی به وضعیت موجود جهان اسلام و نیز جهان مدرن است. در این راستا، مفسر اجتماعی سعی کرده علت این دگرگونی در جهان اسلام را به تصویر بکشد و نیز پیامدهای سوء‌اجتماعی جهان مدرن و تمدن غرب را تحلیل نماید.
    تفسیر اجتماعی توسط رشیدرضا در تفسیر ترتیبی شروع شد. مراحل تکاملی را تا امروز طی نمود. یکی از مراحل تکاملی این تفسیر، رویکرد موضوعی است که در دهه‌های اخیر، به تناسب ضرورت اجتماعی و نیاز جامعه به طرح مباحث تخصصی و بیان نظریه همه‌جانبه قرآن کریم در باب موضوعات خاص شکل گرفت.
    تفسیر اجتماعی المیزان به دليل عمق، گستردگی و تنوع مسائل اجتماعی، تحول اساسی در سیر تکاملی گرایش اجتماعی به تفسیر ایجاد نموده است.
    هرچند اکثر تفاسیر اجتماعی، در چارچوب اصول و قواعد تفسیر و مبانی وحیانی، به بازخوانی آیات قرآنی پرداختند، اما در عین حال یکی از تحولات تفسیر اجتماعی، تفسیر با الگوی نظری جهان مدرن است. این رویکرد، بیشتر در نوشته‌های قرآن‌پژوهی موضوعی دهه‌های اخیر دنبال شده است. برخی تلاش کردند تا موضوعات مختلف اجتماعی قرآن را با محوریت الگوی نظری علم مدرن تفسیر نمایند.
     
     

    References: 
    • ابن‌عاشور، محمد الفاضل، 1429ق، التفسیر و رجاله، تونس، دارالسلام.
    • ابن‌منظور، محمد‌بن مکرم، 1414ق، لسان‌العرب، بیروت، دارصادر.
    • ایازی، سیدمحمدعلی، 1376، قرآن و تفسیر عصری، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • ایمان، محمدتقی و احمد کلاته ساداتی، 1392، روش‌شناسی علوم انسانی نزد اندیشمندان مسلمان، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • بابایی، علی‌اکبر، 1391، مکاتب تفسیری، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • جوادی‌آملی، عبدالله، 1378 الف، تسنیم، قم، اسراء.
    • جوادی‌آملی، عبدالله، 1378 ب، قرآن در قرآن، قم، اسراء.
    • حوثی، سعید، 1412ق، الاساس فی التفسیر، قاهره، دارالسلام للطباعه و النشر و التوزیع.
    • ذهبی، محمدحسین، 1396ق، التفسیر و المفسرون، بی‌جا، دارالکتب الحدیثه.
    • رجبی، محمود، 1383، روش تفسیر قرآن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • رشیدرضا، محمد، 1373ق، المنار، مصر، دارالمنار.
    • سبحانی، جعفر، 1360، منشور جاوید قرآن، تهران، توحید.
    • سیدقطب، 1412ق، فی ظلال القرآن، بیروت، دارلشروق.
    • شریف، محمدابراهیم، 1402ق، اتجاهات التجدید فی تفسیر القران الکریم، قاهره، دارالتراث.
    • صدر، سيدمحمدباقر، بي‌تا، سنت‌های تاریخی در قرآن، ترجمة سیدجمال موسوی، تهران، روزبه.
    • طالعي اردكاني، محمد، 1391، «روش‌شناسي انديشه اجتماعي دكتر سروش»، معرفت فرهنگي اجتماعي، ش 10، ص 97-120.
    • طباطبائی، سيدمحمدحسين، 1380، الميزان، قم، ‌جامعه مدرسین.
    • طریحی، فخرالدین، 1375، مجمع‌البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی.
    • طنطاوی، بي‌تا، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، بي‌جا، دارالفکر.
    • علوی مهر، حسین، 1389، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی.
    • غزالی، ابو‌حامد، 1403ق، جواهر القرآن و درره، بیروت، دار‌الافاق الجدیده.
    • فخررازی، محمد‌بن عمر، 1420ق، التفسیر الکبیر (مفاتيح‌الغيب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
    • فضل‌الله، سیدمحمدحسین، 1419ق، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعه و النشر.
    • قرشی، سیدعلی‌اکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • قرضاوی، یوسف، 1389، سبب‌شناسی تغییر فتوای در عصر حاضر، ترجمة محمد مقدس، تهران، مجمع تقریب مذاهب اسلامی.
    • مراغی، احمد‌بن المصطفی، 1985، تفسیر المراغی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
    • مصباح، محمدتقی، 1373، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق.
    • معرفت، محمدهادی، 1391، تفسیر و مفسران، قم، تمهید.
    • مغنیه، محمدجواد، 1424ق، الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مکارم شیرازی، ناصر و همكاران، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • مكارم شيرازي، 1367، پيام قرآن، قم، مدرسه الامام اميرالمؤمنين.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گلستانی، صادق.(1394) بررسی تحلیلی سیر تفسیر اجتماعی قرآن کریم در قرن اخیر. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7(1)، 99-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صادق گلستانی."بررسی تحلیلی سیر تفسیر اجتماعی قرآن کریم در قرن اخیر". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7، 1، 1394، 99-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گلستانی، صادق.(1394) 'بررسی تحلیلی سیر تفسیر اجتماعی قرآن کریم در قرن اخیر'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 7(1), pp. 99-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    گلستانی، صادق. بررسی تحلیلی سیر تفسیر اجتماعی قرآن کریم در قرن اخیر. معرفت فرهنگی اجتماعی، 7, 1394؛ 7(1): 99-121