معرفت فرهنگی اجتماعی، سال چهارم، شماره اول، پیاپی 13، زمستان 1391، صفحات 101-120

    ارزیابی سیاست‌های اجتماعی ـ جمعیتی سالمندی فعال در ایران و چالش‌های فرا رو

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    نادر مطیع حق شناس / عضو هيئت علمی گروه جمعیت، منابع، اشتغال و بهره‌وری مؤسسة مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه / nader_m_h@yahoo.com
    چکیده: 
    هرچند درحال حاضر، شمار سالمندان درصد کمتر جمعیت کشور را شامل می شود، فزونی سرعت رشد این گروه در مقایسه با رشد جمعیت کل کشور و نیز پیش بینی افزایش تعداد و سهم سالخوردگان (جمعیت 60 سال و بیشتر) در سال های آتی، لزوم برنامه ریزی آینده نگرانه ای برای کنترل مسائل این گروه، که شامل نیازهای دارویی، نگه داری و مراقبت از آنان و... باشدع توجیه پذیر است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    T An Evaluation of Demographic-Social Policies for Active Seniority in Iran and Future Challenges
    Abstract: 
    Although the number of elders forms a smaller percentage of Iran's population now, the rapid growth of this group compared with the population growth of the whole country and the prediction of increase in the number of elders (60 years old and over) and their share in the population in future years justify the necessity of futuristic planning to monitor the problems of this group, which includes their medical needs, care for and attention to them. . . .
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    بررسي روند تغييرات شاخص‌هاي سالخوردگي جمعيت ايران در گذشته، حال و آيندة احتمالي آن در فاصلة سال‌هاي (2000ـ2050)، شناخت ديدگاه‌ها و آراي استادان، صاحب‌نظران و مسئولان سازمان‌هاي دولتي دربارة مسائل سالمندان و تطبيق آن با رويكردهاي بين‌نسلي و جامعه‌محور، برنامة سلامت و سالخوردگي سازمان بهداشت جهاني دربارة سالمندي فعال و ارزيابي آنها، اهداف اصلي مقاله را تشكيل مي‌دهند.
    داده و روش
    منبع اصلي اطلاعات مقاله را داده‌هاي سرشماري عمومي نفوس و مسكن مركز آمار ايران براي كل كشور در سال‌هاي (1335ـ1385) و برآوردهاي جمعيتي بخش جمعيت سازمان ملل متحد در سال 2006 تشکيل مي‌دهد. روش تحقيق در اين نوشتار، تجزيه و تحليل ثانوي است. براي سنجش اعتبار و روايي مطالعه، مبني بر اينکه آيا روش انتخاب‌شده براي سنجش موضوع مطمح نظر مناسب است و آن را مي‌سنجد يا نه، از اعتبار صوري (اجماع نظر صاحب‌نظران) بهره گرفته‌ايم؛ براي انجام اين کار، از تكنيك مباحثة گروهي (روش دلفي) براي ارزيابي و تطبيق رويكردهاي مطرح‌شده در برنامة سالمندي فعال سازمان بهداشت جهاني(WHO) با وضع قوانين موجود دربارة مسائل سالمندان در كشور استفاده شده است.
    بحث و نتيجه‌گيري
    نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد كه در سال 1375 شاخص كلي سالخوردگي جمعيت كشور در حدود 4/11درصد بوده كه بر اساس نتايج سرشماري سال 1385 به حدود 7/20 رسيده است و اين بدان معناست كه در سال 1385، در برابر هر صد نفر جمعيت زير پانزده سال، حدود 21 نفر جمعيت بالاي شصت سال داشته‌ايم كه اين تعداد در سال 2050 به 102 نفر جمعيت سالخورده در برابر هر صد نفر جمعيت زير پانزده سال خواهد رسيد. نتايج مباحثة گروهي نشان داد كه حمايت خانواده از سالمندان رو به كاهش است و به موازات اين تغيير ساختار و كاركرد خانواده، بايد نقش سازمان‌هاي دولتي و غيردولتي به‌طور روزافزون تقويت و نياز به شبكه‌‌هاي حمايتي پررنگ‌تر شود. رشد جمعيت سالمند در كشور، وضع سياست‌ها و برنامه‌هاي اجرايي جديدي را در اين زمينه طلب مي‌كند.
    طرح مسئله
    امروزه در بيشتر کشور‌ها‌ي جهان، مسائل اقتصادي و اجتماعي مربوط به سالمندان و افزايش هزينه‌هاي خدمات بهداشتي و رفاهي به موازات نياز به تهيه و تدارک خدمات براي شمار روز‌افزون آنان پيچيده‌تر شده است كه اين موضوع به برنامه‌ريزي‌ها و سياست‌گذاري‌هاي جامع و دقيق نياز دارد.
    جمعيت سالمندان جهان در نيم‌قرن گذشته سه‌برابر شده است و در پنجاه سال آينده نيز افزايش خواهد يافت. از نظر ساختار سني، جمعيت بسياري از كشورهاي توسعه‌يافته در مرحلة سالمندي است و بسياري از كشورهاي درحال‌توسعه نيز در حال سالمند شدن مي‌باشند. در سال 1950، فقط 205 ميليون نفر جمعيت شصت ساله و بالاتر در سراسر جهان مي‌زيست، در آن زمان فقط سه کشور بيش از ده ميليون نفر جمعيت شصت ساله و بالاتر داشت که شامل چين (42 ميليون نفر)، هند و آمريکا (20 ميليون نفر) بود، اما در نيمة اول قرن حاضر، پيش‌بيني مي‌شود که جمعيت شصت سال و بالاتر در جهان در سال 2050 به دو ميليارد نفر برسد (UN, 2006).
    درحال‌حاضر، جمعيت سالمند (65 سال و بيشتر) کشورهاي کمتر توسعه‌يافته، درصد ناچيزي از جمعيت اين کشورها را تشکيل مي‌دهد، درحالي‌که در کشورهاي توسعه‌يافته، سالمندان سهم بيشتري از ساختار جمعيت اين‌گونه کشورها را تشكيل مي‌دهند؛ بنابراين، به‌طور طبيعي مسئولان اين کشورها نيز توجه بيشتري به حل مسائل آنان دارند.
    سالمندي پديده¬اي است که همة کشورهايي که کاهش اساسي باروري و افزايش اميد به‌زندگي را تجربه مي¬کنند، در مسير تحولات جمعيتي خود با آن روبه‌رو مي‌شوند. کشورهاي توسعه‌يافته از نظر زماني، زودتر با افت اساسي باروري مواجه مي‌شوند؛ ازاين‌رو، خيلي زودتر از کشورهاي درحال توسعه سالمندي و پيامدهاي آن را تجربه مي‌كنند (محمودي و همکاران، 1390).
    بررسي زمينه‌هاي تاريخي روند رشد جمعيت در کشورهاي درحال توسعه، مانند کشور ايران، روشن مي‌سازد که رشد جمعيت در دهۀ 1380 در مقايسه با دهه‌هاي پيش، کاهش چشمگيري داشته است. ازسوي‌ديگر، با افزايش اميد به زندگي درنتيجة پيشرفت‌هاي پزشکي و بهبود اوضاع بهداشتي، شمار بيشتري از جمعيت به سن سالخوردگي مي‌رسند که نياز به حمايت اجتماعي دارند. هم‌اكنون، در كشور ايران، تعداد سالمندان بخش کمتري از جمعيت کشور را دارند، اما با توجه به آغاز مرحلۀ انتقال ساختار سني از جواني به سالخوردگي و فزوني سرعت رشد جمعيت سالمند در مقايسه با رشد کل جمعيت کشور و پيش‌بيني افزايش تعداد و سهم سالخوردگان در سال‌هاي آتي، بر لزوم برنامه‌ريزي آينده‌نگرانه براي کنترل مسائل اين گروه از جمعيت تأكيد مي‌شود. با افزايش شمار سالمندان، نيازهاي اختصاصي آنان مانند نيازهاي دارويي، نگه‌داري و مراقبت از افراد سالمند و... نيز افزايش مي‌يابد.
    رشد جمعيت سالمند در کشور، وضع سياست‌ها و برنامه‌هاي اجرايي جديدي را در اين زمينه مي‌طلبد. پيش‌بيني‌هاي انجام‌شده نشان از افزايش حدود يك ميليون نفر جمعيت سالمند کشور ظرف دورۀ زماني 1375ـ1385 دارد. پيش‌بيني‌هاي جمعيتي سازمان ملل در سال 2002 نشان مي‌دهد که با فرض رشد حد متوسط جمعيت، در دهة 2040 حدود هجده درصد از کل جمعيت ايران در گروه‌هاي سني بالاي 65 سال قرار خواهند گرفت.
    درحال‌حاضر، هم‌زمان با روند رو به افزايش جمعيت سالمند كشور، اين قشر با مسائل و مشكلاتي نيز روبه‌روست؛ از جملة اين مسائل مي‌توان به روند رو به كاهش انسجام و پيوستگي ميان نسل سالمند و نسل جوان اشاره كرد، به‌گونه‌اي كه ارتباط و تعامل ميان اين دو قشر روزبه‌روز درحال كم‌رنگ شدن است. نكتة ديگر اينكه مشاركت سالمندان در مقام گروهي سرشار از تجربه، در سطح اجتماع رو به كاهش نهاده و از حضور فعالانه افراد سالمند در جامعه كاسته شده است. اين مسائل سبب مي‌شود كه سالمندان در سطح جامعه كمتر احساس امنيت كنند و نيز بر كيفيت زندگي آنان اثر گذارد؛ ازسوي‌ديگر، با مسن شدن جمعيت در ايران و تغييراتي که در ساخت خانواده به سوي هسته‌اي شدن به وجود آمده است به‌تدريج، مشکلاتي در زمينة مسائل مختلف اقتصادي و اجتماعي و رواني افراد مسن در جامعه شکل مي‌گيرد. سالمندان معمولاً دچار بيماري‌هاي مزمن فيزيکي و رواني پرهزينه هستند و با توجه به نداشتن پوشش تأمين اجتماعي مناسب مسائل و مشکلات فراواني به خانوادة خود تحميل مي‌کنند. مطالعات مربوط به وضعيت اقتصادي و اجتماعي افراد سالمند مي‌تواند به شناخت اين گروه سني در جامعة ايران کمک كند و زمينة برنامه‌ريزي براي سالمندان و تأمين اجتماعي مناسب آنان را فراهم سازد.
    با در نظر گرفتن اين مسائل، در اين مطالعه مي‌كوشيم ضمن بررسي علمي روند تحولات جمعيت سالمند كشور به بازشناسي ديدگاه‌ها و آراي استادان، صاحب‌نظران و مسئولان سازمان‌هاي دولتي دربارة مسائل سالمندان با تأكيد بر رويكردهاي بين نسلي و جامعه‌محور برنامة سلامت و سالخوردگي سازمان بهداشت جهاني دربارة سالمندي فعال پرداخته شود؛ بنابراين، اين پژوهش از حيث علمي و عملي حايز اهميت است.
    اهداف عمده‌اي كه اين پژوهش مي‌كوشد به آنها دست‌ يابد، عبارت‌اند:
    1. بازشناسي ساختار و روند تغييرات شاخص‌هاي سالخوردگي جمعيت ايران در گذشته، حال و آينده احتمالي آن در فاصله سال‌هاي 2000ـ2050؛
    2. شناخت ديدگاه‌ها و نظريات استادان، صاحب‌نظران و مسئولان سازمان‌هاي دولتي دربارة مسائل سالمندان و تطبيق آن با رويكردهاي بين نسلي و جامعه‌محور برنامة سلامت و سالخوردگي سازمان بهداشت جهاني(WHO) دربارة سالمندي فعال؛
    3. ارزيابي ابعاد اجتماعي سياست‌گذاري دربارة سالمندان در ايران و اينکه چه نواقصي براي تحولات آتي جمعيت سالمندان کشور وجود خواهد داشت.
    روش پژوهش در اين بررسي، تجزيه و تحليل ثانوي است. منبع اصلي اطلاعات مقاله را داده‌هاي سرشماري عمومي نفوس و مسكن مركز آمار ايران براي كل كشور در سال‌هاي (1335ـ1385) و برآوردهاي جمعيتي بخش جمعيت سازمان ملل متحد در سال 2006 تشکيل مي‌دهد. براي سنجش اعتبار و روايي مطالعه بر اساس اينکه آيا روش انتخاب‌شده براي سنجش موضوع مدنظر مناسب است و آن را مي‌سنجد يا نه، از اعتبار صوري (اجماع نظر صاحب‌نظران) بهره گرفته‌ايم. براي انجام اين کار، از تكنيك مباحثة گروهي (روش دلفي) براي ارزيابي و تطبيق رويكردهاي مطرح‌شده در برنامة سالمندي فعال سازمان بهداشت جهاني با وضع قوانين موجود دربارة مسائل سالمندان در كشور استفاده شده است.
    تکنيک مباحثه گروهي و به‌زعم برخي طوفان ذهني، با هدف کشف ايده‌هاي خلاقانه و درخور اطمينان يا تهيه اطلاعاتي مناسب براي تصميم‌گيري است. اين روش، فرايندي ساختاريافته براي جمع‌آوري و طبقه‌بندي دانش موجود نزد گروهي از کارشناسان و خبرگان است که با روش توزيع پرسشنامه‌هايي در ميان اين افراد و بازخورد کنترل‌شدة پاسخ‌ها و ديدگاه‌هاي دريافتي صورت مي‌گيرد (Adler, Ziglio, 1996). روش طوفان ذهني بر اساس رويکرد تحقيق ديالکتيکي، يعني تز (ايجاد عقيده يا نظر)، آنتي‌تز (نظر و عقيدة مخالف) و سرانجام سنتز (توافق و اجماع جديد) شکل گرفته است که سنتز خود تبديل به تز جديدي مي‌شود.
    سوق دادن جمعيت در جهان به سوي كاهش باروري و مرگ‌ومير در قالب‌هاي اقتصادي و اجتماعي متغيري رخ داد. اين تغييرات، به سويي است كه اگر رابطة سنتي ميان نسل‌ها را نابود نسازد، دست‌كم ضربه‌هاي سختي به آن وارد خواهد كرد؛ يكي از اين روابط سنتي، هم‌زيستي ديرينه و حمايت دوجانبه‌اي است كه در طول قرن‌ها ميان جوانان و افراد سالمند وجود داشته است.
    بسياري از جامعه‌شناسان، آرايي در زمينة نظام‌هاي زيستي انسان‌ها و نيروهايي كه بر آنان اثر مي‌گذارند ارائه كرده‌اند. هم‌زيستي سالمندان با جوانان به‌عنوان يك نظم «زندگي متقابل» شناخته شده است؛ بدين معنا كه فرزندان از والدين خود نگه‌داري و حمايت مي‌كنند تا فرزندانشان نيز در زمان پيري از آنان حمايت كنند. سنت‌هاي فرهنگي و چشم‌داشت‌هايي كه فرزند بزرگتر را به مراقبت از والدين وامي‌دارد هنوز در بخش گسترده‌اي از جوامع و مناطق گوناگون دنيا وجود دارد. اين اعتقادات فرهنگي بسيار متنوع بوده، بر اساس آن وظيفة زندگي با والدين به بزرگ‌ترين و جوان‌ترين، فرزند پسر يا دختر سپرده مي‌شود (آقا، 1385). اما امروزه درعمل بسياري از اين سنت‌ها به دلايل گوناگون اجرا نمي‌شود. توسعة اقتصادي، گسترش شهرنشيني و مسائل مربوط به آن، مهاجرت، افزايش اشتغال زنان و ديگر عوامل وابسته به مدرن شدن، سبب شده است كه گرايش به خانواده‌هاي هسته‌اي بيشتر شود. هسته‌اي شدن خانواده ميزان سلطه و كنترل والدين بر فرزندان را كاهش داده است. كاوگيل جنبه‌هاي اصلي مدرن شدن را انتقال از «شيوة زندگي روستايي، بر اساس قدرت‌هاي طبيعي، تكنولوژي محدود، نهادهاي نسبتاً ساده، نگرش‌ها و ارزش‌هاي محلي و سنتي به شيوة غالب زندگي شهري، بر اساس منابع قدرت مصنوعي، تكنولوژي‌هاي به‌شدت مدرن، نهادهاي كاملاً مجزا و تفكيك‌شده و متناسب با نقش‌هاي فردي، نگرش‌هاي جهاني معتقد به بهره‌وري، كارآيي و پيشرفت» مي‌داند (همان).
    افزايش جمعيت مسن در جهان همراه با مدرن شدن جوامع و گسترش خانواده‌هاي هسته‌اي اتفاق افتاد و به همين دليل روش‌هاي سنتي نگه‌داري و حمايت از سالمندان به دليل تغيير شيوه‌هاي زندگي كم‌رنگ شد و با عنايت به مشكلات خاص اين گروه سني از جمعيت، مسئلة برنامه‌ريزي براي سالمندان كانون توجه دولت‌ها و مجامع جهاني قرار گرفت.
    در پژوهشي که مهريار و همکارانش با عنوان «انتقال ساختار سني جمعيت در ايران: نتايج کوتاه و بلندمدت کاهش قابل ملاحظۀ باروري در اواخر قرن بيستم» در سال 1383 انجام دادند، نشان مي‌دهد که نتيجۀ اين انتقال، کاهش چشمگير نسبت کودکان (0ـ4) سال از کل جمعيت و در مقابل افزايش سهم نسبي سالمندان به رقم بالاي پنج درصد بوده است. نشانه‌هاي روشني از باز شدن پنجرۀ جمعيتي فرصت يا منفعت جمعيتي در ايران را مي‌توان مشاهده كرد. افزايش شمار جمعيت با سن فعاليت اقتصادي (25ـ59) ساله فرصت تازه‌اي براي رشد، پس‌انداز و سرمايه‌گذاري در کشور خواهد بود. در مقابل، با افزايش شمار سالمندان، نيازهاي اختصاصي‌تر آنان، ازجمله نيازهاي دارويي و نگه‌داري از افراد سالمند براي تأمين رفاه حال سالمندان نيز افزايش مي‌يابد. اين مسئله ازجمله مشكلات عمده در آيندۀ کشور خواهد بود.
    در مطالعه‌اي که ميرزايي و همکارانش با عنوان «بررسي و تحليل مسائل و چالش‌هاي جمعيتي ايران و پيامدهاي آن» در سال 1382 براي کميسيون جمعيت و چالش‌هاي اجتماعي شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام دادند، كوشيدند در بخش نخست گزارش طرح پژوهشي، ضمن مطالعة روند تغييرات ساختار سني جمعيت ايران در نيم‌قرن گذشته، مقطع فعلي و نيم قرن آتي، پيامدهاي جمعيتي تغييرات ساختار سني جمعيت را نشان دهند. نتايج به‌دست آمده نشان‌دهندة تغييرات چشمگير در نسبت بستگي (بار تکفل نظري) جمعيت به‌عنوان يکي از پيامدهاي جمعيتي بارز تغيير در ساختار سني جمعيت است. در مسير انتقال ساختار سني جمعيت از جواني به سالخوردگي، نسبت درصد جمعيت واقع در سنين 15ـ64 سالگي که جمعيت بالقوة فعال را تشکيل مي‌دهد افزايش مي‌يابد. کاهش بار تکفل مي‌تواند از ديدگاه توسعۀ اقتصادي و اجتماعي مطلوب تلقي شود؛ زيرا بيانگر آن است که نسبت کساني که در سن فعاليت‌اند در مقايسه با افرادي که در اين سنين نيستند، افزايش يافته است. در برابر کاهش فشارها و تنگناهاي مرتبط با تأمين نيازهاي نوزادان و نوجوانان، نيازهاي سالمندان رو به فزوني خواهد نهاد؛ به بيان ديگر، در نيم قرن گذشته، مسئلة جواني جمعيت در ايران محوريت داشته است و به‌تدريج، در نيم قرن آتي مسئلۀ سالخوردگي جمعيت و تمرکز نسبي بر سنين ميان‌سالي نمود و محوريت خواهد داشت. رشد طبقۀ سالمند، وضع قوانين و مقررات جديدي را در اين زمينه ايجاب مي‌نمايد.
    در آوريل 1995 سازمان جهاني بهداشت به جاي برنامة قبلي خود با عنوان «برنامة بهداشت و سلامت از كارافتادگان»، « برنامة سلامت و سالخوردگي» (Ageing and Health Program) را ارائه كرد. در واكنش به روند سالخوردگي عمومي در جهان برنامة سلامت و سالخوردگي، رويكردهاي ذيل را دنبال كرد:
    1. رويكرد چرخة زندگي: به جاي جدا‌سازي مراقبت‌هاي بهداشتي از كار‌افتادگان، بر چرخة زندگي متمركز به سالمندي تأكيد دارد؛
    2. ترويج و گسترش بهداشت با تمركز بر سالخوردگي فعال: ازلحاظ فيزيكي، اجتماعي و رواني از آغاز زندگي تا پايان عمر فرصت‌ها و زمينه‌هاي متعددي براي بهبود و تقويت وضع سلامت افراد در مسير مسن‌تر شدن بايد ايجاد شود و مي‌بايست به‌گونه‌اي شايسته از افراد سالمند حمايت محيطي (فيزيكي و اجتماعي) شود؛
    3. رويكرد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي: توجه شايسته به اين واقعيت كه زمينه‌هايي كه افراد در آنها زندگي مي‌كنند نقش كليدي در بهداشت و رفاه حال آنها دارد؛
    4. رويكرد جنسي: تشخيص تفاوت‌هاي مهم و اساسي در بهداشت زنان و مردان و شيوه‌هاي زندگي آنان و اينكه در اواخر عمر بايد از آنان بيشتر حمايت شود، كاري لازم و ضروري است.
    5. رويكرد بين نسلي با تأكيد بر استراتژي‌ها، براي جهت حفظ انسجام و پيوستگي ميان نسل‌ها: در اين زمينه بايد گفت فرهنگ سالمندي، ايجاد يك انسجام و هم‌بستگي ميان جوانان و سالمندان است؛
    6. رويكرد اخلاقي: تقويت درك و فهم مسائل اخلاقي همانند حقوق انساني، تسريع يا تأخير ناشايسته و غيراخلاقي مرگ؛
    7. رويكرد جامعه‌محور: در سراسر جهان، حتي در جوامع ثروتمند، بيشتر افراد سالخورده در اجتماع زندگي مي‌كنند. در سطح اجتماعي، مهم‌ترين مسائل آنان ناشي از چگونگي برقراري ارتباط با اجتماعشان است.
    فعاليت برنامة سلامت و سالمندي (AHE) بر چهار پاية اصلي متمركز است:
    1. گسترش اطلاعات؛
    2. ظرفيت‌سازي و توانمند‌سازي از طريق تحقيق و آموزش؛
    3. حمايت؛
    4. برنامه‌هاي توسعه.
    سالخوردگي فعال اين‌گونه تعريف شد: «فرايند به حداكثر رساندن سطح سلامت، مشاركت و امنيت افراد سالمند براي تقويت كيفيت زندگي آنها».
    سياست‌هاي سالمندي فعال بايد براي همة افراد و گروه‌هاي جمعيتي به‌كار گرفته شود. اين برنامة عملي بر سه پاية اصلي استوار شده است: سلامت، مشاركت و امنيت.

    نمودار (1) تعيين کننده‌هاي سالمندي فعال از نظر سازمان ملل متحد
    حفظ كيفيت زندگي مي‌بايست به‌مثابة رويكردي اصلي در سراسر طول عمر در نظر گرفته شود، به‌ويژه، براي كساني كه ظرفيت عملكردشان بسيار پايين است؛ مثلاً تغييرات محيط زندگي به‌طور عمده‌اي مي‌تواند كيفيت زندگي را بهبود بخشد. با وجود اين، بيشتر نتايجي كه به‌دست مي‌آيد از راه عملكرد «واحدهاي بهداشتي» (در بيشتر موارد)، خانواده و دوستان نزديك است.
    سرانجام از راه تغييرات محيطي مناسب، همانند حمل‌ونقل عمومي مناسب، دسترسي آسان به منزل مسكوني و ادارات، مراكز خريد و... مي‌تواند آستانة ناتواني افراد را كاهش دهد (مهريار و همکاران، 1386).
    نمودار(2) حفظ ظرفيت عملکردي سالمندان در طول زندگي

    منبع: (همان)
    تعيين‌كننده‌هاي سالمندي فعال
    سالمندي فعال به مجموعه‌اي از عوامل بستگي دارد كه افراد، خانواده‌ها و جوامع را دربرگرفته است، ازجمله:
    تعيين‌كننده‌هاي رفتاري: حفظ سبك‌هاي زندگي سالم در همة مراحل زندگي بسيار مهم است؛ مثلاً مصرف سيگار يكي از خطرهاي اصلي بيماري‌هاي قلبي و عروقي است و يكي از عوامل تعيين‌كننده و شايستة پيشگيري از مرگ است. رژيم غذايي و فعاليت فيزيكي دو عامل بسيار مهم‌اند. دريافت انرژي بيش از اندازه همراه با نداشتن فعاليت فيزيكي، به‌طور گسترده‌اي خطر بيماري‌هاي قلبي، مزمن و معلوليت را در سنين سالخوردگي افزايش مي‌دهد.
    تعيين‌كننده‌هاي مرتبط با محيط فيزيكي: محيط‌هاي فيزيكي كه بر اساس سن مناسب باشند، ميان افراد متفاوت است، ولي براي افراد سالمند بسيار پراهميت است؛ مثلاً افراد سالمندي كه در محيط‌هاي ناامن و با موانع فيزيكي متعدد زندگي مي‌كنند، بيشتر از تنهايي و مشكلات جابجايي رنج مي‌برند.
    عوامل مرتبط با تعيين‌كننده‌هاي محيط اجتماعي: حمايت اجتماعي، رهايي از خشونت و بدرفتاري و دسترسي به آموزش بلندمدت عوامل كليدي در محيط اجتماعي‌اند كه سلامت، امنيت و مشاركت افراد سالمند را تقويت مي‌كنند.
    تعيين‌كننده‌هاي اقتصادي: سه جنبه از محيط اقتصادي اثري مهم بر سالمندي فعال دارد كه شامل امنيت درآمدي، دسترسي به كار در سراسر دورة زندگي و حمايت اجتماعي است.
    خدمات اجتماعي و بهداشتي: مي‌بايست در سراسر زندگي خدمات اجتماعي در دسترس باشد. اين خدمات لازم است يك‌پارچه و ساماندهي شوند و بر اساس دسترسي عمومي و همگاني تدوين شوند. زنجيره‌اي از پيشگيري، درمان و توان‌بخشي مداوم بايد در دسترس باشد. رويكرد اجتماع‌محور، به‌ويژه بهداشت اجتماع‌‌محور دو عامل مهم در كنترل بيماري‌ها و بهبود رفاه افرادند.
    آموزش اساسي متخصصان سلامت سالمندان و مددكاران، مراقبت‌هاي بهداشتي، اجتماع آموزش‌محور و همچنين پيري‌شناسي براي حمايت عملي از پرستاران رسمي و غير‌رسمي، مي‌بايست تدارك ديده شود.
    همة اين عوامل از دو زاوية مهم و اساسي بايد كانون توجه قرار گيرند: 1. زمينة فرهنگي كه فرد در آن زندگي مي‌كند (هويت فرهنگي)؛ زيرا فرهنگ بر شيوه‌هايي كه از راه آن افراد مسن مي‌شوند و عواملي كه روي سالخوردگي فعال تأثير مي‌گذارد اثر دارد؛ 2. همچنين جنسيت در فرايند سالخوردگي نقش دارد. يکي از کارکردهاي سالمندان در جوامع، انتقال فرهنگ به نسل‌هاي آينده و ايجاد هويت فرهنگي ملي و مذهبي است که مي‌تواند در پيشگيري و مهار آسيب‌هاي اجتماعي نقشي مؤثر ايفا کند. اين چارچوب سياست توسعة سالمندي فعال در نمودار(3) نشان داده مي‌شود. فهم و درك اين تعيين‌كننده‌ها مي‌تواند در عمل، به طراحي و ارزيابي سياست‌ها و برنامه‌ها كمك كند.

    نمودار(3) تعيين‌كننده‌هاي سالمندي فعال ( مدل پنداشتي )
    منبع: (همان)
    جايگاه سالمندان در اسلام
    اسلام به جامعة سالمندان با نظر احترام و تکريم مي‌نگرد و با همة توجهي که به جوانان دارد، با سالمندان به شيوه‌اي رفتار مي‌کند که افراد جامعه، وجود آنان را بي‌ارزش و بي‌مقدار نپندارند. حمايت از سالمندان، از اموري است که سفارش اسلام بوده، ارزش به شمار مي‌آيد. در اسلام سالخوردگي نشانه و نماد تجربه و دانايي است و سالخوردگان جايگاه اجتماعي ويژه‌اي دارند، به‌ويژه از آن جهت که آنان گنجينه‌اي از دانش‌ها، تجربه‌ها، معلومات و انديشه‌ها شمرده مي‌شوند. ازاين‌رو، بايد مورد دل‌جويي، محبت و احترام قرار گيرند و شخصيت آنان بزرگ و محترم انگاشته شود. پيامبراكرم مي‌فرمايد: «به پيران و بزرگان خود احترام کنيد و بر کوچک‌تران خود رحمت و عنايت داشته باشيد» (رضائيان، 1384).
    يافته‌ها
    تحولات جمعيت سالخورده و شاخص‌هاي سالخوردگي جمعيت در مناطق مختلف جهان و ايران
    جدول (شمارة 1)، روند تغييرات سهم نسبي جمعيت سالخورده (شصت و هشتاد سال و بيشتر) را در مناطق گوناگون جهان در سال‌هاي (2005، 2025 و 2050) نشان مي‌دهد. همان‌طور كه مشاهده مي‌شود، سهم جمعيت سالخورده در مناطق مختلف جهان رو به افزايش است، به‌گونه‌اي كه سهم جمعيت شصت سال و بيشتر، از 4/10درصد در سال 2005 به 7/21درصد در سال 2050 خواهد رسيد. اين مقدار در جمعيت هشتاد سال و بيشتر در سال‌هاي مزبور از 3/1درصد به 3/ 4درصد خواهد رسيد. نكتة مهم اين است كه در كشورهاي درحال‌توسعه، اين افزايش شدت بيشتري دارد. همچنين اين جدول نشان مي‌دهد كه روند رو به رشد سالخوردگي جمعيت در ايران حتي نسبت به كشورهاي درحال‌توسعه شدت بيشتري دارد.
    جدول(1) پيش‌بيني روند تغييرات سهم نسبي جمعيت سالخورده در مناطق مختلف جهان درسال‌هاي 2005، 2025 و2050
    مناطق    سهم جمعيت 60 ساله و بيشتر    سهم جمعيت 80 ساله و بيشتر
        2005    2025    2050    2005    2025    2050
    جهان    4/10    1/15    7/21    3/1    0/2    3/4
    آسيا    3/9    9/14    6/23    0/1    8/1    5/4
    كشورهاي توسعه‌يافته    2/20    5/27    4/32    7/3    4/5    4/9
    كشورهاي درحال‌توسعه    2/8    8/12    0/20    8/0    4/1    6/3
    ايران    4/6    9/10    9/25    6/0    9/0    1/3
    منبع: (UN, 2006)
    جدول‌هاي (شمارة 2و3) تحولات تعداد، درصد رشد سالانه و نسبت سالخوردگان را به كل جمعيت كشور نشان مي‌دهند. با مراجعه به جدول (2) ملاحظه مي‌شود که در سال 1385 حدود 7/3 ميليون نفر جمعيت 65 ساله و بيشتر در کشور شمارش شده است که حدود 2/5 درصد کل جمعيت کشور را پوشش مي‌دهد. براساس سرشماري‌هاي عمومي نفوس و مسکن، جمعيت سالمندان (65 ساله به‌بالا) کشور در فاصلة سال‌هاي (1335ـ1385) بيش از 5/4 برابر شده است، اين رقم در مقايسه با نسبت افزايش کل جمعيت در دورۀ مشابه (جمعيت كشور طي اين سال‌ها 3 برابر شده) رقم بزرگتر را نشان مي‌دهد. متوسط رشد سالانه جمعيت افراد سالمند در ميان سال‌هاي (1375ـ1385) حدود 5/3 درصد، درحالي‌که اين نسبت براي جمعيت کل کشور حدود 61/1 درصد بود، به‌عبارتي در اين سال‌ها متوسط رشد سالانة افراد سالمند بيش از دو برابر رشد جمعيت کل کشور بوده است. با فرض ثابت بودن اين رابطه، پيش‌بيني مي‌شود نسبت افراد سالمند از حدود 2/5 درصد مشاهده‌شده در سال 1385 به رقمي حدود 3/17 درصد در سال 1429 ش (2050 م) افزايش يابد. در مناطق شهري شمار سالمندان از حدود 344 هزار نفر در سال 1345 به حدود 300/2 ميليون نفر در سال 1385 رسيده است؛ به بيان ديگر، در يک دورة چهل ساله، جمعيت سالمندان شهرنشين حدود 6/6 برابر شده است. طي همين دوره تعداد سالمندان مناطق روستايي با آهنگ افزايشي کندتر از نقاط شهري از حدود 624 هزار نفر در سال 1345 به حدود 36/1 ميليون نفر در سال 1385 رسيد که نشان‌دهنده افزايشي معادل دو برابر نسبت به سال 1345 است.
    جدول(2) تعداد و درصد رشد سالانه جمعيت 65 ساله و بيشتر کشور طي سال‌هاي 1335ـ1385 به‌تفكيك نقاط شهري و روستائي 
    سال
     مناطق    تعداد جمعيت    درصد رشد سالانه
        1335    1345    1355    1365    1375    1385    45-1335    55-1345    65-1355    75-1365    85-1375
    کل کشور    751307    968105    1186470    1501718    2595181    3656591    6/2    1/2    4/2    6/5    5/3
    مناطق شهري    208324    344188    528902    793451    1470700    2300128    1/5    4/4    1/4    4/6    6/4
    مناطق روستائي    542983    623917    657568    708367    1124481    1356463    4/1    5/0    7/0    7/4    9/1
    منبع: (مرکز آمار ايران، سرشماري‌هاي عمومي نفوس و مسکن، 1335ـ1385)
    افزايش اميد به زندگي با پيشرفت‌هاي پزشکي و نيز بهبود وضع بهداشتي جمعيت سبب شد نسبت سالمندان به کل جمعيت از 1/3 درصد در سال 1365 به 2/5 درصد در سال 1385 برسد. درصد جمعيت سالمندان به كل جمعيت در نقاط شهري و روستايي در سال‌هاي (1385ـ1365) به‌ترتيب از سه درصد به 9/4 درصد در نقاط شهري، و از 2/3 درصد به 8/5 در نقاط روستايي رسيده است و نشان مي‌دهد كه نسبت سالمندان در نقاط روستايي با شتاب بيشتري افزايش يافته است كه اين افزايش ناشي از مهاجرت جمعيت در سن فعاليت به شهر است.
    جدول(3) درصد جمعيت سالمندان (65 سال و بيشتر) به کل جمعيت، به‌تفكيك مناطق شهري و روستايي در فاصلة سال‌هاي (1335ـ1385)
    مناطق / سال    1335    1345    1355    1365    1375    1385
    کل کشور    0/4    9/3    5/3    1/3    3/4    2/5
    مناطق شهري    5/3    5/3    3/3    0/3    0/4    9/4
    مناطق روستائي    2/4    1/4    7/3    2/3    9/4    8/5
    منبع: (همان)
    نمودار (4) روند تغييرات شاخص‌هاي سالخوردگي جمعيت ايران را در سال‌هاي 1335ـ1385 نشان مي‌دهد. شاخص کلي سالخوردگي جمعيت (درصد جمعيت 65 سال و بيشتر به جمعيت زير پانزده سال) طي اين دوره حاکي از يک سير نزولي طي سال‌هاي 1335ـ1365) بوده و از 4/9 درصد به 7/4 درصد رسيد ولي در سال‌هاي 1365ـ1385 سير صعودي با شتاب فزاينده‌اي داشت و از 7/6 درصد به 7/20 درصد رسيد. نسبت حمايت بالقوه (نسبت جمعيت 15ـ64 سال به جمعيت 65 سال و بيشتر) نيز پس از طي يک روند افزايشي تا سال 1365، در سال‌هاي بعد کاهش چشمگيري داشت. دليل اين كار را بايستي در شرايط و زمينه‌هاي اقتصادي و اجتماعي جمعيت كشور جست‌وجو كرد. طي سال‌هاي 1335ـ1365 كاهش مرگ‌ومير و افزايش نسبي ميزان مواليد منجر به افزايش جمعيت 15ـ64 ساله شد، ولي در سال‌هاي 1365ـ1385 با كاهش تدريجي ميزان مواليد از سهم جمعيت 15ـ64 ساله كاسته شد و درعوض نسبت سالخوردگان با افزايش همراه بود. نسبت حمايت بزرگ‌سالان (درصد جمعيت 85 سال و بيشتر به جمعيت 50ـ64 سال) نيز از ادامة همان روند قبلي حکايت مي‌کند. شاخص نسبت وابستگي سالمندان (نسبت جمعيت 65 سال و بيشتر به جمعيت 15ـ64 سال) پس از طي يک دوره کاهش، به نسبت شديد تا سال 1365، رفته‌رفته تا سال 1385 افزايش داشته است.
    نمودار( 4) روند تغييرات شاخص‌هاي سالخوردگي جمعيت ايران در سال‌هاي 35-1385

    منبع: (مرکز آمار ايران، 1335ـ1385؛ Mehryar, 2003).
    جدول(4) نتايج پيش‌بيني جمعيت سازمان ملل متحد را براي جمعيت ايران طي دوره‌هاي پنج‌ساله بر اساس سناريوي حدوسط پيش‌بيني ميان سال‌هاي 2000 تا 2050 نشان مي‌دهد.
    جدول(4) جمعيت تخميني ايران در دوره‌هاي پنج‌ساله براساس سناريوي حد وسط پيش‌بيني ميان سال‌هاي (2000ـ2050)
    سال برآورد    کل جمعيت (ميليون نفر)    نسبت جنسي    14- 0 ساله    64-15 ساله    65 ساله و بالاتر    ميانه سني
                تعداد     درصد    تعداد     درصد    تعداد     درصد    
    2000    4/66    103.2    3/23    1/35    1/35    4/60    0/3    5/4    20.6
    2005    7/70    102.4    8/20    4/29    4/29    1/66    2/3    5/4    23.1
    2010    5/75    101.7    9/19    3/26    3/26    2/69    4/3    5/4    25.4
    2015    4/81    101.5    8/21    8/26    8/26    3/68    4    9/4    27.7
    2020    7/86    101.3    5/22    9/25    9/35    3/68    5    8/5    30.1
    2025    9/90    101.2    5/21    6/23    6/23    4/69    4/6    0/7    32.6
    2030    4/94    100.9    7/19    9/20    9/20    7/70    9/7    4/8    35
    2035    8/97    100.6    6/18    0/19    0/19    3/71    5/9    7/9    36.1
    2040    9/100    100.3    7/18    5/18    5/18    4/70    2/11    1/11    37.3
    2045    7/103    99.8    1/19    4/18    4/18    1/68    14    5/13    38.7
    2050    5/105    99.2    9/18    9/17    9/17    8/64    2/18    3/17    40.2
    منبع: (مطيع حق‌‌شناس، 1385)
    بر اساس پيش‌بيني حدوسط سازمان ملل متحد، جمعيت ايران از 7/70 ميليون نفر در سال 2005
    به 5/105 ميليون نفر در سال 2050 خواهد رسيد. در سال 2005، 1/35 درصد از جمعيت
    كشور در سنين زير پانزده سال بود، 4/60 درصد 15ـ64 سال و 5/4 درصد نيز جزو جمعيت 65 سال به بالا بودند.
    براساس پيش‌بيني بالا سهم نسبي سالخوردگان به كل جمعيت تا سال 2010 در رقم 5/4 درصد ثابت خواهد ماند و از آن پس به‌تدريج افزايش يافته، از 9/4 درصد در سال 2015 به 3/17 درصد در سال 2050 خواهد رسيد. در اين دوره درصد جمعيت در دو گروه سني (0ـ14) و (15ـ64) سال با كاهش نسبي همراه خواهد بود. با توجه به اين ارقام مي‌توان گفت كه تا سال 2050 جمعيت ايران جزو جمعيت‌هاي سالخورده قرار خواهد گرفت.
    بر اساس جديدترين گزارش سازمان ملل متحد، پيش‌بيني شده است جمعيت بالاي شصت سال ايران طي سال‌هاي 2011ـ2050 با رشد 26 درصدي به 33 درصد کل جمعيت برسد و از نظر سرعت پيرشدن جمعيت، رتبة سوم جهان را بعد از کشورهاي امارات متحدة عربي و بحرين به‌دست خواهد آورد. بر اساس اين گزارش، جمعيت جهان درحال پير شدن است. افزايش سن جمعيت در جوامع انساني تبعاتي چون افزايش هزينه‌هاي درماني و کاهش شمار نيروي کار را در پي خواهد داشت. اين پيامدها، هشدارهايي جدي براي بخش‌هاي اقتصادي و صنعتي کشورها به شمار مي‌روند.
    شناخت ديدگاه‌ها و آراي استادان، صاحب‌نظران و مسئولان سازمان‌هاي دولتي دربارة مسائل سالمندان در ايران و ارزيابي ابعاد اجتماعي سياست‌گذاري آن در نشستي كه با حضور نمايندگان سازمان‌ها و نهادهاي مرتبط ازجمله سازمان بازنشستگي، سازمان تأمين اجتماعي، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، مؤسسة عالي پژوهش تأمين اجتماعي، كميتة امداد امام خميني، انجمن جمعيت‌شناسي ايران و اعضاي هيئت علمي مركز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه تشكيل شد، مسائل پيش‌روي سالمندان و مشكلاتي كه آنان در سال‌هاي اخير با آن روبه‌رو هستند بحث و بررسي شد (مهريار و همکاران، 1386).
    با توجه به تجربة انتقال جمعيتي در کشور، پيش‌بيني‌هاي علمي انجام‌شده و آينده‌نگري مسائل جمعيتي از ديدگاه صاحب‌نظران جمعيتي کشور، مهم‌ترين دشواري‌هاي فراروي پيري جمعيت در ايران عبارت‌اند از:
    الف) پيامدهاي جمعيتي
    1. كاهش باروري و قدرت تجديد نسل؛
    2. افزايش ميانه سني و سالمندي جمعيت؛
    ب) پيامدهاي اقتصادي
    1. كاهش جمعيت در سن کار؛
    2. کاهش رشد اقتصادي؛
    3. پائين آمدن نرخ پس‌انداز خانواده؛
    4. افزايش بار مالي نسل‌هاي جوان‌تر؛
    5. افزايش بار تکفل؛
    6. افزايش تقاضاي بازنشسته‌هاي فعلي و فشار بر سيستم تأمين اجتماعي.
    ج) پيامدهاي اجتماعي ـ فرهنگي
    1. شکاف‌هاي نسلي به‌سبب بر هم خوردن توازن جمعيت نسل‌ها؛
    2. جمع شدن چترهاي حمايتي خانواده از سالمندان (محمودي و همکاران، 1390).
    در اين نشست تخصصي، دربارة جنبه‌هاي گوناگون زندگي سالمندان كشور تبادل‌نظر شد كه رويكرد بين نسلي و جامعه‌محور ازجمله مهم‌ترين آنها بود. با توجه به بحث‌هاي صورت‌گرفته در نشست مزبور، در جدول (5) ‌سياست‌هاي مرتبط با دو رويكرد «جامعه‌محور» و «بين نسلي» (كه سازمان بهداشت جهاني و قانون نظام جامع رفاه و تأمين اجتماعي آن را تدوين كرده است)، با وضعيت موجود و اجرايي اين سياست‌ها در كشور مقايسه و ارزيابي مي‌شود؛ با اين تناظر، مي‌توان خلأهايي را شناسايي كرد كه ناشي از توجه كافي ‌نداشتن به مسائل سالمندان بوده است و بدين‌ترتيب، مي‌توان براي رفع آنها برنامه‌ريزي كرد. واقعيت اساسي اين است که رويکرد بين نسلي در بطن رويکرد جامعه‌محور مطرح است.
    به جرئت مي‌توان گفت که وجود سياست اجتماعي مشخص در ارائة سازوكار نهادي و تعاملي ميان اين دو رويکرد و نيز ارزيابي الگوهاي رفتاري هر فرد و ميزان درک و فهم هنجاري در جامعه، از مهم‌ترين دشواري‌هاي اجتماعي و فرهنگي در کشور به شمار مي‌آيند.
    جدول (5): تناظر رويكردهاي جامعه‌محور و بين‌نسلي با اهداف سازمان بهداشت جهاني
    رويكرد جامعه‌محور: حضور سالمندان در بطن جامعه و ارتباط مؤثر با اجتماع.
    رويكرد بين نسلي: تأكيد بر حفظ انسجام و پيوستگي بين نسل‌ها (جوانان و سالمندان).
        سازمان بهداشت جهاني    سياست‌هاي مدون
    تأكيد بر حمايت دولت از «بازنشستگان»، «از كارافتادگان»، «بيوه‌گان» و «زنان سالخورده» در برابر رويدادهاي اجتماعي، اقتصادي، طبيعي و پيامدهاي آن.
    تأكيد بر تشكيل صندوق‌هاي بيمه‌اي مورد نياز، از قبيل بيمة خاص زنان بيوه و سالخورده توسط دولت.
    تأكيد بر حوزة حمايتي، توانبخشي و امدادي و پيش‌بيني سياست‌ها و برنامه‌هايي براي سالمندان.
    تأكيد بر تدوين سياست «پيشگيري»، «فراگيري»، «توانمندسازي»، «كارگستري» و «نيازمنديابي ‌فعال» كه برنامه‌هاي مرتبط با سالمندي موظف به رعايت آنها هستند و لزوم تبعيت همة برنامه‌ها و اقدامات در زمينة مسائل اجتماعي از سياست‌هاي تدوين شده.    قانون نظام جامع رفاه و تأمين اجتماعي    
    خانواده‌هاي با سرپرست سالمند در طرح شهيد رجايي شركت داده شده‌اند.
    برنامة طرح گروه اجتماعي روستاييان و بيمة درماني آنها اجرا شده است.
    طرح تكريم و تجليل از سالمند در ده استان در زمينة فرهنگ نگه‌داري از سالمند و پذيرش اجتماعي آنان به انجام رسيده است .
    شوراي ملي سالمندان تشكيل شده است.
    يكي از گام‌هاي موفق در زمينة ارتقاي منزلت اجتماعي سالمندان صدور كارت منزلت براي آنان بوده است.
    در زمينة فعال‌سازي و توانمندسازي سالمندان طرح‌ها و پژوهش‌هايي مدنظر است كه هنوز به مرحلة اجرا نرسيده است.
    سالمندان به‌عنوان يك قشر خاص با نيازهايي متفاوت ديده نشده‌اند.
    فقدان برنامه‌اي جامع براي سالمندان در زمينة حمايت‌هاي خاص و ويژه يا تسهيلات پزشكي و رفاهي.
    رفتار مناسب اجتماعي با سالمندان و شناخت نيازهاي آنان، در سطح قابل قبولي وجود ندارد.
    پوشش‌دهي سازمان‌هاي غيردولتي از سالمندان محدود بوده و حداكثر به ده تا پانزده درصد جامعه مي‌رسد.
    سازماني واحد كه وظيفة سياست‌گذاري در زمينة مسائل سالمندان را عهده‌دار باشد در كشور وجود ندارد.
    بيمة خدمات درماني در بهترين حالت فقط مي‌تواند در حدود 43 درصد افراد جامعه را تحت پوشش قرار دهد و مابقي خانواده‌ها تحت فشار مالي قرار مي‌گيرند.
    بين جوانان و سالمندان شکاف نسلي وجود دارد.
    چتر حمايتي خانواده از سالمندان رو به جمع شدن است.
    نسبت به سالمندان، نگرش‌هاي تبعيض‌آميز سني وجود دارد.
    مغشوش و بهم‌ريخته بودن سياست‌گذاري و اجراي برنامه‌هاي حمايتي از سالمندان در كشور و عدم وجود مديريت يكپارچه در امور سالمندان ازجمله چالش‌ها و مشكلات پيش‌رو مي‌باشد.    نتايج مباحثه گروهي: چالش‌هاي فرا رو 
    نتيجه‌گيري
    نتايج اين بررسي نشان داد که درحال‌حاضر جمعيت ايران به‌سرعت درحال انتقال سني است و بر اثر کاهش باروري و افزايش اميد به‌زندگي به‌طور روزافزون به شمار و درصد جمعيت ميان‌سال و سالخورده افزوده و از جمعيت نوجوان و جوان کاسته مي‌شود. نتايج پيش‌بيني جمعيت کشور توسط سازمان ملل براساس رشد متوسط نشان مي‌دهد که در سال2050 حدود هفتاد درصد از جمعيت کشور در گروه سني 15ـ64 سال، 3/17 درصد در گروه سني بالاي 65 سال و بقيه 9/17درصد درگروه سني زير پانزده سال قرار خواهند گرفت. ميانة سني جمعيت به حدود 2/40 سال افزايش خواهد يافت. اين بررسي نشان مي‌دهد، در سال 1385 شاخص کلي سالخوردگي جمعيت کشور حدود 7/20درصد بوده است؛ بدان معنا که در سال 1385، در مقابل هر صد نفر جمعيت زير پانزده سال‌، حدود 21 نفر جمعيت بالاي 65 سال داشته‌ايم. اين تعداد در سال 2050 به 102 نفر جمعيت 65 سال به‌بالا در مقابل هر صد نفر جمعيت زير پانزده سال خواهد رسيد. بنابراين جمعيت سالخورده کشور ما تا سال 2050 در حدود 5 برابر خواهد شد. نتايج مباحثة گروهي نشان داد كه حمايت خانواده‌ها از سالمندان رو به كاهش است و به موازات اين تغيير ساختار و كاركرد خانواده، بايد نقش سازمان‌هاي دولتي و غير‌دولتي به‌طور روزافزون تقويت شود و اين كار نياز به شبكه‌هاي حمايتي دارد سازمان‌هاي مربوط اقداماتي پراکنده و مقطعي در خصوص سالمندان انجام داده‌اند، اما هيچ‌يک برنامه‌اي جامع و بلندمدت براي سامان‌دهي جمعيت سالمندان عرضه نكرده‌اند و بيشتر اقدامات آنها معطوف به سالمندان نيازمند و آسيب‌ديده بوده است. در زمينة مسائل سالمندان ضعف، سياست اجتماعي مشخصي وجود دارد. رشد جمعيت سالمند در كشور، وضع سياست‌ها و برنامه‌هاي اجرايي جديدي مي‌طلبد. پيش‌بيني‌هاي انجام‌شده نشان از افزايش حدود يك ميليون نفر جمعيت سالمند کشور ظرف دورۀ زماني 1375ـ1385 دارد. براي سياست‌گذاري در زمينة سالمندي نيازمند تدوين سياست‌هاي تعديل ساختار سني جمعيت، تشويق سطوح بالاتر باروري، دستيابي به يک سطح باروري مطلوب و متناسب) و سياست‌هاي بهبود شرايط زندگي سالمندان است. سياست‌هاي مربوط به مديريت نيازها و مسائل سالمندان براي کشورهايي ازجمله ايران که کاهش باروري را به‌سرعت تجربه كرده‌اند يکي از مهم‌ترين وجوه سياست¬گذاري سالمندي است (محمودي و همکاران، 1390).
    با توجه به اينكه در كشور ما در زمينة حمايت از سالمندان برنامه‌اي منسجم و هدفمند وجود نداشته است، به نظر مي‌رسد كه نخست بايد ميان سازمان‌هاي متولي امور سالمندان انسجامي هماهنگ صورت پذيرد و ارتباط ميان آنها به‌نحوي باشد كه همة برنامه‌هاي مصوب اين سازمان‌ها قدرت اجرايي داشته باشند؛ به‌بيان ديگر، مي‌توان گفت كه لازمة اجرايي‌شدن برنامه‌هاي مربوط به سالمندان اين است كه سازمان‌هاي يادشده در يك جهت حركت و از برنامه‌هاي مصوب همديگر حمايت كنند.
    ازجمله اقداماتي كه مي‌تواند براي بهبود وضعيت سالمندان در جامعه مؤثر باشد، ايجاد شبكه‌هاي حمايتي از سالمندان است. به‌نحوي كه اين شبكه‌ها با تحت پوشش قرار دادن جامعه هدف و همچنين ارتباط مؤثر با سازمان‌هاي مرتبط با امور سالمندان، زمينه را براي باقي ماندن سالمندان در ميان جامعه فراهم سازند.
    سازمان‌ها و شبكه‌هاي حمايتي سالمندان مي‌بايست با برپايي مراسم نمادين براي پاسداشت سالمندان، جايگاه سالمندان را در ذهن افراد جامعه، به‌ويژه جوانان بازيابي كنند، به‌گونه‌اي كه از سالمندان، به‌عنوان افرادي سرشار از تجربه و دانايي ياد شود. همچنين در اين‌باره بايد برنامه‌هايي اتخاذ و اجرا شود تا اينكه نه فقط ارتباط ميان نسل جوان و سالمندان گسيخته نشود، بلكه اين ارتباط انسجام و هم‌بستگي بيشتري يابد.
    در يک جامعة متعادل و اسلامي، مردم در برابر سالمندان وظايف و مسئوليت‌هايي دارند که بايد به آنها توجه کنند. احساس مسئوليت درقبال سالمندان، رعايت احترام آنها و پاسداري و حمايت از منافع و مصالح ايشان، برآورده کردن توقعات و پذيرفتن آنان با رويي گشاده، قدرشناسي از آنان و ارج نهادن به‌زحماتشان، مشارکت دادنشان در امور زندگي و جامعه، رعايت اصول انساني در برخورد با آنها و بزرگ‌داشت مقام ارزشمند سالمندان، وظايفي است که سرپيچي از آنها، نه‌تنها سبب خشم پروردگار است، بلکه نظام حيات را نيز دگرگون مي‌کند. کوچک شمردن سالمندان ضمن آنکه نوعي ناداني به شمار مي‌آيد، درواقع نوعي تخريب بنايي است که آدميان خود در آن رشد يافته‌اند.
    در جهت اجراي هرچه بهتر موارد يادشده و با تأکيد بر بنيان فرهنگي جوامع شرقي و اسلامي اقدامات عملي زير پيشنهاد مي‌شود:
    1. احساس مسئوليت درقبال سالمندان، رعايت احترام آنها و پاسداري و حمايت از منافع و مصالح ايشان، برآورده کردن توقعات و پذيرفتن آنان با رويي گشاده، قدرشناسي از آنها در يک جامعه متعادل و اسلامي؛
    2. تقويت نقش و حضور سالمند در خانواده و ايجاد نگرش مثبت و آموزش مهارت‌هاي روش برخورد و سلوک با سالمندان از راه برنامه‌هاي آموزش خانواده به‌ويژه جوانان و نهادينه كردن آن؛
    3. ارتقاي منزلت اجتماعي سالمندان از راه ايجاد نگرش مثبت در جوانان و سالمندان نسبت به يکديگر، با روش آشنايي جوانان با وظايف خود و اجراي آنها و نيز تهية برنامه‌هاي ويژه در اين زمينه توسط رسانة ملي؛
    4. کاهش اضطراب‌ها و فشارهاي روحي و رواني به‌شيوة ايجاد انجمن‌هاي خودهميار، اردوهاي مسافرتي دسته‌جمعي، کلوپ‌هاي ويژة سالمندان و...؛
    5. ايجاد زمينه دسترسي سالمندان به امکانات آموزشي، بهداشتي و تغذيه‌اي با از ميان بردن نابرابري اجتماعي و اقتصادي و دستيابي به سالمندي سالم و فعال؛
    6. آينده‌نگري الگوي متناسب جمعيتي و تدوين برنامة اقتصادي و اجتماعي ويژة سالمندان در برنامه‌هاي توسعة اقتصادي، اجتماعي پنج‌ساله کشور؛
    7. آينده‌نگري الگوي متناسب جمعيتي و اتخاذ سياست‌هاي تعديل ساختار سني جمعيت براي دستيابي به يک سطح باروري مطلوب و متناسب با رشد جمعيت سالمند در کشور.

     

    References: 
    • آقا، هما، (1385)، بررسي ساختار اقتصادي و اجتماعي و رواني سالمندان شهر تهران، طرح مصوب پژوهشي مرکز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه، تهران.
    • رضائيان، زهرا، «گنجينه‌هاي زندگي (روز جهاني سالمندان) (1384)، گلبرگ، ش 67.
    • مرکز آمار ايران، (1385- 1335)، نتايج تفصيلي سرشماري عمومي نفوس و مسكن كل كشور، تهران.
    • مرکز آمار ايران (1381)، سالمندان ايران: ويژگي‌هاي اجتماعي- اقتصادي، تهران، مديريت انتشارات و اطلاع رساني مرکز آمار ايران.
    • محمودي، محمدجواد و همکاران (1390)، تحولات جمعيتي، چالش‌هاي فرارو و لزوم تجديدنظر در سياست‌هاي جمعيتي ايران، طرح مصوب مشترک مرکز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه و شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تهران.
    • مطيع حق‌شناس، نادر (1384)، بررسي ابعاد سالخوردگي جمعيت در ايران و زمينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي و بهداشتي آن، طرح مصوب شوراي پژوهشي مرکز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه، تهران.
    • مطيع حق شناس، نادر (1385)، نگاهي به وضع موجود و آيندة احتمالي جمعيت وتوسعه درجهان، ايران وكشورهاي همسايه آن در آستانة هزاره سوم ميلادي، گزارش فني مرکز مطالعات و پژوهش‌هاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه، تهران.
    • مهريار، اميرهوشنگ و همکاران (1386)، نشست تخصصي بررسي ابعاد سالخوردگي جمعيت در ايران: گفتگوي سياستي درباب سالمندان، تهران.
    • ميرزائي، محمد و همكاران (1382)، بررسي و تحليل مسائل و چالش‌هاي جمعيتي ايران و پيامدهاي آن، کميسيون جمعيت و چالش‌هاي اجتماعي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تهران.
    • Adler, Michael, Ziglio, Erio (1996), Gazing into the Oracle: The Delphi Method and its Application to Social Policy and Public Health, London, Jessica Kingsley Publishers.
    • Mehryar, Amir Houshang. (2003), Demographic and Health Survey of Iran, 2000: A Summary of Main Findings, Population Studies and Research Center in Asia and the Pacific”, Tehran, No.9.
    • Mehryar Amir Houshang, Ahmadnia Shirin (2004), Age-Structural Transition in Iran: Short and Long-term Consequences of Drastic Fertility Swings During the Final Decades of Twentieth Century, Paper presented at the CICRED Seminar, Paris, 23-26 February.
    • United Nation Population Division, (2006), UN Projection Report, New York.
    • World Health Organization (2002), Active Ageing, A Policy Framework, Geneva;
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مطیع حق شناس، نادر.(1391) ارزیابی سیاست‌های اجتماعی ـ جمعیتی سالمندی فعال در ایران و چالش‌های فرا رو. فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(1)، 101-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نادر مطیع حق شناس."ارزیابی سیاست‌های اجتماعی ـ جمعیتی سالمندی فعال در ایران و چالش‌های فرا رو". فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 4، 1، 1391، 101-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مطیع حق شناس، نادر.(1391) 'ارزیابی سیاست‌های اجتماعی ـ جمعیتی سالمندی فعال در ایران و چالش‌های فرا رو'، فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی، 4(1), pp. 101-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مطیع حق شناس، نادر. ارزیابی سیاست‌های اجتماعی ـ جمعیتی سالمندی فعال در ایران و چالش‌های فرا رو. معرفت فرهنگی اجتماعی، 4, 1391؛ 4(1): 101-120